جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « physicochemical properties » در نشریات گروه « صنایع غذایی »
تکرار جستجوی کلیدواژه «physicochemical properties» در نشریات گروه «کشاورزی»-
در این تحقیق یک نوع خامه مطابق با روش استاندارد با درصدهای متفاوت چربی و فشارهای متفاوت هموژنیزاسیون تولید شد تیمارها شامل، T1 : حاوی 25% چربی و فشار هموژنیزاسیون معادل 100 بار ، T2 : حاوی 30% چربی و فشار هموژنیزاسیون معادل 100 بار، T3 : حاوی 25% چربی و فشار هموژنیزاسیون معادل 200 بار، T4 : حاوی 30% چربی و فشار هموژنیزاسیون معادل 200 بار و T5 به عنوان تیمار شاهد: حاوی 25% چربی و فشار هموژنیزاسیون معادل 150 بار. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی و در سه تکرار انجام شد. نتایج نشان داد تیمارهای با درصد چربی بالاتر دارای اسیدیته (دورنیک) بیشتر و pH پایین تر و تیمارهای با چربی کمتر و فشار هموژنیزاسیون کمتر دارای ماده خشک بیشتر و تیمارهای با فشار هموژنیزاسیون بالاتر آب اندازی بیشتری نشان داد. نتایج حاصل از ویژگیهای رئولوژیکی نشان داد که با افزایش درصد چربی و کاهش فشار هموژنیزاسیون شاخص های رئولوژیک نظیر G´ و G افزایش و همزمان با افزایش G´ ویسکوزیته نیز افزایش یافت همچنین تانژانت افت در زمانی که G´ افزایش پیدا کرد کاهش یافت.رنگ سنجی نشان داد که نمونه های با چربی بیشتر دارای زردی بیشتر نسبت به سایر تیمارها می باشد.ارزیابی حسی نشان داد که نمونه های با چربی بالاتر و فشار هموژنیزاسیون بالاتر بیشتر مورد پذیرش ارزیابان حسی واقع شدند.بر مبنای نتایج ذکر شده فوق تیمار T4 با 30درصد چربی و فشار هموژنیزاسیون 200 بار به عنوان بهترین تیمار از میان سایر تیمارها انتخاب شد.
کلید واژگان: خامه, خصوصیات رئولوژیکی, خصوصیات فیزیکوشیمیایی, رنگ سنجی, هموژنیزاسیونIn this research, a type of cream was produced according to the standard method with different percentages of fat and different pressures of homogenization. Five treatments were prepared as follows: T1: 25% of fat and homogenization pressure was 100 bar, T2: 30% of fat and homogenization pressure was 100 bar, T3: 25% of fat and homogenization pressure was 200 bar, T4: 30% of fat and homogenization pressure was 200 bar and T5 as a control sample: 25% of fat and homogenization pressure was 150 bar. Completely randomized design was used as a design experiment and experiments were carried out at 3 replications. The results showed that treatments with higher fat% had higher acidity(dornic) and lower pH, and treatment with less fat and homogenization pressure had higher dry matter and treatments with higher homogenization pressure showed more syneresis%. The results obtained from rheological properties, showed that with the increase of fat percentage and decrease of homogenization pressure, the rheological indices of G´and G˝ increased and simultaneously with the increase of G´, the viscosity also increased, and the loss tanα decreased when G´ increased. The colorimetric test showed that samples with more fat have more yellowness than other treatments Sensory evaluation showed that samples with higher fat and higher homogenization pressure were more accepted by panelists. according to above mentioned, T4 with 30 percentages of fat and 200 bar of homogenization pressure was the best treatments among others.
Keywords: Cream, Rheological Properties, Physicochemical Properties, Colorimetry, Homogenization -
در سال های اخیر، کاربرد مواد افزودنی بویژه هیدروکلوئیدها در صنعت فرآورده های نانوایی روند رو به گسترشی داشته است. از این جهت این تحقیق، به منظور بررسی تاثیر صمغ زانتان بر ویژگی های رئولوژیکی خمیر آرد گندم و خصوصیات فیزیکوشیمیایی (حجم، حجم ویژه، سفتی و نرمی بافت، افت پخت و فعالیت آبی) و حسی نان قلاچ، انجام شد. هیدروکلوئید زانتان در سطوح مختلف 5/0، 1 و 5/1 درصد (وزنی/وزنی) به آرد گندم اضافه شد. ویژگی های رئولوژیکی خمیر توسط دستگاه فارینوگراف ارزیابی شد. نتایج حاصل از رئولوژیکی خمیر نشان داد که با افزودن ژل زانتان، ظرفیت جذب آب، زمان ورود، زمان گسترش، زمان پایداری خمیر، زمان ترک و زمان شکست را افزایش یافت، در حالی که سست شدن بعد از 10 و 20 دقیقه و شاخص تحمل به اختلاط در مقایسه با نان شاهد کاهش یافتند. نتایج حاصل از ارزیابی فعالیت آبی نشان داد، افزودن ژل زانتان، فعالیت آبی را کاهش داده است. نتایج حاصل از ارزیابی ویژگی های تکنولوژیکی، نشان داد افزودن ژل زانتان در سطح %1 و 1.5% منجربه کاهش حجم و حجم ویژه نان های حاصل شد. نتایج حاصل از ارزیابی بیاتی و حسی نشان داد که افزودن ژل زانتان در سطح 0.5 درصد بهترین نتایج را داشت.کلید واژگان: صمغ زانتان, رئولوژی خمیر گندم, نان قلاچ, ویژگی های فیزیکوشیمیایی, ارزیابی حسیIn recent years use of additives particularly hydrocolloids in bakery industries has become prevalent. This research was carried out to evaluate the effects of gel of xanthan on rheological properties of dough of flour of wheat and physicochemical properties (volume, specific volume, hardness, cooking loss and water activity) and sensory properties of Gholach bread. Hydrocolloid xanthan was added at 0.5%, 1%, 1.5% w/w (flour basis) to wheat flour in form of gel. The rheological measurement of the dough was investigated using farinograph instruments. Results of rheological evaluation of dough showed that addition of gel of xanthan, increased the water absorption capacity, arrival time, dough development time, dough stability, departure time and time to breakdown, while the dough degree of softening after 10 and 20 minutes and mixing tolerance index was decreased in comparison with the control sample. Results of evaluation of water activity showed that addition of gel of xanthan decreased water activity. Results of evaluation properties of technology of bread showed that addition of gel of xanthan in level 1% and 1.5% percent decreased volume and specific volume. Results of evaluation of texture and sensory analysis of bread samples, showed that addition of xanthan in level 0.5 % had the best quality on Gholach bread.Keywords: Xanthan Gum, Wheat Dough Rheology, Gholach Bread, Physicochemical Properties, Sensory Analysis
-
پروپولیس سرشار از ترکیبات بیواکتیو ازجمله ترکیبات آنتی اکسیدان و ضد میکروبی است، ازاین رو محافظت از این ترکیبات حساس با روش هایی با کارایی بالا مانند ریزپوشانی ضروری است. هدف از این پژوهش، استخراج عصاره پروپولیس، تهیه نانو ذرات حاوی عصاره و بررسی ویژگی های فیزیکوشیمیایی آن است. در این پژوهش، عصاره پروپولیس با حلال های اتانول- آب (70:30 حجمی/حجمی) استخراج و نانو ذرات پروتئینی حاوی آن تهیه شد. ویژگی های دینامیکی نور، کارایی ریزپوشانی، تشخیص ساختار کریستالی و آمورف و واکنش های موجود بین هسته و مواد دیواره ای در نانو ذرات اندازه گیری شد. برای تجزیه و تحلیل نتایج از روش آنالیز واریانس، با استفاده از نرم افزار SPSS، و برای تحلیل نمودارهای FT-IR از نرم افزار IRpal 2. استفاده شد. نتایج به دست آمده از آزمون دینامیکی و کارایی ریزپوشانی نشان داد که با افزایش مقدار هسته و مواد دیواره ای کارایی ریزپوشانی، اندازه ذرات و درصد پراکندگی افزایش می یابد. در فرمولاسیون با مقادیر یکسان پروتئین، با افزایش غلظت عصاره پروپولیس، مقدار بار منفی پتانسیل زتا نیز افزایش یافت. نتایج حاصل از رنگ سنجی نشان داد که تیمارهای P6 و P8 به ترتیب بالاترین شاخص * L و * a را داشتند. نمودارهای حاصل از آزمون FT-IR نشان داد که تغییرات بسیار جزئی به صورت جابه جایی پیک یا تغییر متقارن در نانو ذرات حاوی عصاره پروپولیس نسبت به نانو ذرات شاهد صورت گرفته است. این پژوهش نشان داد در تهیه نانو ذرات، هر چه مقدار ماده هسته ای بیشتر باشد اندازه نانو ذرات حاصل بزرگ تر خواهد شد و شدت کریستالی و کارایی ریزپوشانی بیشتری نیز حاصل می شود.کلید واژگان: ریزپوشانی, عصاره پروپولیس, نانوذرات, ویژگی های فیزیکوشیمیاییPropolis is rich in bioactive compounds, including antioxidant and antimicrobial compounds, therefore it is necessary to protect these sensitive compounds by high-performance methods such as encapsulation. The purpose of this research was to produce nanoparticles containing the propolis extract and to investigate its physicochemical characteristics. In this research, propolis was extracted with ethanol-water (70:30) solvents and protein nanoparticles containing it were prepared. Then, the dynamic light scattering characteristics, the encapsulation efficiency, the detection of crystalline and amorphous structure, and the interactions between the core and wall materials in nanoparticles were measured. To analyse the results, analysis of variance method was used, using SPSS software. The results of the dynamic test and encapsulation efficiency showed that with the increase in the amount of core and wall materials, the encapsulation efficiency, particle size and PDI increase. In the formulation with the same amounts of protein, with the increase in the concentration of propolis extract, the amount of negative charge of zeta potential also increased. The results of the XRD device showed that the treatments, 6 and 8, had the highest values of L and a, respectively. The graphs obtained from the FT-IR test showed that there were very minor changes in the form of peak displacement or symmetrical changes in the nanoparticles containing propolis extract compared to the control nanoparticles. This research showed that in the preparation of nanoparticles, the larger the amount of nuclear material, the larger the size of the resulting nanoparticles, the crystal intensity and the encapsulation efficiency.Keywords: Encapsulation, Propolis Extract, Nanoparticles, Physicochemical Properties
-
در میان فرآورده های غذایی، ماست به دلیل دارا بودن خصوصیات متمایزی نظیر دارا بودن باکتری های اسید لاکتیک و خواص تغذیه ای و درمانی بسیار پرطرفدار است. درهرحال مصرف ماست پرچرب از یک سو می تواند سلامت را به خطر بیاندازد، و از سوی دیگر کاهش چربی سبب کاهش کیفیت محصول می شود. از این رو این پژوهش با هدف بررسی امکان بهبود ویژگی های ماست هم زده کم چرب با استفاده از تیمار آنزیم میکروبی ترانس گلوتامیناز (MTG) و صمغ فارسی (PG) انجام پذیرفت. نمونه های ماست هم زده کم چرب با استفاده از سطوح 0، 1/0 و 2/0 درصد (w/v) صمغ PG و سطوح 0 و 015/0 درصد (w/v) آنزیم MTG تولید شدند و ویژگی های فیزیکوشیمیایی و شاخص های رنگ نمونه ها طی مدت 14 روز نگهداری در یخچال بررسی شد. براساس نتایج این تحقیق، افزودن PG و آنزیم MTG موجب کاهش اسیدیته و سینرزیس به شکل معنی دار شد (05/0<p). به علاوه، افزودن صمغ سبب افزایش روشنایی و قرمزی و کاهش زردی شد. تیمار آنزیمی نیز هرچند همانند صمغ فارسی مقادیر روشنایی و قرمزی را افزایش داد، اما سبب افزایش زردی ماست گردید. زمان نگهداری هم به شکل معنی دار سبب کاهش مقادیر سینرزیس و روشنایی، و افزایش اسیدیته و شاخص های رنگ قرمزی و زردی ماست شد (001/0<p). در مجموع نتایج این تحقیق نشان داد که با به کارگیری تیمار آنزیمی ترانس گلوتامیناز (015/0%) و افزودن صمغ فارسی (به خصوص 2/0%)، می توان ماست کم چرب هم زده ای با خصوصیات فیزیکوشیمیایی و رنگ قابل قبول تولید نمود و کیفیت ماست کم چرب هم زده را ارتقا داد.
کلید واژگان: MTG, PG, ویژگی های فیزیکوشیمیایی, روشنایی, زمان نگهداریAmong the food products, yogurt is very popular due to its distinctive characteristics such as the presence of lactic acid bacteria and nutritional and therapeutic properties. In any case, consumption of high-fat yogurt can endanger health on the one hand, and on the other hand, reducing fat reduces the quality of the product. Therefore, this research was conducted with the aim of investigating the possibility of improving the characteristics of low-fat stirred yogurt using the treatment of microbial enzyme transglutaminase (MTG) and Persian gum (PG). Low-fat stirred yogurt samples were produced using levels of 0, 0.1 and 0.2% (w/v) of PG gum and levels of 0 and 0.015% (w/v) of MTG enzyme. The physicochemical characteristics and color values of the samples were evaluated during 14 days of storage in the refrigerator. Based on the results of this research, the addition of PG and MTG enzyme significantly reduced acidity and syneresis (p<0.05). Furthermore, the addition of gum increased lightness and redness and reduced yellowness. Although the enzyme treatment like PG increased the lightness and redness, it caused an increase in the yellowness of the yogurt. Storage time significantly decreased syneresis and lightness parameters and increased yogurt acidity and redness and yellowness indexes (p<0.001). In conclusion, the results of this research showed that by using transglutaminase enzyme treatment (0.015%) and adding Persian gum (especially 0.2%), low-fat stirred yogurt with acceptable physicochemical characteristics and color can be produced and the quality of low-fat stirred yogurt can be improved.
Keywords: MTG, PG, Physicochemical Properties, Lightness, Storage Time -
نشریه پژوهش های علوم و صنایع غذایی ایران، سال بیستم شماره 4 (پیاپی 88، مهر و آبان 1403)، صص 485 -498
سیب از جمله میوه هایی است که برای مدت زمان نسبتا طولانی در شرایط انبارداری نگهداری می شود. تغییرات فیزیولوژیکی ایجاد شده در محصول، موجب تغییر در خصوصیات کیفی میوه می گردد. از این رو ارزیابی های کیفی و انتخاب شرایط مناسب برای نگهداری، ضروری به نظر می رسد. در تحقیق حاضر، سیب رقم گلدن دلیشز در دو دمای انبار صفر و 4 درجه سلسیوس طی بازه های زمانی صفر، 45، 90 و 135روز انبار گردید و در پایان هر بازه، خصوصیات کیفی سیب شامل عدد سی تی، pH، سفتی، رطوبت، چگالی و مواد جامد محلول سیب اندازه گیری شد. بر اساس نتایج، مقدار متوسط عدد سی تی، pH، سفتی، رطوبت، چگالی و مواد جامد محلول سیب در دو دمای صفر و 4 درجه سلسیوس به ترتیب 115/02- و 166/86-، 3/85 و 3/86، 37/76 و 33/36 نیوتن، 82 و 80/60 درصد، 0/76 و 0/72 گرم بر سانتی متر مکعب و 15/30 و 15/79 درصد بریکس به دست آمد. نتایج نشان داد که عدد سی تی با میزان pH و مواد جامد محلول، همبستگی خطی منفی و با خواص سفتی سیب، رطوبت و چگالی میوه همبستگی خطی مثبت دارد. بر این اساس در دو دمای انبارداری صفر و 4 درجه سلسیوس، ضرایب تبیین (R2) به دست آمده از مدل رگرسیون خطی، برای ارتباط عدد سی تی با میزان pH 0/75 و 0/55، سفتی سیب 0/32 و 0/57، رطوبت 0/78 و 0/85، چگالی میوه 0/82 و 0/84 و مواد جامد محلول 0/85 و 0/62 به دست آمد. این نتایج نشان می دهد که با تقریب مناسبی می توان از آزمون غیر مخرب تصویربرداری اشعه ایکس در تعیین برخی خواص کیفی محصول سیب استفاده کرد.
کلید واژگان: اشعه ایکس, انبارداری, خواص فیزیکو شیمیایی, سیب, عدد سی تیIntroductionIsfahan province is considered to be one of the top ten producing provinces of apple orchards with an area of 17,274 hectares and a production of 120,000 tons of apple. Determining the quality parameters of agricultural products requires the use of various methods, which are different according to the nature and characteristics of each product. The two main categories for dividing these methods include analytical (objective) methods and sensory (intrinsic) methods. Both qualitative assessment methods can be used in destructive and non-destructive ways. Apple is one of the fruits that can be stored for a relatively long time. Physiological changes during the storage period are inevitable and cause change to some quality characteristics of the fruit, such as firmness, moisture content, density, pH, and soluble solids. Using the methods of determining and extracting the quality characteristics of fruit during storage and monitoring the changes created, provides a suitable criterion for selecting and preparing the necessary conditions for storage and storage at the disposal of users and producers. X-ray imaging technique is among the methods used and computed tomography, which is now well-known in evaluation of various agricultural commodities and food quality. X-rays are electromagnetic waves with a short wavelength (0.01 to 10 nm) and high energy (from 120 electron volts to 120 kilo electron volts) that can penetrate many materials.
Materials and MethodsIn order to determine the relationship between the physicochemical properties and the CT number of Golden Delicious apples, 280 Golden Delicious apples were collected from an orchard located in Semirom city of Isfahan province and stored in a cold room at 0 and 4 ºC and a humidity of 85±5%. These apples were harvested and collected from several trees after the fruit ripened completely. The weight and volume of apples were randomly selected based on the apples on the trees. The samples of stored apples were examined in 4 stages and based on the duration of storage on zero (the beginning of storage), 45, 90 and 135 days.. These tests included non-destructive tests of CT scan imaging and destructive tests to extract the physicochemical properties of apples, including CT number, pH, firmness, moisture, density, and soluble solids. In order to prepare CT scan images of apple samples (non-destructive X-ray test), a GE Healthcare multi-slice CT scan machine model 5122080-12 with 80 kV and 10 mA was used in the CT scan center of Al-Zahra Hospital in Isfahan. Moisture content was determined by weighing the samples and recording their moisture changes before and after drying in the oven at 105 ºC s for 24 hours. Total soluble solids were measured by refractometer device and reported as Brix degree. In order to measure the density of fruits, the weight and volume of each fruit was recorded. A digital pH meter was used to measure the pH of fruit. Penetrometer device was used to measure the firmness of apples. At the end, with the specified values, Pearson correlation coefficients between CT number and other physicochemical properties were determined. Also, by plotting the mentioned values, the most suitable regression equations with the highest coefficients of determination were obtained.
Results and DiscussionBased on the results, the average value of CT number, pH, firmness, moisture, density and total soluble solid of apple at two temperatures of zero and 4 ºC were -115.02 and -166.86, 3.85 and 3.86, 76 37.36 and 33.36 N, 0.82 and 0.80%, 0.76 and 0.72 g/cm3 and 15.30 and 15.79% Brix, respectively. The results showed that the CT number has a negative linear correlation with pH and total soluble solid and a positive linear correlation with the properties of apple firmness, moisture and fruit density. Based on the results, at two storage temperatures of 0 and 4 ºC, the coefficients of determination (R2) obtained from the linear regression model of CT number with pH levels of 0.75 and 0.55, apple firmness 0.32 and 0.57, moisture content 0.78 and 0.85, fruit density 0.82 and 0.84 and total soluble solid 0.85 and 0.62 were obtained.
ConclusionThese results shown that the non-destructive test of X-ray imaging can be used with a suitable approximation to determine some quality properties of apple products.
Keywords: Apple, CT Number, Physicochemical Properties, Storage, X-Ray -
اهمیت غذاهای فراسودمند جدای از نقش تغذیه ای آن ها، به دلیل فراهم سازی مزایای فیزیولوژیکی و یا کاهش خطر بروز بیماری های مزمن می باشد. کیک محصولی پرطرفدار در میان وعده های غذایی مصرفی می باشد. بنابراین کاهش حجم ساکارز کیک در کنار فراسودمند کردن آن با فیبر مرکبات در کنار اسانس های گیاهی گامی موثر در صنعت غلات به حساب می آید. کیک های صبحانه حاوی ایزومالت، فیبر پرتقال (در سه سطح 0، 1 و 2 درصد) و اسانس روغنی دارچین (در سه سطح 0، 1/0 و 2/0 درصد) در 8 گروه تهیه شدند. خصوصیات فیزیکوشیمیایی، شاخص رنگی و حسی کیک های صبحانه بررسی شد. نتایج نشان داد pH کیک های تهیه شده تفاوت معناداری با گروه شاهد نداشتند (p>0.05). درحالیکه متغیرهای فیبر پرتقال، ایزومالت و اسانس دارچین در حفظ محتوی رطوبتی کیک ها موثر بودند (p<0.05). مطابق با انتظار محتوی فیبر کیک های صبحانه به دلیل افزودن فیبر پرتقال افزایش نشان داد (p<0.05). محتوی چربی و پروتئین تیمارها نسبت به نمونه شاهد کمتر بود.پروتیین تیمارها با هم اختلاف معنی دار نداشتند با این حال با تیمار شاهد اختلاف معنی دار نشان دادند، ولی خاکستر آن ها بطورمعناداری بالاتر از گروه شاهد گزارش شد (p<0.05). کاهش معنادار محتوی ساکارز با جایگزینی بخشی از آن با ایزومالت در تیمارها گزارش شد (p<0.05). بهبود حجم پخت و کاهش افت وزنی کیک های صبحانه حاوی فیبر پرتقال، ایزومالت و اسانس دارچین نیز گزارش شد (p<0.05). بررسی شاخص رنگی کیک های صبحانه نشان دهنده افزایش مولفه L* و b* بود درحالیکه مولفه a* کاهش یافت (p<0.05). بررسی ارزیابی حسی افزایش مقبولیت پذیرش کیک های حاوی فیبر پرتقال، ایزومالت و اسانس روغنی دارچین نسبت به نمونه شاهد نشان داد(p<0.05). بطورکلی با در نظر گرفتن مجموع نتایج بدست آمده، تیمار کیک صبحانه حاوی 2 درصد فیبر پرتقال، 2 درصد ایزومالت، 1/0 درصد اسانس دارچین به عنوان تیمار برتر این تحقیق معرفی شد.
کلید واژگان: اسانس دارچین, ایزومالت, ساکارز, فیبر پرتقال, کیک صبحانه, ویژگی های فیزیکوشیمیاییThe importance of functional foods, Except for their nutritional role, is due to providing physiological benefits or reducing the risk of chronic diseases. Cake is a popular product among consumer meals. Therefore, reducing the amount of sucrose in the cake by making it functional with citrus fiber and essential oils is an effective step in the grain industry. The breakfast cakes containing isomalt, orange fiber and cinnamon essential oil were prepared in 8 groups. The physicochemical, color and sensory properties of breakfast cakes were investigated. The results showed that the pH of the prepared cakes was not significantly different from the control group (p>0.05). While the variables of orange fiber, isomalt, and cinnamon essential oil were effective in maintaining the moisture content of cakes (p<0.05). As expected, the fiber content of breakfast cakes increased with the addition of orange fiber (p<0.05). The fat and protein content of the treatments was lower than the control sample. The protein of the treatments did not have a significant difference(p>0.05); however, they showed a significant difference with the control treatment(p<0.05), but their ash was significantly higher than these groups (p<0.05). A significant decrease in sucrose content was reported by replacing part of it by isomalt (p<0.05). Improvement in baking volume and weight loss of breakfast cakes containing orange fiber, isomalt, and cinnamon essence was also reported (p<0.05). Examining the color index of breakfast cakes showed an increase in the L* and b* values while the a* value decreased (p<0.05). Sensory evaluation showed an increase in the acceptability of cakes containing orange fiber, isomalt, and cinnamon essential oil compared to the control sample. Considering the total results, the breakfast cake containing 2% orange fiber, 2% isomalt, and 0.1% cinnamon essence was introduced as the best treatment in this research.
Keywords: Cinnamon Essential Oil, Isomalt, Sucrose, Orange Fiber, Breakfast Cake, Physicochemical Properties -
نشریه پژوهش های علوم و صنایع غذایی ایران، سال بیستم شماره 2 (پیاپی 86، خرداد و تیر 1403)، صص 249 -266
ازن یک فرایند غیرحرارتی است که می تواند باعث بهبود کیفیت و ارتقای ایمنی مواد غذایی شده و دوره نگهداری آنها را افزایش دهد. در این پژوهش، از گاز ازن در غلظت های 2 و 5 ppm، در تولید پنیر فراپالایش آب نمکی استفاده گردید و پس از آن نمونه ها طی دوره رسیدگی 105 روزه مورد آزمایش های میکروبی، فیزیکوشیمیایی و حسی قرار گرفتند. ازن زنی کنسانتره همزمان با تلقیح آغازگر (OA)، ازن زنی کنسانتره قبل از تلقیح آغازگر (OB)، ازن زنی کنسانتره (قبل از تلقیح) و آب نمک (OC)، ازن زنی آب نمک (OD) و نمونه شاهد (C) تیمارهای مورد استفاده بودند. طبق نتایج، مقادیر مواد جامد، خاکستر، نمک، عدد اسیدی و آب اندازی پنیرها با گذشت زمان رسیدگی به طور معنی داری (05/0≥p) افزایش پیدا کرد، درحالی که مقادیر پروتئین و چربی نمونه ها به طور معنی داری (05/0≥p) کاهش یافت. pH نمونه ها نیز از روز صفر تا 35 کاهش و پس از آن در اکثر نمونه ها تا انتهای دوره رسیدگی افزایش پیدا کرد. شمارش کلی میکروبی نمونه ها نیز ابتدا تا روز 70 افزایش یافت، اما در ادامه تا انتهای دوره رسیدگی کاهش پیدا کرد. طی رسیدگی، شمارش کلی پنیرهای تیمار شده با دوز ppm 5 ازن، کمتر از نمونه های تیمار شده با دوز ppm 2 ازن بود. پنیرهای تیمار شده با دوز ppm 5 ازن نیز عدد اسیدی بیشتری از نمونه های تیمار شده با دوز ppm 2 ازن داشتند. با افزایش زمان رسیدگی، عدد اسیدی نمونه های OD5 و OB5 به طور معنی داری (05/0≥p) بیشتر از سایر نمونه ها بود. آب اندازی نمونه های OA5 و OB5 از روز 70 به بعد به طور معنی داری (05/0≥p) از دیگر نمونه ها بالاتر بود. در بیشتر تیمارها، امتیاز حسی پنیرهای انتهای دوره رسیدگی در مقایسه با پنیرهای ابتدای دوره به طور معنی داری (05/0≥p) بالاتر بود و هرچند تیمار ازن توانست برخی از ویژگی های حسی پنیرها را ارتقا دهد، اما در کل این افزایش نسبت به نمونه شاهد، خصوصا در انتهای دوره رسیدگی، معنی دار نبود.
کلید واژگان: ازن زنی, پنیر آب نمکی, دوره نگهداری, ویژگی های فیزیکوشیمیاییIntroductionCheese is the general name of a group of fermented dairy products that are produced all over the world in a variety of flavors, textures, and shapes. This product considered a source of protein, minerals, and vitamins, all of which add to its high nutritional value. White-brined cheeses are soft cheeses that ripen in brine. Brined ultrafiltered cheese, as a popular product, has attracted a broad consumer market in our country. The use of thermal processes to prolong the shelf life of foods has long been considered, but these methods lead to a decrease in nutritional value and product quality. Emerging non-thermal technologies, including ultrasound, pulsed electric field, high hydrostatic pressure, cold plasma and ozone have revolutionized the food processing sector. These processes can improve the safety and quality of food products and increase their shelf life by reducing food spoilage. In addition to expanding food shelf life, these technologies are experiencing more orogress in the industry due to reduced energy consumption. Ozone is one of the most effective disinfectants known that does not leave any dangerous residue on food or other surfaces in contact. Ozone treatment does not require heat and therefore saves energy. Ozonation, as a novel technology, is widely used in preserving meat, processing oysters, inhibiting microbial growth, and oxidizing phenolic compounds. Ozone has been mainly used in the dairy industry to reduce or inhibit the growth of pathogenic or spoilage microorganisms. However, its effect on the non-microbial properties of dairy products has not been studied much.
Materials and MethodsCheese production was carried out by ultrafiltration technology in the Hamedan Pegah dairy complex (Hamedan, Iran). The starter culture used in cheese production was R708 (containing Lactococcus lactis subsp. cremoris and Lactococcus lactis subsp. lactis), which was obtained from Christian Hansen, Denmark. Microbial renin enzyme (Proteria, Handry Company, Belgium) was also used for coagulation. Analytical grade chemicals were also purchased from Merck, Darmstadt, Germany. Ozone gas at concentrations of 2 and 5 ppm was used in different stages of brined ultrafiltered cheese production and then the samples were subjected to physicochemical (total solids (TS), ash, pH, salt, protein, fat, acid degree value (ADV)), microbiological and organoleptic (based on the 5-point hedonic scale) analyses at 35-day intervals during a ripening period of 105 days. The studied treatments were: Ozonization of retentate simultaneously with starter inoculation (OA), Ozonization of retentate before starter inoculation (OB), Ozonization of retentate (before starter inoculation) and brine (OC), Ozonization of brine (OD) and control (C). Statistical analysis (One-way ANOVA and Duncan) was performed at a significance level of 95% by the SPSS package program (v. 20.0, Chicago, IL, USA).
Results and DiscussionBased on the results, the amounts of total solids, ash, salt, ADV and syneresis of cheeses increased significantly (p ≤ 0.05), while the protein and fat contents of the samples decreased significantly (p ≤ 0.05) during the ripening period. The pH of the samples decreased from day 0 to 35 and then increased in most samples until the end of the ripening period. The total counts in the samples increased initially until day 70 but then decreased until the end of the ripening period. In general, during the ripening, cheeses treated with 5 ppm ozone had lower microbial load and higher lipolysis compared to samples treated with 2 ppm ozone. In addition, in most treatments, the sensory scores of cheese samples at the end of the ripening period were significantly (p ≤ 0.05) higher than those at the beginning of the ripening period. The application of ozone treatment was able to improve some of the sensory properties of the cheeses. In general, this improvement was not statistically significant compared to the control, especially at the end of the ripening period.The positive microbial and physicochemical effects of ozone treatment on cheese samples leading to increase the shelf life of brine cheese up to 105 days (30 days more than usual) without having a negative effect on its sensory properties. Therefore, ozone can be used as a non-thermal treatment to extend shelf life and improve some physicochemical characteristics of cheese.
Keywords: Brined Cheese, Ozonation, Physicochemical Properties, Storage Period -
بستنی محصولی پرمصرف در میان اکثر رده های سنی می باشد. بستنی موجود در بازار معمولا از نظر مواد تغذیه ای چون فیبر ناکافی می باشد. لذا در این پژوهش به غنی سازی این محصول با استفاده از ترکیب تغذیه ای سالم سنجد و فیبر آن پرداخته شد. گوشته و هسته سنجد به صورت مجزا به آرد تبدیل شده، در سطوح (2،1 و3%) به بستنی افزوده شد و خواص فیزیکوشیمیایی آن از جمله: pH ، وزن مخصوص، ویسکوزیته، زمان اولین قطره ذوب، ماده خشک، افزایش حجم بستنی (اورران) و رنگ سنجی بررسی شده و طی ارزیابی حسی صورت گرفته بهترین تیمار مشخص گردید. نتایج فیزیکوشیمیایی بستنی حاوی آرد سنجد (گوشته و هسته) نشان داد: افزایش درصد گوشته و هسته سنجد، باعث کاهشpH شد. کم ترین میزانpH مربوط به نمونه حاوی آرد هسته 3% و بیش ترین مقدار pH مربوط به نمونه شاهد بود. بیش ترین میزان ویسکوزیته (5/1327 سانتی پوآز) مربوط به تیمار 3% آرد گوشته سنجد و کمترین میزان مربوط به نمونه شاهد بود. بیشترین مقدار وزن مخصوص (15/1) مربوط به تیمار2% و 3% آرد گوشته سنجد و کمترین میزان مربوط به نمونه شاهد بود. همچنین بالاترین ضریب افزایش حجم در نمونه شاهد (97/38%) و کمترین اورران در نمونه حاوی آرد گوشته 3% سنجد مشاهده شد. بر اساس نتایج حاصل از ارزیابی حسی انجام شده تیمار حاوی 2% آرد هسته سنجد مقبولیت بیش تری نسبت به سایر تیمارها داشت.
کلید واژگان: بستنی, سنجد, فیبر, خواص فیزیکوشیمیایی, ارزیابی حسیIn this research, mantle flour and elderberry kernel were used to increase the nutritional properties and fiber of ice cream. Elderberry mantle and core were separately converted into flour, added to ice cream at levels (2, 1, and 3%) and its physicochemical properties such as: viscosity, aurran, colorimetry were investigated and the best treatment was determined during the sensory evaluation. The physicochemical results of ice cream containing elderberry flour (shell and core) showed: increasing the percentage of elderberry core and mantle caused a decrease in pH. The lowest pH value was related to the sample containing 3% kernel flour and the highest pH value was related to the control sample. The highest amount of viscosity (1327.5 centipoise) was related to the treatment of 3% elderberry mantle flour and the lowest amount was related to the control sample. The highest specific weight (1.15) was related to the treatment of 2% and 3% of elderberry mantle flour and the lowest amount was related to the control sample. Also, the highest coefficient of volume increase was observed in the control sample (38.97%) and the lowest overrun was observed in the sample containing 3% of Sanjad mantle flour. With the sensory evaluation, the treatment containing 2% elderberry kernel flour was more acceptable than other treatments.
Keywords: ice cream, elderberry core, mantle flour, fiber, physicochemical properties, sensory evaluation -
روغن های گیاهی نقش مهمی در تهیه غذا و همچنین فرمولاسیون مواد غذایی داشته و سهم بسزایی در رژیم غذایی و سلامت ایفا می کنند. شناسایی و کشت دانه های روغنی جدید، گامی مهم در جهت تامین روغن مورد نیاز در کشور است. گیاه خار مریم یا ماریتیغال با نام علمی marianum Silybum یک گیاه علفی یک ساله و یا دو ساله می باشد که از زمان های قدیم کاربرد های پزشکی، دارویی و صنعتی فراوانی دارد. این گیاه به دلیل ویژگی های بیولوژیکی، نیاز به کود بسیار کم و بخصوص مقاوم به شرایط خشکی و خاک های ضعیف است و با شرایط آب و هوایی اغلب مناطق ایران سازگاری دارد. دانه ماریتغال شامل درصد قابل توجهی روغن (20-30%) با ارزش تغذیه ای بالا به دلیل وجود اسیدهای چرب ضروری مانند اسیدهای لینولییک (40-60%)، اولییک (20-32%) و ترکیبات آنتی اکسیدانی و زیست فعال همچون توکوفرول ها، کاروتنوییدها و استرول ها است. لذا روغن حاصل از دانه ماریتغال با توجه به مصرف طولانی مدت آن در جوامع مختلف و ترکیبات زیست فعال آن می تواند به عنوان روغن خوراکی جدیدی موردنظر قرار بگیرد. در این مقاله مروری، نگاهی اجمالی به گیاه ماریتیغال، درصد روغن و ترکیبات آن در مناطق مختلف پرداخته شده است. با توجه به گزارش های علمی و مقالات، کشت و توسعه این دانه ی روغنی جدید و ارزشمند با ارزش اقتصادی خوب بعنوان منبع روغنی جدید توصیه می شود.
کلید واژگان: روغن ماریتیغال, خصوصیات فیزیکی - شیمیایی, اسید چرب, بازار روغنVegetable oils play an important role in food preparation and food formulation and play a significant role in diet and health. Identification and cultivation of new oilseeds is an important step in the direction of supplying the required oil in the country. Milk thistle plant with the scientific name of Silybum marianum is a one-year or two-year herb that has many medical, medicinal and industrial uses since ancient times. Due to its biological characteristics, this plant requires very little fertilizer and is particularly resistant to dry conditions and weak soils, and it is compatible with the climate conditions of most regions of Iran. Milk thistle seed contains a significant percentage of oil (20-30%) with high nutritional value due to the presence of essential fatty acids such as linoleic acid (40-60%), oleic acid (20-32%) and antioxidant and bioactive compounds such as tocopherols, carotenoids and sterols. Therefore, the oil obtained from milk thistle seed can be considered as a new edible oil due to its long-term consumption in different societies and its bioactive compounds. In this review article, a brief look at milk thistle plant, oil percentage and its composition in different regions has been discussed. According to scientific reports and articles, the cultivation and development of this new and valuable oil seed with good economic value is recommended as a new source of edible oil.
Keywords: milk thistle oil, physicochemical properties, fatty acid, edible oil market -
باتوجه به زیان های ناشی از مواد افزودنی، طعم دهنده های مصنوعی و شیمیایی، جایگزین کردن آنها با گیاهان دارویی راه حل مناسبی برای بهبود خواص کیفی و ویژگی های فیزیکوشیمیایی می باشد. باوجود ویژگی های تغذیه ای و ارزش کالری زایی بالای بستنی، مقادیر ترکیبات ضداکسایشی آن بسیار ناچیز می باشد که می توان آن را با افزودن عصاره گیاهان و سبزی ها افزایش داد. هدف از انجام این پژوهش بررسی اثر عصاره گیاه اروانه (0/1، 0/5 و 0/9 درصد) بر ویژگی های فیزیکوشیمیایی (pH، ضریب افزایش حجم و مقاومت به ذوب و رنگ سنجی)، پارامترهای بافت (سفتی و چسبندگی)، ریولوژیکی (ویسکوزیته، ضریب قوام و شاخص رفتار جریان) و حسی بستنی و مقایسه آن با نمونه شاهد بوده است. براساس نتایج به دست آمده، افزودن عصاره گیاه اروانه به بستنی باعث کاهش معنی داری pH و افزایش ضریب افزایش حجم و مقاومت به ذوب گردید. در آزمون بافت سنجی، با اضافه کردن عصاره گیاه اروانه به فرمولاسیون بستنی میزان سفتی و چسبندگی نمونه ها افزایش معنی داری یافت (0/05>P). نتایج این مطالعه نشان داد تمام نمونه های بستنی رفتار غیرنیوتنی و رقیق شونده با برش داشتند و مدل توان کارایی بالایی در توصیف رفتار ریولوژیکی آنها داشت. در آزمون رنگ سنجی، افزایش عصاره گیاه اروانه به بستنی باعث کاهش شاخص *L و *b و افزایش شاخص *a گردید. همچنین نتایج ارزیابی حسی مطالعه حاضر نشان داد نمونه حاوی 0/5 درصد عصاره گیاه اروانه دارای بیشترین پذیرش در بین ارزیابان حسی بود. در مجموع نتایج حاکی از این بود که نمونه 0/5 درصد از عصاره گیاه اروانه به بستنی باعث بهبود پارامترهای فیزیکوشیمیایی و ریولوژیکی بستنی می شود.
کلید واژگان: بستنی, خصوصیات فیزیکوشیمیایی, خواص حسی, عصاره, گیاه اروانهDue to the damages caused by additives, artificials and chemical flavors, replacing them with medicinal plants is a good solution to improve quality properties and physicochemical characteristics. Despite the nutritional properties and high caloric value of ice cream, the amounts of its antioxidant compounds are very low, which can be added by adding plant and vegetable extracts. The aim of conducting this research was to investigate the effect of using Hymenocrater platystegius Rech.f. plant extract (0.1, 0.5 and 0.9%) on physicochemical (pH, overrun, melt resistance and color indexes), textural (hardness and adhesiveness), rheological (viscosity, consistency coefficient and flow behavior index), and sensorial properties of ice cream in comparison with the control sample. According to the results, with increasing Hymenocrater platystegius Rech.f. extract amount, pH of ice cream samples decreased and overrun and resistance to melting increased significantly. In the texture analyzing test, adding the Hymenocrater platystegius Rech.f. extract to the formulation of ice cream, Hardness and adhesiveness of samples increased significantly (P<0.05). The results showed that all samples exhibited non-Newtonian and shear-thinning behavior and the power law model was highly effective in describing their rheological behavior. In the colorimetric test, increasing the Hymenocrater platystegius Rech.f. extract in ice cream formulation caused a decrease in L* and b* index and an increase in a* index. Also, the sensory evaluation results showed that samples with 0.5% of Hymenocrater platystegius Rech.f. extract, received the highest scores in the case of overall acceptance. Overall, Hymenocrater platystegius Rech.f. extract could be used for producing functional ice cream at the levels of 0.5% that had no negative effect on physicochemical and sensory properties.
Keywords: Extract, Hymenocrater platystegius Rech.f. plant, Ice cream, Physicochemical properties, Sensory properties -
با توجه به حساس بودن گوشت ماهی نسبت به فساد سریع، شرایط نگهداری و نوع بسته بندی از فاکتور های بسیار موثر بر حفظ کیفیت و ارزش تغذیه ای آن پس از صید میباشد. در این پژوهش، فیله ماهی قزل آلا بسته بندی شده با جنس های آلومینیومی و پلی استایرن به عنوان تیمار و کیسه پلی اتیلن به عنوان شاهد به مدت 12 روز در دمای 4 درجه سانتی گراد نگهداری شدند. فاکتورهای فیزیکی، شیمیایی و میکروبی فیله ها با ثبت تغییرات رطوبت، پروتیین تام، چربی، خاکستر کل، اسیدهای چرب آزاد، پراکسید (PV)، pH، تیوباربیتوریک اسید (TBA)، بازهای نیتروژنی فرار (TVB-N) و همچنین بار میکروبی کل اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که با گذشت زمان، رطوبت و چربی به طور معنی داری کاهش یافتند. پروتیین تام، خاکستر کل، اسیدهای چرب آزاد، TVBN ،TBA ،PV و بار میکروبی کل در مدت نگهداری به طور معنی داری افزایش یافتند. همچنین pH روند افزایشی داشت که این افزایش معنی دار نبود. بالاترین مقدار TVB-N در روز دوازدهم مربوط به بسته بندی شاهد با مقدار 24.52mg/g بود. کمترین مقدار بار میکروبی کل در روز دوازدهم مربوط به بسته بندی آلومینیومی با مقدار 6.86log cfu/g بود. با توجه به نتایج، اولویت استفاده از بسته بندی ها جهت افزایش ماندگاری و حفظ ارزش تغذیه ای فیله ها به ترتیب ابتدا با بسته بندی آلومینیومی سپس با پلی استایرن بود. کیسه پلی اتیلن به دلیل عدم حفظ ارزش تغذیه ای و کاهش کیفت محصول غیر قابل توصیه جهت مصرف اعلام شد. بسته بندی آلومینیومی به طور چشمگیری در حفظ خواص فیزیکوشیمیایی و میکروبی محصول عمل نمود و با توجه به حدود مجاز اعلام شده TVB-N و بارمیکروبی کل که از شاخص های مهم فساد می باشند، تنها فیله بسته بندی شده با ظرف آلومینیومی تا پایان دوره نگهداری قابل مصرف بود.
کلید واژگان: بسته بندی, پلی استایرن, آلومینیوم, ماهی قزل آلا, خواص فیزیکوشیمیاییConsidering the sensitivity of fish meat to rapid spoilage, storage conditions and type of packaging are very effective factors in maintaining its quality and nutritional value after catching. In this research, rainbow trout fillets packed with aluminum and polystyrene as treatment and polyethylene bag as control were kept at 4°C for 12 days. Physical, chemical and microbial factors of fillets by recording changes in moisture, total protein, fat, total ash, free fatty acids, peroxide (PV), pH, Thiobarbituric acid (TBA), Total Volatile Basic Nitrogen (TVB-N) and also total microbial load It was measured. The results showed that with the passage of time, moisture and fat decreased significantly. Total protein, total ash, free fatty acids, PV, TBA, TVB-N and total microbial load increased significantly during storage. Also, pH had an increasing trend, but this increase was not significant. The highest amount of TVB-N on the twelfth day was related to the control package with a value of 24.52 mg/g. The lowest amount of total microbial load on the twelfth day was related to aluminum packaging with a log value of 6.86 cfu/g. According to the results, the priority of using packaging to increase shelf life and maintain the nutritional value of fillets was first with aluminum packaging and then with polystyrene. The polyethylene bag was declared unrecommended for consumption due to the lack of nutritional value and reduced product quality. Aluminum packaging worked significantly in maintaining the physicochemical and microbial properties of the product and according to the declared permissible limits of TVB-N and total microbial load, which are important indicators of spoilage, only fillets packed with aluminum containers could be consumed until the end of the storage period.
Keywords: packaging, polystyrene, aluminum, rainbow trout fillet, physicochemical properties -
سابقه و هدف
به منظور کاهش استفاده از آنتی بیوتیک ها، افزودنی ها و نگهدارنده های شیمیایی می توان در ترکیب بسته بندی ها از مواد ضدمیکروبی طبیعی استفاده نمود. در پژوهش های مربوط به ساخت و ارزیابی فیلم های خوراکی در سال های اخیر استفاده از انواع اسانس برای محافظت میکروبی، به تعویق انداختن فساد مواد غذایی و کاهش ضایعات غذایی جایگاه قابل توجهی به دست آورده اند. فیلم های حاوی ژلاتین مقاومت مکانیکی مناسبی دارند و این ماده به دلیل داشتن خاصیت تشکیل ژل (وجود آمینواسیدهای پرولین و هیدروکسی پرولین) می تواند در تولید فیلم خوراکی مورد استفاده قرار گیرد. با توجه به فراوانی و در دسترس بودن اسانس های آویشن، پونه و مریم گلی در کشورمان و با توجه به قیمت ارزان ژلاتین، این نوع ترکیب فیلم می تواند الگویی جهت استفاده آن در صنایع غذایی قرار گیرد.
مواد و روش هادر این پژوهش به بررسی تاثیر غلظت های مختلف اسانس های آویشن، پونه و مریم گلی بر ویژگی های فیلم خوراکی بر پایه ژلاتین پرداخته شد. متغیر مستقل طبق طرح آماری شامل غلظت های مختلف اسانس ها (کمترین0% تا بیشترین 4%) و متغیرهای وابسته شامل آزمایشات فیزیکوشیمیایی (حلالیت، نفوذپذیری به بخار، ضخامت، کدورت و پارامترهای رنگی) و آزمایشات مکانیکی (ازدیاد طول تا نقطه شکست، مقاومت به کشش و مدول یانگ) در نظر گرفته شد. از طرح آزمایشی مخلوط (سیمپلکس لاتیس) به منظور طراحی فرمولاسیون استفاده شد.
یافته هادر این تحقیق بالاترین میزان استحکام کششی(12 مگاپاسگال)، ازدیاد طول در نقطه شکست (26 %) و مدول یانگ (80مگاپاسگال) با توجه به اثرات متقابل اسانس ها در غلظت زیاد اسانس پونه (ناحیه 4%) بود. در بین تیمارها، کمترین میزان حلالیت در غلظت زیاد اسانس پونه به مخلوط(ناحیه 4%) و کمترین نفوذپذیری به بخار در ناحیه غلظت پایین اسانس پونه به مخلوط بود. اختلاف مقدار کدورت فیلم های حاصل معنی دار نبود اگر چه در کمترین غلظت اسانس پونه، بیشترین مقدار را به خود اختصاص داد. بیشترین مقدار ضخامت در غلظت اسانس پونه در ناحیه 4% بدست آمد که از لحاظ آماری معنی دار بود. با افزایش غلظت اسانس آویشن در مخلوط، زاویه هیو، شاخص سفیدی و اشباعیت کاهش می یابد و بیشترین مقدار آن در ناحیه 4% پونه و مریم گلی می باشد. تغییرات پارامترهای a* و b* روندی مشابه شاخص های رنگی دارند ولی در رابطه با L* غلظت اسانس ها تاثیری در تغییرات این پارامتر ندارد.
نتیجه گیرینتایج حاصل از این تحقیق نشان داد افزودن غلظت زیاد اسانس پونه به فیلم ژلاتین نسبت به اسانس های آویشن و مریم گلی موجب تولید فیلم هایی با استحکام کافی شده که بالاترین کارایی و ویژگیهای مطلوب را نسبت به اسانس های آویشن و مریم گلی را دارد و می توانند با تاخیر در اکسیداسیون لیپیدها، خواص مکانیکی و تغییرات رنگی مطلوب، به عنوان یک پوشش مناسب برای محافظت مواد غذایی استفاده گردند.
کلید واژگان: فیلم, اسانس, ژلاتین, خواص مکانیکی, خواص فیزیکوشیمیاییBackground and objectivesTo minimize the use of antibiotics, additives, and chemical preservatives , it is possible to incorporate natural antimicrobial substances into packaging. Recent studies focusing on developing and evaluating edible films have highlighted the effectiveness of essential oils like clove, cinnamon, ginger, and basil in protecting against microbial growth, preventing food spoilage (both chemical and microbial), and reducing food waste. Films containing gelatin display impressive mechanical strength, making them suitable for edible film production due to their ability to form a gel-like structure, which is attributed to the presence of certain amino acids like proline and hydroxyproline. Taking into account the plentiful availability and affordability of thyme, oregano, and sage essential oils in our country, as well as the low cost of gelatin, this particular composition of film has yet to be extensively researched and could serve as a model for widespread implementation in the food industry.
Materials and methodsIn this study, we investigated the impact of various concentrations of thyme, oregano, and sage essential oils on thr properties of the resulting gelatin-based films. The study examined different concentrations of essential oil ranging from minimum 0% to highest 4% as the independent variable. The dependent variables included a range of physicochemical tests such as solubility, water permeability, thickness, opacity, and color parameters, as well as mechanical tests including elongation to breaking point, tensile strength, and Young's model. The study utilized a mixed experimental design known as simplex lattice and employed Design Expert13 software for experimental design, analysis of variance, diagram creation, and examining the interactions between variables.
ResultsIn this research, the highest tensile strength (12 MPa), elongation at break point (26%) and Young's modulus (80 MPa) were found in high concentrations of oregano essential oil (4%). Among the treatments, the lowest solubility was in the high concentration of oregano essential oil in the mixture (4% area) and the lowest vapor permeability was in the area of low concentration of oregano essential oil in the mixture. The difference in the amount of turbidity of the resulting films was not significant, although it was the highest in the lowest concentration of oregano essential oil. The highest amount of thickness was obtained in the concentration of oregano essential oil in the region of 4%, which was statistically significant. By increasing the concentration of essential oil thyme in the mixture, the hue angle, whiteness index and saturation decrease, and its highest amount is in the area of 4% oregano and sage. The changes of a* and b* parameters have a trend similar to color indicators, but in relation to L*, the concentration of essential oils has no effect on the changes of this parameter.
ConclusionThe results of this research showed that adding a high concentration of oregano essential oil to the gelatin film compared to thyme and sage essential oils produced films with sufficient strength that have the highest efficiency and desirable characteristics compared to thyme and sage essential oils. It has a flower and can be used as a suitable coating for food protection by delaying the oxidation of lipids, mechanical properties and favorable color changes.
Keywords: Film, Essential oil, Gelatin, Mechanical properties, physicochemical properties -
بررسی خصوصیات فیزیکوشیمیایی و ریزساختار ماست غنی شده با نانوامولسیون بر پایه روغن کنجد و بادام شیریندر این پژوهش، خصوصیات کیفی ماست غنی شده بر پایه نانو امولسیون تهیه شده از روغن بادام شیرین و کنجد در غلظت ثابت 2 درصد، به همراه تویین 80 و اسپن 80 (با دو غلظت مختلف 0/25 و 0/5 درصد)، طی دو زمان همگن سازی (5 و 10 دقیقه) با امواج فراصوت موردبررسی قرار گرفت. تاثیر افزودن نانوامولسیون تهیه شده در شرایط مختلف فرایند شامل تغییر نوع روغن، زمان همگن سازی و غلظت امولسیفایر بر فاکتورهای pH، اسیدیته، ویسکوزیته ظاهری، رفتار جریان، خواص ریولوژیکی، خصوصیات بافت سنجی و ریزساختار ماست غنی شده طی 10 روز ذخیره سازی در 4 درجه سانتی گراد در مقایسه با نمونه کنترل موردمطالعه قرار گرفت. طبق برازش مدل های ریولوژیکی؛ مدل هرشل بالکلی بهترین مدل بود. شاخص رفتار جریان در تمام تیمارها در دمای 25 درجه سانتی گراد کمتر از 1 بود و تمامی آنها رفتار غیرنیوتنی از نوع ضعیف شونده با برش داشتند که با افزایش درجه برش، ویسکوزیته کاهش یافت. نتایج نشان داد که طی دوره نگهداری نمونه ها، با افزایش غلظت امولسیفایر از 0/25 به 0/5 درصد، pH کاهش و اسیدیته افزایش پیدا کرد. در غیاب حضور امولسیفایر، دارای میسل کازیین کوچک تر و فضاهای خالی بیشتر می باشد که این امر میزان آب اندازی را افزایش می دهد. در مقایسه بین دو نوع روغن کنجد و روغن بادام شیرین، نمونه های ماست غنی شده توسط نانوامولسیون تهیه شده بر پایه روغن کنجد با غلظت 2 درصد و غلظت امولسیفایر 0/25 درصد در زمان فراصوت 10 دقیقه، برای تولید ماست غنی شده پیشنهاد می شود.کلید واژگان: خصوصیات فیزیکوشیمیایی, روغن بادام شیرین, روغن کنجد, ماست غنی شده, نانوامولسیونIn This study the qualitative properties of fortified yogurt produced with a sweet almond and sesame oil nanoemulsion (0.25-0.5% Span 80 and Tween 80) and homogenization time(5 and 10 min) by ultrasounic waves was investigated. In order to homogenize the emulsion particles, ultrasonic waves were used and the effect of homogenization time, oil concentration and emulsifier concentration on The pH, acidity, rheological properties,Apparent viscosity and textural properties of the fortified yogurt were studied for 10 days of storage at 4 °C. Fitting rheological models, the Herschel Bulkly model was the best model to study the fluid behavior of our samples. The flow behavior index in all treatments at 25 °C was less than 1. All of them had non-Newtonian (pseudoplastic) behavior, which was confirmed by increasing the shear rate, viscosity was reduced and weak gel behavior in all samples was confirmed. The results showed pH was reduced by incorporating sweet almond and sesame oil nanoemulsion, while the acidity was increased. The yogurt sample amplified in the absence of emulsifier has smaller casein micelles and more voids, which increases the product's leaching. It makes it more fragile. Also, by increasing pH, due to the dominance of hydrophobic bonds over the electrostatic force of the sample, it has shorter protrusions and a smoother and softer surface, so yogurt fortified with sesame oil with a concentration of 2% has more roughness than yogurt fortified with sweet almond oil. Overall, sesame oil with 0.25% of the emulsifier and 10 min of ultrasound is suggested for the production of fortified yogurt.Keywords: Enriched yogurt, Nanoemulsion, Physicochemical properties, Sesame oil, sweet almond oil
-
زمینه مطالعاتی:
کیک ها از غذاهای پرمصرف جهان هستند که سلامت محور بودن آنها از اهمیت بالایی برخوردار است.
هدفبا توجه به اینکه در مطالعات، مزایای سلامتی و فراسودمندی زیادی برای دارچین بیان شده است، به نظر می رسد استفاده از ترکیبات زیست فعال این ماده، برای استفاده در محصولات غذایی بویژه کیک روغنی مناسب باشد.
روش کاردر این تحقیق خواص فیزیکی شیمیایی و حسی کیک روغنی غنی شده با درصدهای مختلف عصاره آبی دارچین (05/0، 10/0، 15/0، 20/0 و 25/0 %) بررسی شد.
نتایجطبق موارد اندازه گیری شده، pHنمونه ها با هم اختلاف معنی داری نداشتند و رطوبت نمونه های کیک نسبت به نمونه کنترل بیشتر بود. با افزایش غلظت عصاره، فعالیت آبی نمونه ها نسبت به نمونه کنترل کاهش یافت. نمونه 25/0 % نسبت به نمونه های کنترل، 05/0 و 10/0 % اختلاف معنی داری برای مقادیر پروتیین نشان داد (p<0.05). مقادیر چربی و کربوهیدرات برای اکثر نمونه ها، نسبت به نمونه کنترل کاهش داشتند. اختلاف معنی داری برای محتوای خاکستر کل نمونه ها بدست نیامد، ولی نمونه های حاوی درصدهای بالا عصاره، محتوای خاکستر کمتری را نسبت به نمونه کنترل نشان دادند. از طرفی، درصد عصاره ارتباط مستقیمی با افزایش خاکستر نامحلول در اسید کیک داشت. افزودن عصاره دارچین موجب بهبود ویژگی های حسی کیک روغنی شد، بطوری که نمونه های 20/0 و 25/0 % بیشترین مقبولیت کلی را برای مصرف کنندگان داشتند.
نتیجه گیری نهایی:
در مجموع با توجه به نتایج بدست آمده در این پژوهش، به نظر می رسد که نتایج حاصله بتواند جهت تولید کیک های روغنی غنی شده سالم و مناسب در صنایع غذایی کاربرد داشته باشد.
کلید واژگان: خواص فیزیکی شیمیایی, خواص حسی, عصاره آبی دارچین, غنی سازی, محصولات نانواییIntroductionCakes are one of the most consumed foods in the world, and their health-oriented product is of great importance. Due to the high amount of sugar and fat in these products, efforts have always been made to produce these products with less fat and sugar (Lebesi and Tzia 2011). Due to the undesirable side effects of synthetic antioxidants such as butylated hydroxyl anisole (BHA) and butylated hydroxy toluene (BHT), natural antioxidant have recently received attention as a source of bioactive compounds such as anti-cancer and anti-mutagenic. Consumers are gradually becoming more aware of natural ingredients (Kallel et al., 2014), which has critical implications for the food industry. Many types of aromatic plants as suitable alternatives are used in food products (Kordsardouei et al., 2013). In addition to the health benefits, it has been shown that the unique functional properties of these materials can lead to improved texture, consistency, and stability in food production and storage (Jahanbakhshi and Ansari 2020). Therefore, researchers are always looking to identify, extract and purify plant compounds for their use in the food industry (Ashfaq et al., 2021). One of these medicinal plants, which is used as a spice in food worldwide, is cinnamon. It is a valuable substance with high therapeutic potential and various medicinal and industrial applications (Jumbo et al., 2014). Many studies have shown the therapeutic effects of cinnamon including its antioxidant, anti-microbial, anti-bacterial, anti-viral, anti-fungal, anti-tumor, anti-diabetic, anti-hypertensive, anti-lipemic, gastroprotective, and immune modulators effects) Hajimonfarednejad et al., 2019; Singletary 2019). In different types of food products, cinnamon is used as a flavoring agent, coloring agent, and food preservative (Saleem et al., 2015). It seems that its bioactive compounds can be suitable for use in food products, such as oil cakes. The purpose of this study was to investigate the physicochemical and sensory properties of oil cake enriched with different percentages of cinnamon extract for applications in the food industry.
Materials and MethodsNumerous researches have been done to identify suitable extraction methods with high efficiency and environment friendly. Aqueous extraction is a cheap, non-toxic, green extraction technique and a highly acceptable method for consumers (Kallel et al., 2014; González-Centeno et al., 2015). Therefore, an aqueous extraction method was used in this study. The cake samples were prepared with the sugar-dough according to the Peyghambardoust method (2010). The drying of samples was done in an oven at 45ºC for 12 hours. Then, the dried cake samples were powdered and pH, protein, fat, and carbohydrate were measured for each sample. The pH of the dried cake samples was measured by Benchtop pH Meter. The moisture content of fresh cake samples was measured by the weight method. The water activity of the cake samples was measured at 25°C using a Water Activity Meter. Protein, fat, and carbohydrate contents were determined using the Kjeldahl method, the Soxhlet extraction method, and the Lane-Eynon method, respectively. The total ash content was determined by burning the samples in a furnace at 550º C. The content of acid-insoluble was also obtained by adding 25 ml of hydrochloric acid 5N to the raw ash. Sensory evaluation of food products is necessary to test the acceptability of foods (Nakov et al., 2020). Due to the high importance of sensory evaluation in the food industry, the sensory properties of oil cake enriched with different concentrations of cinnamon extract were also investigated in this research. In the current study, a completely random design was used with five different concentrations of extract cinnamon (0.05, 0.10, 0.15, 0.20, and 0.25 % W/V) and the control sample, each with three replications. SPSS 21.0 software was used for statistical analysis, and the one-way ANOVA and Fisher's LSD post hoc test were applied to compare samples. The data were reported as mean ± standard deviation, and the significance level of the tests was p<0.05.
ResultsAccording to the measured variables, there was no significant difference in the pH of different samples, and this value varied from 7.41 to 7.49. The measured moisture content of the cake samples was higher than the control sample, and the results showed a significant difference between the control samples with 0.15 % and 0.25 % (p<0.05). The obtained water activity values showed that with the increase in the extract concentration, the water activity value decreased compared to the control sample. So that the highest amount of water activity belonged to the control sample. The sample containing 0.25% of the extract showed a significant difference in protein values compared to the control samples, 0.05 and 0.01 % (p<0.05). The fat percentage has decreased compared to the control sample for all samples, except for the 0.05% sample. So, this value was obtained at 13.46% and 13.03% for the control sample and the sample 0.25% extract, respectively. Also, carbohydrates decreased from 42.65 % in the control sample to 39.82 % in the 0.25 % sample. No significant difference was found in the total ash content of the samples. On the other hand, the extract percentage was directly related to the increase of acid-insoluble ash in the cake; this value increased from 0.16% for the control sample to 1.18% for the sample containing 0.25% extract. The results of the sensory evaluation showed that the color of the samples improved with the increase in the extract percentage. There was a significant difference between the control and other samples in the odor score. The highest and lowest taste scores were observed in samples containing 0.20% and 0.05% of the extract, respectively. All of the samples, compared to the control cake, had higher scores in the texture. The overall acceptability for the control sample showed a significant difference (p<0.05) compared to the 0.15, 0.20, and 0.25 % samples, so the best scores were related to the samples of 0.20%, and 0.25% extracts. In general, adding cinnamon extract improved the sensory characteristics of the oil cake.
ConclusionBased on the investigated physicochemical and sensory properties, it seems that there is a possibility of enriching aqueous cinnamon extract into oil cake as a functional food ingredient in the food industry.
Keywords: Aqueous Cinnamon Extract, Bakery Products, Enrichment, Organoleptic Properties, physicochemical properties -
نشریه پژوهش های علوم و صنایع غذایی ایران، سال نوزدهم شماره 2 (پیاپی 80، خرداد و تیر 1402)، صص 291 -309
در این پژوهش، اثر سطوح جایگزینی صمغ کتیرا (7/0، 1 و 3/1 %) و نشاسته گندم (1، 2 و 3 %) به عنوان جایگزین ژلاتین بر خصوصیات ریولوژیکی، فیزیکی و حسی دسر لبنی ارزیابی شد. آزمون های ریولوژیکی شامل ویسکومتری و بافت سنجی، آزمون های فیزیکی شامل سینرسیس، پتانسیل زتا و توزیع اندازه ذرات و آزمون حسی به روش ارزیابی حسی توصیفی انجام شد. نتایج داده های ریولوژیکی نشان داد همه نمونه ها رفتار شل شونده با برش داشتند. در توصیف رفتار جریان مستقل از زمان نمونه ها مدل قانون توان به عنوان بهترین مدل انتخاب شد (98< R2، 6/1>RMSE). با توجه به نتایج حاصل از آزمون بافتی، مقدار سختی در نمونه دارای 7/0 % صمغ کتیرا و 3 % نشاسته گندم به میزان 55/397 گرم نزدیکترین مقدار به نمونه شاهد (میزان سختی حدود 5/404 گرم) گزارش شد. میزان چسبندگی در نمونه شاهد حاوی %5/1 ژلاتین، 65/4 میلی ژول بود که با مقدار چسبندگی در نمونه حاوی 1% صمغ کتیرا و 1% نشاسته گندم (05/4 میلی ژول) تقریبا مشابه میباشد. سینرسیس در نمونه ها با افزایش میزان صمغ و نشاسته کاهش یافت و پس از 14 روز نگهداری در یخچال، افزایش یافت. در بین نمونهها، به ترتیب نمونههای %7/0 صمغ کتیرا و %3 نشاسته ،%1 صمغ کتیرا و %1 نشاسته و %7/0 صمغ کتیرا و %2 نشاسته از نظر ویژگیهای حسی به نمونه شاهد، شباهت داشتند. با بررسی نتایج خصوصیات ریولوژیکی، فیزیکی و حسی تمام نمونه ها و مقایسه آن ها با نمونه شاهد، مشاهده شد که نتایج نمونه حاوی %1 صمغ کتیرا و %1 نشاسته در اکثر آزمون های اندازه گیری شده، شباهت بیشتری به نمونه شاهد داشت.
کلید واژگان: خصوصیات رئولوژیکی, دسر لبنی, ژلاتین, صمغ کتیراIntroductionThe consumption of milk and its products is considered as a main indicators of development of human societies. In order to promote the health of children and provide the sufficient amount of calcium and nutrients and make the consumption of these products attractive. Necessary measures should be taken to increase milk consumption in society and increase the diversity of these products (Keshtkaran et al., 2013). Gelatin as one of the gelling agents used in dairy desserts is a hydrocolloid with unique functional properties and has been used in various industries for a long time (Karim & Bhat, 2008). Gelatin is extracted from the partial hydrolysis of skin collagen, white connective tissue, and animal bones. One of the problems with using gelatin in dairy desserts is the instability at ambient temperature. Therefore, it is necessary to evaluate the characteristics of other native hydrocolloids as an alternative. Tragacanth is a dried gum secreted from several plant species and Iran is the largest exporter in the world. Structurally, the material is regular, odorless and hard. It can be used in various food products. The simultaneous utilization of hydrocolloid mixtures is used to create a synergistic property and to improve these products. Starch originated from a variety of sources , including corn, rice, wheat, potatoes, cassava, bananas, and sorghum (Murphy, 2000) is used in the food industry. Among the sources of starch production, wheat is cultivated in large quantities in Iran.
Materials and MethodsIn this study, pasteurized milk was purchased from Salamat Dairy Products Company, gelatin made in Pakistan, tragacanth gum and Gonabad wheat starch were purchased from Kian Shimi Company and sugar and vanilla were purchased from confectionery stores located in Mashhad. Ingredients for dessert production include 80% milk, 10% sugar, 0.1% vanilla, tragacanth gum at concentrations of 1.3%, 1%, and 0.7% and starch at concentrations of 3% , 2%, and 1% by weight (powder selection) according to the method of Tarrega et al. 2004 with a slight modification. A sample containing 1.5% gelatin was considered as a control sample. The mixture was heated to 90 ° C for 20 minutes, stirring at medium speed. The samples were then placed in special containers and cooled to ambient temperature. Prior to testing, the samples were refrigerated (4-5 ° C) for 24 hours. The samples were coded based on the concentration of gum and starch (: T% of tragacanth gum and: S% of wheat starch).
Results and DiscussionThe flow behavior in all dairy dessert samples was similar to the control and was pseudoplastic type. The Power model was selected as the best model (R <98, RMSE> 1.6). As the concentrations of tragacanth gum and wheat starch increased, the parameters of hardness, consistency, adhesion and adhesion strength increased significantly, and the samples 0.7T2S, 0.7T3S and 1T, 1S had the same value in terms of all textural parameters. At constant concentration of starch, with increasing tragacanth gum from 0.7% to 1.3%, the rate of syneresis of samples decreased from 0.34% to 0.06% and at constant concentration of gum, with increasing concentration of wheat starch, Syneresis decreased significantly from 0.34 to 0.24%. Increasing the shelf life of the samples naturally led to an increase in syneresis. In the samples 0.7T3S, 1T3S, 1T2S, and 1.3T3S, the increase of syneresis occurred to a lesser extent.. According to the results of analysis of variance, the effect of gum on zeta potential was very significant (p <0.05). Increasing the concentration of hydrocolloids in most samples led to an increase in the amount of negative charge and zeta potential. In most samples, at a constant concentration of tragacanth gum, with increasing the concentration of wheat starch from 1% to 3%, the span decreased, while at a constant concentration of starch, the increase in tragacanth gum from 0.7% 0 to 1.3% led to increase the span. Among the dairy dessert samples, 5 dairy dessert samples include: 0.7T2S, 0.7T3S, 0.7T1S, 1T2S and 1.3T1S, were selected the best in terms of physical and rheological characteristics to the control sample. They were more similar, selected and used for sensory evaluation. The results of comparing the mean of the data showed that different concentrations of tragacanth gum and wheat starch had a significant effect on the sensory characteristics of the samples including: color, flavor, sweetness, adhesion, gum state and overall acceptance (P> 0.05) and increasing the concentration of tragacanth gum and wheat starch had no significant effect on other sensory properties (p> 0.05).
ConclusionIn general, due to the similarities of the physical, rheological and sensory properties of the treatment samples with the control, 1S1T sample was selected as the most suitable sample to replace the sample containing gelatin.
Keywords: dairy dessert, Rheological Properties, Physicochemical properties, Tragacanth -
فیبرهای حاصل از ضایعات میوه ها و غلات منابع با ارزشی در تهیه محصولات فراسودمند مختلفی مانند ماست هستند. با توجه به اهمیت مصرف فیبرها در تامین سلامتی، هدف از انجام این پژوهش بررسی ویژگی های فیزیکوشیمیایی، بافتی و حسی ماست بدون چربی غنی شده با فیبر بامبو بود. برای این منظور فیبر بامبو با درصدهای 1، 2 و 3 درصد به ماست بدون چربی افزوده شد و آزمون های pH، اسیدیته، مقدار ماده خشک کل، پایداری، ویسکوزیته، رنگ سنجی و ارزیابی حسی در طی 3 هفته نگهداری در یخچال (دمای 4±1 درجه سلسیوس) انجام پذیرفت. نمونه های تولیدی با ماست بدون چربی و ماست پرچرب بدون افزودنی فیبر مقایسه شدند. آنالیز داده های بدست آمده نشان داد که افزودن فیبر به نمونه های ماست باعث افزایش معنی دار (05/0<p) میزان اسیدیته، ماده خشک کل، ویسکوزیته، شاخص رنگی L، a و b در مقایسه با نمونه های شاهد بدون چربی و پرچرب شد. به علاوه، نتایج نشان داد که افزودن فیبر در نمونه های ماست باعث کاهش معنی دار (05/0<p) میزان آب اندازی می شود، به این صورت که ماست شاهد بدون چربی با 3/12 درصد و نمونه حاوی 3% فیبر با 58/8 درصد به ترتیب بیشترین و کمترین میزان آب اندازی را در روز نخست تولید نشان دادند. در بررسی ارزیابی حسی، نمونه حاوی 2 درصد فیبر بامبو با بالاترین امتیاز به عنوان بهترین نمونه معرفی گردید. لذا استفاده از فیبر بامبو با غلظت 2 درصد علاوه بر بهبود ویژگی های بافتی، فیزیکی و شیمیایی ماست، رضایت مصرف کننده را نیز می تواند به دنبال داشته باشد. از این رو می توان از فیبر بامبو در فرمولاسیون لبنیات از جمله ماست بهره برد.
کلید واژگان: ماست بدون چربی, ارزیابی حسی, بامبو, فیبر, خصوصیات فیزیکوشیمیاییFibers obtained from the waste of fruits and grains are valuable sources in the preparation of various useful products such as yogurt. Considering the importance of consuming fibers in providing health, the purpose of this research was to investigate the physicochemical, textural and sensory properties of fat-free yogurt enriched with bamboo fiber. For this purpose, bamboo fiber was added to fat-free yogurt with percentages of 1, 2, and 3 %, and experiments including pH, acidity, total dry matter, syneresis, viscosity, colorimetry, and sensory evaluation were carried out during 3 weeks of storage in the refrigerator (4±1 °C). Produced samples were compared with fat-free yogurt and high-fat yogurt without fiber additives. Data showed that the addition of fiber to the yogurt samples significantly increased (P<0.05) the amount of acidity, total dry matter, viscosity, color index LÛ, aÛ and bÛcompared to non-fat and high-fat control samples. In addition, the results showed that the addition of fiber in yogurt samples significantly (P<0.05) reduces the syneresis, so that the non-fat control yogurt with 12.3% and the sample containing 3% fiber with 8.58 % showed the highest and lowest syneresis on the first day of production, respectively. In the sensory evaluation, the sample containing 2% bamboo fiber with the highest score was introduced as the best sample. Therefore, the application of bamboo fiber with a concentration of 2%, in addition to improving the textural, physical and chemical properties of yogurt, can also lead to consumer satisfaction. Hence, bamboo fiber can be used in the formulation of dairy products, including yogurt.
Keywords: Fat-free yogurt, Sensory evaluation, Bamboo, Fiber, Physicochemical properties -
Germination is an inexpensive and effective technique that can increase the nutritional quality of flours and change their physicochemical and rheological properties. In this study, three underutilized millet species, namely, Panicum miliaceum, Paspalum scrobiculatum, and Setaria italica were germinated and subsequent changes in their carbohydrate composition, functional characteristics, rheological properties, antinutritional factors and starch granular morphology were analyzed and compared. Germination resulted in significant (p < 0.05) decreases of starch, amylose, amylopectin, and resistant starch contents while increasing the dietary fiber content of the studied millet flours. Water holding capacity and oil holding capacity significantly (p < 0.05) increased; meanwhile the swelling power and water solubility significantly (p < 0.05) decreased in all studied millet flours. Starch granule morphologies were proved by the changes in starch degradation upon germination process. Antinutrients such as phytate and oxalate were significantly lower in germinated millet flours. These findings impress the application of germination in developing nutritionally rich flours with altered functional and rheological properties to incorporate into functional food formulations.Keywords: germination, millet, Physicochemical properties, Panicum miliaceum, Paspalum scrobiculatum, Setaria italica
-
یکی از زمینه های تحقیقاتی بسیار مهم در تولید محصولات نانوایی شیرین استفاده از شیرین کننده های جایگزین شکر و بکارگیری آرد سایر منابع گیاهی به عنوان جایگزینی آرد گندم در تولید این محصولات می باشد. در این تحقیق ایزومالت و آرد کینوآ در چهار سطح (25، 50، 75 و 100 درصد) جایگزین شکر و آرد گندم در فرمولاسیون پودر کیک شدند. براساس نتایج آماری جایگزینی آرد گندم با آرد کینوآ و جایگزینی شکر با ایزومالت تاثیر معنی داری بر میزان رطوبت نمونه های پودر کیک و همچنین ویسکوزیته و دانسیته خمیر داشت (05/0>P). در حالی که جایگزینی شکر با ایزومالت تاثیر معنی داری بر درصد خاکستر نامحلول، pH و شمار کلی میکروارگانیسم های نمونه های پودر کیک نشان نداد (05/0<P). نتایج نشان داد جایگزینی آرد گندم با آرد کینوآ سبب کاهش درصد رطوبت و افزایش درصد خاکستر، pH و شمار کل میکروارگانیسم های نمونه های پودر کیک و افزایش ویسکوزیته و دانسیته خمیر شد. همچنین جایگزینی شکر با ایزومالت سبب افزایش درصد رطوبت و کاهش درصد خاکستر نمونه پودر کیک، ویسکوزیته خمیر حاصل از نمونه های پودر کیک و افزایش دانسیته خمیر کیک شد. با توجه به خصوصیات مورد بررسی در این تحقیق تیمار حاوی 25 درصد جایگزینی آرد گندم با آرد کینوآ و 25 درصد جایگزینی شکر با ایزومالت (تیمار T1) به عنوان تیمار بهینه تعیین گردید.
کلید واژگان: پودر کیک کم کالری, آرد دانه کینوا, ایزومالت, رئولوژی, خواص فیزیکوشیمیاییOne of the most important research areas in the production of sweet bakery products is the use of sugar substitute sweeteners and the use of other plant sources flour as a substitute for wheat flour in the production of these products. In this study, sugar and wheat flour were substituted with isomalt and quinoa seed flour in cake powder formulation at four levels (25, 50, 75 and 100%). Based on the statistical results, replacing wheat flour with quinoa flour and replacing sugar with isomalt had a significant effect on the moisture content of cake powder samples as well as viscosity and density of dough (P <0.05). While sugar substitution with isomalt had no significant effect on insoluble ash content, pH and the total count of microorganisms in cake powder samples (P> 0.05).The results showed that replacement of wheat flour with quinoa flour reduced the moisture percent and increased ash content, pH and the total count of microorganisms of cake powder samples. Also, it increased viscosity and density of dough. The replacement of sugar with isomalt increased the moisture content and reduced the ash percentage of the cake powder sample. While the viscosity and density of the cake dough obtained from the cake powder increased. According to the considered characteristics of cake powder in this study, 25% replacement of wheat flour with quinoa flour and 25% replacement of sugar with isomalt (T1 treatment) were determined as the optimal treatment.
Keywords: Low-calorie cake powder, Quinoa seed flour, Isomalt, Rheology, Physicochemical properties -
با هدف بهبود ارزش تغذیه ای (کاهش شکر)، پایداری ترکیبات زیست فعال، تولید فرآورده نوین و مبتنی بر دانش روز (بکارگیری فناوری ریزپوشانی) و کاهش ضایعات بالقوه بخش کشاورزی (نظیر چای سبز و قهوه سبز)، نوشیدنی عملگرا برپایه شیرین کننده استویا با افزودن g/L 84 ریزذرات کیتوزوم درهم تنیده شده با ترکیبات زیست فعال چای سبز و قهوه سبز، غنی سازی شد و ویژگی های فیزیکوشیمیایی (pH، اسیدیته، کدورت، ترکیبات فنولی کل و قدرت آنتی اکسیدانی) و حسی و چشایی (طعم ومزه، رنگ، رایحه، احساس دهانی و پذیرش کلی) فرآورده در طول دوره نگهداری (1، 9، 18، 27، 36 و 45 روز) و در دما های (5، 25 و oC45) ارزیابی گردید. با وجود اینکه، پارامتر نرخ رهایش ترکیبات فنولی نوشیدنی در درجه حرارت oC45، بعد از 27 روز نگهداری، به طور معنی دار (05/0>p)، 50%~ افزایش یافت، پارامتر یاد شده به ترتیب با نرخ های 36%~ و 46%~ در درجه حرارت های 5 و oC25 و در شرایط مشابه افزایش یافت. همچنین نتایج نشان داد که پارامتر نسبت بهره وری آنتی اکسیدان (50EC/TPC) نوشیدنی بعد از 27 روز نگهداری (در درجه حرارت oC25)، در نمونه های کنترل و غنی شده با ریزذرات کیتوزوم به ترتیب 06/0 و 71/5 بود. به طور کلی، ساختار کیتوزومی به دلایل زیست تخریب پذیری، زیست سازگاری و عدم سمیت، به عنوان گزینه ای مناسب برای پایداری ترکیبات زیست فعال و طراحی سیستم های موثر تحویل دارو پیشنهاد می شود.
کلید واژگان: نوشیدنی فراسودمند, کیتوزوم, رهایش ترکیبات زیست فعال, ترکیبات فنولی, خصوصیات فیزیکوشیمیایی و ارزیابی حسیAiming to improve nutritional value (reduce sugar), bioactive compounds stability, producing of novel products and based on up-to-date knowledge (applying the encapsulation technology) & reducing of potential pomace in the agricultural part (like green tea & green coffee), a functional beverage based on Stevia sweetener was enriched by adding 84 g/L of cross-linked bioactive compounds of green tea and green coffee in chitosome microcapsule and physicochemical properties (pH, acidity, turbidity, total phenolic compounds & antioxidant power) and organoleptic characteristics (flavor, color, aroma, mouth feel and overall acceptance) of product were evaluated during storage time (1, 9, 18, 27, 36 & 45 days) and at different temperatures (5, 25 & 45oC). While the release rate of beverage phenolic compounds at temperature of 45oC, were significantly (p<0.05) increased to ~50% after 27 days of storage, the noted parameters increased at the rates of ~36 and ~46% at 5 and 25oC respectively at the same conditions. As well, the results show that, the parameter of beverage antioxidant productivity ratio (TPC/EC50) was obtained 0.06 and 5.71 in control and enriched samples, respectively after 27 days of storage (at 25oC). Generally, the chitosomal structure due to biodegradability, biocompatibility and non-toxicity is recommended as a suitable option for stability of bioactive compounds and design of effective systems for drug delivery.
Keywords: Functional beverage, Chitosome, Bioactive compounds release, Phenolic compounds, Physicochemical properties, sensory evaluation -
افزایش نیازهای جمعیت به پروتیین، باعث انجام تحقیقات بر روی محصولات طبیعی و گیاهی می شود که می تواند جایگزین مناسبی برای پروتیین های حیوانی باشد. عدس با داشتن بین 20/6 تا 31/4 درصد پروتیین منبع سرشار از پروتیین است. در نتیجه تلاش جهت بررسی خواص فیزیکوشیمیایی پروتیین آن و جایگزینی پروتیین های حیوانی امری مهم تلقی می شود. در این پژوهش بهینه سازی ظرفیت جذب آب و روغن عدس سبز رقم بیله سوار با استفاده از روش سطح پاسخ، با 20 تیمار حاصل از ترکیب سه متغییر مستقل (8/5-10) pH، زمان سانتریفیوژ (60-20 دقیقه) و دمای سانتریفیوژ (30-4 درجه سانتی گراد) مورد بررسی قرار گرفت. طرح مرکب مرکزی با سه متغیر مستقل و 6 نقطه ی مرکزی با استفاده از نرم افزار 11Design Expert در روش سطح پاسخ استفاده شد. نتایج به دست آمده از آزمایش های انجام گرفته در خصوص ظرفیت جذب آب در عدس سبز رقم بیله سوار، نشان داد که با افزایش میزان pH و زمان، ظرفیت جذب آب کاهش می یابد. همچنین با افزایش pH و دما، ظرفیت جذب روغن در عدس افزایش و با کاهش زمان، ظرفیت جذب روغن در عدس کاهش یافت. پاسخ بهینه پیشنهاد شده توسط نرم افزار مورد آزمایش قرار گرفت. با اعمال شرایط بهینه، نتایج ظرفیت جذب روغن و ظرفیت جذب آب برای نقطه بهینه به ترتیب1/235و 1/135 حاصل شد. باتوجه به اعتبارسنجی حاصل از آزمون T student، پاسخ آزمایشات عملی مشابه با شرایط بهینه ی پیش بینی شده با روش سطح پاسخ بود (p<0/05).
کلید واژگان: عدس, خواص فیزیکوشیمیایی, پروتئین, سطح پاسخThe increase in the needs of the population for protein causes research on natural and plant products that can be a good substitute for animal proteins. Lentil is a rich source of proteincontaining 20/6 to 31/4% protein. As a result, trying to investigate the physicochemical properties of its protein and replacing animal proteins is considered important. In this research, the optimization of water and oil absorption capacity of Bilesawar green lentils was investigated using the response surface method and Design Expert 11 software. For this purpose, central composite design with three independent variables and 6 central points was used. 20 treatments resulting from the combination of three independent variables pH (8/5-10) and centrifugation time (20-60 minutes) and centrifugation temperature (4-30°C) were evaluated. The results showed the decreasing effect of pH and time on the water absorption capacity, indicating that with the increase of pH and time, the water absorption capacity decreased. Temperature and pH had decreasing effect and time had an increasing effect on oil absorption capacity. Applying the optimized conditions, the oil and water absorption capacity for the optimum point were obtained 1/235 and 1/373, respectively. For validation, optimized predicted and experimented data were compared using T student test (p<0/05).
Keywords: Lentil, Physicochemical properties, Protein, Response surface
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.