به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « مراحل رشد » در نشریات گروه « آبخیزداری، بیابان، محیط زیست، مرتع »

تکرار جستجوی کلیدواژه «مراحل رشد» در نشریات گروه «کشاورزی»
  • محمدهادی راد*، محمد خسروشاهی
    سابقه و هدف

     سابقه استفاده از کهور آمریکایی یا سمر (Prosopis juliflora) برای بیابان زدایی و به ویژه تثبیت شن، در ایران طولانی است. با توجه به غیر بومی بودن این گونه، توجه به نیازهای اکولوژیکی، به وی‍‍ژه نیاز آبی و یا تبخیر تعرق ضروریست. این موضوع می تواند موجب پایداری برنامه های تثبیت شن و کنترل ریزگردها شده و در توسعه کیفی اکوسیستم ها نقش موثری داشته باشد. تعیین میزان تبخیر تعرق گیاهان از طریق لایسیمتری، یکی از دقیق ترین روش های اندازه گیری مستقیم تبخیر تعرق است. 

    مواد و روش ها

     آزمایش با استفاده از لایسیمترهای وزنی و زهکش دار از ابتدای سال 1400 با کاشت نهال در داخل لایسیمترهای موجود در سایت تحقیقات لایسیمتری ایستگاه تحقیقات بیابان زدایی شهید صدوقی یزد شروع و به مدت دو سال ادامه یافت. از نه عدد لایسیمتر که دارای حجم 95/1 مترمکعب (ارتفاع 170 سانتی متر و قطر 121 سانتی متر) و سطح 15/1 مترمربع بود، استفاده شد. میزان تبخیر تعرق و ضریب گیاهی کهور آمریکایی در سطوح مختلف رطوبتی خاک شامل ظرفیت زراعی (بدون تنش)، 67%  ظرفیت زراعی (تنش ملایم خشکی) و 34%  ظرفیت زراعی (تنش شدید خشکی) برای مراحل مختلف رشد، مورد توجه قرار گرفت. آبیاری به صورت قطره ای و بر اساس کسری از ظرفیت زراعی با تعبیه تعداد مناسب قطره چکان برای هر تیمار محاسبه و انجام شد. برای تیمار ظرفیت زراعی، 67% و 34% به ترتیب تعداد 6، 4 و 2 قطره چکان 8 لیتر در ساعت منظور گردید. با تنظیم دور دو بار در هفته، آبیاری به صورت خودکار با مقدار مناسب آب برحسب تیمار رطوبتی در اختیار گیاهان قرار گرفت. 

    نتایج

     نتایج بدست آمده نشان داد که کهور آمریکایی در شرایط لایسیمتری و در موقعیت اقلیمی محل آزمایش، از تبخیر تعرق سالانه 5/496 میلی متر و ضریب گیاهی 21/0 برخوردار بود. مقادیر ذکرشده برای تیمارهای 67% و 34%  ظرفیت زراعی به ترتیب 4/445 و 2/275 میلی متر با ضریب گیاهی 18/0 و 11/0 بود. نتایج حاصل از محاسبه تبخیر تعرق در مراحل مختلف رشد درختان کهور آمریکایی نشان داد که در تمامی سطوح آبیاری، بالاترین میزان تبخیر تعرق مربوط به دوره توسعه با 124روز بود که منطبق با رشد سریع سرشاخه ها، جست ها و توسعه برگ بود. مقادیر تبخیر تعرق در این دوره رشد در رژیم های مختلف آبیاری برای ظرفیت زراعی، 67% و 34% رطوبت خاک به ترتیب 11/322، 74/281 و 33/158 میلی متر بود. کمترین میزان تبخیر تعرق نیز مربوط به دوره پایانی رشد بود. ضریب گیاهی مراحل مختلف رشد در تیمار ظرفیت زراعی به ترتیب برای دوره اول، دوم و سوم، 19/0، 24/0 و 14/0 محاسبه شد. با این شرایط می توان منحنی رشد سیگمویید (دوره اول رشد، توسعه و انتهایی رشد) را برای این گیاه تعریف کرد.

    نتیجه گیری

     توصیه می شود برای جنگل کاری با این گونه در مناطق جنوبی کشور و بهره گیری از توان آن در تثبیت شن و کنترل گردوغبار، ضمن توجه به تراکم بهینه کاشت برای کاهش رقابت، به میزان تبخیر تعرق آن به ویژه در ماه های گرم سال که از سرعت رشد بیشتری نیز برخوردار است و می تواند بیش از 5/2 میلی متر در روز باشد، توجه کرد. با بررسی و محاسبه میزان تبخیر تعرق درختان بزرگسال با کارایی مناسب در تثبیت شن و کنترل گردوغبار مشخص شد که برای ایجاد سطح پوشش تاجی ذکر شده، ضروری است که مقدار 4846 مترمکعب آب در هکتار (برابر 6/484 میلی متر در سال) در دسترس گیاه قرار گیرد. به عبارتی، با این مقدار تبخیر تعرق، گیاه می تواند سطح پوشش تاجی خود را تا 5/19 مترمربع گسترش داده و با وجود 155 اصله در هکتار (8×8 متر)، 30% از عرصه را پوشش دهد که برای تثبیت شن، مناسب می باشد.

    کلید واژگان: بیابان زدایی, تراکم بهینه, جنگل کاری, مراحل رشد, نیاز آبی}
    Mohammad Hadi Rad *, Mohammad Khosroshahi
    Background and Objective

     The history of using American mesquite (Prosopis juliflora) for desertification control especially sand stabilization in Iran, is long. Considering the non-native nature of this species, attention should be paid to its ecological requirements, especially water needs or evapotranspiration (ET). This can contribute to the sustainability of sand stabilization programs and fine dust control and play an influential role in ecosystem development. Determining plants' evapotranspiration rates through lysimetry is one of the most accurate direct measurement methods. 

    Methodology

     The experiment using weighing and drainage lysimeters began in 2021 by planting seedlings inside lysimeters located at the Yazd Shahid Sadoughi Desert Research Station. It continued for two years. Nine lysimeters with a volume of 1.95 m³ (height: 170 cm, diameter: 121 cm) and a surface area of 1.15 m² were used. The ET rates and the crop coefficient (Kc) of Prosopis juliflora were studied under different soil moisture levels, including field capacity (no stress), 67% of field capacity (mild stress), and 34% of field capacity (severe) for various growth stages. Irrigation was performed by drip irrigation based on a fraction of field capacity with an appropriate number of droppers calculated for each treatment. For field capacity, 67% and 34% of field capacity treatments, 6, 4, and 2 droppers with an 8 liters per hour flow rate were used, respectively. Each treatment was irrigated twice with the appropriate amount of water based on soil moisture levels. 

    Results

     The results showed that Prosopis juliflora, under lysimeter conditions and the local climate, had an annual ET rate of 496.5 mm and a Kc 0.21. These values for the 67% and 34% field capacity treatments were 445.4 mm with Kc 0.18 and 275.2 mm with Kc 0.11, respectively. The ET rates of Prosopis juliflora at different growth stages revealed that the highest ET occurred during the development period of 124 days. This corresponds to rapid shoot, branch, and leaf growth. The ET rates in different irrigation regimes for field capacity, 67%, and 34% of soil moisture were 322.1 mm, 281.7 mm, and 158.3 mm, respectively. The lowest ET rate was associated with the final growth stage. The Kc for various growth stages in the field capacity treatment were 0.19, 0.24, and 0.14 for the first, second, and third growth periods, respectively. Under these conditions, a sigmoid growth curve (initial growth, development, and end of growth) can be defined for this plant. 

    Conclusion

     It is recommended for afforestation with this species in Iran's southern regions, considering its optimal planting density to reduce competition. It is also recommended to pay attention to its ET rate, especially during the hot months of the year when it can exceed 2.5 mm per day. By examining and calculating the ET rates of mature trees with appropriate efficiency in sand stabilization and dust control, it was found that to create a canopy cover area, as mentioned, it is necessary to have 4846 m3 of water per hectare (equivalent to 484.6 mm per year) available to the plant. In other words, with this amount of ET, the plant can expand its canopy cover area to 19.5 m2 and, with 155 individuals per hectare (8×8 meters), cover 30% of the area, which is suitable for sand stabilization.

    Keywords: Dedesertification, optimal density, afforestation, growth stages, Water requirements}
  • مریم خداشناس سیوکی، محمد فرزام، پروانه ابریشم چی
    پاسخ های مرفولوژی وفنولوژی سه گونه گندمی مرتعی Stipa turkestanica Melica persica، وElymus elongatus به کاهش رطوبت و افزایش دمای هوا و خاک زیراشکوب در طی یک فصل رویش در مراتع دهبار شهرستان بینالود بررسی شد.
    به فاصله هر 10-14 روز وقوع پدیده های فنولوژیکی ثبت شد. در پنج مرحله از فصل رویش، رطوبت و دمای خاک، رطوبت برگ و دمای هوا در زیر اشکوب هر سه گونه بررسی شد. دو گونه بومی M. persica و S. turkestanica دوره گلدهی و بذردهی خود را از اوایل خرداد آغاز کرده و در انتهای خرداد به اتمام رسانیدند. گونه گندمی غیربومی E. elongatus از اواسط اردیبهشت وارد گلدهی شد و تا ابتدای مرداد به مرحله رسیدگی کامل بذر رسید. چرخه فتوسنتزی چهارکربنه و دارا بودن برگ و ساقه کمتر باعث حفظ رطوبت بیشتر برگ در M. persica شد، درحالی که سایه اندازی بیشتر تاج گیاه E. elongatus منجر به حفظ رطوبت خاک زیراشکوب شد. از آغاز تا پایان فصل رویش، برای هر سه گیاه رطوبت خاک تا 90 و رطوبت برگ تا 70 درصد کاهش ولی دمای هوا و خاک 10 و 15 درصد افزایش یافتند. تحت خشکی شدید تابستان، بیشترین کاهش تعداد و طول برگ در گیاه Melica (40%) و کمترین مقدار (12%) در Elymus مشاهده شد. نتیجه گیری، گیاه غیر بومی Elymus از نظر تولید علوفه و مقاومت بخشکی برای منطقه دهبار مناسب است. بهترین زمان چرای دام از هر سه گونه گندمی در این مرتع ابتدای خرداد تا نیمه تیرماه توصیه می شود.
    کلید واژگان: سازگاری خشکی, مراحل رشد, گندمیان بومی, گونه های غیر بومی}
    Maryam Khodashenas Sioki, Mohammad Farzam, Parvaneh Abrishamchi
    Phonological and morphological responses of three rangeland grasses Stipa turkestanica, Melica persica and Elymus elongantus were studied to the understory soil moisture reduction and temperature increase, within a growth season in Dehbar rangelands, Binalud, northeast Iran. Phenological events were recorded by doing field visits every 10-14 days. Soil moisture and temperature, leaf moisture and air temperature were measured under canopy of the grass species, five times during the growing season. Native species M. persica and S. turkestanica started their flowering in Mid-May and finished the seed ripening stage at Mid-June. Introduced E. elongatus started its flowering stage from early May and finished the seed ripening stage at mid-July. The C4 photosynthetic pathway and fewer leaf and stems led to a lower reduction in leaf moisture of M. persica. In contrast, a dense canopy for E. elongatus led to soil moisture conservation. From beginning till the end of growth season, 90 and 7 percent moisture reductions were respectively found in leaves and understory soil of the studied species. For the same time, 10 and 15 percent increases were respectively found in the understory soil and air temperatures. Under the intense summer drought, higher reduction in leaf length and number was found for M. persica (40%) but lower value (12%) for E. elongatus. According to our findings, the introduced grass E. elongatus can be a suitable species for Dehbar rangelands both in terms of forage production and drought resistance. Proper time for livestock grazing from all three species in Dehbar ragelands is suggested from late May till early July.
    Keywords: drought adaptation, growth stages, introduced species, microclimate, soil moisture, air temperature}
  • محمد رفیعی الحسینی، فرود صالحی *، مرضیه مظهری
    به منظور بررسی شدت و زمان تنش خشکی بر ویژگی های زراعی و تحمل خشکی دو رقم لوبیا (Phaseolus vulgaris L.)، آزمایشی به صورت اسپیلیت پلات فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در دانشگاه شهرکرد طی سال های 1392 و 1393اجرا شد. تیمارهای تنش خشکی در مراحل رشد رویشی (V4)، گل دهی (R5) و پرشدن غلاف (R7) و مقادیر آب آبیاری 60، 80 و 100 درصد آبیاری کامل در نظر گرفته شدند. نتایج نشان داد که بیشترین تعداد دانه در غلاف در لوبیاچیتی تلاش با آبیاری 80 درصد بود. بیشترین وزن صد دانه مربوط به لوبیاچیتی تلاش و سفید دانشکده در آبیاری 80 درصد بود. بیشترین وزن صد دانه از تنش در مرحله پرشدن غلاف آمد. بیشترین تعداد غلاف در بوته از لوبیاچیتی تلاش با آبیاری 100 درصد در مرحله رویشی و کمترین تعداد غلاف در بوته از لوبیاسفید دانشکده با آبیاری 60 درصد در مرحله گل دهی حاصل شد. بیشترین عملکرد دانه از لوبیاچیتی تلاش با آبیاری 80 درصد در مرحله پرشدن غلاف به دست آمد. همچنین از نظر مقاومت به خشکی در دو رقم لوبیا، شاخص های تحمل (TOL) و حساسیت به تنش (SSI) تفاوت معنی داری نشان دادند.
    کلید واژگان: تحمل به تنش, شاخص های تحمل خشکی, لوبیا, مراحل رشد, میزان آب آبیاری}
    Mohammad Rafiiolhossaini, Foroud Salehi *, Marziye Mazhari
    In order to evaluate the intensity and stage of drought stress on agronomic characteristics and drought tolerance of common bean (Phaseolus vulgaris L.), a split plot factorial experiment was conducted in a randomized complete block design with three replications at Shahrekord University in 2013 and 2014. Drought stress treatments and levels of irrigation regimes were considered at vegetative growth (V4), flowering (R5) and pod filling (R7) stages and 60, 80 and 100 percent of full irrigation. The results showed that the maximum number of seeds per pod in Talash cultivar was related to 80 percent water deficit conditions. The maximum 100-seed weight for Talash and Daneshkadeh cultivars was belonging to 80 percent of irrigation. The maximum 100-seed weight was obtained from pod filling drought stress stage. The maximum number of pods per plant was belonging to Talash cultivar with 100 percent of irrigation at vegetative stage while the minimum number was obtained from Daneshkadeh cultivar with 60 percent of irrigation at flowering stage. The maximum grain yield was belonging to Talash cultivar with 80 percent of irrigation at pod filling stage. Also, in case of drought resistance in two bean cultivars, the tolerance and stress susceptibility indices (TOL and SSI) showed significant differences.
    Keywords: Bean, Drought tolerance indices, Growth stages, Irrigation water amount, Stress tolerance}
  • حسین ارزانی*، جواد معتمدی، فیروزه مقیمی نژاد، رضا سیاه منصوری
    تعیین کیفیت علوفه که به عنوان توانایی علف های مرتعی در فراهم کردن سطح مطلوب عملکرد دام تعریف می شود، یکی از نیازهای اساسی در مدیریت صحیح مراتع محسوب می گردد. در تحقیق حاضر، کیفیت علوفه پنج گونه مرتعی Astragalus remotijugus، Hordeumbulbosum ، Onobrychis melanotricha، Phlomis persicaوPicris sterigosaکه از گونه های مهم مورد چرای گوسفند نژاد لری لرستان در مراتع زاغه لرستان می باشند، در سه مرحله رشد (رشد رویشی، گلدهی و بذردهی) در سال 1389 مورد بررسی قرار گرفت. در هر مرحله 3 نمونه و برای هر نمونه حداقل 5 پایه گیاهی به روش کاملا تصادفی قطع گردید. سپس نمونه ها در هوای آزاد خشک و آسیاب شدند. مقادیر پروتئین خام (CP) و الیاف نامحلول در شوینده اسیدی (ADF) نمونه ها در آزمایشگاه اندازه گیری و مقادیر هضم پذیری ماده خشک (DMD) و انرژی متابولیسمی (ME) گونه ها، توسط روابط پیشنهادی برآورد شد. نتایج نشان داد که اثر متقابل گونه و مرحله رشد در تمامی شاخص های کیفیت علوفه در سطح 5 درصد دارای اختلاف معنی دار است و کیفیت علوفه گونه های مورد بررسی در مراحل مختلف رشد با همدیگر متفاوت است. با پیشرفت مراحل رشد، در اثر کاهش مقدار پروتئین خام، هضم پذیری ماده خشک و انرژی متابولیسمی، از کیفیت علوفه کاسته می شود. بیشترین مقدار پروتئین خام (17/18 درصد) متعلق به مرحله رشد رویشی گونه Phlomispersicaو کمترین مقدار مربوط به مرحله بذردهی گونهHordeum bulbosum است. بیشترین مقدار هضم پذیری (44/66 درصد) و انرژی متابولیسمی (30/9 مگاژول بر کیلوگرم ماده خشک) مربوط به مرحله رشد رویشی گونه Onobrychismelanotricha و کمترین مقدار هضم پذیری (65/42 درصد) و انرژی متابولیسمی (25/5 مگاژول بر کیلوگرم ماده خشک) مربوط به مرحله بذردهی گونه Picrissterigosa می باشد. میانگین مقادیر پروتئین خام گونه ها در مراحل مختلف رشد در واحد وزن پوشش گیاهی مراتع منطقه بترتیب عبارت است از؛ 22/16، 43/12 و 01/10 درصد که در هر سه مرحله، بالاتر از مقدار تقریبی سطح بحرانی آن (7 درصد) برای تامین نیاز روزانه یک واحد دامی است. همچنین میانگین مقادیر هضم پذیری گونه ها در واحد وزن پوشش گیاهی در مراحل مختلف رشد به ترتیب؛ 73/63، 06/56 و 77/51 درصد می باشد که در تمامی مراحل رشد، بالاتر از سطح بحرانی آن (50 درصد) برای نیاز نگهداری واحد دامی است. مقادیر انرژی متابولیسمی نیز در مراحل مختلف رشد به ترتیب عبارت است از؛ 77/8، 53/7 و 80/6 مگاژول بر کیلوگرم ماده خشک که مقدار آنها در مرحله رشد رویشی، بیشتر و در مرحله گلدهی و بذردهی، کمتر از مقدار تقریبی سطح بحرانی آن (8 مگاژول) برای تامین نیاز نگهداری روزانه یک واحد دامی است. نتیجه گیری می شود که مراحل رشد رویشی و گلدهی گیاهان قادر به تامین نیاز پروتئینی و انرژی متابولیسمی واحد دامی می باشند، ولی در مراحل پایانی رشد، قادر به تامین نیاز پروتئینی واحد دامی نخواهد بود که منجر به کاهش عملکرد دام در مرتع خواهد شد. بنابراین به منظور حفظ حالت نگهداری دام و بازده اقتصادی گله در مراحل پایانی رشد مرتع، استفاده از مکمل های غذایی توصیه می شود.
    کلید واژگان: کیفیت علوفه, مراحل رشد, مراتع زاغه لرستان}
    Hosein Arzani*, Javad Moetamedi, Firoozeh Moghimi Nejad, Reza Siahmansour
    In the present study, the forage quality of five range species including Astragalus remotijugus, Hordeum bulbosum, Onobrychis melanotricha, Phlomis persica, and Picris sterigosa were evaluated in 2010. At each phenological stage, three samples and for each sample, at least five species were cut randomly. Then samples were air-dried and grinded. The amount of crude protein (CP) and acid detergent fibers (ADF) was measured in laboratory then dry matter digestibility (DMD) and metabolism energy (ME) was evaluated by the proposed equations.Our results showed that the interaction effect of species and growth stage was significant for the forage quality traits studied (p
    Keywords: forage quality, growth stages, rangelands of Zagheh region in Lorestan}
  • کاظم ساعدی *_عادل سپهری_محمد پسرکلی_حسین قره داغی_عادل سی و سه مرده
    این مطالعه صحرایی به منظور بررسی آثار چرای دام در یک سیستم چرایی کوتاه مدت بر غلظت ذخایر کربوهیدرات های محلول (WSC) و نیتروژن (N) بخش های پایای گونه های چندساله Bromus tomentellus(علف پشمکی)، Cephalaria kotschyi(سردار البرزی) و Ferula haussknekhtii (کمای ساورزی) در مراتع زردوان سارال کردستان انجام شد. یک منطقه کلیدی با یک منطقه قرق دائمی (با عمر پنج سال) و دو منطقه قرق موقت (برای هر فصل رویشی) برای هر کدام از سال های 1389 و 1390 انتخاب شدند. برداشت ریشه گیاهان، در مراحل رشد رویشی، رشد زایشی، تشکیل بذر، ریزش بذر و خواب انجام شد. پنج نمونه از پایه های هر گونه در هر مرحله در هر منطقه در هر سال به طور تصادفی برای مطالعه انتخاب شد. قبل از برداشت پایه گیاهی، ارتفاع، قطر تاج و قطر یقه آن اندازه گیری شد. ذخایر WSC و N گیاه به صورت درصد ماده خشک نمونه ریشه و به ترتیب با روش های فنل-اسید سولفوریک و کجلدال تعیین شدند. چرای دام و شرایط جوی سالانه اثر معنی داری بر غلظت WSC در ریشه گونه B. tomentellus نداشتند. گونه علف پشمکی نسبت به دو گونه دیگر مورد مطالعه، دارای غلظت ذخایر کمتری بود. میزان ذخایر WSC در گونه Cephalaria kotschyi نیز تحت تاثیر شرایط چرایی مطالعه شده یا شرایط جوی سال های مورد مطالعه قرار نگرفت. چرای دام باعث افزایش غلظت WSC در اندام ذخیره کننده در گونه Ferula haussknekhtiiو همچنین باعث افزایش غلظت N در همه گونه ها شد. این مطالعه نشان داد که واکنش گونه های مورد مطالعه در برابر چرای دام باعث افزایش اختصاص منابع (به صورت WSC در گونه کما و N در همه گونه ها) به اندام های ذخیره کننده به منظور جبران ذخایر تحلیل رفته در این سیستم چرایی شده است به طوری که زمان استراحت گیاه به خوبی باعث تقویت بنیه آن شده است. همچنین چرای دام در این سیستم چرایی اثر معنی داری بر اندازه دو گونه علف پشمکی و سردار البرزی نداشت اما اندازه گونه کما را کاهش داد.
    کلید واژگان: جرای دام, قرق, مراحل رشد, Ferula haussknekhtii, Cephalaria kotschyi, Bromus tomentellus}
  • حسین ارزانی، اسماعیل صبری، جواد معتمدی (ترکان)، سیداکبر جوادی
    چندین نژاد گوسفندی با جثه های متفاوت، از مراتع مناطق مختلف آب و هوایی استان آذربایجان غربی استفاده می کنند که به لحاظ تفاوت در ترکیب گیاهی و خصوصیات فیزیکی متفاوت مراتع مورد چرای دام که تفاوت در مقدار تحرک و جابجایی دام ها را سبب خواهد شد، مقدار علوفه تامین کننده نیاز انرژی متابولیسمی روزانه آنها در زمان های مختلف چرا، یکسان نخواهد بود. بنابراین به منظور سازماندهی تغذیه دام در مرتع، تهیه نقشه نیاز روزانه دام های چراکننده از مراتع منطقه ضرورت داشت. برای این منظور، ابتدا متوسط مقدار انرژی متابولیسمی در واحد وزن پوشش گیاهی مراتع مورد چرای دام در مراحل مختلف رشد در مراتع ییلاقی و قشلاقی مشخص و سپس با مد نظر قرار دادن نیاز روزانه هر یک از نژادهای گوسفندی به انرژی متابولیسمی در حالت نگهداری، مقدار علوفه مورد نیاز روزانه دام، تعیین و بر مبنای نتایج مذکور، نقشه نیاز روزانه دام در مراحل مختلف رشد، تهیه گردید. بر مبنای نتابج حاصل، مقدار علوفه تامین کننده نیاز روزانه نژادهای گوسفندی در مراتع مناطق مختلف آب و هوایی استان از 04/1 تا 31/2 کیلوگرم علوفه خشک در روز متغیر است که کمترین مقدار مربوط به علوفه تامین کننده نیاز روزانه گوسفند نژاد ماکویی (با میانگین وزن 36/45 کیلوگرم) در مراحل اولیه رشد مراتع ییلاقی مناطق شمالی استان و بیشترین مقدار متعلق به مقدار علوفه تامین کننده نیاز روزانه گوسفند نژاد قزل (با میانگین وزن 57/71 کیلوگرم) و گوسفند نژاد هرکی (با میانگین وزن 50/53 کیلوگرم) در مراحل پایانی رشد (مرحله بذردهی) مراتع قشلاقی جنوب استان می باشد.
    کلید واژگان: نیاز روزانه دام, مراحل رشد, گوسفند نژاد قزل, گوسفند نژاد ماکویی, گوسفند نژاد هرکی, مراتع آذربایجان غربی}
    Hosein Arzani, Esmaiel Sabri, Javad Moetamedi, Seyed Akbar Javadi
    Several sheep breeds with different sizes use the rangelands in different climatic regions of West Azerbaijan province. Since these rangelands differ regarding the vegetation and physical characteristics and these differences cause the amount of animals’ mobility to vary, the amount of required forage for providing their daily metabolic energy at different grazing times would not be the same. Therefore, to organize the animal feeding on the rangeland, mapping the daily requirement of animals grazing on the rangelands of area was necessary. In this regard, at first, the average amount of metabolic energy per unit weight of rangelands grazed by animals at different growth stages in the summer and winter rangelands were identified and then, considering the daily metabolic energy requirement of each sheep breed in maintenance state, the amount of daily required forage was determined, and on the basis of mentioned results, the map of daily animal requirement at different growth stages was provided. According to the obtained results, it was found that the amount of forage providing the daily requirement of sheep breeds in different climatic pastures of the province varied between 1.04 and 2.31kg per day, so that the least amount was related to the forage providing daily requirement of Makui breed (with an average weight of 45.36 kg) at the initial growth stages of summer rangelands in the northern areas of the province, and the highest amount belonged to the forage providing daily requirement of Ghezel breed (with an average weight of 71.57 kg) and the Herki breed (with an average weight of 53.50kg) at the final growth stages (seeding stage) of winter rangelands in the southern areas of the province.
    Keywords: Daily animal requirement, growth stages, Ghezel sheep breed, Makui sheep breed, Herki sheep breed, west Azerbaijan rangelands}
  • حسین ارزانی، جواد معتمدی (ترکان)، سید رضا حسینی
    آگاهی از جواب گویی علوفه مرتع به نیاز روزانه واحد دامی چراکننده در مرتع، یکی از موارد ضروری در تعادل دام و مرتع می باشد. به همین منظور در پژوهش حاضر، مطلوبیت مقادیر شاخص های کیفیت علوفه گونه های مورد چرای دام در مراتع ییلاقی سرعلی آباد گلستان به منظور تامین نیاز روزانه واحد دامی مورد بررسی قرار گرفت. در این مطالعه از 12 گونه مرتعی شامل: Achillea millifolium، Agropyrontrichophorum، Centureazuvandica، Crepiskhorassanica، Koeleria cristata، Medicagosativa، Poaangustifolia، Taraxacum brevidens، Thymus transcaspicus، Tragopogon graminifolius، Trifolium repens و Artemisiaaucheri در سه مرحله رشد (رشد رویشی، گلدهی و بذردهی) در سال 1387 نمونه برداری شد. در هر مرحله، 3 نمونه و برای هر نمونه حداقل 3 پایه گیاهی قطع گردید. سپس مقادیر شاخص های کیفیت علوفه محاسبه شد. نتایج حاصل نشان داد که مقادیر پروتئین خام مراتع مورد بررسی در تمامی مراحل رشد، بیشتر از مقدار تقریبی سطح بحرانی آن (7 درصد) برای تامین نیاز روزانه واحد دامی است. همچنین هضم پذیری گونه ها در مرحله رشد رویشی و گلدهی بیشتر از سطح بحرانی آن (50 درصد) برای نیاز نگهداری واحد دامی و در مرحله بذردهی کمتر بود. ضمن اینکه مقادیر انرژی متابولیسمی مراتع مورد مطالعه در مرحله رشد رویشی بیشتر و در مرحله گلدهی و بذردهی کمتر از مقدار تقریبی سطح بحرانی آن (8 مگاژول) برای تامین نیاز نگهداری روزانه یک واحد دامی می باشد. این امر بیانگر این است که مطلوبیت کیفیت علوفه مرتع در زمان های مختلف چرا یکسان نمی باشد و لازم است نیاز روزانه واحد دامی بر مبنای کیفیت علوفه مشخص شود. طبیعی است که با توجه به شرایط سال ممکن است، کیفیت علوفه گیاهان قدری تغییر یابد ولی بدلیل هزینه بر بودن تعیین کیفیت علوفه، می توان از نتایج مذکور به منظور برآورد نیاز روزانه دام در سال های مختلف استفاده کرد.
    کلید واژگان: کیفیت علوفه, نیاز روزانه دام, مراحل رشد, حد بحرانی, مراتع سرعلی آباد}
    Hosein Arzani, Javad Moetamedi, Seyed Ali Hoseini
    Knowledge of forage quality is of paramount importance for livestock and rangeland management. For this purpose, the forage quality of range species was investigated in summer rangelands of Saraliabad, Golestan province to meet daily animal unit requirement. In the present study, 12 rangeland species including Achillea millifolium, Agropyron trichophorum, Centurea zuvandica, Crepis khorassanica, Koeleria cristata, Medicago sativa, Poa angustifolia, Taraxacum brevidens, Thymus transcaspicus, Tragopogon graminifolius, Trifolium repens and Artemisia aucheri were sampled at three different phenological stages (vegetative, flowering and seeding) in 2009. In each stage, three samples and for each sample three individuals were cut. Then, forage quality indices were calculated. Results showed that the crude protein values at all growth stages were higher than the critical level (7.0%) to meet daily animal unit requirement. In addition, dry matter digestibility values in vegetative and flowering stages were higher than the critical level (50%) to meet daily animal unit requirement, contrary to the seeding stage. Metabolisable energy values in vegetative stage were higher and in flowering and seeding stages were lower than the critical level (8Mj) to meet daily animal unit requirement. Our results clearly showed that the forage quality of range species varied at different growth stages, indicating that daily animal unit requirement need be determined based on forage quality. The results of this study could be used in determining the daily animal unit requirement in different years since measuring forage quality is costly.
    Keywords: Forage quality, daily animal requirements, phenological stages, critical level, Saraliabad rangelands}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال