به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « بارندگی » در نشریات گروه « زراعت »

تکرار جستجوی کلیدواژه «بارندگی» در نشریات گروه «کشاورزی»
  • الهیار فلاح*، هوشنگ بهزادی
    کمیت و کیفیت محصول برنج تولید شده، متاثر از نوع رقم و شرایط اقلیمی است. عوامل اقلیمی نظیر دما، ساعت های آفتابی، بارندگی، تبخیر و سرعت باد بر عملکرد کمی و کیفی محصول برنج تاثیر زیادی دارند. در این بررسی، از اطلاعات هشت ماهه اول طی 20 سال دوره آماری ایستگاه هواشناسی آمل استفاده شده است. مطابق با اطلاعات مزبور، روند تغییرات دماهای حداکثر، متوسط و حداقل، تقریبا به صورت نرمال بوده و کمترین دماها در ماه‎های فروردین و آبان رخ داده و میزان ساعت های آفتابی بعد از شهریور ماه کاملا کاهش می‎یابد. میزان تبخیر تا پایان مرداد ماه روند افزایشی داشته و بعد از آن تا ماه آبان دارای روند کاملا کاهشی است. کاهش میزان تبخیر در مهر و آبان‎ماه، نیاز آبی کشت مجدد برنج را کاهش می‎دهد ولی افزایش میزان تبخیر در تیر و مرداد ماه نیاز آبی برنج را افزایش می‎دهد. سرعت باد در فروردین تا پایان ماه تیر روند نزولی داشته و بعد از ماه مرداد دارای روند افزایشی و در مهر و آبان به حداکثر خود می‎رسد. افزایش سرعت باد در زمان پر شدن دانه و برداشت محصول کشت مجدد، یک محدودیت در مقایسه با کشت اصلی است در نتیجه با توجه به تاثیر عوامل اقلیمی موثر بر عملکرد نهایی، میزان محصول برداشتی کشت مجدد، 80-70 درصدی محصول کشت اصلی برنج می‎ باشد.
    کلید واژگان: بارندگی, دما, سرعت باد, عملکرد برنج}
  • مصطفی ترکمان، سرور خرم دل *، پرویز رضوانی مقدم، مهدی نصیری محلاتی

    کودهای شیمیایی نقش بسزایی در افزایش عملکرد محصولات کشاورزی بویژه از دهه 1950 میلادی داشته اند. از طرف دیگر، کاربرد بیش از حد این کودها در سال های اخیر، منجر به بروز آلودگی های زیست محیطی و افت بهره وری کشاورزی، امنیت غذایی، سلامت بوم نظام، سلامت انسان و رفاه اقتصادی گردیده است. محققان بر این باورند که بهترین و قابل دسترس ترین راه کار برای رفع این مشکلات، بهبود کارایی مصرف نهاده ها می باشد. بر این اساس، هدف این مطالعه بررسی شاخص های کارایی مصرف نیتروژن، فسفر و آب در نظام های تولید گندم آبی و دیم در کشور بود. در این پژوهش استان های با بیش از هشتاد درصد تولید گندم آبی و دیم در کشور، تعیین و در هر استان، شهرستان های دارای بیش از 80 درصد تولید، انتخاب شدند. با استفاده از آمار و اطلاعات و مصاحبه های حضوری، داده های مورد نیاز جمع آوری و بهره وری مصرف نهاده ها تعیین و سپس ضریب همبستگی پیرسون بین بهره وری منابع مختلف محاسبه شد. جهت تعیین رابطه بین عملکرد با متغیرهای اقلیمی و منابع کودی و آب از رگرسیون چندگانه استفاده شد. برای این منظور، میانگین دو ساله مجموع بارندگی و میانگین دما برای طول دوره رشد گندم آبی و دیم در هر منطقه استخراج و مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاصل از پژوهش، نشان داد که در مناطق اصلی تولید، میانگین بهره وری مصرف نیتروژن در گندم آبی معادل 69/16 کیلوگرم دانه بر کیلوگرم نیتروژن محاسبه شد که نسبت به گندم دیم با میانگین بهره وری مصرف نیتروژن 27/17 کیلوگرم دانه بر کیلوگرم نیتروژن پایین تر بود. برخلاف نیتروژن، میزان بهره وری مصرف فسفر در زراعت دیم پایین-تر از زراعت آبی بود. نتایج حاصل از پژوهش بالاترین میزان همبستگی را در گندم آبی بین بهره وری نیتروژن و فسفر با 506/0=r و در زراعت دیم بین بهره وری نیتروژن و آب با 309/0=r نشان داد. بررسی رگرسیون ارتباط بین عملکرد گندم با پارامترهای اقلیمی و زراعی نیز نشان داد که در بین متغیرهای مورد بررسی تنها افزایش بیشتر دما با عملکرد دانه گندم دیم ارتباط مثبت داشت و افزایش سایر پارامترها از قبیل بارندگی، نیتروژن و فسفر و آبیاری در زراعت گندم دیم و آبی با عملکرد دانه ارتباط مستقیم داشت. مصرف بیشتر کودهای نیتروژن در زراعت آبی منجر به کاهش بهره وری نیتروژن شد. با وجود بالاتر بودن عملکرد گندم آبی در مقایسه با دیم، با توجه به حساسیت مصرف کودهای نیتروژن و اثر نامطلوب استفاده بی رویه این کودها در زراعت دیم، مصرف نیتروژن با دقت و حساسیت بیشتری صورت گرفته که نهایتا منجر به افزایش بهره وری مصرف نیتروژن نسبت به زراعت آبی شد. برخلاف نیتروژن، بهره وری مصرف فسفر به دلیل تاثیر مستقیم محتوی رطوبت خاک در انتشار فسفر در خاک در زراعت دیم پایین تر از زراعت آبی بود. براساس این پژوهش، دو منبع نیتروژن و آب مهمترین عوامل موثر بر عملکرد گندم آبی و دیم بودند.

    کلید واژگان: بارندگی, بهره وری, دما, فسفر, نیتروژن}
    Mostafa Torkaman, Parviz Rezvani Moghaddam, Mehdi Nassiri-Mahallati
    Introduction

    Chemical fertilizers have played a significant role in increasing the yield of agricultural products, especially since the 1950s, but the excessive application of these fertilizers in recent years has led to environmental pollution and a drop in agricultural productivity, food security, ecosystem and human health, and economic prosperity. Researchers believed that the best and most accessible approach to solve these problems is the improvement of the efficiency indicators of inputs. So, the purpose of the study was to evaluate the use efficiency indicators for nitrogen and phosphorus and water in wheat-irrigated and dryland systems of Iran.

    Material and Methods

    In this research, provinces with more than 80% production in irrigated and rainfed systems of Iran were determined and, in each province, cities with more than 80% production of this crop were selected. The required data were collected by using face-to-face interviews and recorded statistics. Afterward, the consumption productivity of inputs was determined, and then the Pearson correlation coefficient between the productivity of different sources was computed. Also, multiple regression was used to determine the relationship between yield with climatic variables and fertilizers and water. For this purpose, the two-year average for total precipitation for irrigated and rainfed systems in each region were extracted.

    Results and Discussion

    The results revealed that in the main areas of wheat production, the average productivity of nitrogen consumption for irrigated was calculated as 16.69 kg of grains per kg of nitrogen compared to 17.27 kg of grains per kg of nitrogen for rainfed conditions. Contrary to nitrogen, the efficiency of phosphorus consumption in rainfed agriculture was lower than in the irrigated wheat system. Also, the highest correlation between nitrogen and phosphorus productivity for the irrigated system was computed with r=0.506 and the coefficient between nitrogen and water productivity was calculated with r=0.309 for rainfed conditions. The results for regression analysis between yield and climatic and agronomic parameters showed that increases in temperature had a positive effect on grain yield in rainfed conditions. On the other hand, increasing in other parameters such as precipitation, nitrogen, phosphorus, and irrigation in the irrigated and rainfed systems had a direct relationship with grain yield.

    Conclusion

    Excess use of nitrogen fertilizers in irrigated wheat systems led to lower nitrogen use efficiency. Although, the grain yield in irrigated conditions was higher than in dryland conditions, due to the sensitivity of using nitrogen by farmers and the adverse effects of excessive use in rainfed wheat, the consumption of nitrogen has been used with more precision and sensitivity. This ultimately led to an increase in the efficiency of nitrogen consumption in rainfed compared to irrigated systems. Unlike nitrogen, the phosphorus use efficiency was lower in rainfed compared to the irrigated system due to the direct effect of soil moisture on the release of phosphorus in the soil. According to these results, nitrogen and water were the most important factors affecting the yield in irrigated and rainfed systems. Also, the regression analysis of the relationship between wheat yield and climatic and agronomic parameters showed that in irrigated systems, nitrogen and irrigation and in rainfed conditions, nitrogen and precipitation had the most impact on grain yield.

    Keywords: Nitrogen, Phosphorus, Precipitation, Productivity, Temperature}
  • الهام عزیزی*، شهین فارابی
    زعفران (Crocus sativus) با قدمتی دیرینه از دوره باستان تا دوره معاصر برای ایرانیان، کاربرد خوراکی و دارویی داشته است و عوامل متعددی بر میزان تولید آن در استان های مختلف تاثیر گذار بوده است. به منظور بررسی روند سطح زیر کشت، تولید و عملکرد کلاله زعفران و همچنین اثر پارامترهای اقلیمی نظیر ارتفاع از سطح دریا، میانگین دما و میانگین بارش بر کشت و تولید این گیاه در شهرهای مختلف استان خراسان رضوی، مطالعه ای در بازه زمانی سال های 1363 تا 1399 با استفاده از داده های جهاد کشاورزی صورت گرفت. نتایج نشان داد که بیشترین مقدار تولید، و سطح زیر کشت در بازه مورد بررسی به ترتیب مربوط به زاوه، تربت حیدریه و رشتخوار بود. همچنین زاوه و تربت حیدریه به ترتیب با 3/13 و 4/9 درصد از کل، بیشترین سهم را از تولید کل استان داشتند. مقایسه عملکرد هر شهر نسبت به میانگین استان نشان داد که گناباد و تربت حیدریه به ترتیب دارای رتبه های اول و دوم از این نظر بودند. همچنین کلات دارای کمترین درصد سطح زیر کشت، تولید آبی و نسبت عملکرد به میانگین استان بود. مطالعه تاثیر عوامل اقلیمی بر زعفران نشان داد که با افزایش ارتفاع از سطح دریا، سطح زیر کشت و تولید زعفران، روند افزایشی داشت. با افزایش بارندگی سالانه نیز، سطح زیر کشت و تولید کل روند کاهشی غیرخطی نشان داد ولی عملکرد زعفران افزایش یافت. همچنین با افزایش میانگین دما، سطح زیر کشت و تولید زعفران افزایش یافت ولی عملکرد زعفران روند کاهشی داشت. بررسی درصد تشابه شهرهای مختلف استان خراسان رضوی از نظر خصوصیات مورد بررسی در سطح 75 درصد نشان داد که در کل، مناطق مختلف استان به 5 خوشه قابل تفکیک است. شهرهای باخرز، گناباد، کاشمر، مه ولات و رشتخوار در خوشه اول و شهرهای بجستان، خواف، تربت جام، نیشابور، بردسکن و تایباد در خوشه دوم قرار گرفتند و هر کدام از شهرهای تربت حیدریه و زاوه نیز دو شاخه مجزا را تشکیل دادند و بقیه شهرها در یک خوشه قرار گرفتند. به طور کلی روند افزایشی سطح زیر کشت و تولید زعفران در استان خراسان رضوی حاکی از تمایل بیشتر به کشت این گیاه توسط کشاورزان با توجه به شرایط اقلیمی و خاکی این استان است.
    کلید واژگان: ارتفاع از سطح دریا, بارندگی, درجه حرارت, سطح زیر کشت, عملکرد}
    Elham Azizi *, Shahin Farabi
    Saffron (Crocus sativus L.) has been used as food and medicine for Iranians for a long time, from the ancient to the modern period, and several factors have influenced its production and consumption in different provinces, especially Razavi Khorasan. In order to investigate the trend of cultivated area, stigma production and yield of saffron and also the effect of climatic parameters such as altitude above sea level, average temperature, and precipitation on the cultivation and production of this plant in different cities of Khorasan Razavi Province, a study was conducted by using data of Agricultural Jihad Organization during 1984 to 2020. Results indicated that the highest production and cultivated area in the province of Razavi Khorasan in the studied period were related to Zaveh, Torbat Heydarieh, and Roshtkhar, respectively. Zaveh and Torbat Heydarieh also had the largest portion of irrigated production in the province, with 13.3 and 9.4 %, respectively. Upon comparing the yield of saffron across different cities to the provincial average, it became evident that Gonabad and Torbat Heydarieh secured the first and second positions, respectively, in this comparison. Conversely, Kalat exhibited the lowest percentage in terms of cultivated area, irrigated production, and yield ratio compared to the provincial average. Further analysis revealed that elevation above sea level is positively correlated with both cultivated area and saffron production. Interestingly, there exists a non-linear inverse relationship between annual rainfall and cultivated area, production, and yield of saffron. Moreover, the study found that higher average temperatures are associated with increased saffron production, although the average yield of saffron tends to decrease. Regarding similarities across different cities in Khorasan-Razavi province, an investigation at a 75% similarity threshold indicated the possibility of classifying the province's various regions into five distinct clusters. The cities of Bakharz, Gonabad, Kashmer, Mahvalat, and Roshtkhar were in the first cluster, and the cities of Bajastan, Khaf, Torbat Jam, Neishabur, Bardaskan, and Taibad were in the second cluster, and each of the cities of Torbat Heydarieh and Zaveh also formed two separate branches. The rest of the cities were placed in a cluster. In general, the increasing trend of saffron cultivation and production in Khorasan-Razavi province indicates a greater desire to cultivate this plant by the farmers, considering the climatic and soil conditions of this province.
    Keywords: altitude above sea level, Cultivated area, Rainfall, Temperature, Yield}
  • فاطمه رستگاری پور*، ملیحه شیبانی

    تغییرات آب و هوایی، یکی از جدی ترین چالش های زیست محیطی است و اثرات طولانی مدت آن می تواند عواقب جدی اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی به همراه داشته باشد. بخش کشاورزی یکی از بخش های آسیب پذیر نسبت به تغییرات آب و هوایی است. در همین راستا این مطالعه به بررسی عوامل موثر بر به کارگیری استراتژی های سازگاری از سوی زعفران کاران تربت حیدریه با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب و مدل لاجیت و پرسشنامه پنج بخشی پرداخته است. داده های مورد نیاز از طریق تکمیل 380 پرسشنامه از زعفران کاران تربت حیدریه در سال 1397 جمع آوری گردید. نتایج توصیفی مطالعه نشان داد که اکثر زعفران کاران به افزایش دما، کاهش بارندگی و ظهور خشکسالی و سرمازدگی معتقدند. کاهش ذخیره آب، کاهش عملکرد محصول زعفران، کاهش صرفه اقتصادی، بیکاری و مهاجرت از جمله پیامدهای تغییرات اقلیم در تربت حیدریه می باشد. همچنین بر اساس نتایج به دست آمده، 63 % از زعفران کاران، حاضر به استفاده از استراتژی های سازگاری هستند. نتایج حاصل از برآورد مدل لاجیت نشان داد که متغیر های تجربه کشاورزی، اندازه زمین، دسترسی به اعتبارات، خدمات ترویج، در معرض رسانه ها و تحصیلات بر احتمال انتخاب استراتژی های سازگاری تاثیرگذار است. درحالی که متغیر های سطح مکانیزاسیون و شغل جانبی تاثیر معناداری بر احتمال انتخاب استراتژی های سازگاری نداشته است، بنابراین سیاست های دولت باید اعتماد لازم را برای اعطای تسهیلات بانکی به زعفران کاران فراهم آورد تا زعفران کاران بتوانند توانایی و انعطاف پذیری خود را برای مدیریت منابع آب، خاک و سایر نهاده ها در پاسخ به تغییرات آب و هوا سازگار نمایند.

    کلید واژگان: تغییرات آب و هوا, بارندگی, ریسک, کشاورزی, مدل لاجیت}
    Fatemeh Rastegaripour *, Malihe Sheybani

    Climate change is one of the most serious environmental challenges and its long-term effects can have serious economic, social and environmental consequences. The agricultural sector is one of the vulnerable parts in terms of climate change. In this regard, this study aimed to investigate the factors affecting the adaptation strategies by saffron farmers Torbat-e Heydarieh using stratified random sampling method and logit model and five-part questionnaire. Data were collected by completing 380 questionnaires from saffron farmers in Torbat-e Heydarieh in 2018. The descriptive results of the study showed that most saffron farmers believe in increasing temperature, reducing rainfall and the emergence of drought and frostbite. Reducing water supply, reducing yields of saffron, reducing economic efficiency, unemployment and migration are among the consequences of climate change in Torbat-e Heydarieh. Also, based on the results, 63% of saffron farmers are willing to use adaptation strategies. The results of the Logit model estimation show that the variables of agricultural experience, land size, access to credit, extention services, media exposure and education affect the likelihood of choosing adaptive strategies. However, the variables of mechanization level and side occupation did not have a significant effect on the likelihood of choosing compatibility strategies. Therefore, government policies should provide the bank with confidence in providing bank facilities to saffron farmers who provide saffron farmers with the ability and flexibility to manage water resources, soil and other inputs in response to climate change.

    Keywords: Agriculture, Climate Changes, Logit Model, Rainfall, risk}
  • لیدا رشتچی، مهدی پژوهش، اسماعیل اسدی، محمدرضا یزدانی
    اساس پایش خشک سالی در هر منطقه ، بررسی مشخصات خشک سالی به وقوع پیوسته در آن است. در سال های اخیر، برداشت از سرشاخه های سپیدرود به دلیل احداث سدهای متعدد در بالادست، تاثیر بارندگی های داخل استان در پایداری اراضی شالیزاری استان گیلان را بیشتر کرده است. هدف از این تحقیق، پایش خشک سالی هوا-اقلیمی و بررسی ویژگی های این پدیده در سطح استان گیلان و تفاوت شدت خشک سالی هوا-اقلیمی در مناطق مختلف کشت برنج استان طی یک دوره 35 ساله بود. برای این منظور از شاخص بارش استاندارد شده (SPI) استفاده شد. داده های بارندگی سی ایستگاه باران سنجی در بارش استاندارد شده طیفصلزراعی (دوره رشد گیاه) و دوره 12 ماهه (سالانه) به تفکیک چهارناحیه استان گیلان شامل مرکز گیلان،شرق گیلان، فومنات وغرب گیلان مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که بخش بزرگی از مساحت استان در سال های 78، 87، 92 و 93 در فصل زراعی، درگیر خشک سالی شدید بوده است. بیشترین شدت خشک سالی طیفصل زراعی مربوط به ناحیه فومنات در سال آبی 87-86 با مقدار SPI برابر با 06/2 – بود. مقایسه مقادیر شاخص در فصل زراعی نسبت به مقادیر سالانه آننشان داد که در هر چهار ناحیه، شدت خشک سالی در فصل زراعی بیش تر از دوره سالانهو فراوانی وقوع خشک سالی ها در فصل زراعی بیش از دو برابر دوره سالانهبود. علاوه بر آن، محاسبه شاخصSPI در فصل زراعی، عملکرد صحیح تری نسبت به دوره سالانه نشان داد که طی آن بخش بزرگی از پتانسیل بارش به صورت هدررفت از سیستم زراعی استان گیلان خارج می شود.
    کلید واژگان: بارندگی, پایداری اراضی, دوره رشد}
    Lida Rashtchi, Mehdi Pajoohesh, Esmail Assadi, Mohammad Reza Yazdani
    The basis of monitoring drought in every region is reviewing the specifications of the occurred drought. In recent years, cutting the distributaries of Sepidrood river due to construction of several dams on the upstream has increased the effect of rainfalls in the province on sustainability of rice fields of Guilan province. This study is aimed at investigating the climate-related drought and studying the characteristics of this phenomenon in Guilan province and the difference between the severities of climate-related drought in different price fields of the region over a 35-year period. For this purpose, standardized precipitation index (SPI) was used. The precipitation data of thirty rain-gauge stations regarding the standardized precipitation in two periods, crop season and whole year periods, related to four regions including the central district of Guilan, east of Guilan, Foumanat, and west of Guilan were investigated. The results showed that a great area of the province has been involved in drought in the crop period in 2013, 2008, 1999, and 2014. The highest severity of drought in the crop period drought was related to Foumanat region during the water year 2007-2008 with a SPI value of -2.06. The evaluated value of this index in the crop period relative to its value during the whole year showed that in all of the four regions, severity of the drought in the crop period was more than its severity in the year period, and the frequency of drought occurrence in the crop period was over two times more than the year period. Also, calculation of SPI index in the crop period shows a more accurate performance than the 12-month period during which a significant part of the precipitation potential is wasted and lost from the agricultural system of the Guilan province.
    Keywords: Growth period, Land sustainability, Rainfal}
  • مصطفی حسین پور*، سید حمزه حسینیان، ولی الله یوسف آبادی
    در اکثر مناطقی که چغندرقند به صورت پاییزه کشت می شود، انجام آبیاری برای تولید اقتصادی محصول ضروری می باشد. از طرفی در این گونه مناطق بخش عمده ای از بارندگی در زمستان و در طول فصل رشد چغندرقند اتفاق افتاده، که به نظر می رسد نقش مهمی در تامین نیاز آبی محصول داشته باشد. از این رو به منظور تعیین سهم بارندگی و آبیاری های اوایل و اواخرفصل درتشکیل عملکرد چغندرقند، این آزمایش در سال زراعی 85-1384 در مرکز تحقیقات کشاورزی صفی آباد دزفول اجرا شد. تیمارها شامل دور آبیاری 100، 150، 200، 250 و 300 میلی متر تبخیر از تشتک تبخیر (به ترتیب I1-I5) و نیز بدون انجام آبیاری در بهار(I6)، سبز شدن با بارندگی و انجام آبیاری در بهار با دور 100 میلی متر (I7)، آبیاری در طول فصل با دور 100 میلی متر و بدون دریافت بارندگی(I8) و تیمار بدون دریافت بارندگی و آبیاری در بهار (I9) در مجموع نه تیمار در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین تیمارهای آزمایش از نظر کلیه خصوصیات کمی و کیفی در سطح احتمال یک درصد اختلاف معنی دار وجود داشت. بیشترین و کمترین عملکرد ریشه (به ترتیب با 98/9 و 55/7 تن در هکتار) و عملکرد شکر (به ترتیب با 12/4 و 6/8 تن در هکتار) به ترتیب مربوط به تیمار آبیاری در طول فصل با دور 100 میلی متر و بدون دریافت بارندگی(I8) و تیمار سبز شدن با بارندگی و دریافت آبیاری در بهار با دور 100 میلی متر (I7) بود. بالاترین و کمترین درصد قند مربوط به تیمار دور آبیاری 250 میلی متر تبخیر از تشتک تبخیر (I4) و دور آبیاری 100 میلی متر تبخیر از تشتک تبخیر (I1) به ترتیب با 16/1 و 14/9 درصد بود. بیشترین و کمترین کارآیی مصرف آب برای تولید عملکرد ریشه و شکر به ترتیب مربوط به تیمار بدون انجام آبیاری در بهار (I6) و تیمار سبز شدن با بارندگی و انجام آبیاری در بهار با دور 100 میلی متر (I7) بود. بارندگی به طور معنی داری باعث افزایش عملکرد ریشه و شکر و بهبود برخی از خصوصیات کیفی از قبیل پتاسیم ریشه، ضریب استحصال و قند ملاس شد. سهم بارندگی، آبیاری های اول فصل و اواخر فصل (بهار) در تشکیل عملکرد ریشه به ترتیب 12/3، 76/9 و 22 تن در هکتار و سهم آنها در عملکرد شکر به ترتیب 2/35، 9/86 و 2/5 تن در هکتار بود. بنابراین به نظر می رسد که آبیاری های اول فصل نقش اساسی تر در عملکرد چغندرقند دارند و آبیاری های بهاره و بارندگی ها در رتبه های بعد قرار داشته باشند.
    کلید واژگان: آبیاری, بارندگی, چغندرقند پاییزه, عملکرد ریشه و شکر}
    M. Hosseinpour *, Seyed Hamzeh Hosseinian, V. Yousefabadi
    In regions with autumn-sown sugar beet planting, rainfall occurrence during sugar beet growth, especially in winter, has an economic and significant role in supplying the required water. This study was conducted to determine rainfall as well as early and late irrigation proportion on sugar beet performance in randomized complete block design with three replications in Safi-Abad Agricultural Research Center in 2005-06. Treatments were composed of five irrigation levels including irrigation after 100, 150, 200, 250, 300 mm evaporation from evaporation pan (I1-I5, respectively), no-irrigation in spring (I6), seedling emergence by rainfall and spring irrigation after 100 mm evaporation from evaporation pan (I7), irrigation during the growing season after 100 mm evaporation from evaporation pan (I8) and no -rainfall as well as -irrigation in spring (I9). Significant difference was observed among treatments for quantitative and qualitative traits (P
    Keywords: Autumn-sown sugar beet, Irrigation, Rainfall, Root, sugar yield}
  • ابوالفضل فرجی
    به منظور بررسی تاثیر آب مصرفی، تعداد دانه و مقدار آب نسبی برگ بر وزن دانه کلزا (Brassica napus L.)، آزمایشی به صورت اسپلیت پلات در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در دو شرایط آبیاری تکمیلی و دیم طی سال های 86-1384 انجام گرفت. پنج تاریخ کاشت با فاصله 30 روز در کرت های اصلی و دو رقم کلزا (‘هایولا401’ و ‘آرجی اس003’) در کرت های فرعی قرار گرفتند. بین آب مصرفی در فرایند تبخیرتعرق و وزن هزاردانه ارقام مورد مطالعه، رابطه خطی مثبتی مشاهده شد. آبیاری تکمیلی سبب افزایش معنادار وزن دانه و عملکرد شد. میانگین وزن هزاردانه در شرایط آبیاری تکمیلی و دیم در سال 85-1384 به ترتیب 2/3 و 7/2 گرم و در سال 86-1385 به ترتیب 2/4 و 7/3 گرم بود. بین وزن هزاردانه با مقدار آب نسبی برگ در 10 روز پس از شروع پر شدن دانه رابطه خطی قوی وجود داشت که به ترتیب 92 و 84 درصد از تغییرات در ‘هایولا401’ و ‘آرجی اس003’ را توجیه کرد. به ازای هر درصد افزایش آب نسبی برگ، وزن هزاردانه در ‘هایولا401’ و ‘آرجی اس003’ به ترتیب 191/0 و 146/0 گرم افزایش یافت. روابط قوی بین وزن هزاردانه با آب مصرفی در فرایند تبخیرتعرق و مقدار آب نسبی برگ تحت شرایط محیطی و ارقام مختلف نشان دهنده اهمیت این صفات در تعیین وزن دانه کلزا بود.
    کلید واژگان: آبیاری تکمیلی, بارندگی, رقم, کانولا, گلستان}
    Abolfazl Faraji
    To study the effects of used water in evapotranspiration، seed number per unit area and leaf relative water content on seed weight of canola (Brassica napus L.)، an experiment was conducted as a randomized complete block design، arranged in a split-plot under two conditions، i. e. supplemental irrigation and rainfed in 2005-7. Two cultivars of canola (‘Hyola401’ and ‘RGS003’) as subplots were grown at five sowing dates as main plots، spaced 30 days apart. There was a linear relationship between seed weight and used water in evapotranspiration. Irrigation increased seed weight and seed yield significantly. The mean 1000- seed weight under irrigation and rainfed conditions was 3. 2 and 2. 7g in 2005-6، and 4. 2 and 3. 7g in 2006-7. There was a strong linear relationship between seed weight and leaf relative water content، explaining 92 and 84 percent of the variation for ‘Hyola401’ and ‘RGS003’، respectively. For an each percent increase in leaf relative water content، 1000-seed weight of ‘Hyola401’ and ‘RGS003’ increased 0. 191 and 0. 146g، respectively. The strong relationships of seed weight with used water in evapotranspiration and leaf relative water content، over different environmental conditions and cultivars، showed these variables to be generally applicable in canola seed weight determination
    Keywords: Canola, Cultivar, Golestan, Rainfall, Supplemental irrigation}
  • سعیده کوزه گران*، محمد موسوی بایگی، حسین ثنایی نژاد، محمد علی بهدانی
    برای کشت گیاه در هر منطقه، شرایط اقلیمی و آب و هوای مناسب لازم است تا بتوان اقدام به کشت محصول نمود. پارامترهای اقلیمی مانند بارندگی، رطوبت و درجه حرارت نقش تعیین کننده ای در رشد گیاه و میزان تولید محصول در یک منطقه دارد؛ لذا شناخت اقلیم و بررسی نیازهای اکوفیزیولوژی گیاهان زراعی از مهمترین عوامل موثر در تولید است. زعفران یکی از گیاهان سودآور در الگوی کشت نواحی جنوبی و مرکزی خراسان می باشد. در ایران اهمیت زعفران کاری از جنبه های گوناگون نظیر بهره وری بالای آب در مقایسه با سایر محصولات کشاورزی، اشتغال روستائیان و درآمدزایی قابل توجه می باشد. با بررسی پارامترهای هواشناسی برعملکرد زعفران و تعیین مناطق مساعد کشت زعفران بر اساس آن می توان در راستای توسعه کشاورزی و اقتصادی در این مناطق پیشرفت زیادی نمود. آمار 20 ساله ایستگاه های هواشناسی منطقه و عملکرد زعفران، دریک دوره ی 10 ساله، گردآوری و استفاده شد. آنالیز رگرسیونی و ایجاد معادلات بر روی پارامترهای بارندگی و رطوبت نسبی و رابطه این پارامترها بر عملکرد بوسیله نرم افزار JMP 4 و سپس ترسیم نقشه های رقومی پهنه بندی با استفاده از نرم افزار Arc GIS 9.2 انجام گرفت. نتایج نشان داد که پارامتر بارندگی در ماه های آذر، بهمن، اسفند و فروردین بر عملکرد نسبت به سایر ماه ها تاثیرگذارتر بود. از نظر رطوبت نسبی، ماه های آبان لغایت اسفند موثرتر می باشند. همچنین با بررسی معادلات و نقشه های پهنه بندی مشخص شد که اکثر مناطق استان در شرایط مناسب یا نیمه مناسب قرار دارند. مناطق شمال و شمال شرقی استان دارای بهترین موقعیت از لحاظ بارندگی و رطوبت نسبی برای کشت زعفران می باشد مناطق مرکزی نیمه مستعد و جنوب استان نامستعد می باشد.
    کلید واژگان: بارندگی, رطوبت نسبی, زعفران, سیستم اطلاعات جغرافیایی}
    Saeedeh Kouzegaran*, Mohammad Mousavi Baygi, Hosein Sanaeinejad, Mohammad Ali Behdani
    In order to grow plants in any region، suitable weather and climatic condition are required. Climatic parameters such as precipitation، temperature and humidity have significant roles in the growth and yield in a region; therefore، understanding the climate and analyzing the ecophysiological characteristics of plants are the most important factors in the yield of the plant. Saffron is one of the profitable plants in South Khorasan. The yield of saffron from this region has caused Iran to be the targets producer of this plant in the world. The significance of planting saffron in Iran is related to many factors such as the high efficiency of water usage and employment of villagers. The analysis of the effect of climatic parameters on the saffron yield and determining the suitable areas for planting this plant according to these parameters are important for agriculture and economy. The statistics and data of 20 years taken from the Weather Station in the region and the 10 years saffron yield were used. Regression analysis and create of equation using precipitation، relative humidity، and the relation between these parameters was accomplished by the use of JMP 4 software. Digitized climate zonation maps were made by Arc GIS 9. 2 software. The results showed that precipitation was most effect on the saffron yield during the months of December، Feburay، March and April compared with the other months and considering humidity، the most affected months are October، November، Decmber، January and February. Also، after analyzing the equation and the climate zonation maps and the final map، it became obvious that the most of the areas of the Province were able to be ranked as suitable. The North and North-Eastern regions were the best areas regarding the parameters discussed in order to grow saffron. The center of province were considered average region to grow saffron and the Southern and South-Western areas were determined the least suitable for growing saffron.
    Keywords: GIS, Precipitation, Relative humidity, Saffron yield}
  • ابوالفضل فرجی
    در این تحقیق اثر عوامل محیطی مانند دما، کسر فتوترمال و بارندگی در دوره پر شدن دانه بر وزن دانه گونه های مختلف براسیکا به مدت سه سال زراعی (85-1382) با استفاده از طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در گنبد بررسی شد. بیست ژنوتیپ از گونه های مختلف براسیکا پنج ژنوتیپ کلزای زمستانه (B. napus L.)، پنج ژنوتیپ کلزای بهاره (B. napus L.)، پنج ژنوتیپ شلغم روغنی (B. rapa L.) و پنج ژنوتیپ خردل زراعی (B. junceae L.) در تاریخ کاشت مناسب منطقه کشت شدند. در تمام گونه های مورد مطالعه، بین وزن هزار دانه با میانگین دمای هوا، کسر فتوترمال و بارندگی در دوره پر شدن دانه رابطه خطی وجود داشت. افزایش تشعشع همراه با دماهای نسبتا ملایم طی دوره یاد شده سبب افزایش وزن دانه شد. نرخ افزایش وزن هزار دانه به ازای هر میلی متر افزایش بارندگی در دوره پر شدن دانه در ژنوتیپ های کلزای تیپ بهاره، کلزای تیپ زمستانه، خردل زراعی و شلغم روغنی به ترتیب 0094/0، 0247/0، 0105/0 و 0132/0 گرم بود. به ازای افزایش هر روز طول دوره پر شدن دانه نیز وزن هزار دانه ژنوتیپ های کلزای تیپ بهاره، کلزای تیپ زمستانه، خردل زراعی و شلغم روغنی به ترتیب 0533/0، 1682/0، 0456/0 و 0529/0 گرم افزایش یافت. این روابط بیانگر واکنش بیشتر وزن دانه ژنوتیپ های کلزای تیپ زمستانه به مساعد بودن عوامل محیطی در دوره پر شدن دانه بود. عدم وجود رابطه معنی دار بین تعداد دانه در مترمربع و وزن دانه در گونه های مختلف براسیکا نشان داد که در این مطالعه اندازه مخزن برای مواد فتوسنتزی تاثیر معنی داری بر وزن دانه نداشت، بلکه وزن دانه عمدتا تحت تاثیر عوامل محیطی در دوره پر شدن دانه قرار گرفت.
    کلید واژگان: براسیکا, دوره پر شدن دانه, بارندگی, درجه حرارت, کسر فتوترمال و وزن دانه}
    A. Faraji
    The effect of environmental factors as temperature, photothermal quotient and rainfall during seed filling period (SFP) on seed weight of different species of Brassica was studied in Gonbad during 2003–2006 growing seasons. Twenty genotypes from different species of Brassica including: five genotypes of spring B. napus, five genotypes of winter B. napus, five genotypes of B. rapa, and five genotypes of B. juncea were sown at optimum sowing date recommended for the area. In all species, there was a linear relationship between 1000- seed weight and mean air temperature, photothermal quotient and rainfall during SFP. Increase in radiation accompanied with relatively moderate temperatures during SFP, hence, increased seed weight. Each millimeter increase in rainfall during SFP increased the rate of 1000-seed weight of spring and winter rapeseeds, mustard and turnip genotypes by 0.0094, 0.0247, 0.0105 and 0.0132 g, respectively. In addition, with an each day increase in duration of SFP, 1000-seed weight of spring and winter rapeseeds, mustard and turnip genotypes increased by 0.0533, 0.1682, 0.0456 and 0.0529 g, respectively. These relationships showed that winter rapeseeds genotypes had more response to favorable environmental factors during SFP. The non-significant relationship between seed number per unit area and seed weight in different species of Brassica showed that under conditions of this study sink size did not affect seed weight, but it was affected by environmental factors during seed filling period.
  • ابوالفضل فرجی
    توجه به افزایش تنش خشکی و گرمای انتهای فصل رشد در منطقه گنبد، بررسی و انتخاب ژنوتیپ های برتر از گونه های مختلف جنس براسیکا مورد توجه بیشتری قرار گرفته است. بدین منظور آزمایشی مزرعه ای طی سه سال زراعی 85-1382 در ایستگاه تحقیقات کشاورزی گنبد اجرا شد. بیست ژنوتیپ از گونه های مختلف جنس براسیکا (شامل کلزای تیپ زمستانه، کلزای تیپ بهاره، شلغم روغنی و خردل زراعی) در تاریخ کاشت مناسب منطقه کشت شدند. تجزیه واریانس مرکب نشان داد که میانگین عملکرد دانه ژنوتیپ های بهاره کلزا به طور قابل توجهی بیشتر از گونه های دیگر بود. میانگین عملکرد دانه ژنوتیپ های زمستانه کلزا، بهاره کلزا، شلغم روغنی و خردل زراعی به ترتیب 1381، 2191، 1780 و 1915 کیلوگرم در هکتار بود. بخش بزرگی از تغییرات عملکرد دانه به عوامل محیطی مانند بارندگی و اثر متقابل دما × تابش (خارج قسمت فتوترمال) بستگی داشت. بین عملکرد دانه ژنوتیپ های کلزای بهاره و شلغم روغنی با بارندگی طی فصل رشد رابطه مثبت خطی وجود داشت. نرخ افزایش عملکرد دانه به ازای هر یک دهم واحد افزایش خارج قسمت فتوترمال در ژنوتیپ های زمستانه کلزا، خردل زراعی، بهاره کلزا و شلغم روغنی طی دوره گلدهی به ترتیب 582، 574، 336 و 303 کیلوگرم در هکتار و طی دوره بین پایان گلدهی تا رسیدگی فیزیولوژیک به ترتیب 749، 732، 658 و 240 کیلوگرم در هکتار بود. با توجه به دیررس تر بودن ژنوتیپ های زمستانه کلزا و خردل زراعی نسبت به دو ژنوتیپ دیگر و مصادف شدن مراحل زایشی آنها با دماهای بالاتر، واکنش عملکرد دانه به افزایش خارج قسمت فتوترمال در این ژنوتیپ ها نسبت به ژنوتیپ های دیگر بیشتر بود. برتری عملکرد دانه ژنوتیپ های بهاره کلزا نسبت به ژنوتیپ های دیگر تائید سازگاری این ژنوتیپ ها به شرایط محیطی منطقه بود.
    کلید واژگان: براسیکا, بارندگی, دما, تابش و عملکرد دانه}
    A. Faraji
    Increasing terminal drought and heat stresses in Gonbad area necessiate evaluation and selection of superior genotypes from different species of Brassica. A field experiment was conducted at Agricultural Research Station of Gonbad during 2003–2006 growing seasons. Twenty genotypes from three species of Brassica (five genotypes of spring type, B. napus (STN), five genotypes of winter type, B. napus (WTN), five genotypes of B. rapa (turnip), and five genotypes of B. junceae (mustard)] were sown at optimum sowing date. Combined analysis of variance showed that the mean seed yield (SY) of STN genotypes was considerably greater than other genotypes. The mean SY of WTN, STN, turnip, and mustard genotypes were 1381, 2191, 1780, and 1915 kg ha-1, respectively. A great proportion of SY variation was related to environmental factors such as rainfall, and interaction of temperature × radiation (photothermal quotient, PTQ). In STN and turnip genotypes, there was a positive linear relationship between SY and rainfall during growing season. For each 0.1 unit increase in PTQ during flowering period, SY of WTN, mustard, STN, and turnip genotypes increased by 582, 574, 336, and 303 kg ha-1, respectively. For each 0.1 unit increase in PTQ from termination of flowering to physiological maturity, SY of WTN, mustard, STN, and turnip genotypes also increased by 749, 732, 658, and 240 kg ha-1, respectively. The number of days from emergence to physiological maturity in WTN and mustard genotypes was longer than STN and turnip genotypes. Therfore, the reproductive stages of WTN and mustard genotypes coincided with higher temperatures, led to a greater response of SY to increase in PTQ. The SY superiority of STN genotypes showed that STN genotypes are better adapted to rainfed environmental conditions of Gonbad.
  • کوچکی، نصیری، کمالی
    افزایش دمای جهان اثرات عمیقی را بر پدیده های اقلیمی و در راس آنها میزان والگوهای بارندگی در سراسر جهان خواهد داشت. از اینرو هدف از این تحقیق پیش بینی پارامترهای هواشناسی کشور در شرایط تغییر اقلیم و مقایسه این پارامترها با شرایط فعلی است. به این منظور مدل گردش عمومی UKMO برای سالهای 2025 و 2050 میلادی بکار گرفته شد. با اجرای مدل گردش عمومی مقادیر ماهانه درجه حرارت حداقل، حداکثر و نزولات ماهانه برای ایستگاه های مختلف محاسبه (که پوشش کاملی از نقاط مختف اقلیمی ایران را فراهم ساخته و معرف وضعیت عمومی کشور باشند) و اثرات تغییر اقلیم براساس سناریوی تعریف شده در مدل براین پارامترهای اقلیمی تعیین گردید. نتایج حاصل از این تحقیق نشان میدهد که متوسط افزایش دمای فصل بهار برای سالهای 2025 و 2050 در کل ایستگاه های مطالعه شده به ترتیب 1/3 و 9/3، برای ماه های فصل تابستان به ترتیب 8/3 و 7/4 برای فصل پائیز 3/2 و 0/3 و برای فصل زمستان 0/2 و 4/2 درجه سانتی گراد می باشد. علاوه بر این میزان افزایش دما از شمال به جنوب و از غرب به شرق تشدید خواهد شد. براساس نتایج بدست آمده شدت کاهش بارندگی در مناطق خشک و نیمه خشک کشور بارزتر از مناطق مرطوب بوده وکاهش بارندگی در پائیز و زمستان بیشتر از بهار و تابستان خواهد بود. براساس پیش بینی های بدست آمده متوسط کاهش بارندگی پاییزه برای تمام ایستگاه های تحت بررسی در سالهای 2025 و 2050 میلادی به ترتیب 8 و 11 درصد، و برای ماه های فصل تابستان تقریبا ناچیز می باشد. همچنین الگوی مکانی تغییرات بارش در سالهای 2025 و 2050 میلادی تا حد زیادی مشابه الگوی تغییرات درجه حرارت می باشد. از طرف دیگر شرایط اقلیمی پیش بینی شده بوسیله مدل گردش عمومی نشاندهنده طولانی تر شدن فصل خشکی در سالهای 2025 و 2050 در تمامی ایستگاه های تحت بررسی می باشد. بطوریکه میانگین طول دوره خشک در سالهای 2025 و 2050 میلادی به ترتیب به 214 و 223 روز افزایش خواهد یافت.
    کلید واژگان: تغییر اقلیم, درجه حرارت, بارندگی, طول فصل خشک}
    Alireza Kochaki, Mehdi Nasiry, Gholamali Kamali
    Global warming will affect all climatic variables and particularly rainfall patterns. The purpose of present investigation was to predict climatic parameters of Iran under future climate change and to compare them with the present conditions. For this reason, UKMO General Circulation Model was used for the year 2025 and 2050. By running the model, minimum and maximum monthly temperature and also maximum monthly rainfall for the representative climate stations were calculated and finally the effects of climate change on these variables based on pre-determined scenarios was evaluated. The results showed that averaged over all stations, mean temperature increase for spring in the year 2025 and 2050 will be 3.1 and 3.9, for summer 3.8 and 4.7, for autumn 2.3 and 3 and for winter 2.0 and 2.4 ºC, respectively. This increase will be more pronounced from North to the South and from East to the West parts of the country. Mean decrease in autumn rainfall for the target years of 2025 and 2050 will be 8 and 11 percent, respectively. This decrease is negligible for summer months. Length of dry season for the years 2025 and 2050 will be increased, respectively up to 214 and 223 days due to combined effects of increased temperature and decreased rainfall.
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال