جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "groundwater level" در نشریات گروه "آبخیزداری، بیابان، محیط زیست، مرتع"
تکرار جستجوی کلیدواژه «groundwater level» در نشریات گروه «کشاورزی»-
مقدمه
دشت سلماس، یکی از بحرانی ترین دشت های کشور از نظر فرونشست است. به طورکلی، عوامل مختلفی سبب فرونشست زمین می شوند، ولی در بسیاری مناطق برداشت بی رویه آب از سفره های زیرزمینی باعث فرونشست زمین می شود. افزایش روزافزون بهره برداری از آب های زیرزمینی به ویژه در حوضه هایی که با نهشته های آبرفتی، دریایی کم عمق یا دریاچه ای تحکیم نیافته انباشته شده اند، به نشست و یا فروریزش زمین منجر می شود. با برداشت بیش از حد آب زیرزمینی، سطح ایستابی لایه آبدار پایین رفته و فشار هیدرواستاتیک کاهش می یابد که درنتیجه امکان نشست زمین را به صورت تدریجی فراهم می نماید. فرونشست ماندگار دشت ها عمدتا در اثر همین عامل یعنی برداشت بیش از حد مجاز آب و فشرده شدن لایه های رسی و سیلتی میان آبخوان صورت می گیرد. در این صورت، حتی اگر سطح ایستابی مجددا بالاتر آید، امکان بازگشت زمین به تراز اولیه خود وجود ندارد.
مواد و روش هادر این پژوهش، حساسیت فرونشست دشت سلماس با بهره گیری از لایه های عوامل موثر در فرونشست با نرم افزار ArcGIS و منطق فازی بررسی شد. در مرحله اول، آمار و اطلاعات برخی عوامل که موجب ایجاد فرونشست می شوند، شامل افت سطح آب زیرزمینی، دبی بهره برداری از چاهها، ضریب ذخیره آبخوان، ضریب انتقال پذیری، بارش، نقشه DEM، بافت خاک و عمق سنگ بستر، جمع آوری و نقشه رستری هر کدام از این عوامل در سطح آبخوان تهیه شد. در مرحله بعد، فازی سازی لایه ها با استفاده از توابع عضویت فازی، با توجه به تاثیر کاهش یا افزایش هر کدام از این عوامل در فرونشست زمین انجام گرفت. سپس، نقشه ها با عملگرهای فازی (Gamma، OR، AND، SUM، PRODUCT) با هم تلفیق شده و نقشه واحد حساسیت فرونشست آبخوان به دست آمد. در نهایت، برای انتخاب بهترین عملگر ترکیب، نتایج را با داده های مشاهده ای صحرایی مقایسه شد و با شاخص عملکرد منحنی ROC کنترل و صحت سنجی صورت گرفت.
نتایج و بحث:
نتایج نشان داد که عملگر OR با AUC= 0.693 کمترین انطباق را با فرونشست رخ داده در منطقه دارد. عملگرهای گاما با سطح زیر منحنی بالای 70 درصد، بیشترین همپوشانی یا انطباق را با فرونشست مشاهده ای در دشت داشتند و در این پژوهش عملگر گامای 0.9 با 0.805=AUC به عنوان بهترین عملگر فازی انتخاب شد. نتایج نشان می دهد که قسمت شرق آبخوان از نظر فرونشست بحرانی است. از کل مساحت دشت سلماس، 25 درصد معادل 93 کیلومترمربع دارای فرونشست با حساسیت خیلی بالا است.
نتیجه گیریبا توجه به نتایج به دست آمده می توان بیان کرد که علی رغم اینکه مقدار AUC اپراتور فازی sum بالاتر است؛ ولی در نقشه فازی گاما با مقدار 0.9 بیشترین انطباق را با واقعیت زمینی دارد، هرچند مقدار AUC کمتری دارد. ذکر این نکته ضروری است، عملگرهای حداقل سازی AND و Product با ایجاد منطقه با حساسیت کم و عملگرهای حداکثرسازی OR و SUM با حداکثرسازی منطقه، نمی توانند کارایی مطلوبی در تهیه نقشه حساسیت فرونشست داشته باشند و در اینجا فقط برای نمایش دادن ضعف کارایی اپراتورهای فازی در حداکثر یا حداقل سازی حساسیت فرونشست زمین، استفاده شده است.
کلید واژگان: تراز آب زیرزمینی, عملگرهای فازی, مناطق بحرانی, نهشته های آبرفتی, ROCIntroductionSalmas Plain represents one of the most critical areas in the country experiencing subsidence. In general, various factors cause land subsidence, but in many areas, the excessive extraction of ground water from aquifers causes land subsidence. The increasing use of ground water, especially in the sites that are accumulated with alluvial deposits, shallow sea or unconsolidated lake, leads to subsidence or collapse of the land. With the excessive extraction of ground water, the water level of the aquifer decreases and the hydrostatic pressure decreases, which makes it possible for the land to subside gradually. Subsidence in plains mostly occurs due to this factor, namely excessive groundwater extraction and compaction of clay and silt layers between aquifers. In this case, even if the water table level rises again, the land cannot return to its original level.
Materials and methodsIn this study, the susceptibility of land subsidence in Salmas Plain was investigated using layers of influential factors in subsidence with ArcGIS software and fuzzy logic. In the first stage, statistical information on some factors causing subsidence, including groundwater level decline, well extraction rate, aquifer storage coefficient, transmissivity coefficient, precipitation, DEM map, soil texture, and bedrock depth, was collected and raster maps of each of these factors at the aquifer level were prepared. In the next stage, fuzzy layering was performed using fuzzy membership functions based on the impact of decreasing or increasing each of these factors on land subsidence. Subsequently, the maps were combined using fuzzy operators (Gamma OR, AND, SUM, PRODUCT) to obtain a unified map of aquifer subsidence susceptibility. Finally, to select the best combination of operators, the results were compared and evaluated with field observation data and the ROC curve performance index.
Results and discussionThe results showed that the OR operator had the lowest conformity with observed subsidence in the area with an AUC of 0.693. Gamma operators with an AUC above 70% had the highest overlap or conformity with observed subsidence in the plain. In this study, the Gamma 0.9 operator was selected as the best fuzzy operator with an AUC of 0.805. The results indicate that the eastern part of the aquifer is critical in terms of subsidence. Approximately 25% of the total area of Salmas Plain, equivalent to 93 square kilometers, has subsidence with very high susceptibility.
ConclusionBased on the results obtained, it can be said that although the AUC value of the fuzzy operator sum is higher, the Gamma operator with a value of 0.9 has the highest conformity with the ground reality on the fuzzy map, even though it has a lower AUC value. It is essential to mention that the minimum operator AND and Product create a region with low susceptibility, while the maximum operator OR and SUM maximize the susceptible area. They cannot achieve satisfactory performance in preparing a subsidence susceptibility map. Here, they have only been used to demonstrate the inefficiency of fuzzy operators in maximizing or minimizing subsidence susceptibility.
Keywords: Alluvial Deposits, Critical Areas, Fuzzy Operations, Groundwater Level, ROC -
مقدمه و هدف
بهره برداری بی رویه از آب های زیرزمینی در دشت دامغان موجب شده است که ضمن کاهش تراز سطح آب زیرزمینی و از بین رفتن بخشی از آبخوان و کاهش آبدهی ویژه سفره آب زیرزمینی مشکلات عدیده ای مانند فرونشست زمین در منطقه ایجاد گردد. لذا جهت کنترل برداشت از سفره آب زیرزمینی و در نتیجه کاهش افت سطح آب زیرزمینی مدل سازی ریاضی دشت دامغان جهت مدیریت بهینه بهره برداری و ارایه الگوی کشت بهینه به منظور صرفه جویی در مصرف آب با محوریت کنترل سطح آب زیرزمینی و محدود نمودن فرونشست زمین انجام گرفت.
مواد و روش هادر این تحقیق ابتدا آبخوان دشت دامغان با استفاده از مدل ریاضیMODFLOW شبیه سازی گردید. سپس با در نظر گرفتن سناریوهای مختلف بهره برداری از آبخوان، با استفاده از الگوریتم ژنتیک NSGAII به بهینه سازی بهره برداری چندهدفه از منابع آب و مدیریت بهینه عرضه و تقاضای آب در بخش کشاورزی پرداخته شد. نتایج مدل بر اساس پارامترهای آماری خطا جهت پیش بینی سطح تراز آب زمینی مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته هانتایج این تحقیق نشان داد که مدل ریاضی MODFLOW توانسته است سطح آب زیرزمینی دشت مورد مطالعه را در شرایط پایدار و غیر پایدار در مراحل واسنجی و صحتسنجی به خوبی شبیه سازی کند. همچنین نتایج حاصل از الگوریتم شبیه سازی - بهینه سازی نشان داد که میتوان با تغییر الگوی کشت و همچنین با تغییر نوع سیستم آبیاری از سنتی به آبیاری نوین و درنتیجه افزایش راندمان آبیاری (90 درصد)، مقدار میانگین افت تراز سطح آب زیرزمینی دشت مورد مطالعه را از 0/49 متر در شرایط موجود به 0/07 متر در شرایط بهینه کاهش داد. این امر موجب جبران میزان کسری مخزن از 31/90 به 5/1 میلیون مترمکعب در سال خواهد گردید.
نتیجه گیریاستفاده از راهکارهای مدیریتی مانند تغییر الگوی کشت، افزایش راندمان آبیاری و همچنین با کنترل آب های سطحی و تزریق آن به آب زیرزمینی می توان روند کاهش سطح آب زیرزمینی را در دشت مورد مطالعه به طور کامل مهار کرد و تامین نیاز آبی دشت را به صورت 100 درصد تامین نمود.
کلید واژگان: الگوریتم ژنتیک, الگوی کشت بهینه, بهینه سازی چندهدفه, تراز سطح آب زیرزمینی, شبیه سازیIntroduction and ObjectiveExcessive exploitation of groundwater in Damghan plain has caused many problems such as land subsidence in the study area, along with the reduction of the groundwater level and the loss of a part of the aquifer and the reduction of the specific yield of aquifer. Therefore, in order to control the withdrawal from the aquifer and as a result to reduce the drop in the groundwater level in that plain, it was investigated. For this purpose, in this research, the mathematical modeling of Damghan Plain was done for the optimal management of exploitation and providing the optimal cultivation pattern in order to save water consumption with the focus on controlling the groundwater level and limiting land subsidence.
Material and MethodsIn this research, Damghan plain aquifer was first simulated using MODFLOW mathematical model. Then, taking into account different scenarios of aquifer exploitation, using the NSGAII genetic algorithm, optimization of multi-objective exploitation of water resources and optimal management of water supply and demand in the agricultural sector was done. The results of the model were evaluated based on statistical error parameters to predict the ground water level.
ResultsThe results of this research showed that the MODFLOW numerical model was able to simulate the groundwater level of the studied plain well in steady and unsteady conditions in the calibration and validation stages. Also, the results of the simulation-optimization algorithm showed that by changing the cultivation pattern and also by changing the type of irrigation system from traditional to modern irrigation and as a result of increasing the irrigation efficiency (90 percent), the average drop of the groundwater level of the plain can be reduced. It reduced the groundwater level of the study area from 0.49 m in existing conditions to 0.07 m in optimal conditions. This will compensate the deficit of the aquifer from 31.90 to 5.1 million cubic meters per year.
ConclusionUsing management strategies such as changing the cultivation pattern, increasing irrigation efficiency, and also by controlling surface water and injecting it into groundwater, the process of reducing the groundwater level in the studied plain can be completely controlled and provided 100% of the water needs of the plain.
Keywords: Genetic algorithm, Groundwater level, Multi-objective optimization, Optimal cultivation pattern, Simulation -
خشکسالی ها با تاثیر پوشش گیاهی و منابع آب در مناطق کوهستانی غرب ایران بر مدیریت مصرف آب و کشاورزی موثرند. هدف از انجام این پژوهش پایش خشکسالی با استفاده از شاخص های زمینی و سنجش از دوری و تاثیر آن بر تغییرات کاربری اراضی/پوشش و سطح آب های زیرزمینی در حوزه آبخیز دشت رزن قهاوند است. روند تغییرات بارش و تراز سطح آب زیرزمینی با استفاده از روش من کندال معمولی و اصلاح شده بررسی و شاخص های استاندارد بارش[1] و سطح آب استاندارد شده[2] در سالهای 1371-1394 محاسبه گردید. تغییرات کاربری اراضی/پوشش در این حوزه آبخیز با استفاده از تصاویر ماهواره لندست در سالهای بین دو خشکسالی مهم و متوالی بررسی و همبستگی بین شاخص های خشکسالی زمینی و شاخص های وضعیت دمایی[3] و وضعیت پوشش گیاهی[4]مطالعه شد. نتایج نشان داد که افت تراز آب زیزمینی با تاخیر دوساله، همبستگی معنی داری با خشکسالی هواشناسی دارد و نیز شاخص وضعیت پوشش گیاهی نسبت به شاخص وضعیت دمایی و نیز مقیاس فصلی نسبت به مقیاس ماهانه و سالانه همبستگی قوی تری نشان می دهد. نیز سطح اراضی کشاورزی، باغات و مراتع به ترتیب 96/ 10، 57/ 13 و 23 /0 درصد کاهش و اراضی شور 51/ 9 درصد افزایش داشته است.
کلید واژگان: خشکسالی, تغییر کابری اراضی, تراز آب زیرزمینی, لندست, قهاوندIranian Journal of Watershed Management Science and Engineering, Volume:15 Issue: 52, 2021, PP 33 -43Droughts affects on agriculture and water consumption management through LU/LC and water resources changes in western mountainous areas of Iran. The aim of this study was to investigate terrestrial and remote sensing drought indices and their effects on LU/LC and ground water level in Razan-Ghahavand watershed. Precipitation trend in two stations and water level trend in six piezometric well were studied using Man Kendaland modified Man Kendal and also SPI and SWI drought indices were computed in month, season and year scale during 71-94. LU/LC changes and relationship among SPI, SWI, VCI and TCI drought indices were computed during 2008-2013(two main drought year). The results showed that water level drop(more than 10m) was relate to SPI index with two-year delay significantly. There is a significant correlation with SPI index for VCI index than TCI index and season scale than month and year scales. The finding indicted that agriculture area, gardens and rangelands were decreased 10.96 percent, 13.57 percent and 0.23 percent respectively and also, salin lands was increased 9.51percent during the 2008-2013.
Keywords: Drought, Landuse, Groundwater level, Land sat, Ghahavand -
امروزه با توجه به اهمیت بالای مدیریت پایدار آب های زیرزمینی، برای بررسی و ارزیابی منابع آب از مدل سازی و پیش بینی تراز آب های زیرزمینی (GWL) استفاده می شود. هدف از این پژوهش، ارزیابی عملکرد دو مدل ماشین یادگیری بیشینه (ELM) و شبکه عصبی مصنوعی (ANN) و همچنین، تلفیق آن دو مدل با الگوریتم تبدیل موجک (W-ELM و W-) است که در نهایت برای بالا بردن قدرت پیش بینی و بهینه کردن وزن های ورودی (وزن های بین لایه ورودی و پنهان) مدل ها، از الگوریتم بهینه ساز ازدحام ذرات کوانتومی (QPSO) استفاده شده است. همچنین، در این مطالعه، از داده های تراز آب زیرزمینی چاه های مشاهده ای (GWL)، میزان بارش (P) و همچنین، دمای متوسط (T) مربوط به حوضه دشت ارومیه با سری زمانی 36 ساله (1360-1396) که در مقیاس ماهانه جمع آوری شده، استفاده شده و به منظور بررسی عملکرد مدل ها از سه معیار ضریب همبستگی (R)، جذر میانگین مربع خطا (RMSE) و میانگین قدر مطلق خطا (MAE) استفاده شده است. در این راستا، از 80 درصد داده ها (مهر 1360 تا شهریور 1389) به منظور آموزش مدل ها و از 20 درصد داده ها (مهر 1389 تا شهریور 1396) به منظور بخش آزمون استفاده شده است. بر اساس نتایج پژوهش حاضر، مدل هیبرید تبدیل موجک-ماشین یادگیری بیشینه-بهینه ساز ازدحام ذرات کوانتومی (W-ELM-QPSO) با داشتن ضریب همبستگی (R) به ترتیب 0.991، 0.983 و 0.975 برای دوره های یک، دو و سه ماهه در بخش آزمون، عملکرد بهتری نسبت به دیگر مدل ها داشته، همچنین، این مدل علاوه بر قدرت پیش بینی، از لحاظ سرعت آموزش و آزمون نیز نسبت به مدل های دیگر از سرعت بالایی برخوردار است.
کلید واژگان: شبکه عصبی مصنوعی, ELM, GWL, QPSO, WToday, due to the importance of sustainable groundwater management, groundwater level modeling and forecasting are used to assess and evaluate water resources. The purpose of this study is to evaluate the performance of two models of Extreme Learning Machines (ELM) and Artificial Neural Network (ANN) and the combination of two models with wavelet transmission algorithms (W-ELM and W-ANN), which ultimately to increases the predictive power and optimization of input weights (the weights between the input and hidden layers) of models, Quantum Particle Swarm Optimization algorithm (QPSO) has been used. Also, in this study, the data of Ground Water Level of observation wells (GWL), precipitation (P) and average temperature (T) of Urmia Plain aquifer with a time series of 36 years (1981 – 2017) which were collected on monthly scale, are used. Also, in order to evaluate the performance of models, correlation coefficient (R), Root Mean Square Error (RMSE) and Mean Absolute Error (MAE) were used. In this regard, 80% of the data (September 1981 to August 2010) are used for training section and 20% of data (September 2010 to August 2017) used for the test section of models. Based on the results of this study, the hybrid model of W-ELM-QPSO with correlation coefficient (R) 0.991, 0.983 and 0.975, respectively for periods of one, two and three months in the test section, have a better performance than other models and also in addition to predicting power, this model has a high speed in terms of training and testing speed than other models.
Keywords: Artificial neural network, Extreme learning machine, Groundwater level, Quantum particle swarm optimization, Wavelet transforms -
مطالعات یک سیستم آب زیرزمینی به منظور شناخت رفتار آن، نیازمند حفر تعدادی زیادی چاه اکتشافی و انجام عملیات پمپاژ و آزمایش های ژئوفیزیک می باشد که با صرف هزینه های فراوان عملی می گردد. به همین دلیل، امروزه شبیه سازی جریان آب زیرزمینی توسط مدل های ریاضی و کامپیوتری که یک روش غیرمستقیم مطالعه آب زیرزمینی می باشد، با صرف هزینه کمتر صورت می گیرد. در این تحقیق کارایی مدل های شبکه های عصبی مصنوعی، منطق فازی و جنگل تصادفی (RF) در تخمین سطح آب زیرزمینی آبخوان دشت بوکان مورد بررسی قرار گرفت. پارامترهای بارندگی، دما، دبی جریان و تراز سطح ایستابی در دوره زمانی ماه قبل به عنوان ورودی و تراز سطح ایستابی در دوره موردنظر به عنوان خروجی مدل ها در مقیاس زمانی ماهانه در طی دوره آماری (1395-1383) انتخاب گردید. معیارهای ضریب همبستگی، ریشه میانگین مربعات خطا و میانگین قدر مطلق خطا برای ارزیابی و نیز مقایسه عملکرد مدل ها مورد استفاده قرار گرفت. نتایج حاصله نشان داد که مدل های منطق فازی و RF می توانند تراز سطح ایستابی را با دقت قابل قبولی پیش بینی نمایند. سطح آب زیرزمینی در منطقه مورد مطالعه توسط مدل جنگل تصادفی با دقت بیشتر و با همبستگی بالایی بین داده های مشاهداتی و محاسباتی پیش بینی گردید. بر اساس یافته های تحقیق مدل جنگل تصادفی که برای اولین بار در این زمینه مورد استفاده قرار گرفته است، توانایی بیشتری در پیش بینی پارامترهای هیدروژئولوژیکی را دارد.کلید واژگان: سطح ایستابی, شبکه های عصبی, منطق فازی, جنگل تصادفیGroundwater system studies to understanding its behavior, requires the exploratory drilling wells, pumping test and geophysical experiments, which can carried out with most cost. For this reason, simulation of groundwater flows by mathematical and computer models, which is an indirect method to groundwater studies, is being spent a few costs. In this research, the efficiency of artificial neural network, fuzzy logic and random forest models has been investigated in groundwater level estimation of Boukan plain. Parameters of precipitation, temperature, flow rate and water level within time period of the previous month were used as input and the water table in each period were selected as output through monthly scale (2006-2017). To evaluating the performance of models, Correlation coefficient, root mean square error and coefficient of mean absolute error were used. The results showed that the Fuzzy Logic and Random Forest models are able to estimate water levels with acceptable accuracy. In terms of accuracy, fuzzy logic model with the highest correlation coefficient (0.96), lowest root mean square error (0.068 m0) and mean absolute error (0.056 m) was recognized as a best the model in the groundwater level prediction.Keywords: Fuzzy Logic, Groundwater Level, Neural Networks, Random Forest
-
نظارت مستمر بر میزان تخلیه از چاه ها، میزان تغذیه به چاه ها و تغییرات سطح و کیفیت آب زیرزمینی در مدیریت منابع آب زیرزمینی بسیار حائز اهمیت است. شبکه پایش آب زیرزمینی، می تواند ارائه دهنده اطلاعات مربوط به تغییرات کمی و کیفی آب زیرزمینی باشد و از این رو می توان به پیش بینی رفتار آبخوان در آینده پرداخت. طراحی شبکه پایش، یعنی تعیین تعداد چاه های مشاهداتی موجود در شبکه پایش و نحوه توزیع و تراکم آن ها در منطقه از مسائل قابل تامل در آب زیرزمینی می باشد. در این تحقیق، روشی بر پایه بهینه سازی برای طراحی شبکه پایش سطح آب زیرزمینی ارائه شده و در آبخوان دشت اشتهارد مورد استفاده قرار گرفته است. برای بهینه سازی موقعیت چاه های مشاهداتی دو سناریوی: 1) انتخاب چاه های بهینه از بین چاه های مشاهداتی موجود در منطقه مطالعاتی و 2) افزودن چاه های پایش بهینه به مجموعه چاه های مشاهداتی موجود در منطقه مطالعاتی در نظر گرفته شده است. به منظور تهیه بانک اطلاعات مورد نیاز برای شبیه سازی وضعیت آبخوان، از درون یابی کریجینگ استفاده شده است. بهینه سازی دو هدفه شبکه پایش سطح آب زیرزمینی با اهداف کمینه نمودن مقدار ریشه مربعات میانگین خطا (RMSE) و کمینه نمودن تعداد چاه ها (معرف کمینه نمودن هدف هزینه احداث، نگهداری و قرائت چاه ها) به وسیله نسخه دوم الگوریتم ژنتیک با مرتب سازی نامغلوب (NSGA-II) اجرا شده است. نتایج نشان داد که به کمک روش پیشنهادی می توان در یک شبکه پایش موجود با دقت قابل قبولی تعدادی از چاه های مشاهداتی اضافی را حذف کرد یا در صورت کمبود چاه در شبکه موجود، تعدادی چاه به شبکه اضافه نمود.کلید واژگان: بهینه سازی دو هدفه, تغذیه چاه, درون یابی, مدیریت منابع آب زیرزمینی, NSGA-IIIn groundwater resources management, continuous monitoring of wells discharge and charge and groundwater quantitative and qualitative variations are very important. Groundwater monitoring network could provide information on quantitative and qualitative variations in groundwater situations. Hence it would be used to predict the behavior of the aquifer in the future. This study describes an optimizing method to design the optimum groundwater-level monitoring network in aquifer of Eshtehard. Two scenarios were considered to optimize the locations of the observation wells: (1) exploring optimal locations of existing observation wells and (2) adding optimal observation wells to existing well network. Kriging method was utilized to estimate groundwater-level for preparing the database. Optimization of groundwater monitoring network with two objectives (1) minimizing root mean square error and (2) minimizing number of wells, was implemented by non-dominated sorting genetic algorithm (NSGA-II). The results show that by using this method it is possible to remove redundant wells in a monitoring network or to add new wells in case of shortage of observation wells in a network having acceptable accuracy.Keywords: Two-Objective Optimization, Monitoring Network, Groundwater-Level, Interpolation, NSGA-II
-
یکی از فاکتورهای مهم در مدیریت صحیح در هر زمین های داشتن یک دید و نگرش مناسب از اتفاقات آینده در آن زمینه است. در مدیریت منابع آب و محیط زیست این امر مستثنی نبوده و آگاهی از وضعیت منابع آب در یک منطقه نقش تعیین کننده ای در برنامه ریزی های آبی و کشاورزی آن دارد. در این تحقیق از مدل سیستم استنتاج فازی عصبی تطبیقی (ANFIS) برای پیش بینی ماهانه سطح آب زیرزمینی حوضه دالکی در استان بوشهر در یک دوره 12 ساله (1392-1381) استفاده شد. به منظور بهبود نتایج این مدل، از تبدیل موجک استفاده شد و سیگنال اصلی به زیرسیگنال هایی تجزیه شد و به عنوان ورودی به مدل ANFIS وارد شد تا مدل ترکیبی سیستم استنتاج فازی عصبی تطبیقی-موجک (WANFIS) حاصل گردید. برای پیش بینی سطح آب زیرزمینی از 5 چاه مشاهده ای با متغیرهای رقوم سطح آب زیرزمینی، بارش، تبخیر و دما استفاده شد. نتایج بیانگر این بود که مدل ترکیبی WANFISدارای عملکرد بهتری از مدل ANFISبوده است. همچنین مشاهده شد که مدل ترکیبی در برآورد نقاط حدی عملکرد بهتری داشته است. به طورکلی این شیوه استفاده از نظریه موجک باعث افزایش عملکرد تا 14 درصد شده است. در پایان سطح آب زیرزمینی برای یک سال آتی با مدل برتر برآورد گردید. نتایج حاصل از پیش بینی سطح آب زیرزمینی حاکی از افزایش عمق دسترسی به آب زیرزمینی در منطقه دالکی داشته است و این مسئله با توجه به اثراتی که بر روی منابع آب و محیط زیست منطقه دارد به عنوان یک هشدار برای مسئولین منطقه مطرح می باشد.کلید واژگان: مدل ترکیبی, تبدیل موجک, سطح آب زیرزمینی, حوضه دالکی, مدل سازی و پیش بینیOne of the most important factors, in a good management in any field, is having a proper perspective of the upcoming events. There is no exception in water resources management and the environment and awareness of the condition of water resources, in an area, plays a decisive role for planning water and agriculture. In this study, the Adaptive Neural Fuzzy Inference System (ANFIS) was used for the monthly forecast of Dalaki Basin groundwater levels in the province Bushehr in a 12-year period (2002- 2013). In order to improve the results of the model, the wavelet transform was used and the original signal was decomposed to sub-signals. Then, sub-signals were entered, as input, into ANFIS model to obtain the hybrid model, Wavelet-Adaptive Neural Fuzzy Inference System (WANFIS). To forecast the groundwater level of five observed wells has been used, using groundwater levels, precipitation, evaporation, andtemperature. Results showed that hybrid model, WANFIS, has better performance than ANFIS model. Also, it was showed that hybrid model has better performance in estimate extreme points. So, this method, using wavelet theory, increased the performance by 14%. At the end, groundwater levels were estimated by the best model in a year. The results of thepredicted groundwater levels showed that theincrease of having access to groundwater in the Dalaki area. This problem is noted to authorities of the area regarding the effects on water resources and the environment of the area.Keywords: Hybrid model, Wavelet Transform, Groundwater Level, Dalaki basin, Modeling, Forecasting
-
مطالعات یک سیستم آب زیرزمینی به منظور شناخت رفتار آن، نیازمند حفر تعدادی زیادی چاه اکتشافی و انجام عملیات پمپاژ و آزمایش های ژئوفیزیک می باشد که با صرف هزینه های فراوان عملی می گردد. به همین دلیل، امروزه شبیه سازی جریان آب زیرزمینی توسط مدل های ریاضی و کامپیوتری که یک روش غیرمستقیم مطالعه آب زیرزمینی می باشد، با صرف هزینه کمتر صورت می گیرد. در این تحقیق کارایی مدل های شبکه های عصبی مصنوعی، منطق فازی و جنگل تصادفی (RF) در تخمین سطح آب زیرزمینی آبخوان دشت بوکان مورد بررسی قرار گرفت. پارامترهای بارندگی، دما، دبی جریان و تراز سطح ایستابی در دوره زمانی ماه قبل به عنوان ورودی و تراز سطح ایستابی در دوره موردنظر به عنوان خروجی مدل ها در مقیاس زمانی ماهانه در طی دوره آماری (1395-1383) انتخاب گردید. معیارهای ضریب همبستگی، ریشه میانگین مربعات خطا و میانگین قدر مطلق خطا برای ارزیابی و نیز مقایسه عملکرد مدل ها مورد استفاده قرار گرفت. نتایج حاصله نشان داد که مدل های منطق فازی و RF می توانند تراز سطح ایستابی را با دقت قابل قبولی پیش بینی نمایند. سطح آب زیرزمینی در منطقه مورد مطالعه توسط مدل جنگل تصادفی با دقت بیشتر و با همبستگی بالایی بین داده های مشاهداتی و محاسباتی پیش بینی گردید. بر اساس یافته های تحقیق مدل جنگل تصادفی که برای اولین بار در این زمینه مورد استفاده قرار گرفته است، توانایی بیشتری در پیش بینی پارامترهای هیدروژئولوژیکی را دارد.کلید واژگان: سطح ایستابی, شبکه های عصبی, منطق فازی, جنگل تصادفیGroundwater system studies to understanding its behavior, requires the exploratory drilling wells, pumping test and geophysical experiments, which can carried out with most cost. For this reason, simulation of groundwater flows by mathematical and computer models, which is an indirect method to groundwater studies, is being spent a few costs. In this research, the efficiency of artificial neural network, fuzzy logic and random forest models has been investigated in groundwater level estimation of Boukan plain. Parameters of precipitation, temperature, flow rate and water level within time period of the previous month were used as input and the water table in each period were selected as output through monthly scale (2006-2017). To evaluating the performance of models, Correlation coefficient, root mean square error and coefficient of mean absolute error were used. The results showed that the Fuzzy Logic and Random Forest models are able to estimate water levels with acceptable accuracy. In terms of accuracy, fuzzy logic model with the highest correlation coefficient (0.96), lowest root mean square error (0.068 m0) and mean absolute error (0.056 m) was recognized as a best the model in the groundwater level prediction.Keywords: Fuzzy logic, Groundwater Level, Neural Networks, Random Forest
-
طی سال های اخیر در بیشتر مناطق ایران به دلیل کاهش نزولات جوی، خشکسالی های پردامنه و شدیدی رخ داده که پیامد آن، افت شدید سطح ایستایی سفره های آب زیرزمینی است. در این پژوهش، به منظور بررسی وضعیت خشکسالی های اخیر و تاثیر آن بر منابع آب زیرزمینی از شاخص بارش معیار شده (SPI) در مقیاس های مختلف زمانی و شاخص منبع آب زیرزمینی (GRI) استفاده شد. ابتدا داده های بارش ماهانه ی 6 ایستگاه هواشناسی و تراز سطح ایستایی مربوط به 24 حلقه چاه شاهد واقع در دشت سروستان استان فارس طی دوره ی آماری 1391-1370 جمع آوری گردید. پس از انجام آزمون های همگنی روی داده های جمع آوری شده و رفع نواقص آماری به روش تفاضل و نسبت ها، شاخص های مذکور در مقیاس های زمانی سالانه، 3، 6، 9، 12، 18، 24 و 48 ماهه محاسبه گردید. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که در طول دوره ی آماری مورد مطالعه، خشکسالی هواشناسی و آب زیرزمینی دشت، دارای روند افزایشی است و سطح سفره ی آب زیرزمینی به اندازه 10/9 متر افت داشته است. همبستگی بین شاخص SPI در مقیاس های زمانی مختلف با اعمال و بدون اعمال تاخیر زمانی با میانگین تراز سطح سفره آب زیرزمینی و شاخص GRI بررسی شد. تحلیل های آماری نشان داد که شاخص SPI در مقیاس زمانی 48 ماهه بدون اعمال تاخیر زمانی با میانگین تراز سطح آب زیرزمینی و شاخص GRI در سطح 0/01 معنی دار بوده و دارای بیشترین ضریب همبستگی است که حاکی از تاثیرگذاری خشکسالی بر آب زیرزمینی دشت سروستان است. رابطه ی وایازی بین ارتفاع متوسط سطح آب زیرزمینی و شاخص SPI نشان داد که 56 درصد از واریانس تراز متوسط سطح ایستایی تحت تاثیر SPI 48 ماهه و 44 درصد متاثر از سایر عوامل به ویژه بهره برداری بی رویه از آب های زیرزمینی است.کلید واژگان: خشکسالی, سطح آب زیرزمینی, شاخص بارش معیار شده (SPI), شاخص منبع آب زیرزمینی (GRI), دشت سروستانIn recent years, severe droughts have occurred in most regions of Iran that can be attributed to reduced atmospheric precipitation. The consequence has been a steep fall in the phreatic zone of ground water aquifer. In this study, Standardized Precipitation Index (SPI) at different time scales and Groundwater Resource Index (GRI) were used in order to investigate the state of the recent droughts and their effects on groundwater resources. First, the monthly rainfall data of 6 meteorological stations and the water level of 24 wells in Sarvestan plain of Fars province were collected during the 1991-2012 period. After performing homogeneity tests on the data and eliminating statistical deficiencies by differentiation and ratios, the indicators mentioned were calculated in annual and 3, 6, 9, 12, 18, 24 and 48 months periods. The results of this study showed that during the studied period, the meteorological drought and the groundwater of the plain had an increasing trend and the groundwater table level decreased by as much as 10.9 meters. Correlations between SPI index at different time scales with and without time delay and the average level of groundwater table and GRI index were investigated. Statistical analysis showed that the correlations between SPI index calculated on a 48-month time scale without applying time delay and the mean groundwater level and GRI index were significant at 0.01 level indicating the effect of drought on the underground water of Sarvestan plain. Regression analysis between average height of groundwater level and the SPI showed that 56% of the variance in the mean saturation level was affected by 48-month SPI and 44% were affected by other factors, especially the extra exploitation of groundwater.Keywords: Drought, Groundwater level, Standardized precipitation index (SPI), Groundwater resource Index (GRI), Sarvestan plain
-
آب زیرزمینی و مدیریت منابع آب نقش کلیدی در پایداری منابع آب در نواحی خشک و نیمه خشک ایفا می کند. پیش بینی تراز آب زیرزمینی به منظور مدیریت و برنامه ریزی منابع آب، بسیار مهم است. در این تحقیق از مدل های شبکه عصبی مصنوعی و مدل شبکه عصبی مصنوعی مبتنی بر الگوریتم ازدحام ذرات برای تخمین تراز آب زیرزمینی دشت اردبیل استفاده شده است. داده های مورد استفاده شامل تراز سطح ایستابی طی یک دوره آماری 1351 تا 1390 بوده است. ورودی مدل ها در این مطالعه تراز سطح ایستابی در ماه های مختلف بوده است. برای بررسی نتایج دو مدل مذکور از معیارهای ارزیابی مجذور میانیگن مربعات خطا، ضریب همبستگی و ضریب نش -ساتکیف استفاده شده است. در نهایت نتایج حاکی از عملکرد بهتر مدل شبکه عصبی مصنوعی-ازدحام ذرات بوده است. نتایج مجذور میانگین مربعات خطای مدل برتر در فصل بهار، تابستان، پاییز و زمستان به ترتیب برابر با 467/0، 507/0، 309/0، 386/0 بوده است. این نتایج نشان می دهد که ساختار هیبریدی شبکه در بخش آموزش باعث افزایش دقت مدل شده است. بنابراین از مدل مذکور می توان در تخمین تراز سطح ایستابی دشت اردبیل با دقت قابل قبول استفاده کرد.کلید واژگان: الگوریتم ازدحام ذرات, تراز آب زیرزمینی, دشت اردبیل, شبکه عصبی مصنوعیPerformance of hybrid particle swarm algorithm to simulate water level (Case study: Ardabil aquifer)Groundwater and water resource management play key roles in water resource sustainability in arid and semi-arid areas. Forecasting groundwater level is very important for water resource management and planning. In this study, an artificial neural network and a particle swarm algorithm based on artificial neural network models have been used to estimate groundwater level in the Ardebil plain. Water table level data for the 1972 -2011 period was used as our data in this study. Model inputs were water table level of various months. Results of both models were evaluated by root-mean-square error, the correlation coefficient and Nash-Sutcliffe coefficient. Results showed the performance of the particle swarm algorithm based on artificial neural network models to be superior. Root-mean-square error results for the particle swarm algorithm model in spring, summer, autumn and winter were 0.476, 0.507, 0.309, and 0.386 respectively. These results show that the hybrid structure of the network in training leads to increased accuracy. Thus, the particle swarm algorithm based on artificial neural network models can be used to estimate groundwater level in the Ardebil plain with acceptable accuracy.Keywords: Particle Swarm algorithm, Groundwater level, Ardabil plain, Artificial neural network
-
آب های زیرزمینی به عنوان یکی از منابع مهم و عمده تامین آب شرب و کشاورزی، به ویژه در مناطق خشک و نیمه خشک مطرح بوده است. شبیه سازی سیستم آب های زیرزمینی به دلیل پیچیدگی این سیستم ها به آسانی میسر نیست. در این مقاله با استفاده از داده های سطح تراز ایستابی دشت اردبیل در بازه زمانی(1390-1351)، به ارزیابی عملکرد آزمون گاما برای پردازش و انتخاب ورودی های مناسب و کارایی مدل های حداقل مربعات ماشین بردار پشتیبان و شبکه بیزین پرداخته شد. پارامترهای سطح تراز ایستابی ماهانه با تاخیرهای مختلف به عنوان ورودی آزمون گاما در نظر گرفته شد. نتایج آزمون گاما نشان داد که سطح تراز ایستابی با شش تاخیر زمانی، نتایج بهتری به منظور پیش بینی ارائه می دهد. شبیه سازی سطح تراز ایستابی با استفاده از دو مدل حداقل مربعات ماشین بردار پشتیبان و شبکه بیزین نیز نشان داد که بهترین ساختار ورودی برای پیش بینی سطح تراز ایستابی ماه بعد، تا شش تاخیر زمانی خواهد بود. از میان دو مدل با ساختار ورودی یکسان، مدل حداقل مربعات ماشین بردار پشتیبان، عملکرد بهتری را با توجه به ضریب تبیین 977/0، میانگین خطای مطلق 204/0 و جذر میانگین مربعات خطای 307/0، نسبت به شبکه بیزین داشته است. نتایج تحقیق نشان داد که آزمون گاما در انتخاب ترکیب ورودی مناسب در محاسبات نرم می تواند کارایی بهتری داشته باشد.کلید واژگان: آزمون گاما, ترازسطح ایستابی, دشت اردبیل, شبکه بیزین, ماشین بردار پشتیبانIranian Journal of Watershed Management Science and Engineering, Volume:11 Issue: 36, 2017, PP 33 -42Groundwater has been raised as one of the major sources of water supply for drinking and agriculture, especially in arid and semi-arid. Simulation of groundwater system because of the complexity of these systems is a difficult task. In this paper, using data Ardabil plain water level in the period (1972-2011), the evaluation and selection of appropriate inputs for processing gamma test performance and efficiency of the least squares support vector machines and Bayesian network models were discussed. Monthly water level as input parameters with different delays Gamma test was considered. Gamma test results showed that the water level by 6 latency, offers better results to predict. Water level simulation using least squares support vector machines and Bayesian network models also showed that the input structure to predict the water level the next month will be delayed until six. The two models with the same input structure, least squares support vector machine model, better performance, according to the coefficient of determination 0.977, mean absolute error 0.204 and root mean square error 0.307, compared to Bayesian networks have. The results showed that gamma test compound in the appropriate input soft computing can have a better performance.Keywords: Bayesian networks, Gamma Test, Groundwater level, Plain Ardebil, Support Vector Machine
-
پیش بینی تراز آب زیرزمینی به منظور مدیریت و برنامه ریزی منابع آب، بسیار مهم است. برای انجام این پیش بینی، از روش های متعددی مانند روش های استوکستیکی، منطق فازی و شبکه عصبی مصنوعی می توان استفاده نمود. در تحقیق حاضر، مدل شبکه عصبی مصنوعی RBF هیبرید برای پیش بینی تراز آب زیرزمینی دشت شاهرود مورد استفاده قرار گرفته است. این هیبرید بودن شبکه باعث افزایش دقت روش نسبت به شبکه RBF پایه می شود. بدین منظور آمار ماهانه تراز ایستابی دشت شاهرود و هم چنین داده های هواشناسی مانند دما، بارندگی، رطوبت و تبخیر، داده های آب های سطحی مانند دبی ورودی و خروجی به دشت شاهرود (دبی ورودی مجن آبشار، دبی ورودی تاش فرحزاد و دبی خروجی قلعه نو) طی یک دوره آماری 1994 تا 2010 استفاده شده است. بررسی داده ها نشان می دهد که برخی از داده ها، هم بسته بوده و دارای الگوی فصلی هستند، این مساله، پیش بینی داده ها را دشوار می کند. بر این اساس، روش ارائه شده در این مقاله شامل مراحل غیرفصلی سازی، نرمال سازی و حذف داده های وابسته است که پیش از این به آن در تحقیقات پرداخته نشده است. سپس از 85 درصد داده ها برای آموزش و از 15 درصد آنها، برای تست مدل استفاده شده است. در نهایت، بررسی نتایج نشان می دهد که مدل شبکه عصبی ارائه شده، تراز آب دشت شاهرود را برای سه سال پیاپی با میانگین مربعات خطای 0257/0 متر برای سال اول، 0270/0 متر در سال دوم و 0452/0 متر در سال سوم می تواند پیش بینی کند. همچنین در صورتی که بارش منطقه در یک سال، 30 درصد کاهش یابد، نتایج پیش بینی مدل مذکور نشان می دهد که تراز آب زیرزمینی 7/0 کاهش می یابد.کلید واژگان: تراز آب زیرزمینی, دشت شاهرود, مدل شبکه عصبی مصنوعی RBF, داده فصلیGroundwater level prediction is an important issue in scheduling and managing water resources. A number of approaches such as stochastic, fuzzy networks and artificial neural network have been used for such prediction. A neural network model has been employed in this research for Shahrood plain groundwater level prediction. For this reason, statistical parameters of groundwater level fluctuations for 16 successive years 1994 to 2010, have been used and also, weather forecasting parameters for 16 successive years from 1994 to 2010 have used. This study indicates that some of the data are correlated an possesed a seasonal pattern. This issue makes difficult the forecasting process. Hence, the proposed method employed policies for non season analyzing, normalizing, and ignoring the correlated date. 85% of the data for train and the rest for testing the proposed neural networks model have used. Results indicate that the proposed method can predict groundwater level of Shahrood Plain for three successive years with the mean square errors of 0.0257m, 0.0270m and 0.0452m. Also, the prediction shows that if the precipitation decreases 30 percent in a year, the groundwater level will decrease 0.7 m.Keywords: Groundwater level, RBF Neural Networks, Seasonal Data, Shahrood Plain
-
دشت هادیشهر با وسعتی معادل 57/55 کیلومترمربع در شمال غرب استان آذربایجان شرقی واقع شده است. در چند سال اخیر، به دلیل برداشت بی رویه از آب های زیرزمینی این دشت، سطح آب زیرزمینی افت شدیدی پیدا کرده است. لذا به منظور یافتن راهکارهایی مفید برای مدیریت صحیح منابع آب زیرزمینی، از ترکیب مدل هوش مصنوعی و زمین آمار برای پیش بینی زمانی و مکانی سطح آب زیرزمینی استفاده شده است. ابتدا برای مدل سازی به روش شبکه عصبی مصنوعی و تعیین بهترین ساختار و الگوریتم از پیزومتر مرکزی استفاده شد. نتایج نشان داد که الگوریتم لونبرگ-مارکوارت(LM) با ساختار 1؛2؛3 (سه ورودی، دو گره میانی و یک خروجی) به ترتیب بهترین الگوریتم و ساختار برای مدل سازی با شبکه عصبی در این دشت می باشد. سپس پیزومتر های انتخاب شده دشت با روش خوشه بندی سلسله مراتبی(HCA) دسته بندی شد و هر دسته از پیزومترها با مدل شبکه عصبی و فازی ساگنو مدل سازی شد و نتایج با استفاده از معیارهای ارزیابی مانند R2 و RMSEمقایسه گردید. در این تحقیق از داده های ماهانه بارش، تبخیر و تراز آب زیرزمینی به عنوان ورودی های مدل استفاده شد که نتایج نشان داد از بین روش های فازی و شبکه عصبی روش شبکه عصبی کارایی بالاتری داشت. لذا برای پیش بینی زمانی و مکانی سطح آب زیرزمینی از روش کریجینگ و کوکریجینگ عصبی استفاده شد.کلید واژگان: دشت هادیشهر, سطح آب زیرزمینی, شبکه عصبی مصنوعی, فازی ساگنو, کریجینگ عصبیIranian Journal of Watershed Management Science and Engineering, Volume:10 Issue: 32, 2016, PP 27 -32The Hadishahr plain, with 56 km2 area, is located in the northwest of the East Azarbaijan province. Due to the intensive withdrawal of groundwater from this area in the recent years, the water level has been declined significantly. In order to find the best method for managing the groundwater resources of the study area efficiently, artificial neural networks and fuzzy methods were utilized to model and predict the temporal and spatial variations of the groundwater level. Firstly, the central piezometer was used for modeling artificial neural network and determining the best algorithm structure. The results show that the forward neural network with the LevenbergÜMarkvrat (LM) algorithm with 1, 2 and 3 order structure is the best method in this plain, respectively. Afterward, the selected piezometers of the plain were classified with the hierarchical clustering (HCA) methods and each piezometers batch was modeled with the Sugeno fuzzy technique. The results were compared using the statistical parameters such as RMSE and R2. In this study, monthly data of rainfall, evaporation, and groundwater level were used as inputs to the model. The results show that the fuzzy and neural network techniques using feed forward neural network with the Levenberg-Markvrat (LM) algorithm achieves the best answer. Thus the neural kriging and neural cokriging method were used, for predicting the temporal and spatial variations of groundwater level.Keywords: Groundwater level, the Hadishahr plain, artificial neural network, Sugeno fuzzy, neural kriging
-
مدیریت منابع آب به ویژه آب های زیر زمینی، در مناطق خشک و نیمه خشک اهمیت زیادی دارد. در چند دهه اخیر به دلیل عوامل طبیعی و انسانی، افت سطح آب زیرزمینی در بیشتر مناطق کشور گزارش شده است. با توجه به اهمیت موضوع روند تغییرات سطح آب زیرزمینی دشت گرمسار در سال های1390-1381 به کمک بهترین روش تخمین گر زمین آماری مورد بررسی قرارگرفت. در آغاز داده های سطح آب زیرزمینی دشت گرمسار (شامل 45 حلقه چاه مشاهده ای) جمع آوری شد و کیفیت و صحت آماری و اطمینان از نرمال بودن آن ها مورد آزمون قرار گرفت. از بین روش های مختلف درون یابی (بر پایه معیار RMSE) همانند کریجینگ ((kriging و عکس فاصله (IDW) با توان های یک تا سه، بهترین روش میان یابی تعیین و نقشه های مورد نظر در نرم افزار ArcGIS9.3 ترسیم شد. نتایج بدست آمده نشان داد که روش کریجینگ بهترین روش پهنه بندی سطح آب زیرزمینی در آغاز و پایان دوره مورد بررسی می باشد. همچنین نقشه های پهنه بندی مکانی سطح آب زیرزمینی در این دوره نشان دهنده ی روند افت شدید سطح تراز آب زیرزمینی در شمال غرب منطقه است و هر چه به سمت جنوب شرق می رویم از مقدار افت سفره آب زیرزمینی کاسته می شود. در قسمت های شمال شرقی و جنوب غربی منطقه نیز طی این دوره سطح آب بالا آمده است و افتی مشاهده نشد. علت آن قرار داشتن منطقه مورد بررسی روی مخروط افکنه و ویژگی آن است. همچنین نتایج نشان دهنده متوسط افت 5/3 متر سطح آب زیرزمینی در کل دشت طی 10 سال گذشته است، که علت اصلی آن کاهش بارندگی و پمپاژ بیش از حد آب زیرزمینی برای کشاورزی طی این دوره بوده است. بنابراین با بهره گیری از مدیریت صحیح و استفاده از سیستم های آبیاری تحت فشار، به کاهش مقدار افت در منطقه کمک خواهد کرد.
کلید واژگان: تغییرات مکانی, سطح آب زیرزمینی, زمین آمار, کریجینگ, دشت گرمسار, بارندگیWater resources management especially for groundwater resources is a very important task in arid and semi-arid regions. Over last decades, because of various natural and anthropogenic factors, critical condition and declined groundwater level have been reported in most regions of the country. With regard to importance of this issue variation pattern of groundwater level in Garmsar plain was assessed using the best geostatistics estimator method over 2002-2011 period. Among the various interpolation methods including Kriging and inverse distance weighting (IDW) with power 1-3, Kriging method was determined as the best interpolation method based on RMSE criterion. Results showed that spatial zoning maps of groundwater level in this period indicates intense depletion of groundwater level in the northwest of the region. Results also show that the average level of groundwater in the whole plain has decreased 3.5 m because of decreased rainfall and over-pumping of groundwater for agricultural uses in the period.Keywords: Spatial variation, Groundwater level, Geostatistics, Kriging, Garmsar, Rainfall
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.