به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "کنترل تلفیقی" در نشریات گروه "گیاهپزشکی"

تکرار جستجوی کلیدواژه «کنترل تلفیقی» در نشریات گروه «کشاورزی»
جستجوی کنترل تلفیقی در مقالات مجلات علمی
  • مریم عظیمی، شهرام آرمیده*، شهرام میرفخرایی، عباس حسین زاده، جی پی میچاود
    در این تحقیق، کارایی زنبور پارازیتویید Habrobracon hebetor (Say) در تلفیق با ماترین و باکتریBacillus thuringiensis (Berliner) subsp. Kurstaki (Btk) در کنترلAnagasta kuehniella (Zeller) ، بررسی شد. غلظت های کشنده و زیر کشنده (LC30) ماترین و Btk  با روش زیست سنجی روی لارو میزبان تعیین شد. برای ارزیابی ترجیح سن میزبانی توسط پارازیتویید، با در اختیار قرار دادن لاروهای سنین مختلف میزبان، میزان پارازیتیسم زنبور تعیین شد. لاروهای سن چهارم و پنجم میزبان با غلظت زیر کشنده ماترین و Btk تیمار شدند و در حالت های انتخابی و غیرانتخابی، در اختیار زنبور پارازیتویید قرار گرفتند. سپس میزان فلج کنندگی، پارازیتیسم ، تخم گذاری، درصد ظهور و نسبت جنسی زنبورهای خارج شده تعیین شد. نتایج نشان دادکه زنبور های ماده، لاروهای سنین چهارم و پنجم میزبان را برای پارازیتیسم ترجیح می دهند.  در آزمون انتخابی زنبور های ماده، لاروهای تیمار شده با ماترین را برای پارازیتیسم ترجیح دادند اما در آزمون غیرانتخابی، بیشترین میزان پارازیتیسم و تخم گذاری مربوط به تیمار شاهد بود. درصد ظهور زنبورهای بالغ و نسبت جنسی آن ها (ماده / کل)، حاصل از لاروهای سن چهارم و پنجم تیمار شده با ماترین به ترتیب در آزمون انتخابی 61 و 54 درصد و آزمون غیرانتخابی 64 و 54 درصد بودند. نتایج نشان داد ماترین و Btk پتانسیل قابل توجهی در کنترل A. kuehniella دارند. اما با توجه به اثرات سوء زیر کشنده این عوامل کنترلی بر کارایی پارازیتویید، کاربرد هم زمان آن ها با زنبور پارازیتویید H. hebetor، پیشنهاد نمی شود.
    کلید واژگان: اثرات زیرکشنده, ترجیح میزبانی, شب پره مدیترانه ای آرد, کنترل تلفیقی, مهار زیستی
    M. Azimi, Sh. Aramideh *, Sh. Mirfakhraie, A. Hosseinzadeh, J. P., Michaud
    In this research, the efficiency of the parasitoid wasp, Habrobracon hebetor (Say) in integrated with Matrine and Bacillus thuringiensis (Berliner) subsp. Kurstaki (Btk) against Anagasta kuehniella (Zeller), was investigated. Lethal and sublethal concentrations (LC30) of Matrine and Btk were determined by bioassay method on host larvae. To evaluate the preference of the host larval instars by the parasitoid, different larval instars were provided for parasitoid and the rate of parasitism was determined. The fourth and the fifth instar larvae of the host were treated with sublethal concentrations of Matrine and Btk then were provided for parasitoid in choice and non- choice conditions. The rate of paralysis, parasitism, egg-laying, emergence percentage and sex ratio of release wasps were determined. The results showed that female parasitoid preferred the fourth and fifth instar larvae of the host for parasitism. In the choice test, Matrine-treated larvae were more preferred by female parasitoid while in non-choice test, the highest amount of parasitism and egg-laying was related to the control treatment. The emergence percentage of adult wasps and their sex ratio (Female/Total), obtained from Matrine-treated fourth and fifth instar larvae, were 61 and 54% in the choice and 61 and 54% in the non-choice tests. The results showed that Matrine and Btk have significant potential in controlling of A. kuehniella. However, due to the sublethal adverse effects of these control agents on the efficiency of the parasitoid, simultaneous use of them with the parasitoid wasp, H. hebetor is not recommended.
    Keywords: biological control, Host preference, Integrated Control, Mediterranean flour moth, sub-lethal effect
  • کمال احمدی *، صدیقه سلیمانی نسب، محمد خیراندیش کشکوئی

    شته سیاه باقلا Aphis fabae</em> Scopoli یکی از مهمترین آفات محصولات زراعی در سرتاسر جهان است. سن شکارگر Deraeocoris lutescens</em> (Schilling) (Hemiptera: Miridae)، جایگاه ممتازی در کنترل بیولوژیکی شته هایی از قبیل شته سیاه باقلا دارد. در دهه های اخیر در جوامع رو به رشد، گرایش به مصرف هر چه کمتر سموم شیمیایی و استفاده از مشتقات گیاهی به عنوان جایگزین سموم مصنوعی بوده است. در تحقیق حاضر، اثر تلفیق دشمن طبیعی با آفت کش های تجاری (پیریمیکارب و آبامکتین) و عصاره های گیاهی زیتون تلخ و اسفند، جهت کنترل شته سیاه باقلا مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد، تلفیق عصاره های اسفند و زیتون تلخ با دشمن طبیعی منجر به کاهش قابل توجهی در جمعیت آفت </em>شدند و از بین این دو ترکیب، عصاره زیتون تلخ برای دشمن طبیعی خطرات کمتری را نشان داد. همچنین اثر این آفت کش های تجاری و عصاره های گیاهی بر روی میزان تغذیه دشمن طبیعی اسپری شده مورد ارزیابی قرار گرفت. در نهایت، عصارهی اتانولی زیتون تلخ کمترین تاثیر را روی تغذیه دشمن طبیعی داشت.

    کلید واژگان: Deraeocoris lutescens, Aphis fabae, کنترل تلفیقی, عصاره های گیاهی
    S. Soleimani Nasab, K. Ahmadi*, M. Khayrandish Kashkooei

    The black bean aphid, Aphis fabae </em>Scopoli (Hemiptera: Aphididae), is one of the most important pests of several cultivated crops throughout the world. The predatory bug Deraeocoris lutescens</em> (Schilling) (Hemiptera: Miridae) have privileged position in biological control of aphids such as the black bean aphid, A. fabae</em>. Recently, there has been a growing interest in research concerning the possible use of plant extracts as alternatives to synthetic insecticide. In the present study, the effect integration of natural enemy with commercial pesticides (pirimicarb and abamectin) and plant extracts Melia azedarach</em> and Peganum harmala</em>, to control of A. fabae</em> were investigated. The result showed, combination of plant extracts M. azedarach</em> and P. harmala</em> with natural enemy causes significant decrease in this pest population and M. azedarach</em> has less hazardous on natural enemies. Also, the effects of commercial pesticides and plant extracts on the prey consumption of natural enemies were evaluated. Totally, the results of these experiments indicated that the ethanolic extract of M. azedarach </em>and pirimicarb have a minimum impact on the mortality of natural enemies, and the ethanolic extract of M. azedarach </em>has a minimum impact on the feeding of natural enemies.

    Keywords: Deraeocoris lutescens, Aphis fabae, IPM, plant derived chemicals
  • ناهید واعظ*، شهزاد ایرانی پور، میرجلیل حجازی

     امروزه تلفیق شیوه های مختلف کنترل آفت یکی از اصول مدیریت آفت می باشد. آنچه در این تلفیق ها اهمیت می یابد، اثرات متقابل این اقدامات و احتمال ناسازگاری بین آنها است. یکی از تلفیق هایی که امروزه مورد توجه است، کنترل تلفیقی کرم قوزه  پنبه و انواع دیگری از بال پولکداران آفت زراعی با استفاده متوالی از زنبورهای پارازیتویید تخم Trichogramma spp. با باکتری(B. t.)  Bacillus thuringiensis علیه لاروهای همان آفت است. اگرچه این دو در توالی قرار می گیرند و می توان با زمان بندی مناسب اثرات سوء را به حداقل رساند، اما به دلیل چند نسلی بودن اغلب آفات هدف از جمله کرم قوزه، احتمال تداخل نسل ها و هم زمانی مراحل لارو و تخم منتفی نیست. مضافا حشرات کامل زنده مانده از تیمار لاروهای آفت می توانند توان زیستی پارازیتویید نسل بعد را تحت تاثیر قرار دهند. لذا اثرات احتمالی تیمار لارو آفت با B.t. روی پارازیتوییدهای نسل بعد نیاز به بررسی دارد. در این بررسی، فراسنجه های زیستی زنبورهای T. brassicae حاصل از تخم های کرم قوزه پنبه که در نسل قبل در سن سوم با غلظت LC20 باکتری B. t. تیمار شده بودند در قالب جدول زندگی- زادآوری در کنار شاهد تیمار نشده ارزیابی شد. بررسی فراسنجه های رشد جمعیت پایدار  T. brassicae نشان داد که هیچ کدام از فراسنجه های زیستی زنبور مذکور تحت تاثیر تیمار باکتری واقع نشد و اختلاف معنی داری بین شاهد و تیمار باکتری مشاهده نگردید. میانگین نرخ تولید مثل خالص (R0) برای دو تیمار، 85/3 ± 22/41، ماده/ ماده/ نسل، نرخ ذاتی افزایش جمعیت (rm)، 009/0 ± 3545/0 بر روز و متوسط زمان یک نسل (T)، 19/0 ± 49/10 روز به دست آمد. بدین ترتیب تیمار باکتری ظرفیت تولیدمثل، نشوونما و زنده مانی این پارازیتویید را تغییر نداده است.

    کلید واژگان: کنترل تلفیقی, بیمارگر حشرات, پارازیتویید تخم, جدول زندگی- زادآوری
    Naheed Vaez *, Shahzad Iranipour, Mir Jalil Hejazi

     Integration of different pest control tactics is a principle in modern pest management. Interaction between different tactics and possible antagonism between them then will become important. A common integration is integration of egg parasitoid, Trichogramma spp. and larvicidal microbial agent, Bacillus thuringiensis against some field crop moth-pests, particularly in bollworm-cotton system. Although sequence of application allows avoiding direct antagonism, but indirect effects on the next generation of the parasitoid via treating the target pest’s larvae is not impossible. Some direct effect via overlapping of different stages of the pest is also possible. Therefore, studying possible maternal effects on parasitoids of the next generation that are developing on B.t.-treated host larvae is required. In this study, response of T. brassicae, was studied on two kinds of hosts; first bollworm, Helicoverpa armigera eggs laid by those females that treated by LC20 of B. thuringiensis in third instar. The second one control (untreated) individuals. Life history parameters were compared between the two groups by two-sided t-test. No significant difference was observed between the two groups. It means that B.t. had no undesirable effect on T. brassicae. The mean value of R0, rm and T were 41.22 ± 3.85 female/female/generation, 0.3545 ± 0.009 /d and 10.49 ± 0.19 d as average of the two treatments. Thus, B. t. is safe for integration with Trichogramma application programs.

    Keywords: Integrated pest management, Entomopathogen, Egg parasitoid, fecundity-life table
  • ناهید واعظ*، شهرزاد ایرانی پور، میرجلیل حجازی

    امروزه تلفیق شیوه های مختلف کنترل آفت یکی از اصول مدیریت آفت می باشد. آنچه در این تلفیق ها اهمیت می یابد، اثرات متقابل این اقدامات و احتمال ناسازگاری بین آنها است. یکی از تلفیق هایی که امروزه مورد توجه است، کنترل تلفیقی کرم قوزه ی پنبه و انواع دیگری از بال پولکداران آفت زراعی با توالی زنبورهای پارازیتویید تخم Trichogramma spp. با باکتری Bacillus thuringiensis علیه لاروهای همان آفت است. اگرچه این دو در توالی قرار می گیرند و می توان با زمانبندی مناسب اثرات سوء را به حداقل رساند، اما به دلیل چند نسلی بودن اغلب آفات هدف از جمله کرم قوزه، احتمال تداخل نسل ها و همزمانی مراحل لارو و تخم منتفی نیست. مضافا حشرات کامل زنده مانده از تیمار لاروهای آفت می توانند توان زیستی پارازیتویید نسل بعد را تحت تاثیر قرار دهند. لذا اثرات احتمالی تیمار لارو آفت با B.t روی پارازیتوییدهای نسل بعد نیاز به بررسی دارد. در این بررسی، زنبورهای T. brassicae حاصل از تخم میزبان هایی که در نسل قبل در سن سوم با غلظت LC20 باکتری B.t. تیمار شده بودند در قالب جدول زندگی -زادآوری در کنار تیمار شاهد (بدون باکتری) ارزیابی شد. بررسی فراسنجه های رشد جمعیت پایدار  T. brassicae نشان داد که خوشبختانه هیچ کدام از فراسنجه های زیستی زنبور مذکور تحت تاثیر تیمار باکتری واقع نشد و اختلاف معنی داری بین شاهد و تیمار باکتری مشاهده نگردید. میانگین نرخ تولید مثل خالص (R0) برای دو تیمار، 85/3 ± 22/41، ماده/ ماده/ نسل، نرخ ذاتی افزایش جمعیت (rm)، 009/0 ± 3545/0 بر روز و متوسط زمان یک نسل (T)، 19/0 ± 49/10 روز به دست آمد. بدین ترتیب تیمار باکتری ظرفیت تولیدمثل، نشوونما و زنده مانی این پارازیتویید را تغییر نداده است.

    کلید واژگان: کنترل تلفیقی, بیمارگر حشرات, پارازیتویید تخم, جدول زندگی-زادآوری
    N Vaez*, Sh Iranipour, MJ Hejazi

    Integration of different pest control tactics into a larger program is a principle in modern IPM. Interaction between different tactics and possible antagonism between them then will become important. A popular integration is integration of egg parasitoids, Trichogramma spp. and larvicidal microbial agent, Bacillus thuringiensis Berliner against some field crop moth-pests, particularly in bollworm-cotton system. Although sequence of application allow avoiding direct antagonism, but indirect effects on the next generation of the parasitoid via treating the target pest’s larvae is not impossible. Some direct effect via overlapping of different stages of the pest is also possible. Therefore, studying possible maternal effects on parasitoids of the next generation that are developing on B.t.-treated host larvae is required. In this study, response of Trichogramma brassicae Bezdenko, was studied on two kinds of hosts; first bollworm, Helicoverpa armigera Hubner eggs laid by those females that treated by LC20 of B. thuringiensis in third instar. The second one control (untreated) individuals. Life history parameters were compared between the two groups by two-sided t-test. Fortunately no significant difference was observed between the two groups. It means that B.t. had no undesirable effect on T. brassicae. The mean value of R0, rm and T were 41.22 ± 3.85 female/female/generation, 0.3545 ± 0.009 /d and 10.49 ± 0.19 d as average of the two treatments. Thus, B. t. is safe for integration into Trichogramma application programs.

    Keywords: Integrated pest management, Entomopathogen, Egg parasitoid, fecundity-life table
  • اصغر حسینی نیا، سعید جوادی خدری *، محمد خانجانی، احمد حیدری، محمدکاظم رمضانی، هادی مصلی نژاد
    یکی از مهم ترین آفات کورم گلایول، کنه پیاز (Astigmata: Acaridae) Rhizoglyphus echinopusمی باشد. ضد عفونی کورم ها و رهاسازی کنه شکارگر از روش های دارای پتانسیل بالقوه در کنترل این آفت محسوب می شوند. لذا با توجه به اهمیت این آفت در کاهش کمی و کیفی محصول و همچنین اثر قابل توجه روش های کنترل شیمیایی، فیزیکی، بیولوژیک و تلفیقی در کاهش خسارت آن، این مطالعه در قالب بلوک های کاملا تصادفی با 24 تیمار و سه تکرار به بررسی اثر ضد عفونی کورم ها و رهاسازی کنهRaumilben (Acari: Laelapidae) aculeifer Hypoaspis (Geolaelaps) بر کنترل کنه R. echinopusروی کورم گلایول در شرایط گلخانه ای پرداخته است. تیمارهای ضد عفونی شامل تیمارهای شماره 2،1 و 3- آبامکتین (4/0، 8/0 و 2/1 میلی لیتر بر لیتر)؛ 4، 5 و 6- اتیون (1، 5/1 و 2 میلی لیتر بر لیتر)؛ 7، 8 و 9- فنازاکوئین (5/0، 1 و 5/1 میلی لیتر بر لیتر) بودند که کورم ها پیش از کاشت در هر محلول سمی به مدت 25 دقیقه غوطه ور شدند. تیمارهای 10، 11 و 12 کورم ها به مدت 25، 50 و 75 دقیقه در آب گرم با حرارت 45 درجه سلسیوس ضدعفونی گردیدند. تیمارهای شماره 13-14 و 15 مربوط به رهاسازی کنه شکارگر aculeifer H. به تعداد 10، 20 30 کنه به ازای 100 کورم آلوده به کنه پیاز بودند. تیمارهای شماره 16، 17 و 18 شامل رهاسازی 100، 250 و 500 کنه شکارگر در متر مربع پانزده روز بعد از کاشت؛ تیمارهای 19، 20 و 21- شاهد غوطه ور نمودن کورم ها در آب معمولی30 درجه سلسیوس به مدت 25، 50 و 75 دقیقه؛ تیمار 22 شامل آب گرم 45 درجه سلسیوس به مدت 25 دقیقه و سپس رهاسازی 10 کنه برای 100 پیاز؛ تیمار 23 شامل آب گرم 45 درجه سلسیوس به مدت 25 دقیقه با رهاسازی 100 کنه شکارگر در متر مربع و تیمار 24 شامل آب گرم 45 درجه سلسیوس در 25 دقیقه سپس رهاسازی 10 کنه به ازای 100 پیاز بعلاوه رهاسازی 100 کنه شکارگر در متر مربع 15 روز بعد از کاشت بود. در هر تیمار 150 کورم در نظر گرفته شد و آلودگی کورم ها برآورد گردید. کرت ها حاوی خاک ضد عفونی شده، پلاستیک مجزا و در هر کرت 30 کورم گلایول کاشته شد. نتایج نشان داد که بیش ترین شدت آلودگی در تیمار های شاهد (شماره های 19، 20 و 21)، کم ترین شدت آلودگی در تیمار های 22، 23 و 24؛ بیش ترین تعداد تولید کورم در تیمار 24؛ بلندترین طول گل آذین در تیمار های 13 و 24؛ بلندترین میانگین ارتفاع شاخه گل در تیمارهای 24، 23 و 13؛ بیش ترین قطر ساقه در تیمارهای 23، 12 و 7؛ طولانی ترین طول عمر گل در تیمار های 14، 17 و 23؛ و بیش ترین درصد جوانه زنی در تیمار های 24، 23، 22، 14، 15، 13 و 10 مشاهده شد. تعداد غنچه تحت تاثیر تیمارهای مختلف فاقد اختلاف معنی دار بود. با توجه به نتایج حاصل از این مطالعه و همچنین خصوصیات گیاه گلایول استفاده از عوامل کنترل بیولوژیک و استفاده همزمان از ضدعفونی کورم ها به همراه رهاسازی کنه شکارگر جهت کاهش آلودگی و کنترل کنه R. echinopus در قالب کنترل تلفیقی آفت توصیه می گردد.
    کلید واژگان: ضدعفونی, کنه پیاز, کنترل تلفیقی, گلایول, Hypoaspis (Geolaelap) aculeifer
    A. Hoseininia, S. Javadi Khederi *, M. Khanjani, A. Heidari, M. K. Ramezani, H. Mosalanejad
    Introduction
    Bulb mites of genus Rhizoglyphus (Acari: Acaridae) have been identified as pest of many crops in storage, greenhouse, and field. The most important hosts are species of family Liliaceae (e.g. Allium spp.) Rhizoglyphus echinopus (Fumouze & Robin) (Astigmata: Acaridae) is one of the most important pest of gladiolus corms in Mahallat. The mites infest bulbs and corms by penetrating through the basal plate or outer skin layers. Bulb mites may establish in the inner layers, which makes control extremely difficult. Feeding wounds created by bulb mites provide entry sites for soil-borne fungal pathogens such as pythium, rhizoctonia and fusarium. Despite their economic importance and broad distribution, the control of R. echinopus remains in a state of confusion and needs a thorough evaluation. In addition, the field biology and ecology of this mite is not well studied, and methods for sampling, monitoring and assessment are limited. Management of bulb mites is complicated because of their short generation time, high reproductive potential, broad food niche, interactions with other pests and pathogens, and unique adaptations for dispersal. Historically, these pests have been controlled by synthetic acaricides and insecticides, which are now limited due to their resistance. Alternative control strategies, including cultural and biological control, have shown limited success, but need to be further developed and implemented.
    Materials and Methods
    We evaluated the capacity of the soil-dwelling predatory mite, Hypoaspis (Geolaelaps) aculeifer (Canestrini) (Mesostigmata: Laelapidae), as well as disinfestations of corms to control attacking bulbs mite. The experiment was performed in 24 treatments and 3 replicates in randomized complete block design. Each plot was separated with plastic and its soil was sterilized by solarization. In addition, 30 gladiolus corms were cultivated in each plot. Disinfestations treatments (corms were soaked in poison solution for 25 minute) include: 1, 2 & 3- abamectin (0.4, 0.8, 1.2 ml/lit); 4, 5 & 6- ethion (1, 1.5, 2 ml/lit); 7, 8 & 9- fenazaquin (0.5, 1, 1.5 ml/lit); 10, 11 & 12- hot water (45°C for 25, 50 and 75 min); 13, 14 & 15- release of predator mite H. (Gaeolaelaps) aculeifer 10, 20 and 30 predator for every 100 Gladiolus bulb (previously infested with bulb mites); 16, 17 & 18- release of 100, 250 and 500 predator mites in square meter 15 days after planting; 19, 20 & 21- tap water as control treatments (30°C for 25, 50 and 75 min); 22- hot water (45°C for 25 min) and release 10 predator for every 100 gladiolus bulb; 23- hot water (45°C for 25 min) and release of 100 predator mites per square meter; 24- hot water (45°C for 25 min) and release 10 predator for every 100 gladiolus bulb and release of 100 predator mites per square meter 15 day after planting.
    Result and Discussion
    Significant differences were found among treatments and with control (α= 0.5). In all cases, the population of predatory mites increased as long as bulb mite densities were not too low. Experiments in the greenhouse showed that in the absence of predatory mite, populations of the bulb mite, R. echinopus, on gladiolus corms increased, whereas population growth of bulb mite was slowed down as the predatory mite were released. The highest infestation severity was observed in treatments 19, 20 and 21 (control), while the lowest percentage of corms infestation were recorded in treatments 24, 23 and 22. The highest frequency of corms was produced in treatment 24, also the highest inflorescence length was found in treatments 13 and 24. The height length mean of gladiolus stem was observed in treatments 24, 23 and 13, respectively. The flowers in treatments 7, 14, 17 and 23 lived the greatest. The fastest germination rate was recorded in corms in treatments 24, 23, 22, 14, 15, 13 and 10, respectively. But the number of buds was statistically located in the same group and their differences were not significant. Based on the results and with respect to the gladiolus features, biological and integrated pest control methods could be recommended for reducing R. echinopus infestation.
    Keywords: Bulb mite, Disinfestation, Integrated pest management, Gladiolus, H. aculeifer, R. echinopus
  • تاثیر شش نوع آنتی بیوتیک روی عسلک پنبه Bemisia tabaci (Homoptera: Aleyrodidae) و زنبور پارازیتوئید (Hymenoptera: Aphelinidae)Encarsia formosa
    ساکنین چلاو، قهاری، نیکخواه، ایمانی
    تاثیر شش نوع آنتی بیوتیک شامل سفتی زوکسیم، سفتریاکسون، پنی سیلین، تتراسیکلین، کوآموکسی کلاو و داکسی سیلین، هر یک در سه غلظت 05/0، 1/0 و 2/0 درصد روی حشرات کامل و پوره های Bemisia tabaci Gennadius بررسی شد. نتایج نشان داد که آنتی بیوتیک های مذکور در هیچ یک از غلظت های بکار رفته تاثیری روی درصد بقای تخم و سنین پورگی، درصد بقاء، طول عمر و درصد خروج حشرات کامل نداشتند. از بین آنتی بیوتیک های فوق، سفتریاکسون و سفتی زوکسیم بیشترین تاثیر را در کاهش میزان باروری داشتند. کاربرد آنتی بیوتیک ها باعث کاهش معنی دار در اندازه ی طول و عرض بدن پوره ها گردید. همچنین کاربرد آنتی بیوتیک ها روی حشرات کامل عسلک پنبه باعث افزایش معنی دار تعداد نتاج نر شد. در بررسی های مربوط به کاربرد آنتی بیوتیک ها روی پوره های عسلک پنبه، تمام آنتی بیوتیک ها بجز پنی سیلین در غلظت های مختلف تاثیر معنی داری روی درصد بقای سنین مختلف پورگی و نیز درصد خروج حشرات کامل داشتند و در این رابطه تاثیر سفتریاکسون، سفتی زوکسیم و داکسی سیلین بیشتر از سایر آنتی بیوتیک ها بود. میانگین باروری حشرات حاصل از پوره های تیمار شده با غلظت های مختلف آنتی بیوتیک ها کاهش معنی داری نشان داد اماطول عمر حشرات حاصل اختلاف معنی داری با شاهد نداشت. مقایسه ی بین نتایج حاصل از کاربرد آنتی بیوتیک ها روی حشرات کامل و پوره ها نشان دهنده ی تاثیر مطلوب تر آنتی بیوتیک ها روی مرحله ی پورگی می باشد، به طوری که با کاربرد آنتی بیوتیک های مورد مطالعه روی حشرات کامل، هیچ گونه تغییری در درصد بقای مراحل زیستی نابالغ مشاهده نشد اما کاربرد آنتی بیوتیک ها روی پوره ها باعث کاهش معنی دار در درصد بقای مراحل مختلف زیستی گردید. همچنین تاثیر آنتی بیوتیک ها روی میزان باروری عسلک پنبه در شرایطی که روی مراحل پورگی بکار گرفته شدند به مراتب بیشتر از تاثیر آنها روی حشرات کامل بود. با توجه به اهمیت زنبور پارازیتوئید Encarsia formosa Gahan (Hym.: Aphelinidae) در کنترل سفید بالک ها، به منظور بررسی امکان کنترل تلفیقی سفید بالک ها با استفاده از آنتی بیوتیک ها و پارازیتوئیدها، تاثیر آنتی بیوتیک های مذکور روی برخی ویژگی های پارازیتوئید فوق شامل اندازه ی طول بدن و عرض کپسول سر لاروها، اندازه ی عرض کپسول سر حشرات کامل، طول عمر، باروری و نسبت جنسی نسل های اول و دوم بررسی گردید و بر اساس نتایج حاصل، آنتی بیوتیک های مورد بررسی روی تمام شاخص های مورد مطالعه تاثیر معنی داری داشتند. تاثیر آنتی بیوتیک ها روی نسبت جنسی زنبورهای نسل اول به مراتب بیشتر از نسل دوم تعیین گردید. از میان آنتی بیوتیک های مورد بررسی، تاثیر سفتریاکسون و سفتی زوکسیم روی نسبت جنسی زنبورها کمتر بود و لذا امکان کنترل تلفیقی عسلک پنبه با استفاده از دو آنتی بیوتیک مذکور و زنبورE formosaدر قالب مدیریت تلفیقی (IPM) وجود دارد.
    کلید واژگان: آنتی بیوتیک, عسلک پنبه, Encarsia formosa, کنترل تلفیقی
  • رحیم اسلامی زاده، احمدعلی شوشی دزفولی، مریم برزکار
    این آزمایش به منظور ارزیابی و انتخاب بهترین روش کنترل زراعی، شیمیایی و تلفیقی آفت سرخرطومی تخمدان شبدر برسیم از 15 مهر سال 1380 به مدت دو سال زراعی در مرکز تحقیقات کشاورزی صفی آباد دزفول اجرا گردید. بدین منظور، تاثیر روش های کنترل آفت توسط 9 تیمار آزمایشی (تیمارهای کنترل شیمیایی، زراعی و تلفیق دو روش مذکور) در قالب یک طرح با دو فاکتور و به صورت اسپلیت پلات با سه تکرار مورد بررسی قرار گرفت. فاکتورهای عمودی شامل دو نوع حشره کش اکامت و دورسبان و تیمار بدون سمپاشی، و فاکتورهای افقی شامل زمان های چین برداری دوم (چین اختصاص به بذر) در تاریخ های 10 و 25 اسفند و 10 فروردین بودند. به منظور برآورد میزان خسارت و تاثیر روش های مختلف کنترل بر اجزای عملکرد، درصد آلودگی گل آذین به لاروهای آفت قبل و بعد از سمپاشی، میزان عملکرد بذر، تعداد دانه در گل آذین، تعداد گل آذین در یک متر مربع، وزن هزار دانه، میزان علوفه ی تر، علوفه ی خشک و میزان پروتئین تولیدی اندازه گیری شد. نتایج به دست آمده از تجزیه ی واریانس مرکب دو ساله ی طرح نشان دهنده ی عدم وجود اختلافات معنی دار بین تیمارهای سمپاشی برای تمام صفات مورد بررسی به جز صفت درصد آلودگی گل آذین به لاروهای آفت بعد از سمپاشی بود. برخلاف تیمارهای سمپاشی، برای تیمارهای چین برداری اختلافات معنی داری برای صفات درصد آلودگی گل آذین به لاروهای آفت قبل از سمپاشی، میزان عملکرد بذر، تعداد گل آذین در یک متر مربع، میزان علوفه ی تر، علوفه ی خشک و میزان پروتئین تولیدی به دست آمد. نتایج نشان داد که با توجه به هدف اصلی طرح (دستیابی به حداکثر عملکرد بذر) و ارزش اقتصادی بالای بذر، چین برداری در تاریخ 25 اسفند می تواند بهترین زمان چین برداری پیشنهاد شود. همچنین مبارزه ی شیمیایی علیه این آفت علیرغم تاثیر بر میزان آلودگی آفت، تاثیر معنی داری در عملکرد نداشته و احتمالا مبارزه ی شیمیایی در مزارع بذری شبدر برسیم، با در نظر گرفتن آثار زیان بار زیست محیطی آن، فاقد توجیه اقتصادی است.
    کلید واژگان: شبدر, سرخرطومی تخمدان, عملکرد بذر, کنترل تلفیقی
    R. Eslamizadeh, A. A. Shooshi Dezfuli, M. Barzkar
    This experiment was conducted in Safiabad Agricultural Research Center for two years starting from 7th October 2001 in order to evaluate and selection of the best cultural, chemical and integrated control methods of Protapion trifolii (L.) (Col.: Apionidae) in Berseem clover. The effects of control methods were investigated using 9 experimental treatments (including chemical and cultural controls, and the integration of these two methods) in the form of a 2-factor split plot design with 3 replications. Vertical factors were two insecticides, Ecamet and Durseban, and an "untreated" treatment, and horizontal factors were the dates of second mowing (for seed) in 1st, 16th & 31st March 2002. In order to evaluate the amount of damage and the effects of different control methods on yield components, the percentage of inflorescence infestation to larvae before and after spraying, the amount of seed yield, the number of seeds per inflorescence, the number of inflorescences per m2, 1000 seeds weight, the amount of fresh forage, dry forage and the amount of produced protein were recorded. The results of two years combined analysis showed no significant difference among spraying treatments for all the mentioned characteristics, except the percent of larvae infested inflorescences after spraying. Contrary to spraying treatments, there were significant differences among mowing treatments for the percent of larvae infested inflorescences before spraying, the amount of seed yield, the number of inflorescences per m2, the amount of fresh forage, dry forage and the amount of produced protein. Considering the main objective of this experiment (obtaining the highest seed yield) and the high economic value of the clover seeds, the results showed that the mowing date of 16th March 2002 could be suggested as the best date. Also, the chemical control of P. trifolii had no significant effect on seed yield despite its effect on the population of the pest itself, so probably the chemical control of this pest in seed farms of Berseem clover has no economic justification in addition to its harmful environmental effects.
    Keywords: Clover, Protapion trifolii, seed yield, integrated control
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال