جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "الگوی تغذیه" در نشریات گروه "پزشکی"
-
زمینه
تغذیه با شیر مادر فعالیتی با بیش ترین اثربخشی در ارتقای سلامتی و پیشگیری از اختللات و بیماری ها می باشد و قطع شیردهی، خصوصا در شش ماه اول پس از زایمان (زمان بحرانی)، اثرات سوء شدیدی در سلامت عاطفی و جسمانی مادر وکودک بجا می گذارد. لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی الگوی تغذیه انحصاری با شیر مادر و عوامل مرتبط با آن در کودکان شهر سنندج در سال 1396 انجام شد.
مواد و روش هااین مطالعه به صورت توصیفی - تحلیلی روی 400 کودک 24-7 ماهه شهر سنندج انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه ای سه قسمتی شامل؛ اطلاعات دموگرافیک، عوامل تاثیرگذار بر تغذیه انحصاری شیر مادر و عوامل مربوط به شیرخوار بود که به صورت مصاحبه تکمیل شد. داده ها پس از گردآوری با استفاده از نرم افزار SPSS ویرایش 21 و آزمون کای دو مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. میزان P کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.
یافته هانتایج نشان داد که میزان شیوع تغذیه انحصاری با شیر مادر 5/71 درصد بود. یافته ها نشان داد که بین بارداری ناخواسته، تصور مادر از کافی بودن شیر، بستری بودن نوزاد پس از تولد در بیمارستان و تماس پوست به پوست و شیردهی در ساعت اول بعد از زایمان با تغذیه انحصاری رابطه معناداری وجود دارد (05/0>p).
نتیجه گیریدر این مطالعه عامل اصلی کاهش میزان تغذیه انحصاری با شیر مادر، تصور مادران از ناکافی بودن شیر و ترس از گرسنه ماندن شیرخوار بود، که می توان با برنامه ریزی های مناسب در مراکز بهداشتی آموزش های مرتبط در سه ماهه سوم بارداری به مادر داده شود.
کلید واژگان: الگوی تغذیه, انحصاری, شیر مادر, عوامل مرتبط, کودکانBackgroundBreastfeeding has the highest efficacy in promoting health and preventing disorders and diseases. Cessation of breastfeeding, especially in the first six months after delivery (the critical time), has a profound effect on the emotional and physical health of mothers and children. Therefore, the present study was conducted to investigate the exclusive breastfeeding pattern and its related factors in children in Sanandaj 2018.
Materials and MethodsThis descriptive-analytical study enrolled 400 children aged 7-24 months in Sanandaj, Iran. Data were collected with a three-part questionnaire including demographic information, factors affecting the exclusive breastfeeding and child-related factors through interviews. Data were analyzed by chi-square test in SPSS software (version 21). P value <5 was considered significant.
ResultsThe results showed that the prevalence of exclusive breastfeeding was 71.5%. Significant relationships were found between exclusive breast feeding and the following variables: unwanted pregnancy, mother's perception of the adequacy of milk, baby’s hospitalization after birth, and skin-to-skin contact in the hospital, and breastfeeding within the first hour after birth. (p≤0.05)
ConclusionSince the main reason for the reduction in exclusive breastfeeding is the fact that mother’s perception of inadequate milk and fear of baby’s hunger, breastfeeding can be promoted by designing appropriate programs for training mothers in healthcare centers in the third trimester of pregnancy.
Keywords: Feeding pattern, exclusive, breast milk, related factors, children -
هدفاین مطالعه با هدف تعیین الگوی عادات خواب در کودکان 7 تا 12 ساله و رابطه آن با عوامل جمعیت شناختی و الگوی تغذیه ای انجام شد.مواد و روش هادر این مطالعه مقطعی با استفاده از نمونه گیری چندمرحله ای تصادفی 264 دانش آموز 7 تا 12 ساله از مدارس شهر قزوین در سال تحصیلی 1394 تا 1395 به مطالعه دعوت شدند. از پرسش نامه عادات خواب کودکان (CSHQ) به منظور بررسی الگوی خواب کودکان و از پرسش نامه یادآمد خوراک 24 ساعته برای تعیین الگوی تغذیه ای استفاده شد.یافته هامیانگین سنی افراد مورد مطالعه 1/53±9/5 سال بود. شیوع اختلال خواب (نمره کل CSHQ بالاتر از 41) برابر %77/5 بود. بین 4 نوع درشت مغذی (چربی، پروتئین، کربوهیدرات و انرژی) با الگوی خواب و ابعاد آن رابطه معنی داری مشاهده نشد. رابطه معنی داری بین تحصیلات مادر با مقاومت زمان خواب؛ وزن کودک و سال تحصیلی با تاخیر زمان شروع خواب؛ جنس، وزن و تحصیلات پدر با اضطراب خواب؛ جنس و تحصیلات پدر با بیداری های مکرر شبانه، پاراسومنیا و بیماری های تنفسی در خواب مشاهده شد.نتیجه گیریشیوع اختلال خواب در مطالعه حاضر بالا بود. اگرچه رابطه ای بین الگوی تغذیه ای با الگوی خواب مشاهده نشد اما عوامل جمعیت شناختی رابطه معنی داری با آن داشتند؛ از این رو توصیه می شود برنامه هایی جهت افزایش آگاهی در جوامع به خصوص برای والدین تدوین گردد.کلید واژگان: خواب, الگوی تغذیه, کودکان, عوامل جمعیت شناختیBackgroundThere is a relationship between nutrition pattern and sleep status. The role of demographic and dietary factors on the sleep quality in Iranian children are unclear.ObjectiveTo determine the sleep pattern in children aged 7-12 years and its relationship with demographic factors and dietary pattern.MethodsIn this cross-sectional study, 264 students aged 7-12 years old were invited using multistage random sampling from schools of Qazvin in 2015-2016. The Children's Sleep Habits Questionnaire (CSHQ) and 24-hour diet-recalls questionnaire were used to determine the sleep pattern and dietary pattern, respectively. Findings: The mean age of the subjects was 9.5±1.53 years. The prevalence of sleep disturbances (CSHQ score > 41) was 77.5%. There was no significant relationship between 4 macro-nutritious types (fat, protein, carbohydrates and energy) with sleep pattern and its subscales. There was a significant relationship between bedtime resistances with mother education; sleep onset delay with weight and school grade; sleep anxiety with father education, weight and sex; frequent night waking, parasomnia, and sleep disordered breathing with sex and father education.ConclusionThe prevalence of sleep disturbances was high in our study. Although there was no relationship between dietary pattern and sleep pattern, but sleep pattern was significantly associated with demographic factors. Therefore, it is recommended that programs should be developed to raise awareness in communities, focusing towards parents.Keywords: Sleep, Feeding pattern, Children, Demographic factors
-
مقایسه الگوی تغذیه در افراد سالم و مبتلایان به بیماری های قلبی- عروقی در شهرستان بروجرد: گزارش کوتاهمجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران، سال هفتاد و سوم شماره 1 (پیاپی 169، فروردین 1394)، صص 65 -69زمینه و هدفتاثیر میزان مصرف و تنوع مواد غذایی بر بیماری های قلبی- عروقی در پژوهش های گوناگون مورد بررسی قرار گرفته است. هدف از این مطالعه بررسی الگوی تغذیه و ارتباط آن با بیماری های قلبی و عروقی بود.روش بررسیدر این مطالعه توصیفی 801 نفر در محدوده سنی 35 تا 85 سال از ابتدای فروردین تا پایان اسفند 1390 از نظر ریز ماده های غذایی در رژیم غذایی روزانه بر اساس مصرف یا عدم مصرف در شهرستان بروجرد مورد پرسش قرار گرفتند. نرم افزارهای SPSS و آنالیز مواد غذایی مخصوص کشور ایران جهت تجزیه و تحلیل داده ها مورد استفاده قرار گرفتند.یافته هادر این مطالعه بین مصرف گوشت قرمز و بیماری های عروق کرونری قلب ارتباط معنا داری مشاهده نشد، ولی میزان مصرف آجیل با بروز این بیماری ها ارتباط معناداری را نشان داد (P= 0.028). بین مصرف سبزیجات تازه و پخته و میوه های خشک روغن و کره حیوانی، کیک و شیرینی و سیب زمینی سرخ کرده، همچنین برخی از لبنیات با بیماری های قلبی- عروقی ارتباط معنا داری مشاهده نشد (P< 0.05) مصرف نوشابه های رژیمی نیز با این بیماری ها ارتباط معناداری نشان نداد (P< 0.05).نتیجه گیریاگرچه برخی تفاوت ها در الگوی تغذیه بیماران مشاهده می شود ولی الگوی غذایی در افراد سالم و بیمار تفاوت چندانی ندارد و با توجه به نقش تغذیه در بروز بیماری های قلبی، اصلاح عادات غذایی باید در اولویت برنامه های آموزشی باشد.
کلید واژگان: بیماری های قلبی, عروقی, عوامل خطر, رژیم غذایی, الگوی تغذیهBackgroundThe effects of consumption of nutrients on coronary artery disease (CAD) are widely observed. The aim of this study is to assess the exclusive Iranian dietary pattern on coronary artery diseases (CAD) and its risk factors.MethodsIn this description-cross sectional study, 801 inhabitants of Borujerd City were included by random stratification method and a questionnaire regarding micro- and macronutrients for subjects over 35 years old from March 2011 to February 2012 was filed out. Of all the subjects consent to participate were prepared by volunteers. The complete description and a standard questionnaire to record demographic and socioeconomic status of people were taken. The prevalence of coronary artery disease and its risk factors determined Based on rose questionnaire and Monica questionnaire respectively.ResultsIn this study mean age of the subjects were 54.8±1.2 years, 388 male and 413 female. There was no meaningful relation between red meat consumption and coronary artery disease (P= 0.117). Nut consumption was higher in patients with CAD (P= 0.028). Use of fresh and cooked vegetables, dried fruit, animal oils cakes, french fries and some dairies are correlated with CAD (P< 0.05). However, artificially flavored soda in contrast to ordinary soda was not associated with coronary artery disease.ConclusionAlthough there are some differences between dietary pattern in patient with coronary artery disease, nutritional attitudes are not significantly different in normal and CAD patients. However, according to the importance of diet in CAD, balancing these attitudes should be on the educational system high priority.Keywords: coronary artery diseases, diet, nutritional pattern, risk factors -
مقدمه و اهدافاز آنجایی که رژیم غذایی انسان، ترکیبی از مواد غذایی مختلف است که درکنار هم اثر بخشی متفاوتی نسبت به حالت دریافت جداگانه دارند؛ بررسی الگوهای غذایی، از اهمیت بالاتری بر خوردار است. هدف مطالعه حاضر بررسی ارتباط الگوهای غذایی در دوران بارداری با افسردگی پس از زایمان است.روش کاراین مطالعه مقطعی تحلیلی مبتنی بر جمعیت، بر روی پنجاه درصد (771نفر) از زنان مراجعه کننده به شبکه بهداشتی- درمانی شهرستان اردبیل به مدت 4 ماه انجام گرفت. روش نمونه گیری بصورت تصادفی منظم بود. اطلاعات تغذیه ای با استفاده از پرسشنامه نیمه کمی 106 سوالی بر اساس فرمت ویلت جمع آوری شد. الگوهای غذایی باروش تحلیل عاملی اکتشافی و بر اساس34 گروه غذایی تعیین شده مشخص شدند. افرادی که از پرسشنامه استاندارد ادینبرگ امتیاز13 یا بالاتر را کسب کردند، احتمال ابتلا به افسردگی پس از زایمان برایشان در نظر گرفته شد. برای برآورد نسبت شانس و فاصله اطمینان 95% افسردگی پس از زایمان در هر طبقه الگوها از آزمون رگرسیون لوجستیک دوحالتی با روش enter استفاده شد.نتایجدر این مطالعه، سه الگوی غالب غذایی شناسایی شد: مختلط، نیمه سالم و میوه وسبزی ها. الگوی غذایی میوه وسبزی ها با کاهش خطر افسردگی پس از زایمان ارتباط معنی دار ی داشت (004/P=0).نتیجه گیرییافته ها نشان می دهد، مصرف بیشتر الگوی غذایی میوه وسبزی ها در دوران بارداری، با کاهش خطر افسردگی پس از زایمان مرتبط است. مطالعات بیشتری برای تایید این یافته ها لازم است.
کلید واژگان: افسردگی پس از زایمان, الگوی تغذیه, بارداری, وضعیت خوابBackground and ObjectivesSince the human diet is a combination of different foods and that this combination will affect the body differently from when these foods are received separately, the evaluation of dietary patterns is of great importance. The primary aim of this study was to examine the association between dietary patterns during pregnancy and postpartum depression.MethodsThis population-based, cross-sectional study was conducted on 771 women who attended the Ardabil's health care network. This study was carried out in a period of 4 months. In this study, systematic random sampling was used. Dietary data was collected using the Willett-format Dish-based 106 items Semi-quantitative Food Frequency Questionnaire (DS-FFQ) which was designed and validated specifically for Iranian adults. Dietary patterns were identified through exploratory factor analysis based on 34 predefined food groups. In the present study, individuals who obtained a rating of 13 or higher were considered to be suffering from postpartum depression. Logistic regression was used to estimate OR and 95% CI for postpartum depression in each quartile of patterns.ResultsIn the present study, three dietary patterns were identified: mixed dietary pattern, semi-healthy dietary pattern, and fruits and vegetables dietary pattern. The last one was significantly associated with a reduced risk of postpartum depression.ConclusionThe findings show that a diet of fruits and vegetables during pregnancy is associated with a reduction in the risk of PPD. Additional studies are recommended to confirm these finding.Keywords: Postpartum Depression, Dietary pattern, Pregnancy, Sleep Disorder -
اهداف
تغذیه سالم بعنوان یکی از مهمترین جنبه های سلامت شناخته شده و بر عملکرد جسمی و فکری افراد تاثیر زیادی دارد. هدف از این مطالعه تعیین ارتباط بین الگوی تغذیه و سلامت روان کارکنان مراکز بهداشتی و درمانی دانشگاه علوم پزشکی بقیه الله (عج) می باشد.
روش هادر این مطالعه مقطعی 327 نفر از کارکنان چهار مرکز بهداشتی و درمانی دانشگاه علوم پزشکی بقیه الله (عج) بصورت تصادفی انتخاب و مورد بررسی قرارگرفتند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه بسامد خوراک (FFQ) و پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ-28) بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS15 و آزمون های تحلیل واریانس یکطرفه، آزمون مقایسه میانگین های مستقل، آزمون همبستگی اسپیرمن و آزمون رگرسیون چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته هامیانگین سنی افراد مورد بررسی 6/7±02/35 و میانگین سابقه کار آنان 8/7±72/11 تعیین گردید. نتایج نشان داد بین میزان مصرف لبنیات، میوه و سبزیجات با اضطراب، افسردگی، شکایات جسمانی، گوشه گیری اجتماعی و نمره کل سلامت روان در هر دو جنس ارتباط معناداری وجود دارد (01/0>P). اما ارتباط بین مصرف سایر گروه های غذایی با سلامت روان معنادار (05/0)
کلید واژگان: سلامت روان, الگوی تغذیه, کارکنانAimsGood nutrition is considered one of the paramount components of health which strongly influences humans’ physical and mental functioning. This Article aims to explore the connection between nutrition and mental health of the staff of Baqiyatallah Medical Sciences University.
MethodsIn this survey 327 people from four medical departments of the university were picked at random and the research tools included food frequency questionnaire (FFQ) accompanying the General Health Questionnaire (GHQ-28). Afterwards the data was analyzed by SPSS15 software and statistical measures of ANOVA، Means’ Comparison، independent sample T-test، Spearman correlation test and multiple regression analysis.
ResultsThe mean age of the sample population and their mean job experience were 35/02±7/6 and 11/72±7/8 respectively. Results indicated that consumption of dairy products، fruit and vegetable significantly correlates with physical complaints، anxiety and social withdrawal. In fact، the total mental health score is affected by staff’s nutrition (P<0. 01). Nevertheless، Correlation of other food groups with mental health wasn’t of great significance (P>0. 05).
ConclusionThe findings lead to the belief that nutrition and mental health of the staff of Baqiyatallah Medical Sciences University directly correlate with each other and sufficient intake of various nutrients can reduce mental health problems such as anxiety and depression.
Keywords: Mental Health, Nutrition Patterns, Staff -
زمینه وهدفوضعیت تغذیه دو ر ان بارداری از مهمترین شاخص ها در تعیین سلامت مادر وجنین می باشد و سوء تغذیه دوران بار داری با دریافت کافی مواد غذایی قابل اجتناب است. این پژوهش با هدف تعیین الگوی تغذیه زنان باردار مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی وابسته به دانشگاه علوم پزشک ی تهران واقع در شهر تهران در سال1388 انجام شده است.روش بررسیدر این پژوهش توصیفی مقطعی، تعداد 360 زن باردار از سه ماهه دوم بارداری به بعد از بین مراجعه کننده گان به 10 مراکز بهداشتی درمانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی تهران که به صورت خوشه ایاز مراکز وابسته انتخاب شده بودند شرکت کردند. گرد آوری اطلاعات از طریق تکمیل پرسشنامه صورت گرفت. پرسشنامه شامل دوقسمت مشتمل بر مشخصات جمعیت شناختی و پرسشنامه بسامد مواد غذایی Food Frequency Questionnaire (FFQ) مربوط به گروه های مختلف مواد غذایی بود که مواد غذایی مصرفی را درطی روز، هفته، و ماه گذشته مورد بررسی قرار می داد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی (فراوانی، میانگین وانحراف معیار) و مقایسه میانگین با مقدار ثابت با استفاده از آزمون تی تحت نرم افزار SPSS نسخه 14 انجام شد.یافته هانتایج نشان داد، میانگین تعداد واحد مصرفی (سروینگ) گروه کربوهیدرات در زنان باردار 7/4، گروه گوشت و مواد پروتئینی 1/1، گروه لبنیات 14/1، گروه میوه 3/1، گروه سبزیجات 7/1، گروه چربی ها 17/2، بود. همچنین مصرف کلسیم 896 میلی گرم، پروتئین 5/66 گرم، اسید فولیک 5/196 میکروگرم، و آهن 12 میلی گرم بود که بجز در گروه چربی ها در تمام موارد از میزان های توصیه شده کمتر بوده است. نتایج آزمون آماری تی این تفاوت هارا معنی دار نشان داد) 0001/0 P <).
نتیجه گیری کلی: با توجه به نتایج پژوهش، تاکید بر آموزش تغذیه صحیح و انتخاب مواد غذایی متنوع و با مقدار مناسب در زمان انجام مراقبت های معمول دوران بارداری از طرف کادر بهداشتی توصیه می شود.
کلید واژگان: الگوی تغذیه, زنان باردار, گروه های غذاییBackground and AimsNutritional status during pregnancy is important for the wellbeing of both mother and fetus and it is avoidable by adequate intake of food. This study was conducted with the aim of determining the nutrition pattern of pregnant women attending to health centers affiliated to Iran University of Medical Sciences in 2008.Material And MethodsIt was a descriptive cross sectional study. A total of 360 pregnant women attending 10 health centers affiliated to Iran University of Medical Sciences، who were in their second trimester and onwards were recruited by cluster sampling. Data was collected by a two part instrument including demographic information and the Food Frequency Questionnaire (FFQ) which was used to assess the intake of different groups of food during last day، week، and month. Data analysis was performed by descriptive statistics and t- test using SPSS-PC (v. 14).ResultsThe results showed that the average servings of food consumption was 4. 7 of carbohydrates، 1. 1 of meat and protein group، 1. 14 of dairy group، 1. 3 of fruit group، 1. 7 of vegetables، and 2. 17 of fat group. Moreover، the intake of calcium was 896mg، Protein 66. 5 g، folic acid 196. 5 6g، and the intake of iron was 12mg. Except fat group، the intake of all other nutritional groups was lower than recommended levels. The differences were statistically significant (P <0. 0001).ConclusionConsidering the results of the study، emphasize on the importance of proper nutrition through intake of adequate and diverse regimen fit with the needs of pregnant women is recommended.Keywords: Nutritional Pattern, Pregnant Women, Nutritional Groups -
طب پیشگیری مهمترین راه برای حفظ سلامتی محسوب می شود و رساله ذهبیه کهنترین متن طبی و اولین کتابی است که در طب پیشگیری و حفظ سلامتی، در عالم اسلام و توسط یک مسلمان نوشته شده است. رساله ذهبیه از نظر محتوا دارای ویژگی های منحصر به فردی است. این رساله بسیار موجز، اکثر مباحث مهم حفظ الصحه را در خود جای داده است. لکن تغذیه را می توان نقطه ثقل این رساله دانست. تغذیه یکی از اصول شش گانه حفظ سلامتی (سته ضروریه) در طب سنتی ایران می باشد. در آموزه های دینی نیز رعایت اصول خوردن و آشامیدن جایگاه ویژه ای دارد. تغذیه نامناسب را می توان یکی از عوامل بسیار مهم در ایجاد بسیاری از بیماری ها مانند دیابت، چربی خون بالا و بیماری های قلبی و عروقی دانست. از دیدگاه طب سنتی نیز تغذیه نامناسب عامل بسیار مهمی در فیزیو پاتولوژی بیماری ها محسوب می شود.به همین جهت هدف از مطالعه حاضر معرفی «الگوی تغذیه رضوی» مبتنی بر رساله ذهبیه امام رضا علیه السلام می باشد. و اما این مطالعه یک بررسی مروری (گردآوری) است که در آن ابتدا نسخ و شروح مختلف جمع آوری و متن رساله از نسخه بحار با نسخه خاتون آبادی مقابله گردید، سپس مباحث تغذیه استخراج و ترجمه شد و برای فهم بهتر اصطلاحات و عبارات از کتابهای معتبر طب سنتی و شروح استفاده گردید. در نهایت مباحث تغذیه دسته بندی شد. اهمیت تدبیر در خوردن و آشامیدن، مختصات یک تغذیه مناسب(از نظر کمیت، کیفیت و نحوه تناول)، شیوه نامه آشامیدن، رابطه تغذیه با سایر فعالیتهای انسان (مثل خواب، حجامت، سفر و جماع) و رابطه تغذیه و بیماری ها، عناوین یافته های این مطالعه می باشند. بر اساس یافته های فوق می توان این گونه نتیجه گیری کرد که «الگوی تغذیه رضوی» به عنوان الگوی نوینی برای پیشگیری یا رفع بیماری های مرتبط با تغذیه می تواند مطرح شود.
کلید واژگان: الگوی تغذیه رضوی, طب اسلامی, طب سنتی ایران, رساله ذهبیه, الگوی تغذیه, تغذیهIntroductionPreventive medicine is the most important way to health preservation and “Resaleh Zahabieh” is the oldest medical text and first book in preventive medicine and health preservation that was written in Islamic world and by one Muslim. This text has unique traits in container. «Resaleh Zahabieh» is very summery، but contains the most health preservation subjects. But nutrition is core of this text. Nutrition is one of the six principles of health preservation subjects in TIM. In Islamic training، the regard of eating and drinking principles has a characteristic position. Unsuitable nutrition is one of the most important etiologies in many diseases like as DM، DLP and CVD. On traditional medicine opinion، unsuitable nutrition is a main element in diseases، physiopathology، too. In this article، nutritional subjects on «Resaleh Zahabieh» have been studied and tried to present in format of one coherent pattern.
MethodsThe current study is a review (collection) study. In the beginning، various versions and explanations of “Resaleh” were collected. Text of “Resaleh” on Behar version compare with Khatoon Abadi version. Then، nutritional subjects were drawn out and translated. To better understanding the terms and phrases، reliable TIM books and the explanations were used. Finally، nutritional subjects were categorized.
ResultsImportance of eating and drinking planning، traits of an appropriate nutrition (quantity and quality of diet، eating form and sequence observation in feeding)، drinking instruction، relation between diet and other human activities (like as sleep، cupping، travel and intercourse) and relation between diet and diseases are the results، topics of this research.
Conclusion“Razavi dietary pattern” can introduce a new pattern in prevention and treatment of nutritional based diseases.
Keywords: Razavi Dietary Pattern, Islamic medicine, Traditional Iranian Medicine, Resaleh Zahabieh, Dietary pattern, Nutrition -
زمینه و اهداف
با توجه به توصیه سازمان بهداشت جهانی مبنی بر اهمیت تغذیه با شیر مادر بر سلامت و رشد شیرخوار و همچنین اثر تغذیه مادر در دوران شیردهی بر کیفیت و کمیت شیر، مطالعه حاضر با هدف بررسی الگوی تغذیه ای مادران شیرده و اثر آن بر رشد شیرخواران صورت گرفت.
روش بررسیاطلاعات مربوط به مشخصات فردی و آنتروپومتریک و 24 ساعت یادآمد غذایی از 182 مادر شیرده شهری و روستایی که دارای کودک منحصرا شیر مادر خوار 120-90 روزه بودند، بدست آمد. اطلاعات غذایی بعد از آنالیز با توصیه های RDA مقایسه شد. همچنین ارتباط رژیم دریافتی مادر با وزن شیرخواران با روش رگرسیون چندگانه مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته هامیانگین انرژی دریافتی مادران (405± 2390 کیلوکالری) به طور معنی داری کمتر از مقدار توصیه شده RDA (2733 کیلوکالری) بود ولی نزدیک به میانگین انرژی محاسبه شده (257±2458 کیلوکالری) بود. میانگین انرژی دریافتی در شهر به طور معنی داری کمتر از روستا بود (05/0P<). میانگین مصرف نان، سبزی و پنیر در مناطق روستایی و میانگین مصرف برنج، میوه، شیر، ماست و گوشت در مناطق شهری به طور معنی داری بیشتر بود (05/0>P). ارتباط معنی داری بین وزن شیرخواران و نمایه توده بدنی مادران مشاهده شد (49/0=ß، 05/0>(P. همچنین اختلاف معنی داری بین وزن شیرخواران مربوط به مادران با دریافت انرژی بیشتر از 2500 کیلوکالری و شیرخواران مادران با دریافت انرژی کمتر وجود داشت.
نتیجه گیریبا توجه به تاثیر مثبت تغذیه مادر بر رشد شیرخواران، توجه بیشتر به امر آموزش در جهت بهبود وضعیت تغذیه مادر در دوران شیردهی لازم به نظر می رسد.
کلید واژگان: مادران شیرده, الگوی تغذیه, تغذیه انحصاری با شیر مادرBackground And ObjectivesAccording to WHO recommendation on importance of breastfeeding on infants` health and growth and also with regards to the effect of maternal nutritional status on quality and quantity of milk production, this study was carried out to investigate the nutritional pattern of lactating mothers and its effect on infant's growth status.
Material And MethodsMother's and infant's general characteristics and anthropometric measurements were collected from 182 urban and rural lactating mothers who were exclusively breast feeding their infants aged 90-120 days. Information on mother's dietary intake was collected using 24-hour recall method and the results compared with RDA. Multiple Regression model was performed to analyze the association between dietary intake of mothers and anthropometric measurements of infants.
ResultsThe mean daily energy intake of mothers (2390±405 kcal/d) was significantly lower than RDA (2733 kcal), but it was close to calculated energy values (2458±258kcal). The mean energy intake of urban mothers was significantly lower than mothers in rural areas (P<0.05). The mean intake of bread, vegetables and cheese was higher in rural mothers, while the mean intake of rice, milk, yogurt and meat was significantly higher in urban mothers (P<0.05). The mean weight of infants was significantly correlated with BMI of nursing mothers (P<0.05, = ß 0.49). In group of mothers who were consuming more than 2500 Kcal, the mean weight of infants was significantly higher than the other group (P<0.03).
ConclusionThe observed positive effects of maternal dietary intake on infants` growth rate indicate the need for implementing proper nutritional educational programs in order to improve dietary intake of lactating mothers.
Keywords: Lactating mothers, Nutritional pattern, Exclusive breast feeding -
هدف از این پژوهش مقایسه عادت های غذایی دانش آموزان دبستانی مبتلا به اختلال نقص توجه و بیش تحرکی یا ADHD (Attention deficit hyperactivity disorder) با نمونه های سالم بوده است. در این مطالعه مورد شاهدی برای 400 دانش آموز(200 پسر و 200 دختر) پرسش نامه های فردی(تن سنجی، بسامد خوراک و وضعیت اجتماعی و اقتصادی خانوار) تکمیل شد و آزمون های روان شناسی(Scoring) صورت گرفت که تعیین شدت اختلال توسط روان شناس هم کار طرح انجام شد. یافته های طرح نشان داد که بین سطح سواد و شغل والدین با شدت اختلال ADHD رابطه آماری معنی داری وجود دارد و با افزایش سطح سواد و تخصصی شدن شغل مادر شدت عارضه کاهش می یابد(01/0 P<). سابقه آلرژی های غذایی در نمونه های مبتلا به ADHD شدید 5/2 برابر سایر کودکان تحت بررسی بوده است(05/0 P<). از سوی دیگر عادت به مصرف صبحانه در کاهش میزان اختلال موثر بوده که این رابطه در پسران مشاهده شد(01/0 P<). با افزایش مقدار شکر مصرفی روزانه شدت عارضه ADHD در دختران بالاتر رفته بود(001/0 P<) اما در کل نمونه ها و پسران این رابطه از نظر آماری معنی دار نبود(05/0= P). نوشیدن چای بیش از 3 فنجان در روز با شدت اختلال در پسران در ارتباط بوده است(05/0 P<). مصرف مواد غذایی حاوی سالسیلات ها، رنگ ها و افزودنی های خوراکی با شدت اختلال در کودکان رابطه آماری معنی داری را نشان نداد. با توجه به یافته های تحقیق می توان چنین گفت که عدم خوردن صبحانه و داشتن سابقه آلرژی های غذایی در تشدید اختلال ADHD نقش دارند. در دختران مبتلا به درجه های شدیدتر ADHD مقدار دریافت روزانه شکر بیش از سایر نمونه ها بود و آگاهی والدین و تخصصی تر بودن شغل آن ها در کاهش اختلال موثر بوده است بنابراین آموزش والدین و آموزگاران در مورد مصرف صبحانه و نیز توجه به حساسیت های غذایی کودکان و میزان دریافت قند، شکر و شیرینی ها باید مورد توجه قرار گیرد.
کلید واژگان: الگوی تغذیه, اختلال نقص توجه و بیش تحرکی, کودکان دبستانیThe main objective of he present research was to compare the nutritional pattern of school children with attention deficit hyperactivity disorder (ADHD) with that of normal children. In this study 400 school-age children who were between 7 to 9 years were randomly selected from three primary schools in city of Ahvaz. Children’s parents and teachers completed socio-economic, food frequency, anthropometric and psychologic scoring questionnaires. Results showed that there is a significant relationship between parental literacy and the severity of disorder, i.e. mothers with higher education and occupation levels had more normal children (P<0.01). Food allergy history among ADHD children was 2.5 times more than that of normal subjects. Breakfast consumption significantly correlated with lower severity of ADHD in boys (P<0.01). On the other hand, more daily sugar consumption increased the level of disorder in school girls but not in boys (P<0.001). Drinking more than 3 cups of tea a day was associated with increased severity of ADHD in boys (P<0.05). Food additives, colors and natural salicylates in daily food pattern of all cases were not related to severity and degree of ADHD. In conclusion, it seems that breakfast consumption is a strong positive healthy habit in school children and can lessen the disorder, while frequent tea and sugar consumption has negative effect on severity of ADHD. Also, parents must pay attention to their children’s food allergies.Keywords: Nutritional Pattern, Attention Deficit Hyperactivity Disorder, School Children -
زمینه و هدفاهمیت شیردهی و بویژه تغذیه انحصاری با شیر مادر در طی 4 تا 6 ماه اول زندگی بررسی شد، سلامت و کاهش مرگ و میر شیرخواران در مطالعات متعددی به اثبات رسیده است. برنامه بازدید منزل و بررسی سلامت مادر و کودک پس از زایمان علیرغم اهمیت بسیار زیادی که دارد تاکنون در کشور ما آنچنان مورد توجه قرار نگرفته است. پژوهش حاضر یک مطالعه شبه تجربی است که به منظور بررسی تاثیر یک برنامه مدون بازدید و مراقبت در منزل پس از زایمان بر الگوی تغذیه شیرخواران تا پایان 2ماهگی از مهرماه لغایت دی ماه 1376 در تهران انجام گرفته است.روش کاردر این پژوهش 110 نفر از زنان نخست زای سالم که در دو تا از بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران بستری و زایمان طبیعی و نوزادانی سالم داشتند انتخاب و به روش کنترل شده پی در پی به هر یک از دو گروه مطالعه و کنترل اختصاص یافته اند. مادران و شیرخواران دو گروه در روزهای سوم، دهم، پایان ماه اول؛ و پایان ماه دوم پس از زایمان در منزل برررسی می شدند. برنامه مدون ویزیت مادر و نوزاد و مراقبت در منزل برای 55 مادر و نوزاد در گروه مورد آزمایش انجام شد. الگوی تغذیه و وزن شیرخواران در هر ویزیت ثبت می شد. برای گروه بازدید منزل، یک برنامه مدون بازدید منزل شامل بررسی وضعیت سلامت مادر و شیرخوار، مراقبتهای لازم، آموزش و مشاوره های بهداشتی اجرا شد.یافته هامتغیرهایی نظیر تحصیلات همسر، طبقه اجتماعی اقتصادی، رتبه تولد و وزن هنگام تولد نوزاد و دریافت آموزش قبلی درباره شیردهی در دو گروه اختلاف معنی داری نداشت. در پایان 2ماهگی 4/76درصد از شیرخواران گروه بازدید منزل و 8/41درصد از شیرخواران گروه کنترل منحصرا با شیر مادر تغذیه می شدند. میزان استفاده از مایعات و مکمل در تغذیه شیرخوار در گروه کنترل بیشتر بود. الگوی تغذیه شیرخواران در دو گروه اختلاف واضحی نداشت. میزان شیردهی در شب و شیردهی برحسب تقاضای شیرخوار در گروه بازدید منزل و فاصله بین دو وعده شیردهی در گروه کنترل افزایش قابل توجهی نسبت به گروه دیگر داشت. شیرخواران گروه بازدید منزل در پایان ماه دوم از افزایش وزن واضحی برخوردار بودند.نتیجه گیرییافته های این پژوهش حاکی از موثر بودن برنامه بازدید منزل پس از زایمان بر الگوی تغذیه شیرخواران و رفتارهای شیردهی مادران است. با توجه به اهمیت تداوم مراقبتها و مشاوره های بهداشتی پس از زایمان، برای ارتقاء سلامت مادران و شیرخواران و کمک به حفظ و تداوم شیردهی و بویژه ترویج تغذیه انحصاری با شیرمادر و نیز با توجه به لزوم داشتن رویکرد اجتماعی در ارائه خدمات بهداشتی، پیشنهاد می شود راهکارهای اجرای برنامه بازدید منزل پس از زایمان مورد توجه قرار گیرد.
کلید واژگان: بازدید منزل, پس از زایمان, الگوی تغذیه, شیرخوارBackground andPurposeThis quasi – experimental study was conducted to determine the effects of a structured postpartum home visit program on infant's feeding pattern, up to completed 2nd month of life, in Tehran city, 1376 (1997).Method110 healthy, primiparous mothers are referred to 2 state hospitals in Tehran who delivered a term and healthy neonates were selected. The pairs of mother – infants were sequentially assigned to the intervention and control groups, as the mothers in two groups were similar in maternal age and education, having parental care and infant's sex. Mothers in two groups were assessed about their infant's feeding pattern and weight, and post partum home visit program was performed for 55 pairs of them at 3rd, 10th and 60th days post partum. In each visit for home visit group a program of mother and infant health assessments, health educations and counseling, and if it was needed refer of mother or infant to medical centers were done.FindingsTwo groups were statistically similar in father's education, socio – economic status, infant's birth weight and birth rank and receiving education about breastfeeding previously. At the end of 2nd month post partum, breast feeding rate in home visit group was significantly higher than control group (47.5% versus 41.8%, p=.003). The rate of the use of fluids and complementary foods was higher in control group. Difference between infant's feeding pattern in two groups was significant (p=.003). The rate of breast feeding in night and on demand feeding was also increased in intervention group. At completed 2nd month, infant's of home visit group have higher weight (p=.0004).ConclusionThe findings indicate effectiveness of post partum home visit program on infant's feed in practices and weight. Considering the importance of continues post partum oriented approach in health system delivery, it is suggested that post partum home visits be applied to improve the health status of mothers and infants, and to increase the rate of the best nutrition for infants exclusive breast feeding. -
هدف از این پژوهش بررسی الگوی تغذیه ای کودکان 5 – 3 ساله در مهدهای کودک دانشگاه علوم پزشکی و شهید چمران اهواز بوده، جمعا 155 کودک (53% دختر و 47% پسر) با میانگین سنی 9.9±49.3 ماه مورد بررسی قرار گرفتند. متغیرهای تحقیق شامل اطلاعات مربوط به مشخصات فردی کودک وضعیت اجتماعی – اقتصادی خانوار و عادات غذایی کودک بوده، پرسشنامه های بسامد خوراک نیز تکمیل شدند. نتایج نشان می دهند که میانگین وزن، قد و محیط دور بازوی پسران بیش از دختران بوده است. (به ترتیب 2.9±17.4 در مقابل 2.8±16 کیلوگرم و 5.9±104.1 در مقابل 6.9±101.8 سانتی متر و 1.5±16.3 در مقابل 1.4±15.8 سانتی متر، 0.05>P). وزن کودکانی که میان وعده های شیرینی می خورند بالاتر از سایر نمونه هاست (0.05>P). قریب به یک پنجم کودکان صبحانه را گاه به گاه می خورند یا هرگز مصرف نمی کنند. بیش از یک چهارم کودکان گروه گوشتها را بطور روزانه نمی خورند و یک سوم از نمونه ها نیز به مصرف سالاد بصورت روزانه عادت ندارند ضمنا 15% از کودکان بصورت مرتب عادت به مصرف تنقلات دارند. از سوی دیگر اکثریت نمونه ها گروه لبنیات را در برنامه غذای روزانه خود دارند. حدود نیمی از اطفال از نظر مربیان مهد بعنوان پر تحرک معرفی شده اند و همچنین یک چهارم آنان در کلاس (مهد کودک) تمرکز ندارند و به همین میزان خستگی و بی حوصلگی زودرس را نشان می دهند. بین مصرف ادویه ها با پرتحرکی پسران رابطه آماری مشاهده گردید. (0.05>P)، اما بین مصرف شیرینی ها و تنقلات با پرتحرکی کودکان ارتباط آماری معنی داری دیده نشد. در مجموع از یافته ها چنین استنتاج می شود که لازم است اهمیت عادت به صرف صبحانه، گوشتها، سبزی ها و سالاد در برنامه روزانه به والدین و مربیان مهد کودک آموزش داده شود. همچنین تعیین میزان بیش تحرکی و عدم توجه از نظر آزمون های روانشناختی در کودکان مورد ارزیابی دقیق تری قرار بگیرد.
کلید واژگان: الگوی تغذیه, کودکان, مهدکودکThe main abjective of this research was to evaluate the nutritional pattern of 3 to 5 years children in 6 day care centers of Ahwaz universities. All 155 children (53% girls and 74% boys) with 49.3±9.9 months of age were assessed and food frequency, socio-economic, anthropometric and behavior questionnaires were completed.Results showed that boys were heavier and taller than girls and their mid arm circumferences were greater (P<0.05). Twenty percent of children did not have breakfast and those who consumed sweet snacks had heavier weights than others (16.9±3 vs 15.1±1.4 Kg, respectively, P<0.05).Overactive boys consumed more preserves and pickles than others (P<0.05). Daily milk and egg intakes were prevalent in majority of subjects but meat and salad consumption in and of children was not in their dietary habits, respectively. Based on the results, modification of nutritional practices can be achieved by basic nutrition education and overactive children need more attention from their instructors and parents.
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.