جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "الگوریتم ژنتیک" در نشریات گروه "آبخیزداری، بیابان، محیط زیست، مرتع"
تکرار جستجوی کلیدواژه «الگوریتم ژنتیک» در نشریات گروه «کشاورزی»-
مقدمه
یکی از راه های برآورد مقدار رواناب حاصل از بارش، استفاده از مدل های هیدرولوژیکی است. مدل SWAT، یکی از ابزارهای پرکاربرد در سطح حوزه آبخیز در شبیه سازی کمیت و کیفیت آب است. این مدل، یک مدل مفهومی است که قادر است حوضه های بزرگ با سناریوهای مدیریتی مختلف را شبیه سازی کند. از جمله چالش های مهم مدل مذکور و بسیاری از مدل های هیدرولوژیکی، واسنجی پارامترهای موثر و حساس در برآورد مقدار رواناب است. به طور کلی، روش های واسنجی را می توان به دو گروه دستی و خودکار تقسیم کرد. واسنجی یک مدل به صورت دستی، نیازمند این است که مدل ساز، شناخت خوبی نسبت به فیزیک مد ل داشته باشد. از سویی، به دلیل وقت گیر بودن و پیچیدگی های موجود و همچنین، توسعه الگوریتم های جدید بهینه سازی، امروزه واسنجی خودکار بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. واسنجی خودکار بر پایه سه مولفه تابع هدف، الگوریتم بهینه سازی و اطلاعات ایستگاه ها بنا شده است. استفاده از یک تابع هدف در واسنجی یک مدل ممکن است موجب افزایش خطا در برخی دیگر از جنبه های شبیه سازی شود و همچنین، تجربه های علمی در زمینه واسنجی تک هدفه نشان داده است که هیچ تابع هدفی هرچند با کارایی بالا، به تنهایی نمی تواند ویژگی ها و خصوصیات حوضه را به درستی نشان دهد. لذا، به کارگیری راه حل بهینه سازی مناسب به منظور بهبود نتایج واسنجی شامل استفاده از یک الگوریتم بهینه سازی مناسب با چندین تابع هدف، برای شناسایی مجموعه جواب های کارآمد است.
مواد و روش هاحوزه آبخیز مورد مطالعه در غرب ایران و در استان کرمانشاه، با مساحت 5467 کیلومتر مربع، واقع شده است. کمینه و بیشینه ارتفاع آن، 1275 و 3360 متر است. متوسط بارندگی حوضه، حدود 505 میلی متر بوده است که بیشترین بارش در ماه های آبان و آذر و کمترین بارش در ماه های تیر و مرداد رخ می دهد و سه رودخانه اصلی مرک، قره سو و رازآور در این حوضه جریان دارند. در این پژوهش، مدل بارش-رواناب SWAT، با استفاده از الگوریتم NSGA-II تحت سه سناریو واسنجی شد. برای واسنجی این مدل، در سناریوی اول، از تابع هدف NSE که به جریان های بیشینه توجه دارد، استفاده شد. در سناریوی دوم، برای تمرکز بر جریان های کمینه، پس از تبدیل لگاریتمی دو سری جریان رواناب شبیه سازی شده و مشاهداتی، ضریب کارایی NSE به عنوان تابع هدف اتخاذ شد که به صورت LogNSE نمایش داده می شود. سناریوی آخر، تلفیقی از دو سناریوی اول و دوم بود. به طوری که توابع هدف غیرهمسوی NSE و LogNSE به صورت همزمان مورد استفاده قرار گرفتند.
نتایج و بحث:
نتایج این پژوهش، نشان داد که با توجه به مقادیر شاخص ارزیابی NSE برابر با 0.83، 0.74 و 0.83 برای سناریوهای اول تا سوم و بیش برآوردی مدل و بررسی نمودار جریان در سناریوی اول و تمایل بیشتر برای حرکت به سمت دبی های بالا، این سناریو برای برآورد جریان های بیشینه، کارآمدتر خواهد بود. همچنین، با توجه به شاخص ارزیابی LogNSE، مقادیر 0.69، 0.74 و 0.72 برای سناریوهای اول تا سوم، سناریوی دوم با تک هدف LogNSE در دبی های کمینه، عملکرد بهتری دارد. اما مدل ساخته شده با استفاده از دو تابع هدف غیرهمسو، سعی بر ایجاد توازن داشته است و عملکرد مطلوبی در تخمین همزمان رواناب های بیشینه و کمینه دارد.
نتیجه گیریبه طور کلی می توان گفت، در صورتی که هدف مطالعه بررسی دبی های بیشینه و کمینه، یعنی مطالعات سیلاب یا خشکسالی باشد، الگوریتم های تک هدفه عملکرد مطلوب تری خواهند داشت. در صورتی که با هدف کنترل بیلان آبی و عملکرد مطلوب یک مدل در دو سوی دبی های بیشینه و کمینه، مدلسازی انجام شود، سناریوی دو هدفه با رویکرد غیرهمسو می تواند نتیجه بهتری نسبت به الگوریتم های تک هدفه داشته باشد.
کلید واژگان: الگوریتم ژنتیک, سناریوی دو هدفه, شبیه سازی بارش-رواناب, صحت سنجی, NSGA-IIIntroductionOne of the methods for estimating the amount of runoff resulting from precipitation is the use of hydrological models. The SWAT model is one of the widely used tools for simulating the quantity and quality of water at the watershed level. This model is a conceptual model that is capable of simulating large watersheds with different management scenarios. One of the major challenges of this model and many other hydrological models is the calibration of effective and sensitive parameters for estimating the amount of runoff. In general, calibration methods can be divided into two groups: manual and automatic. Manual calibration of a model requires the modeler to have a good understanding of the model's physics. On the other hand, due to the time-consuming nature, existing complexities and the development of new optimization algorithms, nowadays automatic calibration has gained more attention. Automatic calibration is based on three components: the objective function, the optimization algorithm, and the station information. The use of a single objective function in model calibration may lead to an increase in error in other aspects of the simulation. Scientific experience in single-objective calibration has shown that no single objective function, even with high efficiency, can accurately represent all the characteristics and properties of a watershed. Therefore, the use of an appropriate optimization algorithm to improve calibration results includes the use of multiple objective functions to identify a set of efficient solutions.
Materials and methodsThe study area is located in the western part of Iran, in Kermanshah Province, with an area of 5467 square kilometers. The minimum and maximum elevations in the area are 1275 and 3360 meters, respectively. The average precipitation in the watershed is about 505 mm, with the highest rainfall occurring in the months of November and Decemeber, and the lowest rainfall in the months of Julay and August. The main rivers in this watershed are Mark, Gharehsoo, and Razavar. In this study, the SWAT rainfall-runoff model was calibrated using the NSGA-II algorithm under three calibration scenarios. For model calibration, the first scenario used the NSE objective function, which focuses on maximum flows. In the second scenario, to focus on minimum flows, the logarithmic transformation of the simulated and observed streamflow series was used, and the NSE efficiency coefficient was adopted as the objective function, represented as LogNSE. The third scenario was a combination of the first and second scenarios, where the non-concordant objective functions NSE and LogNSE were used simultaneously.
Results and discussionThe results of this study showed that based on the NSE evaluation index values (0.83, 0.74 and 0.83 for the first to third scenarios) and the model overestimation and examination of the flow graph in the first scenario, which showed a tendency towards higher flows, this scenario would be more efficient in estimating maximum flows. Additionally, considering the LogNSE evaluation index (0.69, 0.74 and 0.72 for the first to third scenarios), the second scenario with the LogNSE single objective performed better in minimum flows. However, the model constructed using two non-concordant objective functions aimed to achieve a balance and showed satisfactory performance in simultaneously estimating maximum and minimum flows.
ConclusionIn general, it can be concluded that if the objective of the study is to investigate maximum and minimum flows, such as flood or drought studies, single-objective algorithms will perform better. However, if the objective is to control the water balance and achieve satisfactory performance of a model in both maximum and minimum flows, a two-objective scenario with a non-concordant approach can yield better results compared to single-objective algorithms.
Keywords: Genetic algorithm, Simulation of Rainfall-Runoff, NSGA-II. Validation -
مقدمه و هدف
بهره برداری بی رویه از آب های زیرزمینی در دشت دامغان موجب شده است که ضمن کاهش تراز سطح آب زیرزمینی و از بین رفتن بخشی از آبخوان و کاهش آبدهی ویژه سفره آب زیرزمینی مشکلات عدیده ای مانند فرونشست زمین در منطقه ایجاد گردد. لذا جهت کنترل برداشت از سفره آب زیرزمینی و در نتیجه کاهش افت سطح آب زیرزمینی مدل سازی ریاضی دشت دامغان جهت مدیریت بهینه بهره برداری و ارایه الگوی کشت بهینه به منظور صرفه جویی در مصرف آب با محوریت کنترل سطح آب زیرزمینی و محدود نمودن فرونشست زمین انجام گرفت.
مواد و روش هادر این تحقیق ابتدا آبخوان دشت دامغان با استفاده از مدل ریاضیMODFLOW شبیه سازی گردید. سپس با در نظر گرفتن سناریوهای مختلف بهره برداری از آبخوان، با استفاده از الگوریتم ژنتیک NSGAII به بهینه سازی بهره برداری چندهدفه از منابع آب و مدیریت بهینه عرضه و تقاضای آب در بخش کشاورزی پرداخته شد. نتایج مدل بر اساس پارامترهای آماری خطا جهت پیش بینی سطح تراز آب زمینی مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته هانتایج این تحقیق نشان داد که مدل ریاضی MODFLOW توانسته است سطح آب زیرزمینی دشت مورد مطالعه را در شرایط پایدار و غیر پایدار در مراحل واسنجی و صحتسنجی به خوبی شبیه سازی کند. همچنین نتایج حاصل از الگوریتم شبیه سازی - بهینه سازی نشان داد که میتوان با تغییر الگوی کشت و همچنین با تغییر نوع سیستم آبیاری از سنتی به آبیاری نوین و درنتیجه افزایش راندمان آبیاری (90 درصد)، مقدار میانگین افت تراز سطح آب زیرزمینی دشت مورد مطالعه را از 0/49 متر در شرایط موجود به 0/07 متر در شرایط بهینه کاهش داد. این امر موجب جبران میزان کسری مخزن از 31/90 به 5/1 میلیون مترمکعب در سال خواهد گردید.
نتیجه گیریاستفاده از راهکارهای مدیریتی مانند تغییر الگوی کشت، افزایش راندمان آبیاری و همچنین با کنترل آب های سطحی و تزریق آن به آب زیرزمینی می توان روند کاهش سطح آب زیرزمینی را در دشت مورد مطالعه به طور کامل مهار کرد و تامین نیاز آبی دشت را به صورت 100 درصد تامین نمود.
کلید واژگان: الگوریتم ژنتیک, الگوی کشت بهینه, بهینه سازی چندهدفه, تراز سطح آب زیرزمینی, شبیه سازیIntroduction and ObjectiveExcessive exploitation of groundwater in Damghan plain has caused many problems such as land subsidence in the study area, along with the reduction of the groundwater level and the loss of a part of the aquifer and the reduction of the specific yield of aquifer. Therefore, in order to control the withdrawal from the aquifer and as a result to reduce the drop in the groundwater level in that plain, it was investigated. For this purpose, in this research, the mathematical modeling of Damghan Plain was done for the optimal management of exploitation and providing the optimal cultivation pattern in order to save water consumption with the focus on controlling the groundwater level and limiting land subsidence.
Material and MethodsIn this research, Damghan plain aquifer was first simulated using MODFLOW mathematical model. Then, taking into account different scenarios of aquifer exploitation, using the NSGAII genetic algorithm, optimization of multi-objective exploitation of water resources and optimal management of water supply and demand in the agricultural sector was done. The results of the model were evaluated based on statistical error parameters to predict the ground water level.
ResultsThe results of this research showed that the MODFLOW numerical model was able to simulate the groundwater level of the studied plain well in steady and unsteady conditions in the calibration and validation stages. Also, the results of the simulation-optimization algorithm showed that by changing the cultivation pattern and also by changing the type of irrigation system from traditional to modern irrigation and as a result of increasing the irrigation efficiency (90 percent), the average drop of the groundwater level of the plain can be reduced. It reduced the groundwater level of the study area from 0.49 m in existing conditions to 0.07 m in optimal conditions. This will compensate the deficit of the aquifer from 31.90 to 5.1 million cubic meters per year.
ConclusionUsing management strategies such as changing the cultivation pattern, increasing irrigation efficiency, and also by controlling surface water and injecting it into groundwater, the process of reducing the groundwater level in the studied plain can be completely controlled and provided 100% of the water needs of the plain.
Keywords: Genetic algorithm, Groundwater level, Multi-objective optimization, Optimal cultivation pattern, Simulation -
در این پژوهش با استفاده از داده های میدانی، دقت روش های روابط تجربی، الگوریتم ژنتیک (GA)، حداقل مربعات ماشین بردار پشتیبان (LSSVM) و روش ترکیبی در تخمین عمق آبشستگی پایه های ساده پلها مقایسه شد. در روش GA، تعدادی از روابط تجربی اصلاح و نتایج حاصل از این روابط اصلاح شده با مقادیر واقعی آبشستگی مقایسه شد. در روش LSSVM، از طریق ورودی پارامترهای مختلف مستقل، آموزش مدل انجام و مقدار عمق آبشستگی پیش بینی شد. در روش ترکیبی، با استفاده از مدل LSSVM از ترکیب نتایج روابط مختلف منفرد، مقدار عمق آبشستگی پایه پل تخمین زده شد. نتایج نشان داد روابط اصلاح شده توسط الگوریتم ژنتیک و مدل LSSVM دقت بالاتری نسبت به روابط تجربی دارند. همچنین چنانچه تنها پارامترهای استفاده شده در روابط تجربی به عنوان پارامترهای ورودی به مدل LSSVM لحاظ شوند، روابط اصلاح شده خطای کمتری نسبت به مدل LSSVM دارند. شاخص های ارزیابی RMSE، E، R2 و NSE برای بهترین حالت روش ترکیبی در مرحله آموزش به ترتیب 4/0 متر، 49 درصد، 88/0 و 58/0 و در مرحله آزمون به ترتیب 52/0 متر، 50 درصد، 7/0 و 38/0 می باشند. در مجموع روش ترکیبی، عمق آبشستگی را با دقت بالاتری نسبت به دیگر روش ها تخمین می زند.
کلید واژگان: آبشستگی, پایه پل, روابط تجربی, الگوریتم ژنتیک, LSSVMOne of the landscape management approaches is the construction of bridges along the rivers. On the other hand, the bridge scouring is a serious damage to river engineering as the main source of water and sustaining planet life. Accordingly, in this research, using field data, the accuracy of empirical methods, genetic algorithm (GA), least squares support vector machine (LSSVM), and combined method were compared in estimating scour depth of simple bridge piers. In the GA method, a number of empirical relationships were modified and the results of these modified relationships were compared with the measured scour values. In the LSSVM method, through the input of different independent parameters, model training was performed, and scour depth was predicted. In the combined method, using the LSSVM model from combining the results of different individual relations, the scour depth of the bridge piers was estimated. The results showed that modified relationships by genetic algorithm and LSSVM model have higher accuracy than empirical methods. Also, if only the parameters used in the empirical relationships are included as input parameters to the LSSVM model, the modified relationships have less error than the LSSVM model. The statistical evaluation criteria of RMSE, E, R2, and NSE for the best state of the combined method were 0.4 m, 49%, 0.88, and 0.58 respectively in the training stage and 0.52 m, 50%, 0.7, and 0.38 respectively in the test stage. In general, the combined method estimates scouring depth with higher accuracy than other methods.
Keywords: Bridge Piers, Empirical Relationships, Genetic algorithm, LSSVM, Water resources -
به منظور کنترل و مدیریت صحیح طوفان های گرد و غبار، آگاهی از تغییرات زمانی- مکانی این پدیده و لزوم پیش بینی و مدل سازی آن با هدف شناخت دقیق تر رفتار طوفان های گرد و غبار نسبت به محرک های طبیعی و انسانی، امری ضروری است. با توجه به توسعه روز افزون فرامدل ها و ترکیب آن ها با الگوریتم های بهینه سازی به منظور مدل سازی و پیش بینی متغیرهای هواشناسی، در این پژوهش چهار الگوریتم بهینه سازی فراکاوشی ازدحام ذرات (PSO)، ژنتیک (GA)، کلونی مورچگان در محیط های پیوسته (ACOR) و تکاملی تفاضلی (DE) با مدل سیستم استنتاج تطبیقی فازی عصبی (ANFIS) ترکیب شد. عملکرد چهار مدل ترکیبی توسعه داده شده با مدل ANFISبرای پیش بینی متغیرهای فراوانی روزهای همراه با طوفان گرد و غبار (FDSD) در مقیاس فصلی در استان خوزستان در جنوب غربی ایران ارزیابی شد. بدین منظور از داده های ساعتی گرد و غبار و کدهای سازمان جهانی هواشناسی در مقیاس فصلی با طول دوره آماری 40 ساله (2019-1980) در هفت ایستگاه سینوپتیک استان خوزستان استفاده شد. نتایج شاخص های نیکویی برازش در مرحله آموزش و آزمایش نشان داد که اختلاف معنی داری بین روش ANFIS و سایر مدل های ترکیبی مورد استفاده وجود ندارد. مقادیر R و RMSE برترین مدل ترکیبی (ANFIS-PSO) به ترتیب از 88/0 تا 97/0 و 10/0 تا 19/0 و در مدل ANFIS به ترتیب از 83/0 تا 94/0 و 11/0 تا 21/0 متغیر بودند. همچنین نتایج نشان داد که ترکیب الگوریتم های بهینه سازی استفاده شده با مدل ANFIS نتایج مدل را نسبت به مدل انفرادی ANFIS به صورت معنی داری بهبود نمی بخشد.
کلید واژگان: الگوریتم ژنتیک, الگوریتم های تکاملی, مدل سازی, هوش مصنوعی, ANFISDue to the growing development of meta-models and their combination with optimization algorithms for modeling and predicting meteorological variables, in this research four metaheuristic optimization algorithms of Particle Swarm Optimization (PSO), Genetics Algorithms (GA), Ant Colony Optimization for Continuous Domains (ACOR) and Differential Evolutionary (DE) were combined with the adaptive neural-fuzzy inference system (ANFIS) model. The performance of four combined models developed with ANFIS model to predict the Frequency variables of Dust Stormy Days (FDSD) on a seasonal scale in Khuzestan province in the southwest of Iran was evaluated. For this purpose, hourly dust data and codes of the Word Meteorological Organization were used on a seasonal scale with a statistical period of 40 years (1980-2019) in seven synoptic stations of Khuzestan province. The results of good fit indices in the training and testing phase showed that there is no significant difference between the ANFIS method and other combined models used. R and RMSE values of the best combined model (ANFIS-PSO) from 0.88 to 0.97 and 0.10 to 0.19, respectively, and in the ANFIS model from 0.83 to 0.94 and 0.11 to 21, respectively, were variable. The results also showed that the combination of optimization algorithms used with the ANFIS model does not significantly improve the results of the model compared to the individual ANFIS model.
Keywords: ANFIS, Artificial Intelligence, Evolutionary algorithms, Genetic Algorithm, modeling -
در نواحی خشک و نیمه خشک، آب عمده ترین عامل محدودیت کشاورزی است. در این مناطق به دلیل کمبود جریان های سطحی، فشار عمده بر آب های زیرزمینی وارد می شود. منابع آب زیرزمینی محدوده مورد مطالعه (دشت عباس) نیز به دلیل استفاده بی رویه دچار افت شدید گردیده است. در این تحقیق، ما از چهار مدل متفاوت شبکه عصبی تکاملی شامل، شبکه عصبی پرسپترون چندلایه با الگوریتم ژنتیک (ANN-GA)، شبکه عصبی پرسپترون چندلایه با بهینه سازی ازدحام ذرات (ANN-PSO)، شبکه عصبی پرسپترون چندلایه با الگوریتم رقابت استعماری (ANN-ICA) و شبکه عصبی پرسپترون چندلایه با بهینه سازی کلونی مورچگان (ANN-ACOR) برای تخمین سطح آب زیرزمینی بر طبق جریان ورودی زیرزمینی، نفوذ موثر از بارندگی، نفوذ موثر از جریان سطحی و سیلاب، نفوذ موثر از آب برگشتی کشاورزی، جریان خروجی زیرزمینی، برداشت از آبخوان جهت کشاورزی، تبخیر از سطح آب زیرزمینی و داده های گذشته سطح آب زیرزمینی استفاده کرده ایم. ترکیب ورودی ها با استفاده از تجزیه و تحلیل خود همبستگی، خود همبستگی جزیی و همبستگی متقابل برای هر مدل آماده شده است. مدل های بهینه با تغییر پارامترهای کنترلی به دست آمده اند. بهترین دقت از بین مدل های ارایه شده برای ورودی (GWLt-1 ، GWLt-2، Qint، Qpt-1، Qrt-1، Qit-1، Qoutt-1، Qwt-1 و Qet-1) به دست آمده است. دقت میانگین مربعات خطا در فاز آزمایش برای مدل های ANN-PSO، ANN-ICA، ANN-ACOR به ترتیب برابر 1.2208، 0.9456و 1.7720 و برای مدل ANN-GA برابر 0.8739 به دست آمده است. میانگین خطای نسبی مدل ANN-GA برابر 3.6% و ضریب اطمینان آن 0.9388 است. با توجه به نتایج به دست آمده مدل ANN-GA عملکرد بهتری نسبت به سه مدل دیگر برای تخمین سطح آب زیرزمینی از خود نشان داده است.
کلید واژگان: تغییرات آب زیرزمینی, شبکه های عصبی تکاملی, الگوریتم ژنتیک, بهینه سازی ازدحام ذرات, الگوریتم رقابت استعماری, بهینه سازی کلونی مورچگانAbstract In dry and semi-arid areas, water is the most factor of limiter in agriculture. In these areas, due to the lack of surface flows, major pressures enter on groundwater. Groundwater resources in the studied area (Dashte-Abbas plain) also suffered a severe drop in surface water due to unplanned use. In this study, we compared four different models of evolutionary neural network, a multi-layered perceptron neural network with Genetic Algorithm (ANN-GA), a multilayered perceptron neural network with particle swarm optimization (ANN-PSO), a multilevel perceptron neural network with Imperialism competitive algorithm (ANN-ICA) and multi-layered perceptron neural network with ant colony optimization (ANN-ACOR) for estimating groundwater level according to groundwater inflow, effective penetration of rainfall, effective penetration of surface flow and flood, effective penetration of return water Agriculture, underground outflow, withdrawal from aquifer for agriculture, evaporation from groundwater level and past groundwater data Were used. groundwater level comparisons are the combination of inputs has been prepared using Auto-correlation analysis, partial Auto-correlation and cross-correlation for each model. Optimal models are obtained by changing the control parameters. The best results are obtained from the input models (GWLt-1, GWLt-2, Qint, Qpt-1, Qrt-1, Qit-1, Qoutt-1, Qwt-1, and Qet-1). The accuracy of the mean squared error in the test phase for ANN-PSO, ANN-ICA, ANN-ACOR models was 1.2208, 0.9456 and 1.7720, respectively, and for the ANN-GA model, it was 0.8739. The mean relative error of ANN-GA model is 3.6% and its determined coefficient is 0.9388. According to the results, the ANN-GA model showed better performance than the other three models for estimating groundwater level.
Keywords: Groundwater changes, Evolutionary neural networks, Genetic algorithm, Particle Swarm Optimization, Imperialism Competition Algorithm, Ant Colony Optimization -
در نواحی خشک و نیمه خشک، به دلیل کمبود جریان های سطحی، فشار عمده بر آب های زیرزمینی وارد می شود. سطح منابع آب زیرزمینی محدوده مورد مطالعه (دشت عباس) نیز به دلیل استفاده بی رویه، دچار افت شدید شده و بیش از 30 سال است که به عنوان دشت ممنوعه اعلام گردیده است. در این تحقیق، از چهار مدل متفاوت شبکه عصبی تکاملی شامل شبکه عصبی پرسپترون چندلایه با الگوریتم ژنتیک (ANN-GA)، بهینه سازی ازدحام ذرات (ANN-PSO)، الگوریتم رقابت استعماری (ANN-ICA) و بهینه سازی کلونی مورچگان (ANN-ACOR) برای تخمین سطح آب زیرزمینی استفاده شده است. داده های مورد استفاده شامل بارش، تبخیر، متوسط دمای سالانه، نفوذ موثر و داده های گذشته سطح آب زیرزمینی برای یک دوره 22 ساله است. ترکیب ورودی ها با استفاده از تجزیه و تحلیل خودهمبستگی، خودهمبستگی جزئی و همبستگی متقابل برای هر مدل آماده شده است. مدل های بهینه با تغییر پارامترهای کنترلی به دست آمده اند. بهترین دقت از بین مدل های ارائه شده برای ورودی (GWLt-1، GWLt-2 و Pt) به دست آمده است. دقت میانگین مربع خطا برای مدل های ANN-ICA، ANN-PSO، ANN-ACOR به ترتیب 0033/0، 0039/0 و 0044/0 و برای مدل ANN-GA 0030/0 به دست آمده است. روند تغییرات سطح آب زیرزمینی دشت در مقطع زمانی 72 تا 84 روند کاهشی و از سال 85 تا 94 با ورود آب سد کرخه، روند افزایشی داشته و بیلان آب دشت مثبت شده است. با توجه به نتایج به دست آمده، مدل ANN-GA عملکرد بهتری نسبت به سه مدل دیگر برای تخمین سطح آب زیرزمینی از خود نشان داده است.کلید واژگان: آب زیرزمینی, ازدحام ذرات, الگوریتم ژنتیک, رقابت استعماری, شبکه های عصبی, کلونی مورچگانIntroductionGroundwater is one of the main sources of drinking water, agriculture and industry. It is worth noting that groundwater is considered as reserve resources in some areas, while in other areas it may be used for supplying potable water due to their availability (Daliakopoulos et al., 2005; Nayak et al., 2006). Groundwater analysis is an essential factor in maintaining its access. Modeling and predicting the groundwater level for environmental protection, maintaining the balance of the groundwater system, controlling changes in groundwater levels and protecting the escalation of land subsidence are important. Groundwater management techniques and solutions, and control measurements by researchers and operators to address the long-term problems of land subsidence and groundwater conservation (Affandi and Watanabe 2007; Mohanty et al., 2015). The main aim of this study is to evaluate the accuracy of evolutionary neural network models in the monthly groundwater level estimation.Materials and methodsIn this study groundwater level, precipitation, evaporation, annual average temperature and effective influence between 1993 and 2016 were used. The purpose of this study is applying neural networks to estimate the groundwater level. To use the neural network, we must optimize the weights and biases of the network. In this research, weights and network biases were obtained using optimization algorithms such as genetic algorithm, particle swarm algorithm, Imperialist Competitive algorithm and ant colony algorithm.ResultsDifferent control parameters have been used for models, and they are compared with each other based on the mean square error and the coefficient of determination. All four models showed the best accuracy for input combinations. Comparison of the results shows that the ANN-GA model has a better performance than the other three models for groundwater level estimation. The advantages of GA are: 1) The nature of the random search of this algorithm in the problem space is in some way a parallel search. Because each of the random-generated chromosomes generated by the algorithm is considered as a new starting point to search for part of the problem-space and searches in all of them simultaneously. 2) Due to the breadth and dispersion of the points to be searched, it yields a satisfactory result in issues of great search space. 3) A kind of random search is targeted and will come from different paths to different answers. In addition, there is no limit to the search and selection of random answers. 4) Because of the competition, the answers and the selection of the best among the population, with a high probability, will reach the optimal level. 5) Its implementation is simple and does not require complex problem-solving procedures. It can be said that this algorithm may be a good candidate for hydrological modeling. Investigating the trend of groundwater level changes in the plain over a period of 22 years shows that from 1993 to 2006, due to excessive withdrawal and droughts, the level of stagnation with a steep slope has fallen. Since then, with the arrival of the water of the Karkheh Dam and the reduction of withdrawal, the groundwater level of the plain table has risen and reaches 14 meters in 2015.Most commonly used methods for training neural networks from descending gradients using back propagation are to calculate real gradients. In recent years, some researchers have developed evolutionary techniques for estimating groundwater level changes, including genetic algorithms (Dash et al. 2010, Jalakamali and Jalakamali 2011), Imperialist competition algorithm (Tahershamsi and Sheikholeslami 2011), particle swarm optimization (Xi et al. 2012, Gaur et al. 2013) and comparing these methods with each other (Kisi et al., 2017). In addition to the above-mentioned models, the ANN-ACOR model was also used. Comparison of the results shows that the ANN-GA model has a better performance than the other three models for estimating groundwater level, which contradicts the results of (Xi, 2012) and (Gaur, 2013), and matches with the research (Jalalkamali, 2011) and (Dash, 2010).
Discussion & conclusionKeywords: Groundwater Changes, Evolutionary Neural Networks, Genetic Algorithm, Particle Swarm Optimization, Imperialism Competition Algorithm, Ant Colony Optimization, Modeling -
منحنی های حجم- سطح- ارتفاع سدها یکی از مهم ترین ابزارها در برنامه ریزی منابع آب و مدیریت مخزن است. روش کاهش سطح یکی از روش هایی است که برای اصلاح این منحنی ها پس از رسوب گذاری مخزن بر اساس شرایط و آمار و اطلاعات ثبت شده در مخازن خارج کشور توسعه یافته اند و استفاده از همان روش ها در مورد سدهای داخل کشور بدون بهینه سازی ضرایب، خالی از اشکال نبوده و گاهی با خطای زیاد همراه است. هدف از این تحقیق واسنجی خودکار روش کاهش سطح بر اساس سه پارامتر موثر آن با استفاده از دو الگوریتم ژنتیک و بهینه سازی ازدحام ذرات و مقایسه نتایج با مطالعات هیدروگرافی مخزن می باشد. طوری که پیش بینی روند رسوب گذاری مخزن در روش کاهش سطح با نتایج هیدروگرافی مخزن در انتهای دوره کمترین اختلاف را داشته باشد. نتایج حاکی از برتری الگوریتم ازدحام ذرات در واسنجی روش کاهش سطح داشت. در این الگوریتم با انتخاب جمعیت اولیه 50، زمان همگرایی و مقدار تابع هدف (ریشه میانگین مربعات خطای بین منحنی حجم- ارتفاع پیش بینی شده و واقعی مخزن) در آخرین تکرار به ترتیب 7/4 دقیقه و 7 میلیون مترمکعب بود که نسبت به الگوریتم ژنتیک به ترتیب 6/92 و 48 درصد بهبود را نشان می دهد. در نهایت از مقادیر بهینه پارامترهای روش کاهش سطح برای تطابق بیشتر مقادیر حجم برآوردی و واقعی مخزن سد دز استفاده شد و نتایج نشان داد مقدار خطای پیش بینی کمتر از یک درصد است که با توجه به حجم مخزن ناچیز ارزیابی می گردد. بر این اساس می توان مدل تهیه شده را بدون هیچ تغییری در پارامترهای بهینه روش کاهش سطح با وارد نمودن اطلاعات مربوط به هیدروگرافی جدید مخزن برای پیش بینی روند رسوب گذاری در سال های آتی بکار برد. این امر با توجه به اهمیت اطلاع از تغییرات حجم مفید مخزن در سال های آتی و نقش آن در برنامه ریزی منابع آب آینده بسیار مفید خواهد بود.کلید واژگان: الگوریتم ژنتیک, روش کاهش سطح, هیدروگرافی مخزن, بهینه سازی ازدحام ذراتArea-volume-elevation (AVE) curves of dams pose one of the most important tools for water resource planning and reservoir management. Area reduction method is one of the methods which was developed to modify these curves after reservoir sedimentation based on the conditions, statistics and information recorded in reservoirs abroad; however the application of the same methods for domestic dams without optimizing the coefficients is not bug-free, and associates sometimes with a great deal of error. This study aims to calibrate automatically the area reduction method based on its three influencing parameters using two genetic and particle swarm optimization algorithms and to compare the results with reservoir hydrographic studies. So that, predicting the trend of reservoir sedimentation in area reduction method with its hydrographic results at the end of the period has the least difference. Results indicate the excellence of particle swarm algorithm in calibrating the area reduction method. In this algorithm, by selecting the initial population of 50, the time of convergence and the value of the objective function (RMSE of the predicted volume-elevation curve and actual reservoir) in the last iteration was 4.7 minutes and 7 MCM, which it represents 92.6% and 48% improvement, respectively compared with the genetic algorithm. Finally, the optimal values of area reduction method parameters were used to match further the estimated and actual volume values of Dez dam reservoir. The results revealed that the predicted error value is less than 1%, which is assessed negligible according to the volume of the reservoir. Accordingly, the developed model can be employed without any change in the optimal parameters of the area reduction method by entering information of reservoir’s new hydrography to predict the sedimentation trend during the coming years. This will be very helpful in light of the importance of knowing the reservoir’s useful volume variation in the coming years and its role in future water resource planning.Keywords: Genetic algorithm, Particle swarm optimization, Area reduction method, Reservoir hydrography
-
معمولا بار رسوب رودخانه ها توسط یکی از روش های هیدرولوژیک برآورد می گردد. در این روش های آماری، با اندازه گیری آورد رودخانه و سنجش غلظت مواد معلق جریان، طی یک دوره آماری بلند مدت به استخراج روابط بین دبی و رسوب معلق رودخانه پرداخته می شود. هدف از انجام این تحقیق، مقایسه روش های مختلف برآورد بار معلق رودخانه ها و انتخاب مناسب ترین رابطه جهت برآورد میزان رسوب معلق و در نتیجه تعیین میزان دقیق تر رسوب عبوری در رودخانه های مورد مطالعه می باشد. با استفاده از آمار متناظر دبی جریان و رسوب به صورت روزانه برای چهار ایستگاه هیدرومتری در استان آذربایجان غربی، از معادله ی توانی منحنی سنجه برای مقادیر حد وسط داده ها استفاده شد. ضرائب بهینه رابطه مذکور با استفاده از روش الگوریتم ژنتیک و رگرسیون گیری معمولی در محیط نرم افزار Matlab به دست آمد. از آنجا که روش الگوریتم ژنتیک برخلاف روش رگرسیون گیری معمولی نیازی به فرضیات محدودکننده در مورد داده های اولیه ندارد، نتایج بهتری را در اعتبارسنجی نشان داد. این بهبود در ضرائب معادله منحنی سنجه رسوب باعث شد ریشه دوم میانگین مربع خطاها (RMSE)1 تا 25% کاهش یابد. بنابراین استفاده از الگوریتم ژنتیک به عنوان روشی مناسب برای برآورد منحنی سنجه رسوب در ایستگاه های مورد مطالعه پیشنهاد گردید.کلید واژگان: الگوریتم ژنتیک, برآورد بار رسوب معلق, روش رگرسیون گیری, منحنی سنجه, نرم افزار متلبThe rivers sediment load is determined using hydrologic methods. In the statistical methods, by measuring the rivers discharge and suspended sediment load in a long-term period, the relationships between the suspended sediment load and discharge is obtained. The aim of this study is to compare different estimation methods of suspended load and select the most appropriate relationship for the prediction of suspended sediment load which results in more accurate prediction of sediment load discharge in the studied rivers. In this research, by using the daily river flow rate and corresponding suspended sediment discharge in four hydrometric stations in West Azerbaijan, the rating curve power equation for the middle limit of the data was used. The optimum coefficients of the mentioned equation ware obtained by using genetic algorithm (GA) and the ordinary regression, and the necessary programs ware written in Matlab® software. Since GA does not require any restrictive assumptions on input data, so it showed better performance in real data validation phase. This improvement in the rating curve coefficients causes to decrease up to 25 percent Root Mean Squared Error (RMSE). Therefore using GA as an appropriate tool was proposed to estimate the sediment rating curve for the studied stations.Keywords: Genetic algorithm, Matlab software, Rating curve, Regression methods, Suspended sediment load
-
رسوب گذاری در مسیر رود ها از بزرگ ترین مشکلات منابع آب سطحی به شمار آمده و باعث واردشدن زیان هایی به بناها و مزرعه ها و تغییر مسیر رودها می شود. روش های مختلفی برای تخمین بار رسوبی به کار برده می شوند اما به نحوه ی استفاده و دقت آن ها کم تر توجه شده است. در این پژوهش رود رسوب گذار سیستان در انتهای حوزه ی آب خیز رود هیرمند با شیبی ملایم و طول تقریبی 70 کیلومتر انتخاب شد. از آمار داده های متناظر آب دهی جریان و آب دهی بار معلق رود سیستان در طول دوره ی آماری سال های 1349 تا 1394 استفاده شد. برای افزایش دقت کار، داده ها به صورت ماهانه و فصلی طبقه بندی شدند. برآورد بارمعلق رود با 6 روش آماری یک خطی، دوخطی، حد وسط دسته ها، فائو، ضریب پارامتری (سی اف) و غیرخطی انجام گردید. با توجه به این که تعیین نقطه ی شکست در روش دوخطی اهمیت ویژه یی دارد از روش بهینه سازی به کمک الگوریتم ژنتیک برای تعیین آن استفاده شد. برای انتخاب روش مناسب براورد بارمعلق دو معیار ارزیابی میانگین خطای نسبی و جذر میانگین مربعات خطا به کار رفت. نتایج نشان دادند که روش دوخطی پیشنهادی در همه ی روش های بی تفکیک، تفکیک فصلی و ماهانه به ترتیب با میانگین خطای نسبی 154/46، 142/70 و 116/15 بهترین نتیجه را می دهد و تفکیک داده ها به صورت ماهانه باعث افزایش دقت و کاهش جذر میانگین مربعات خطا در رود سیستان می شودکلید واژگان: الگوریتم ژنتیک, با رمعلق, رسوب, رود سیستان, روش دوخطیSedimentation on the rivers beds causes many difficulties not only for an orderly and sustainable flow of water, but also by altering the river's hydraulics, which in certain cases drastically changes the flow direction by opening new channels that inundate farm fields, municipalities and infrastructures. As various models developed for the suspended load (SL) estimation are often site specific, therefore, it is prudent to test and calibrate them for the intended river. As the Hirmand River is the lifeblood of Sistan, therefore, the 70 km terminal reach, the Sistan River, was selected for this project. The monthly and seasonally discharge of the river and its SL contents for the period 19702015 were analyzed statistically using six models, namely: linear, double-linear, mean value, FAO, parametric factor and non-linear. As the determination of the break point is very important in the application of the double linear method, the genetic optimization algorithm was used in this process.Two criteria for choosing the correct method for estimation of the SL were used: relative mean error and root mean square error. It is concluded that the double linear method proposed in this research gives the best result in all forms without any delineation, seasonal and monthly classification with the relative mean error of 154.46, 142.7 and 116.15, respectively. Monthly classification of data increased accuracy and reduced the root mean square error in the Sistan RiverKeywords: Genetic algoritm, sediment, Sistan river, suspended load, two linear method
-
الگوریتم ترکیبی شبکه عصبی و ژنتیک راهی برای برآورد دبی سیلاب / برآورد میزان تبخیر و تعرق در ارتباط با تغییرات اقلیمی در حوضه آبریز دریاچه ارومیهبرآورد سریع و صحیح دبی اوج به عنوان یکی از مباحث اصلی در مدیریت منابع آبی و سیلاب نقش اساسی در طراحی سازه های آبی و اقدامات بیو مکانیکی در حوضه های آبخیز دارد. به طوریکه یک برآورد صحیح آن نقش اساسی در موفقیت کار های اجرایی دارد. در این بررسی سعی شده با استفاده از روش هوش مصنوعی(ترکیب شبکه عصبی پرسپترون چند لایه و الگوریتم ژنتیک) دبی حداکثر رودخانه یلفان در محل ایستگاه هیدرومتری و رسوب سنجی یلفان برآورد گردد. به این منظور در این دو مدل 8 متغیر که شامل بارندگی مربوط به روز وقوع سیل، بارندگی های 5 روز قبل، دبی پایه در روز وقوع سیل وCN حوضه به عنوان پارامتر های ورودی و دبی پیک به عنوان خروجی در نظر گرفته شده است. سپس با استفاده از روش هوش مصنوعی و پیش پردازش داده ها، ساختار بهینه مدل با استفاده از داده های ورودی و خروجی و با ملاک قرار دادن معیار های ارزیابی، به روش سعی و خطا تعیین گردید. در نهایت در مدل تلفیقی شبکه عصبی و الگوریتم ژنتیک، پس از تعیین مدل بهینه شبکه عصبی، نتیجه مدل به الگوریتم ژنتیک وارد گردید. نتایج نشان داد که مدل ترکیبی شبکه عصبی و الگوریتم ژنتیک عملکرد خوبی در برآورد دبی سیلاب در حوزه یلفان دارد.کلید واژگان: دبی اوج, شبکه عصبی, الگوریتم ژنتیک, یلفانIranian Journal of Watershed Management Science and Engineering, Volume:11 Issue: 39, 2018, PP 23 -28Fast and accurate estimation in Peak flow is one of the major issues in water resources management that have basic role in the design of hydraulic structures and biological activities in drainage basins. So that a proper assessment has a basic role in the success of administrative tasks. In this paper, using artificial intelligence methods (Multi-layer Perceptron Neural Network and the mixture of Multi-layer Perceptron Neural Network with genetic algorithm) to estimate yalfan river, s peak discharge in Yalfan,s sediment and hydrometer local gaging station. For these two models, 8 variables have been considered as the inputs that includes rainfall related to day of peak flow,5 days rainfall that occurs before of the flooding day, curve number of the basin(CN) and base discharge and finally peak discharge is considered as the output. With artificial intelligence after preprocessing of the data, the optimal structure of the model is determined with input and output data by evaluation criteria and trial and error. In the final, with the mixture of artificial network and genetic algorithm model, the optimum neural network model was determined which results were an input to genetic algorithm model, this has been a good performance in runoff forecasting in Yalfan Basin.Keywords: Peak flow, Neural network, Genetic algorithm, Yalfan
-
اقدامات آبخیزداری شامل ایجاد، بهبود و حفاظت پوشش گیاهی با هدف کاهش رواناب سطحی در سطح حوزه های آبخیز صورت می گیرد. پیشنهاد اقدامات آبخیزداری در مقیاس حوزه آبخیز نیازمند توازن بین مسائل مالی و هیدرولوژیک از طریق استفاده از روش های بهینه سازی است. در این پژوهش یک سامانه پشتیبان تصمیم گیری (SWAT-GA) با هدف بهینه سازی محل اجرای اقدامات مدیریتی آبخیزداری شامل بهبود پوشش گیاهی مراتع به منظور کاهش حداقل 10، 15، 20 و 25 درصد رواناب سطحی، ایجاد شده است. این سامانه تصمیم گیری به صورت هم زمان به دنبال حداقل نمودن هزینه اجرای اقدامات پیشنهادی در حوزه آبخیز می باشد. این سامانه برای شبیه سازی رواناب و اثر اقدامات آبخیزداری در سطح حوزه آبخیز از مدل هیدرولوژیک SWAT استفاده می نماید، هم چنین در این سامانه الگوریتم ژنتیک به عنوان یک روش بهینه سازی استفاده شده است. این سامانه در حوزه آبخیز طالقان با مساحت حدود 940 کیلومتر مربع واقع در رشته کوه البرز مورد آزمون قرار گرفت. نتایج نشان داد که برای کاهش حداقل 10، 15، 20 و 25 درصد رواناب سطحی می باید در 22، 35، 48 و 62 درصد از حوزه آبخیز طالقان عملیات بیولوژیک آبخیزداری انجام داد. هم چنین حداکثر کاهش و افزایش رواناب پس از اجرای اقدامات پیشنهادی به ترتیب در فصل بهار و تابستان روی داده است. مدیران با استفاده از این ابزار پشتیبان تصمیم گیری قادرند بر اساس مقادیر هدف هیدرولوژیک گزینه بهینه اقدامات مدیریتی را انتخاب نمایند.کلید واژگان: الگوریتم ژنتیک, بهینه سازی توزیعی, آبخیز سد طالقان, مدیریت جامع حوزه های آبخیزWatershed management practices (WMPs) include methods to create, enhance, and maintain vegetation to reduce surface runoff in the watershed. The implementation of WMPs at the watershed scale is an ongoing challenge that needs to take into account trade-offs between hydrological and economic objectives using optimization algorithm. This research demonstrate a methodology and decision support tool that suggests the optimal location of biological watershed management practices (including improvement rangeland cover) which minimize the cost and simultaneously reduce surface runoff to target levels cases (i.e. 10%, 15%, 20% and, 25%) at watershed scale. The decision support tool (SWAT-GA) consists of a semi-distributed hydrologic model, Soil and Water Assessment Tool (SWAT) which simulation of runoff in watershed, a genetic algorithm (GA), which serves as the optimization engine for the location of biological watershed management practices across the rangeland of the watershed. The proposed method was then applied to Taleghan watershed with an approximate area of 900 km2 that located in Alborz Mountain, Iran. Results indicate watershed management practices should use in 22%, 35%, 48% and 62% of total area of watershed to reduction 10%, 15%, 20% and 25%, respectively. The maximum decrease and increase runoff after the implementation of WMPs have been occurring in the spring and summer, respectively. Using this decision support tool, for each level of target goals, decision makers can select the optimal combination of watershed management practices.Keywords: Integrated Watershed Management, Optimization Methods, Genetic Algorithm, Taleghan Dam Watershed
-
ویژگی های هیدرولیکی خاک در مدیریت اراضی تحت کشت نیشکر نقش به سزایی دارد. هدف از این تحقیق برآورد نقطه ای منحنی مشخصه ی رطوبتی خاکبااستفاده شبکه ی عصبی مصنوعیوبهینه سازیآنبا الگوریتم ژنتیک می باشد. به این منظور براساس ویژگی های مدیریت اراضی، درصد مواد آلی، بافت خاک، هدایت الکتریکی و درصد سدیم جذب سطحی شده، 4 واحد کاری در کشت و صنعت های دعبل خزاعی، امیر کبیر، کارون و هفت تپه انتخاب شد. در مجموع تعداد 310 نمونه خاک از دو عمق 40-0 و 80-40 سانتیمتری نیمرخ خاک به طور تصادفی برداشت گردید. در این پژوهش پنج مدل به شکل سلسله مراتبی به وسیله ی شبکه ی عصبی مصنوعی برای برآورد نقطه ای منحنی مشخصه ی رطوبتی خاکمورد پی ریزی و ارزیابی قرار گرفت. جهت بررسی کارآیی مدل ها از ضریب همبستگی اسپیرمن (R)، متوسط مربعات خطای نرمال شده (NMSE) و متوسط خطای مطلق (MAE) استفاده شد. از آن جا که انتخاب هر یک از پارامترهای متغیر شبکه ی عصبی مستلزم آزمون و خطاهای مکرر و در نتیجه آموزش تعداد زیادی شبکه با ساختار مختلف بود، از روش الگوریتم ژنتیک برای بهینه یابی این پارامترها استفاده شد و کارایی این روش در بهینه سازی شبکه ی عصبی بررسی گردید. نتایج نشان داد که شبکه ی عصبی در مدل سازی و برآورد نقطه ای منحنی مشخصه ی رطوبتی خاکاز دقت بالایی برخوردار است (054/0NMSE=، 019/0MAE=، 963/0R=). همچنین تلفیق شبکهی عصبی با الگوریتم ژنتیک، جهت بهینهسازی شرایط اجرایی آن، مثبت ارزیابی گردید و روش تلفیقی در تمامی موارد برتری خود را نسبت به اجرای شبکهی عصبی بدون بهینهسازی نشان داد (015/0NMSE=، 01/0MAE=، 985/0R=).کلید واژگان: الگوریتم ژنتیک, شبکه های عصبی مصنوعی, منحنی مشخصه رطوبتی خاکSoil hydraulic properties have key role in sugar cane cultivation management. The purpose of this study is to estimate soil moisture characteristic curve using an artificial neural network and its optimization with genetic algorithm. Therefore, based on the cultivation operations management and soil properties included: organic matter content, soil texture, electrical conductivity, sodium adsorption ratio, 4 land unit tracts in Debel-Khozaii, Amir-Kabir, Karoon and Haft-Tapeh agro-industries were selected. A total of 310 soil samples from both 0-40 and 40-80 cm of soil profiles were collected. In this study, five models were arranged in hierarchy to estimate soil hydraulic properties with ANNs. The performances of the models were evaluated using Spearman's correlation coefficient (r) between the observed and the estimated values, normalized mean square error (NMSE), and mean absolute error (MAE). Owing to the fact that the selection of each of the variable parameters of neural network necessitated recurring trails and errors, and consequently teaching a large number of networks with various topologies, genetic algorithm method was utilized for finding the optimization of these parameters and the efficiency of this method was examined in terms of the optimization of neural network. Results showed that the neural network has a high degree of accuracy in modeling and estimating soil moisture characteristic curve (R =0.943, MAE=0.019, NMSE=0.054). Also, combining artificial neural networks with genetic algorithm for optimizing the conditions of the artificial neural networks implementation was positive and combining approach indicated its superiority over non-optimized implementation of artificial neural networks in all cases (R=0.985, MAE=0.01, NMSE =0.0151).Keywords: Genetic algorithms, Artificial neural networks, Soil moisture characteristic curve
-
به منظور مدیریت کارا و موثر منابع آب زیرزمینی، برای کاهش حفر چاه های نمونه برداری که پر هزینه هستند، شبکه های پایشیکه به طور مناسبی طراحی شده باشند، می توانند به عنوان یک گزینه در نظر گرفته شوند. با استفاده از روش های بهینه سازی عددی، معضل به دست آوردن اطلاعات کمی و کیفی با حداقل تعداد چاه ها و نقاط نمونه برداری را می توان مرتفع نمود. برای پایش یک سیستم آبخوان، حفر یک شبکه از چاه های پایش نیاز است که این امر پرهزینه و پیچیده می باشد. در سال های اخیر طراحی این شبکه به طوری که کارآمد و در عین حال کم هزینه باشد به یک چالش تبدیل شده است. به منظور کاهش هزینه، سیستم های پایشی مورد توجه اند که در شرایط حداقل تعداد نقاط نمونه برداری، حداکثر دسترسی به داده های مناسب را داشته باشند. تکنیک های بهینه سازی فوق ابتکاری در این زمینه پتانسیل کاربرد بالایی را دارا هستند. در این مقاله منطقه ای از شمال ایران انتخاب شده تا توانایی الگوریتم ژنتیک (GA) ترکیب شده با کریجینگ و الگوریتم اجزای جمعی (PSO)، جهت بهینه سازی شبکه مقایسه و ارزیابی گردند، با این شرط که تعداد چاه های پایش طوری کاهش یابدکه تا حد امکان از کیفیت داده ها کاسته نشود. نتایج بهینه سازی نشان داد که در آبخوان آستانه-کوچصفهان تعداد چاه های مشاهده ای می تواند به اندازه 26 درصد (57 به 42 چاه)، کاهش داده شود، بدون اینکه فقدان داده ای محسوسی ایجاد شود. مقادیر جذر میانگین مربعات خطا RMSE)) برای شبکه بهینه سازی به روش GA و PSO به ترتیب برابر 2025/0 و3222/0 متر محاسبه شد. مقایسه مقادیر RMSE روش GA جهت بهینه سازی نهایی توصیه می شود.کلید واژگان: الگوریتم ژنتیک, الگوریتم اجزای جمعی, آب زیرزمینی, بهینه سازی, شبکه پایش سطح ایستابی, دشت آستانه, کوچصفهانWell designed monitoring networks are essential for the effective management of groundwater resources but the costs of monitoring well installations and sampling can prove prohibitive. The challenge is to obtain adequate water quality and quantity information with a minimum number of wells and sampling points, a task that can be approached objectively and effectively using numerical optimization methods. Unfortunately, aquifer systems tend to be complex and monitoring can be very expensive, particularly when it requires the installation of a dedicated network of monitoring wells. In recent years, the challenge has been to design monitoring networks that are both efficient and cost effective. With regards to groundwater monitoring systems, where the challenge is to maximize the availability of good quality data while minimizing the number of sampling sites and thereby limiting costs, optimization techniques clearly have a potentially valuable application. In this paper we use a site in northern Iran to test the ability of GA, when used in combination with Kriging, in comparison with PSO to lower the cost of a monitoring network by reducing the number of monitoring wells without compromising the quality of the interpolated data. The results of the optimization showed that the number of observation wells in the Astaneh aquifer monitoring network could be reduced by 26% from 57 to 42 without a significant loss of information. The root mean square error (RMSE) for the final optimized network in GA was 0.2025 m, that in PSO 0.3222 m. A comparison of RMSE values determined using the GA algorithm with those calculated using PSO algorithm technique showed good agreement and provides strong support for more efficient GA approach.Keywords: Astane, Koochesfahan Plain, Genetic Algorithm, Groundwater Monitoring network, Optimization
-
انگشت نگاری رسوبات روشی جهت شناسایی منابع رسوب و تعیین سهم مشارکت هر یک از منابع در تولید رسوب است. در این روش از یک یا چندین خصوصیت بیوژئوشیمیایی (ردیاب های طبیعی) استفاده می شود. در این تحقیق از روش انگشت نگاری رسوبات جهت تعیین سهم منابع مختلف رسوب در اراضی لسی بهره گرفته شد. 27 ردیاب در تمامی نمونه ها اندازه گیری شد. داده ها از لحاظ پرت بودن بررسی شدند. سپس با استفاده از آزمون کراسکال والیس توانایی ردیاب ها در جدایش منابع مختلف رسوب بررسی شد. تمامی ردیاب ها توانایی جدایش منابع مختلف رسوب را دارا بودند. سپس با استفاده از تحلیل تشخیص، بهترین ترکیب ردیاب ها که قادر به تمایز بین منابع مختلف رسوب باشند، شناسایی شدند که شامل 9 ردیاب کربن کل، سدیم، کربن آلی، سرب، کبالت، استرانسیوم، آلومینیوم، نسبت کربن به نیتروژن و روبیدیوم می باشند. سپس سهم هریک از منابع به دو روش معمول و بهینه شده با الگوریتم ژنتیک تعیین شد؛ که در میان شش منبع رسوب، خندق با میزان سهم متوسط 6/37 درصد بیشترین و جنگل طبیعی با میزان سهم متوسط 8/4 درصد کمترین مشارکت را در تولید رسوب در حوضه دارند. بهره گیری از الگوریتم ژنتیک سبب افزایش دقت برآورد سهم منابع مختلف (نسبت به روش معمول) گردید.کلید واژگان: انگشت نگاری رسوبات, نمونهگیر بار معلق, بهینه سازی, الگوریتم ژنتیک, حوزه آبخیز کچیکSediment fingerprinting is a method for identifying sediment sources and determining the rate of contribution of each source. In this method, the natural tracer technology is used, that combined from samples collection, laboratory analyzing and statistical modeling. The natural tracers are measured in both the sources and suspended sediment to determine the rate of contribution each sources. The suspended sediment traps were constructed and used for the first time in country. In this research sediment fingerprinting was used in the loess area. 27 tracers were measured in all samples. Data were evaluated about outlier. The capability of each tracer in separating the sources was evaluated with kruskal-wallis test. All tracers were accepted. Then the best combination of tracers was determined with discriminate analysis. This combination is total carbon, Na, organic carbon, Pb, Co, Sr, Al, C/N and Rb. Then, the rate of contribution of each source was determined with normal method and optimized method. Among all the sediment sources, Gully and forest have the highest and lowest rates, respectively. The field observations were confirmed the results. The use of genetic algorithm increased the accuracy of determination of contribution of each source in comparison to normal method.Keywords: Sediment fingerprinting. Suspended sediment trap, optimization, genetic algorithm, Kechik catchment
-
ویژگی های هیدرولیکی خاک در مدیریت اراضی تحت کشت نیشکر نقش به سزایی دارد. هدف از این تحقیق برآورد نقطه ای منحنی مشخصه ی رطوبتی خاکبااستفاده شبکه ی عصبی مصنوعیوبهینه سازیآنبا الگوریتم ژنتیک می باشد. بدین منظور براساس ویژگی های مدیریت اراضی، درصد مواد آلی، بافت خاک، هدایت الکتریکی و درصد سدیم جذب سطحی شده، 4 واحد کاری در کشت و صنعت های دعبل خزاعی، امیر کبیر، کارون و هفت تپه انتخاب شد. در مجموع تعداد 310 نمونه خاک از دو عمق 40-0 و 80-40 سانتیمتری نیمرخ خاک به طور تصادفی برداشت گردید. در این پژوهش پنج مدل به شکل سلسله مراتبی به وسیله ی شبکه ی عصبی مصنوعی برای برآورد نقطه ای منحنی مشخصه ی رطوبتی خاکمورد پی ریزی و ارزیابی قرار گرفت. جهت بررسی کارآیی مدل ها از ضریب همبستگی اسپیرمن (R)، متوسط مربعات خطای نرمال شده (NMSE) و متوسط خطای مطلق (MAE) استفاده شد. از آن جا که انتخاب هر یک از پارامترهای متغیر شبکه ی عصبی مستلزم آزمون و خطاهای مکرر و در نتیجه آموزش تعداد زیادی شبکه با ساختار مختلف بود، از روش الگوریتم ژنتیک برای بهینه یابی این پارامترها استفاده شد و کارایی این روش در بهینه سازی شبکه ی عصبی بررسی گردید. نتایج نشان داد، شبکه ی عصبی در مدل سازی و برآورد نقطه ای منحنی مشخصه ی رطوبتی خاکاز دقت بالایی برخوردار است (054/0NMSE=، 019/0MAE=، 963/0R=). همچنین تلفیق شبکهی عصبی با الگوریتم ژنتیک، جهت بهینهسازی شرایط اجرایی آن، مثبت ارزیابی گردید و روش تلفیقی در تمامی موارد برتری خود را نسبت به اجرای شبکهی عصبی بدون بهینهسازی نشان داد (015/0NMSE=، 01/0MAE=، 985/0R=).کلید واژگان: الگوریتم ژنتیک, شبکه های عصبی مصنوعی, منحنی مشخصه ی رطوبتی خاکSoil hydraulic properties have key role in sugar cane cultivation management. The purpose of this study is to estimate soil moisture characteristic curve using an artificial neural network and its optimization with genetic algorithm. Therefore, based on the cultivation operations management and soil properties included: organic matter content, soil texture, electrical conductivity, sodium adsorption ratio, 4 land unit tracts in Debel-Khozaii, Amir-Kabir, Karoon and Haft-Tapeh agro-industries were selected. A total of 310 soil samples from both 0-40 and 40-80 cm of soil profiles were collected. In this study, five models were arranged in hierarchy to estimate soil hydraulic properties with ANNs. The performances of the models were evaluated using Spearman's correlation coefficient (r) between the observed and the estimated values, normalized mean square error (NMSE), and mean absolute error (MAE). Owing to the fact that the selection of each of the variable parameters of neural network necessitated recurring trails and errors, and consequently teaching a large number of networks with various topologies, genetic algorithm method was utilized for finding the optimization of these parameters and the efficiency of this method was examined in terms of the optimization of neural network. Results showed that the neural network has a high degree of accuracy in modeling and estimating soil moisture characteristic curve (R =0.943, MAE=0.019, NMSE=0.054). Also, combining artificial neural networks with genetic algorithm for optimizing the conditions of the artificial neural networks implementation was positive and combining approach indicated its superiority over non-optimized implementation of artificial neural networks in all cases (R=0.985, MAE=0.01, NMSE =0.0151).Keywords: Genetic algorithms, Artificial Neural Networks, Soil Moisture Characteristic Curve
-
در علم مدیریت منابع آب، بهره برداری بهینه از سیستم های آبی موجود از جمله سدها، روز به روز اهمیت بیشتری می یابد به گونه ای که به دلیل محدود بودن منابع مالی، محدود بودن منابع آبی قابل استحصال و مشکلات زیست محیطی، بهینه سازی بهره برداری از این سیستم ها به تدریج جایگزین احداث سیستم های جدید می گردد. مسئله بهره برداری بهینه از منابع آب معمولا پیچیده، چندمتغیره و چندمحدودیتی است که حل آن ها نیاز به روش های بهینه سازی توانمند دارد. به همین دلیل محققین در این زمینه به دنبال استفاده از روش های کاوشی همچون الگوریتم ژنتیک بوده اند. در این تحقیق از الگوریتم ژنتیک به منظور بهره برداری بهینه از سد مخزنی مهاباد در شمال غربی ایران استفاده شد. تابع هدف تحقیق حداقل سازی اختلاف بین تقاضای آبی پایین دست و مقدار رهاسازی آب از سد در نظر گرفته شد. در ابتدا تحلیل حساسیت الگوریتم ژنتیک با در نظر گرفتن متغیرهای مختلف انجام شد. در ادامه مسئله مورد نظر با در نظر گرفتن احتمال کاهشی، جریان ورودی به سد برای یک دوره 24 ماهه در سناریوهای مختلف شبیه سازی شد. نتایج نشان داد که مدل بهینه سازی الگوریتم ژنتیک حتی در شرایط بحرانی از خشکسالی کارایی مناسبی داشته و مدل بهینه شده می تواند نیاز آبی پایین دست را تامین کند.کلید واژگان: الگوریتم ژنتیک, روش های کاوشی, بهینه سازی, سد مخزنی مهاباد, ایرانIn the management water resources science, optimal Operation of existing water systems, such as dams, every day is more important. Due to budget and operational water resources limitations and environmental problems, optimize operation of these systems are gradually replaced by new systems are constructed. Optimal Operation of water resources is a Complex, nonlinear, multi-constraint and multidimensional optimization Problem, so to solve them robust optimization techniques needs are needed. In this study Genetic Algorithm optimization has been used in operation of the Mahabad reservoir Dam in Northwest of Iran. The objective function is minimization of difference between downstream monthly demand and release. Early; Sensitivity analysis of GA model performed by considering of various parameters. Then the method was applied considering the reduce probability of inflow to dam for period 24months in the different scenarios. The results show that, the critical condition of drought could managed by the GA model, the optimized model could satisfy downstream watery demand.Keywords: Genetic Algorithm, Heuristic methods, Optimization, Mahabad Dam reservoir, Iran
-
استفاده ی مناسب از مدل های مفهومی،بارش- رواناب، به چگونگی واسنجی پارامترهای آنها بستگی دارد. اساسا مدل های بارش- رواناب دارای پارامترهای متعددی هستند که به طور مستقیم قابل اندازه گیری نمی باشند و لازم است که آنها را در طی واسنجی مدل تخمین زد. هدف از انجام واسنجی، یافتن مقادیری از پارامترها است که باعث بهینه شدن معیارهای نیکویی واسنجی می شوند. در این تحقیق، روش واسنجی الگوریتم ژنتیک پیوسته، به منظور تخمین پارامترهای مدل مفهومی ناش (n، k) مورد استفاده قرار گرفته است. کارآیی این روش با بکارگیری پارامترهای تخمینی در شبیه سازی وقایع مختلف بارندگی- رواناب واقع در حوزه کسیلیان در استان مازندران مورد ارزیابی قرار گرفت. معیارهای ارزیابی و نتایج نشان می دهند که مدل ارائه شده، قادر به تعیین پارامترهای ورودی مدل ناش با دقت و کارایی بالا می باشد.
کلید واژگان: واسنجی اتومات, مدل مفهومی بارش رواناب, حوزه آبخیز کسیلیان, الگوریتم ژنتیکThe appropriate use of a conceptual rainfall-runoff model depends on how well its parameters are calibrated. Generally, rainfall-runoff models deal with numerous parameters that cannot be measured directly and should be estimated through optimization tools. The purpose of the optimization approach is to finalize the best set of parameters associated with a given calibration data set that optimize the evaluation criteria. In this paper, a continuous genetic algorithm calibration method has been used to estimate the NASH conceptual model parameters (n, k).The efficiency of the method was evaluated using the estimated parameters to simulate different rainfall - runoff events that happened in the Kasilian watershed in Mazandaran province during previous years. The calibration and validation results have shown that the suitability and efficiency of this model for auto calibrating of Nash conceptual rainfall-runoff model is more accurate and favorable.Keywords: Auto calibration, Conceptual Rainfall, Runoff Model, Kasilian Watershed, Genetic Algorithm -
به منظور اجرای برنامه های حفاظت خاک و کاهش رسوب زایی، همچنین محاسبه و طراحی دقیق حجم سد در احداث سدهای مخزنی، ارزیابی و برآورد میزان تولید رسوب در حوزه آبخیز بالادست سد، ضروری است. به طورکلی پدیده فرسایش و انتقال رسوب از پیچیده ترین مسایل هیدرودینامیکی است که تعیین دقیق معادلات حاکم بر آن به دلیل تاثیرات متغیرهای مختلف، به آسانی میسر نیست. هدف از این مطالعه شبیه سازی بار رسوبی معلق با استفاده از مدل تلفیقی عصبی-فازی میباشد و برای این کار لازم است ابتدا ترکیبات ورودی مختلف با استفاده از روش های رگرسیون گام به گام، مدل الگوریتم ژنتیک و آزمون گاما تعیین و سپس مناسبترین ترکیب به عنوان ورودی مدل انتخاب گردد. داده های ایستگاه سیرا سد کرج در بازه زمانی 1353-1390 (37 سال) مورد استفاده قرار گرفت به نحوی که 15 متغیر به عنوان ورودی و یک متغیر به عنوان خروجی در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد مدل عصبی-فازی در حالت استفاده از تعداد داده های آموزشی مناسب و ترکیب منتخب الگوریتم ژنتیک به مناسبترین مدلسازی دست یافت. نکته لازم به ذکر این است که در حالت استفاده از تمام متغیرهای ورودی، مدلسازی مناسبی در مدل عصبی-فازی انجام نشد لذا استفاده از روش های تعیین ترکیب ورودی مناسب ضروری به نظر میرسد. در نهایت مدل الگوریتم ژنتیک به عنوان مناسبترین روش و رگرسیون گام به گام در مرتبه دوم و آزمون گاما در مرتبه سوم به عنوان روش های مناسب تعیین ترکیب ورودی مدل عصبی-فازی انتخاب شدند. همچنین مدل عصبی-فازی در حالت استفاده از ترکیب منتخب الگوریتم ژنتیک در شبیه سازی بار رسوبی معلق با ضریب همبستگی 99/ 0 و میانگین مربعات خطا 0000009/ 0 به عنوان مناسبترین مدل سازی انتخاب شد.
کلید واژگان: تعیین ترکیب ورودی, رگرسیون گام به گام, الگوریتم ژنتیک, آزمون گاما, نرم افزار Wingamma, ضریب گاماIn order to reduce sediment and soil conservation plan generation، the design and calculation of the exact size of the dam at dams، evaluation and estimation of sediment yield in the watershed of the dam، is essential. In general erosion and sediment transport of the most complex issues that determine the exact hydrodynamic equations for the various variables، it is not easy. The aim of this study was to simulate suspended sediment load using a neural-fuzzy model is combined This is necessary for the various input combinations using stepwise regression، genetic algorithm model and gamma test and then determine the most suitable model for the input. Karaj Dam Sierra station data in the period 1974-2011 (37 years) was used so that the 15 variables as input and output variables as was considered. Results indicated neuro-fuzzy models in a suitable combination of the number of training data to select the most appropriate modeling of the genetic algorithm to be achieved. It should be noted that in the case of all input variables، modeling neuro-fuzzy model was not appropriate Therefore، methods are necessary to determine the appropriate combination of inputs. Finally، the Genetic Algorithm model as the most appropriate method and stepwise regression، second، and third order gamma test as appropriate methods to determine combination of neuro-fuzzy model inputs selected. The neuro-fuzzy model when using a selected combination of genetic algorithms to simulate suspended sediment load 99/0 correlation coefficient and the mean square error as the most appropriate modeling 0000009/0 has been selected.Keywords: select of input combinations, stepwise regression, genetic algorithms, Gamma test, Wingamma Software, Gamma Coefficient -
شبیه سازی روابط بارش- رواناب کانون اصلی توجه تحقیقات هیدرولوژی در دهه های گذشته بوده و مدل های زیادی برای این منظور پیشنهاد شده است. انتخاب مدل به هدف از مدل سازی و اطلاعات در دسترس بستگی دارد. در این مطالعه، عملکرد نسبی دو مدل یکپارچه و مفهومی تانک[1] و SIMHYD مقایسه شد. در هر دو مدل ذکرشده محدوده تغییرات پارامترها زیاد است؛ در نتیجه، استفاده از روش سعی و خطا برای بهینه سازی پارامترها مشکل و وقت گیر است. بنابراین، واسنجی این دو مدل به صورت خودکار و با استفاده از الگوریتم ژنتیک[2] در حوزه آبخیز چهل چای، از زیرحوزه های حوزه آبخیز گرگان رود، انجام گرفت. برای واسنجی و اعتبارسنجی خودکار به ترتیب از داده های روزانه دبی در دوره زمانی 1992 1996و دوره زمانی 2002 2005 استفاده شد. نتایج این مطالعه با استفاده از شاخص های آماری ضریب ناش- ساتکلیف و RMSE[3] تجزیه و تحلیل شد. این ضرایب برای دوره واسنجی مدل تانک به ترتیب 599/0 و 821/0 و برای دوره اعتبارسنجی به ترتیب 566/0و 522/0است. همچنین، این ضرایب برای دوره واسنجی مدل SIMHYD به ترتیب 602/0و 819/0 و برای دوره اعتبارسنجی آن به ترتیب 617/0 و 490/0 محاسبه شد. نتایج آماری و گرافیکی دو مدل نشان می دهد که کارایی مدل SIMHYD از مدل تانک بهتر است.
کلید واژگان: الگوریتم ژنتیک, حوزه آبخیز چهل چای, مدل تانک, مدل SIMHYDIn the past decades، much effort has been devoted to simulation of the rainfall-runoff process. Hydrological models are simplified representations of the natural hydrologic system. In each case، the choice of the model to be applied depends mainly on the objective of the modeling but also on the available information. The relative performances of two lumped conceptual-based hydrology models (Tank and SYMHYD) were compared based on daily data of Chehel_Chay catchment in the northeast region of Golestan province. As in Tank and SIMHYD models، parameter spaces are high dimensional، it is difficult to obtain optimal parameters using manual trial and error procedure. These parameters need to be estimated through an inverse method by calibration. Therefore، an automatic optimization procedure based on the Genetic Algorithm (GA) was tested for parameter calibration of two models. For testing the applicability of the model in gauged basin، the model was calibrated for a period of 1992–1996 and validated for a period of 2002–2005. The result showed that RMSE of discharge predictions were as low as 0. 821 for a Nash-Sutcliffe coefficient of 0. 599 for the Tank model، against 0. 819 for a Nash-Sutcliffe coefficient of 0. 602 for the SYMHYD model in calibration period. When evaluating the model performance in validation period، SYMHYD model is performing most accurately with RMSE=0. 490 and E=0617. It was found the RMSE for Tank model is 0. 522، which is slightly higher than SIMHYD (RMSE=0. 490). SIMHYD is performing most accurately with E equal to 0. 602 and 0. 607 in calibration and validation periods، respectively.Keywords: Tank Model, SYMHYD model, genetic algorithm, Chehel, Chay catchment -
حداکثر بارش 24 ساعته یکی از عامل های هواشناسی با ماهیتی بسیار تصادفی در مقایسه با سایر داده های مرتبط با بارندگی از جمله بارش های ماهانه و سالانه است. باتوجه به در دسترس نبودن داده های شدت-مدت-فراوانی (I-D-F) و قابلیت دسترسی بیشتر داده های حداکثر بارش 24 ساعته، برآورد بارش های کوتاه مدت بر مبنای بارش 24 ساعته اقدامی رایج در مطالعات و عملیات آبخیزداری است. برخی از مواقع این اطلاعات ناقص می باشد و استفاده از آن ها باعث بروز خطا در نتایج می گردد. در این پژوهش کارآیی استفاده از روش الگوریتم ژنتیک-شبکه عصبی مصنوعی (GA-ANN) در بازسازی داده های حداکثر بارش 24 ساعته در استان چهارمحال و بختیاری، توسط نمایانه های آماری RMSE، P % و R2 مورد ارزیابی قرار گرفت و با روش شبکه عصبی مصنوعی ساده (ANN) مقایسه شد. مقدار نمایانه RMSE حاصل از بهترین شبکه ANN در اقلیم بسیار مرطوب، نیمه مرطوب، مدیترانه ای و نیمه خشک به ترتیب برابر با 38، 9/25، 8/11، 4/11 میلیمتر و در بهترین شبکه GA-ANN به ترتیب برابر با 2/19، 3/14، 8/10 و 4/6 میلیمتر می باشد. نتایج بازسازی در کلیه نواحی آب و هوایی حکمفرما در این استان نشان دهنده برتری معنی دار روش GA-ANN نسبت به روش ANN می باشد.
کلید واژگان: بازسازی, حداکثر بارش 24 ساعته سالانه, الگوریتم ژنتیک, شبکه عصبی مصنوعی, چهارمحال و بختیاریAnnual maximum 24-h rainfall is the meteorological parameters with the more stochastic nature of rainfall in comparison with other related rainfall data، including monthly and annual precipitation data. Considering to unavailable Intensity-Duration-Frequency (IDF) data and more availability of Annual maximum 24-h rainfall data، a common method of estimating short time rainfall in watershed management operation and studies is based on Annual maximum 24-h rainfall data. Sometimes mentioned data is incomplete and use of them causes an error in the results. This research carried out in order to evaluate the performance of artificial neural network with genetic algorithm (GA-ANN) for reconstruction of annual maximum 24-h rainfall data in Chaharmahal va Bakhtiyari province. To evaluate the model RMSE، P%، and R2 were used as statistical indices. The GA-ANN was compared with simple artificial neural networks. The RMSE indices between observed and predicted values by ANN model were 38. 0، 25. 9، 11. 8 and 11. 4 (mm) for very-humid، semi-humid، Mediterranean and semi-arid climate zones، respectively. Considering the results of GA-ANN method، the RMSE were 19. 2، 14. 3، 10. 8 and 6. 4 (mm)، respectively. The results of reconstructed data show that GA-ANN method has significant preference related to ANN method in all the four climates in the studied region.Keywords: Reconstruction, Annual Maximum 24, H Rainfall, GA, ANN, Chaharmahal va Bakhtiyari.
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.