به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « اسپلینت » در نشریات گروه « پزشکی »

  • سید فرزاد مقدسی، رضا دارابی، منیره نیلی، پژمان نادری
    مقدمه

     با توجه به اهمیت دقت قالب‌گیری در موفقیت درمان پروتز ایمپلنت و نقش نوع ماده و تکنیک قالب‌گیری در دقت قالب گرفته شده، هدف از این مطالعه، بررسی اثر اسپلینت کردن با پترن رزین در قالب‌گیری از ایمپلنت دندانی ITI با دو ماده‌ی قالب‌گیری اسپیدکس و پاناسیل بود.

    مواد و روش‌ها:

     در این مطالعه‌ی تجربی- آزمایشگاهی، 20 نمونه‌ی قالب در چهار گروه که پنج قالب اسپلینت شده با اسپیدکس و پنج قالب اسپلینت شده با پاناسیل، پنج قالب بدون اسپلینت با اسپیدکس و پنج قالب بدون اسپلینت با پاناسیل، تهیه گردید. کست تمام قالب‌ها تهیه و توسط دستگاه CMM اندازه‌گیری متغیرها بررسی شد. جهت آزمایش از آنالوگ ایمپلنت‌های رگولار ITI و با روش تری باز استفاده گردید. به منظور اسپلینت کردن از ایندکس شانک فرزهای لابراتوری برای تهیه‌ی میل‌های پترن رزین استفاده شد. داده‌ها با آزمون‌های آماری two way ANOVA و نرم‌افزار SPSS نسخه‌ی 20 تجزیه و تحلیل شدند (0/05 = α).

    یافته‌ها: 

    در روش قالب‌گیری اسپلینت بین دو ماده‌ی قالب‌گیری پاناسیل و پوتی اسپیدکس، تفاوت معنی‌دار وجود نداشت (0/05 < p value) و در روش قالب‌گیری بدون اسپلینت، بین دو ماده‌ی قالب‌گیری پاناسیل و پوتی اسپیدکس تفاوت معنی‌دار وجود داشت (0/05 > p value) و در روش بدون اسپلینت، پاناسیل بر اسپیدکس برتری داشت و در روش اسپلینت دقت قالب‌های تهیه شده از پاناسیل و اسپیدکس یکسان بود.

    نتیجه‌گیری:

     دقت ماده‌ی قالب‌گیری پاناسیل در موارد غیر اسپلینت نسبت به اسپیدکس بیشتر بوده ولی در موارد اسپلینت، هر دو ماده‌ی قالب‌گیری از دقت یکسانی برخوردارند.

    کلید واژگان: اسپلینت, ایمپلنت های دندانی, مواد قالب گیری دندان پزشکی}
    Seyed Farzad Moghaddasi, Reza Darabi, Monireh Nili, Pezhman Naderi
    Introduction

     Various symptoms have been attributed to tooth eruption. Further, parents use different strategies to reduce or eliminate these symptoms. This study was aimed to evaluate parental information about eruption of primary teeth in Isfahan, Iran. 

    Materials and Methods

     This descriptive, cross-sectional survey was conducted on 100 parents having six-month- to three-year-old children referring to the dental clinics or offices in Isfahan. A questionnaire with validated face and content validity was designed to collect data. It included questions about demographic characteristics, eruption time and the first erupted tooth, symptoms of eruption, and control of symptoms. Data were analyzed by frequency distribution, relative frequency, descriptive indices, and chi-square test via SPSS 22.0. p value < 0.05 was considered to be statistically significant.    

    Results

    The most frequent symptoms parents agreed with included high tendency to bite and chew, high saliva flow, and gingival inflammation, respectively. Fever was the most frequent symptom the majority of parents disagreed with. The most frequent methods used by the parents included hugging the child and amusing the child. The most frequent disagreement was reported for the use of sleeping drugs. No significant correlation between parental information about tooth eruption and economic status, parental education, parental age, and number of children was found. (p value < 0.05) The mean score of parental information was 2.37 ± 0.97 and degree of response was 96%.   

    Conclusion

    Parents’ knowledge about tooth eruption was moderate and acceptable awareness on symptoms of tooth eruption and methods of decreasing the symptoms was found.

    Keywords: Information, Eruption, Primary tooth, Parents}
  • صدیقه سادات میرباقری *، مهدیه سیدی، سمیرا کریمی، شیدا چگینی
    مقدمه
    از مهمترین مواردی که در اندام فوقانی افراد مبتلا به سکته مغزی دچار تغییر می شود، قدرت گرفتن و توان عضلات می باشد. تاثیر استفاده از انواع اسپلینت جهت کاهش توان عضلات و افزایش قدرت در افراد مبتلا به سکته مغزی، قابل توجه است. هدف از این تحقیق تعیین اثر اسپلینت ولار نئوپرنی دست بر گرفتن قدرتی و اسپاستی سیته یک فرد مبتلا به سکته مغزی بود.
    روش کار
    در این پژوهش اسپلینت ولار نئوپرنی دست در فرد مبتلا به سکته مغزی به مدت 10 هفته روزی 8.5 ساعت مورد استفاده قرار گرفت. ارزیابی ها شامل اسپاستیسیته و گرفتن قدرتی با استفاده از مقیاس اشورث و داینامومتر و هفته ای یک بار بود.
    یافته ها
    مقدار عددی برای گرفتن قدرتی بدون اسپلینت در ابتدای مطالعه 0.53 کیلوگرم و در انتهای جلسه دهم ارزیابی، 3.03 کیلوگرم بدست آمد. همچنین مقدار عددی گرفتن قدرتی با پوشیدن اسپلینت در ابتدای مطالعه 0.1 و در انتهای جلسه دهم 2.5 بدست آمد. اختلاف مقادیر بدست آمده از جلسه اول تا دهم نشان می دهد، پوشیدن اسپلینت تاثیر معناداری در افزایش مقدار گرفتن قدرتی داشته است. تغییر در میزان اسپاستیسیته قبل و بعد از استفاده از اسپلینت ولار نیز از 5 به 3، تغییری قابل توجه می باشد.
    نتیجه گیری
    نتایج حاصل از این مطالعه درباره استفاده از اسپلینت ولار نئوپرنی بر گرفتن قدرتی و میزان اسپاستی سیته تغییرات قابل توجهی را در موارد اندازه گیری شده نشان داد که نتایج حاکی از اثر مثبت اسپلینت مد نظر در فرد مورد مطالعه بود.
    کلید واژگان: سکته مغزی, قدرت عضلانی, اسپاستی سیته, اسپلینت}
    Sedigheh Sadat Mirbagheri *, Mahdieh Seyedi, Samira Karimi, Sheida Chegini
    Introduction
    Grip strength and muscle tone of the upper limb is one of the most important factors changed in post-stroke patients. The effect of splint in the reduction of muscle tone and strength in patients with stroke is significant. The aim of this study was to investigate the effects of volar neoprene hand splint on grip strength and spasticity in a patient with stroke.
    Methods
    In this study, volar neoprene hand splint used in a patient with stroke for 8.5 hours a day for 10 weeks. Weekly evaluation included spasticity and grip strength, using the Ashworth Scale and dynamometer.
    Results
    The numerical value for grip strength at baseline and without the splint was 0.53 kg and at the end of the tenth session evaluation was 3.03 kg. The numerical value of grip strength of wearing splint was at baseline and last session was 0.1 and 2.5 respectively. There was significant difference on grip strength in wearing splint in the last session. This study demonstrated statistically significant improvements in spasticity by using volar splint.
    Conclusion
    The results of this study on the use of volar splint neoprene on grip strength and spasticity showed significant changes in the measured items which suggest a positive effect of considered splint on the patient of this study.
    Keywords: Stroke, Muscle strength, Spasticity, Splint}
  • مرضیه پشم دار فرد، مالک امینی*
    زمینه و اهداف اختلالات نورولوژیکال نظیر سکته مغزی و فلج مغزی مهم ترین علت های معلولیت و ناتوانی در عملکرد اندام فوقانی می باشد. این امر بسیار مهم است تا بتوان فرد را برای انجام کارهای روزمره زندگی توانمند ساخت. مداخلات توانبخشی نظیر تجویز انواع اسپلینت یکی از انواع مداخلات در تسریع روند بهبودی و کاهش سطح ناتوانی ناشی از معلولیت می باشد. مطالعه ی حاضر با هدف مطالعه مروری و طبقه بندی تاثیر انواع اسپلینت بر کاهش اسپاستی سیتیه و عملکرد بیماران فوق انجام شده است.
    ابزار و روش مطالعه حاضر تلفیق نتایج ناشی از تجویز انواع اسپلینت بر کاهش اسپاستی سیتیه و عملکرد اندام فوقانی بیماران سکته مغزی و فلج مغزی می باشد که با روش مرور سیستماتیک مبتنی بر شواهد Duffy انجام شد.
    یافته ها در مطالعه حاضر 46 مقاله یافت شد که تنها 25 مقاله معیار ورود به مطالعه مذکور را داشتند. در مطالعه حاضر انواع اسپلینت ها به انواع: اسپلینت های ولار، اسپلینت های دورسال، اسپلینت های ولار-دورسال، اسپلینت های داینامیک، اسپلینت c-Bar، آنتی پرونیشن، اکستنشن اسپلینت و اسپلینت Saeboتقسیم شدند. نتایج نشان داد که در بین اسپلینت های استاتیک (غیرمتحرک) با توجه به سهولت در ساخت و استفاده راحت در هنگام شب، اسپلینت دورسال بیشترین مزیت را دارد، با وجود اینکه تفاوت معناداری در نتیجه استفاده انواع اسپلینت های استاتیک وجود نداشت. علاوه بر این نتایج حاکی از آن بود که بهترین اسپلینت به منظور بهبود حرکات انگشتان و دامنه حرکتی فعال دست اسپلینت C-Bar می باشد.
    نتیجه گیری نتایج مطالعه مذکور نشان می دهد که تجویز اسپلینت یکی از مفیدترین روش ها در درمان بیماران سکته مغزی و فلج مغزی می باشد، اما هدف از تجویز، شرایط بیمار و دیدگاه درمانگر عوامل موثری هستند که باید در نظر گرفته شود.
    کلید واژگان: سکته مغزی, فلج مغزی, اسپلینت, عملکرد اندام فوقانی, توانبخشی, کاردرمانی}
    Marzieh Pashmdarfard, Malek Amini *
    Background And Aim
    Neurological disorders such as Cerebro Vascular Accident (CVA) and Cerebral Palsy (CP) are the major causes of disability in adults and functional disability of the upper limbs. These are the most major difficulties that make a person unable to perform daily activities. Splinting is a kind of rehabilitation intervention in therapeutic performance that increases the process of recovery and decreases the level of functional disability post-disorder. The purpose of the present study was to categorize and review articles concerning the effect of splinting on spasticity and upper extremity function in children with CP and CVA patients.
    Materials And Methods
    The current study includes a combination of the results of splinting on spasticity and upper extremity function in children with CP and CVA patients. The study was conducted using the evidence-based Duffy method.
    Results
    From among 46 articles found in the field of splinting and their results on the function of CVA and CP patients, only 25 used the inclusion criteria for the type of splinting categorized as: Volar splint, Dorsal splint, Volar-Dorsal splint, Extension splint, C-Bar splint, Dynamic Splint, Anti-pronation splint, and Saebo splint. The results showed no significant differences between the effects of Volar splint, Dorsal splint, and Volar-Dorsal splint on upper extremity function, but due to the ease of using a Dorsal splint, it is more useful than other static splints. Furthermore, the C-Bar splint was found to be most useful and sufficient for finger activity and active Range of Motion of the hand.
    Conclusion
    The results of the study demonstrated that splinting is a useful method of therapeutic intervention. However, the aim of splinting, the patients’ condition, and the therapist’s opinion on splinting are the factors that should be the most attended to.
    Keywords: Cerebral Vascular Accident, Cerebral Palsy, Splinting, Upper extremity function, Rhabilitation, Occupational Therapy}
  • وحید اصفهانیان، میثم مهابادی، محمود سلیمانی، آرزو دهداریان
    مقدمه
    وجود بافت کراتینیزه در اطراف ایمپلنت ها جهت حفظ سلامت و ثبات طولانی مدت آن ها یک موضوع مورد بحث است. هدف از این مطالعه، بررسی ارتباط عرض بافت کراتینیزه و شاخص های پریودنتال در اطراف پروتزهای ثابت متکی بر ایمپلنت می باشد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه تحلیلی-مقطعی، 90 بیمار دارای پروتزهای ثابت متکی بر ایمپلنت به سه گروه 30 نفره که پروتز ثابت آن ها از نوع تک کراون، بریج یا اسپلینت دو یا چند واحدی بود، تقسیم شدند. سپس معاینات پریودنتال شامل اندازه گیری عرض مخاط کراتینیزه (KM)، عرض مخاط چسبنده (AM)، عمق پروب (PD)، خونریزی حین پروبینگ (BOP)، تحلیل لثه (GR)، شاخص لثه ای (GI)، شاخص پلاک (PI) و وجود نمایش فلز انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون آماری Pearson & Spearman Correlation صورت گرفت.
    یافته ها
    بین KM و AM در هر سه گروه (001/0>P)، بین KM و PD در گروه بریج(32/0= r، 04/0=P) و بین KM با BOP (4/0=r ، 014/0=P) و GI (4/0=r ، 02/0=P) در گروه تک کراونارتباط مستقیم و معنی دار وجود داشت، همچنین بین AM و PD در گروه اسپلینت ارتباط معکوس و معنی دار دیده شد (33/0- =r ، 035/0=P) ولی در سایر موارد و به ویژه در کل گروه ها هیچ یک از ارتباط ها معنی دار نبود.
    نتیجه گیری
    با در نظر گرفتن محدودیت های این مطالعه می توان گفت افزایش عرض مخاط کراتینیزه و مخاط چسبنده در اطراف ایمپلنت ها الزاما با درجه بالاتری از سلامت اطراف ایمپلنت همراه نیست.
    کلید واژگان: ایمپلنت, تحلیل لثه, اسپلینت, بریج, مخاط کراتینیزه}
    Vahid Esfahanian, Meysam Mahabadi, Mahmoud Soleimani, Arezo Dehdarian
    Introduction
    Presence of keratinized tissue around implants for maintaining peri-implant health and their long term stability has been a controversial issue. The aim of this study is to assess the correlation between the width of keratinized tissue and periodontal indices around implant-supporting fixed partial dentures.
    Materials and Methods
    In this cross-sectional study, 90 pateints who had implant-supported fixed partial dentures were divided into three groups with 30 patients in each one. Based on type of their prostheses it would be single crown, bridge or splinted. Peri-implant examinations were accomplished by means of measuring the width of keratinized mucosa (KM), the width of attached mucosa (AM), probing depth (PD), bleeding on probing (BOP), gingival recession (GR), gingival index (GI), and plaque index (PI) and collar metal show. The data was analyzed by Pearson & Spearman correlation test by SPSS20 software.
    Result
    There was significant relationship between KM and AM in all groups (P
    Conclusion
    With limitations of this study, it can be concluded that increasing the width of keratinized and attached mucosa is not necessarily associated with objective peri-implant health.
    Keywords: Implant, gingival recession, splint, bridge, keratinized mucosa}
  • غلامرضا اصفهانی زاده *، ظفر مهدوی ایزدی، آنیتا عیوضلو، محمد پویان
    مقدمه
    یکی از نگرانی های دندانپزشکان قالب‏گیری از چند ایمپلنت به طور همزمان به منظور تهیه پروتز می‏باشد. یکی از روش ها برای قالب‏گیری با دقت بالا و تطابق بهتر پروتز، استفاده از اسپلینت‏های دندانی است. بنابراین هدف از این مطالعه تعیین تاثیر دو نوع ماده اسپلینت Impla و آکریل دورالی بر تغییرات ابعادی در قالب‏گیری از ایمپلنت‏های مستقیم می‏باشد.
    روش بررسی
    این مطالعه به روش تجربی و از نوع آزمایشگاهی می‏باشد. مدل اصلی با استفاده از اپوکسی رزین تهیه گردید، سپس سه فیکسچر با فاصله 15 میلی‏متر به صورت عمودی در محل قرار داده شدند. در ادامه Impression Copping بسته و با استفاده از دو ماده Impla Fix و آکریل دورالی به صورت مجزا اسپلینت تهیه شد. پس از 14 بار قالب‏گیری از اسپلینت‏ها تغییرات در قالبهای ریخته شده توسط دستگاه CMM در سه محور (x ، y و z) اندازه‏گیری شد. جهت آنالیز داده ها از آزمون T استفاده گردید.
    یافته ها: میانگین و انحراف معیار در گروه آکریل دورالی و Impla به ترتیب 68/8 ± 07/28 میکرون و 39/7 ± 25میکرون محاسبه شد. نتایج این مطالعه نشان داد که میزان تغییرات در آکریل دورالی در هر سه محور x (746/0=p)، y (772/0=p) و z (631/0=p) کمی بیشتر است ولی این اختلاف از لحاظ آماری معنادار نبود.
    نتیجه گیری
    کاربرد ماده اسپلینت Impla نسبت به آکریل دورالی به علت تغییرات کمتر و سهولت در اجرا بر اساس مطالعه انجام شده بهتر می‏باشد.
    کلید واژگان: ایمپلنت دندانی, تکنیک قالب گیری دندانی, اسپلینت, پروتز دندانی نویسنده مسئول: دکتر غلامرضا اصفهانی زاده, گروه آموزشی پروتزهای دندانی دانشکده دندانپزشکی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران, تهران, ایران}
  • مجید صاحبی*، مسلم حاجی زاده
    زمینه و هدف
    اختلالات مفصل گیجگاهی- فکی از مشکلات شایع بیماران مراجعه کننده به دانشکده های دندانپزشکی می باشد. علی رغم ارایه درمان های مناسب برای این بیماران در مطب ها و دانشکده ها، نتایج و میزان موفقیت این درمان ها به صورت مشخص ارزیابی و گزارش نشده است. تحقیق حاضر با هدف تعیین عملکرد و نتایج درمان های ارایه شده برای بیماران مبتلا به اختلالات مفصل TMJ مراجعه کننده به گروه آموزشی TMD دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال تحصیلی 90-1389 انجام شد.
    روش بررسی
    در یک تحقیق توصیفی- مقطعی 85 بیمار تحت درمان در گروه آموزشی TMJ دانشکده دندانپزشکی، بعد از سپری شدن حداکثر 3 ماه به این مرکز فراخوانده شده و شاخص های دموگرافیک، نتایج معاینات انجام شده و میزان بهبودی علایم و نشانه های اختلالات TMD در آن ها تعیین گردید(بهبودی کامل، بهبودی جزیی و عدم بهبودی). رضایت بیماران از درمان ها نیز تعیین و تفاوت آن در میان افراد دارای علایم و نشانه های اختلالات TMD در قبل و بعد از درمان با آزمون Mann-Whitney U بررسی شد.
    یافته ها
    شایع ترین علایم و نشانه های بیماران شامل درد (TMJ (35 نفر، 42/2% و کلیک (33 نفر، 39/8%) و نیز حساسیت مفصل (26 نفر، 31/3%) بوده است. میانگین سنی بیماران 32/3 سال و اکثریت آن ها نیز خانم بودند (72 نفر در برابر 11 نفر). همچنین، 44 نفر (53/0%) با استفاده از اسپلینت، 11 نفر (13/3%) با اسپلینت قدامی و 17 نفر (20/5%) نیز از طریق اسپلینت و فیزیوتراپی درمان شده بودند. از کل نمونه ها، 65 نفر (87/3%) از نتایج رضایت داشته و 16 نفر (19/3%) هم از این درمان ها راضی نبودند. در انتهای درمان، افراد دارای درد TMJ (001/0> P) و حساسیت مفصل (0/001> P) رضایت کمتری در مقایسه با بیماران فاقد این علایم نشان دادند. در سایر موارد تفاوت های معنی داری ازنظر میزان رضایت در میان افراد دارای علایم و نشانه های مختلف TMD در قبل و بعد از درمان مشاهده نگردید(0/05 < P).
    نتیجه گیری
    در مجموع درمان های ارایه شده به بیماران TMD در دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران درمان های موفقی بوده و اکثریت بیماران مراجعه کننده نیز از مزایای این درمان ها بهره مند شده بودند.
    کلید واژگان: اختلالات مفصل تمپورومندیبولار, رضایت بیمار, اسپلینت}
    Sahebi Majid *, Hajizadeh Moslem
    Background And Aims
    Temporomandibular joint disorders are common problems among patients referring to dental schools and clinics. However appropriate treatment modalities are performed for the TMD patients in dental school, the results and success rate of these treatments are not studied distinctly. The aims of this study was to determine the treatment performed for temporomandibular patients at the TMJ department of Tehran University dental school in 2010-11.
    Materials And Methods
    In a descriptive cross-sectional trial, 85 TMD patients treated at the TMJ department of Tehran University dental school were examined at least 3 months after the treatments. The patients demographic data, TMD signs and symptoms and the improvements occurred in TMD disorder were determined (complete, partial and no improvement). The patients satisfaction regarding the treatment results were investigated and data were analyzed regarding the presence of different TMD signs and symptoms before and after the treatment using Mann-Whitney U test.
    Results
    TMJ pain (35 cases, 42.2%), click (33 cases, 39.8%) and muscle tenderness (26 cases, 31.3%) were the most prevalent obtained signs and symptoms. The mean age of the patients were 32.3 years old while females were the predominant group (72 cases vs.11 one). 44 individuals (53.0%) were treated by splint, 11 ones (13.3%) with anterior repositioning splint and 17 individuals (92.5%) were managed by physiotherapy plus splint. 65 patients (87.3%) were satisfied with the results and 16 ones (19.3%) were not. After the treatment, patients with TMJ pain (P<0.001) and muscle tenderness (P<0.001) showed significantly lower satisfaction than that of patients with no signs. No other significant differences were noted between patients satisfaction regarding the presence of TMD signs and symptoms (P>0.05).
    Conclusion
    The results showed that the treatments presented for the TMD patients at Tehran University dental school were successful and most patients received satisfactory treatment.
    Keywords: Temporomandibular joint disorders, Patient satisfaction, Splint}
  • محمد دهقانی، سعید آل رسول، لیلا سعادت پور، مریم آل رسول
    مقدمه
    سندرم تونل کارپ (CTS یا Carpal tunnel syndrome) یک بیماری شایع است که در آن عصب مدین حین عبور از تونل کارپ تحت فشار قرار می گیرد و فلج تدریجی آن رخ می دهد. بعد از استفاده یا عدم استفاده از آتل اختلاف نظر وجود دارد. از این رو، مطالعه ی حاضر با هدف مقایسه ی نتایج بهبود بیماران بعد از جراحی سندرم تونل کارپ در دو گروه دارای آتل و فاقد آن در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان به انجام رسید.
    روش ها
    این مطالعه در سال 1390 در مرکز آموزشی- درمانی کاشانی اصفهان به انجام رسیده است. 64 بیمار تحت عمل جراحی CTS انتخاب و به روش تخصیص تصادفی به دو گروه 32 نفره تقسیم شدند. در گروه اول، پس از عمل جراحی، اسپلینت تجویز شد و در گروه دوم، که به عنوان گروه شاهد در نظر گرفته شدند، اسپلینت داده نشد. بیماران در فاصله ی 3، 6 و 12 هفته پس از عمل جراحی، تحت پیگیری قرار گرفتند و وضعیت بهبودی در حس، حرکت و درد بر اساس معیار VAS (Visual analogue scale) در آنان مورد بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    نمره ی درگیری حسی در هفته های 3 و 6 بعد از درمان در گروه دارای اسپلینت بالاتر از گروه فاقد اسپلینت بود؛ اما 12 هفته بعد از درمان نتایج یکسان بود. میانگین نمره ی درد در 3 هفته بعد از درمان در گروه فاقد اسپلینت بیشتر و در 6 هفته بعد از درمان، در دو گروه به طور تقریبی مشابه بود؛ اما در 12 هفته بعد از درمان، شدت درد در گروه فاقد اسپلینت به طور قابل ملاحظه ای کمتر بود. روند تغییرات شدت درد در دو گروه مورد مطالعه اختلاف معنی دار نداشت (970/0 = P).
    نتیجه گیری
    احتمال دارد استفاده از اسپلینت در بعد از عمل جراحی آزادسازی عصب مدین، موجب تاخیر در بهبودی حسی، حرکتی و درد در بیماران گردد؛ اما با توجه به تاثیر نوع اسپلینت به کار رفته، این موضوع هنوز مورد تردید می باشد و لازم است مطالعات مداخله ای وسیع تری در این خصوص به انجام برسد.
    کلید واژگان: سندرم تونل کارپ, اسپلینت, آتل}
    Mohammad Dehghani, Saeid Alerasoul, Leila Saadatpoor, Maryam Alerasoul
    Background
    Carpal tunnel syndrome is a common condition in which the median nerve passes through the carpal tunnel is compressed. Then، gradual paralysis occurs. This study aimed to compare patient outcomes after surgery for carpal tunnel syndrome in both groups with and without splint..
    Methods
    This study was conducted in Isfahan University of Medical Sciences، Iran، in Kashani hospital during 2011. 64 patients underwent surgery for carpal tunnel syndrome were selected and randomly divided into two groups of 32. For the first group، splints were considered after the surgery and for the second group، as the control group، splint was not given. Patients within 3، 6 and 12 weeks after surgery were followed and healing in the sense of motion and pain based on the visual analogue scale (VAS) measures were examined.
    Findings
    Sensory conflict scores at the 3rd and 6th weeks in the group with splint were higher than the group without it; but، 12 weeks after the treatment، the results were identical. In any cases، motor involvement was not seen. At the 3rd week after the treatment، the mean pain score in the group without splint was higher than with splint group. The results of the 6th week after the treatment in both groups were almost identical; but، at the 12th week after the treatment، changes in pain intensity was not significantly different between the two groups (P = 0. 97).
    Conclusion
    Splinting after the surgical release of the median nerve probably causes a delay in the recovery of sensory، motor and pain; but due to the effect of material of used splint، the result is still uncertain and further broader interventions needs to be done in this regard.
    Keywords: Carpal tunnel syndrome, Splint, Numbness}
  • سیامک افشین مجد، شهریار پورفرزام*، داریوش مهدی برزی، مسعود مقدم نیا

    پیش

    زمینه

    سندروم تونل کارپ در اثر فشرده شدن عصب مدیان در تونل کارپ در مچ دست ایجاد شده و سبب درد و اختلال حسی در دست ها به خصوص در محدوده انگشتان شصت و سبابه و میانی می گردد. این بیماری شایع ترین علت احتباس عصب در اندام فوقانی می باشد. به طورکلی برای این اختلال دو گروه درمان جراحی و غیرجراحی وجود دارد.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه کوهورت 220 بیمار مبتلا به سندروم تونل کارپ با دو روش مچ بند طبی و جراحی تحت درمان قرار گرفتند. در طی 12ماه، بیماران از نظر میزان کاهش علایم و بهبود عملکرد با پرسشنامه لوین مقایسه شدند.

    یافته ها

    بین علایم دو گروه جراحی و اسپلینت در زمان شروع درمان تفاوتی وجود نداشت در ماه های اول و سوم میانگین میزان علایم در گروه اسپلینت به طور معنی داری کمتر بود درحالی که از ماه ششم به بعد میزان علایم در گروه جراحی به طور معنی داری کمتر بود. از نظر میزان عملکرد براساس نمره مقیاس عملکرد (Function Scale Score) بین بیماران دو گروه الگوی مشابهی وجود داشت و عملکرد بیماران در ماه های اول و سوم در گروه اسپلینت و در ماه های ششم و دوازدهم در گروه جراحی بهتر و این تفاوت از نظر آماری معنی دار بود (0001/0= p).

    نتیجه گیری

    اگرچه نتایج درمان در گروه اسپلینت در دو ماه اول بهتر بود اما روش جراحی در طی 6 تا 12 ماه نتایج بهتری در درمان این اختلال ایجاد می کند.

    کلید واژگان: سندرم تونل مچ دست, اسپلینت, درمان, جراحی, نتیجه درمان}
    Dr. Siamak Afshin Majd, Dr. Shahryar Poorfarzam, Dr. Daryoosh Mehdi Barzi, Dr. Masoud Moghadamnia
    Background

    Carpal tunnel syndrome is the entrapment of median nerve in carpal tunnel، resulting in pain and numbness in hand and fingers. It is the most common cause of nerve entrapment in the upper limb. There are two main treatment protocoles: medical and surgical.

    Methods

    In a cohort study، in 220 patients with carpal tunnel syndromes، splinting was compared with sugery. During a 12 months period، symptoms relief and function improvement were evaluated، using the Levine questionnaire.

    Results

    There was no difference between the two groups at the beginning. In the first and third months of follow-up the symptoms severity was lower in splint group but in the six and twelve month evaluation، the surgical group had less symptoms. Regarding functional improvement، the same results occurred with better results in one and three months for splint group and in six and twelve months for surgical group.

    Conclusions

    Although splinting for carpal tunnel syndrome had superior results in first two months، the improvement with surgery is better maintained into 6-12 months.

    Keywords: Carpal Tunnel Syndrome, Splint, Treatment, Surgery, Treatment outcome}
  • منیره احمدی بنی، مختار عراضپور، رضا وهاب کاشانی، محمد موسوی خطاط
    زمینه و هدف
    استئوآرتریت مفصل تراپزیومتاکارپال سبب کاهش قدرت اندام فوقانی شده و زندگی مستقل افراد مسن را با خطر مواجه می کند. کاهش توانایی در انجام فعالیت های مفرح و شرکت در فعالیت های اجتماعی شروعی برای کاهش کیفیت زندگی در این بیماران است. این مطالعه به منظور تعیین اثر اسپلینت های سفارشی و پیش ساخته انگشت شست دست بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به آرتروز مفصل تراپزیومتاکارپال انجام شد.
    روش بررسی
    این مطالعه شبه تجربی روی 24 بیمار بالای 60 سال مبتلا به استئوآرتریت مفصل بازیلار انگشت شست در گروه ارتز و پروتز دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی تهران به صورت موازی با دوره درمان 8 هفته در سال 90-1389 انجام شد. 12 فرد سالم به عنوان گروه کنترل برای مقایسه کیفیت زندگی در نظر گرفته شدند. بیماران به طور تصادفی به دو گروه 12 نفری تقسیم شدند. در گروه اول اسپلینت پیش ساخته و برای گروه دوم اسپلینت سفارشی ساخت، به کار رفت. به منظور اندازه گیری کیفیت زندگی گونه فارسی پرسشنامه SF36 استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-16 و paired t-test تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    در مقایسه کیفیت زندگی بین بیماران مبتلا به استئوآرتریت با گروه کنترل در تمام ابعاد عملکرد جسمی، محدودیت جسمی، درد جسمی، سلامت عمومی، نشاط، عملکرد اجتماعی، مشکلات روحی و سلامت روان اختلاف آماری معنی داری مشاهده گردید (P<0.05). استفاده از اسپلینت باعث بهبود ابعاد موثر بر کیفیت زندگی در بیماران شد؛ ولی اختلاف معنی داری بین دو نوع اسپلینت پیش ساخته و سفارشی ساخت در اثرگذاری بر کیفیت زندگی مشاهده نگردید.
    نتیجه گیری
    این مطالعه نشان دهنده افزایش کیفیت زندگی بیماران مبتلا به استئوآرتریت مفصل کارپومتاکارپال اول در استفاده از اسپلینت بود و تفاوتی بین اسپلینت های پیش ساخته و سفارشی ساخت وجود نداشت.
    کلید واژگان: کیفیت زندگی, آرتروز, مفصل تراپزیو متاکارپ, اسپلینت}
    Ahmadi Bani M., Arazpour M., Vahab Kashani R., Mousavi Khtat M.
    Background And Objective
    The first carpometacarpal joint osteoarthritis reduced the ability of upper limb in elderly with subsequent disability in physical activities. This study was carried out to determine the effect of prefabricated and custom-made splints on quality of life in the first carpometacarpal joint osteoarthritis.
    Materials And Methods
    This quasi-experimental study was done on 24 elderly (>60 years of age) patients with the first carpometacarpal joint osteoarthritis and 12 matched healthy subjects in Tehran rehabilitation University during 2010-11. Patients assigned randomly in two groups with 8 weeks treatment period، prefabricated thumb and custom-made splints. Persian version of The Short Form 36 quastioner (SF36) was used to assess the quality of life. Data were analyzed using SPSS-16 and paired t-test.
    Results
    There were significant differences between osteoarthritis patients and healthy subjects in the quality of life according to SF36 score physical health problem (P<0. 05)، general health (P<0. 05)، limitations of activities (P<0. 05)، emotional health problem (P<0. 05)، social activities (P<0. 05)، pain (P<0. 05)، energy and emotions (P<0. 05). Using splints significantly improved the quality of life of patients، but there was no significant difference between two splints in improving the quality of life.
    Conclusion
    Prefabricated and custom-made
    Keywords: Quality of life, Osteoarthritis, First carpometacarpal joint, Splint}
  • مهدی عبدالوهاب، هاجر مهدیزاده، اکرم دلیری، حسین باقری، غلامرضا علیایی، محمود جلیلی، احمدرضا باغستانی
    زمینه
    فلج مغزی یک اختلال رشدی عصبی است که به علت ضایعات غیرپیشرونده دائمی در یک یا چند ناحیه مغز نابالغ ایجاد می شود. ضایعات کورتکس حرکتی و راه های هرمی منجر به اسپاستی سیتی می شود. مهار اسپاستی سیتی برای افزایش تحرک اندام، جلوگیری از ضایعات پاسچرال، ایجاد استقلال در فعالیت های روزمره زندگی ضروری است. هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر اسپلینت استاتیک دور سال در سه بازه زمانی بر اسپاستی سیتی اندام فوقانی و دامنه حرکتی اکستانسیون پاسیو مچ دست و آرنج کودکان فلج مغزی می باشد.
    روش کار
    روش مطالعه در این پژوهش از نوع مداخله ای و به صورت اندازه گیری تکراری می باشد. 10 کودک 6-4 ساله از میان کودکان فلج مغزی مراجعه کننده به کلینیک کاردرمانی دانشکده توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی تهران انتخاب شدند. کودکان از یک اسپلینت ثابت پشت دستی به مدت 3 ماه، 2 ساعت در روز و 4 ساعت در شب استفاده کردند. در این مطالعه از مقیاس آشورث اصلاح شده برای ارزیابی اسپاستی سیتی و از گونیامتر برای ارزیابی دامنه حرکتی غیرفعال استفاده شد.
    یافته ها
    نتایج مطالعه حاضر نشان دهنده کاهش معنی دار اسپاستی سیتی اندام فوقانی کودکان مورد مطالعه سه ماه بعد از استفاده از اسپلینت با p=0.003، افزایش معنی دار دامنه حرکتی باز شدن غیرفعال مچ دست یک، دو و سه ماه بعد از استفاده از اسپلینت به ترتیب با p=0.007، p?0.0001 و p?0.0001 و افزایش معنی دار دامنه حرکتی باز شدن غیرفعال آرنج دو و سه ماه بعد از استفاده از اسپلینت به ترتیب با p=0.009 و p?0.0001 می باشد.
    نتیجه گیری
    نتایج تحقیق حاضر نشان می دهد که استفاده از اسپلینت ثابت پشت دستی به مدت 3 ماه (2 ساعت در روز و 4 ساعت در شب) در کودکان فلج مغزی تاثیر معنی داری بر کاهش اسپاستی سیتی مچ دست و افزایش دامنه حرکتی باز شدن غیرفعال مچ دست و آرنج این کودکان داشته است.
    کلید واژگان: اسپلینت, فلج مغزی, اسپاستی سیتی}
    Mehdi Abdolvahab, Hajar Mehdizadeh, Akram Daliri, Hossein Bagheri, Alireza Aliaeie, Mahmoud Jalili, Ahmadreza Baghestani
    Background
    Cerebral Palsy (CP) is a neurodevelopmental disorder caused by non-progressive lesions in single or multiple locations in the immature brain. Lesions of motor cortex and pyramidal tracts can lead to spasticity. Inhibition of spasticity is necessary to increase extremity mobilization, prevent postural abnormalities and provide independence in daily living activities. The purpose of this study was to determine the effects of volar static splint spasticity and range of motion of upper extremity in children with Cerebral palsy in threeperiods of time.
    Methods
    The design of this study was experimental and repeated measurements. Ten children with Cerebral palsy aging 4-6 years old were non-randomly selected among children referred to occupational therapy Clinic of rehabilitation Faculty of Tehran University of Medical Sciences. Children used dorsal static splint for three months (2 hours at day and 4 hours at night). In this study, Modified Ashworth Scale was used to evaluate spasticity and a Goniometrewas used to measure passive range of motion.
    Results
    The results of this study showed significant reduction in the upper limb spasticity after 2 months (p≤0.0001) and significant increase in wrist passive range of motion after one, two and three months (p=0.007, p≤0.0001 and p≤0.0001, respectively) and significant increase in elbow passive range of motion after two (p=0.009) and three (p≤0.0001) months.
    Conclusion
    This study shows that use of dorsal static splint in children with Cerebral palsy for 3 months has significant effects on reduction of upper limb spasticity and increasing passive range ofmotion of the wrist and elbow joints.
  • مهدی عبدالوهاب، حسین باقری، هاجر مهدیزاده، غلامرضا علیایی، محمود جلیلی، سقراط فقیه زاده
    زمینه
    سکته مغزی علیرغم پیشرفت های اخیر در تکنولوژی پزشکی همچنان یک مشکل عمومی در سیستم بهداشتی است. سکته مغزی یک اختلال عملکرد نورولوژیکی با منشا عروقی است و علائم و نشانه های آن متناظر با درگیری نواحی فوکال مغز می باشد. نقایص حرکتی شامل همی پارزی، ناهماهنگی و اسپاستیسیتی شایع ترین نقایص بعد از سکته مغزی هستند. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر اسپلینت ولار استاتیک بر اسپاستیستی و عملکرد بیماران همی پلژی بزرگسال می باشد.
    روش کار
    روش مطالعه در این پژوهش از نوع مداخله ای و به صورت Repeated Measurement می باشد. 15 بیمار سکته مغزی بین 41 تا 85 سال به صورت نمونه گیری غیر احتمالی ساده از هر دو جنس و از درمانگاه های توانبخشی و بیمارستان های سطح شهر تهران انتخاب شدند. بیماران از یک اسپلینت استاتیک ولار (با زوایای 10 درجه اکستانسیون مچ دست، اکستانسیون کامل انگشتان و ابداکسیون و آپوزیشن شست) به مدت 2 ماه، 2 ساعت در روز و 4 ساعت در شب استفاده کردند. در این مطالعه از مقیاس آشورث اصلاح شده برای ارزیابی اسپاستیستی، از گونیامتر برای ارزیابی دامنه حرکتی پاسیو و از تست فوگل مایر برای ارزیابی عملکرد اندام فوقانی استفاده شد.
    یافته ها
    نتایج حاصل از این پژوهش نشان دهنده کاهش معنی دار اسپاستیسیتی مچ دست و آرنج (0001/0 >p)، افزایش معنی دار دامنه حرکتی اکستانسیون پاسیو مچ دست (0001/0>p) و آرنج (002/0>p) و افزایش معنی دار عملکرد اندام فوقانی (0001/0>p) در بیماران مورد مطالعه می باشد.
    نتیجه گیری
    نتایج تحقیق حاضر نشان می دهد که استفاده از اسپلینت استاتیک ولار به مدت 2 ماه در بیماران سکته مغزی مزمن تاثیر معنی داری بر اسپاستیسیتی مچ دست و آرنج، دامنه حرکتی اکستانسیون پاسیو مچ دست و آرنج و عملکرد اندام فوقانی این بیماران داشته است و به نظر می رسد در افراد مبتلا به سکته مغزی مزمن استفاده از این نوع اسپلینت می تواند در بهبود عملکرد اندام فوقانی مؤثر باشد.
    کلید واژگان: اسپلینت, همی پلژی, اسپاستیسیتی}
  • مالک امینی، آریان شمیلی، بیژن فروغ، روزبه کاظمی، طیبه صیادی نژاد، قربان تقی زاده
    سکته مغزی ایجاد می شود اسپاستی سیته یا بالا رفتن تون عضلانی، کاهش دامنه حرکتی و کاهش عملکرد اندام فوقانی می باشد. هدف از این مطالعه تعیین تاثیر اسپلینت Volar-Dorsal Wrist/Hand Immobilizationبر روی عملکرد اندام فوقانی، دامنه حرکتی مفاصل آرنج، مچ دست و متاکارپوفالانژیال واسپاستی سیته آرنج و مچ دست در بیماران مبتلا به سکته مغزی بود.
    روش بررسی
    این تحقیق به روش مداخله ای و به صورت پیش آزمون- پس آزمون (Design test Post - Pretest) انجام شد. یک گروه متشکل از 14 بیمار مبتلا به سکته مغزی با روش غیر احتمالی ساده وارد این مطالعه شدند و بر اساس معیارهای ورود و خروج از مطالعه، انتخاب و پس از ارزیابی اولیه اسپلینت به آنها داده شد و بعد از گذشت یک ماه 11 نفر از آنان دوباره مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای ارزیابی اسپاستی سیته از MAS، دامنه ی حرکتی از گونیامتری و عملکرد اندام فوقانی از فوگل مایر استفاده شد. بیماران اسپلینت را دو ساعت در روز و تمام شب (6 تا8 ساعت) به مدت 1 ماه پوشیدند.
    یافته ها
    تفاوت عملکرد اندام فوقانی قبل وبعد از استفاده از اسپلینت با 04/0= Pمعنی دار بود. تفاوت دامنه حرکتی مفاصل آرنج و دست و اسپاستی سیته آرنج و مچ دست قبل و بعد از استفاده از اسپلینت با معنی دار نبود (05/0> P).
    نتیجه گیری
    نتایج تحقیق نشان داد که استفاده از اسپلینت Volar-Dorsal Wrist/Hand Immobilization می تواند عملکرد اندام فوقانی مبتلا در بیماران سکته مغزی را بهبود بخشد. اگر چه تغییراتی در اسپاستی سیته و دامنه حرکتی در استفاده کوتاه مدت از اسپلینت یعنی به مدت 1 ماه دیده شد اما این تغییرات معنی داری نبود که نیازمند مطالعات بیشتری می باشد.
    کلید واژگان: سکته مغزی, اسپلینت, اسپاستی سیته, دامنه حرکتی, عملکرد}
    Amini M., Shamili A., Foroghi B., Kazemi R., Sayad Nejad T., Taghi Zadeh Gh
    Background And Aim
    The most prominent problems that is produced after stroke are spasticity or increase in muscle tone, decrease in range of motion and function of upper extremity. The aim of this study was to determine the effects of Volar-Dorsal Wrist/Hand Immobilization Splint on function of upper extremity, range of motion of the elbow, wrist and metacarpophalengeal joints and spasticity of the elbow and wrist joints.
    Material And Methods
    Fourteen patients were participated in these experiments. The patients were selected according to inclusion and exclusion criteria and they had been given the splint after primary evaluation and were reevaluated after one month. Spasticity were evaluated with Modified Ashworth Scale.Range of motion were measured by goniometer. Fugl-meyer test were used to assess function of upper extremity. The splints were used 2 hours daily and whole night (6-8 hours) in one month.
    Results
    Comparison of data before and aft er the experiment showed significant mprovement in upper extremity function (P=0.04). Range of motion and spasticity were not significant (P>0.05).
    Conclusion
    Volar-Dorsal Wrist/Hand Immobilization Splint can improve the function of upper extremity. Although spasticity and range of motion showed a little changes in short-term use (1month) but the differences were not significant that will need more studies.
  • ملوک عیوضی، ابراهیم موسوی، حیدر شهریاری، مهدی رهگذر، رضا وهاب کاشانی
    هدف
    این تحقیق با هدف مقایسه تاثیر ارتز بی حرکت کننده و گچ گیری بر راستای مفصل کف پایی - انگشتی در بیماران هالوکس والگوس پس از عمل جراحی صورت گرفت.
    روش بررسی
    در این مطالعه شبه تجربی و مداخله ای 24 بیمار هالوکس والگوس واجد شرایط (سن 19 تا 50 سال، زاویه هالوکس والگوس حداکثر 25 درجه، زاویه بین استخوان های کف پایی اول و دوم 11 تا 13 درجه، عدم تغییرات دژنراتیو در مفصل و عدم وجود بیماری های سیستمیک)، از بین مراجعه کنندگان به درمانگاه ارتوپدی بیمارستان میلاد تهران به طور ساده و در دسترس انتخاب و براساس بلوک های تصادفی تبدیل شده، در دو گروه اسپلینت و گچ گیری قرار گرفتند. در گروه اسپلینت، قبل از عمل جراحی از پای بیمار قالب گرفته شد و بلافاصله بعد از عمل، اسپلینت بر روی پای بیمار بسته شد. در گروه گچ گیری پای بیمار تا حدود 5 سانتی متر بالای مچ توسط پزشک متخصص گچ گیری شد. از کل بیماران بلافاصله و 6 هفته بعد از عمل رادیوگرافی به عمل آمد و زاویه هالوکس والگوس آنها مقایسه گردید. برای تحلیل داده ها از آزمون های آماری مجذور خی، تی مستقل، تی زوجی، تحلیل واریانس یکطرفه و تحلیل کوواریانس استفاده شد.
    یافته ها
    هیچ گونه تفاوتی در اختلاف میانگین های زاویه هالوکس والگوس بلافاصله بعد از عمل و 6 هفته بعد از عمل دو گروه وجود نداشت و دو گروه از این نظر اختلاف معناداری نداشتند(1/00=p). مقایسه میانگین زاویه هالوکس والگوس بلافاصله و 6 هفته بعد از عمل جراحی در هر یک از گروه ها به تفکیک نیز اختلاف معناداری نداشت (1/00=p).
    نتیجه گیری
    تاثیر گچ گیری و اسپلینت در حفظ زاویه هالوکس والگوس بعد از عمل جراحی اصلاح این دفورمیتی یکسان بوده و لذا می توان از هر دو روش به عنوان مراقبت های محافظتی به قصد حفظ موقعیت اصلاح شده به فراخور وضعیت بیمار استفاده نمود.
    کلید واژگان: هالوکس والگوس, ارتز بی حرکت کننده, اسپلینت, مفصل کف پایی, انگشتی}
    Molouk Eyvazi, Ebrahim Mousavi, Heydar Shahriari, Mehdi Rahgozar, Reza Vahhab, Kashani
    Objective
    The present research attempted to compare the effect of postoperative immobilization orthosis (POIO) and plaster support on Metatarsophalangeal joint alingment in Hallux valgus patients.
    Materials and Methods
    In this quasi experimental and interventional study, 24 Hallux valgus patients were selected simply and conveniently based on inclusion criteria(age:19-50years, Hallux valgus angle<25˚, inter metatarsal angle=11˚-13˚, no degenerative change in first metatarsophalangeal joint and no general systemic disease) from orthopedic clinic of Milad hospital and were assigned by randomized permuted blocks into two equal groups. In splint group, a positive plaster model was constructed from their feet before surgery and immediately after surgery the orthoses were applied for six weeks. In plaster support group, all the forefoot plasters were applied at the end of operation. The Hallux valgus angle of patient's feet of two groups was measured by radiography immediately and six week after surgery. Chi-square, Independent T test, Pair T test, One way ANOVA and ANCOVA were used to analyze data.
    Results
    Means difference between Hallux valgus angle means of immediately after surgery and six weeks after surgery of two groups had no significant difference (P=1.00) and also there was no significant difference in Hallux valgus angle mean between immediately and six weeks after surgery in each group (P=1.00).
    Conclusion
    The effect of plaster support doesn’t differ with splinting in the maintenance of Hallux valgus angle after surgery, so both methods can be used according to patients situation.
    Keywords: Hallux Valgus, Postoperative immobilization orthosis, Splint}
  • شمسا شریعت پناهی
    سابقه وهدف
    بیماری آرتریت روماتوئید یک بیماری مفصلی التهابی مزمن و شایع می باشد که باعث التهاب و تورم و گاها تغییر شکل وآنکلیوز در مفاصل می شود. استراحت موضعی با splint به منظور کاهش التهاب حاد و تورم ودرد مفاصل این بیماران به کار می رود. هدف مطالعه بررسی اثر Rest splint درکاهش التهاب در مفاصل دست ومچ دست بیماران آرتریت روماتوئید مراجعه کننده به بیمارستان مصطفی خمینی بوده است. همچنین در این مطالعه اثر Rest splint درکاهش درد، مدت خشکی صبحگاهی، تعداد مفاصل درگیر، کاهش تورم مفاصل، کاهش تندرنس مفاصل، دامنه حرکتی مفاصل دست وحجم دست و قدرت گرفتن دست بررسی شده است.
    مواد و روش ها
    در50 بیمار مبتلا به آرتریت روماتوئید برحسب اتفاق به یکی از دست های آنان Rest splint تجویز شد که به مدت یک ماه استفاده کردند و میزان درد، مدت خشکی صبحگاهی، ترم وتندرنس و محدودیت حرکتی مفاصل مچ و دست، حجم دست وقدرت گرفتن دست قبل وبعد از مطالعه بررسی شد.
    یافته ها
    استفاده از Rest splint باعث کاهش درد (2../.= p) کاهش خشکی صبحگاهی، (1./.= p) بهبودی تورم (3.../.= p) و تندرنس (4../.= p) ودامنه حرکتی مفاصل مچ دست (5.../.= p) در دست با splint شد. در حالی که در ارزیابی نهایی دست با و بدون splint بهبودی فقط در تورم، (4../.= p)، تندرنس (3%= p) و دامنه حرکتی (4%= p) دیده شد و در میزان درد وخشکی صبحگاهی و در تعداد مفاصل گرفتار ومیزان فلکسیون مفاصل MCP و PIP وحجم دست وقدرت گرفتن دست بهبودی دیده نشده است.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج فوق استفاده بیشتر از این splint در درمان بیماران دچار آرتریت روماتوئید توصیه می گردد.
    کلید واژگان: آرتریت روماتوئید, اسپلینت, درد, آرتریت دست}
  • دکترمحمدحسن بهرامی، سیدمنصور رایگانی، محمد باغبانی، محمدرضا برزگری بافقی
    سندرم تونل کارپ (CTS) با شدت خفیف و متوسط معمولا به درمان محافظه کارانه پاسخ می دهد. در این تحقیق اثر بخشی ورزش های Nerve and tendon gliding در درمان CTS بررسی شده است؛ مطالعه تجربی و از نوع کارآزمایی بالینی آینده نگر تصادفی و کنترل شده می باشد. 26 بیمار (38 دست) با تشخیصCTS به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم و به هر دو گروه اسپلینت آماده مچ دست در حالت استراحت به عنوان درمان استاندارد داده شده و توصیه شد به مدت 4 هفته تمام شب و طی روز هر مقدار امکان پذیر بود استفاده شود، به گروه دو توصیه شد علاوه بر اسپیلینت، ورزش های Nerve and tendon gliding را نیز به مدت 4 هفته انجام دهند؛ بیماران توسط شاخص های کلینیکی، الکترودیاگنوستیک و پرسشنامه های استاندارد سنجش شدت نشانه ها (SSS) و وضعیت عملکردی (FSS) از نظر پاسخ به درمان ارزیابی شدند. در انتهای دوره درمان، علایم بهبودی در تمامی شاخص ها وجود داشت. میزان بهبود در گروه 2 اندکی بیش از گروه 1 ولی این میزان از نظر آماری معنی دار نبود. میزان رضایتمندی بیماران در پیگیری تلفنی 6 ماهه پس از درمان نیز نشانگر میزان رضایت بالا در هر دو گروه (72% گروه 2، 61.1% گروه 1) بود، در این مورد نیز اگر چه نتایج در گروه 2 بهتر از گروه 1 بود، ولی این تفاوت معنی دار نبود.
    نتایج حاصل حاکی از این می باشد که درمان محافظه کارانه در هر دو گروه موثر بوده و انجام آن قبل از ارجاع بیماران جهت مداخله جراحی توصیه می شود. ولی در مورد اظهار نظر در مورد تاثیر ورزش درمانی مطالعات بیشتری مورد نیاز می باشد.
    کلید واژگان: سندرم تونل کارپ, ورزشهای لغزشی عصب, ورزش های لغزشی تاندون, اسپلینت}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال