جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "human presence" در نشریات گروه "هنر و معماری"
-
بیان مسیله:
قرارگاه های رفتاری به عنوان محیط هایی با نقش های معنادار و هم ساز با اجتماع، از اهمیت ویژه ای برای بهبود کیفیت محیط زندگی، برخوردارند؛ از سویی دیگر احساس جمعی افراد، به عنوان عامل انسانی و هویت بخش در حوزه طراحی های محیطی است که در جهت نشان دادن پیوند و ادراک یکسان افراد، علاوه بر رفتارهای شخصی می تواند از طریق وضعیت فرهنگی جامعه به دست آید، لذا دستیابی به معنای واضح از محیط از یک سو و بررسی شاخصه های احساس جمعی در تاثیرگذاری بر هم ساختی مکان-رفتار، از سوی دیگر کلید درک یک قرارگاه رفتاری و شکل گیری محیط همساز با اجتماع است.
هدف و سوال تحقیق:
نوشتار حاضر در راستای پاسخ به این که هم ساختی مکان-رفتار در قرارگاه رفتاری چگونه تحت تاثیر مولفه های احساس جمعی است؟ با هدف شناسایی و بررسی نقش احساس جمعی در شکل گیری قرارگاه های رفتاری تدوین شده است.
روش تحقیق:
پژوهش حاضر براساس هدف دارای ماهیتی کاربردی مبتنی بر راهبرد پس کاوی است؛ منطبق بر این راهبرد، الگوی نظری از طریق جمع آوری داده ها و مرور ادبیات موضوع با رویکرد کیفی و با استناد به مطالعات کتابخانه ای به دست آمده و در پیمایش میدانی مورد بررسی تجربی و تدقیق قرارگرفته است.
نتیجه گیرینتایج این پژوهش نشان می دهد که هم ساختی در باهم ستان های آیینی شهر تبریز به طور موثری تحت تاثیر مولفه های شرایط اجتماعی و روانی مرتبط با طول عمر، ادراک بالادستی و مسایل اجتماعی است و از سوی دیگر ویژگی های محیطی و عوامل فراشخصی (ادراک بالادستی و ادراک یکسان با دیگران) به عنوان معیارهای تعیین کننده احساس جمعی در باهمستان ها عمل می کنند. به عبارتی میزان همبستگی بین احساس جمعی و هم ساختی شکل دهنده قرارگاه های رفتاری نشان دهنده این مهم است که احساس جمعی به عنوان کاتالیزور حضور انسانی و عنصر پایه در افزایش عوامل موثر بر سازگاری و هم ساختی در محیط عمل می کند و به عبارتی احساس جمعی به شکل معناداری بر شکل گیری قرارگاه های رفتاری تاثیر می گذارد.
کلید واژگان: هم ساختی, حضور انسانی, مکان-رفتار, ادراک بالادستProblem Statement:
As environments with meaningful roles that are harmonic with the community, behavior settings are of great importance in enhancing the living environment quality. Additionally, a sense of community in individuals is a human and identity-related factor in the field of environmental design, which can be achieved through personal behavior, as well as the cultural state of a society to depict similar links and perceptions among individuals. Therefore, obtaining a clear meaning of an environment, on the one hand, and analyzing the sense of community indices in affecting the behavior-milieu synomorphy1 , on the other hand, is the key to understanding a behavior setting and forming an environment harmonic with the community.
Research ObjectiveThe present paper seeks to answer how behavior-milieu synomorphy in a behavior setting is influenced by a sense of community components, to identify and examine the role of a sense of community in forming behavior settings.
Research MethodThis is a retroduction-based applied study. Consistent with this strategy, the theoretical model was achieved through data collection and literature review with a qualitative approach and reference to desk research; experiential analysis and explication were also conducted on the model during the field.
ConclusionAccording to the research results, synomorphy in the ritual public spaces of Tabriz is effectively influenced by social and mental conditions components related to lifespan, upstream perception, and social issues. Additionally, environmental features and transpersonal factors (upstream perception and similar perception to others) act as criteria for determining the sense of community in public spaces. The extent of correlation between the sense of community and synomorphy forming behavior settings shows that the sense of community acts as a human presence catalyst and a basic element in increasing the factors affecting harmony and synomorphy in the environment. In other words, the sense of community has a significant effect on the formation of behavior settings.
Keywords: Synomorphy, human presence, behavior-place, upstream perception -
اهداف
توسعه فناوری و سازماندهی فضاها براساس نگرشهای عملکردگرا و صحنه سازی های بصری مدرن موجب بروز محصولات قالبی در سیمای شهری ایران معاصر شده که بیشتر به نیازهای فیزیکی و جلوه های بصری پرداخته است. در مواجه با معماری گذشته بدلیل وجود پیوند روحی میان معماری و ادبیات، جلوههایی از مضامین انسانی در ارتباط با فضا ملاحظه میشود. به منظور برقراری مجدد این پیوند خوانش «فضای تغزل حافظ» به منظور بازشناخت مفهوم فضا مورد توجه قرار گرفت.
روش ها:
واقعیت فضا در حوزه های فلسفه و معماری در ارتباط با تجربه ی انسان و مطالعات پدیدارشناسی مطرح میشود. فضای درونی شعر حافظ نیز در ارتباط با انسان تجربه میشود بنابراین روش تحقیق این پژوهش پدیدارشناسی است. به منظور شناخت تجربه های انسانی در ارتباط با فضای تغزل حافظ و بازشناخت «مفهوم فضا» این مقاله به خوانش تجربه های انسانی گروهی از متخصصین در رشته های مختلف پرداخته است.
یافته هایافته های پژوهش مفهوم «فضای تغزل حافظ» را در ارتباط پیوسته و تنیده با حضور انسان بدنمند (کالبد - ذهن) مطرح میکند به گونهای که انسان در فضای تغزل و فضای تغزل در وجود انسان معنادار میشود. در واقع این فضا در یک رابطهی دیالکتیک چند وجهی (لایه های مرئی و نامرئی) خارج از محوریت و تمرکزگرایی بر انسان یا دیگر پدیدهها پدیدار میشود.
نتیجه گیری:
در نهایت با توجه به مفاهیم استخراج شده از فضای تغزل شعر حافظ، فضایی میانجی، بدنمند و منشوری در یگانگی با حضور انسان مطرح شده که بر این اساس مدل چگونگی فضاهای تغزلی و مجسم در سیمای شهری و معماری ایران معاصر شکل گرفت.
کلید واژگان: فضای تغزل حافظ, پدیدارشناسی, انسان بدنمند, فضای میانجی, ادراک فضا, حضور انسانAimsTechnological development, organization of space based on functional approaches and modern visual modeling have led to the emergence of mold products in the urban landscape of contemporary Iran, dealing more with physical requirements and visual effects. In late architecture, however, there are manifestations of human themes in relation to the space which are due to the existence of a bond between architecture and literature. In order to re-establish such a bond, this article seeks to investigate "Hafez’s Lyrical Space" to reexamine the concept of space in architecture.
MethodsThe space of Hafez’s poetry is interrelated with man’s experience so in its relation with human experience and phenomenological studies. This study is informed by Phenomenological methodology. In order to recognize human experiences germane to Hafez’s lyrical space and to understand the concept of space, this article has investigated human experiences of a number of professionals in different fields.
FindingsThe findings suggest that the concept of "Hafez’s Lyrical space" is constantly intertwined with human embodiment (body- mind) in his poetry, so human being becomes meaningfulness in lyrical space and vice versa. This space appears with the presence of human embodiment in a multifaceted dialectical relationship, i.e. visible and invisible layers, separate from a concentration and centralization on human or other phenomena.
ConclusionBased on the concepts extracted from mediating, multidimensional and embodied lyrical spaces of Hafez's poetry which were considered with unique connection with human, the process of formation of lyrical spaces embodied in contemporary urban landscape and architecture emerged.
Keywords: Hafez lyrical space, Phenomenology, Human embodiment, mediating space, Space perception, Human presence
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.