جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "design patterns" در نشریات گروه "هنر و معماری"
-
استان خراسان جنوبی یکی از مهم ترین قطب های بافندگی فرش در ایران می باشد. مطالعه طرح های به-کار رفته در هنر قالی بافی این استان نشان می دهد این طرح ها متناسب با جغرافیای بافت قالی ها، در سه سبک طراحی شهری، روستایی و عشایری بافته می شوند. هدف از پژوهش حاضر مطالعه طرح و نقش و تحلیل فرمی قالی های شهری و ارائه طبقه بندی از طرح های معاصر این استان است تا از این طریق بتوان به مجموعه ای از اطلاعات طرح و نقش های بومی و اصیل در تولیدات به کار رفته دست یافت. روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی بوده و تجزیه و تحلیل اطلاعات به شیوه جزیی نگر (استقرایی) انجام گرفته است. روش جمع آوری اطلاعات مربوط به ادبیات و مباحث تاریخی، به صورت کتابخانه ای و بخش اصلی این پژوهش بر پایه تحقیقات میدانی جهت جمع آوری نمونه تصاویر از قالی های مناطق مختلف خراسان جنوبی صورت پذیرفته است. لذا بر این اساس به مطالعه نمونه قالی ها پرداخته شده است. جامعه آماری مطالعه شده مربوط به قالی های شهری خراسان جنوبی شامل 208 نمونه می باشد که مجموعا 16قالی مورد بررسی قرار گرفته است. ارزیابی و تحلیل نتایج به دست آمده از مطالعه طرح و نقش قالی های این استان به همراه ارائه طبقه بندی از قالی های موجود، حاکی از رواج قالیبافی در همه مناطق به جز شهرستان سرایان است. مطالعات نشان می دهد دستبافته های هریک از این مناطق بیانگر طرح و نقش مخصوص به خود است که شامل طرح های لچک ترنجی، قابی، واگیره ای، محرمات، خشتی و سرتاسری می باشد. همچنین نوع سبک-پردازی برخی طرح های بکار رفته در مناطق مختلف در ارتباط با یکدیگرمی باشد مانند طرح خشتی که مختص به یک نقشه می باشد و تفاوتی با طرح خشتی سایر مناطق خراسان جنوبی ندارد. همچنین گروه قالی های لچک ترنجی که بیشتر تکرار طرح های ماهی درهم و طرح سعدی می باشد.
کلید واژگان: طرح و نقش, قالی دستباف شهری, خراسان جنوبیSouthern Khorasan Province is one of the most important regions in Iran for weaving carpets. Studies on the patterns used in this region suggest that the patterns are developed influenced by the geographical location were the carpets are woven and that they can be divided into three categories: urban, village and nomadic. The purpose of this paper is to study the design patterns, provide a formal analysis on the urban carpets, and present a classification of the contemporary patterns in this province in order to introduce collective information on the local and original design patterns having been used in carpets.This study is descriptive-analytical and the data are analyzed using detail-oriented (inductive) approach. The data a on literature and history were collected via library research and, for the main part of the study, the sample images of the carpets from several regions in Southern Khorasan Province were gathered using field research. The statistical population of the urban carpets in Southern Khorasan includes 208 carpets out of which 16 were studied. Besides presenting a classification of the carpets, the analysis of the data on the design patterns indicates the prevalence of carpet weaving in all the regions in the province except Sarayan.Studies show that hand-woven carpets of the individual regions display unique design patterns including medallion corner, multiple-panel, vagirei, straipped, kheshti and wall-to-wall. Moreover, some of the patterns used in different regions share the same style - khesti, although being attributed to a specific region, is seen to be the same as the one in the other regions in Southern Khorasan Province. One may refer to medallion corner as an another example which contains repetitions of twisted fish patterns and Sa'adi pattern.
Keywords: Design Patterns, Urban Hand-Woven Carpet, Southern Khorasan -
نشریه مطالعات هنر اسلامی، پیاپی 51 (پاییز 1402)، صص 327 -336معماری اسلامی به مثابه یکی از بزرگ ترین مصادیق هنر اسلامی بوده و بیشترین نمود معماری اسلامی، در مساجد متجلی شده است. مسجد در دوران های مختلف همواره دچار تغییرات و تحولات گوناگون از نظر شکلی و فضایی شده و هر دوره تاریخی ویژگی های خاص خود را نمایان ساخته است. در دوران معاصر، کیفیت طراحی معماران، بر ساختار کالبدی و فضایی مسجد اثرگذار بوده و منجر به مطرح شدن مساجد نوگرا با شکل و خوانش جدیدی در فضای شهرهای اسلامی شده است. این پژوهش در تلاش است با بررسی ساختار مساجد تاریخی شهر دزفول به بازخوانی و بازتاب الگوها و ساختار مساجد سنتی در طراحی مساجد معاصر دست یابد. براساس مبانی تحقیق، روش مورد استفاده جهت انجام تحقیق از راهکارهای ترکیبی استفاده شده است. روش گردآوری اطلاعات، ترکیبی از مطالعات کتابخانه ای و مراجعه میدانی است. برای رسیدن به پرسش های پژوهش با استفاده از یک روش کمی و کیفی در مقایسه بین مساجد تاریخی شهر دزفول از نظر ساختاری و شکلی مورد استفاده قرار گرفته است. فرآیند استنتاج از سه مرحله تشکیل شده است: بررسی مساجد موجود در شهر دزفول، دسته بندی و انتخاب مساجد از نظر تاریخی، ساختاری و شکلی، طبقه بندی داده های کمی و تحلیل آن ها می باشد. سپس بنابر نتایج به دست آمده، الگوی طراحی مساجد شناسایی و تبیین شده است. براساس بررسی های انجام شده می توان با بهره گیری از آموخته های به دست آمده از تحلیل ساختاری مساجد تاریخی، کیفیت کالبدی و کارآمدی فضایی مساجد معاصر را ارتقا داد.اهداف پژوهش:بازخوانی الگو و ساختار کالبدی و فضایی مساجد تاریخی شهر دزفول.ارتقاء کیفیت کالبدی و کارآمدی فضایی مساجد معاصر.سوالات پژوهش:الگو و ساختار شکلی و فضایی مساجد تاریخی شهر دزفول در دوره های مختلف چگونه بود؟چگونه می توان در طراحی مساجد معاصر از الگوی مساجد تاریخی دزفول استفاده کرد؟کلید واژگان: معماری اسلامی, دزفول, معماری سنتی, الگوهای طراحی, مساجد معاصرIslamic Art Studies, Volume:20 Issue: 51, 2023, PP 327 -336This article intends to study the historical mosques of Dezful in order to recognize the design of the mosque based on traditional and historical patterns in the design of contemporary mosques. The research questions are: What are the traditional and historical patterns in the mosques Dezful? What is the formal and spatial structure of mosques in Dezful in different periods? How can a model for contemporary mosques be proposed based on the architecture of Dezful mosques?The inference process consists of three stages: review of mosques in Dezful and classification and selection of mosques in terms of history, structure and form; Classification of quantitative data and their analysis; Is the conclusion. Based on the research principles, the method used to conduct the research is a combination of solutions. The data collection method is a combination of library studies and field reference. To reach the research questions using a quantitative and qualitative method in comparison between the historical mosques of Dezful in terms of structure and form has been used. Then, according to the results, their design pattern is identified and explained. Based on the studies conducted for the model of contemporary mosques, based on the study and recognition of the architecture of historical mosques in Dezful, mosques can be adapted to the climate of Dezful city using traditional architectural patterns. The historical period has its own characteristics. Finally, using the lessons learned from these historical monuments, a model has been proposed to be used in the design of the mosqueKeywords: Islamic architecture, historic mosques, Traditional Architecture, design patterns, Contemporary Mosques
-
کیفیت بخشی به میدانهای شهری معاصر بر پایه ی آموزه های بومی از موضوعات مورد توجه طراحان و دغدغه ی پژوهش حاضر است. این پژوهش با فرض اینکه می توان زبان الگوی میادین تاریخی منطقه ی یزد را بازشناسی کرد، می کوشد تا با کاربست نظریه ی زبان الگو، نحوه ی طراحی این میادین را نه صرفا در جهت توصیف ریخت شناسانه، بلکه برای کاربرد در طراحی میادین و همچنین باز طراحی میادین تاریخی، بررسی و تحلیل نماید. بنابراین با استفاده از دیدگاه های نظری و تجربیات کاربردی پیرامون نظریه ی زبان الگو، این مقاله مترصد است تا روشی را برای بازشناسی الگوهای طراحی تدوین و آن را در استخراج الگوهای طراحی و همچنین نحوه ی ارتباطات میان الگوها مورد استفاده قرار دهد تا یک شبکه از زبان الگوها تشکیل شود. بستر بازشناسی الگوها، میادین تاریخی منطقه یزد (هفت میدان شامل میدان امیرچخماق، میدان شاه، میدان خان، میدان وقت الساعه، میدان قلعه، لرد فهادان و میدان شاه نعمت الله ولی تفت) است که میادینی کاملا ایرانی هستند. این هفت میدان در مقیاس ها و کارکردهای متفاوت و از دوره های تاریخی گوناگون شامل دوره تیموری، صفوی و قاجاری انتخاب شده اند. پژوهش حاضر، توسعه ای-کاربردی بوده و با روش کیفی و تاریخی-تطبیقی انجام شده است. در روند بررسی مدلی کاربردی شامل چهار گام برای استخراج و بازشناسی الگوهای طراحی تدوین شده است. گام اول، به مشاهده تجربی و استخراج تشابهات میدان ها در بسترهای متفاوت اختصاص دارد. در گام دوم، واژگان زبان الگو یا همان الگوهای طراحی استخراج شده و اجزا و سطوح الگوها و همچنین الگوهای عملکردی و ساختاری هر کدام تشریح شده اند. گام سوم، به تدوین روابط بین الگوها یا همان قواعد زبان الگو می پردازد و گام چهارم نیز قواعدی کلی برای طراحی میادین شهری تدوین می کند. مهم ترین الگوهای مستخرج شامل الگوی صحن خالی، نظام رنگی یک ترازه و دوترازه، فضای محصور، هندسه ی مستطیلی، ترکیب پلکانی، عنصر تکرارشونده طاقنمای پنج و هفتی، جهت گیری، سلسله مراتب، تعادل و تباین، ورودی های روبسته، پیوستگی فضایی و هم گرایی عملکردی هستند. نتیجه این پژوهش تدوین سیزده قاعده برای طراحی میادین است که شامل وحدت، سلسله مراتب، تناسبات، بوم گرایی، جهت گیری فضا، تعادل، تباین فضایی، تداوم و پیوستگی، تنوع پذیری، هویت، همه شمولی، مردم واری و سادگی هستند.کلید واژگان: زبان الگو, الگوهای طراحی, میدان, میدان های تاریخی منطقه ی یزدThe quality of contemporary urban squares based on indigenous lessons is one of the topics considered by the designers and the concerns of the present study. Assuming that the pattern language of historical squares in Yazd region can be recognized, this study aims to apply the pattern language theory to design these squares not only for morphological description, but also for exploring the application in the design of squares as well as redesigning of historical squares. Therefore, using theoretical perspectives and practical experiences on pattern language theory, this article aims to develop a method for recognizing design patterns and use it in extracting design patterns as well as the relationship between patterns to form a network of a pattern language. The basis for recognizing patterns is the historical squares of Yazd region (seven squares including Amirchakhmaq square, Shah square, Khan square, Vaqt al-Sa'eh square, Qala square, Lord Fahadan square and Shah Nematullah Vali Taft square) which are completely Iranian squares. These seven squares have been selected in different scales and functions and from different historical periods, including the Timurid, Safavid and Qajar periods. Six squares are located in the historical context of Yazd and one square is located in the historical context of Taft. The present research is applied-development and has been done by qualitative and historical-comparative method. In the process of reviewing the applied model, including four steps for extracting and recognizing design patterns have been developed. The first step is to experimentally observe and extract field similarities in different contexts. In the second step, the words of the pattern language or design patterns are extracted and the components and levels of the patterns as well as the functional and structural patterns of each are described. The third step is to formulate the relationships between the patterns or the rules of the pattern language, and the fourth step is to formulate general rules for designing urban squares. The most important output patterns include empty courtyard pattern, one-level and two-level color system, enclosed space, rectangular geometry, stepped composition, repetitive element of five- and seven-week arches, orientation, hierarchy, balance and contrast, entrance enclosures are spatial coherence and functional convergence. The result of this research is the development of thirteen rules for designing squares that include unity, hierarchy, proportions, ecology, spatial orientation, balance, spatial contrast, continuity, diversity, identity, universality, populism and simplicity.Keywords: pattern language, design patterns, Square, historical squares of Yazd region
-
Traditional Iranian houses, especially Esfahan, have very special cultural patterns, such as privacy entrance but contemporary houses in Isfahan, because of changes in the methods of designing and building houses, importance of entrance reduced to such level that now in contemporary houses entrance is just a door. Entrance correlates indoor safe space of house and outdoors. It`s importance lays in controlling entry, exit, territory and hierarchy. Since house owners were satisfied with traditional form of entrance, it is a good idea to learn from them in designing new entrances. The purpose of this research is to find a way for designing appropriate entrances for Isfahan contemporary houses. Isfahan city is from margin of desert and the origin of traditional houses. Analysis showed that blockage of visual and phonic relation, creating a space between outdoor public space and indoor private space, creating access patterns to internal spaces and traits that separate in and out were the most significant properties of traditional entrances. All these traits are ignored in contemporary entrances. Suggestions made for design include creating public meeting space in yard and creating a separate entrance space for each house in apartments.Keywords: design patterns, Privacy entrance, Safavid, Qajar, traditional housing, Isfahan
-
The historic houses of the Qajar era are among the remarkable works of this period, which, due to their close connection with the everyday life of the people, are indicative of the special characteristics of their time. These houses are not only important in terms of plans and architectural spaces, but also unique in terms of decorations and arrays and cultural values. Thus, this paper is aimed at understanding the residential architecture and its design patterns in Qajar houses in Isfahan. The research methodology is analytical and descriptive and has been done with library and field method. Special attention has been paid to the design and spatial designing patterns and by analyzing, analyzing and comparing them, the further categorization of cultural factors and design patterns in Vasigh's home has been provided. Actually, As space organization is considered an integral part of traditional Iranian architecture, In a way, it shows the application of spaces, Also, they represent the dominant thinking of their age. Due to the necessity of his time, the Qajar art faced Western elements and reacted itself selfishly. The result of this response to the design of the architecture is that in many cases the imported elements have been able to combine with the traditional elements. At home, we also encountered spatial patterns that clearly illustrate this issue. At home, we also encountered spatial patterns that clearly illustrate this issue. But in general, artists of this era have been able to achieve unity in the design of the architectural design of this house, despite the combination of elements of different cultures.Keywords: design patterns, Vasigh's Ansari House, Qajar, Isfahan
-
International Journal of Architectural Engineering & Urban Planning, Volume:27 Issue: 1, Jun 2017, P 19As recent researches show, creativity is very important in art, technology, science, education, management and etc. Also, preschool ages are a golden time for developing motor creativity. So, its necessary to enhance creativity of preschoolers. Many scholars have studied cognitional-emotional aspects of creativity, some have focused on the creativity process and creativity techniques. But, the relation between creativity and physical environment have been rarely studied. The goal of this research, is exploring design patterns which may help architects to design suitable spaces to enhance kids creativity. This study is a survey of kindergarten mentors, architects, psychologist and preschoolers. Factor analysis showed the effective variables (factors) on the research that were known and labeled. Creativity variables were imagination, curiosity and cooperative play. The variables of physical environment were flexibility and variety. To find the relation between three creativity variables and two architecture variables, the path analysis method was used. The correlation of creativity variables and architectural ones was significantly positive. Then, 72 architects and psychologists were tested with an open end test. Design patterns were extracted from architects and psychologists suggestions. The results were discussed in a session with 20 children to explore kids taste about them. The outcome was design patterns for kids spaces.Keywords: Design Patterns, Kid's Space, Enhancing Creativity
-
Contrastive study on the elements of traditional houses in different times, is an effective method in understanding the culture and design factor, the architectural evolution, space organization, ornaments and the structure of the historical buildings and it describes that different features and distinguishing factors in traditional houses were usually closely related to the political, economy, and social issues of that region. Synchronized with historical dynasties, traditional houses are thus, easily distinguishable regarding their architectures and the manner of architectural pattern can be followed regarding the historical evolution. As Isfahan was the capital of Iran in Safavid time, building magnificent palace-like houses were the trend; in Qajar dynasty as well architecture had its own unique elements. The present study enjoyed the mixed methods of descriptive and analytical methods as well as case study. The problem was examined based on observation, field studies, and documentation; the results then were compared and contrasted. The architectural design of these houses are introverted (mainly) as well as extroverted (in jolfa). The main front of the houses are in southern part and having porch, straight sky line, rectangular garden, rectangular rooms, sometimes octagonal houses, abundant ornamentations in central halls, using natural colors, easier use of bricks as the main material are some features of these houses. The present study aims to analyze and evaluate how the privacy of entrances in both Safavid and Qajar houses as one of the most significant elements of architectural times formed.Keywords: Design Patterns, House, Safavid, Qajar, Entrance Privacy
-
با آنکه رویکرد آموزشی در ایران به تدریج از آموزش معلم محور به فراگیرمحور درحال تغییر است؛ اما الگوی طراحی مدارس همچنان تابع نظام آموزشی رسمی و کم بازده معلم محور است. اگر در گذشته فضاهای آموزشی بر پایه تقسیم بندی کلاس ها و آموزش مواد درسی در قالب برنامه رسمی شکل می گرفتند، محیط های یادگیری امروز براساس یادگیری غیررسمی، کارگروهی و مشارکت اجتماعی ظهور می یابند. پژوهش کیفی حاضر با روش استدلال قیاسی به مقایسه دو الگوی خطی، راهرو-کلاسی و مدارس بدون کلاس، به عنوان دو نماینده رویکردهای آموزشی مذکور می پردازد؛ تا براساس معیارهای برنامه فیزیکی، پرورش هوش های چندگانه و پاسخگویی به روش های متنوع یادگیری، کارآیی این دو الگو را موردمقایسه قرار داده و به این سوال پاسخ دهد که کدام الگو در پاسخگویی به سه معیار مذکور کارآمدتر است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که الگوی مدارس متداول تنها در زمینه نیاز به سطح زیربنای کمتر و پیرو آن، هزینه ساخت کمتر، دارای مزیت نسبی است؛ اما از جهت اهداف اصلی دربردارنده فراهم سازی محیط مناسب برای پرورش هوش های چندگانه و شیوه های متنوع تدریس، دچار محدودیت بسیاری نسبت به مدارس با الگوی خیابان یادگیری است.کلید واژگان: محیط های یادگیری, مدارس بدون کلاس, فضاهای آموزشی, روش های تدریس, هوش های چندگانهAlthough the learning approach is gradually changing from teacher-centered to student-centered, the pattern of designing school in Iran still is following the inefficient approach of teacher-centered. Learning environments nowadays are being less formally timetabled and increasingly collaborative and socially participating oriented.
Inductive reasoning has been applied in this qualitative study to compare the two linear patterns of corridor-class and open schools as the representatives of the schools educational approaches. The aim is comparing the performance of the two patterns based on physical planning, developing multiple intelligence and learning methods. The results indicate that the pattern of common schools is a comparative advantage in the need for required infrastructure and thus less construction costs, but there are more limitations in terms of its main goals which include providing the effective environment to develop multiple intelligence and a variety of teaching methods comparing to the street learning pattern.Keywords: learning environments, educational spaces, open schools, teaching methods, design patterns, multiple intelligence -
استان ایلام دارای آثار تاریخی فراوانی است که قلعه های گونهای از این آثار است و با توجه به موقعیت جغرافیایی و تاریخی این منطقه از تنوع بیشتری و ویژگی های معماری خاصی برخوردارند. این مقاله به دنبال یافتن سبک غالب، الگوهای طراحی و شاخصه های بارز مشترک بین قلعه های دوره قاجار در استان ایلام است. پرسش اصلی این است که آیا مفاهیم اجتماعی- سیاسی، فرهنگی و بومی در شکل گیری عملکردها و فضاها و روابطشان در قلعه ها موثر بوده است یا خیر؟ بر این اساس به دنبال تحقیق و مطالعه سبک و شیوه زندگی مردم در آن زمان، معماری بومی، و شرایط اجتماعی-سیاسی و فرهنگی آن دوران است. چارچوب نظری تحقیق بر ویژگی های طراحی معماری مشترک قلعه ها استوار است. روش تحقیق تاریخی- تفسیری است و روش استدلال، این پژوهش قیاسی است. اطلاعات به دو شیوه اسنادی و کتابخانه ای گردآوری شده است. نتایج بهدست آمده حاکی از آن است که این نوع بناها که در اقلیم های متفاوتی و با شکل ظاهری نسبتا متفاوت بنا شده اند و کاربری تقریبا مشابهی داشته اند؛ الگوهای مشترکی در طراحی آنها لحاظ شده که تا حدود زیادی متاثر از الگوهای رفتاری گذشته بوده است. در این باره میتوان به الگوهای طراحی زیر اشاره کرد: نوع و سبک ورودی ها، نوع پلان و روابط فضایی، جا نمایی برخی فضاها از قبیل سرویسهای بهداشتی و اتاق های شاه نشین و...، تناسب فضاهای ساخته شده و فضاهای باز، همخوانی و پیروی از سبک تزیینهای دوره قاجار وکاربری قلعه ها که همه این بناها از نوع قلعه های دشتی با کاربری قلعه های دارالاماره هستند.کلید واژگان: قلعه, دوره قاجار, ایلام, الگوهای طراحی, الگوهای رفتاریIlam province has historical monuments that castles are such of this works and due to geographical and historical position, the area is of greater diversity and certain architectural features. This article seeks to find dominant style, design patterns and common significant characteristics between the castles of the Qajar era in Ilam province. The main question is whether socio-political, cultural and indigenous concepts in the formation of performances and spaces and their relationships in the castle are effective?
According to this, researching and studying the style and way of life of the people at that time, is vernacular architecture, and socio-political and cultural conditions of that era. Theoretical framework of research is based on the design features of common architecture of castles. The methodology of research is historical interpretative andreasoning method of this research is analogical. Data were collected in two ways, documentary and library.
The results suggest that these types of buildingswere constructed in different climatic conditions and with a relatively different form and they had almost similar user;Common patterns existed in their design, which has largely been influenced by past behavior patterns. In this regard, we can refer to following design patterns: the type and style entrances, type of plan and spatial relationships, and locating of some spaces such as toilets and king rooms, etc., the fitness of built spaces and open spaces and consistency and following of the style of decorations ofQajar era and the user of castles that the type of all buildings isdesert castles (Dashti castles) with the user of mansion castle (Dar-al-emareh castles).Keywords: Castle, Qajar era, Ilam, design patterns, behavior patterns -
در دوران معاصر، نگاه معماری مدرن و در امتداد آن معماران آکادمیک نسل جدید بر روی طراحی بناهای جدید، از جمله مساجد، تاثیرهای فراوانی داشته است. یکی از مهمترین این تاثیرات تغییرات شکلی و فضایی مساجد در دوران معاصر است به نحوی که امروزه مساجد نوگرا به عنوان خوانش جدیدی از مسجد در فضای معماری و جامعه مطرح شده اند. در این میان تنوع گونه ها و الگوهای ایده پردازانه در طراحی بسیار زیاد هستند و بر خلاف گذشته که سنت های خاصی در هر دوره بر ساخت مسجد حاکم بود؛ نمی توان مساجد را واجد هیچ خصوصیت شکلی مشخصی دانست. علاوه بر تحولات وسیعی که در زمینه طراحی و ساخت بناهای معاصر وجود دارد؛ این مقاله درصدد است به بازشناسی گرایشهای طراحی مسجد در دوران معاصر به طور خاص بپردازد و با شناسایی شاخصهای این تحولات به طبقه بندی آنها پرداخته و به نوعی جریانهای تاثیرگذار بر دوران تحول را در معماری مساجد بشناسد. پرسش های پژوهش عبارت اند از: آیا میتوان گرایشهایی را در طراحی مساجد معاصر ایران در مقایسه با جهان اسلام پیشنهاد نمود؟ چه معیارهایی برای این مهم میتوان در نظر گرفت؟ چه گرایشهایی در طراحی مساجد معاصر وجود دارند؟ و هر یک دارای چه مشخصاتی هستند؟
فرآیند استنتاج از سه مرحله تشکیل شده است: انتخاب مساجد و شاخصه ها؛ طبقه بندی دادههای کمی و تحلیل؛ و نتیجه گیری. بر اساس مبانی تحقیق، روش تحقیق نمونه ی موردی با استفاده از راهکارهای ترکیبی برای انجام تحقیق انتخاب شده است. رویکرد پژوهش «ساخت نظریه» است. روش گردآوری اطلاعات ترکیبی از مطالعات کتابخانه و مراجعه به میدانی است. برای رسیدن به پرسش های پژوهش با استفاده از یک روش کمی-کیفی به بررسی خصوصیات منتخبی از انواع گونه های مساجد نوگرای معاصر پرداخته شده است و سپس بنابر نتایج بدست آمده، الگوهای طراحی آنها شناسایی و تبیین شده است. بر اساس بررسی انجام شده بخشی از مساجد معاصر که گونه شناسی بر روی آنها انجام شد؛ مساجدی هستند که در جامعه ی اسلامی شاخص و یا مساجدی که از نظر کالبدی معنای مسجد را در کالبدی جدید معرفی کرده اند؛ این مساجد بر اساس گونه شناسی شکلی، خود به چهار دسته تقسیم شده اند. این زیرگروهها عبارتند از: مساجد نوگرای سفید، مساجد ناب گرا، مساجد فرم گرا و مساجد نوگرای التقاطی.کلید واژگان: مساجد نوگرا, مساجد معاصر, الگوهای طراحی, گونه شناسی شکلی, گرایشهای معماری معاصرIn current time, modern architecture design opinion along with new generation of academic graduated architects has great influence on new buildings, such as mosques design. One of the most important effects is the distortion of shapes and space, which is headlined as new design view of mosque in architecture and society. Unlike the past which mosque buildings were followed by special tradition style in each era, there is much diversity of types and design methods, which it cannot be classify in tradition or any specific category by shape and form.
In addition of extreme evolution on design and built process of contemporary buildings, this article is trying to have a specific overview in the orientation of mosque designing. Then classifying the indexes of this development with identification and on the other hand notifies the effective courses on mosque architecture process. Research questions are: can we suggest any features of Iranian current mosque design comparing to Islamic world design? What standards can we consider? What is the design style of contemporary mosques? And what is the specification of each?
Many researchers have proposed approaches for classifying the effective streams on contemporary architecture of Islamic countries, particularly the modernist mosques. These approaches investigate the recognition of the principles of design, favorite variables of architects, and also their work product as architecture body. Each of these researches, in turn, has suggested different categories or for modernist mosques. For example, "Ismail Serage-aldin" in his article titled "classification of effective approaches in contemporary architecture of Islamic countries", divided this approach into five groups of popular approach, traditionalist approach, people-oriented approach, adaptable modernism approach, and modernist approach. These approaches have an effective role in different streams of architecture design in contemporary era, particularly in the designing of mosques.
This article is aimed to recognize trends of designing mosques in contemporary era specifically and by identifying indicators of these changes classifies them and recognizes effective streams on the evolution era in the architecture of mosques. Therefore, after reviewing performed classifications, the desired attitudes for investigating works are introduced and tables are prepared for each of these works that have been analyzed in those works based on defined attitudes, and then by comparing tables an attempt is done in classification of works based on common characteristics in the table. At the end, those attitudes that have affected contemporary mosques are introduced as a group of indicators. For better recognition, some examples of these groups in Iran and the other countries will be introduced. The questions that have been asked in this research are:Can attitudes be introduced in designing Iranian contemporary mosques in comparison with Islam world? What criteria can be considered for this issue? What orientation do exist in designing contemporary mosques? And what are the characteristics of each of them?
At first, the research process has been formed based on quantitative variables that have had a key role in recognizing mosques as modernist mosques. These variables are volume versus space, full and empty, physical development, plan pattern, facade, the average ceiling height, decorations, form, color, position, construction location and its time and then categorizing the amounts of variables has converted them to qualitative data and make it possible to divide them to some groups based on a integrated structure that in every group part of amounts are in similarity or proportionality with each other. Therefore, three groups of tables were prepared from characteristics of mosques during research. In first group, the table introduces the status of each variable in mosques second group separates the mosques with common characteristics and the last group introduces their properties. This classification that has been obtained from investigating 50 modernist mosques can indicate shape-physical approach in typology of modernist mosques in Islam world. Based on conducted investigation, a part of contemporary mosques that a typology was done about them are mosques that are outstanding in Islamic society or have introduced the meaning of mosque in a new body from physical perspective. These mosques have been classified into four categories based on shape typology and these categories are: white modernist mosque, pure mosques, form-oriented mosques, and hybrid modernist mosques. In white modernist mosques, the volume is not important and often takes a form of project site. In pure mosques against traditional mosque building, the architect aims to create a symbolic volume. The volumes are simple and Platonic. Especially, the cubic shape that has a background in Islamic tradition is used. In form-oriented mosques, the attention to external volume is very important so that ignoring internal space is resulted. The volume of these mosques usually includes complicated and innovative forms and architectural sculpture and pure forms are not applied. Asymmetrical and simple decorations, use of color and light shadow diversity are usual in these mosques. Hybrid modernist mosques are a combination of the former types that means each of their elements follow one of types and cannot be placed in any former types. On the other hand, they are a hybrid of the former types.Keywords: Modernist mosques, Contemporary mosques, Design patterns, Form typology, Modern architecture temptation -
فضای باز و مابین نقش مهمی در بازشناسی اشیاء و تعامل انسان با محیط پیرامون خود دارد. این نوشتار به برررسی مفهوم فضای باز و فضای مابین در برخی تجربه های مسکن بومی- اسلامی در شرق (مالزی، چین، هند، ازبکستان، ایران و عربستان) در مقایسه با نظریه های شهرسازی نوگرا در غرب (نظریه های شهر خطی، باغشهر، شهر صنعتی، شهر درخشان و شهر پهندشتی) در رویکردی توپولوژیک (موضع شناسانه) می پردازد. در این رویکرد به بررسی ارتباطات فضایی بدون توجه به تاثیرات جزئی و سطحی در شکل و اندازه کالبدها و به مواردی مانند همجواری، پیوستگی و بستگی و روابطی چون تقارن، تداوم و تقارب توجه می شود. از آنجا که درک صحیح این موضوع بدون توجه به الگوهای طراحی هر نمونه موردی کامل نخواهد بود، لذا بر اساس طبقه بندی الگوهای طراحی تام ترنر (الگوهای طبیعی، اجتماعی، زیبایی شناسی و نمونه ای) به الگوهای طراحی هر یک بطور مختصر اشاره شده است. روش این پژوهش از نوع مورد پژوهی و مبتنی بر قیاس تطبیقی بوده و به لحاظ راهبردی، از نوع تفسیری- تاریخی است. داده های لازم توسط منابع کتابخانه ای حاصل شده و در رویکردی تحلیلی- انتقادی مورد ارزیابی قرار گرفته اند. نتایج حاصل از این مطالعه نشان می دهد که عنصر فضای باز (و فضای مابین) با توجه به الگوهای طراحی آزموده شده در تجربه های بومی- سنتی در کشورهای منتخب اسلامی متفاوت و متعدد هستند با این حال هر یک دارای تعریف مشخص و مرزهای معین کالبدی یا ذهنی می باشند. در نظریه های شهرسازی نوگرای قرن بیستم هرچند سهم قابل توجهی به چنین فضاهایی در مقام نظر داده شده است ولی در عمل به سبب فقدان برخی الگوهای طراحی (بویژه الگوی طبیعی) و همچنین آرمانی بودن آنها، فضاهای باز بدون مرز، گسترده و بدون تعریف مشخصی تولید شده اند که با الگوهای اجتماعی مورد انتظار طراحان و الگوهای زیبایی شناسی مورد نظر کاربران نیز منطبق نبوده و مشکلات فراوانی را بوجود آورده اند.
کلید واژگان: فضای باز, الگوهای طراحی, معماری بومی, اسلامی, مدرنیسم, مسکنOpen & between spaces (OBS) have a significant role in objects recognition and humanenvironmental interactions. This article study the meaning of OBS in some of Islamic vernacular residential experiences of some Asians countries (Malaysia, China, India, Uzbekistan, Iran & Saudi Arabia) in comparison with modern western urbanization theories (Linear city, Garden city, Industrial city, Radiant city, Future city) through topologic approach. To aim this we discover spatial relationships without inconsiderable impact of shapes & dimensions such as proximity, contiguous & closeness and relations like symmetry, continuity & convergence. Tom Turner design patterns (natural, social, aesthetic & sample patterns) were used to deepen each case study’s description. This study shows that element of OBS in Islamic vernacular residential buildings are varied in shape and topology but each of them has specific definition and has mental or physical borders. Although OBS in 20th century modern urbanization theories was in central attention but in practice because of the absence of natural patterns and also utopian desires, they produce borderless, expanded & with no specific definition open spaces that not only destroy urban social structures but also create many environmental problems.Keywords: open space, design patterns, Islamic, vernacular architecture, modernism, residential buildings
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.