جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "اثرات زیرکشنده" در نشریات گروه "گیاهپزشکی"
تکرار جستجوی کلیدواژه «اثرات زیرکشنده» در نشریات گروه «کشاورزی»-
در این تحقیق، کارایی زنبور پارازیتویید Habrobracon hebetor (Say) در تلفیق با ماترین و باکتریBacillus thuringiensis (Berliner) subsp. Kurstaki (Btk) در کنترلAnagasta kuehniella (Zeller) ، بررسی شد. غلظت های کشنده و زیر کشنده (LC30) ماترین و Btk با روش زیست سنجی روی لارو میزبان تعیین شد. برای ارزیابی ترجیح سن میزبانی توسط پارازیتویید، با در اختیار قرار دادن لاروهای سنین مختلف میزبان، میزان پارازیتیسم زنبور تعیین شد. لاروهای سن چهارم و پنجم میزبان با غلظت زیر کشنده ماترین و Btk تیمار شدند و در حالت های انتخابی و غیرانتخابی، در اختیار زنبور پارازیتویید قرار گرفتند. سپس میزان فلج کنندگی، پارازیتیسم ، تخم گذاری، درصد ظهور و نسبت جنسی زنبورهای خارج شده تعیین شد. نتایج نشان دادکه زنبور های ماده، لاروهای سنین چهارم و پنجم میزبان را برای پارازیتیسم ترجیح می دهند. در آزمون انتخابی زنبور های ماده، لاروهای تیمار شده با ماترین را برای پارازیتیسم ترجیح دادند اما در آزمون غیرانتخابی، بیشترین میزان پارازیتیسم و تخم گذاری مربوط به تیمار شاهد بود. درصد ظهور زنبورهای بالغ و نسبت جنسی آن ها (ماده / کل)، حاصل از لاروهای سن چهارم و پنجم تیمار شده با ماترین به ترتیب در آزمون انتخابی 61 و 54 درصد و آزمون غیرانتخابی 64 و 54 درصد بودند. نتایج نشان داد ماترین و Btk پتانسیل قابل توجهی در کنترل A. kuehniella دارند. اما با توجه به اثرات سوء زیر کشنده این عوامل کنترلی بر کارایی پارازیتویید، کاربرد هم زمان آن ها با زنبور پارازیتویید H. hebetor، پیشنهاد نمی شود.کلید واژگان: اثرات زیرکشنده, ترجیح میزبانی, شب پره مدیترانه ای آرد, کنترل تلفیقی, مهار زیستیIn this research, the efficiency of the parasitoid wasp, Habrobracon hebetor (Say) in integrated with Matrine and Bacillus thuringiensis (Berliner) subsp. Kurstaki (Btk) against Anagasta kuehniella (Zeller), was investigated. Lethal and sublethal concentrations (LC30) of Matrine and Btk were determined by bioassay method on host larvae. To evaluate the preference of the host larval instars by the parasitoid, different larval instars were provided for parasitoid and the rate of parasitism was determined. The fourth and the fifth instar larvae of the host were treated with sublethal concentrations of Matrine and Btk then were provided for parasitoid in choice and non- choice conditions. The rate of paralysis, parasitism, egg-laying, emergence percentage and sex ratio of release wasps were determined. The results showed that female parasitoid preferred the fourth and fifth instar larvae of the host for parasitism. In the choice test, Matrine-treated larvae were more preferred by female parasitoid while in non-choice test, the highest amount of parasitism and egg-laying was related to the control treatment. The emergence percentage of adult wasps and their sex ratio (Female/Total), obtained from Matrine-treated fourth and fifth instar larvae, were 61 and 54% in the choice and 61 and 54% in the non-choice tests. The results showed that Matrine and Btk have significant potential in controlling of A. kuehniella. However, due to the sublethal adverse effects of these control agents on the efficiency of the parasitoid, simultaneous use of them with the parasitoid wasp, H. hebetor is not recommended.Keywords: biological control, Host preference, Integrated Control, Mediterranean flour moth, sub-lethal effect
-
مگس مینوز سبزی و صیفی Liriomyza sativae Blanchard ، از مهم ترین آفات سبزی های گلخانه ای و فضای باز، محسوب می شود. با توجه به توصیه کاربرد حشره کش تیوسیکلام جهت مدیریت آفت مزبور، در پژوهش حاضر، اثرات کشندگی و زیرکشندگی(5/131:LC30، 1/87:LC20، 15/49:LC10 میلی گرم ماده موثره بر لیتر) حشره کش تیوسیکلام (اویسکت®SP50%) روی فراسنجه های زیستی این آفت در شرایط آزمایشگاهی مورد ارزیابی قرار گرفت. روش مورد استفاده در انجام آزمایش ها غوطه وری صفحه های برگی حاوی لارو مگس در ترکیب آفت کش بود. تجزیه داده ها با استفاده از تیوری جدول زندگی دو جنسی ویژه سن-مرحله رشدی انجام شد. نتایج نشان داد که، طول عمر مگس های بالغ بصورت معنی داری تحت تاثیر غلظت های زیرکشنده حشره کش کاهش یافت. باروری نیز بطور معنی داری تحت تاثیر غلظت های مورد مطالعه قرار گرفت و کمترین میزان این فراسنجه (23/34 تخم) در غلظت LC30 ثبت شد. به علاوه غلظت های زیرکشنده مورد مطالعه مقادیر نرخ خالص تولیدمثل (R0) را در مقایسه با شاهد کاهش دادند (01/78:شاهدو 58/11:LC30،6/33:LC20،76/63:LC10 نتاج/ فرد). سایر فراسنجه ها مانند نرخ ذاتی افزایش جمعیت (r) و نرخ متناهی افزایش جمعیت (l) نیز به طور معنی داری نسبت به شاهد کمتر شدند. بیشترین مقادیر این فراسنجه ها در شاهد ثبت شد(به ترتیب 19/0و 21/1 بر روز). کاهش نرخ رشد در تیمارهای مختلف زیرکشنده، افزایش طول مدت یک نسل (T) را دربر داشت بطوریکه کمترین آن در شاهد 49/22 روز و بیشترین در LC30 با 25/26 روز ثبت شد. یافته های پژوهش حاضر بیانگر این است که حشره کش تیوسیکلام پتانسیل خوبی در کنترل مگس مینوز در غلظت های کشنده و زیرکشنده دارد. ضرورت توجه به اثرات زیرکشندگی حشره کش ها در ارزیابی اثرات کلی آفت کش ها بر آفات و دشمنان طبیعی آنها را آشکار می کند.کلید واژگان: مگس مینوز سبزی و صیفی, جدول زندگی, اثرات زیرکشنده, زیست سنجیLiriomyza sativae Blanchard is considered as one of the most important pests of greenhouse and farm vegetables. According to the recommendation of using thiocyclam insecticide against the mentioned pest, in the present study the lethal and sub-lethal effects (LC10= 49.15, LC20= 87.1 and LC30= 131.5 a.i. mg/L) of thiocyclam insecticide (Evisect® SP50%) was evaluated on the biological parameters of this pest under laboratory conditions. The method used in the experiments was Leaf dip technique for leaves containing fly larva. Data analysis was performed using Age-stage two sex life table theory. The results showed that adult lifespan/longevity was significantly reduced by sublethal concentration. Fecundity was also affected by the studied concentrations and the lowest amount of this parameter (34.23 eggs/female) was recorded in LC30 concentration. Accordingly, sublethal concentrations reduced the net reproductive rate (R0), and there were significant differences among the values of this parameter at all treatments tested when compared with control (control: 78.01, LC10: 63.76, LC20: 33.6 and LC30: 11.58 offspring/individual). Other parameters such as intrinsic rate of increase (r), finite rate of increase (l) were also significantly lower than the control. The highest estimated values for r and λ were recorded at control (0.19 and 1.21 day-1, respectively). Finally, with the reduced rate of development for individuals treated with sublethal concentrations, the mean generation time (T) was significantly higher in individuals exposed to any concentration tested, So that it was the lowest in the control with 22.49 days and the highest in LC30 with 26.25 days. The findings of the present research indicate that thiocyclam insecticide has a good potential in controlling the leaf miner in lethal and sublethal concentrations, and the importance of considering the role of sublethal effects when attempting to evaluate the total impacts of specific pesticide on an insect pest population and its natural enemy.Keywords: Vegetable leaf miner, life table, Sub lethal effects, population growth parameters
-
شته مومی کلمBrevicoryne brassicae یکی از جدیترین آفات کلم در جهان است. این آفت از برگ ها و بیشتر از برگ های میانی گیاه میزبان خود تغذیه می کند. شته ها به رغم داشتن دشمنان طبیعی فراوان، به خاطر زاد و ولد سریع، به وسیله دشمنان طبیعی به طور کامل کنترل نمیشوند.کاربرد حشره کش های شیمیایی از روش های مهم مورد استفاده برای کنترل شته ها هستند. کاربرد یک آفت کش برای کنترل چند آفت می تواند هزینه ها و دفعات سمپاشی را کاهش دهد. در این پژوهش، اثرت کشنده و زیرکشنده حشره کش ماترین که دارای عملکرد تماسی و گوارشی است، روی شته مومی کلم در شرایط آزمایشگاهی با روش غوطه ور کردن دیسکهای برگی حامل شته در داخل محلول حشرهکش مورد بررسی قرار گرفت. مقدار LC50 حشره کش ماترین برای افراد بالغ شته مومی کلم بعد از 24 ساعت 33/83 میکرولیتر بر میلی لیتر بدست آمد و برای برآورد اثرات زیرکشندگی ماترین روی فراسنجه های زیستی شته مومی کلم از غلظت LC25 (11/30 میکرولیتر بر میلی لیتر) استفاده شد. آزمایش ها روی گیاه کلم واریته acephala انجام گرفت. یکی از روش های رایج بررسی اثرات غیرکشندگی حشره کش ها، استفاده از فراسنجه های جدول زندگی برای ارزیابی سمیت است. نتایج این تحقیق نشان داد که طول عمر و باروری شته های بالغ در غلظت زیرکشنده حشره کش نسبت به شاهد (آب مقطر و سیتوویت) به طور معنی داری کمتر بود. میانگین طول دوره پوره زایی شته های بالغ تحت تاثیر غلظت های زیرکشنده این حشره کش از 92/8 روز در شاهد به 79/3 روز در LC25 کاهش یافت. همچنین غلظت زیرکشنده ماترین، نرخ خالص تولیدمثل (R0) از 96/23 پوره به ازای هر ماده در هر نسل در تیمار شاهد را به 26/3 پوره کاهش داد. نرخ ذاتی افزایش جمعیت (r) در غلظت زیرکشنده 36/0 برروز و در شاهد 1/0 برروز ثبت شد. سایر فراسنجهها مانند نرخ متناهی افزایش جمعیت (l) و نرخ ناخالص تولیدمثل (GRR) نیز به طور معنی داری نسبت به شاهد کمتر شدند. میانگین طول یک نسل (T) تحت تاثیر حشرهکش ماترین نسبت به شاهد افزایش یافت. نتایج تحقیق حاضر در شرایط آزمایشگاهی نشان داد که این حشره کش اثرهای کشنده و زیرکشنده قابل ملاحظه ای روی شته مومی کلم دارد. لذا حشره کش گیاهی ماترین میتواند در برنامههای مدیریت شته مومی کلم نیز مورد توجه قرار گیرد.
کلید واژگان: جدول زندگی, اثرات زیرکشنده, زیست سنجی, حشره کش گیاهیBackground and ObjectivesBrevicoryne brassicae is one of the most serious cabbage pests in the world. This pest feeds on the leaves, mostly on the host plant's middle leaves. Despite having many natural enemies, aphids are not entirely controlled by natural enemies due to their rapid reproduction. Applying chemical insecticides is one of the essential methods used to control aphids; using one pesticide to control several pests can reduce the costs and frequency of spraying. In this study, the lethal and sub-lethal effects (LC25) of matrine insecticide with a contact and stomach function on the cabbage aphid, were evaluated under laboratory conditions.
Materials and MethodsThe dipping method was used in bioassay and life table studies against adults of aphid insects. The LC50 value of matrine insecticide for adults of cabbage aphid was 83.33 μl/ml after 24 hours, and LC25 concentration (30.11 ml/ml) was used to estimate the sub-lethal effects of matrine on the biological parameters of the cabbage aphid. Experiments were performed on the acephala variety of cabbage. One common method of investigating insecticides' non-lethal effects is demographic toxicology, which uses life table and growth population parameters to evaluate toxicity.
ResultsAccording to the results, the female lifespan/longevity and fertility affected by sub-lethal concentration were significantly reduced compared to the control (distilled water and citowett). The mean oviposition period of adult aphids decreased from 8.92 days in control to 3.79 days in LC25 concentration of the insecticide. The present study's data also showed that the sublethal concentration also affected the offspring of treated cabbage aphids. Accordingly, the sublethal concentration of matrine reduced the net reproductive rate (R0) from 23.96 nymphs per female in each generation in the control treatment to 3.26 nymphs in LC25. The intrinsic rate of increase (r) in sublethal concentration was recorded as 0.36 (day-1) and in control as 0.1 (day-1). Other parameters, such as finite rate of increase (l) and gross reproductive rate (GRR), were also significantly lower than the control. The mean generation time (T) of treatment affected by LC25 concentration of matrine increased compared to the control treatment.
DiscussionResults of the current research in laboratory conditions showed that this insecticide has significant lethal and sublethal effects on the cabbage aphid. Therefore, matrine, as an herbal insecticide, can be considered in the management programs of cabbage aphids.
Keywords: Life table, Sublethal effects, Bioassay, botanical insecticide -
پروانه برگ خوار توتGlyphodes pyloalis Walker یکی از آفات جدی درختان توت در ایران است. در این مطالعه، اثر غلظت های کشنده (LC50 = 19 ppm)و زیرکشنده (LC30 = 9.77 ppm و LC10 = 3.74) لوفنورون روی لاروهای سن چهارم این آفت ارزیابی شد. بعد از تیمار لاروهای سن چهارم، بیش تر لاروها طی فرآیند پوست اندازی مردند و فقط تعداد اندکی از آنها توانستند به لاروهای سن 5 تبدیل شوند. بالاترین میزان مرگ و میر در مراحل لارو سن پنجم (68.42%) و پیششفیرگی (59.57%) در غلظت LC50، مشاهده شد. طول دوره ی لاروی، پیش شفیرگی و شفیرگی افزایش یافت. درصد شفیرگی در غلظت LC30 به 64/53 درصد کاهش یافت. هم چنین، هیچ یک از پیش-شفیره های غلظت LC50. به شفیره تبدیل نشدند. در مقایسه با شاهد، وزن لاروها به طور معنی داری 48،72 و 96 ساعت بعد از تیمار کاهش یافت. ظهور حشرات کامل و طول عمر حشرات ماده نیز در غلظت LC30 کاهش یافت. غلظت LC30 لوفنورون به طور منفی تولید مثل G. pyloalis را تحت تاثیر قرار داد. محتوای کربوهیدرات و پروتئین لاروها 48 و 72 ساعت پس از تیمار و محتوای چربی و گلیکوژن 72 ساعت پس از تیمار، با غلظت های LC10، LC30 و LC50 به طور معنی داری کاهش یافت. نتایج نشان دهنده اثرات مضر غلظت های کشنده و زیرکشنده لوفنورون روی برخی پارامترهای زیستی و بیوشیمیایی است که لازم به بررسی بیش تر برای کاربرد آن در مدیریت تلفیقی پروانه برگ خوار توت است.کلید واژگان: Glyphodes pyloalis, لوفنورن, باروری, اثرات زیرکشنده, تنظیم کننده های رشدGlyphodes pyloalis Walker is a serious pest of mulberry trees in Iran. In this study, lethal (LC50 = 19 ppm) and sublethal effects (LC10 = 3.74 andLC30 = 9.77 ppm) of lufenuron were evaluated against 4th instar larvae of G. pyloalis. After treating the larvae at LC30 and LC50 level, most of them died during the molting process and only a few individuals developed to the 5th larval instar. The highest rate of mortality wasobserved in 5th larval (68.42%) and pre-pupal (59.57%) stages at LC50 concentration. Also, lufenuron caused an increase in larval, pre-pupal and pupal developmental periods. The successful pupation decreased to 53.64% at the LC30. Also, no prepupa molted to pupation after treatment of larvae at the LC50. Larval weight was significantly reduced at 48, 72 and 96 h after treatment, compared to the control. Adult emergence and female longevity were also reduced at LC30. The LC30 of lufenuron negatively affected reproduction of G. pyloalis. Larval content of carbohydrate and protein were decreased significantly 48 and 72 h after treatment, however, lipid and glycogen content were decreased significantly only 72 h after treatment at LC10, LC30 or LC50. Findings indicated adverse effects on some biological and biochemical parameters at lethal and sublethal concentrations of lufenuron which necessitate further investigations for its application in an integrated management of G. pyloalis.Keywords: Glyphodes pyloalis, lufenuron, fecundity, sub, lethal effects, IGR
-
این تحقیق با هدف بررسی اثرات کشنده و زیرکشنده ی فرمولاسیون های تجاری حشره کش های ایندوکساکارب و لوفنورون بر زنده مانی، نشو و نما و پارازیتیسم زنبورTrichogramma brassicae Bezde. در شرایط آزمایشگاه (دمای 2±25 درجه ی سلسیوس، رطوبت نسبی 5±60 درصد و دوره ی نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی)انجام شد. هر کدام از حشره کش ها در چهار غلظت مختلف شامل 1000، 750، 500 و 250 پی.پی. ام (به ترتیب، غلظت توصیه شده در مزارع و سه غلظت پایین تر از آن) تهیه شدند و تاثیر آن ها به سه روش آغشته کردن غذای حشرات کامل (آب عسل ده درصد) به حشره کش، قرار دادن حشرات کامل در معرض باقیمانده ی حشره کش ها و فرو بردن تخم های پارازیته شده ی میزبان (در مرحله ی پیش شفیرگی زنبور) درون محلول حشره کش روی زنبور بررسی گردید. نتایج نشان دادند که هر دو حشره کش نسبت به شاهد موجب افزایش معنی دار مرگ و میر و کاهش معنی دار طول عمر، قدرت پارازیتیسم و درصد ظهور حشرات کامل شدند و با افزایش غلظت آفت کش ها، اثرات منفی آن ها نیز شدیدتر شد. بیش ترین میزان مرگ و میر (6±5/ 52 درصد)، کوتاه ترین طول عمر ماده ها (1/ 0±72/ 1روز) و کم ترین قدرت پارازیتیسم (97/ 0±7/ 14درصد)، در تغذیه ی حشرات کامل از آب عسل آغشته به غلظت توصیه شده ی ایندوکساکارب مشاهده گردید. فرو بردن تخم های پارازیته شده ی میزبان درون غلظت های توصیه شده ی ایندوکساکارب و لوفنورون، بر زنده مانی پیش شفیره ها تاثیر منفی گذاشت و خروج حشرات کامل را به ترتیب 7/ 19 و 3/ 19 درصد کاهش داد. بر اساس استانداردهای سازمان بین المللی کنترل بیولوژیک، در روش تغذیه از غذای آغشته به سم، این دو حشره کش در گروه «کم ضرر» و در روش های تماس با باقیمانده های سمی و سم پاشی تخم های پارازیته شده، در گروه «بی ضرر» طبقه بندی شدند. بنابراین، ایندوکساکارب و لوفنورون به عنوان دو حشره کش نسبتا سازگار با برنامه های کنترل بیولوژیک آفات بالپولکدار توسط زنبور T. brassicae، توصیه می شوند.
کلید واژگان: ایندوکساکارب, لوفنورون, زنبور T, brassicae, اثرات کشنده, اثرات زیرکشندهThis research was carried out to investigate lethal and sublethal effects of commercial formulations of indoxacarb and lufenuron on survival, development and parasitism of Trichogramma brassicae Bezdenko under laboratory conditions (25±2 °C, 60±5% RH, and 16:8 h L: D). Each insecticide was applied at four concenterations including 1000, 750, 500, and 250 ppm (i.e. at recommended field application rate and three lower concenterations) and their effects were studied through three exposure methods, including contaminating adult’s food (honey solution 10%) with insecticides, residual contact, and dipping parasitized host eggs (in pre-pupa stage of parasitoid) in insecticide solutions. The results showed that both insecticides significantly increased adults’ mortality and decreased their longevity, fecundity, and emergence rate in comparison to control, and these adverse effects, increased with increasing applied concenteration. The highest mortality (52.5±6 percent), shortest longevity (1.72±0.1 days), and lowest parasitism rate (14.7±0.97 percent) were observed in those parasitoids that fed on solution contaminated with indoxacarb 1000 ppm. Dipping parasitized host eggs in recommended field rates of indoxacarb and lufenuron adversely affected prepupa survival, and reduced adult emergence by 19.7 and 19.3%, respectively. According to the IOBC categories of toxicity, both insecticides were found to be "slightly harmful" when they ingested through contaminated honey solution, and "harmless" when adult parasitoids exposed to their residuals and prepupae dipped in their solutions. Therefore, these insecticides are recommended as nearly safe products in biological control programs of lepidopteran pests with T. brassicae.Keywords: indoxacarb, lufenuron, Trichogramma brassicae, lethal effects, sublethal effects -
بالتوری سبز، Chrysoperla carnea (Stephens)، یکی از شکارگرهای مهم شته ها، پسیل ها، سفیدبالک ها و تریپس ها می باشد. در این تحقیق حساسیت حشرات نر و ماده بالتوری سبز به حشره کش های ایمیداکلوپرید، ایندوکساکارب و اندوسولفان در شرایط آزمایشگاهی ارزیابی شد. زیست سنجی به روش تماس باقی مانده در پتری دیش ها انجام شد. بنابر نتایج، میزان LC50 برای حشره کش های ایندوکساکارب، ایمیداکلوپرید و اندوسولفان برای حشرات نر به ترتیب 011/0، 053/0 و 343/0 و برای حشرات ماده به ترتیب 019/0، 098/0 و 398/0 گرم ماده موثر بر لیتر برآورد گردید. حشرات نر در مقایسه با حشرات ماده به هر سه حشره کش حساسیت بیش تری نشان دادند. در بررسی اثرات زیر کشندگی به روش سازمان بین المللی کنترل بیولوژیک (IOBC)، حشرات بالغ با مقادیر LC25 تیمار شدند. بنابر نتایج تجزیه واریانس، اختلاف معنی داری بین زمان نشو و نمای سنین اول، دوم و سوم لاروی، شفیر گی و نسبت جنسی در سه حشره کش مورد مطالعه وجود نداشت. بین تیمارها از نظر دوره های پیش از تخم ریزی، تخم ریزی و پس از تخم ریزی، باروری، زادآوری و طول عمر حشرات کامل نر و ماده اختلاف معنی دار وجود داشت. میانگین طول عمر حشرات کامل برای شاهد، ایمیداکلوپرید، اندوسولفان و ایندوکساکارب برای حشرات نر به ترتیب 3/2 ± 30، 3/3 ± 3/24، 4/2 ± 3/21 و 4/1 ± 7/19 روز و برای حشرات ماده به ترتیب 5/2 ± 9/36، 9/2 ± 8/31، 7/1 ± 7/27 و 6/2 ± 7/26 روز بود. بیش ترین و کم ترین نرخ باروری به ترتیب با 49 ± 540 و 42 ± 206 عدد تخم به ازای هر ماده در تیمارهای شاهد و ایندکساکارب مشاهده گردید. بنابر طبقه بندی به روش IOBC، هر سه حشره کش در گروه کم خطر (79% < شاخص کلی تاثیر < 30%) برای حشرات کامل قرار گرفتند. به طورکلی، حشرات کامل به ایندوکساکارب، ایمیداکلوپرید و اندوسولفان خیلی حساس بودند. بنابراین، در موقعی که تراکم حشرات کامل در مزارع بالا است، این ترکیبات نباید به کار برده شوند.
کلید واژگان: Chrysoperla carnea, اثرات زیرکشنده, حشره کش ها, اندوسولفان, ایمیداکلوپرید, ایندوکساکاربGreen lacewing، Chrysoperla carnea (Stephens)، is an important predator of arthropod pests such as aphids، psyllids، thrips and whiteflies. Toxicity of endosulfan، imidacloprid and indoxacarb was assessed on male and female C. carnea in the laboratory. Contact bioassays were carried out in glass Petri dishes. The LC50 values for indoxacarb، imidacloprid and endosulfan were 0. 011، 0. 053، and 0. 343 g AI/L for males، and 0. 019، 0. 098 and 0. 398 g AI/L for females، respectively. Males were more sensitive than females to all three insecticides. To assess the sublethal effects، using IOBC (International Organization for Biological Control) method، adults were treated with LC25 of each insecticide. Analysis of variance did not show significant differences among treatments regarding the developmental time of the first، second and third instars، pupae and sex ratio. Differences between treatments and control were significant regarding pre-oviposition، oviposition and post-oviposition periods، fecundity، fertility، longevity of male and female. Mean longevity for control، imidacloprid، endosulfan and indoxacarb were 30 ± 2. 3، 24. 3 ± 3. 3، 21. 3 ± 2. 4 and 19. 7 ± 1. 4 days for males، and 36. 9 ± 2. 5، 31. 8 ± 2. 9، 27. 7 ± 1. 7 and 26. 7 ± 2. 6 days for females، respectively. The highest and the lowest rates of fecundity were 540 ± 49 and 206 ± 42 in control and indoxacarb، respectively. Based on the IOBC classification method، imidacloprid، endosulfan and indoxacarb were slightly harmful (%30 < Total Effect Index < %79) against adults. The adult stage was very sensitive to indoxacarb، imidacloprid and endosulfan. Hence، these insecticides should not be applied when the density of adults is high in the field.Keywords: Chrysoperla carnea, sublethal effects, insecticides, endosulfan, imidacloprid, indoxacarb -
کفشدوزک Cryptolaemus montrouzieri Mulsant مهم ترین شکارگر شپشک های آردآلود در باغ های مرکبات شمال ایران به شمار می رود. در این پژوهش، تاثیرات دزهای کشنده و زیرکشنده تیمار های کلرپایریفوس+روغن، آبامکتین و کلرپایریفوس+ آبامکتین+روغن بر حشرات کامل این کفشدوزک در شرایط آزمایشگاهی بررسی شد. تاثیر هر کدام از این آفت کش ها در مقادیر 25، 50 و 100 درصد دز توصیه شده در باغ های مرکبات، یعنی غلظت های 500، 1000 و 2000 پی پی ام برای کلرپایریفوس و 50، 100 و 200 پی پی ام برای آبامکتین به همراه یک درصد روغن و به سه روش تماس موضعی، قرار گرفتن در معرض باقی مانده های سمی و تغذیه از طعمه های سم پاشی شده، روی کفشدوزک های ماده هفت روزه بررسی شد و 24، 48 و 72 ساعت بعد، درصد زنده مانی، میانگین روزانه تخم گذاری و درصد تفریخ تخم های گذاشته شده اندازه گیری گردیدند. نتایج نشان داد که مخلوط کلرپایریفوس+آبامکتین+روغن در هر سه روش در معرض قرارگیری و کلرپایریفوس+روغن فقط در روش تماس موضعی، درصد زنده مانی کفشدوزک را تحت تاثیر قرار دادند، در حالی که آبامکتین در هیچ کدام از روش ها بر درصد زنده مانی کفشدوزک تاثیر سوء نداشت. در میان تمام تیمارها، تماس موضعی با مخلوط کلرپایریفوس 2000 پی پی ام+آبامکتین 200 پی پی ام+روغن با ایجاد 16 درصد مرگ و میر، بیش ترین تاثیر منفی را بر زنده مانی کفشدوزک بر جای گذاشت. بر خلاف درصد زنده مانی، میانگین روزانه تخم گذاری و درصد تفریخ تخم ها تا 72 ساعت پس از آغاز تیمارها در هر سه روش در معرض قرارگیری و در هر سه تیمار، کاهش چشم گیری یافتند. کم ترین میانگین روزانه تخم گذاری (2/8 عدد تخم به ازای هر کفشدوزک ماده) 24 ساعت پس از تغذیه از شپشک های سم اشی شده با مخلوط کلرپایریفوس 2000+آبامکتین 200 پی پی ام+روغن و کم ترین درصد تفریخ تخم ها (9/57 درصد) 24 ساعت پس از تماس موضعی با همین تیمار مشاهده گردید. به طور کلی، دزهای مزرعه ای کلرپایریفوس و مخلوط آن با آبامکتین و روغن موجب کاهش معنی دار زنده مانی و باروری کفشدوزک کریپتولموس شدند، بنابراین برای افزایش سازگاری کاربرد این آفت کش ها با فعالیت کفشدوزک در باغات مرکبات شمال کشور، انتخاب دز و زمان پاشش مناسب برای آن ها ضروری می باشد.
کلید واژگان: اثرات زیرکشنده, آبامکتین, شپشک های آردآلود, کفشدوزک Cryptolaemus montrouzieri, کلرپایریفوسCryptolaemus montrouzieri Mulsant is the most important predator of the mealybugs in citrus orchards of northern Iran. In this study, the lethal and sublethal effects of different doses of chlorpyrifos+oil, abamectin, and chlorpyrifos+abamectin+oil on the adult ladybeetles were investigated under laboratory conditions. Each pesticide was applied at 25, 50 and 100% recommended field application rates (i.e. chlorpyrifos at 500, 1000 and 2000 ppm and abamectin at 50, 100 and 200 ppm concentrations) with 1% oil on 7-day old female ladybirds through three exposure methods, including topical direct contact, residual contact and feeding on sprayed preys. 24, 48, and 72 hours after treatment the parameters such as survival rate, mean of daily oviposition, and hatching percent of the eggs were measured. The results showed that chlorpyrifos+abamectin+ oil affected the survival rates through all three exposure methods, whereas chlorpyrifos effect on the survival rate was only observed in topical contact, and abamectin had no adverse effect on the adult survival. Among all treatments, chlorpyrifos 2000+abamectin 200 ppm had the highest adverse effect on female ladybird survival (with 16 percent mortality). In contrast to survival rate, mean daily oviposition, and egg hatching percent were significantly reduced in all three treatments and exposure methods, and this reduction continued until 72 hours after exposure. The lowest mean of daily oviposition (8.2 eggs per female) was observed 24 hours after feeding on preys treated with chlorpyrifos 2000 ppm+ abamectin 200 ppm+oil, and the lowest egg hatching rate (57.9 percent) was recorded 24 hours after topical contact with the same treatment. In conclusion, using field rates of chlorpyrifos and chlorpyrifos+abamectin with oil adversely affect survival and fecundity of the ladybird. So, it is necessary to use of pesticide in suitable time and spraying to increase compatibility between pesticide application and ladybird activity, in citrus orchards.Keywords: sublethal effects, Abamectin, mealybugs, Cryptolaemus montrouzieri, Chlorpyrifos
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.