جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "آسم" در نشریات گروه "پزشکی"
-
سابقه و هدف
ارتباط آسم با شرایط دهان و دندان مانند پوسیدگی، سایش دندان، بیماری های پریودنتال و تغییرات مخاط دهان موضوع بحث در بین دندانپزشکان بوده است. لذا این مطالعه با هدف بررسی تعیین شیوع هایپوسالیویشن و خشکی دهان در کودکان 3 تا 12 ساله مبتلا به آسم مراجعه کننده به بیمارستان بوعلی سینا در شهر ساری، استان مازندران،ایران، در سال 1402 انجام شد.
مواد و روش هااین مطالعه اپیدمیولوژیک توصیفی- تحلیلی بر روی کودکان مبتلا به آسم در بیمارستان بوعلی سینا ساری انجام شد. درجه آسم هر بیمار، طول مدت ابتلا به آسم و داروهای مصرفی پس از مصاحبه و کسب اطلاعات ذکر شده، در پرسشنامه بیمار ثبت شد. میزان جریان بزاق غیر تحریکی با استفاده از روش وزن سنجی مورد بررسی قرار گرفت. برای مقایسه داده ها از ضریب همبستگی اسپیرمن و آزمون های من ویتنی، کروسکال والیس و کای دو استفاده شد. داده ها مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. سطح معنی داری 05/0 در نظر گرفته شد.
یافته هادر این مطالعه 66 کودک (32 پسر و 34 دختر) شرکت کردند. هایپوسالیویشن در 33.3 درصد از کودکان (22 از 66)، و خشکی دهان در 42.4 درصد (28 از 66) از آنان دیده شد. ارتباط آماری معنی داری بین جنسیت و هایپوسالیویشن یافت شد و پسران بیشتر از دختران تحت تاثیر قرار گرفتند (05/0>P). علاوه بر این، خشکی دهان به طور قابل توجهی در کودکان مبتلا به هایپوسالیویشن بیشتر بود (0/001>P). شانس خشکی دهان در بیماران با هایپوسالیویشن حدود 16 برابر سایر بیماران بود (16/35= Odds Ratio، 0/001=P).
استنتاجاین مطالعه شیوع بیشتر کاهش بزاق در پسران را در مقایسه با دختران نشان می دهد، اگرچه هیچ ارتباط معنی داری بین جنسیت و وجود خشکی دهان یافت نشد. ارتباط قوی و معنی دار آماری بین کاهش بزاق و خشکی دهان از طریق تجزیه و تحلیل رگرسیون لجستیک چندگانه تایید شد. این یافته ها نشان می دهد که کودکان مبتلا به کاهش بزاق در معرض خطر قابل توجهی برای تجربه خشکی دهان قرار دارند و این امر بر نیاز به تشخیص و مدیریت زودهنگام در بیماران مبتلا به آسم کودکان تاکید می کند.
کلید واژگان: هایپوسالیویشن, زروستومی, کودکان, آسمBackground and purposeThe potential association between asthma and various oral and dental conditions such as caries, tooth wear, periodontal diseases, and alterations in the oral mucosa remains a topic of ongoing debate among dental professionals. This study sought to assess the prevalence of hyposalivation and dry mouth in children aged 3 to 12 years with asthma, who were referred to Bu Ali Sina Hospital in Sari in 2023.
Materials and methodsThis descriptive-analytical epidemiological study was conducted on pediatric asthma patients at Bu Ali Sina Hospital in Sari. Data on each patient’s asthma severity, duration of the condition, and medication usage were collected through questionnaires and interviews with patients’ parents. Unstimulated salivary flow was measured using the gravimetric method. Statistical analyses were performed using Spearman's correlation coefficient, Mann-Whitney, Kruskal-Wallis, and Chi-square tests to compare the data, with a significance level set at 0.05.
ResultsA total of 66 children (32 boys and 34 girls) participated in this study. Hyposalivation was observed in 33.3% of the children (22 out of 66), while 42.4% (28 out of 66) experienced dry mouth. A statistically significant association was found between gender and hyposalivation, with boys being more affected than girls (P<0.05). Furthermore, dry mouth was notably more prevalent among children with hyposalivation (P<0.001). Children with hyposalivation were approximately 16 times more likely to report dry mouth compared to those without hyposalivation (Odds Ratio=16.35, P=0.001).
ConclusionThis study highlights the higher prevalence of hyposalivation in boys compared to girls, though no significant association was found between gender and presence of dry mouth. A strong, statistically significant link between hyposalivation and dry mouth was confirmed through multiple logistic regression analysis. These findings suggest that children with hyposalivation are at a markedly increased risk of experiencing dry mouth, underscoring the need for early detection and management in pediatric asthma patients.
Keywords: Xerostomia, Dry Mouth, Hyposalivation, Children, Asthma -
مقدمه
مطالعات اخیر بیانگر ارتباط سطح سرمی ویتامین D با شروع آسم و مارکرهای شدت بیماری در کودکان مبتلا به آسم می باشد. در این مطالعه ارتباط سطح سرمی ویتامین D با شدت آسم در کودکان بررسی می شود.
مواد و روش هادر این مطالعه مورد- شاهدی 210 کودک 5-15 ساله بعد از کسب رضایت آگاهانه از والدین آنها وارد مطالعه شدند. شرکت کنندگان به سه گروه سالم (شاهد)=70 نفر، آسم متوسط (مورد)=70 نفر و آسم شدید (مورد)=70 تقسیم شدند. تشخیص آسم و شدت آن بر اساس علایم بالینی و اسپیرومتری بود و با استفاده از کیت استاندارد DIA source و به روش الیزا سطح سرمی 25 هیدروکسی ویتامین D اندازه گیری شد.
نتایجمیانگین سطح سرمی ویتامین D در افراد سالم 92/28±54/9 بود که بیشتر از افراد مبتلا به بیماری آسم بوده است. از طرفی سطح ویتامین D در بیماران مبتلا به آسم با شدت بیشتر برابر 61/21±24/13 بود که کمتر از افراد آسم با شدت غیر شدید (خفیف و متوسط) (44/28±97/9) می باشد. نتایج نشان داد که اختلاف بین سطح سرمی ویتامین D در افراد گروه مطالعه از نظر آماری تفاوت معنی دار دارد (001/0P<) که این اختلاف بین افراد گروه آسم شدید و افراد گروه آسم متوسط و افراد سالم وجود دارد و نیز با کاهش سطح سرمی ویتامین D شدت بیماری آسم بین افراد مورد بررسی افزایش می یابد (25/0-=r) که این اختلاف از نظر آماری معنی دار بوده است (05/0P<).
نتیجه گیریتوصیه می شود که سطح ویتامین D در بیماران مبتلا به آسم بررسی شود و در صورت کمبود آن، درمان لازم انجام شود.
کلید واژگان: آسم, سطح سرمی, ویتامین دی, کودکانIntroductionRecent studies show a connection between serum vitamin D levels and the onset of asthma, as well as markers of disease severity in children with asthma. This study explores the relationship between serum vitamin D levels and the severity of asthma in children.
MethodsIn this case-control study, 210 children aged 5 to 15 entered the study after obtaining informed consent from their parents. Participants were divided into three groups: healthy (control) = 70, moderate asthma (case) = 70, and severe asthma (case) = 70. The diagnosis of asthma and its severity were determined based on clinical signs and spirometry. At the same time, the serum levels of 25-hydroxyvitamin D were measured using a standard DIA source kit and the ELISA method.
ResultsThe mean serum level of vitamin D in healthy individuals was 28.92 ± 9.54, which was higher than in those with asthma. On the other hand, the vitamin D level in patients with severe asthma was 13.24 ± 21.61, significantly lower than that in patients with non-severe (mild and moderate) asthma, who had levels of 28.44 ± 9.97. The results indicated a statistically significant difference in serum vitamin D levels among the study groups (P<0.001). Furthermore, there was a negative correlation between serum vitamin D levels and asthma severity among the subjects (r=-0.25), which was also statistically significant (P<0.05).
ConclusionIn conclusion, assessing vitamin D levels in patients with asthma is recommended. If a deficiency is identified, it is important to implement the necessary treatment.
Keywords: Asthma, Serum Level, Vitamin D, Children -
زمینه و هدف
آسم یکی از شایع ترین بیماری های مزمن می باشد که شیوع آن در سال های اخیر افزایش یافته است. بررسی کیفیت زندگی می تواند ابزاری مفید برای استانداردسازی ارتباطات بین پزشکان و بیماران باشد که به طور بالقوه موجب بهبود نتایج بالینی و عملکردی می شود. این مطالعه با هدف تعیین معیارهای کیفیت زندگی در بیماران آسمی بالای 12 سال تحت نظر کلینیک آسم و آلرژی دانشگاه علوم پزشکی اردبیل انجام گرفت.
روش کاراین مطالعه تحلیلی- مقطعی بر روی200 بیمار به روش نمونه گیری بصورت سرشماری انجام و روش گردآوری داده ها، پرسشنامه استاندارد SF-36 بود.
یافته هااز مجموع200بیمار، تعداد 103 بیمار (5/51%) مرد و 97 بیمار (5/48%) زن بودند. میانگین سنی بیماران 64/29 سال بدست آمد که از این میان، بیشترین گروه سنی مربوط به 15 تا 25 سال بود. همچنین بیشترین و کمترین تعداد محل سکونت به ترتیب مربوط به شهر اردبیل و نیر بود. میانگین درآمد معادل 47/3 میلیون تومان به صورت ماهیانه و میانگین هزینه درمان معادل10/230 هزارتومان در بین بیماران مورد مطالعه بدست آمد. تعداد 105 بیمار (5/52%) مبتلا به نوع آلرژیک، 47 بیمار (5/23%) مبتلا به نوع غیر آلرژیک و 48 بیمار (24%) به فنوتیپپ Samter مربوط بودند و سطح کنترل اکثر بیماران خوب بود. بیشتر بیماران بطور معنی داری در مرحله درمانی چهارم قرار داشتند و بار اقتصادی بیماری از دید اکثریت بیماران سنگین بود. بیماران با فنوتیپ آلرژیک، هزینه درمان کمتر از250 هزار تومان، سن کمتر از 25 سال و در مراحل درمانی 1، 2 و 3 کیفیت زندگی بهتری از سایر بیماران داشتند. با این حال جنس و سکونت در شهر یا شهرستان تاثیر چندانی بر کیفیت زندگی بیماران نداشت.
نتیجه گیریکیفیت زندگی بیماران آسمی با فنوتیپ آسم، وضعیت کنترل آسم، میانگین هزینه درمانی، سن و مراحل درمانی بیمار مرتبط است.
کلید واژگان: آسم, کیفیت زندگی, SF36Journal of Health, Volume:15 Issue: 3, 2024, PP 350 -356Background & objectivesAsthma is a prevalent chronic disease which has seen an increase in its incidence in recent years. Assessing quality of life can standardize communication between doctors and patients, potentially improving clinical and functional outcomes. This study aims to determine the quality of life in asthmatic patients aged 12 and over at the Asthma and Allergy Clinic of Ardabil University of Medical Sciences.
MethodsThis cross-sectional study included 200 patients using a census sampling method. Data were collected using the standard SF-36 questionnaire.
ResultsOf the 200 patients, 103 (51.5%) were male, and 97 (48.5%) were female. The average age was 29.64 years, with the largest age group being 15 to 25 years old. The highest and lowest numbers of residences were in Ardabil and Nir, respectively. The average monthly income was 3.47 million Tomans, and the average treatment cost was 230.10 thousand Tomans. Among the patients, 105 (52.5%) had the allergic type, 47 (23.5%) had the non-allergic type, and 48 (24%) had the Samter phenotype, with most patients exhibiting good asthma control. The majority of patients were in the fourth treatment stage, and the economic burden of the disease was considered heavy by most. Patients with the allergic phenotype, treatment costs less than 250 thousand Tomans, age less than 25 years, and in treatment stages 1, 2, or 3, had a better quality of life than others. However, gender and living in a city or town did not significantly affect the quality of life.
ConclusionThe quality of life in asthmatic patients is related to asthma phenotype, control status, average treatment cost, age, and treatment stages.
Keywords: Asthma, Quality Of Life, SF36 -
زمینه و هدف
آسم شایع ترین بیماری مزمن در کودکان است که شیوع آن در سراسر جهان به طور پیوسته در حال- افزایش است. 105 درصد بیماران از بیماری شدید رنج می برند که منجر به محدودیت در فعالیت روزانه و اختلال خواب و هم چنین حملات مکرر می شود، لذا هدف از این مطالعه تعیین و بررسی ارتباط عوامل خطرساز آسم با شدت بیماری در کودکان مبتلا به آسم سنین بین 7 تا 12 سال بود.
روش بررسیاین یک مطالعه توصیفی مقطعی می باشد که بر روی 200 کودک مبتلا به آسم با سن 127 سال مراجعه کننده به کلینیک های آسم و آلرژی دانشگاه علوم پزشکی ارومیه طی سال های 14001399 به روش نمونه گیری تصادفی ساده انجام شد. چک لیست جمع آوری داده ها شامل 4 بخش؛ اطلاعات دموگرافیک، تولد، شاخص توده بدنی و آسم بود. شدت آسم طبق آسم ملی آسترالیا به سه دسته خفیف، متوسط و شدید تقسیم شد. علایم بالینی شامل؛ تنگی نفس، سرفه در طول و شب و هم چنین علایم روزانه در نظر گرفته شد. استفاده، عدم استفاده و دفعات استفاده از بتا آگونیست های استنشاقی ثبت شد. حجم بازدمی اجباری نیز محاسبه شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون های کولموگروف اسمیرنوف، کای دو و اسپیرمن تجزیه و تحلیل شدند.
یافته هامیانگین سنی شرکت کنندگان 1/2±8/8 بود، 5/53 درصد از کودکان آسم خفیف، 5/34 درصد آسم متوسط و 12 درصد آسم شدید داشتند. رابطه معنی داری بین شدت آسم و شاخص توده بدنی، سن تولد و نوع زایمان در دختران و پسران مبتلا به آسم وجود داشت (001/0> p). شایع ترین علایم بالینی سرفه (06/48 درصد) و تنگی نفس (95/9 درصد) بود که 16/28 درصد این علایم در حین راه رفتن و شب و 83/13 درصد به صورت روزانه گزارش شد. مصرف بتااگونیست استنشاقی در تمامی کودکان گزارش شده و فراوانی آن در 32 درصد موارد به صورت کمتر از 2 بار در هفته و 5/53 درصد از کودکان حجم بازدمی اجباری بالای80 درصد داشتند.
نتیجه گیریشدت آسم در کودکان با شاخص توده بدنی بالا و متولد شده با زایمان سزارین بالا می باشد و هم چنین در کودکان متولد شده زودرس شدت آسم متوسط یا شدید بود. بنابراین توصیه می شود عوامل مذکور در معاینات بالینی کودکان در نظر گرفته شود و برای کودکان چاق مبتلا به آسم، روش هایی برای کاهش چاقی در نظر گرفته شود.
کلید واژگان: کودک, آسم, چاقی, عوامل خطر, شدت آسمArmaghane-danesh, Volume:29 Issue: 3, 2024, PP 403 -416Background & aimAsthma is the most common chronic disease in children, the prevalence of which is steadily increasing all over the world. Five to ten percent of patients suffer from severe disease which leads to limitation in daily activities and sleep disorder as well as repeated attacks. Therefore, the purpose of the present study was to determine and investigate the relationship between asthma risk factors and disease severity in children with asthma aged between 7 and 12 years of age.
MethodsThe present cross-sectional descriptive study was conducted on 200 asthmatic children aged 7-12 years of age referred to the Asthma and Allergy Clinics of Urmia University of Medical Sciences during 2019-2020 using a simple random sampling method. The data collection checklist included four sections; demographic information, birth, body mass index and asthma. According to the National Asthma of Australia, the severity of asthma was divided into three categories: mild, moderate and severe. Clinical symptoms included: shortness of breath, cough during day and at night, as well as daily symptoms were considered. Frequency of use of inhaled beta agonists were recorded. Forced expiratory volume was as well calculated. Collected data were analyzed using Kolmogorov-Smirnov, chi-square and Spearman tests.
ResultsThe mean age of the participants was 8.8±2.1, 53.5% of children had mild asthma, 34.5% had moderate asthma, and 12% had severe asthma. There was a significant relationship between the severity of asthma and body mass index, age of birth and type of delivery in girls and boys with asthma (p>0.001). The most common clinical symptoms were cough (48.06%) and shortness of breath(9.95%) that 16.28% of these symptoms were reported during walking and at night and 13.83% on a daily basis. The use of inhaled beta agonist was reported in 32% of cases as less than 2 times a week. 53.5% of children had forced expiratory volume above 80%.
ConclusionAsthma severity is high among children with high body mass index and born by caesarean section, and correspondingly in children born prematurely, the severity of asthma was moderate or severe. Therefore, it is recommended to consider the mentioned factors in the clinical examinations of children and to consider methods to reduce obesity for obese children with asthma.
Keywords: Child, Asthma, Obesity, Risk Factors, Asthma Severity -
زمینه و هدف
مرور تجربیات کشورها و سازمان های مختلف در کنار ارزیابی ابعاد اجرای برنامه مدیریت آسم نقش کلیدی در طراحی و اجرای یک برنامه جدید در سطح ملی دارد. هدف مطالعه حاضر، بررسی و مقایسه نحوه اجرای برنامه های کنترل آسم در سطح جهانی، ملی و منطقه ای و نحوه بکارگیری عوامل موثر بر اجرای برنامه در نظام سلامت ایران می باشد.
روش و مواداین مطالعه مقایسه ای بر طبق مدلی شامل تعریف، تفسیر، کنارهم گذاری و مقایسه انجام گرفت. مستندات معتبر برنامه های کنترل آسم شامل مقالات و انتشارات علمی و گزارش های رسمی دولتی و سازمانی در سطوح مختلف استخراج شد. اعتبار مستندات هم به لحاظ درونی و بیرونی مورد بررسی قرار گرفت. داده ها با استفاده از ابزار استخراج شش بعد اصلی اجرای برنامه های کنترل آسم جمع آوری شد. این ابعاد شامل 1) نهادهای سازمانی برای پیاده سازی برنامه، 2) نیروی انسانی اجرای مداخله، 3) ماهیت مداخلات، 4) جمعیت هدف، 5)پیامد، و 6) تحلیل هزینه می باشد.
یافته هامداخلات پیشنهادی و پیش برنده های کلیدی برنامه در نظام سلامت ایران شامل 1) اراده سیاسی برای اولویت دهی به معضل آسم و حمایت از خدمات اولیه سلامت، 2) بکارگیری راهنمای طبابت بالینی، 3) پاداش متناسب با عملکرد مناسب، 4)تامین منابع لازم برای ارائه خدمات و سازماندهی، و 5) تامین نیروی انسانی با نقش های تعریف شده، می باشد. همچنین ضروری است اقدامات مبتنی بر ویزیت در منزل و مداخلات مدرسه محور با توجه به شواهد معتبر موجود مورد توجه کامل قرار گیرد.
نتیجه گیریراهبرد موثر اجرای برنامه کنترل آسم در سطح جهانی، ملی و منطقه ای از طریق اولویت دادن به نظام خدمات اولیه سلامت، کاملا مشخص و شفاف می باشد. توجه به این راهبردها می تواند به ارتقا ظرفیت نظام سلامت ایران برای مقابله با آسم به عنوان یک معضل مهم سلامت عمومی کمک کند.
کلید واژگان: آسم, کنترل آسم, راهبرد آسم, برنامه آسم, ایرانBackground and ObjectiveReviewing the experiences of different countries and organizations, along with evaluating the implementation dimensions of the asthma management program, plays a key role in designing and implementing a new program at the national level. The purpose of this study is to investigate and compare the implementation of asthma control programs at the global, national and regional levels and how to use the factors affecting the implementation of the program in Iran's health system of Iran.
Materials and MethodsThis comparative study was conducted according to a model including definition, interpretation, juxtaposition and comparison. Valid documentation of asthma control programs including scientific articles and publications and official government and organizational reports at different levels were extracted. The validity of the documents was examined both internally and externally. The data were collected using the tool for extracting six main dimensions of implementing asthma control programs. These dimensions include 1) organizational institutions to implement the program, 2) human resources to implement the intervention, 3) nature of interventions, 4) target population, 5) consequences, and 6) cost analysis.
ResultsProposed interventions and key promoters of the program in Iran's health system include 1) political will to prioritize the problem of asthma and support primary health services, 2) use of clinical medicine guidelines, 3) rewards commensurate with appropriate performance, 4) provision of necessary resources to provide services and organization, and 5) providing human resources with defined roles. It is also necessary to pay full attention to measures based on home visits and school-based interventions according to the existing valid evidence.
ConclusionThe effective strategy of implementing the asthma control program at the global, national and regional level by prioritizing the primary health service system is clear. Paying attention to these strategies can help improve the capacity of Iran's health system to deal with asthma as an important public health problem.
Keywords: Asthma, Asthma Control, Asthma Strategies, Asthma Plan, Iran -
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران، سال هشتاد و یکم شماره 7 (پیاپی 270، مهر 1402)، صص 529 -537زمینه و هدف
آسم یک بیماری التهابی مزمن مجاری هوایی است. تست های گوناگون و پرسشنامه های مختلفی برای پایش شدت بیماری آسم طراحی شده است. این مطالعه با هدف مقایسه بین دو پرسشنامه کنترل آسم به نام های ACQ و ACT-CHILD در کودکان مبتلا به آسم انجام شد.
روش بررسیاین مطالعه مقطعی-توصیفی روی 92 کودک مبتلا به آسم مراجعه کننده به مرکز آموزشی درمانی طالقانی گرگان در سال 1402-1401 انجام شد. میزان کنترل آسم بیماران به دو روش آزمون ACT-CHILD و پرسشنامه ACQ سنجیده و مقایسه شد.
یافته ها84 کودک 11-4 سال و هشت کودک 16-12 سال به مطالعه وارد شدند. براساس پرسشنامه ACT-CHILD در (2/40%)37 نفر کودکان آسم کنترل شده، (46/44%)44 نفر آسم نسبتا کنترل شده و (20/15%)14 نفر آسم کنترل نشده بود. براساس پرسشنامه ACQ آسم کنترل شده در (5/18%)17 نفر، آسم نسبتا کنترل شده در (8/35%)33 نفر و آسم کنترل نشده در (7/45%)42 نفر از کودکان مشاهده شد. نتایج کنترل آسم براساس دو پرسشنامه اختلاف معنا داری با یکدیگر داشتند (001/0P<). توافق میان دو روش ACT-CHILD و ACQ در ارزیابی آسم کودکان در سطح ضعیفی بود (014/0P=، 157/0=κ). با این حال بین امتیازات دو پرسشنامه ACT-CHILD و ACQ همبستگی منفی و معنا داری مشاهده شد (001/0P<، 588/0r=) که پس از تفکیک بر مبنای رده سنی این همبستگی تنها در کودکان 11-4 سال تایید شد (001/0>P، 627/0r=).
نتیجه گیرییافته های ما نشان دادند که توافق ضعیفی میان یافته های دو ابزار ACT-CHILD و ACQ در ارزیابی کنترل آسم وجود دارد. مطالعات بیشتر توصیه می شود.
کلید واژگان: آسم, پرسشنامه ACT-CHILD, کودکان, بیماری ریویBackgroundAsthma is a chronic inflammatory disease of the airways. Various tests and questionnaires are designed to monitor the severity of asthma and help the therapist and the health system prescribe the best treatment to control it. This study was designed to compare two methods Asthma Control Questionnaires (ACQ) and Asthma Control test-child (ACT-CHILD) in children with asthma.
MethodsThis descriptive cross-sectional study was conducted on 92 children with asthma referred to the Taleghani hospital, Gorgan, in 2022-2023. Patients were in a range of age 4-16 years. Asthma control was evaluated and compared by two methods ACT-CHILD and ACQ. ACT-CHILD included one version for 4-11-year patients completed by their parents and another one for 12-16 –year patients completed by the patients. The clinical symptoms, age, gender and the parents' records related to asthma were completed during the clinical interview. Data was analyzed using Chi-square and Spearman correlation tests. The degree of agreement between two questionnaires was determined using the Kappa coefficient.
Results84 children aged 4-11 years (91.3%) and 8 children aged 12-16 years (8.7%) were included in the study. According to the ACT-CHILD, 40.2% of children (n=37) had controlled asthma, 44.6% (n=41) had partially controlled asthma, and 15.2% (n=14) had uncontrolled asthma. Based on the ACQ, controlled asthma was observed in 18.5% (n=17), partially controlled asthma in 35.8% (n=33), and uncontrolled asthma in 45.7% (n=42) of children. Asthma control results based on two questionnaires were significantly different from each other (P<0.001). The agreement between the ACT-CHILD and ACQ methods in evaluating children's asthma was at a weak level (P=0.014, κ=0.157), however, a significant negative correlation was observed between the scores of the ACT-CHILD and ACQ questionnaires (r=-0.588, P>0.001) which after categorizing based on age group, this correlation was confirmed only in children aged 4-11 years (r=-0.627, P>0.001).
ConclusionOur findings showed that there is a poor agreement between ACT-CHILD and ACQ results in the assessment of asthma control. Further studies are recommended.
Keywords: asthma, act child questionnaire, children, pulmonary disease -
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، سال شصت و هفتم شماره 1 (پیاپی 193، فروردین و اردیبهشت 1403)، صص 139 -152
پیشرفت های چشم گیری در درک مکانیسم های سلولی و مولکولی التهاب مزمن و بازسازی مجاری هوایی درآسم در چند دهه اخیر صورت گرفته است. آسم یک بیماری التهابی مزمن مجاری هوایی است که مشخصه آن انسداد برگشت پذیر راه هوایی می باشد که یا خود به خود رفع می گردد یا با درمان برطرف می شود. اکثر بیماران آسم از نوع ائوزینوفیل-غالب"Th2-high" حساس به درمان با گلوکوکورتیکوئید می باشند. هنگامی که سلول های اپیتلیال راه هوایی توسط آلرژن ها تحریک می شوند، IL-33TT، IL-25و TSLP برای ایجاد پاسخ ایمنی ترشح می گردند. در ابتدا ILC2 به همراه سلول های Th2 یکسری سایتوکاین ها همانند: IL-4 ،IL-5 و IL-13 را تولید می کنند. IL-5 باعث فراخوانی ائوزینوفیل ها می شود. در حال حاضر توافق جمعی بر سر تعریف دقیق از آسم “Th2-low” درغیاب التهاب Th2 در دسترس نیست، اما گمان می گردد که باسایر سلول های Th در ارتباط باشد. سلول های Th1 و Th17 قادر به تولید سایتوکین هایی هستند که نوتروفیل ها را توسط IFN-γ و IL-17 را برای ایفای نقش درایجاد آسم "Th2-low" جذب می کنند .در این مقاله، سعی گردیده تا پاتوژنز سلول های Th در آسم را به ترتیب و به صورت خلاصه مورد بررسی قرار داده تا رویکردهای درمانی به روز جهت مطالعات بالقوه تحقیقاتی گرداوری گردد.
کلید واژگان: آسم, سلول هایTکمکی, اینترلوکین, رویکردهای درمانیOver the past several decades, considerable progress has been made in understanding chronic inflammation and airway remodeling in asthma. Asthma is a chronic inflammatory disease of the airways that causes reversible obstruction of the airways. Asthma symptoms include reversible obstruction of the airways that clear on their own or remit with treatment. "Th2-high" asthma is dominated by eosinophils, sensitive to glucocorticoids, and caused by glucocorticoids. T-helper-2(Th2) immune responses are derived when airway epithelial cells are stimulated by allergens. A series of cytokines are produced first by 2-innate lymphoid cells (ILC2) and then by Th2 cells. These include Interleukin-4(IL-4), Interleukin-5(IL-5), and Interleukin-13(IL-13). Eosinophil inflammation is promoted by IL-5, and IgE production is promoted by IL-13 and IL-4. "Th2-low" asthma is currently defined only as the absence of Th2 inflammation, which may occur in conjunction with other Th cells. It is thought that Th1 and Th17 produce cytokines that are capable of recruiting neutrophils in "Th2-low" asthma. There are several therapeutic approaches involved in the treatment of asthmatic attacks caused by Th cells, as well as a number of potential directions for future research, listed in this review.
Keywords: Asthma, T Helper Cells, Interleukin, Molecular Targeted Therapy -
ارتباط بین پلی مورفیسم های rs2787094 ژن ADAM33 و rs11650354 ژن TBX21 با بیماری آسم در بیماران ایرانیزمینه
آسم یک بیماری شایع التهابی در مجاری هوایی است که با علایم متغیر و عودکننده مشخص می شود. این بیماری باعث التهاب و واکنش بیش از حد مجاری هوایی، انسداد برگشت پذیر راه های هوایی و تغیییرشکل مجاری هوایی شده و با علایمی مانند تنگی نفس، سرفه و خس خس سینه در بیماران همراه است. عوامل محیطی و عوامل ژنتیکی مانند پلی مورفیسم های ژنی در بروز آسم دخالت دارند. پلی مورفیسم های ژنتیکی عملکرد ژن را تغییر می دهند بنابراین در پیشرفت بیماری نقش دارند. بر اساس مطالعات، پلی مورفیسم در ژن های ADAM33 و TBX21 در بروز آسم نقش دارند.
مواد و روش هادر این تحقیق برای اولین بار پلی مورفیسم rs2787094در ژن ADAM33 و rs11650354 در ژن TBX21در بیماران ایرانی مبتلا به آسم آلرژیک و افراد سالم بررسی شد. به این منظور نمونه خون از 30 بیمار و 30 فرد سالم به عنوان گروه کنترل تهیه شد. سپس استخراج DNA انجام شده و تکنیک ARMS-PCR با استفاده از پرایمرهای اختصاصی برای آلل های طبیعی و جهش یافته برای هر پلی مورفیسم انجام شد و نتایج مورد بررسی قرار گرفت.
یافته هانتایج نشان دادند بین پلی مورفیسم rs2787094 در ژن ADAM33 و خطر بروز بیماری آسم ارتباط معنی داری وجود دارد، در حالی که بین پلی مورفیسم rs11650354 در ژن TBX21 و خطر ابتلا به آسم ارتباط معنی داری مشاهده نشد.
نتیجه گیریبنظر می رسد که پلی مورفیسم rs2787094 در ژن ADAM33 و وجود ژنوتیپ های مختلف در این جایگاه نقش موثری در بروز آسم در بیماران ایرانی دارد.
کلید واژگان: آسم, ژن ADAM33, ژن TBX21, پلی مورفیسمBackgroundAsthma is a common inflammatory disease of the airways which is characterized by variable and recurrent symptomes. The disease causes airways inflamtion and hyperresponsiveness, reversible airways obstruction and airway deformity and accomponied with symptoms including shortness of breath, cough and wheezing in patients. Environmental and genetic factor such as gene polymorphisms are involved in the development of asthma. Gene polymorphisms alter the function of genes, hence they involve in disease progression. Studies have shown genetic polymorphism in ADAM33 and TBX21 genes are associated with the risk of asthma.
Materials and MethodsIn present study the polymorphism rs2787094 of ADAM33 and rs11650354 of TBX21 genes was assessed for the first time in Iranian asthma patients and healthy individuals. For this purpose, 30 blood samples from asthma patients and 30 samples from healthy donors was collected. Then DNA was extracted, and subsequently ARMS-PCR technique was used, applying specific designed primers for normal and mutant allels for each polymorphism of candidate genes and then the results were analysed.
ResultsThe results indicated rs2787094 polymorphism in ADAM33 was significantly associated with the risk of asthma, while there was no significant relation between rs11650354 in TBX21 with asthma risk.
ConclusionIt seems that rs2787094 polymorphism in ADAM33 and different genotype in this locus play siginificant role in asthma risk in Iranian patients.
Keywords: Asthma, ADAM33 gene, TBX21 gene, Polymorphism -
بررسی باورهای دارویی در بیماران مبتلا به آسم و عوامل مرتبط با آنسابقه و هدف
باور دارویی مثبت در بیماران، خصوصا بیماران آسمی، جهت دست یافتن به اهداف درمانی ضروری می باشد. مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان باورهای دارویی در بیماران آسمی ایرانی و عوامل مرتبط با آن طراحی و اجرا گردید.
مواد و روش هایک مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی و مقطعی طراحی گردید. بیماران آسمی بالغ (بالای 18 سال) مراجعه کننده به درمانگاه بیماری های ریوی بیمارستان آموزشی مسیح دانشوری به روش نمونه گیری غیراحتمالی در فاصله زمانی فروردین تا اسفند ماه سال 1398 وارد مطالعه شدند. برای جمع آوری اطلاعات از فرم گردآوری اطلاعات سه قسمتی که شامل الف- اطلاعات دموگرافیک بیماران ب- سوابق دارویی و پزشکی آن ها، و ج- ترجمه فارسی پرسشنامه باور های دارویی (BMQ) می باشد، استفاده و آنالیز شد.
یافته هادر مجموع 191 بیمار مبتلا به آسم، شامل 108 زن (54/56%) و 83 مرد (46/43%)، با میانگین ± انحراف معیار سنی 53/15 ± 65/50 سال وارد مطالعه شدند. میانگین ± انحراف معیار امتیاز نگرانی دارویی و ضرورت دارویی بیماران به ترتیب 62/2 ± 86/13 و 39/2 ± 15/18 بود، و در کل امتیاز باور دارویی 29/3 ± 29/4 برای بیماران مورد مطالعه بدست آمد. آنالیز رگرسیون خطی چند متغیره نشان داد که 6 متغیر مصرف الکل، تعداد مراجعه روتین به پزشک در یکسال اخیر، سابقه ابتلا به آسم، سابقه فامیلی ابتلا به آسم، شهر محل سکونت و مالکیت خودرو دارای ارتباط معنی داری با میزان ضرورت دارویی می باشند (.(p<0.0001, r=0.49
نتیجه گیریبر اساس نتایح این مطالعه بیماران مبتلا به آسم از باور دارویی پایینی برخوردارند. همچنین بیماران مجرد، بیماران فاقد آگاهی در خصوص داروهای مصرفی و بیماران فاقد توان مالی برای تامین وسیله نقلیه شخصی، دارای باور دارویی پایین تری بودند. برنامه های ارتقاء خدمات مدیریت دارویی در بیماران آسمی باید بر روی این بیماران با خصوصیات سوشیودموگرافیک خاص تمرکز یابد تا به کاهش بار این بیماری در جامعه کمک نماید.
کلید واژگان: باور دارویی, ضرورت دارویی, نگرانی دارویی, آسم, عوامل پیش بینی کننده -
سابقه و هدف
با توجه به شیوع بالای بیماری آسم و تاثیر متقابل آن و بیماری های دهان و دندان، ارزیابی کیفیت زندگی مرتبط با سلامت دهان و دندان این بیماران اهمیت دارد. از آنجایی که تاکنون مطالعه ای با این هدف در کشور ایران صورت نگرفته است، این مطالعه با هدف تعیین کیفیت زندگی مرتبط با سلامت دهان در بیماران مبتلا به آسم، انجام شد.
مواد و روش هادر این مطالعه توصیفی تحلیلی، 54 بیمار مبتلا به آسم در مرکز درمانی طوبی شهرستان ساری بررسی شدند. روش نمونه گیری بصورت در دسترس بود. ابزار این پژوهش پرسشنامه OHIP-14 بود و به منظور بررسی شاخص OHI-S، دندان های رامفورد انتخاب شدند. تحلیل آماری داده ها از قبیل آمار توصیفی، آزمون نرمال بودن توزیع متغیرها (کولموگروف اسمیرنف) و آمار استنباطی، با نرم افزار 25 SPSS انجام شد.
یافته هامیانگین سنی بیماران 12/57±38/05 سال و 75/9 درصد از آن ها زن بودند. میانگین نمره کل برای پرسشنامه OHIP-14 برابر با 9/92±10/65و برای OHI-S برابر با 1/14±2/40 بود. بیش ترین میزان نمره پرسشنامه کیفیت زندگی، مربوط به حیطه ناراحتی فیزیکی (0/96±1/17) بود. تفاوت آماری معنی داری بین جنسیت (0/893=P)، شاخص DI، CI و OHI-S (0/690=P) با کیفیت زندگی مرتبط با سلامت دهان مشاهده نشد.
استنتاجاگرچه رابطه ای بین سلامت دهان بیماران مبتلا به آسم و کیفیت زندگی مرتبط با سلامت دهان در مطالعه حاضر مشاهده نشد، هم چنان توصیه می شود دندانپزشکان در کنار تدابیر حرفه ای برای مدیریت این بیماران، به تاثیر مشکلات دهان بر کیفیت زندگی بیماران نیز توجه داشته باشند.
کلید واژگان: آسم, کیفیت زندگی مرتبط با سلامت دهان, دندانپزشکیBackground and purposeAsthma is a prevalent disease that affects oral health-related quality of life (OHQoL). There is no study on this issue in Iran, so this study investigated the OHQoL in asthmatic patients.
Materials and methodsIn this descriptive analytical study, 54 asthmatic patients in Sari Tuba Medical Center were examined. They were selected by convenience sampling. The Oral Health Impact Profile-14 (OHIP-14) was administered and Ramfjord teeth were selected to examine the OHI-S index. Data analysis was done applying descriptive statistics and Kolmogorov Smirnov test in SPSS V25.
ResultsThe mean age of patients was 38.05±12.57 and 75.9% were women. The mean scores for OHIP-14 and OHI-S were 2.40±1.14. The highest score in the quality of life questionnaire was related to physical discomfort (1.17±0.96). There were no significant differences between gender, DI, and CI in OHQoL (P=0.893), and OHI-S and OHQoL (P=0.690).
ConclusionIn current study, no relationship was found between oral health of asthma patients and the OHQoL, but dentists are recommended to consider the impact of oral problems on patients' quality of life in addition to professional measures.
Keywords: asthma, oral health-related quality of life, dentistry -
زمینه و هدف
به نظر می رسد فعالیت بدنی منظم در برنامه زندگی بیماران آسمی، نقش کمکی در کنترل آسم داشته باشد. هدف این پژوهش بررسی اثر 8 هفته تمرین هوازی با شدت متوسط بر میزان FVC و FEV1 دختران بالغ و نابالغ مبتلا به آسم در محیط مرطوب بود.
روش کاردر یک کارآزمایی نیمه تجربی، 60 دانش آموز دختر مبتلا به آسم (30 نفر بالغ و 30 نفر نابالغ؛ با میانگین سن 8 تا 18 سال) از شهر رشت به صورت دردسترس و هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه تمرین و کنترل قرار گرفتند. برنامه تمرین هوازی با شدت 45 تا 75 درصد ضربان قلب، 3 جلسه در هفته و به مدت 8 هفته انجام شد. آزمون اسپیرومتری جهت تعیین عملکرد ریوی قبل و بعد از پروتکل تمرینی انجام شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس 2 عاملی (ANCOVA) در سطح معنی داری 05/0p≤ تجزیه و تحلیل شد.
یافته هاتمرین هوازی منجر به افزایش معنی دار FEV1 در دختران مبتلا به آسم شد (000/0=p، 06/86=(55 1)F). بین اثر تمرین هوازی بر FEV1 دختران نابالغ و بالغ مبتلا به آسم تفاوت معنی داری مشاهده نشد. تمرین هوازی منجر به افزایش معنی دار FVC دختران مبتلا به آسم شد (000/0=p، 3/71=(55 1)F). بین میانگین FVC دختران بالغ و دختران نابالغ مبتلا به آسم تفاوت معنی داری مشاهده نشد.
نتیجه گیریتمرین هوازی می تواند بر روی متغیرهای FEV1 و FVC بیماران مبتلا به آسم مفید باشد و بهبود FEV1 و FVC از طریق ورزش می تواند نقش موثری در کنترل بهتر بیماری آسم داشته باشد.
کلید واژگان: تمرینات هوازی, آسم, دختران بالغ و نابالغ, FEV1 و FVCBackground & AimsAsthma is a common chronic airway disease that has a dramatic effect on the process of life, group activity and socio-psychological functioning and even the economic progress of patients. There are currently 300 million asthma patients worldwide and it is predicted that by 2025, 100 million asthma patients will be added to the world population (1). Exacerbation of the symptoms of the disease affects the quality of life as well as the cost of treatment. Complications of chronic obstructive pulmonary disease include respiratory failure, pneumonia or other respiratory infections, right heart failure (pulmonary heart), arrhythmias, and depression. Asthma control is determined by the frequency of symptoms during the day, activity limitations, nocturnal symptoms, the need for essential medications, and lung function (4).
Studies show that unhealthy lifestyles such as inactivity and obesity are associated with negative health consequences in asthma patients, including poor asthma control (5). Among the measures taken to relieve symptoms and improve the functional status of patients with these diseases are pulmonary rehabilitation and breathing exercise and exercise programs that are part of it are used to improve functional status (6). Numerous clinical studies have shown that exercise, as part of a pulmonary rehabilitation program, improves asthma control and overall physical fitness in people with asthma and reduces hospitalization rates (7). Resistance training and strengthening the muscles of inhaling and exhaling are among the techniques that increase respiratory function in respiratory patients (8).
Regarding the beneficial effects of exercise in asthma patients, many studies have shown that physical activity and regular exercise play a beneficial role in reducing respiratory tract inflammation, shortness of breath and improving or maintaining pulmonary capacity such as Forced expiratory volume in the first second (FEV1) and has a Forced vital capacity (FVC) throughout the life of asthma patients (9-12). However, some studies have shown that during the period of sports interventions, patients had emergency conditions and exacerbation of asthma (13,14). Turner et al. Found that some patients had exacerbated asthma during exercise (14).
Asthma in adolescents and children can have detrimental effects on their mood and social activities. Over the past decades, a 100% increase in childhood obesity has been implicated in the prevalence of asthma because it affects the physiopathology and mechanics of the lungs. Because maintaining asthma control through medication is at a difficult level, it seems that getting help from lifestyle changes, such as including regular physical activity in the asthma patients' lifestyle, can help control asthma (8). Recent evidence in systematic studies has led to the support of aerobic exercise as an aid to the treatment of asthma, and despite standard treatment, its supply to asthma patients has become essential. However, the role of regular exercise, especially breathing exercises, in very limited asthma control has been investigated. Therefore, the present study investigated the effect of eight weeks of moderate intensity aerobic exercise on FVC and FEV1 in mature and immature girls with asthma in humid environment.MethodsIn this semi- experimental trial, 60 girls students with asthma (30 mature and 30 immature girls; with average age of 8-18 years) from Rasht city were randomly selected and randomly divided into two groups include exercise and control. The aerobic exercise program was performed with intensity of 45-75% of maximum heart rate, 3 sessions per week for 8 weeks. Spirometry test was performed to determine pulmonary function before and after the training protocol. Data were analyzed using 2-factor analysis of covariance (ANCOVA) test at the p≤0.05.
ResultsAerobic exercise led to significant increase in FEV1 in girls with asthma (P= 0.000). There was no significant difference between the effect of aerobic exercise on FEV1 in mature and immature girls with asthma. Aerobic exercise led to significant increase in FVC in girls with asthma (P= 0.000). There was no significant difference between the mean FVC of mature and immature girls with asthma.
ConclusionThe results of the present study showed that after the intervention period, FEV1 levels significantly increases in girls with asthma. Also, the mean FEV1 of adult girls was significantly higher than immature girls with asthma. The results showed that increasing FEV1 had beneficial effect on improving asthma control. The results of the present study are consistent with some previous findings (20-22). Increasing or improving pulmonary function with exercise seems to be related to reducing airway resistance, increasing airway diameter, as well as strengthening the respiratory muscles and the elastic properties of the lungs and chest. On the other hand, the effects of adrenaline and cortisol may be effective. Increased activity of the adrenaline system during exercise reduces the reversibility of the lungs and dilation of the pulmonary arteries. Also, the increase in plasma levels of cortisol as a bronchodilator is a very strong and strong production of surfactant in the lungs (19). Asthma is classified clinically according to the frequency of symptoms, expiratory volume with pressure per second (FEV1) and maximum expiratory flow rate (23). Strengthening the respiratory muscles, increasing the effective tail force due to strengthening the elasticity of the main and auxiliary intercostal muscle fibers, reducing obesity and thus reducing the pressure caused by the accumulation of fat around the chest have been reported as mechanisms of effect of exercise in improving lung function (25). In the present study, moderate-intensity aerobic exercise increased FVC in girls with asthma. The findings of our study also showed that aerobic exercise along with resistance exercise can be associated with an increase in spirometry indices FEV1 and FVC. These results are consistent with the results of previous research (20-22). The value of the FVC index depends on the elasticity of the lungs, the authority of the airways. Studies have shown that the elasticity of the lungs, the position of the ducts between the alveolar region and the location of the stenosis and dilatation of the airway wall are effective physiological mechanisms in determining airflow at this stage. The increase in FVC appears to be due to aerobic exercise due to increased lung volume and elastic reversal of the lungs (11). There were some limitations in the present study; One of the limitations of the present study is the lack of measurement of lung function following ventilation. To determine whether the adjustments we observed are the result of exercise or increased ventilation, future studies should examine the effects of over-ventilation on changes in respiratory muscle strength and respiratory volume. Also, more research is needed to understand the effects of long-term aerobic exercise on respiratory volume. The results of this study showed that regular exercise with increased activity tolerance can facilitate the transfer of oxygen to body tissues. As a result, eight weeks of moderate aerobic exercise can cause a positive and favorable change in FEV1 and FVC indices in mature and immature girls with asthma.
Keywords: Aerobic exercise, Asthma, Adult girls, immature girls, FEV1, FVC -
مقدمه
قرار گرفتن در معرض آلرژن ها، حساسیت به آلرژن ها و پیشرفت آسم و افزایش حساسیت راه های هوایی (AHR) به هم مرتبط اند. رابطه میان حساسیت مایت و عملکرد ریه هنوز مشخص نیست؛ بنابراین، هدف از این مطالعه بررسی ارتباط حساسیت به مایت و کاهش عملکرد ریوی در بیماران مبتلا به آسم مراجعه کننده به درمانگاه آلرژی دزیانی در سال 1396 بود.
مواد و روش هااین مطالعه توصیفی-تحلیلی و مقطعی روی بیماران مراجعه کننده به کلینیک آلرژی دزیانی گرگان در سال 1396 انجام گرفت. بیماران بر اساس معیارهای بالینی ابتلا به آسم وارد مطالعه شدند. برای همه بیماران آزمایش پوستی مربوط به آنتی ژن مایت انجام گردید و به دو گروه با حساسیت و بدون حساسیت تقسیم شدند. متخصص ریه و متخصص آلرژی و ایمونولوژیست بالینی آزمایش عملکرد ریوی (PFT) و آزمایش تحریکی برونش را برای تایید و بررسی شدت آسم انجام دادند. داده های مربوط به عملکرد ریوی در دو گروه از نظر آماری مقایسه گردید.
یافته های پژوهش:
382 بیمار با میانگین سنی 50/16±75/42 شامل 146 (2/38 درصد) مرد و 236 (8/61 درصد) زن وارد مطالعه شدند. 144 (7/37 درصد) بیمار مبتلا به آسم خفیف، 101 (4/26 درصد) بیمار مبتلا به آسم متوسط و 137 (9/35 درصد) بیمار مبتلا به آسم شدید بودند؛ همچنین 173 نفر (3/45 درصد) به مایت حساسیت داشتند. نتایج FVC، FEV1 و FEF 25-75 در بیماران دارای حساسیت به طور معنی داری نسبت به گروه بدون حساسیت به مایت، کمتر بود (0.05>P). آزمایش های عملکرد ریوی در بیماران دارای حساسیت به مایت در جنس زن، در همه موارد به غیر از FEV1/FVC، به طور معنی داری کمتر بود (P=0.05). استفاده از برونکودیلاتور در سنین بالای 45 سال، با بهبود عملکرد ریه ارتباط معنی داری داشت (P=0.05).
بحث و نتیجه گیری:
بیماران دارای حساسیت به مایت عملکرد ریوی ضعیف تری دارند و نقش این آلرژن در شدت علایم آسم به طور مشهودی مشخص است. متخصصان در این زمینه می توانند با اتخاذ برنامه های درمانی مناسب، اعم از اصلاح محیط زندگی و راهنمایی های لازم برای کاهش تماس با این آلرژن، به کنترل هرچه بهتر و کاهش علایم این بیماران کمک کنند.
کلید واژگان: حساسیت به مایت, عملکرد ریوی, آسم, آلرژیIntroductionAllergen exposure and sensitivity, asthma progression, and increased airway hyperresponsiveness (AHR) are interconnected. The relationship between mite sensitivity and lung function is still unclear. Therefore, this study aimed to investigate the relationship between mite allergy and pulmonary function decline in patients with asthma referred to Deziani Allergy Clinic in 2017.
Material & MethodsThis descriptive cross-sectional study was performed on patients referred to Deziani Allergy Clinic in Gorgan in 2017. The patients were included in the study based on the clinical criteria for asthma. Mite antigen skin test was performed for all patients, and they were divided into two groups: sensitive and non-sensitive. A pulmonologist, allergist, and clinical immunologist performed a pulmonary function test (PFT) and bronchial stimulation test to confirm and evaluate the severity of asthma. Pulmonary function data were statistically compared between the two groups.
FindingsIn total, 382 patients with a mean age of 42.75±16.50, including 146 (38.2%) males and 236 (61.8%) females, were included in the study. Moreover, 144 (37.7%), 101 (26.4%), and 137 (35.9%) patients had mild, moderate, and severe asthma, respectively. In addition, 173 (45.3%) cases were sensitive to mites. The FVC, FEV1, and FEF 25-75 values were significantly lower in patients with sensitivity, compared to the group without mite sensitivity (P<0.05). PFT results in females sensitive to mites were significantly lower in all cases, except for FEV1/FVC (P<0.050). The use of bronchodilators was significantly associated with improved pulmonary function in those who were over the age of 45 years (P=0.05).
Discussion & ConclusionPatients with mite allergy have poorer pulmonary function, and it plays an obvious role in the severity of asthma symptoms. Pulmonary specialists can help better control and reduce these patients' symptoms by adopting appropriate treatment programs, including improving the living environment and presenting the necessary guidelines to reduce contact with this allergen.
Keywords: Allergy, Asthma, Mite Allergy, Pulmonary function -
زمینه و هدف
</span> عوامل روان شناختی بسیاری در بروز و وخامت بیماری آسم دخیل است. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی ایمن سازی درمقابل استرس و روان شناسی مثبت نگر بر اضطراب و پیروی از درمان بیماران مبتلا به آسم انجام شد. </span></span></span></span>
روش بررسی</span> روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی </span>با استفاده از طرح پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری سه ماهه همراه با گروه گواه </span>بود. جامعه آماری را تمامی بیماران مبتلا به آسم مراجعه کننده به بیمارستان میلاد تهران در سال 1398 تشکیل دادند. از بین آن ها 45 نفر از افراد واجد شرایط براساس معیارهای ورود و خروج و داوطلب مشارکت با شیوه نمونه گیری دردسترس وارد مطالعه شدند و به صورت تصادفی در سه گروه پانزده نفره آموزش روان شناسی مثبت نگر، آموزش ایمن سازی درمقابل استرس و گواه قرار گرفتند. جمع آوری داده ها با استفاده از سیاهه اضطراب بک (بک و همکاران، 1988) و مقیاس پیروی از درمان موریسکی (موریسکی و همکاران، </span>1986</span>) صورت گرفت. داده ها </span>با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر، آزمون های تعقیبی توکی و بونفرونی، آزمون های تحلیل واریانس و خی دو در </span></span></span>سطح معناداری</span> 0٫05 ازطریق </span>نرم افزار </span>SPSS</span> نسخه 22 تحلیل شد.</span> </span></span></span></span></span>
یافته ها</span> تحلیل واریانس متغیرهای اضطراب و پیروی از درمان برای اثر زمان، اثر گروه و </span>اثر زمان*گروه</span> معنادار بود (0٫001></span>p</span>). </span>آموزش روان شناسی مثبت نگر و آموزش ایمن سازی درمقابل استرس بر اضطراب و پیروی از درمان موثر بود </span>(0٫001></span>p</span>)</span>. همچنین در متغیرهای اضطراب </span>(0٫</span>017</span>=</span>p</span>) </span>و پیروی از درمان </span>(0٫001></span>p</span>)</span> بین دو نوع آموزش تفاوت معنادار وجود داشت. در گروه های آزمایش، </span>میانگین نمرات متغیرهای مذکور در مراحل پس آزمون و پیگیری تفاوت معناداری با پیش آزمون داشت (0٫001></span>p</span>)، اما تفاوت معناداری بین مراحل پس آزمون و پیگیری در میانگین نمرات متغیرهای پژوهش مشاهده نشد که حاکی از ماندگاری اثربخشی دو نوع آموزش در مرحله پیگیری بود (0٫05<</span>p</span>).</span></span></span></span></span>
نتیجه گیری</span> براساس یافته های پژوهش نتیجه گرفته می شود، آموزش روان شناسی مثبت نگر تاثیر بیشتری درمقایسه با آموزش ایمن سازی درمقابل استرس بر کاهش اضطراب و افزایش پیروی از درمان بیماران مبتلا به آسم دارد. </span></span></span></span></span>
کلید واژگان: روان شناسی مثبت نگر, ایمن سازی درمقابل استرس, اضطراب, پیروی از درمان, آسمBackground & Objectives</span> Asthma is a psychosomatic disease with different physical and mental dimensions, each of which can aggravate the other. Properly treating this disease requires appropriate medical and psychological measures. Psychologists are interested in the widespread prevalence of psychological disorders, especially anxiety and depression, among patients with asthma. Research shows that people with asthma who report more symptoms of anxiety are more likely to need medical treatment, frequent hospitalizations, and emergencies. These people are more incapable of daily activities and show more behavioral problems. One of the most critical issues among patients is adherence to treatment because non –compliance is always an important and multifaceted problem in the field of health. So, the present study aimed to investigate the effectiveness of stress inoculation and positive psychology on anxiety and adherence to treatment in patients with asthma.</span></span>
Methods</span>The present quasi –experimental study employed a pretest –posttest and three –month follow –up design with a control group. The statistical population included all patients with asthma referred to the specialized and sub –specialized center of Milad Hospital in Tehran City, Iran, in 2019. Of whom, 45 eligible individuals (based on inclusion and exclusion criteria) volunteered to participate in the study. They were randomly assigned to three groups: positive psychology training, stress inoculation training, and the control group. Data were collected using the Beck Anxiety Inventory (Beck et al., 1988) and the Morisky Medication Adherence Scale (Morisky et al., 1986). Positive psychotherapy training was conducted in fourteen 90 –minute sessions twice a week for two months. Immunization training against stress was conducted during nine 90 –minute sessions. No intervention was provided for the control group.</span> Central and dispersion indices such as mean and standard deviation were used to describe the data. For data analysis, repeated measures analysis of variance, Tukey and Bonferroni post hoc tests, analysis of variance, and the Chi –square test were used in SPSS.22 software. The significance level of the tests was considered 0.05. </span></span>
Results</span> The analysis of variance of variables of anxiety and adherence to treatment was significant for time effect (p<0.001), group effect (p<0.001), and time*group effect (p<0.001). Positive psychology training and stress inoculation training were effective on anxiety (p<0.001) and adherence to treatment (p<0.001). Also, there was a significant difference between the two types of training in variables of anxiety (p=0.017) and adherence to treatment (p<0.001). In the experimental groups, the mean scores of variables of anxiety and adherence to treatment in the posttest and follow –up stages were significantly different from the pretest stage (p<0.001), but there was no significant difference between the posttest and follow –up stages in the mean scores of variables of anxiety (p=0.105) and adherence to treatment (p=0.804), indicating the durability of the effectiveness of the two types of training over time.</span></span></span>
Conclusion</span> Based on the findings of this study, positive psychology training had a greater effect on reducing anxiety and increasing adherence to treatment of patients with asthma than stress inoculation training.</span></span></span></span>
Keywords: Positive psychology, Stress inoculation, Anxiety, Adherence to treatment, Asthma -
هدف
سبک زندگی ارتقادهنده سلامت موجب بهبود روند بیماری آسم می شود. این تحقیق با هدف تعیین اثربخشی آموزش سبک های ارتقادهنده سلامت بر علایم جسمانی و ادراک بیماری در بیماران مبتلا به آسم انجام شد.
روش هاآزمایش آموزشی نیمه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری در سال 1399 در میان 30 نفر از بیماران مبتلا به آسم (15 نفر گروه آزمایش، 15 نفر گروه کنترل) مراجعه کننده به بیمارستان شهید فیاض بخش تهران به روش نمونه گیری هدفمند انجام شد. اطلاعات با استفاده از پرسش نامه استاندارد ادراک بیماری و پرسش نامه تنفسی سنت جورج جمع آوری و 6 جلسه آموزشی 90 دقیقه ای برگزار شد. در گروه کنترل، آزمایش آموزشی انجام نشد. داده ها با نرم افزار SPSS نسخه 24 و با استفاده از آزمون کای اسکویر، آزمون تحلیل واریانس مختلط بین درون آزمودنی ها (تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر) تجزیه و تحلیل شد.
یافته هادر پژوهش حاضر، اثر گروه (P=0/002 ,0/161=n2)، زمان (0/720=P=0/001, n2) و اثر تعاملی زمان*گروه (n2=0/695,P=0/001) برای متغیر علایم بیماری و اثر گروه (0/132=P=0/006, n2)، زمان (0/760=P=0/001, n2) و اثر تعاملی زمان*گروه (0/695=P=0/001, n2) برای متغیر ادراک بیماری معنادار بود.
نتیجه گیریدر این پژوهش آموزش سبک ارتقادهنده سلامت بر بهبود علایم بیماری و ادراک بیماری، بیماران مبتلا به آسم موثر بود. به مسیولین و متخصصان سلامت پیشنهاد می شود در کنار درمان های پزشکی، زمینه آموزش آزمایشات رفتاری نظیر آموزش سبک ارتقادهنده سلامت را برای بیماران مبتلا به آسم فراهم کنند.
کلید واژگان: ادراک بیماری, آسم, ارتقادهنده سلامتObjectiveHaving a health-promoting lifestyle can improves the course of asthma. This study aims to determine the effectiveness of health-promoting lifestyle education on physical symptoms and illness perception in patients with asthma.
MethodsThis is a quasi-experimental study with a pre-test, post-test, and follow-up design that was conducted on 30 patients with asthma referred to Shahid Fayyazbakhsh Hospital in Tehran, Iran in 2020, who were selected by a purposive sampling method and randomly assigned to two groups of intervention (n=15) and control (n=15). The instruments were the Illness Perception Questionnaire and the St. George’s Respiratory Questionnaire. Th educational program was presented to the intervention group at 6 sessions, each for 90 minutes. The data were analyzed using chi-square test and repeated measures analysis of variance in SPSS v. 24 software.
ResultsThe effect of group (η2=0.161, P=0.002), time (η2=0.720, P=0.001), and the interaction effect of time and group (η2=0.606, P=0.001) on physical symptoms, and the effect of group (η2=0.132, P=0.006), time (η2=0.760, P=0.001), and the interaction effect of time and group (η2=0.695, P=0.001) on illness perception were significant.
ConclusionThe health-promoting lifestyle education is effective in improving the symptoms and illness perception in patients with asthma. The officials and professionals in the health sector are recommended to provide behavioral interventions such as health-promoting lifestyle education for patients with asthma, in addition to medical treatments.
Keywords: Asthma, Illness perception, Health-promoting lifestyle -
سابقه و هدف
آسم یکی از شایع ترین بیماری های مزمن تنفسی است که در سه دهه گذشته شیوع بیش تری پیدا کرده است. سروفلو و سرتاید دو اسپری حاوی فلوتیکازون (یک کورتیکواسترویید ضد التهابی استنشاقی) و سالمترول (یک گشادکننده برونش طولانی اثر) هستند. این مطالعه با هدف مقایسه اثر اسپری های سروفلو و سرتاید بر معیارهای اسپیرومتری و علایم بالینی کودکان مبتلا به آسم متوسط تا شدید انجام شد.
مواد و روش هادر این مطالعه گذشته نگر مبتنی بر پرونده بیماران که در بیمارستان شهید مطهری دانشگاه علوم پزشکی ارومیه انجام گرفت، 42 کودک بیمار با محدوده سنی 6 تا 15 سال و سابقه آسم مداوم متوسط تا شدید که در سه ماه گذشته تحت درمان با سروفلو و سرتاید قرار گرفته بودند، وارد مطالعه شدند. اطلاعات مطالعه شامل سن، جنس، علایم بالینی (مانند سرفه و تنگی نفس) و متغیرهای اسپیرومتری در چک لیست های از پیش ساخته شده، ثبت شد. داده ها با نرم افزار 22SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته هااگرچه تغییرات PEF و FEV1 به عنوان پارامترهای پاسخ درمانی قبل و بعد از درمان در هر دو گروه از نظر آماری معنی دار بود (0/05<p)، اما در مقایسه دو گروه تفاوت معنی داری مشاهده نشد (0/05>p). هم چنین، درمان با سروفلو باعث تسکین بیش تر علایم بالینی از جمله سرفه، تنگی نفس متناوب، حملات روزانه و خس خس سینه نسبت به سرتاید پس از یک و سه ماه درمان شد (0/05<p).
استنتاجنتایج این مطالعه نشان داد که اسپری های سروفلو و سرتاید به طور یکسان شاخص های اسپیرومتری را بهبود می بخشند، اگرچه درمان با سروفلو علایم بالینی بیماران را بیش تر از سرتاید کاهش می دهد.
کلید واژگان: آسم, سروفلو, سرتاید, اسپیرومتری, کودکانBackground and purposeAsthma is one of the most prevalent chronic respiratory diseases which has become more prevalent over the past three decades. Seroflo and Seretide are inhalers that contain fluticasone (an anti-inflammatory corticosteroid) and salmeterol (a long-acting bronchodilator). This study aimed to compare the effects of Seroflo and Seretide nasal sprays on spirometry criteria and clinical symptoms in pediatric patients with moderate to severe asthma.
Materials and methodsA retrospective study was performed using the medical records of 42 patients aged 6-15 years with a history of moderate-to-severe persistent asthma who were treated with Seroflo (group A)and Seretide (group B) inhalers in Shahid Motahari Hospital (affiliated with Urmia University of Medical Sciences). Data, including age, gender, clinical symptoms (coughs and shortness of breath), and spirometry variables were documented in pre-made checklists. Data analysis was carried out in SPSS V22.
ResultsChanges in PEF and FEV1 (parameters of treatment responses) were statistically significant in both groups (P<0.05), but no significant differences were observed in these parameters between the two groups (P>0.05). In this study, treatment with Seroflo caused more significant relief in clinical symptoms, including coughs, intermittent shortness of breath, daily attacks, and wheezing compared to Seretide after one and three months of treatment (P<0.05).
ConclusionThis study suggested that Seroflo and Seretide inhalers improved the spirometry indices to a similar degree, but treatment with Seroflo relieved the patients’ clinical symptoms more than Seretide.
Keywords: asthma, seroflo, seretide, spirometry, children -
زمینه و هدف
آسم یک بیماری راه های هوایی است که زندگی بیش از میلیون ها نفر را به خطر می اندازد. پژوهش حاضر باهدف تعیین رابطه ابتلا به آسم با استرس و افسردگی در افراد 55-18 ساله در شهر سنندج انجام شد.
مواد و روش هاروش مطالعه حاضر مورد شاهدی بوده و بیماران مبتلا به آسم مراجعه کننده به درمانگاه آسم و آلرژی به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و با استفاده از پرسشنامه های استرس کوهن و افسردگی بک اقدام به گردآوری داده های مورد نیاز شد. 106 بیمار مبتلا به آسم و 106 فرد سالم در گروه شاهد و کنترل بررسی شدند. در این مطالعه برای توصیف متغیرهای کیفی از فراوانی مطلق و نسبی و برای توصیف متغیرهای کمی از میانگین و انحراف معیار استفاده شد. جهت بررسی رابطه بین ابتلا به آسم با استرس و افسردگی نیز از مدل رگرسیون لجستیک چندگانه استفاده شد. تحلیل ها نیز با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 23 انجام شد.
یافته ها:
با توجه به نتایج حاصل از مدل رگرسیون لجستیک چندگانه، با تعدیل اثر متغیرهای دموگرافیک مورد مطالعه، رابطه معناداری بین افسردگی و ابتلا به آسم مشاهده شد (0/018=P)؛ بر این اساس یک واحد افزایش در نمرات افسردگی، نسبت شانس ابتلا به آسم را به اندازه 10 درصد افزایش داده است. اما بین استرس و ابتلا به آسم رابطه معناداری از نظر آماری مشاهده نشده است (0/684=P).
نتیجه گیری:
نتایج حاصل از پژوهش، بالا بودن استرس و افسردگی در گروه آزمایش را نسبت به گروه کنترل نشان می دهد. همچنین متغیر افسردگی به عنوان یک ریسک فاکتور احتمالی، می تواند شانس ابتلا به آسم را افزایش دهد که این موضوع نیز نیاز به بررسی های بیشتر در مطالعات پیش رو دارد.
کلید واژگان: استرس, افسردگی, آسمScientific Journal of Nursing, Midwifery and Paramedical Faculty, Volume:8 Issue: 2, 2022, PP 64 -76Background & AimAsthma is an airway disease that threatens the lives of more than millions of people .The aim of this study was to compare the frequency of stress and depression in people with asthma aged 18-55 years in Sanandaj.
Material & methodThe method of the present study was a case study and patients with asthma referred to the Asthma and Allergy Clinic were selected by convenience sampling method and by obtaining their satisfaction using the Cohen Stress and Beck Depression Inventory, the required data were collected.106 patients with asthma and 106 healthy individuals in the case and control groups were matched in terms of age and sex. In this study, absolute and relative frequencies were used to describe qualitative variables and mean and standard deviation were used to describe quantitative variables. Multiple logistic regression model was also used to investigate the relationship between asthma and stress and depression. Data were analyzed using Chi-square and t-test independently using SPSS software version 23.
ResultsAccording to the results of the multiple logistic regression model, by adjusting the effect of the studied demographic variables, a significant relationship between depression and asthma was observed (P=0.018); Accordingly, one unit increase in depression scores increases the odds of asthma by 10%. However, there is no statistically significant relationship between stress and asthma (P=0.684).
ConclusionThe results of the study show the high level of stress and depression in the examination group compared to the control group. Also, the variable of depression as a possible risk factor can increase the chance of developing asthma, which needs further investigation in future studies.
Keywords: Stress, depression, asthma -
زمینه و هدف
آسم اختلال مزمن راه های هوایی، با انسداد برگشت پذیر، التهاب مجاری هوایی و با عوارض زیادی همراه است. امروزه شیوع بیماری در حال افزایش است. رژیم غذایی، شاخص های آنتی اکسیدانی و همچنین کمبود ویتامین D با بروز بیماری در ارتباط است. این مطالعه به منظور تعیین اثر ویتامین D بر عملکرد ریه و سطح سرمی ایمنوگلبولین E و ظرفیت تام آنتی اکسیدانی در بیماران مبتلا به آسم انجام شد.
روش بررسیاین مطالعه کارآزمایی بالینی شاهددار تصادفی شده روی 60 بیمار مبتلا به آسم بالای 16 سال با عدم کنترل کامل علایم مراجعه کننده به کلینیک فوق تخصصی بیمارستان ولیعصر در سال 1398 انجام شد. بیماران به طور تصادفی ساده به روش بلوکه سازی به دو گروه 30 نفری کنترل (دریافت کننده پلاسبو) و مداخله (دریافت کننده کپسول 2000 واحدی ویتامین D به مدت 12 هفته) تقسیم شدند. در ابتدا و انتهای مطالعه از بیماران نمونه خون به میزان 5 میلی لیتر اخذ و اسپیرومتری انجام شد. در سرم بیماران پارامترهای ظرفیت تام آنتی اکسیدانی (TAC)، ایمنوگلبولین E و ویتامین D اندازه گیری و مقایسه گردید.
یافته هامیانگین FVC، سطح سرمی ویتامین D و TAC گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل در انتهای مطالعه افزایش آماری معنی دار و میانگین سطح IgE کاهش آماری معنی دار نشان دادند (P<0.05). میانگین نمره FEV1 و FEV1 / FVC در دو گروه کنترل و مداخله در انتهای مطالعه تفاوت آماری معنی داری نداشتند.
نتیجه گیریمصرف قرص ویتامین D سبب افزایش میانگین FVC و TAC در بیماران مبتلا به آسم گردید.
کلید واژگان: آسم, ویتامین D, ایمنوگلبولین EBackground and ObjectiveAsthma is a chronic airway disorder with a rising prevalence. Dietary factors, antioxidant indicators and vitamin D deficiency are associated with the disease. Due to the presence of receptors for this vitamin in the lung, this study aimed to investigate the effects of vitamin D administration on lung function, serum immunoglobulin E (IgE) level and total serum antioxidant activity in patients with moderate to severe asthma.
MethodsIn this clinical trial, 60 patients with asthma were randomly divided into two groups: a control group (placebo recipient) and an intervention group (recipient of 2,000 vitamin D capsules for 12 weeks). At the beginning and at the end of the study, 5 cc blood samples were taken from each patient, and spirometry test was performed. Total antioxidant capacity (TAC), IgE and vitamin D parameters were measured.
ResultsThe mean score of forced expiratory volume (FEV1) and FEV1/FVC in both groups as well as the mean FVC in the control group did not change significantly after the intervention. The mean FVC score, vitamin D level and TAC in the intervention group increased significantly after the intervention, while the IgE levels reduced significantly.
ConclusionTaking vitamin D tablets could increase the antioxidant parameters in asthmatic patients.
Keywords: Asthma, Vitamin D, Immunoglobulin E -
مقدمه
آسم یک اختلال التهابی مزمن مجاری تنفسی و از شایع ترین بیماری های مسبب از کارافتادگی است. تمرینات منظم ورزشی می توانند سبب کاهش بیماری های مزمن مانند آسم شوند. هدف از پژوهش حاضر، تعیین تاثیر 8 هفته تمرین تناوبی شدید بر برخی شاخص های ریوی و ضربان قلب ذخیره زنان مبتلا به آسم خفیف بود.
مواد و روش هادر این پژوهش نیمه تجربی، 20 زن مبتلا به آسم خفیف مراجعه کننده به مرکز تست تنفسی بیمارستان امام خمینی شهر تهران در سال 1397 بررسی شدند. بیماران به طور تصادفی به دو گروه مساوی کنترل و تمرین تقسیم گردیدند. گروه تمرین، 8 هفته تمرین روی دوچرخه کارسنج با شدت 70 تا80 درصد حداکثر ضربان قلب در هر نوبت (30-20 دقیقه، 3 بار در هفته) اجرا کردند. گروه کنترل درمان دارویی انجام دادند. بعد از اتمام برنامه تمرینیT پس آزمون گرفته شد. داده ها با آزمون های تحلیل کوواریانس چندمتغیره، تی مستقل و تی زوجی تجزیه وتحلیل شد.
یافته هابا توجه به نتایج، FVC در هر دو گروه کاهش داشت ولی این کاهش معنی دار نبود. متغیر FEV1 در گروه تمرین کاهش معنی دار داشت (034/0). نسبت FEV1/ FVC در هر دو گروه نسبت به پیش آزمون افزایش داشت و بین دو گروه تفاوت معنی دار بود (027/0). نسبت ضربان قلب ذخیره در پس آزمون در هر دو گروه افزایش نشان داد و بین دو گروه تفاوت معنی داری مشاهده نشد.
نتیجه گیریتمرینات تناوبی شدید تاثیری در بهبود تظاهرات بالینی آسم خفیف نداشت، اما باعث ارتقای کیفیت زندگی و عملکرد برخی از شاخص های ریوی زنان آسمی و همچنین بهبود اندک در عملکرد عضلات تنفسی و راه های هوایی شد.
کلید واژگان: تمرین تناوبی شدید, حجم بازدمی اجباری, ظرفیت حیاتی اجباری, ضربان قلب ذخیره, آسمIntroductionAsthma is a chronic inflammatory disorder of the respiratory tract and one of the most common diseases causing disability and obstruction of the airways. Regular exercise can reduce chronic illnesses such as asthma. Therefore, the aim of this study was to determine the effect of 8 weeks of High-Intensity Interval Training (HIIT) on some of the pulmonary parameters and heart rate reserve of women with mild asthma.
Materials and MethodsIn this quasi-experimental and applied research, 20 women aged 20 to 40 years old with mild asthma who were admitted to Imam Hospital Respiratory Testing Center in 2018 voluntarily participated in this study. The subjects were randomly divided into a control group and an experimental group. The experimental group performed an 8-week exercise program on a bicycle ergometer with an intensity of 70-80% of maximal heart rate 20-30 minutes 3 times a week, and the control group underwent pharmacotherapy. After the training program, both groups were tested. Data were analyzed by multivariate analysis of covariance, independent t-test and paired t-test.
ResultsAccording to the results, FVC decreased in both groups but the decrease was not significant (0.236). The variable FEV1 decreased in the exercise group and the decrease was significant (0.034). The FEV1 / FVC ratio in both groups increased compared to the pretest and a significant difference was observed between the two groups (0.027). There was an increase in the Heart Rate Reserve in the post-test in both groups and no significant difference was observed between the two groups (0.117).
ConclusionIntense intermittent exercise had no effect on improving the clinical manifestations of mild asthma, but improved the quality of life and function of some pulmonary parameters of asthmatic women and also slightly improved the function of respiratory muscles and airways.
Keywords: High-intensity interval training, Forced expiratory volume, Forced vital capacity, HEART RATE RESERVE, Asthma -
مقدمه
آسم یک بیماری مزمن است که عمدتا با خس خس، سرفه و تنگی نفس دورهای ناشی از واکنش بیش از حد راه هوایی و التهاب مشخص می شود. هدف از انجام این مطالعه تعیین ارتباط نتایج حاصل از دو روش شمارش اعداد طی یک نفس و حداکثر شدت جریان بازدم در ارزیابی عملکرد ریوی بیماران دچار حمله حاد آسم مراجعه کننده به اورژانس، می باشد.
روش کاردر این مطالعه مقطعی روی33 بیمار با شکایت حمله حاد آسم قبل و بعد از درمان اولیه، پیک فلومتری و سپس SBC (Single Breath Counting) انجام گردید. چک لیستی شامل سن، جنس، تعداد تنفس، اشباع اکسیژن خون، شدت حمله آسم ، SBC و PEFR (Peak Expiratory Flow Rate) قبل و بعد از درمان تکمیل شد. آنالیز آماری جهت بررسی ارتباط بین داده ها توسط SPSS v.26 انجام گردید.
نتایج33 بیمار شامل13 خانم و20 آقا با میانگین سنی 58/10±39/32 بررسی شدند. در آنالیز آماری ارتباط خطی معنی دار مستقیم قوی بین مقادیر SBC و PEFR قبل و بعد از درمان، درصد تغییرات اشباع اکسیژن و بین درصد تغییرات SBC با PEFR دیده شد.(به ترتیب r=0.932 و r=0.915وr=0.892) و ارتباط خطی معنی دار معکوس بین PEFR و SBCبا شدت آسم دیده شد (P<0.05) ارتباط خطی معنی دار معکوس بین SBC با درصد تغییرات تعداد تنفس وجود ندارد (r=-0.279 P>0.05).
نتیجه گیرینتایج این مطالعه میتوانند نشان دهنده کفایت SBC جهت جایگزینی PEFR در بررسی عملکرد ریوی بیماران بزرگسال مراجعه کننده به اورژانس با حمله آسم باشند.
کلید واژگان: آسم, شمارش اعداد طی یک نفس, حداکثر شدت جریان بازدمIntroductionAsthma is a chronic disease usually characterized by periodic wheezing, coughs, and shortness ofbreath as a result of hyper responsiveness and inflammation of the airway. The purpose of this study was to assessthe correlation between the results of single breath counting and peak expiratory flow rate methods in evaluation ofpulmonary function among patients presenting to the emergency department with acute asthma attack.
MethodsThis cross-sectional study was performed on 33 patients with complaint of acute asthma attack before and after theinitial treatment, peak flowmetry, and Single Breath Counting (SBC) were performed. A checklist including age, sex,respiratory rate, blood oxygen saturation, asthma severity, SBC, and Peak Expiratory Flow Rate (PEFR) was filled outbefore and after treatment. Statistical analysis was performed to evaluate the relationship between data using SPSSv.26.
Results33 patients, including 13 women and 20 men with the mean age of 32.39±10.58 years were studied.Statistical analysis showed a significant direct linear relationship between SBC and PEFR before and after treatment,percentage of oxygen saturation changes, and between percentage of SBC changes with PEFR (r = 0.933, r = 0.915,and r = 0.892, respectively) and a significant inverse linear relationship was observed between PEFR and SBC withasthma severity (P <0.05). There was no significant inverse linear relationship between SBC and the percentage ofchanges in respiratory rate (r = -0.279, P> 0.05).
ConclusionThe results can indicate the competency of SBC toreplace PEFR in evaluation of pulmonary function in adult patients presenting to the emergency department withacute asthma attack.
Keywords: Asthma, Single breath counting, Peak expiratory flow rate, Respiratory function tests -
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، سال شصت و پنجم شماره 1 (پیاپی 181، فروردین و اردیبهشت 1401)، صص 247 -256زمینه و هدف
آسم شایع ترین بیماری تنفسی مزمن در کودکان است. 5-10درصد بیماران از بیماری شدید رنج می برند که منجر به محدودیت در فعالیت روزانه می شود. آسم تاثیر به ویژه نوع شدید تاثیرقابل توجهی بر کیفیت زندگی بیماران دارد. این مطالعه برای ارزیابی کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به آسم 12-8 ساله طراحی شده بود.
مواد و روشهادراین مطالعه مقطعی از پرسشنامه PedsQL TM 4,0استفاده شده است. بیماران 8-12 ساله مبتلا به آسم که آسم آنها بر اساس شرح حال و معاینه بالینی تایید شده و والدین آنها پرسشنامه را تکمیل کردند. همین پرسشنامه در کودکان سالم انتخاب شده از همین گروه سنی در مدارس تکمیل گردیده و سپس نتایج آنالیز شده است .
یافتههابیش از نیمی از بیماران و گروه کنترل پسر بودند (85 نفر = 85.6 درصد). میانگین نمره کل PedsQLTM 4،0 TM در گروه آسم 23.11 (60/15=SD) در مقایسه با 8.96 (89/9 =SD) در گروه کنترل بود (P <0.001). تمام جنبه های مختلف کیفیت زندگی ؛ عملکرد جسمی ، عملکرد اجتماعی ، عملکرد عاطفی و عملکرد تحصیلی در گروه آسم به طور قابل توجهی پایین تر بود. نمره کیفیت زندگی در بیمارانی که سابقه بستری شدن در بیمارستان و مبتلایان به آسم شدید بطور قابل توجهی پایین تر بود (05/0 <ح). تفاوت معنی داری در نمره PedsQLTM 4،0 TM بین دختران و پسران وجود نداشت (05/0 <p).
نتیجهگیریآسم تاثیر سویی بر ابعاد مختلف کیفیت زندگی کودکان شامل عملکرد فیزیکی،عملکرد احساسی،عملکرد تحصیلی و عملکرد اجتماعی دارد.
کلید واژگان: آسم, کیفیت زندگی, کودکانBackground and AimAsthma is the most common chronic respiratory disease in children. Most of the asthmatic patients are considered mild; however, 5-10% of patients suffer from severe disease Asthma has a considerable impact on patients' quality of life, especially among severe asthmatic patients. This study was designed to evaluate the quality of life in 8-12-year-old asthmatic patients.
Materials and MethodsA cross-sectional study was conducted in 2017-2018 using the Persian version of PedsQLTM 4,0 questionnaire. A total of 140 asthmatic patients who referred to allergy clinic in Karaj , were diagnosed by an allergist with 140 healthy children as the control group were enrolled.
ResultsMore than half of the patients and control group were boys (n=85; 58.6%). The mean total score of PedsQLTM 4,0 in the asthmatic group was 23.11 (SD=15.60) comparing to 8.96 (SD=9.89) in the control group (P<0.001). All different aspects of quality of life; physical performance, social function, emotional performance, and performance in school were significantly lower in asthmatic group. The quality of life score was considerably lower in patients with a history of hospital admission and patients with high steps of asthma severity (P<0.05). There was no significant difference in the score of PedsQLTM 4,0 between girls and boys (P>0.05).
ConclusionAsthma has a significantly adverse effect on different aspects of children's quality of life including physical performance, social function, emotional performance and performance in school in Karaj city.
Keywords: Asthma, Quality of Life, Pediatrics
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.