جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "invention" در نشریات گروه "هنر و معماری"
-
مطابق با نشانه شناسی امبرتو اکو، نشانه ی تصویری در هنر نقاشی، تنها بازسازی شماری از مشخصه های موضوع است که پس از گزینش برخی از آنها بر اساس رمزگان شناسایی و مطابق با قراردادهای گرافیکی، در یک بستر فرهنگی ایجاد می شود و همین امر باعث دریافت اثر از سوی مخاطبین می شود. اکو با رد واقع نمایی بازنمایی های تصویری به موضوع «ابداع»: «ابداع معتدل» و «ابداع رادیکال» می پردازد. او در تحلیل های نشانه شناختی خود در حوزه ی نقاشی، ضمن توجه به آثار کلاسیک و مدرن، ترفند ابداع در این گونه آثار را، نه به معنای خلاقیت زیباشناسانه، بلکه صرفا به عنوان یکی از شیوه های تولید نشانه معرفی می کند. با این حال، در اینجا مواردی نظیر زبان فردی، ابهام و پوشیدگی معنا، خود انعکاسی رمزگان و ایجاد نقش های نشانه ای جدید، بحث را به سمت یک نشانه شناسی ادراکی و همچنین تحلیل زیبا شناختی اثر هنری و هرمنوتیک مدرن سوق می دهد. نگارنده در این مقاله با روش توصیفی - تحلیلی، ضمن بررسی نشانه شناسی تصویری اکو، وجه پیوند نشانه شناسی ادراکی و هرمنوتیک مدرن را در آرای این اندیشمند ایتالیایی مورد واکاوی قرار داده است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که در نشانه شناسی هنر اکو، نشانه ی تصویری، یک واحد روایی است که در نسبت با جهان متن معنا می یابد؛ از این رو در تحلیل های نشانه شناختی، نه بر وجه قراردادی نشانه ها بلکه باید به کاربردشناسی روایت توجه نمود.
کلید واژگان: هنر نقاشی, ابداع, نشانه تصویری, هرمنوتیک مدرن, نشانه شناسی ادراکیUmberto Eco (1932 - 2016) founded and developed one of the most important approaches in contemporary semiotics, usually referred to as interpretative semiotics. The main books in which he elaborates his theory are La struttura assente (1988), A Theory of Semiotics (1976), The Role of the Reader (1979), Semiotics and Philosophy of Language (1984), The Limits of Interpretation (1990), Kant and the platypus (1997), and From the Tree to the Labyrinth: Historical Studies on the Sign and Interpretation (2014). Eco’s Semioticsis a critique of the theory that the meaning of signs is determined by the objects (i.e. things or events) to which they refer, and is a rejection of the notion that ‘iconic’ signs must be likenesses of their objects. Eco argues that the meaning of signals or signs is not necessarily determined by whether they refer to actual objects, and he explains that the existence of objects to which signals or signs may correspond is not a necessary condition for their signification. Eco also criticizes the notion that a typology of signs may clarify the nature of sign function, arguing instead that any typology of signs may fail to explain how different kinds of signs may share the same modes of production. Eco thus argues that the correct approach to developing a unified semiotic theory should not be to propose a typology of signs but should be to provide a method of investigating how sign-vehicles may function as signs and to provide a means of understanding how sign-vehicles may be produced and interpreted. Eco’s theory of modes of sign production provide many insights into the ways in which the meaning of signs may be culturally defined. He rejects what he calls ‘naïve iconic’ as a theory which falsely assumes that so-called 'iconic' signs must be similar or analogues to their objects, and he argues instead that the iconicity of any particular mode of sign-production is a matter of cultural convention. He explains, however, that to say that the iconicity of any particular mode of sign-production is a matter of cultural convention is not to say that it is a matter which is decided upon arbitrarily. To the contrary, the degree of iconicity of any particular expression may be determined by the degree to which the expression is correlated with its content, and may not be determined by the degree to which the expression is similar or analogous to some object to which it may refer. Iconicity may therefore be a property of a particular mode of producing ‘sign-functions,’ but may not be a property of any particular kind of sign. In his semiotics, Eco has studied the "invention" and the production of signs in Painting. He refers to the works of artists such as Raffaello Sanzio and Francesca in the classical style as well as artists such as Pitet Mondrian and Kandinsky in modern art, to "modest invention" and " inventions radicles". The important note here is the same process production of signs and their interpretive capability that is central point in the modern Hermeneutics.
Keywords: ", painting", image code, invention, interpretative semiotics, modern Hermeneutics -
بررسی سیر تحولات فرم در تاریخ هنر، نظریه ای بنیادین در شکل شناسی آثار هنری است. می توان تاریخ هنر را از طریق بررسی شکل آثار هنری یا زیباشناسی فرم های هنری مطالعه و بررسی کرد. تاریخ هنر بر اساس روش ساخت و ساز آثار هنری و آفرینش فرم، تحقق یافته است نه از توان تفسیر، نقد و داوری ناقدان آثار هنری. گرچه ذهنیت هنرمندان، متقدم بر تحقق عینی آثارشان است، اما، این عینیت و نظام صوری آثار هنری است که تاریخ هنر را به وجود می آورد. هنر، با ساختن است که تحقق پیدا می کند. گرچه هنرمند، پیش از ساختن اثر هنری، تصوری از آن چه که باید ساخته شود، دارد اما آگاهی ها و توانایی های فنی و تکنیکی است که امکان تحقق صور ذهنی را به شکل آثار هنری میسر می کند. هنرمند به نیروی تخیل فعال، صورتی از آن چه که باید ساخته شود، می آفریند و سپس با ماده [materyile =] مناسب آن را قابل دریافت می کند. ذهنیتی که صورت محسوس پیدا نکند، تنها برای صاحب ذهنیت، به مثابه امری ذهنی، وجود دارد؛ مخترعی که فاقد توانایی های فنی در چگونگی ساخت ایده های خویش است، مخترع به شمار نمی آید و شاعری که قادر به بیان گفتاری یا نوشتاری اشعار خود نیست، شاعر نامیده نمی شود. صورت های خیالی هنرمند، می تواند نشات گرفته از روایت، داستان، مضامین و موضوع های گوناگون و یا احساسات شخصی باشد. محتوا یا پیام هایی که می تواند دینی و اخلاقی، انسانی و اجتماعی، سیاسی و عقیدتی و یا صرفا کنش های فردی هنرمند باشد. اثر هنری، کیفیت محسوس این قبیل موضوعات است که در زیباشناسی شکل و شگردهای آفرینش فرم، توسط هنرمند، قابلیت دریافت پیدا می کنند. هرگونه فهم و تفسیر و نقد، تنها از طریق اشکال هنری امکان پذیر است. اثر هنری، به ارزش های زیباشناسانه شکل و فرم بیان است که اطلاق می شود نه به پیام و محتوای آن و نه به چگونگی دریافت محتوا از طرف مخاطب! شناخت و تحلیل ساختار و سبک و سیاق و شیوه بیان هنرمند، از طریق رویکردهای شکل شناسی قابل مطالعه و بررسی است، نه از طریق معناشناسی اثر. هرگونه دریافت معنایی نیز تنها از طریق شکل شناسی و تحلیل ساختاری ابژه هنری امکان پذیر خواهد شد.
کلید واژگان: ابداع, فرمالیسم, محتوا, پیام, تکنیک, ساختارگرایی, ماده (متریال)Studying the development of form in art history is a fundamental theory in artworks iconology. It is ossible to study the history of art through investigating the shape of artworks, or art forms aesthetics. The history of art is established on the base of artworks build up and form creation rather than the power of artwork critics’ interpretation and criticisms. Although the artist's mentality is prior to their final objective work, but it is the objectivity and imaginary system of artworks that make up the history of art. Art is born by making up, although the artist, before creating his artwork, has an imagination of what is to be made. It is the knowledge and technical skills that make it possible that the mental pictures change into artwork. The artist with his active imagination power creates a form of what should be made and then by using the right material makes it perceivable. A subjectivity which does not gain visible form exists in the mind of its owner as an imagination. An inventor who is technically unable to give birth to his ideas is not reckoned as an inventor. A poet, who is not able to express or write down his poems, is not called a poet. Imaginary forms of an artist can originate from different tales, narratives, and motifs and subjects or even personal feelings. The content or massages that can be religious, moral, humanistic, social, political and ideological, or personal reaction of the artist. Artwork, visible quality and this kind of subjects which in form aesthetics and form creation manners, by the artist gain perceptibility. any understanding, interpretation and critic is possible only through art forms. An artwork is considered such on the base of its aesthetic values form and expression rather than its massage and content,neither on the base of its content perception by the addressee.Cognition and structural interpretation, methods and expression way of the artist can be studied through the morphological approaches, not through the semantics of the work. Indeed any meaning perception is possible only through morphology and structural interpretation of an artistic object.Keywords: Formalism, Concept, Invention, Technique, Structuralism, Material, Message -
اساس نقد در هنرها (The Basis of Criticism in the Arts) با هر رویکردی، معطوف به شکل (فرم) اثر هنری است. شکل، اساس و اصلی است که اثر هنری را هستی می بخشد و آن را متعین می کند. هر اثر هنری شکل و فرم و ساختمانی است که هنرمند با شگرد ها و تمهیدات خلاقانه و با تخیل ابداعی اش آن را می آفریند. آفرینش اثر هنری در صورت یا فرم (شکل) تحقق پیدا می کند و زیبایی، صورت تحقق یافته ای است که در اثر هنری عیان می شود.
هر گونه نقد و تفسیر اثر هنری از طریق ابژه ای که صورت بندی و ساختمان اثر هنری نامیده می شود، امکان پذیر خواهد شد. دریافت معنا یا محتوای اثر هنری، فهم و بازخوانی نیت مولف، ارجاع متن (بافتی از کلمات، اشکال و رنگ ها، حرکات و اصوات) به حوزه های روانشناختی، جامعه شناختی، تاریخی و اساطیری، از طریق فرم (شکل) و صورت مندی (formality) اثر هنری است. فرم، محل یا مکان تلاقی هنرمند با مخاطب و مخاطب با هنرمند است. اگر اثر هنری ابژه ای مستقل پنداشته شود و آزادانه در افق های تاریخی متفاوت مورد تفسیرهای متعدد قرار گیرد، آنچه که هر تفسیری را امکان پذیر می کند، نهایتا فرم هنری است که ذات آن، زیبایی بیان (expression) است. پرسش از اثر هنری می تواند جنبه های گوناگونی داشته باشد. همچون: اثر هنری چه می گوید؟ مقصود هنرمند از آفرینش اثر هنری چه بوده است؟ اثر هنری در زمان حال بیانگر چه معنایی است؟ اثر هنری چگونه قادر به انتقال افق تاریخی گذشته به دوران جدید است؟ هرگونه پاسخ به این قبیل پرسش ها منوط به شناخت دقیق و اصیل حوزه نقد و تحلیل صورت و ساخت اثر هنری است.
کلید واژگان: فرم, فرمالیسم, نقد, بیان, ابداع, ساختگرایی, صورت مندی, هنر به مثابه شگرد, هنر به مثابه تکنیک, تفسیر, محتواBagh-e Nazar, Volume:5 Issue: 10, 2009, PP 69 -88The basis of criticism in the arts with any reading is attributed to the from of the artwork. Form is the principal and basis which gives birth to an artwork and reveals it.It is on basis of shape, form and structure of any artwork that an artist his/her talent and creative devices and by inventional imagination creates it. Art creation happens to come out in the form shape and beauty is the uncovered and undamental figure which appears in artwork.It is possible to have any critics and interpretations of an artwork through the objects composition and form which is called artwork meaning or concept of artwork, understanding and decoding the core idea of the author, the text antecedent (words chain, shape and color, motion land sounds) to psychological and sociological, historical and mythical fields through the artwork form (shape) and its formality. form is the contact point of an artist and interlocutors and vice versa. If an artwork is taken as an independent object on an artist and interpreted in the historical horizons frequently then what makes any interpretation possible finally is the art form; the¬ essence of which is the beauty of expression. Questioning an artwork may /be done in different aspect such as what does it mean? What has been the intention of its creator? What does the work mean in the present time? How an artwork can convey past historic horizons to the modern era?. Any answer to such questions depends on precise and original information of the artwork form and composition critics analysis.Keywords: form, formalism, Criticism, expression, invention, Structuralism, formalistic, art as device, art as technique, interpretation, concept
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.