جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "بافت های فرسوده" در نشریات گروه "هنر و معماری"
-
تحقیقات فراوانی درباره رابطه مشارکت شهروندان و نوسازی و بهسازی بافت فرسوده شهری در بین گروه های مختلف و براساس روش های متفاوت انجام شده است؛ از رو، این هدف از پژوهش حاضر کارگیری به روش فراتحلیل به منظور تحلیل و ترکیب نتایج مطالعات صورت گرفته پیرامون ارتباط میان مشارکت شهروندان و بهسازی و نوسازی بافت فرسوده شهری است. به منظور انجام فراتحلیل حاضر، 11 پژوهش مرتبط که در سال های 1393 - 1400 و با هدف ارزیابی ارتباط میان مشارکت شهروندان و نوسازی و بهسازی بافت فرسوده شهری انجام و در فصلنامه های معتبر داخلی به چاپ رسیده بودند، انتخاب شدند. پژوهش های منتخب به روش پیمایشی و با کارگیری به ابزار پیمایش در جوامع آماری متفاوت و برحسب سنجه های پایا به انجام رسیده اند. در گام نخست ارزیابی پژوهش های منتخب، مفروضات همگنی و خطای انتشار، مورد بررسی قرار گرفتند که یافته ها حکایت از همگنی اندازه اثر و عدم سوگیری انتشار مطالعات مورد بررسی داشت. در مرحله دوم، ضریب اندازه اثر و نقش تعدیل کنندگی متغیر میدان مطالعه با به کارگیری نسخه دوم نرمافزار CMA مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته نشان دادند اندازه اثر یا ضریب تاثیر مشارکت شهروندان بر نوسازی و بهسازی بافت فرسوده شهری معادل 573/0 است که برحسب نظام تفسیری کوهن، این میزان، تاثیری در حد بالا ارزیابی می شود. همچنین، با در نظر گرفتن میدان مطالعه به عنوان متغیر کننده، تعدیل این ضریب اندازه اثر استان و شهرستان برابر559 /0است. در واقع، مشارکت شهروندان در استان ها نسبت به شهرستان ها تاثیر بیشتری بر بهسازی و نوسازی بافت فرسوده شهری دارند.
کلید واژگان: بافت های فرسوده, بهسازی, مشارکت, مدیریت شهریA lot of research has been done on the relationship between citizens' participation and the renovation and improvement of the worn-out urban fabric among different groups and based on different methods; Therefore, the purpose of this research is to apply the meta-analysis method in order to analyze and combine the results of the studies conducted on the relationship between citizens' participation and the improvement and renovation of the worn-out urban fabric. In order to conduct the present meta-analysis, 11 related studies that were conducted in the years 2013-2014 with the aim of evaluating the relationship between citizen participation and the renovation and improvement of the worn-out urban fabric and were published in domestic authoritative quarterly journals were selected. The selected researches have been carried out by survey method and using survey tools in different statistical communities and according to reliable criteria. In the first step of the evaluation of the selected studies, the assumptions of homogeneity and publication error were examined, and the findings indicated the homogeneity of the effect size and the lack of publication bias of the studied studies. In the second step, the effect size coefficient and the moderating role of the study field variable were evaluated using the second version of the CMA software. The findings showed that the effect size or the effect coefficient of citizens' participation on the renovation and improvement of the worn-out urban fabric is equal to 0.573, which according to Cohen's interpretation system, this amount is considered a high effect. Also, considering the field of study as a variable, the adjustment of this effect size coefficient of province and city is equal to 0.559. In fact, the participation of citizens in provinces has a greater effect on the improvement and renovation of the worn-out urban fabric than in the cities.
Keywords: Dilapidated Tissues, Improvement, Participation, Urban Management -
نشریه مطالعات هنر اسلامی، پیاپی 43 (پاییز 1400)، صص 598 -616
گذشت زمان معماری شهرها را دستخوش تغییراتی می کند. یکی از مهم ترین این تغییرات، فرسودگی بخش هایی از شهر است که به دنبال ایجاد و تشدید فرسودگی، میزان کارآیی این بافت ها نیز کاهش می یابد. در این راستا، ساماندهی این بافت ها با بهره گیری از سیاست های مختلف مداخله در بافت فرسوده با لحاظ کردن یکپارچگی مدیران امر در سطح شهر می تواند تاثیر مثبت و سازنده ای داشته یاشد. پژوهش حاضر به بررسی نقش و جایگاه مدیریت یکپارچه شهری در ساماندهی بافت های فرسوده و به صورت موردی، به لات شهر رامسر پرداخته است. با توجه به موضوع، اهداف و فرضیات تحقیق، پژوهش حاضر از نوع توسعه ای و به لحاظ ماهیت و روش، توصیفی و تحلیلی است. روش گرد آوری داده ها اسنادی و میدانی و ابزار گردآوری داده ها در بخش اسنادی مشتمل بر مقالات و اسناد شهر رامسر مستخرج از شهرداری این شهر و در بخش میدانی مشاهده و پرسشنامه است که با بهره گیری از نظر 50 نفر از شهروندان در قالب ترسیم جدول و نمودار به تحلیل داده ها مبادرت شد. نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که توجه به معیارهای مدیریت یکپارچه نقش تعیین کننده و مثبتی در ساماندهی بافت فرسوده لات محله رامسر داشته و با توجه به میزان فرسودگی در بافت و تنوع و پراکندگی در آن، بهره گیری از سیاست های بهسازی و نوسازی مناسب ترین سیاست ها جهت بهبود وضعیت و ساماندهی محله بوده تا از طریق همکاری و هماهنگی بین سازمان های دخیل در مدیریت شهر به این مهم دست یافت.
اهدافبررسی نقش مدیریت یکپارچه شهری در ساماندهی بافت های فرسوده.
بررسی نقش مدیریت یکپارچه شهری در ساماندهی بافت های فرسوده و وجه هنری آنها.سوالاتنقش مدیریت یکپارچه شهری در ساماندهی بافت های فرسوده چگونه است؟
نقش مدیریت یکپارچه شهری در ساماندهی بافت های فرسوده و وجه هنری آنها چیست؟کلید واژگان: مدیریت شهری, بافت های فرسوده, لات محله رامسر, هنرIslamic Art Studies, Volume:18 Issue: 43, 2022, PP 598 -616Over time, cities undergo changes, one of the most important of which is the erosion of parts of the city, which, following the creation and intensification of erosion, the efficiency of these tissues also decreases.In this regard, organizing these tissues by using different policies to intervene in the worn tissue, taking into account the integrity of managers in the city can have a positive and constructive effect.The present study aims to analyze the role and position of integrated urban management in organizing worn-out structures and, on a case-by-case basis, to Ramsar neighborhood. According to the subject, objectives and hypotheses of the research, the present research is of a developmental type and in terms of nature and development, is descriptive and analytical.Documentary and field data collection methods and data collection tools in the documentary section include articles and documents of Ramsar city extracted from the municipality of this city and in the field section are observations and questionnaires. Using the opinions of 50 citizens and in the form of drawing tables and graphs, the data were analyzed.The results of this study indicate that attention to integrated management criteria has a decisive and positive role in organizing the worn-out texture of Ramsar neighborhood, and according to the amount of wear in the texture and its diversity and dispersion, the use of improvement policies and Renovation is the most appropriate policy to improve the situation and organization of the neighborhood to achieve this through cooperation and coordination between organizations involved in city management.
Keywords: Integrated Urban Management, Worn-out Texture, organizing worn-out textures -
برای مدل سازی و نمایش شبکه فضایی، رویکردهای متعددی وجود دارد اما فقدان بررسی و مطالعه ارتباط میان رویکردها به چشم می خورد. بنابراین در مرحله مدل سازی شبکه، محققان غالبا بی اطلاع از تنوع رویکردهای موجود در سایر زمینه های تحقیقات شهری، پژوهش های پیشین صورت گرفته در رشته خویش را در پی می گیرند. بافت های مسئله دار به دلیل اتصال پذیری پایین و دسترسی دشوار، در برابر سوانح طبیعی آسیب پذیر می باشند. در این خصوص اصلاح هندسی شبکه معابر نیز، بدون اولویت بندی مشخص، سبب افزایش هزینه های مدیریت شهری و بازدهی کم در حوزه مدیریت ریسک خواهد شد.پژوهش حاضر سعی بر آن دارد تا پس از بررسی زمینه های نظری مدلسازی و نمایش شبکه فضایی، از طریق اولویت بندی مداخلات در خصوص بازگشایی و اصلاح هندسی، منجر به کاهش فاصله ی سفر، افزایش دسترسی و اتصال پذیری شود.جهت روشن شدن نقش و کاربرد نظریه گراف در مدل سازی شبکه، از تحلیل محتوای کیفی بهره گرفته شد و سپس مدل بلوک بندی مجدد، در یکی از بافت های شهر رشت، مورد آزمون قرار گرفت. در این خصوص شاخص پیچیدگی (گراف دوگان)، بهینه سازی توپولوژیکی (الگوریتم مربوطه)، بهینه سازی هندسی (الگوریتم مربوطه و برنامه نویسی در نرم افزار MATLAB)، مرکزیت و اتصال پذیری (SPACE SYNTAX) مورد سنجش قرار گرفتند. نتایج حاصل از تحلیل محتوای کیفی بیان می دارند که جهت تعیین ویژگی های مورفولوژیکی طرح شهری، مناسب خواهد بود تا از گراف دوگان استفاده شود. شاخض پیچیدگی در بلوک مورد مطالعه 8 به دست آمد که از طریق بهینه سازی توپولوژیکی، این عدد به 2 کاهش یافت. با به کارگیری بهینه سازی هندسی نیز میانگین فاصله سفر از 17.4 به 10.68 تقلیل پیدا کرد.یافته های پژوهش حاضر می توانند در طرح های بازآفرینی مورد توجه قرار گیرند تا نواحی تاب آور را پدید آورند.
کلید واژگان: توپولوژی, بهینه سازی, بافت های فرسوده, تاب آوری, شبکه معابرBackgroundThere are several approaches for modelling and representing the spatial network, but there is a lack of study about the relationship between the approaches. Thus, in the network modelling phase, researchers are often unaware of the diversity of approaches in other areas of urban research and pursue previous research in their field. Worn-out urban tissues are vulnerable to natural disasters due to low connectivity and difficult accessibility. In this regard, the geometric modification of the street network without clear prioritization will increase the costs of urban management and lead to low efficiency in the field of risk management.
ObjectivesThe present study tries to reduce travel distance, increase accessibility and connectivity by prioritizing different scenarios of interventions in the field of geometric modification after examining the theoretical fields of spatial network modelling and representation.
MethodTo clarify the role and application of graph theory in network modelling, qualitative content analysis was used and then the re-blocking model was tested in one of the contexts of Rasht City. In this regard, complexity index (dual graph), topological optimization (relevant algorithm), geometric optimization (relevant algorithm and programming in Matlab software), centrality and connectivity (Space Syntax software) were measured.
ResultsThe results of the qualitative content analysis indicate that the use of the dual graph will be appropriate to determine the morphological features of the urban layout. The complexity index was 8 in the studied block, which was reduced to 2 through topological optimization. Using geometric optimization, the average travel distance was reduced from 17.4 to 10.68.
ConclusionThe findings of the present study can be considered in regeneration projects to create resilient areas.Keywords: Topology, Optimization, Worn-out tissues, resilience, Street network. Highlight: • Reducing the vulnerability of worn-out regions by designing resilient networks• Investigating the changes by programming in MATLAB Software
Keywords: Topology, Optimization, Worn-out tissues, Resilience, Street network -
امروزه مشارکت در امور اجتماعی از اصول اصلی توسعه پایدار به حساب میآید. در حوزه مدیریت شهری نیز قدرت یافتن شهروندان و تاثیرگذاری آن ها در امور شهری هسته اصلی رهیافت مشارکتی است. به طوریکه در بازآفرینی بافت های فرسوده طی سه دهه اخیر از این رهیافت به عنوان کلید حل مشکلات و اجرای موثر برنامههای نوسازی یاد شده است. اما تجارب نشان میدهد آنچه که با عنوان مشارکت در مدیریت شهری در ایران مورد توجه قرار گرفته بیشتر ناظر بر تامین مالی و استفاده ابزاری از مشارکت است. در این مقاله تلاش شده است با مطالعه تجربه نوسازی در سه محله سیروس، جوادیه و هفتچنار تهران که با رویکرد برنامهریزی کالبدی - فضایی و برنامهریزی مشارکتی اجرا شده است ضمن احصاء موانع مشارکت، الگویی برای اجرای پروژههای آتی ارایه شود. روش تحقیق این مطالعه کیفی و از تکنیک مصاحبه استفاده شده است. حجم نمونه 30 نفر از مدیران و کارشناسان نوسازی است که در این پروژهها و یا پروژههای مشابه فعالیت داشتهاند. نتایج بدست آمده بیانگر آن است که موانع موجود در دو دسته عوامل ساختاری و عاملیتی قابل دستهبندی است. بدین صورت عوامل ساختاری در سطح کلان شامل ساختارهای سازمانی و در سطح خرد شامل عوامل حقوقی (قوانین و مقرارت) و عاملیت در دو سطح خرد یعنی عوامل فردی و سطح کلان یعنی بعد سازمانی در جلب مشارکت شهروندان مانع ایجاد می کنند. بنابراین برای جلب مشارکت مردم باید این عوامل ساختاری و عاملیتی با یکدیگر هماهنگ کرده و تعامل مثبت و دوسویه بین آن ها برقرار نمود.
کلید واژگان: برنامه ریزی کالبدی- فضایی, برنامه ریزی مشارکتی, شهرهای ایرانی, بافت های فرسودهToday, participation in social affairs is one of the main principles of sustainable development. In the field of urban management, empowering citizens and influencing them in urban affairs is the core of the participatory approach. So that in the regeneration of worn tissues during the last three decades, this approach has been mentioned as the key to problem solving and effective implementation of renovation programs. But experience shows that what has been considered as participation in urban management in Iran is more about financing and instrumental use of participation. In this article, an attempt has been made to study the experience of renovation in three neighborhoods of Sirus, Javadieh and Haftchenar, Tehran, which has been implemented with the approach of physical-spatial planning and participatory planning, while enumerating barriers to participation, to provide a model for future projects. The research method of this study is qualitative and the interview technique has been used. The sample size is 30 renovation managers and experts who have worked in these or similar projects. The results indicate that the barriers can be classified into two categories of structural and factor factors. Thus, structural factors at the macro level, including organizational structures, and at the micro level, including legal factors (laws and regulations) and agency at the two micro levels, ie individual factors and macro level, ie the organizational dimension, create obstacles to citizen participation. Therefore, in order to attract people’s participation, these structural and factor factors must be coordinated with each other and a positive and two-way interaction must be established between them.
Keywords: physical spatial planning, participatory planning, urban regeneration, deteriorated fabrics -
نشریه معماری سبز، پیاپی 23 (بهار 1400)، صص 55 -72
شهرها و فضاهای شهری در اثر گذشت زمان شرایط و موقعیت های اقلیمی، اتفاقات و حوادث گوناگون دست خوش فرسودگی در کالبد خود گشته اند. توجه به بهسازی و نوسازی بافت های تاریخی شهر و به طورکلی دخالت در بافت قدیم همواره یکی از مسایل اساسی شهرهای تاریخی و شهرهایی که دارای هویت و روحیه خاص بوده اند می باشد. تحقیق حاضر به صورت تحلیلی و توصیفی انجام پذیرفته است. از میان شهرهای استان آذربایجان غربی، خوی یکی از شهرهای تاریخی به شمار می رود که هنوز عناصر تاریخی شهر اعم از بازار تاریخی، عمارت شهرداری، کاروانسراها و مساجد فراوان و دروازه سنگی شهر در قسمت بافت تاریخی شهر مشاهده می شود. ثبت بازار تاریخی خوی، عمارت خوی، مسجد مطلب خان خوی، دروازه سنگی و خانه کبیری و آرامگاه شمس تبریزی در فهرست آثار ملی، شهر خوی را در ردیف شهرهای تاریخی قرار داده است و این امر موجب حضور گردشگران داخلی و حتی خارجی در شهر خوی گردیده است. بافت فرسوده محله دو ناحیه 7 محدوده خامچیلار ، شهر تاریخی خوی با مراکز تاریخی و فرهنگی که گنجینه ای گرانبها از تاریخ و فرهنگ را در خود جای داده است با مشکالت فیزیکی و اجتماعی روبرو است.
کلید واژگان: شهرداری, مدیریت, بهسازی, نوسازی, بافت های فرسوده, محله خامچیلار شهرستان خوی -
موضوع کرامت انسانی مورد توجه بسیاری از اندیشمندان و به ویژه بسیاری از اندیشمندان مسلمان بوده است. امروزه با طرح مباحثی نظیر توانمندسازی، حق به شهر، توسعه ی انسانی و آموزش شهروندی، به تدریج ابعاد فضایی کرامت انسانی نیز محل بحث متخصصان و اندیشمندان قرار گرفته است. با این حال، ضرورت تعریف روش و معیارهایی برای ارزیابی کرامت انسانی در سیاست های کلان توسعه شهری همچنان محسوس است. به ویژه این پرسش قابل طرح است که سیاست های کلان شهرسازی چقدر منطبق بر مفهوم کرامت انسانی هستند. برای نمونه، طرح جامع تهران (مصوب 1386)، راهبردهایی را برای نوسازی بافت فرسوده ی شهری مشخص کرده و از جمله از نظر اقتصادی، طرح جامع شهر تهران، «راهبرد نوسازی با تراز مالی صفر» را مطرح می کند. پرسش این است که آیا این اینکه طبق این راهبرد، بودجه ی مورد نیاز برای حمایت از نوسازی در بافت های فرسوده، از طریق سود شهرداری از محل نوسازی همین بافت ها تامین گردد، منطبق بر مفهوم کرامت انسانی است؟
از میان نظریه پردازان مختلف در حوزه کرامت انسانی، این پژوهش با شرح آرای سیدموسی صدر تلاش کرده است که چارچوبی نظری و معیارهای قابل طرح برای سنجش کرامت انسانی در برنامه های توسعه شهری ارایه کند و سپس با ابتناء به این معیارها، راهبرد اقتصادی نوسازی شهر تهران را مورد ارزیابی قرار داده است. به منظور سنجش این معیارها در طرح جامع تهران، این پژوهش اقدام به مصاحبه ی نیمه ساخت یافته با دو گروه از متخصصان کرده است: نخست کارشناسان مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهری تهران (به عنوان متولیان طرح جامع) و دوم کارشناسان سازمان نوسازی شهر تهران (به عنوان متولی نوسازی شهری). مصاحبه ها تا مرحله ی اشباع نظری (جمعا 15 مصاحبه) پیش رفت.
یافته های تحقیق نشان می دهد که بر مبنای معیارهای مستخرج از آراء سیدموسی صدر (شامل معیارهای «حفظ و ارتقاء وحدت در جامعه»، «ایجاد امکان پیشرفت برای همه انسان ها»، «مساوی دانستن افراد مگر به سبب برتری در تقوا، جهاد و علم»، «رسیدگی به امور مردم»، «مسئولیت پذیری همه اهالی شهر نسبت به یکدیگر»، «رعایت آزادی های انسانی» و «نهادسازی برای توانمندسازی محرومان»)، راهبرد اقتصادی «تراز مالی صفر در نوسازی شهری» نمی تواند مبتنی بر کرامت انسانی باشد. در نهایت اینکه با عنایت به گذشت حدود 10 سال از این سند و ظرفیت پیش بینی شده در سند طرح جامع برای انجام بازنگری های پنج ساله، پیشنهاد این مقاله، اصلاح راهبرد اقتصادی نوسازی در طرح جامع شهر تهران است.کلید واژگان: نوسازی شهری, کرامت انسانی, بافت های فرسوده, طرح جامع تهران, امام موسی صدرUrban renovation is a strategic issue in Iran urban development, and it is considered in many urban documents. The deteriorated areas of cities may cause to a variety of social and economic problems for their inhabitants. Living in such areas, may deprive residents from opportunities (such as access to educational space, access to health services, and sense of belonging to a good neighborhood), and so, distort their human dignity. For this reason, urban planners should try to define goals and strategies for renovating urban deteriorated areas. In Tehran, the comprehensive plan (approved in 2007) has identified strategies for the renovation of urban deteriorated areas. In terms of economics, the comprehensive plan of Tehran proposes a "No Cost" renovation strategy which means the renovation process should be realized with the municipal incomes from inside of deteriorated areas (without other incomes of municipality which are gained from rich areas of the city). Is such a strategy based on human dignity? This is the question of this research. In other words, is it consistent with the concept of human dignity to provide the budget required to support renovation in deteriorated areas through the taxes of from the place of renovation?
Since human dignity is a relatively complex concept, and there may not be a complete consensus on the definition and criteria for its measurements, this paper focuses on the views of one of the major thinkers in this area. Sayyid Musa al-Sadr can be a good reference for defining the concept of human dignity, because he has books, speeches and even certain social attempts to address the concept of human dignity. According to the humanitarian and Islamic context of his ideas, this paper, by explaining the views of Sayyid Musa al-Sadr, has tried to present a theoretical framework for measuring human dignity in urban development programs. Then, based on this framework, this article evaluates the economic strategy of Tehran's renovation. In order to evaluate the urban renewal strategy in Tehran's comprehensive plan, this research has conducted a semi-structured interview with two groups of experts: First, the experts of the Tehran Center for Urban Studies and Planning (as the conductor of Tehran Comprehensive Plan), and the second, the experts of the Tehran Renovation Organization (as the responsible organization for urban renewal). The interviews proceeded to a theoretical saturation (a total of 15 interviews).
Research findings show that human dignity can be measured by seven criteria: "maintaining and promoting unity in society", "creating opportunities for progress for all human beings", "considering people equal, except for superiority in piety, endeavor and science", "dealing with people's affairs", "responsiveness of all people to each other", "the responsibility of all citizens towards each other ","human freedoms" and "institutionalizing the empowerment of the disadvantaged". According to these criteria, this paper shows that the economic strategy of "No Cost Urban Renewal", which has been emphasized by the comprehensive plan of Tehran, cannot be based on human dignity.Keywords: Urban Renovation, Human Dignity, Tehran Comprehensive plan, Sayyid Musa al-Sadr -
بناهای باارزش فرهنگی– تاریخی در شهر شیراز، در طی دهه های اخیر با عدم توجه شهروندان مواجه شده و این عامل باعث رسوخ هرچه بیشتر فرسودگی در این بناها بوده است. یکی از مهم ترین عوامل موثر در فرسودگی بناها را می توان عامل اقتصاد دانست. چرا که این عامل مهم ترین تاثیر را در حیات و یا زوال شهرها در طول تاریخ داشته است. این مقاله برانست تا با توجه به اهمیت عامل اقتصاد در پویایی و سرزندگی شهرها، تاثیر آن را در بافت تاریخی شهر شیراز مورد بررسی قرار داده و با بررسی خصوصیات محدوده مورد نظر و تحلیل تاثیر کاربری های مختلف در آن از طریق روش هایی چون روش AHP و نظرسنجی و تهیه پرسشنامه از افراد ساکن در بافت و خارج از آن، در نهایت کاربری متناسب با این محدوده که بتواند در کنار حفظ شان تاریخی بناها، بیشترین رونق اقتصادی را با تاکید بر اقتصاد فرهنگی در محدوده به وجود بیاورد، معرفی کند. روش تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی بوده است که با جم عآوری اطلاعات از طریق روش کتابخانه ای و روش میدانی، به تحلیل این اطلاعات بر روی محدوده مورد نظر پرداخته است. بررسی نتایج نشان داده است که ایجاد کاربری معاصر و متناسب با نیازهای امروز، بهبود بازدهی اقتصادی بافت تاریخی را در پی داشته و موجب ورود مجدد حیات و پویایی به کالبد بناهای باارزش خواهد شد و در نهایت مانع از تخریب بناها و بافت تاریخی می شود.کلید واژگان: بافت تاریخی فرسوده, بناهای باارزش تاریخی, کاربری معاصر, بازدهی اقتصادیThe valuable cultural-historical buildings in Shiraz have been neglected during recent decades while this factor caused much more erosion in these buildings. Economy is one of the most effective factor in buildings erosion because it has had the most important effect on the survival or destruction of cities during the history. Erosion of invaluable cultural-historical buildings not only can cause inefficiency, destruction of the citys image and inappropriate environment for the lives of citizens, but also can destroy valuable legacy of civilization and culture of a society. Thus there will not be any substituent
for this heritage. Given the importance of this heritage, many studies have evaluated different aspects of it. From a cultural, social and economic point of view, it was tried to keep the stability of these valuable heritages and take an effective step in order to enter these buildings to contemporary life. As the most important factor to take out the roles of historical monuments and tissue from contemporary life, economy has played the most important role in the destruction or prosperity of urban life throughout the history. Therefore, indigenous residents left their homes to access more facilities, according to the contemporary era, and finally they gave their places to low-income people, nonnatives, Afghan refugees and criminals. So, investment was not allocated to the historical context and while the focus was on the other parts of the city. Even though historical context is the identity and the basis of each city, it reminds a picture of deterioration,
aging and backwardness (retardation). Despite many studies done in this field, these are not effective for most cities of Iran. So they could not be able to solve destruction and erosion in historical contexts. Accordingly creating important and effective solutions for the historical contexts needs an economic approach in contemporary life. Therefore, one of the most important determinants of dynamism and vitality in historical contexts is creating various activities to prevent the creation of single function utilization in buildings. Functional diversity in the historical contexts can refer more people to the contexts. Valuable historical monuments require utilizations that can return economy aligned with contemporary needs as well as encourage people to visit buildings and historical contexts to eliminate the stagnation and recession of them. Notwithstanding its valuable heritage in historical contexts, Shiraz has not been prevented from erosion and unfortunately its destruction progresses day by day. Relying only on the statistics and having a quantitative view to the historical contexts can be an important reason of that. Another problem is strategies applied in other areas of the city without paying attention to the characteristics of Shiraz. In addition to the exodus of indigenous people, replacing of non-native people, delinquent and creating inappropriate utilities in monuments, caused erosion in the historical contexts of Shiraz. The aim of this study was to evaluate the effect of economy on the historical part of Shiraz while considering its role in vitality and dynamism of cities. Analyzing the features of considered area and the effect of different functions is done through methods such as AHP. A suitable function for this area is defined in order to create the highest economic progress in this area along with protecting historical aspect of buildings. The main question of this study was: How can the importance of economical function of the historical part of Shiraz -along with structural redesigning and changing buildings function- effect the protection of valuable historical- cultural buildings and prevent their erosion and destruction. The analytic descriptive method was used in this research. Data was collected through library and field method. Moreover we investigated these factors through investigating the performed experiences in Iran and other countries in order to make applicable and functional results. We focus on the values of buildings to attract fund and investment which will be provided for a further time. Investigation of the result was shown that making a new function, suitable with current needs can make an economic improvement in historical area. Also, it can provide viability and dynamism to the buildings and historical area while prevent erosion and destruction of these buildings and historical texture.Keywords: Eroded Historical Area, Valuable Historical Building, Current Land Use, Economical Efficiency -
فصلنامه هویت شهر، پیاپی 23 (پاییز 1394)، صص 27 -36
توسعه درونی شهر (میان افزا) به زمین های خالی، کاربری های منسوخ و ناسازگار و بافت فرسوده درون شهر و زیر ساخت آنها، به عنوان سرمایه و فرصت هایی برای توسعه می نگرد که با رشد پیرامونی و پراکنده شهر از جریان توسعه بدور مانده است. این شیوه با امکان افزایش جمعیت و کاربری های مورد نیاز به منظور توازن سرانه های کاربری، سبب توسعه و ارتقاء تعاملات اجتماعی و سرمایه های محلات می گردد. پژوهش حاضر با دستیابی به شاخص هایی به بررسی میزان تطابق توسعه شهر قزوین با رویکرد توسعه درونی پرداخته است. آن گاه تاثیر هریک از شاخص ها و وضعیت آنها به لحاظ استفاده حداکثر از ظرفیت های توسعه درونی، با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی[1]مورد سنجش قرار گرفت. نتایج پژوهش گویای این امر است که در توسعه شهر قزوین اگرچه امکان توسعه از درون وجود دارد، از ظرفیت های یاد شده در توسعه درونی شهر به خوبی بهره گرفته نشده است.
کلید واژگان: توسعه درونی, قزوین, زمین بایر, کاربری های متروکه و منسوخ, بافت های فرسودهHoviate shahr, Volume:9 Issue: 23, 2015, PP 27 -36The population of every urban community, especially in developing countries, has been growing more increasingly by immigration of rural population to cities rather than birth rate. This type of growth has led to an irregular outward trend in expansion of cities and, as a result, a horizontally dispersed urban development toward farmlands and annexation of surrounding countryside. On the other hand, considerable areas in downtown or early districts of the cities, however, are left undeveloped. Naturally, these undesirable conditions make Infill Development Strategies of high importance. Infill Development is one of the major methods applied to downtown development, improvement and compaction. Inside a city, there are a considerable amount of spaces, unused lands and abandoned workshop and factories with their urban infrastructures and installations, which Infill Development regards them as a wealth of opportunities for economic, social and environmental development. This method of development provides a thriving social interaction and retail trade through the increase of population existence and activity in the districts. It also enhances the community assets and improves the quality of neighborhoods by constructing parks, infrastructures, transportation network, art houses, and new shopping malls. Qazvin population has been continually increasing due to its geographical, political and economic situation. Meanwhile, natural and artificial barriers have drastically confined its development direction; therefore, it is especially crucial to consider Infill Development Strategies in its further development. In this research, initially, some useful indicators based on the principles of infill development have been introduced in order to evaluate the conformity between urban developments in Qazvin and infill development strategies. The indicators introduced areas of barren, disused, military and industrial lands in addition to population density, renewal of ruined areas, average number of floors, amount of licenses and capitation balance. Afterwards, the status of each indicator was studied between two comprehensive plans of Qazvin during 1369-1384, and then the effect of each indicator was analyzed and their capacity for utmost use of infill development was evaluated through conducting an Analytic Hierarchy Process (AHP). The ideal value of any indicator is achieved regarding the nature of indicators which is approximately near to zero or to the suggestions of comprehensive plan in 1365 as the base of this study. Analytical Hierarchy Process is a flexible, powerful and easy model to make decisions in situations which conflicting decision criteria make it difficult to choose between the various rival options. The Analytical Hierarchy Process method can be used in these issues because of the simplicity, flexibility of its usage, and its ability to simultaneously use both qualitative and quantitative criteria and evaluate the consistency of judgments. The findings of research illustrate the remarkable capability of Qazvin for infill development. The capacity which has not been exploited efficiently until now and the city suffers from ineffectively implementation of infill development. Furthermore, it is shown that there are areas such as barren lands, military areas as well as abandoned-ruined areas and locations with disused or misused activities which are capable for application of infill development and urban regeneration.
Keywords: Infill development, Indicators for Infill Development, Qazvin, Disused or Misused Activities, Abandoned-Ruined Areas, AHP -
نشریه مدیریت شهری، پیاپی 36 (پاییز 1393)، صص 223 -232امروزه مشارکت مردم در نوسازی بافت فرسوده شهرها به عنوان مهم ترین عامل موفقیت درمدیریت شهری محسوب می شود. بدیهی است که مشارکت مردم در نوسازی بافت فرسوده، نیازمند وجود انگیزه های لازم ساکنین است و وجود انگیزه های لازم مستلزم متقاعد شدن آنها در این کار می باشد. متقاعد شدن نیز نیازمند گفتگو و انعطاف پذیری ساکنین می باشد و طبیعتا گفتگو و انعطاف پذیری مستلزم شناخت عوامل انگیزشی مردم در مشارکت می باشد. مقاله حاضر حاصل پژوهشی است که در خصوص تعیین عوامل انگیزشی مشارکت مردم در بهسازی و نوسازی بافت های فرسوده شهرشیراز انجام شده است. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش از نوع توصیفی- تحلیلی بوده و گردآوری داده ها به شیوه پیمایش صورت گرفته است. ابزار سنجش این پژوهش پرسشنامه ای بود که روایی آن توسط صاحب نظران مدیریت شهری مورد تایید قرار گرفت. نمونه آماری تحقیق شامل 400 نفر از ساکنین محله های مختلف منطقه تاریخی و فرهنگی شهر شیراز است. پرسش اصلی این پژوهش عبارت بود از این که مهمترین عامل انگیزشی مردم برای مشارکت در بهسازی و نوسازی بافت چیست؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که از بین عوامل انگیزشی، عامل محله به خصوص علاقه به بهتر شدن محله و بالا رفتن امنیت آن از سایر انگیزه ها تاثیر بیشتری بر مشارکت داشته است. با بررسی عوامل فردی مشخص شد که سن و نوع جنسیت فرد بر بالا رفتن مشارکت تاثیر دارد.
کلید واژگان: بافت های فرسوده, شیراز, بهسازی و نو سازی, مشارکت, عوامل انگیزشیUrban Management, Volume:13 Issue: 36, 2015, PP 223 -232Urban distressed area has been a serious problem in many cities in Iran for decades. One of the fundamental trends in Iranian government has been the implementation of consistent strategies for overcoming problems of urban distressed area. Old historical zone of Shiraz city is among the distressed area with different cultural, social and physical problems. Amongst the improvement and renovation policies for dealing with distressed areas is the concept of the people participation. Partnership is part of the social responsibility to overcome the urban problems. ‘People Participation’ is a very commonly used term in the urban development literature as well as in policy making and implementation by both governments and non-governmental bodies. It can be defined as an interventionist process leading to a sustainable improvement in the standard of living and welfare of the people living in the distressed areas. What people say is also what they believe as well as what they need. When investigating about the population structure of Shiraz distressed area, what the residents believe about their living area and their partnership in improvement and renovation is very important. The current study investigated what factors motivate people to participate in improving and renovating their living areas. For this purpose, answering the following questions was conducted: 1) What ate the residents’ views concerning their willingness to cooperate with the government for improving and renovating Shiraz distress areas. 2) What are the factors that motivate residents to participate in improvement and renovation? 3) What are the barriers that interfere with people’ participation? In this study, the technique of the questionnaire is used and the statistical analysis of the questionnaire is carried out using the SPSS program. By using the questionnaire data, the population structure of Shiraz distressed area and their willingness to participate in improving and renovating program were identified. The questionnaire carried out in this study consisted of 21 questions. The questions were presented in either a short answer or multiple-choice format. The questionnaire survey carried out from July; 2012 until November 2012. 400 residents of the entire population of old historical zone of Shiraz city were asked to answer the survey questionnaire. In order to analysis the questionnaire. The questionnaire was assessed to see what will encourage people to participate in improving and renovating program. This is assessed by asking respondents to judge the partnership. The respondents were asked to rate the agreement of each item. It refers to the degree to which an individual approve the benefit of participation in improving and renovating program. There are different motivations affecting the people participation in improving and renovating program. For finding the motivations affecting the people participation, Kendall’s tau correlation coefficient was calculated for bivariate comparisons between partnership and different items. Strong association was found for age and gender of the respondent. Also, the respondents who like to have relation with their neighbors and those have participated for regeneration and revitalization of urban distressed areas have more tendencies in participation. The most important reasons for participating in improving and renovating program identified through this study were; security progress of districts, the houses firmness and district cleanness. Survey respondents also indicated that encouragement of others, significantly contributed to the participating in improving and renovating program.Keywords: Distressed Area, Improvement, Renovation, Shiraz, Motivation Factors -
موضوع نارسایی شاخص های سه گانه مطرح شده توسط شورایعالی شهرسازی و معماری ایران در راستای شناسایی بافت های فرسوده شهری، همواره مورد انتقاد محافل مختلف قرار گرفته است. بر این اساس، مقاله حاضر بر آن است تا به بازخوانی شناسایی بافت های فرسوده شهری از طریق ارائه مدلی مناسب، و کاربست آن در بلوک های شهری محله هدف مطالعه پرداخته و عوامل و متغیرهای اصلی فرسودگی شهری را کشف نماید. روش تحقیق در این مقاله تلفیقی از روش های فراتحلیل و استفاده از متون معتبر جهانی در ارتباط با شاخص های فرسودگی از یک سو و روش تحلیل داده های ثانویه مربوط به بلوک های شهری در محیط نرم افزارهای تحلیل آماری و سیستم های اطلاعات جغرافیایی از سوی دیگر است. یافته های این مطالعه نشان می دهد که به ترتیب، عوامل اصلی شناسایی بافت های فرسوده در محله مورد مطالعه را، آسیب پذیری سازه ای، فرسودگی اقتصادی محرومیت و فقر شهری تشکیل می دهند که در این میان دو عامل اول، حدود 50 درصد فرسودگی و سه عامل در کنار هم حدود 70 درصد فرسودگی شهری را تبیین می کنند. همچنین تبیین ارتباط بین شاخص های معرفی شده در این مطالعه با شاخص های سه گانه شورایعالی شهرسازی و معماری ایران نیز نشان داد که شاخص های قیمت زمین، نرخ نوسازی، تراکم جمعیتی و خانوار در واحد مسکونی به ترتیب، ارتباط بیشتری را با شاخص های مربوطه دارند.
کلید واژگان: بافت های فرسوده, تحلیل عاملی, آسیب پذیری سازه ای, فقر شهری, فرسودگی اقتصادیIn recent years، the old urban fabrics identification has become a challenging issue in urban planning society in Iran. The insufficiency of triple indices which had been introduced by the High Council on Urban Planning and Architecture has been criticized by experts several times. In this paper we reconsider the existing urban fabrics identification method and introduce a suitable model and apply it in the urban blocks of an urban neighborhood، Karim Abad in Tehran، thus finalizing the principal factors and variables in identification of the urban decayed fabrics. Research method in this paper is a combination of meta-analysis and using reliable literatures about decayed urban fabrics indicators on the one hand and a data analysis method of secondary data of urban blocks from statistics analysis and GIS (Geographic information system) software on the other hand. Consequently، to reach the specific aims of the study، first، general decayed urban fabrics indicators were extracted from the related literature. Then، by combining some of these indcators and considering the specific conditions of the study area and also cheking for the applicability of adopting factor analysis method، nine urban decayed fabrics indicators were used in twenty four blocks of study area. The results of the present study show that the main factors of urban decayed fabrics identification in the study area are respectively، structural vulnerability، economic deterioration، social exclusion and urban poverty. Among these factors، the first and the second ones explain approximately 50 percent of urban decayed fabrics، and commulatively all the three extracted factors explain about 70 percent of urban decayed fabrics. Moreover، the explanation of the relationship between factors introduced in this study and those which had been introduced by the High Council on Urban Planning and Architecture، demonstrates that land cost، renewal rate، and population density are the indicators which respectively have the most connection with the previously introduced indices for identification of the decayed urban fabrics. Based on the studies of Lee and Bourne، which was mentioned in the theoretical framework of this study، application of new economic and social indicators in the process of decayed urban fabric identification is deemed necessary. Therefore، according to expert’s emphases and due to serious criticisms of the indicators used for the identification of decayed urban fabrics in Iran، in this paper، a new approach for identification of decayed urban fabrics with the application of social and economic indicators in the sample community is developed. Our findings show that the applied 9 soci-economic as well as physical indicators in 24 urban blocks of the case study، show that besides the criteria’s adopted by the High Council on Urban Planning and Architecture، the most important factors for identification of decayed urban fabrics are respectively، structural vulnerability، economic deterioration، social exclusion and urban poverty. Moreover، the explanation of the relation between factors introduced in this study and those which had been introduced by the High Council on Urban Planning and Architecture show that land cost، renewal rate، and population density، are the indicators which respectively have the most connection with the previously introduced indicatorsKeywords: Old Urban Fabrics, factor analysis, Structural Vulnerability, Urban Poverty, Economic Deterioration -
مجله منظر، پیاپی 25 (زمستان 1392)، صص 49 -53فرسودگی بافت های شهری یکی از معضلاتی است که از گذشته های دور شاهد آن هستیم، اما در چند دهه اخیر، ابعاد گسترده تری پیدا کرده است. اقدامات گوناگونی که به صورت نوسازی بافت های فرسوده شهری در جهان و از جمله در ایران صورت گرفته است، نتایج ناموفق یا با موفقیت کمتری داشته است. اینکه «فرسودگی چیست؟» و «نوسازی بافت های فرسوده به چه معنی است؟» پرسش هایی است که همواره پیش روی پژوهشگران بوده است. مطالعات نشان می دهد اقداماتی که تاکنون انجام شده است، نتوانسته نیازهای نوسازی بافت های فرسوده شهری را پاسخ گوید.
هدف این مقاله، به چالش کشیدن مسایل مربوط به فرسودگی و نوسازی و کوشش در جهت یافتن پاسخ پرسش های مطرح شده در بالا است. با دید انتقادی به رویکردهایی که تاکنون نسبت به فرسودگی و نوسازی بافت های شهری ارایه و به آنها عمل شده است، این مسئله بیش از پیش عیان می شود که درک درستی از فرسودگی و نوسازی وجود ندارد.
نتایج حاصل از پژوهش چندساله که بخشی از آن در این مقاله بیان شده، نشان می دهد هم پدیده فرسودگی و هم برنامه نوسازی نیازمند تغییر روش و نگرش از تفکر جزء نگر به تفکر کل نگر است تا درک درستی از نوسازی حاصل شده و اقدامات صورت گرفته مفید واقع شود. در این رابطه، «فرسودگی» را پدیده ای بسیار پیچیده می دانیم که برحسب شرایط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی یک جامعه تغییر می کند. «نوسازی» نیز به عنوان برنامه پیشگیری، کاهش اثرات و بازگرداندن بافت شهری فرسوده به حالت کارآمد، در صورتی شناخته می شود که ترمیم شبکه های آسیب دیده اجتماعی و اقتصادی و برقراری مجدد جریان های قطع شده را انجام دهد.
کلید واژگان: نوسازی, بافت های فرسوده, عوامل اجتماعی, عوامل اقتصادی, نگرش سیستمی, توسعه یکپارچه و پایدارMANZAR, Volume:5 Issue: 25, 2014, PP 49 -53Old urban fabrics have always been major problems which have presented wider dimensions in recent decades. Various measures in old urban fabrics renewal in the world، including Iran، have resulted in unsuccessful or less successful consequences. Multiple questions such as «What is urban blight?» And «What does renewal of old urban fabric mean?» have been posed to researchers. Moreover، studies show that the procedures have failed to answer the needs of urban renewal of old fabrics. The paper aims to challenge issues related to old urban blight and renewal and efforts in order to find answers to the posed questions. Having a critical approach toward old urban fabric and renewal of urban fabric، it is more explicit that no proper understanding old urban fabric renewal has been introduced yet. The results of perennial researches presented in this paper explains that either the phenomena of urban blight and urban renewal program requires a change in method and approach from detailed thinking to holistic thinking to be usefully measured and known. In this regard، the «urban blight» phenomenon is very complex in terms of social، economic، political and social changes. «Renewal» as well as a program for preventing mitigating and restoring urban blight will efficiently been known in case it repairs damaged social and economic networks and restores interrupted currents.Keywords: Renewal, Deteriorated Fabrics, Social Factors, Economic Factors, Systematic Approach, Integrated, Sustainable Development -
بخش عمده ای از سطح شهرهای کشور ما، با پدیده فرسودگی و ناکارآمدی مواجه است. در این محدوده ها سرمایه های انسانی، مالی، اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی کشور در معرض خطر ناشی از حوادث غیر مترقبه و کژکارکردی هاست و به شدت نیازمند بهسازی، بازآفرینی، و سامان دهی است. توسعه درون زای شهری، موضوعی پیچیده، چندوجهی و میان بخشی و حتی فرابخشی و با ابعاد کالبدی و غیرکالبدی نظیر ابعاد اقتصادی، مالی، مدیریتی، و حتی اجتماعی و فرهنگی است. برخلاف انتظار اولیه، ابعاد غیر کالبدی با اینکه در اولویت نبوده و کمتر به آن توجه شده، ابعاد کالبدی را تحت الشعاع خود قرار می دهد. در این مقاله به دنبال تبیین نقش و اهمیت توجه به ابعاد غیرکالبدی موضوع، به طرح مباحثی قابل اعتنا در موضوعات اقتصادی، مدیریت مالی، سرمایه گذاری، و تامین مالی و مدیریت عمومی برنامه بهسازی و نوسازی بافت های فرسوده پرداخته و شاخص هایی را برای شناخت ظرفیت های بالقوه اقتصادی و مدیریتی موضوع بیان شده است.در بخش اقتصادی، ضمن بررسی اسناد و مدارک در حوزه مبانی و تئوری های موجود، چند نمونه موردی به استناد مستندات و تجربه در ایران مد نظر واقع شده و در بخش مدیریت مالی، ضمن معرفی صنعت ریت (شرکت های سرمایه گذاری زمین و مستغلات آمریکا)، چندین روش نو برای تامین مالی طرح های توسعه درونی شهرها مطرح شده است. در بخش آخر، بر ابعاد مدیریتی تحقق نهضت توسعه درون زای شهری و ضرورت تعریف حلقه و عنصر تسهیلگر در چرخه بهسازی و نوسازی تاکید شده است. در نتایج حاصل از این پژوهش، ضمن عرضه نگاهی نو به موضوعات غیر کالبدی بهسازی و نوسازی بافت های فرسوده شهری، ضرورت توجه هر بیشتر برنام هریزان و مدیران شهری به ابعاد غیرکالبدی برای پیش گیری از فرسودگی ها و تسهیل روند توسعه درونی شهرها، روشن شده است.کلید واژگان: توسعه درون زای شهری, بافت های فرسوده, ابعاد غیر کالبدیLarge areas in our cities are considered as urban distressed areas where human, socioeconomic and cultural capital is prone to disasters and adverse functions. Redevelopment is a multidisciplinary process including both physical and non-physical aspects such as socioeconomic, finance, administrative, and cultural factors. Contrary to what is initially expected, these neglected or not prioritized factors in reality govern the physical aspect. This paper attempts to explain the importance and impact of non-physical factors in rehabilitation projects. To this end, the experience of implementing several redevelopment projects throughout Iran is reviewed and some new financing modes are proposed. Finally, the importance of a catalytic element in the redevelopment cycle is stressed.
-
آنچه در حوزه نوسازی بافت های فرسوده به عنوان واقعیتی انکارناپذیر هنوز خودنمایی می کند، ابهام در مبانی نظری راهبردی نوسازی و فقدان مدل اجرایی و عملی مشارکت مردمی است. این امر سبب شده تا موضوع نوسازی بافت های فرسوده همچنان در محاق بلاتکلیفی و سردرگمی باقی بماند. از دیگر سو نیز حاکمیت روحیه عمل گرایی افراطی و گریز از یافتن پاسخ برای موضوعات چالشی و بنیادین نظری در نوسازی تهران، سبب شده تا قطار نوسازی قبل از شناسایی مسیر و ریل گذاری مناسب به سوی مقصدی نامعلوم به راه افتد. اقدامات ناهمسو و متعارض نظیر فروش متری مسکن در بافت های فرسوده، فروش اوراق مشارکت، شناسایی و خرید اراضی ذخیره در محدوده شهر تهران، بیانگر تعلق خاطر متولیان اجرایی نوسازی به اقدامات سهل و آسانی است که حتی در صورت موفقیت نیز منجر به نوسازی نخواهد شد. اما این اقدامات متاسفانه تاکنون بیش از هر چیز دیگری، نشانه نگاه اقتصادی و نه اجتماعی متولیان اجرایی شهر به این موضوع چند بعدی است. اگرچه مجموعه مدیریت شهری، بارها بر نفی نگاه اقتصادی تاکید داشته است. در این مقاله تلاش شده تا با بررسی موانع کلان اجرا و پیاده سازی طرح های نوسازی، مدل های مشارکتی بخش خصوصی نیز مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گیرد.
کلید واژگان: نوسازی, بافت های فرسوده, بخش خصوصی, مشارکت, مدیریت شهری
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.