به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « کشاورزی » در نشریات گروه « هنر و معماری »

  • صبا غلامی*، رضا مهرآفرین، سید رسول موسوی حاجی، طاهر صفر راد

    مطالعه مبحث دورسنجی درواقع علمی است که درباره محدوده و یا یک پدیده اطلاعات جامع و کاملی درباره شی یا پدیده مورد نظر بدون تماس فیزیکی با آن به ما می دهد. درواقع علم سنجش از دور شامل مشاهده زمین از بالا به پایین (Earth observation systems) می شود. دورسنجی در کنار دیگر علوم به صورت یک ابزار کمک کننده و به عنوان یک دانش قوی با دیدگاهی میان رشته ای به دیگر علوم ازجمله باستان شناسی کمک می کند. زاگرس مرکزی خصوصا منطقه کرمانشاه و کردستان عراق به دلیل پتانسیل های محیطی از دیرباز خصوصا در زمان ساسانیان برای زندگی و تشکیل استقرار انتخاب شده است . در این مناطق بر اساس مطالعات سنجش از دور و استفاده از آن، مطالعه کاربری اراضی و تشخیص ارزش های خاکی و پوشش گیاهی، در راستای بررسی توسعه کشاورزی در دوران ساسانی و یافتن بقایای مادی ای که این ادعا را ثابت کند، انجام شده است . در زاگرس مرکزی از زمان ساسانیان بقایای باستانی بسیاری مربوط به تاسیسات کشاورزی اعم از سیستم های آب رسانی برجای مانده است؛ که با ماهواره کرونا در لندسکیپ گذشته منطقه قابل تشخیص است . این نوشتار در تلاش است با نگاهی نو به کاربرد انواع سنجنده های راداری و حرارتی در باستان شناسی، زاگرس مرکزی (غرب کرمانشاه) و زاگرس شمالی (کردستان عراق) را برای شناخت باستان شناسانه محیط زیست و پوشش گیاهی مورد مطالعه قرار دهد و با استفاده از سنجش از دور و شناخت کاربری اراضی ، چنین نتیجه گیری کند که در منطقه مذکور با توجه به تحلیل های جغرافیایی در دوران ساسانی کشاورزی، هم به صورت دیم انجام می شده و هم به صورت آبی . درواقع این دو روش در یک منطقه مکمل یکدیگر بوده اند. روش مطالعه این مقاله بر اساس سنجش از دور و تحلیل های مبتنی بر آن در جغرافیای کردستان عراق و کرمانشاه انجام گرفته است .

    کلید واژگان: سنجش ازدور, پوشش گیاهی, کاربری اراضی, کشاورزی, دوران ساسانی}
    Saba Gholami*, Reza Mehrafarin, Seyed Rasol Mosavi Haji

    By studying the topic of remote sensing, we are confronting to a  science that gives us comprehensive and complete information about the range or a phenomenon without physical contact with it. It also deals with quantifying the behavior of materials in interaction with electromagnetic energy. Actually , the science of remote sensing includes observing the earth from top to bottom (Earth observation systems. Along with other sciences, remote sensing helps other sciences, including archeology, as a helpful tool and as a strong knowledge with an interdisciplinary perspective.This method in archeology can quickly and accurately discover ancient artifacts deep in the earth and on the surface of the earth. Monitoring of ancient sites, by focusing on ancient sites and using satellites such as Spot, Corona, Landsat and Quickbird, is possible by analyzing satellite images and processing them.  Analyzing data from satellites is very useful and practical in order to investigate terrestrial phenomena such as vegetation, surface soils, rocks, water, cities, human phenomena, etc. In the western region of Kermanshah and Iraqi Kurdistan, many ancient remains related to agricultural facilities, including water supply systems, have been left since the Sassanid era, which can be identified with the Corona satellite in the past landscape of the region.  This article is trying to study the western region of Kermanshah and Iraqi Kurdistan by looking at the use of radar and thermal sensors for the archaeological knowledge of the environment and vegetation . and study the condition of soil, water and  pastures (land use) in relation to the remaining  facilities related to agriculture of the region. The study method of this article was library.

    Keywords: remote sensing, vegetation, remote sensing in archaeology, land use, Sassanid era}
  • محسن جاوری*، بهروز آقایی
    پژوهش حاضر به بررسی طیف گسترده ای از مولفه های مادی جوامع دام پرور/کشاورز دوره باستان متاخر می پردازد که در یک محدوده 250 هزار هکتاری در جنوب غرب استان فارس واقع شده اند. مولفه های نام برده متشکل از معماری های مسکونی، دیوارها، تراس بندی ها قنات ها و سازه هایی با کاربرد نامشخص و البته سفال های گونه نمای دوره باستان متاخر است. ساختار این مولفه های مادی در کنار تطبیق متغیرهای اقلیمی در دوره باستان متاخر و زمان حال، به ما این اطمینان را می بخشد که مولفه های نام برده متعلق به جوامع متحرکی از دوره باستان متاخر هستند که بخشی از سال را در این حوزه سکونت داشته اند. افزون بر این، ساختار معماری و نظام استقراری منزل گاه های فصلی و رابطه مستقیم آن ها با مراتع و همچنین سیستم کنترل آب جهت کشت دیم در دامنه های شیب دار، نشان دهنده ساختار اجتماعی و راهبرد اقتصادی (دام پرور/کشاورز) جامعه مورد مطالعه در پژوهش حاضر است. مشخصه های منزل گاهی و سکونت گاهی و چگونگی مختصات اقتصادی و اجتماعی جوامع دام پرور/کشاورز دوره باستان متاخر پرسش بنیادین و همچنین ارزیابی توانایی بالقوه این جامعه در پیکربندی نهادهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی عصر باستان متاخر از مهم ترین اهداف و این مقاله به شمار می آید. ضرورت این پژوهش نیز از آنجاست که باستان شناسی دوره باستان متاخر، در بیشتر موارد معطوف به بررسی شواهد به دست آمده از سکونت گاه های شهری و روستایی بوده است، مطالعه یافته های به دست آمده از بررسی های میدانی صورت پذیرفته در این پژوهش می تواند درک عمیق تری از ساختار اقتصادی-اجتماعی دوره باستان متاخر برای پژوهشگران این حوزه مطالعاتی ایجاد نماید. بنابر این، از مطالعه نظام استقراری، ظرفیت های ساختاری منزل گاه ها و دیگر مولفه های مادی موجود می توان این گونه استنباط به عمل آورد که جوامع دام پرور/کشاورز باستان متاخر به درجاتی از پیچیدگی های اقتصادی و اجتماعی دست یافته و در یک نظام اقتصادی-اجتماعی بزرگتر نقشی کلیدی را ایفا می نموده اند.
    کلید واژگان: منزلگاه فصلی, دام پروری, کشاورزی, فارس, دوره باستان متاخر}
    Mohsen Javeri *, Behrooz Aqaiekoohi
    The present study examines a wide range of material components of agro-pastoralist communities in late antique Iran who inhabited an area of 250 thousand hectares in the southwest of Fars province. The components include residential buildings, walls, terraces, qanats, unidentified structures, and pottery sherds that exhibit characteristics of the late antiquity era. The structure of these componentsas well as climatic variables during the late antiquity era provide compelling evidence that the componentswere utilized by mobile societies who inhabited the regionseasonally. Furthermore, the architectural structures and seasonal settlements and their direct relationship to pastures and water-control systemsfor dry farming on steep slopes serve as additional proof of the social structure and economic approach (pastoral/agricultural) of the intended society. The primary goal and objective of this study are, respectively, to ascertain the socio-economic characteristics of agro-pastoralist societies in late antiquity, and explore their capacity to establish economic, social, and political institutions. The need for this research comes from the fact that most archaeological studieson this period focus on evidence from urban and rural settlements. Thus, analyzing data through GIS to interpret the systems of settlements and the correlation between material components and environmental behavior can provide a deeper understanding of the socio-economic structures of late antiquity for scholars of this field. The results of the study indicatethat the agro-pastoralist societies of this era had attained a level of complexity in their socio-economic systems and played a significant role in the broader socio-economic framework.
    Keywords: seasonal settlement, animal farming, Agriculture, Fars, late antiquity}
  • زهرا بیگم تقوی، کمال رهبری‎منش*، مریم ارمغان

    ابتدایی‌ترین و اصیل‌ترین صورت مسکن انسان‌های یکجانشین، مسکن روستایی است که به دنبال تغییر در شیوه کوچ‌نشینی عموما بر پایه کشاورزی و دامداری، رشد و گسترش یافته است و بیانگر مفهوم تداخل گسترده کار و معیشت، سکونت و عدم وجود تفکیک زمانی فعالیت‌ها در نظام زندگی روستایی است. در دهه‌ی 40 در ایران، اصلاحات ارضی به‌عنوان مقطعی سرنوشت‌ساز، مبدا تحولات عمده‌ای در اقتصاد، روابط اجتماعی، مهاجرت، اشتغال، توسعه‌ی شهرنشینی قرار گرفت و آغازی بر دگرگونی در شکل کالبدی مسکن روستاها بود. سه منشا بنیادی از امور غیراقتصادی- تغییر در توانمندی جوامع، تغییر در فناوری و تغییر در نهادهای عمومی جامعه- در شکل‌گیری تحولات اقتصادی تاثیرگذارند. این پژوهش به دنبال فهم و تبیین فرآیند تحولات اقتصادی و چگونگی تاثیر آن بر مسکن روستایی است. در این پژوهش که از نوع توصیفی- تحلیلی می‌باشد با بررسی‌های میدانی و مطالعه اسنادی- کتابخانه‌ای در نظریات صاحب‌نظران این نتیجه حاصل گردید که: فرآیند تحولات اقتصادی توانسته است تنها باعث بهبود فضاهای زیستی و افزایش امکانات و تسهیلات آسایشی روستانشینان گردد، ولی فضاهای تولیدی معیشتی در مسکن روستایی به‌عنوان حلقه‌ای از نظام تولید، در طی این سال‌ها مغفول مانده است و در سازمان‌دهی فضایی مسکن روستایی در حوزه معیشتی، تنها به فضاهایی مانند انبار و طویله اشاره شده است، درحالی‌که عرصه در مسکن روستایی باغ، باغچه و زمین زراعی را نیز شامل می‌شود که مهم‌ترین بخش خانه روستایی به‌حساب می‌آید. این امر سبب شده کالبد سکونتگاه‌های روستایی به‌واسطه تغییر در الگوهای رفتاری معیشتی ساکنین، به سمت مسکن شبه شهری و اقتصاد روستایی از یک اقتصاد تولیدی به سمت اقتصاد مصرفی حرکت نماید؛ بنابراین لزوم به‌کارگیری عناصر کشاورزی (باغ، مزرعه، مرتع و دامداری) در معماری مسکن روستایی ضرورتی اجتناب‌ناپذیر می‌نماید.

    کلید واژگان: مسکن روستایی, اقتصاد, کشاورزی, رویکرد تولیدی- معیشتی}
    Zahra Beigom Taghavi, Kamal Rahbari Manesh*, Maryam Armaghan

    Rural housing is the most primitive and original form of housing for people with fixed habitation. It has developed and expanded due to the changes in the forms of nomadism, especially those that occurred based on agriculture and animal husbandry. of the society— are influential in encouraging economic changes. This study seeks to understand Rural housing reflects the concept that the spaces of livelihood and living are mostly interrelated and that there are no definite time boundaries between activities in rural life. The Iranian Land Reform, a prominent landmark in the 1960s, has been the starting point of major changes in the economy, social relations, migration, occupation, and urban development and marked a major shift in the physical form of rural housing. Three fundamental sources of noneconomic affairs —changes in the knowledge and science of societies, changes in technology, and changes in the public institutions and explain the process of economic change and how it affects rural housing. In this descriptive-analytical study, with the help of field and desk studies and investigation of the ideas of theorists, it was concluded that the process of economic change has only improved living spaces and increased facilities and local amenities for villagers, but livelihood production spaces in rural housing, as a link in the production system, has been neglected during these years. Moreover, in the spatial organization of rural housing, the only spaces that receive attention in the area of ​​livelihood are warehouses and stalls. However, in rural housing, a site also includes gardens, orchards and farms that are the most important parts of a rural house. This has changed the living patterns of residents and caused rural settlements to become semi-urban. Furthermore, the productive economy of rural life has turned into a consumer economy. Therefore, the need to use agricultural elements (gardens, farms, pastures and livestock) becomes an inevitable necessity in the architecture of rural housing.

    Keywords: Rural Housing, economy, agriculture, livelihood-production approach}
  • بهمن خسروی پور، مریم زنگنه، محمد خدامرادپور
    آب از نهاده های اصلی کشاورزی و رکن اساسی توسعه کشاورزی به شمار میرود. بحران آب چالشی بزرگ برای کشور ایران و تمام کشورهای جهان است. آب جایگاه ویژهای در توسعه پایدار کشاورزی دارد و مصرف نادرست آن موجب عدم دستیابی به پایداری در توسعه کشاورزی میشود. کشور ایران با قرار گرفتن در ناحیه ی گرم و کمبارش جهان نه تنها با معضل تامین آب مورد نیاز کشاورزی بلکه با تهیه و دسترسی به آب شرب بهداشتی هم رو به رو میباشد. عدم انجام تحقیقات لازم در بخش پیشبینی خشکسالی در سالهای گذشته و یا عدم توجه به تحقیقات به عمل آمده، موجب بروز بحران آب در کشور ایران شده است. این بی تدبیری و عدم توجه، ضربات بزرگ و جبران ناپذیری به تمام بخشهای اصلی کشور و زندگی روزانه مانند روند سریع بیابانزایی، پدیده ریزگردها، مهاجرت روستاییان، معضلات اجتماعی، کاهش تولیدات کشاورزی و غیره را به دنبال داشته است. در این تحقیق که به صورت مروری و با استفاده از منابع مکتوب کتابخانهای و سایتهای اینترنتی تهیه شده، مساله آب، بحران آب و بخش کشاورزی، توسعه پایدار و مدیریت بحران آب بررسی و راهکارهایی را در پایان ارائه مینماید.
    کلید واژگان: آب, کشاورزی, خشکسالی, بحران آب}
  • مجید یوسف نیاپاشا*، ماریا برزگر
    توانایی تولید غذا و امنیت غذایی یکی از شرایط خودکفایی است و موضوعی استراتژیک در هر جامعه و کشوری تلقی می گردد. روستا مهمترین و اولین مرجع تولید کننده غذا در ایران بوده که بافت و کالبد آن متاثر از تولید غذا، طراحی و توسعه پیدا کرده است. این نقش مهم در طرح های توسعه کنونی روستاها مورد بی توجهی قرار گرفته است. طرح های توسعه کنونی، ملهم از الگوهای شهری هستند که برمبنای الگوهای شهرسازی مدرن و وارد شده از غرب توسعه یافته اند. این طرح ها با از بین بردن بافت روستایی، هویت معماری و تضعیف روابط اجتماعی، از نقطه نظر مهمتری موجب تضعیف تولید غذا و نقش تولیدی روستاهای ایران می شود که خود بحران های متعدد اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و امنیتی را در پی خواهد داشت. از این جهت ضروری است الگو و یا اندیشه «مدل-گونه » به منظور برنامه و طرح ریزی برای توسعه آتی روستا پیشنهاد گردد به طوری که موجبات تقویت تولید غذا و نقش تولیدی روستاهای ایران را به شکل مناسبی فراهم کند. اندیشه ها و تئور ی های «مدل-گونه» در چهارچوب شهرسازی سبز با هدف تولید پایدار غذا، خصوصا در مقیاس شهری و انواع دیگر سکونتگاه های انسانی، راهکارها و پیشنهادهایی را ارایه کرده اند که بافت و برنامه توسعه کالبدی سکونتگاه های انسانی را شکل می دهند. نوشتار حاضر همراه با بررسی ویژگی های کلی بافت روستاهای ایران به نقد و بررسی این اندیشه ها در جهت سنجش قابلیت تطبیق و الهام از آن ها برای توسعه بافت روستاهای ایران اقدام نموده است. نتیجه این بررسی نشان می دهد که اندیشه «شهرسازی دهقانی» اندیشه مناسب تری نسبت به دیگر اندیشه های موجود به منظور الهام و الگوبرداری از آن برای طرح ریزی توسعه کالبدی روستاهای ایران می باشد. از آنجا که این اندیشه بر توسعه کالبدی شهر و انواع سکونتگاه های انسانی بر پایه تولید، مصرف و فروش محصولات کشاورزی و باغی در پیوند با زمین، استوار است، موجب تقویت نقش تولیدی روستاهای ایران خواهد شد. بنیان این مطالعه رویکردی قیاسی و تطبیقی است که با استفاده از مطالعه کتابخانه ای به سرانجام رسیده است.
    کلید واژگان: روستاهای ایران, تولید پایدار غذا, کشاورزی, توسعه کالبدی, شهرسازی دهقانی}
    Majid Yousefniapasha*, Maria Barzegar
    Food production, food security and self-sufficiency are among the strategic concerns of communities around the world. FAO announced that in 2050 the amount of food production must be doubled. Villages are the primary responsible places for food production through agriculture and animal husbandry activities. Accordingly, the spatial organization of villages and rural houses has been highly influenced by food production activities. Current rural development projects in Iran, however, have paid little attention to this productive role of villages. The design of these projects is mainly inspired by modern urban planning and development models, imported from the West. Aside from the elimination of rural spatial and architectural identity as well as weakening of social relations, these projects undermine the importance of food production in these settlements. It is, therefore, critical to propose a conceptual framework for planning the future development of villages, while supporting their food production activities. The first part of this article examines the main characteristics of villages across the country to find out main factors and influential principles that shape these settlements. Theories of green urbanism have been adopted in order to identify those physical aspects of rural settlements that are related to food production activities. The findings of this study show that the concept of "agrarian urbanism" can provide a proper framework for the physical development of rural settlements. The idea of the physical development of human settlements based on production, consumption and trade of agricultural and horticultural products will strengthen the food production role of villages. This theory, proposed and developed by Duany and DPZ, aims at enhancing the quality of life within all transects mainly based on food production and provides some suggestions within the framework of green urbanism to shape and develop the spatial organization of different types of human settlements. This study adopts a deductive approach and is based on a literature review, which compares theories concerned with food production and their influence on human settlements in the context of Iranian villages.
    Keywords: Iranian villages, food production, agriculture, rural development, agrarian urbanism}
  • علی محمد صفایی*، محسن طبسی، سمیه سادات حقیقی
    شهر میبد همچون سایر شهرهای باستانی ایران دارای نظام شهرسازی ساسانی بر اساس کهن الگوی کهندژ، شارستان و بیرونه می باشد. کشتخوان ها، خارج از حصار شارستان، در میان آبادی ها(بیرونه ها) شکل گرفته اند و از همان آغاز با حیات شهر ارتباط تنگاتنگی داشته اند و در این میان کشاورزی و دامداری به عنوان اصلی ترین شیوه معیشت ساکنان در شکل گیری باغ شهر میبد نقش مهمی را ایفا می نمود به گونه ای که با گسترش شهر و شکل گیری آبادی ها(بیرونه ها)، نیاز به فضاهایی بود که در امر کشاورزی و باغداری یاری رسان کشاورزان باشند و در نهایت موجب پیدایش برج های کشتخوانی در میان کشتزارها و باغات گردید و این امر حکایت از اهمیت بعد اقتصادی، اجتماعی و سیاسی آن زمان دارد. از آن جایی که در گستره مطالعات تاریخی ایران این موضوع تقریبا از چشم پژوهشگران پوشیده مانده است، در این نوشتار ده نمونه از این گونه آثار که در سطح منطقه میبد پراکنده هستند با روش میدانی و مصاحبه با آگاهان محلی شناسایی گردیده و سعی بر آن شده است تا در دو گام، معرفی و تحلیل این گونه معماری صورت گیرد. در ابتدا با معرفی فضاهای تشکیل دهنده یک برج کشتخوانی به بررسی پیشینه شکل گیری، نحوه نامگذاری و عوامل موثر در مکان یابی برج ها پرداخته می شود و سپس رابطه معماری با این گونه از منظر کالبدی-محیطی بررسی می گردد. در پایان دیده می شود که برج های کشتخوانی، عناصری چند عملکردی با ترکیب دو کالبد گمبه و میل هستند و چنین اندیشه جامع گرایی از نظر محیطی، کالبدی، عملکردی و غیره تنها در استادکار معمار می تواند متجلی شود که خود نیز با این شیوه ی معیشت (کشاورزی) عجین شده و به آن مبادرت ورزیده باشد تا بتواند تجربه و دانش بومی خود را سینه به سینه از نسلی به نسل بعد منتقل سازد.
    کلید واژگان: میبد, برج کشتخوانی, کشاورزی, کشتخوان}
    Ali Mohammad Safaei*, Mohsen Tabasi, Somaye Sadat Haghighi
    City of Meybod, like other ancient cities of Iran, has the Sasanian’s urban system which consists of Kohandejh, Sharestan and Byruneh. Keshtkhans have formed, outside the Sharestan wall, in Byroonehs and have had a close relationship, from the beginning, with the city life. As the main mode of inhabitants’ subsistence, farming and animal husbandry would play an important role in the formation of the Meybod as a garden city so that by the expansion of the city and the formation of Byrunehs, it needed areas to assist farmers in farming and gardening and finally led to Keshtkhany towers in the fields and gardens. This suggests the importance of economic, social and political aspects of the time. As in the range of historical studies, it is almost hidden from researchers, in this paper, ten examples of this type of towers, scattered in Meybod, were identified by Interview with local informants and field-work method. It has been tried to analyze and present such architectures in two steps. In the first step, different parts of a Kshtkhvany tower are introduced and then the background of the formation, naming and the main factors of towers location is presented. After that, the relationship between architecture and this kind of tower is investigated from the view point of environment – frame. As the result, it is founded that Keshtkhany towers, consisted of Mill and Gombeh, are multi-functional. Such a comprehensive idea, from the view point of environment, frame, function, etc, can belong to an architect who has grown up with this kind of livelihood (farming); so he can convey his experience and knowledge to the next generation.
    Keywords: Meybod, Keshtkhany Towers, Farming, Keshtkhan}
  • ارزیابی اثر بخشی درس عملیات کشاورزی مورد: دانشکده کشاورزی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
    محمدرضا محبوبی، ابوالقاسم شریف زاده
    آموزش عملی و یادگیری تجربی، از جمله در قالب آموزش های مزرعه ای، اساس آموزش کشاورزی به شمار می رود. هدف این تحقیق ارزیابی اثر بخشی درس عملیات کشاورزی در دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان بوده است. تحقیق از نوع پیمایشی و جمعیت آماری شامل دانشجویانی بود که درس عملیات کشاورزی را انتخاب کرده بودند و تعداد آنها 120 نفر بود. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب 90 دانشجو از رشته های زراعت، علوم باغبانی، علوم دامی، مهندسی آب، علوم خاک و گیاهپزشکی انتخاب شدند. پرسشنامه استفاده شده برای جمع آوری اطلاعات بعد از تعیین اعتبار محتوایی، مورد تست مقدماتی قرار گرفت و ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شده 90/0 بدست آمد. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از نرم افزار آماری spss انجام شد. نتایج حاصل از همبستگی بین متغیرهای مستقل و وابسته تحقیق نشان داد با اطمینان 99 درصد بین نوع رشته تحصیلی دانشگاهی، شغل پدر، نحوه عمل و فعالیت مدرسین درس، نحوه عمل گروه تخصصی آموزشی، نحوه اجرای برنامه آموزشی درس و ارزیابی دانشجویان از اثر بخشی درس رابطه معنی داری وجود دارد.
    کلید واژگان: اثربخشی, آموزش کشاورزی, آموزش عملی, کشاورزی, دانشکده}
    An Assessment of the Effectiveness of on Farm Agriculture Training Course: Case of Agricultural Collage, Gorgan University of Agricultural Sciences and Natural Resources
    Practical education and experimental leaning, including farm training, are basic components of agricultural education. The purpose of this study was to assess effectiveness of practical on farm agriculture course in college of Agriculture of Gorgan University of Agricultural Sciences and Natural Resources. The survey method was employed in the study. The study population consisted of students who had taken the course (N=120). Through systematic classified random sampling method, 90 students were selected from different majors including: agronomy, horticulture, animal sciences, water engineering, soil sciences and plant protection. Questionnaire was employed to collect data. Following establishment of validity, the questionnaire was pilot tested and its reliability determined (?=0/90).The data resulted from this procedure was analyzed by using SPSS software. The findings of the study indicate that there is a significant correlation (99%) between major, father's job, teaching quality, quality of department activity, quality of the practical on farm agriculture course presentation and efficacy of the course as assessed by the students
  • اثر حذف سوبسیدهای بخش کشاورزی و صنایع وابسته بر خانوارها و متغیرهای اقتصادی: تحلیلی در چارچوب الگوی تعادل عمومی
    عذرا جوانبخت، حبیب الله سلامی
    در این مطالعه، اثر حذف سوبسیدهای بخش کشاورزی و صنایع وابسته به آن بر خانوارها و متغیرهای اقتصادی ایران بررسی شده است. برای این منظور، یک الگوهای تعادل عمومی قابل محاسبه (CGE) تدوین و اطلاعات مربوط به آخرین جدول داده- ستانده در سال 1380 و حساب های ملی ایران در همین سال در قالب ماتریس حسابداری اجتماعی به عنوان پایه آماری بکار گرفته شده است. نتایج حاصل از شبیه سازی های انجام شده، نشان می دهد که تاثیر حذف این سوبسیدها بر خانوارهای شهری بیشتر از خانوارهای روستایی است، به طوریکه درآمد و مخارج خانوارهای شهری بیش از روستایی کاهش می یابد و بدین ترتیب، منجر به کاهش نابرابری های اقتصادی می شود. با حذف سوبسیدها، هزینه های تولید و در نتیجه قیمت تمام شده کالاها و خدمات تولیدی افزایش می یابد که ضمن افزایش تورم، کاهش اشتغال را نیز همراه دارد. از طرف دیگر، اجرای این سیاست به افزایش پس انداز خانوارهای شهری و دولت منجر می شود که به نوبه خود باعث ایجاد فرصتهای سرمایه گذاری در اقتصاد می گردد. بررسی نتایج مطالعه نشان می دهد که تاثیرات منفی حذف سوبسیدهای بخش کشاورزی و صنایع وابسته چندان قابل ملاحظه نیست، بطوریکه اجرای آن، مشکل عمده ای را در اقتصاد ایجاد نمی کند و در نتیجه، اجرای این سیاست توصیه می شود.
    کلید واژگان: الگوی تعادل عمومی قابل محاسبه, _ سوبسید, بخش های وابسته به کشاورزی, کشاورزی, خانوارها}
    The Effect of Omitting Subsidies in Agriculture and in Its Related Industries on Households and on the Economic Variables: An Analysis in the Framework of General Equilibrium
    The effects of omitting production subsidies from agricultural sector and the related industries in Iran are explored in this paper. To simulate the effects of this policy, a Computable General Equilibrium (CGE) model for Iran economy was developed and the latest input- output table published in 2001 and the accompanying information regarding national accounts was used as database in the form of social accounting matrix (SAM). The simulation results indicate that omission subsidies affect urban households more than they affect rural households, i.e. urban households’ income and expenditure decline more than they do for rural’. Therefore, economic inequalities between urban and rural households are apt to decrease. Omission of production subsidies leads to increased production costs as well as increased producer prices of commodities and services which in turn results in inflation and a decrease in employment. On the other hand, implementing this policy leads to an increase in urban household's saving as well as and government's savings which provides investment opportunities in the economy. The overall results indicate that the adverse effects of removing subsidies from agricultural sectors and the related industries are not substantial and could be recommended.
  • بررسی نگرش دانشجویان پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران نسبت به استفاده از فناوری اطلاعات در شغل کشاورزی
    زهرا کرانی، حسین شعبانعلی فمی، احمد رضوانفر، جواد قاسمی
    هدف این تحقیق توصیفی- پیمایشی «بررسی نگرش دانشجویان نسبت به استفاده از فناوری اطلاعات در شغل کشاورزی» بود. جامعه آماری این تحقیق را دانشجویان پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران به تعداد 3143 نفر تشکیل دادند که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 218 نفر از آن ها به عنوان نمونه و با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای و با انتساب متناسب، انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه گردآوری گردیدند و توسط نرم افزار SPSS مورد توصیف و تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. روایی پرسشنامه توسط پانل متخصصان حیطه علوم فناوری اطلاعات و ترویج و آموزش کشاورزی بررسی و کسب شد و برای تعیین میزان پایایی بخش های مختلف، از ضریب آلفای کرونباخ استفاده گردید (72/0 تا 88/0). نتایج حاصل از تحلیل همبستگی نشان داد که بین متغیر وابسته تحقیق و متغیرهای سن، معدل، درصد استفاده از جستجوی اینترنتی برای امور تحصیلی، میزان استفاده از اینترنت و میزان مهارت کاربری رایانه، در سطح 5 درصد و با متغیرهای میزان تسلط به مهارت های زبان انگلیسی، میزان مهارت کاربری اینترنت، میزان استفاده از موتورهای جستجوگر در سطح 1 درصد رابطه مثبت و معنی داری وجود داشت. نتایج آزمون F نشان دهنده تفاوت معنی دار در سطح 1 درصد بین مقطع تحصیلی با متغیر وابسته بود. در تحلیل رگرسیونی نیز متغیرهای میزان مهارت کاربری رایانه، میزان استفاده از اینترنت در زمینه های مختلف، میزان تسلط به زبان انگلیسی و استفاده از اینترنت در امور تحصیلی به ترتیب وارد تحلیل شدند که در مجموع در 3/91 درصد از واریانس متغیر وابسته را تبیین نمودند.
    کلید واژگان: دانشجویان, نگرش, شغل, کشاورزی, فناوری اطلاعات}
  • بررسی عوامل تاثیرگذار بر نگرش محققان کشاورزی نسبت به فناوری نانو
    روح الله رضایی، سیدمحمود حسینی، حسین شعبانعلی فمی، علی مرادی سرافرازی
    تحقیق حاضر با هدف بررسی عوامل تاثیرگذار بر نگرش محققان کشاورزی نسبت به فناوری نانو انجام گرفت. به لحاظ روش پژوهش، این تحقیق از نوع تحقیقات توصیفی- همبستگی محسوب می شود. جامعه آماری تحقیق شامل محققان مراکز و موسسات تحقیقات ملی کشاورزی بود (983=N) که تعداد 278 نفر از آنان به عنوان نمونه از طریق نمونه گیری طبقه ای با اختصاص متناسب برای انجام تحقیق انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه استفاده گردید. اعتبار صوری پرسشنامه با نظر متخصصان و اعضای هیات علمی گروه ترویج و آموزش کشاورزی دانشگاه تهران مورد تایید قرار گرفت. برای تعیین قابلیت اعتماد ابزار تحقیق پیش آزمون (شامل30 نفر خارج از نمونه اصلی) انجام گرفت که مقدار آلفای کرونباخ محاسبه شده برای مقیاس «نگرش محققان کشاورزی نسبت به فناوری نانو»، 94/0 بود. نتایج بدست آمده از آمار توصیفی حاکی از آن بود که پاسخگویان مورد مطالعه در سطح کم و متوسط با فناوری نانو و کاربردهای آن در کشاورزی آشنایی دارند. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون نشان داد که 3/61 درصد از تغییرات متغیر وابسته نگرش محققان نسبت به فناوری نانو را سه متغیر میزان آشنایی پاسخگویان با کاربردهای فناوری نانو در کشاورزی، میزان آشنایی پاسخگویان با فناوری نانو و تعداد طرح های پژوهشی انجام شده توسط محقق، تبیین می نمایند.
    کلید واژگان: محققان, کشاورزی, فناوری نانو, تاثیرگذار, نگرش}
    An Investigation of the Factors Influencing the Attitude of Agricultural Researchers towards Nanotechnology
    The main objective of this study was an evaluation of the factors affecting the attitude of agricultural researchers as regards nanotechnology. The kind of research method of the study was a Descriptive-Correlational one. The statistical population of the study consisted of all the agricultural researchers of Iran National Research Institutes/Centers (N=983). A 278 member sample was selected using the Stratified Random Sampling method. A questionnaire was used to collect the data. The face validity of the questionnaire was established by a panel of experts in the field of agricultural extension and education at the University of Tehran. A pilot study (consisting of 30 members, out of the main sample) was conducted to establish reliability of the instrument. Cronbach's Alpha coefficient for scale of attitude of researchers toward nanotechnology was found out as 0.89. The descriptive results revealed that most of researchers were familiar with nanotechnology and its applications in agriculture at either a low or intermediate level. Based on Regression Analysis, 61.3% of variance of attitude of researchers toward nanotechnology was explained by the three variables of: familiarity with the applications of nanotechnology in agriculture, knowledge of the respondent concerning nanotechnology, and the number nanotechnology of related research projects performed by the respondent researcher.
  • بررسی عوامل تاثیرگذار در ایجاد روحیه کارآفرینی دانشجویان تحصیلات تکمیلی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
    جواد قاسمی، علی اسدی، غلامحسین حسینی نیا
    هدف کلی تحقیق حاضر «بررسی عوامل تاثیرگذار در ایجاد روحیه کارآفرینی دانشجویان تحصیلات تکمیلی» بوده است. جامعه آماری تحقیق شامل 686 نفر از دانشجویان تحصیلات تکمیلی (دانشجویان سال دوم کارشناسی ارشد و کل دانشجویان دکتری پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران) بود. با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم تعداد 97 نفر از طریق فرمول کوکران انتخاب شد که برای افزایش دقت 150 نفر به عنوان پاسخگو تعیین گردید. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه ای بوده است که روایی آن بر اساس نظرات استادان رشته ترویج و آموزش کشاورزی تایید گردید و برای تعیین میزان پایایی بخش های مختلف، از ضریب آلفای کرونباخ استفاده گردید که مقادیر آن به ترتیب 84/0، 93/0، 79/0 برای عامل روانشناختی، عامل آموزشی و دانشگاهی و روحیه کارآفرینی به دست آمد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS مورد توصیف و تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از تحلیل همبستگی نشان داد که بین متغیر های سن، عامل روانشناختی، عامل آموزشی و دانشگاهی رابطه مثبت و معنی داری با ایجاد روحیه کارآفرینی در بین دانشجویان وجود دارد. در تحلیل رگرسیونی گام به گام نیز متغیرهای عامل روانشناختی، عامل آموزشی و دانشگاهی و سن به ترتیب وارد تحلیل شدند که در مجموع در حدود 5/63 درصد از واریانس را تبیین نمودند. نتایج حاصل از مقایسه میانگین ها نیز نشان داد بین دانشجویان با وضعیت تاهل، ثبت اختراع، نوع اشتغال، تحصیلات پدر و سازمان محل خدمت مختلف از نظر روحیه کارآفرینی تفاوت معنی داری وجود دارد.
    کلید واژگان: عامل آموزشی و دانشگاهی, دانشجویان تحصیلات تکمیلی, کشاورزی, عامل روانشناختی, کارآفرینی}
    Investigating Factors Affecting Entrepreneurial Mentality of Tehran University's Graduate Students
  • ارزیابی وضعیت سطوح حفظ پایداری نظام زراعی گندمکاران تحت پوشش تعاونی های تولید استان فارس
    هاجر حسن شاهی، هوشنگ ایروانی، خلیل کلانتری
    پایداری کشاورزی در نظام های بهره برداری از جمله موضوعات جدی است که در سال های اخیر توجه بسیاری از محققین را به خود جلب کرده است. از این رو هدف اصلی این تحقیق ارزیابی وضعیت سطوح حفظ پایداری نظام زراعی گندمکاران تحت پوشش تعاونی های تولید استان فارس می باشد. جامعه آماری این تحقیق را گندمکاران 6 شهرستان (در سه منطقه شمالی، مرکزی و جنوبی) استان فارس در قالب 9 تعاونی تولید تشکیل داده اند که به روش نمونه گیری تصادفی با انتساب متناسب تعداد 132 نفر برگزیده شده اند. این تحقیق با استفاده از روش پیمایشی انجام شده و روایی پرسشنامه تحقیق با استفاده از نظرات متخصصان و کارشناسان مرکز تحقیقات کشاورزی استان فارس تعیین گردید. به منظور تعیین اعتبار پرسشنامه پیش آزمون در یکی از شهرستان ها به عمل آمد و ضریب آلفای کرونباخ محاسبه گردید که 76/0 به دست آمد. تحلیل داده های این تحقیق با استفاده از تحلیل کلاستر، جهت سنجش میزان پایداری کشاورزی در سطح مزارع گندمکاران منتخب صورت گرفت. بر اساس نتایج این تحقیق تعاونی های تولید سه شهرستان ارسنجان، مرودشت و داراب (چشمه عروس، ارسنجان، نقش رستم، رودبال و رحمت) در گروه ناپایدار، تعاونی های تولید دو شهرستان لار و اقلید(سبزدشت، کلوان و ایثارگران) در گروه نیمه پایدار و تعاونی تولید شهرستان آباده (میثاق) در گروه پایدار دسته بندی گردیدند. همچنین نتایج حاصل از بررسی پایداری مزارع مورد مطالعه نشان داد که 7/26 درصد مزارع در سطح ناپایدار، 1/43% مزارع در سطح نیمه پایدار و 2/30% مزارع در سطح پایدار قرار دارند.
    کلید واژگان: کشاورزی پایدار, کشاورزی, گندمکاران, پایداری نظام زراعی, تعاونی های تولید}
    An Assessment of the of Levels of Farming System Sustainability among Wheat Growing Farmers in Agricultural Production Cooperatives (Fars Province)
    Agricultural Sustainability (AS) in Farming Systems has turned into an extremely sensitive issue, which has attracted the attention of most researchers in recent years. The Main objective of this survey research was to assess the situation with regard to different levels of farming system sustainability among wheat growing farmers in Agricultural Production Cooperatives in Fars Province of Iran. All farmers who were members of agricultural cooperatives, were included in the study (N=2700) of whom 132 were selected through Proportional Stratified-randomization method. The reliability of the instrument was determined through Cronbach's Alpha (0.76). Study instrument was sent to the agricultural experts in Research Center, Fars Province to be tested for face validity. The results of Cluster Analysis Technique revealed that the Agricultural Production Cooperatives (APCs) in Arsenjan, Marvdasht and Darab Counties; Lar and Eghlid counties; and Abade county stood in unsustainable, semi sustainable and sustainable categories respectively. Also, results revealed that farming systems were categorized into three levels of sustainability namely sustainable (30.2%), semi-sustainable (43.1%) and unsustainable (26.7%).
  • بررسی عوامل موثر برکارآفرینی دانش آموختگان کشاورزی از دیدگاه اعضای هیات علمی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
    مهتاب پورآتشی، محمد مختارنیا
    نگاهی به تغییرات سریع جوامع و روند رو به رشد و توسعه جهانی و ضرورت هماهنگی با این رشد، ارزش کارآفرینی را بیش از پیش افزایش داده است. تحقیق حاضر با استفاده از روش پیمایشی و با هدف بررسی عوامل موثر بر کارآفرینی دانش آموختگان کشاورزی از دیدگاه اعضای هیات علمی انجام گردیده است. جامعه آماری تحقیق را اعضای هیات علمی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران تشکیل دادند (203 =N) که تعداد 83 نفر از آن ها به عنوان نمونه، با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار اصلی این تحقیق پرسشنامه بود که روایی آن براساس نظرخواهی از تعدادی از استادان و صاحبنظران در این زمینه تنظیم شد و برای تعیین پایایی ابزار تحقیق از روش آزمون مقدماتی استفاده شد که آلفای کرونباخ محاسبه شده مبین اعتبار مناسب برای گردآوری داده ها بود. برای تحلیل داده ها از نرم افزار آماریSPSS نسخه 5/11 استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد از دیدگاه اعضای هیات علمی، مهم ترین متغیرهای موثر بر کارآفرینی دانش آموختگان کشاورزی به ترتیب عبارت از داشتن انگیزه کافی، خلاقیت و نوآوری و تامین مالی بودند. با استفاده از تحلیل عاملی چهار عامل به عنوان عوامل موثر بر کارآفرینی دانش آموختگان کشاورزی شناسایی شدند. عامل اول با عنوان روانشناختی، عامل دوم با عنوان خدمات حمایتی، عامل سوم با عنوان تحصیلی و عامل چهارم با عنوان مهارت کسب و کار که به ترتیب 76/28، 67/21، 91/18 و 76/18 درصد واریانس کل (11/88 درصد) را تبیین کردند.
    کلید واژگان: آموزش عالی, کارآفرینی, تحلیل عاملی, کشاورزی, دانش آموخته}
    A Study of Factors Influencing Entrepreneurship of Agricultural Graduates from viewpoint of Faculty Members of University College of Agriculture and Natural Resources, University of Tehran
    A glance at rapid change in societies and the trend of global progress along with development and the necessity to go along in – direction with this growth, demanstrate the value of Entrepreneurship more than any other time. The purpose of this research was to study factors influencing entrepreneurship of agricultural graduates as viewed from viewpoint of the faculty members. Survey method was employed as means of gathering data. The statistical population of this study included the faculty members of University College of Agriculture & Natural Resources, University of Tehran (N=203) from whom a sample of 83 members was randomly selected. Reliability and validity of the instrument was determined through opinions of faculty members and application of Cronbach’s Alpha. The data were analyzed using SPSS software, version 11.5. The findings showed that the most important variables influencing entrepreneurship of agricultural graduates from faculty members’ viewpoint were motivation, creativity, and finance. Factor analysis showed that four most highly ranked factors influencing entrepreneurship of agricultural graduates were psychological, supportive services, educational, and business skills covering 28.76, 21.67, 18.91, and 18.76 percent of total variance (88.11%).
  • دلایل و راهکارهای کاهش تمایل جوانان روستایی شهرستان کرمانشاه به مهاجرت
    امیرحسین علی بیگی، عبدالحمید پاپ زن، محمد دره زرشکی
    این تحقیق توصیفی همبستگی با هدف کلی بررسی میزان تمایل جوانان روستایی شهرستان کرمانشاه به مهاجرت و عوامل موثر بر آن انجام شده است. جامعه آماری پژوهش، جوانان روستایی پسر 28- 15 سال (برمبنای تعریف سازمان ملی جوانان) شهرستان کرمانشاه بودند (17544=N) که تعداد 291 نفر از آن ها با استفاده از روش نمونه گیری چند مرحله ای انتخاب شدند. بر اساس یافته ها، تحلیل عاملی چهار دلیل اساسی تمایل جوانان روستایی به مهاجرت را با نام های اقتصادی، زیرساختی، اجتماعی و فرهنگی شناسایی کرد. همچنین با استفاده از تحلیل عاملی چهار راهکار اصلی برای کاهش تمایل به مهاجرت جوانان روستایی استخراج شد. این راهکارها نیز اقتصادی، زیرساختی، اجتماعی و فرهنگی نامیده شدند. نتایج نشان داد که حدود 38 درصد از جوانان روستایی تمایل بالایی به مهاجرت از روستا به شهر دارند. بر اساس تحلیل رگرسیونی، متغیر های نگرش نسبت به شغل کشاورزی، سن، سطح تحصیلات، میزان رفت و آمد به شهر، روابط بین فردی، میزان اختلافات خانوادگی و ساختار خانواده از عوامل موثر بر میزان تمایل به مهاجرت جوانان روستایی به شهر هستند.
    کلید واژگان: جوان روستایی, راهکار, کشاورزی, مهاجرت, تمایل}
    Reasons for and Methods to Reduce Rural Youth's Tendency Towards Migration in Kermanshah Township
    The purpose of this descriptive correlational study was to investigate the tendency level of youth in rural areas of Kermanshah Township to migration, and to determine the influencing factors. The statistical population for the study was constituted of the rural boys (15-28 years) of Kermanshah Township (N= 17544). A multistage sample of rural youth was selected (n=291). The findings indicated that 37% of rural youth had a high tendency to migrate to urban areas. Using factor analysis, the reasons for the migration were reduced to four main factors, namely: economic, infrastructural, cultural, and social. Based on factor analysis, the main methods to reduce the migration rate (of rural youth) are economic, infrastructural, cultural and social course of actions. Regression analysis revealed that attitude toward agriculture as an occupation, age, educational level, travel to urban areas, inter-personal relations, and family structure are predictors of the tendency toward migration. It is recommended that any rural development intervention program should be based upon rural youth's tendency towards migration, and its subsequent influencing factors.
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال