به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « بی هوشی » در نشریات گروه « پزشکی »

  • ناصر کاویانی، محسن فرهادی، الهام سادات بیننده، میلاد اعتمادی *
    مقدمه

    دلیریوم، یک سندرم بالینی است که با تغییرات حاد در شناخت، تغییر هوشیاری و اختلال و نوسان توجه مشخص می شود. در این مطالعه، بررسی فراوانی دلیریوم بعد از بی هوشی در بیماران کاندید کار دندان پزشکی تحت بی هوشی عمومی و همچنین فاکتورهای خطر مرتبط با آن بررسی شد.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه ی مقطعی، به صورت تصادفی ساده، تعداد 103 بیمار کاندید کار دندان پزشکی در دانشکده ی دندان پزشکی اصفهان انتخاب و وارد مطالعه شدند. روش بی هوشی در تمام بیماران شامل تیوپنتال سدیم- فنتانیل- آتروکوریوم بود و نگهداری بی هوشی با پروپوفل صورت گرفت. پرسش نامه ی بررسی میزان اضطراب برای بیماران با استفاده از سیستم DAS-R (Dental Anxiety score Revise) قبل از شروع کار دندان پزشکی، تکمیل گشت. همچنین پرسش نامه ی آزمون معاینه ی مختصر وضعیت روانی MMSE (Mini mental state examination) 48 ساعت بعد از شروع کار دندان پزشکی، تکمیل شد. برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها، از آزمون های تی و آنالیز رگرسیون با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ی 25 انجام گرفت. مقادیر p کم تر از 0/05، معنی دار در نظر گرفته شد.

    یافته ها

    در مجموع 103 بیمار مورد مطالعه، 22 بیمار (21/4 درصد)، دارای دلیریوم پس از بی هوشی عمومی بودند. نتایج آزمون های رگرسیون خطی حاکی از آن بود که سن، یک عامل مهم و تاثیرگذار در وضعیت روانی، آگاهی به مکان (0/002 = p value) و آگاهی به زمان (0/001 = p value) پس از بی هوشی عمومی می باشد. میزان اضطراب قبل از بی هوشی به طور معنی داری بر زمان بی هوشی (0/01 = p value) و آگاهی به مکان پس از بی هوشی (0/005 = p value) موثر بود و تحت تاثیر سن بیمار قرار داشت (0/01 = p value).

    نتیجه گیری

    دلیریوم، دارای شیوع قابل توجهی در بیماران کاندید بی هوشی عمومی در دندان پزشکی می باشد که شناسایی عوامل خطر مرتبط با این اختلال به منظور کاهش ریسک بروز دلیریوم، از اهمیت بالایی برخوردار است.

    کلید واژگان: بی هوشی, دلیریوم, دندان پزشکی}
    Naser Kaviani, Mohsen Farhadi, Elham Sadat Binandeh, Milad Etemadi*
    Introduction

    Delirium is a clinical syndrome characterizedby acute changes in awareness and consciousness, and disturbances and fluctuations in attention. This study evaluated the frequency of postoperative delirium in patients undergoing general anesthesia for dental procedures and the relevant risk factors. Materials &

    Methods

    In this cross-sectional study, 103 patients who were candidates for dental procedures under general anesthesia in Isfahan Dental School were randomly selected. General anesthesia was induced with thiopental sodium-fentanyl-atracurium in all the patients and maintained with propofol. Dental anxiety was evaluated in all the patients using the DAS-R (Dental Anxiety Score-Revised) questionnairebefore the procedure. In addition, the MMSE (Mini Mental State Examination) questionnaire was completed 48 hours after the procedure. Statistical analysis was performed with SPSS 25, using independent t-test and regression analysis (α = 0.05).

    Results

    The results showed that the incidence of delirium in 103 patients undergoing general anesthesia was22 cases (21.4%). The results of linear regression analysis indicated that age was an important and influential factor in the mental status, and orientation to place (p value = 0.002) and time (p value = 0.001) after general anesthesia. The severity of anxiety before anesthesia significantly affected the duration of general anesthesia (p value = 0.01) and orientation to place after general anesthesia (p value = 0.005). Anxiety itself was affected by the age of the patient (p value = 0.01).

    Conclusion

    Delirium is highly prevalent in patients undergoing general anesthesia for dental procedures. It is critical to identify the risk factors associated with this disorder in order to reduce the incidence of delirium.

    Keywords: General anesthesia, Delirium, Dentistry}
  • خدیجه کربلائی*

    طب سوزنی گوش یک روش درمانی است که اساس آن تصور یک میکروسیستم بر روی قسمت خارجی گوش است. در این میکروسیستم که نمایان گر کل بدن است برای هر قسمت از بدن، یک نقطه بر روی گوش خارجی در نظر گرفته شده است. با این تصور، در تحریک هر نقطه از گوش خارجی، عضو مشخصی از بدن تحت تاثیر قرار می گیرد. نهایتا این تحریک و پاسخ بدن به آن باعث تغییر شرایط جسمی، روحی و روانی افراد می شود . از این طب برای کمک به درمان و تسکین درد در بیماری های مختلف استفاده شده است. قرآن کریم کتابی جامع و کامل است و با تدبر در آن بسیاری از علوم آشکار می شود. در آیه 10-11 و 18 سوره کهف " إذ اوی الفتیه إلی الکهف فقالوا ربنا آتنا من لدنک رحمه وهیی لنا من امرنا رشدا (10) فضربنا علی آذانهم فی الکهف سنین عددا (11)... وتحسبهم ایقاظا وهم رقود (18) عبارت "ضربنا علی آذانهم" چنین ترجمه شده که "بر گوش آن ها مهر زدیم و آنها بی هوش شدند". با توجه به آن چه اطباء اساس طب سوزنی گوش تعریف می کنند در این مقاله نویسنده، بر این باور است که قرآن کریم در این آیه طب سوزنی گوش را معرفی کرده و به عبارتی دیگر یکی از تفاسیر این آیه را معرفی علم طب سوزنی گوش دانسته است.

    کلید واژگان: طب سوزنی گوش, بی هوشی, قرآن مقدس}
    Khadijeh Karbalaie *

    Auriculotherapy (also auricular therapy, ear acupuncture, and auriculoacupuncture) is a health care procedure based on the idea that auricle is a microsystem reflecting the entire body. In this microsystem, a point is considered for each part of the body in the auricle. By manipulating any specific point in the auricle, the corresponding part of the body is stimulated. The physical, mental, or emotional health of individuals is affected by exclusive stimulation of the given points. This therapeutic approach can contribute to the treatment of various diseases. The Holy Quran is a comprehensive source of various sciences, where a great deal of knowledge can be obtained by contemplating its holy verses. The authors of this study put forward the view that this therapeutic approach is initially introduced in chapter 18 of the Holy Quran (verses 10-11 and 18), called “al-Kahf” or“The Cave”. In these verses, it read; “when the youths sought refuge in the cave, they said: 'Lord give us from your mercy and furnish us with rectitude in our affair” (10) “for many years we sealed up their hearing in the cave” (11) and “You might have thought them awake, though they were sleeping” (18). The phrase “sealed up their hearing” has been translated “we stamped their ears and they became anesthetized”. Accordingly, the authors of this study believe that the phrase “sealed up their hearing" in the second verse denotes what is now considered as the basis of the auricular therapy. Also, auriculotherapy can be regarded as one of the interpretations of these verses.

    Keywords: Auriculotherapy, Anesthesia, Holy Quran}
  • موسی جاودانی*، رسول رحیمی، ابوالفضل برزگر
    زمینه و هدف
    کتامین یک ماده بی هوش کننده انفکاکی بوده که به دلیل مزیت های خود یعنی خواص بی هوشی با کمترین تاثیر روی دستگاه تنفسی و قلبی-عروقی به فراوانی در پزشکی و دامپزشکی مورد استفاده قرار می گیرد. اما در سال های اخیر به جهت سوء استفاده از آن، به عنوان یک داروی مشکل ساز مطرح شده و استفاده آن در بسیاری از نقاط جهان افزایش یافته است و طبق گزارش جهانی دفتر مواد مخدر و جرم سازمان ملل، استفاده از این دارو در سراسر شرق آسیا، استرالیا، شمال امریکا و اروپا رو به گسترش است و در بخش هایی از جنوب شرق آسیا استفاده از کتامین به دلیل عدم وجود محدودیت های بین المللی در مواد مخدر و در دسترس بودن آن، به طرز چشم گیری افزایش یافته است. تحقیقات اخیر نشان داده سوء استفاده از کتامین و مصرف طولانی مدت آن باعث بروز تغییر در حالات رفتاری شده، همچنین باعث عوارض فیزیکی متعددی مانند آسیب در دستگاه ادراری، بافت عصبی و نارسایی های کبدی در بین مصرف کنندگان می گردد
    .مواد و روش ها
    این مطالعه مروری با استفاده از کلمات کلیدی کتامین، بی هوشی و سوء استفاده نگارش شده است. مقالات مربوط به سال های 1978 تا 2016 انتخاب شدند.
    نتایج
    در این پژوهش ابتدا داروی کتامین معرفی و سپس موارد استفاده و سوء استفاده، آسیب های ناشی از مصرف خودسرانه و قوانین مربوط به تجویز آن در برخی کشورها بحث و در نهایت روش های شناسایی و اندازه گیری آن بیان شده است.
    کلید واژگان: کتامین, بی هوشی, سوء استفاده}
    Moosa Javdani *, Rasoul Rahimi, Abolfazl Barzegar
    Background
    Ketamine is a dissociative anesthetic that because of its minimal effects on respiratory and cardiovascular systems, frequently used in both human and veterinary medicine. But in recent years, it was recognized as a problematic drug of abuse and became increasing popular in many parts of the world. According to the United Nations Office on Drugs and Crime report, use of ketamine in East Asia, Australia, North America and Europe was increasing, also in parts of South East Asia because of less International Drug Control and availability of ketamine use of its dramatically increased. Recent studies showed that abuse and long-term use of ketamine cause changes in mood, and physical condition such as damage in the urinary tract, nervous tissue and liver failure among consumers.
    Materials and Methods
    The review article is written by the keywords “ketamine, anesthesia, abuse”. articles that published in 1978- 2016 were selected.
    Results
    In this study, ketamine introduced initially; then use, abuse, damage caused by arbitrary use and legality of ketamine in some countries discussed and finally methods for the determination of ketamine were mentioned.
    Keywords: ketamine, anesthesia, abuse}
  • حمیدرضا جوادزاده، محمدجواد بهزادنیا*
    زمینه و هدف

    واپایش (کنترل) درد در مصدومین تروما در مرحله پیش بیمارستانی و بعد از انتقال به بیمارستان موضوع مهم و قابل تاملی است که در بسیاری مواقع در هیاهوی امدادرسانی در صحنه حادثه و میدان نبرد از ذهن امدادگران دور می ماند. بررسی این نیاز مبرم در ترومای جنگی هدف این نوشته علمی است.

    روش ها

    در شرایط میدانی دو گروه صد نفره از مصدومین جنگی نیازمند دریافت مسکن بر اساس شدت درد وارد مطالعه و به صورت تصادفی به دو گروه  تقسیم  شدند. در گروه  الف صرفا از داروی کتامین و در گروه ب از ترکیب کتامین به همراه دیازپام به صورت هم زمان استفاده شد.

    یافته ها

    قبل از تجویز مسکن، مصدومین به علت تحمل درد دچار تاکیکاردی و افزایش نسبی فشار خون می شدند. این شرایط به نوبه خود افزایش مصرف اکسیژن و کاتابولیسم را به دنبال خواهد داشت. همراهی خونریزی با این شرایط، مصدوم را به سمت شوک سوق خواهد دارد. کلیه مصدومان دریافت کننده کتامین در شرایط جنگی درجاتی از بی دردی را تجربه کردند. استفاده هم زمان از بنزودیازپین ها برای واپایش (کنترل) سایر علایم کمک کننده است. مصدومین گروه دوم که هم زمان با کتامین ، بنزودیازپین دریافت کرده بودند، به صورت واضحی با کاهش آژیتاسیون همراه بودند (p≤0.05).

    نتیجه گیری

    در ارزیابی نیاز مصدومین جنگی به مسکن، عواملی نظیر سلامت روانی، سلامت جسمانی و میزان تمرین، سابقه مصرف دارو، فرهنگ، آموزش، سابقه اعتیاد به داروهای مخدر و بسیاری موارد دیگر بستگی دارد. تجویز کتامین در مجروحین جنگی به درجات موجب کاهش درد و تجویز هم زمان بنزودیازپین ها موجب کاهش سایر علایم همراه می شود.

    کلید واژگان: بی هوشی, درد, کتامین, ضد درد, مصدومین جنگی}
    Hamidreza Javadzade, Mohammad Javad Behzadnia *
    Background and Aim

    Pain management is an important key point to surmount multi-injured peoples in an overcrowding emergency setting. Its role would be more apparent when the physician encounters a mass casualty in a war zone or even a military prehospital. Proper pain management could prevent a hypercatabolic state and subsequent shock in an injured patient. Having sedative and analgesic properties, rapid onset and offset effects, maintaining the cardiovascular and respiratory contain are the main reason for the selection of ketamine as a good choice in the war zone.

    Methods

    In a prospective interventional study in a war zone, we have selected and followed two groups of casualties for pain management. All were men with an average age of 26.6+8 y/o and 27.5 +7 y/o at groups A and B respectively. Group A received only Ketamine and Group B, received ketamine and diazepam, too.

    Results

    This study showed that all of the injured patients who received ketamine have experienced some degrees of agitation and they may finally need benzodiazepines for sedation but at group B that received benzodiazepine before or concomitant with ketamine, the agitation significantly reduced. (P-Value 50.05)

    Conclusion

    Various factors may affect pain score and pain perception; patient's culture, mental health, previous drug usage, and addiction could alter the pain score in similar situations. It seems that the significant agitation is due to catecholamine release in the rough situation of the war zone that is exacerbated with the ketamine properties, nonetheless, as a good choice, ketamine is now recommended to use with benzodiazepines in the critical condition such as war zone for procedural sedation and analgesia.

    Keywords: analgesia, Ketamine, Pain, Sedation, War Zone}
  • خسرو نقیبی، داریوش مرادی فارسانی *، بابک علی کیایی، آناهیتا هیرمن پور
    زمینه و هدف
    به علت فراوانی اعمال جراحی ویترکتومی و اهمیت تاثیر تکنیک بی هوشی بر ایجاد اعمال جراحی کم عارضه، تصمیم به انجام این مطالعه گرفتیم.
    مواد و روش ها
    این مطالعه آینده نگر تصادفی بر روی 80 بیمار کاندید اعمال جراحی وتیرکتومی عمیق تحت بی هوشی عمومی که از نظر انجمن متخصصان بی هوشی آمریکا (ASA) در کلاس دو و سه و در محدوده سنی 40 تا 80 ساله قرار گرفتند، انجام شد. بیماران به طور تصادفی به دو گروه40 نفری تقسیم شدند. القای بی هوشی در دو گروه به طور یکسان انجام شد. برای نگهداری بی هوشی بیماران گروه I ، 2/1 درصد ایزوفلوران به همراه 50 درصد O2 با هوا (4 لیتر در دقیقه) وانفوزیون رمیفنتانیل(0.1 μg.kg-1.min-1 ) دریافت نمودند، ولی گروه p دوزهای متغیر پروپوفول تا دوز 10 میلی گرم بر کیلوگرم در ساعت را همراه با انفوزیون رمیفنتانیل(0.1 μg.kg/min-1) دریافت نمودند. پروپوفول و ایزوفلوران همراه با آخرین بخیه ها ورمیفنتانیل بعد از پانسمان چشم قطع می شدند. اندکس های همودینامیک بلافاصله قبل از القای بی هوشی تا زمان ترخیص از ریکاوری اندازه گیری و ثبت شدند وسپس داده ها با هم مقایسه شدند.
    یافته ها
    نتایج حاکی از تغییرات بارز همودینامیک در گروه پروپوفول در مقایسه با گروه ایزوفلوران در اعمال جراحی ویترکتومی عمیق بود(05/0p<).
    نتیجه گیری
    تغییرات همودینامیک در نگهداری بی هوشی با پروپوفول در مقایسه باایزوفلوران بیشتر است.
    کلید واژگان: استنشاقی, بی هوشی, داخل وریدی, ویترکتومی, همودینامیک}
    Khosro Naghibi, Darioush Moradi Farsani *, Babak Ali Kiaei, Anahita Hirmanpour
    Background
    Due to high prevalence of vitrectomy surgery, and the importance of anesthetic technique in conducting an uncomplicated surgery, we decided to do this study.
    Materials And Methods
    This prospective randomized study was conducted on 80 patients 40-80 years old candidating deep vitrectomy sugery under general anesthesia that were categorized into II and III Class by American Society of Anesthesiologist (ASA). Patients were randomly allocated to two groups of 40 members. Anesthesia was induced in both groups in the same manner. For maintaining anesthesia, patients from I group receiVed 1.2% isofluran with 50% O2 in air at 4L/min and infusion of remifentanil (0.1 mg.kg-1.min-1). But in the P group, we used propofol up to 10mg/kg /hr with infusion of remifentanyl. Propofol and isoflurane in fusion was discontinued with the last surgical stitches, but remifentanil infusion continued in both groups until the eye was covered with shield. Hemodynamic variables were recorded just before the induction of anesthesia and in different time intervals till discharging of the patients from the recovery room. Then, data were compared.
    Results
    Results showed that there is a significant changes in propofol group compared to isofluran in deep vitrectomy surgery operations.
    Conclusion
    Hemodynamic changes are more significant in maintaining propofol anesthesia when compared with isoflurane.
    Keywords: Inhalation, Anesthesia, Intravenous, Vitrectomy, Hemodynamics}
  • محسن صابرمقدم، علی اصغر نیکدلان، سید محمد علوی نیا
    زمینه و هدف
    پروپوفل پرکاربردترین داروی القاء وریدی است که برای بی هوشی بکار میرود و از مشخصات آن طول اثر کوتاه و عوارض جانبی کم است. یکی از عوارض مصرف این دارو ایجاد حرکات خودبخودی یا میوکلونوس می باشد. هدف از انجام این مطالعه بررسی بروز میوکلونوس و عوامل مرتبط با آن به دنبال تجویز پروپوفول بود. به علاوه زمان شروع، سرعت ایجاد علایم پس از تزریق و کمیت این حرکات مورد بررسی قرار گرفتند.
    مواد و روش کار
    در این مطالعه تعداد 204 بیمار تحت القاء بی هوشی با پروپوفول، توسط دو پزشک متخصص بی هوشی مورد مشاهده قرار گرفتند و بوجود آمدن حرکات غیر طبیعی، بر اساس درجه تکانش (movement score) به عنوان میوکلونوس ثبت گردید. تمام بیماران تحت مانیتورینگ عمق بی هوشی با روش شاخص دو طیفی (BIS) قرار داشتند. برای بررسی ارتباط میوکلونوس با سایر متغیر ها از رگرسیون لجستیک استفاده شد. کلیه تجزیه و تحلیل ها در نرم افزارSPSS 16 انجام شد.
    یافته ها
    60 بیمار از 204 بیمار دچار میوکلونوس شدند که بروز میوکلونوس 29% برآورد شد. افرادی که دچار میوکلونوس شدند به طور معنی داری وزن کمتری داشتند و دوز بیشتری از پروپوفل به ازاء هر کیلوگرم وزن بدن دریافت کردند. در مدل رگرسیون لجستیک رابطه سن و دوز دارو با میوکلونوس مشاهده شد.
    نتیجه گیری
    یافته های مطالعه نشاندهنده بروز بالای میوکلونوس در این بیماران نسبت به آمارهای ذکر شده در سایر منابع است. با توجه به این یافته ها و مقایسه آن با سایر مطالعات، فرضیه تاثیر نژاد بر میزان دوز مورد نیاز برای رسیدن به سطح مطلوب بی هوشی و وقوع میوکلونوس شکل گرفت، در نتیجه لازم است دوز مورد نیاز و لزوم کاربرد داروهای جلوگیری کننده از میوکلونوس طی مطالعاتی چند مرکزی در هر نژاد تعیین گردد.
    کلید واژگان: پروپوفل, میوکلونوس, بی هوشی, نژاد, سن}
    Background And Aims
    Propofol is the first line drug for intravenous induction of anesthesia. Short action duration and few adverse effects along with potent antiemetic properties made it the most widely used drug Spontaneous movement or myoclonus is one of its adverse effects. We aimed to study the incidence, time of onset, quantity, and quality of the myoclonus and its related factors.
    Material And Methods
    The study was conducted on 204 patients who received Propofol for induction while observed by two anesthesiologists for detecting myoclonus. All patients were monitored for depth of anesthesia according to Bispectral index. The abnormal movement was recorded according to movement score. To find the relationship between myoclonus and other variables, logistic regression was applied. All analysis were done using software SPSS version 16.
    Results
    60 patients out of 204 developed myoclonus corresponding with an incidence of 29%. The mean weight in these patients was significantly lower than the patients without myoclonus and they received higher dose of Propofol per kilogram of body weight. Multivariate logistic regression corroborates the relation of age and dose with the incidence of myoclonus.
    Conclusion
    Comparing this study with other studies, a hypothesis about the impact of race on the dose of Propofol required to achieve the planned level of anesthesia is figured out. The difference in dose requirement between races and the importance for prevention of myoclonus remains to be studied in large multicentre studies.
  • عبدالله محمدی بندری، مرضیه بیگم خضری، سعید آصف زاده
    زمینه
    لرز پس از عمل یک عارضه بی هوشی عمومی است. لرز باعث افزایش برون ده قلبی و نیاز به اکسیژن و درد ناشی از برش جراحی پس از عمل می شود.
    هدف
    مطالعه به منظور تعیین اثر شیاف دیکلوفناک سدیم بر لرز پس از عمل سزارین انجام شد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه مورد- شاهدی در سال 88-1387 بر روی 140 زن سزارینی انجام شد. 70 بیمار در گروه مورد و 70 بیمار در گروه شاهد قرار گرفتند. گروه مورد شیاف دیکلوفناک سدیم 100 میلی گرم را 10 دقیقه قبل از اینداکشن بی هوشی دریافت کردند و گروه شاهد دارویی دریافت نکردند. درجه زیر بغل قبل از اینداکشن بی هوشی و 1 ساعت پس از اکستیوب شدن اندازه گیری شد. داده ها با آزمون آماری مجذور کای تحلیل شدند.
    یافته ها
    شیوع لرز در گروه مورد %1/27 و در گروه شاهد %1/48 و این اختلاف از نظر آماری معنی دار بود (014/0= P). متوسط تغییرات دما در گروه مورد 02/0 ± 18/0- درجه سانتی گراد و در گروه شاهد 029/0 ± 29/0- درجه سانتی گراد و این اختلاف از نظر آماری معنی دار بود (004/0= P).
    نتیجه گیری
    یافته ها نشان داد که شیاف دیکلوفناک سدیم در کاهش لرز پس از عمل موثر است و دمای بدن بیمار نیز با این دارو ثابت تر باقی می ماند.
    کلید واژگان: شیاف دیکلوفناک سدیم, لرز, بی هوشی, سزارین, دمای بدن}
    A.M. Bandari, M.B. Khezri, S. Asefzadeh
    Background
    Postoperative shivering is a complication of general anesthesia. Shivering increases cardiac output, oxygen demand, and postoperative surgical incision's pain.
    Objective
    The aim of this study was to evaluate the effect of Diclofenac Na suppository on postoperative shivering.
    Methods
    This was a case-control study performed on 140 women who were divided into two equal groups of 70 members each and marked as case and control groups. The case group received diclofenac Na supp 100mg, ten minute before the induction of anesthesia whereas the control group was given no such medication. Axillary temperature was measured before the induction and 1 hr after the extubation. Data were analyzed by SPSS and chi-square test.
    Findings
    The incidence of shivering in case and control groups were (%27.1) and (%48.1), respectively. There was a significant difference between two groups (P=0.014). The mean temperature changes in case and control groups were (-0.18ºC±0.02ºC) and (-0.29ºC±0.029ºC), respectively. The difference between two groups was found to be significant, statistically (P=0.004).
    Conclusion
    Our findings showed that diclofenac Na supp has the potential to effectively decrease the postoperative shivering while maintaining the body temperature more stable.
  • مهدی قائمی، حسین باقری
    سابقه و هدف
    گاهی گذاشتن لوله بینی- معده در حین بی هوشی و یا بیماران کومایی مشکل می شود و لوله به علت گیر کردن در سینوس پیریفورم داخل حلق پیچ می خورد. روش های مختلفی برای افزایش موفقیت لوله گذاری معده پیشنهاد شده است. هدف این مطالعه یافتن مناسب ترین روش لوله گذاری معده است که در این رابطه نسبت موفقیت لوله گذاری معده به کمک انگشت و لوله گذاری معده به کمک پنس مگیل با روش معمولی لوله گذاری معده مقایسه شده است.
    مواد و روش ها
    مطالعه به روش کارآزمائی بالینی آینده نگر انجام شد. 162 بیماری که نیاز به NGT داشتند، به صورت تصادفی و متناوب در سه گروه قرار گرفتند. سه گروه شامل گروه شاهد، D و M هستند که لوله گذاری معده به ترتیب به سه روش زیر در این گروه ها انجام گرفت: 1- روش معمولی و در وضعیت عادی سروگردن 2- هدایت لوله به کمک انگشت در داخل حلق 3- هدایت لوله به کمک پنس مگیل در داخل حلق.
    یافته ها
    نتایج به دست آمده نسبت موفقیت روش لوله گذاری معده با هدایت انگشت را 94%، لوله گذاری معده به کمک پنس مگیل را 81% و موفقیت روش معمولی را 70% نشان داد. اختلاف گروه D نسبت به گروه M و گروه شاهد با سطح خطای 5% از نظر آماری معنی دار بود.
    نتیجه گیری
    لوله گذاری معده به کمک انگشت چون روش ساده و کم هزینه است، به عنوان اولین روش در گذاشتن لوله معده برای بیماران بی هوش شده و کمائی پیشنهاد می شود.
    کلید واژگان: لوله گذاری بینی معده ای, روش های لوله گذاری, اثرات جانبی لوله گذاری, بی هوشی}
    Mehdi Ghaemi, Hossein Bagheri
    Introduction
    Insertion of a nasogastric tube (NGT) sometimes will be difficult in patients who are anesthetized or comatose. The tube entraps in the pyriform sinuses and, thus, coils inside the oral cavity. Several methods have been offered to increase the success rate of the procedure. The aim of this study was to compare the success rate of three methods of NGT insertion.
    Materials And Methods
    In a prospective clinical trial study, 162 patients who needed NGT insertion were randomly divided into three groups: Contorl, D and M groups. In the control group, insertion of the tube was done with the head of the patient in the normal position. In D and M groups, NGT were conducted through the pharynx towards the esophagus by digital assistance and by Magills forceps, respectively.
    Results
    the success rates in the control, D and M groups were 70%, 94% and 81%, respectively. The differences between D group and the control and M groups were significant.
    Conclusion
    NGT insertion by digital assistance is recommended as first choice fornasogastric intubation in anesthetized and comatose patients due to facility and low cost.
  • مرضیه بیگم خضری
    زمینه
    هوشیاری بیماران حین بی هوشی عمل جراحی ممکن است موجب مشکلات روانی برای بیماران شود.
    هدف
    مطالعه به منظور مقایسه شیوع هوشیاری طی سه روش بی هوشی در عمل سزارین در بیمارستان کوثر قزوین انجام شد.
    مواد و روش ها
    در این کارآزمایی بالینی آینده نگر، 178 بیمار بر اساس در دسترس بودن داروها 101 نفر در گروه تیوپنتال، 50 نفر در گروه پروپوفل، 27 نفر در گروه میدازولام و پروپوفل قرار گرفتند. برای القای بی هوشی در گروه تیوپنتال 5 میلی گرم بر کیلوگرم تیوپنتال و در گروه پروپوفل و میدازولام پروپوفل 2 تا 2.5 میلی گرم بر کیلوگرم پروپوفل استفاده شد. برای نگهداری بی هوشی در گروه تیوپنتال و پروپوفل از هالوتان و نیتروس اکساید و در گروه میدازولام پروپوفل از انفوزیون پروپوفل به میزان 5 تا 7 میلی گرم بر کیلوگرم و نیتروس اکساید استفاده شد. در گروه تیوپنتال و پروپوفل پس از خارج کردن بچه از 1.5 میلی گرم بر کیلوگرم فنتانیل و در گروه میدازولام پروپوفل علاوه بر فنتانیل از 2 میلی گرم میدازولام نیز استفاده شد. پس از القای بی هوشی تا خارج کردن لوله تراشه در اتاق عمل، نوار قرآن پخش شد و 8 ساعت پس از هوشیاری سوال هایی در مورد وجود درد حین عمل، خاطر آوردن صدای قرآن یا حوادث حین عمل از بیمار پرسیده و داده ها با آزمون آماری مجذور کای تجزیه و تحلیل شد.
    یافته ها
    از 178 بیمار مورد مطالعه، 7 بیمار (3.9 درصد) درجه خفیفی از هوشیاری را ذکر کردند که 2 نفر (%2) در گروه تیوپنتال، 3 نفر (%6) در گروه پروپوفل و 2 نفر (%7.4) در گروه میدازولام - پروپوفل قرار داشتند. اختلاف شیوع هوشیاری در سه روش از نظر آماری معنی دار نبود و بین میزان شیوع با سن، تحصیلات و علت سزارین انجام شده نیز رابطه ای وجود نداشت.
    نتیجه گیری
    شیوع هوشیاری طی بی هوشی عمل سزارین در سه روش بی هوشی (تیوپنتال، پروپوفل و پروپوفل - میدازولام) تفاوت چشمگیری ندارد.
    کلید واژگان: بی هوشی, سزارین, تیوپنتال, پروپوفل}
  • سید عباس حسینی جهرمی
    زمینه
    درد یک تجربه حسی و عاطفی ناشی از صدمه بافتی است که کنترل آن مانع از بروز عوارض گوناگون در دستگاه مختلف بدن می شود.
    هدف
    مطالعه به منظور مقایسه اثر بی هوشی با لیدوکائین و هالوتان بر درد بعد از عمل در بیماران تحت جراحی فتق کشاله ران انجام شد.
    مواد و روش ها
    این کارآزمایی بالینی دوسوکور در سال 1380 در بیمارستان شهید رجایی قزوین انجام شد. 60 بیمار مذکر داوطلب عمل جراحی فتق کشاله ران به طور کاملا تصادفی به دو گروه مساوی تقسیم شدند. جهت نگه داری بی هوشی بیماران گروه اول از لیدوکائین به روش قطره های مداوم وریدی(100 تا 120 میکروگرم بر کیلوگرم در دقیقه) و در گروه دوم از هالوتان(MAC 1.5-0.5) استفاده شد. بعد از اتمام عمل، بیماران هر 2 ساعت یک بار و به مدت 8 ساعت از نظر بروز شدت درد، تهوع و استفراغ مورد بررسی قرار گرفتند. داده ها با آزمون ه های t و مجذور کای تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    میانگین شدت درد بیماران در 2 ساعت اول پس از عمل در گروه لیدوکائین 3.7 و در گروه هالوتان5.13 بود که اختلاف آماری معنی داری بین دو گروه وجود داشت(P=0.002) ولی این اختلاف در 6 ساعت بعدی معنی دار نبود. تعداد بیماران نیازمند دریافت پتیدین و نیز بروز تهوع و استفراغ در دو گروه اختلاف آماری معنی داری نداشت.
    نتیجه گیری
    اگر چه در اکثر شاخص های مورد مطالعه اختلاف آماری معنی داری بین دو گروه وجود نداشت، ولی با توجه به خواص ضد آریتمی و پایداری قلبی- عروقی لیدوکائین و محدودیت استفاده مکرر از هالوتان در فواصل زمانی کوتاه، بی هوشی با لیدوکائین می تواند روش بسیار مناسبی جهت جایگزینی بی هوشی با هالوتان باشد.
    کلید واژگان: بی هوشی, هالوتان, لیدوکائین, درد, عمل جراحی}
  • مینو قهرمان
    زمینه
    استفاده رایج از دیازپام وریدی در القای بی هوشی با درد و سوزش هنگام تزریق و ترومبوفلبیت بعدی همراه است.
    هدف
    مطالعه به منظور تعیین اثر لیدوکائین تزریقی قبل از تزریق دیازپام وریدی بر میزان عوارض حاصله انجام شد.
    مواد و روش ها
    در یک کارآزمایی دوسوکور تصادفی در سال 1379 در بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی کرمان، 116 بیمار بدون بیماری زمینه ای و مشکل در اندام فوقانی مورد بررسی قرار گرفتند. بیماران در کلاس یک و دو بی هوشی قرار داشتند و عمل جراحی ایشان، غیر از عمل جراحی اندام فوقانی بود. دیازپام مورد نیاز جهت القای بی هوشی(0.2 میلی گرم بر کیلوگرم) در دو حجم مساوی و یک دقیقه پس از دریافت 0.5 میلی گرم بر کیلو گرم لیدوکائین %1 دردست مورد و حجم مساوی آن از کلرور سدیم%0.9 در دست شاهد از طریق رگ پشت دستی چپ (مورد) وراست (شاهد) تزریق شد. میزان درد و سوزش هنگام تزریق با استفاده از یک مقیاس درجه بندی ازپیش تعیین شده توسط محقق غیر مطلع از نوع تزریق ها، درهنگام تزریق داروها ثبت می شد و نیز ایجاد عارضه فلبیت توسط محقق سوم، 24 ساعت پس از عمل مورد ارزیابی قرار می گرفت.
    یافته ها
    104 بیمار درجه های مختلفی از درد هنگام تزریق دیازپام متعاقب تزریق دارونما در دست راست(شاهد) داشتند که این تعداد در مورد لیدوکائین در دست چپ(مورد) 16 نفر و این اختلاف از نظر آماری معنی دار بود(P<0.001). مقایسه ابراز شدت درد که در قالب مقیاس سه درجه ای سنجیده شد، حاکی از کمتر بون آن در گروه لیدوکائین بود(P<0.0001). میزان شیوع عارضه فلبیت طی 24 ساعت پس از عمل جراحی 8 نفر در دست مورد و 18 نفر در دست شاهد گزارش شد(P<0.01).
    نتیجه گیری
    هر چند نحوه اثر لیدوکائین در کاهش عوارض یاد شده مشخص نیست، ولی با توجه به یافته های این مطالعه و مطالعات دیگر، انجام این روش پیشنهاد خوبی برای القای بی هوشی راحت و کم عارضه تر با دیازپام یا داروهای همتای آن است.
    کلید واژگان: لیدوکائین, دیازپام, بی هوشی, درد, جراحی, تزریق وریدی}
  • سوسن سلطانی محمدی، دکترمهرداد جانباز فوتمی
    زمینه
    جلوگیری از هیپوکسمی و اکسیژن درمانی در دوره بازگشت از بی هوشی از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
    هدف
    مطالعه به منظور تعیین تاثیر محل جراحی بر شدت هیپوکسمی زودرس پس از عمل در بالغین تحت عمل جراحی انتخاتب انجام شد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه مقطعی، 600 بیمار 20 تا 60 ساله داوطلب عمل جراحی انتخابی طی سال های 1379 و 1380 در بیمارستان دکتر شریعتی تهران بررسی شدند.بیماران بر اساس محل عمل به سه گروه جراحی محیطی، شرایط یکسان قرار گرفتند. بماران پس از عمل به اتاق بهبودی منتقل و درجه اشباع خون آنها در دقایق صفر، پنج، ده،بیست و سی بازگشت از بی هوشی توسط پالس اکسی متر اندازه گیری شد. داده ها با نرم افزار SPSS و آزمون های آماری آنالیز واریانس، کای دو، leven و آزمون غیر پارامتریک کراسکال والیس تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    شدت کاهش اشباع اکسیژن خون و هیپوکسمی زودرس پس از عمل به دنبال جراحی قفسه صدری و قسمت بالای شکم %75، پس از جراحی قسمت تحتانی شکم % 4/34 و به دنبال جراحی محیطی % 4/20 و اخبلاف بین گروه ها معنی دار بود (05/0>P).
    نتیجه گیری
    با توجه به یافته ها توصیه می شود تمام بیماران به ویژه پس از جراحی قفسه صدری یا قسمت فوقانی شکم پایش تنفسی و اکسیژن درمانی شوند.
    کلید واژگان: آنوکسیما, بی هوشی, جراحی}
  • زمینه
    گلو درد یکی از عوارض ناخوشایند بی هوشی است که باعث نارضایتی بیماران از روش بی هوشی می شود.
    هدف
    مطالعه به منظور مقایسه میزان گلو درد پس از عمل لوله بستن در سه روش بی هوشی انجام شد.
    مواد و روش ها
    در این کارآزمایی بالینی آینده نگر، از بیمارانی که از فروردین 1380 لغایت خرداد 1381 برای عمل لوله بستن به اطاق عمل بیمارستان کوثر مراجعه کرده بوند، 150 بیمار بطور تصادفی به سه گروه تقسیم شدند. پیش دارو، روش القاء و تداوم بی هوشی از نظر دارویی یکسان بود، ولی تهویه تنفسی بیماران در یک گروه از طریق ماسک، در گروه دیگر توسط لوله تراشه و در گروه سوم توسط لوله تشید انجام شد. پس از اتمام بی هوشی به مدت 24 ساعت وجود گلو درد با استفاده از پرسش نامه از بیماران سوال شد و داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون کای دو و آنالیز واریانس یک طرفه تجزیه و تحلیل شد.
    یافته ها
    از 150 بیمار مورد مطالعه، 29 نفر (19.3%) گلو درد داشتند که از این تعداد 15 نفر در گروه لوله تشید، 10 نفر در گروه لوله تراشه و 4 نفر در گروه ماسک قرار داشتند. در گروه لوله تشید 30%، در گروه لوله تراشه 20% و در گروه ماسک 8% گلو درد داشتند که این اختلاف از نظر آماری معنی دار بود (0.0204>P). تفاوت فراوانی گلو درد در گروه لوله تشید و لوله تراشه از نظر آماری معنی دار نبود. میزان شیوع گلو درد با سن و مدت زمان عمل رابطه ای وجود نداشت.
    نتیجه گیری
    میزان گلو درد روش ماسک از همه کمتر و در روش لوله تراشه و لوله دکتر تشید تقریبا یکسان است.
    کلید واژگان: بی هوشی, گلو درد, لوله تشید, لوله تراشه, ماسک}
  • بررسی اثرات انفیلتراسیون موضعی لیدوکائین برای ایجاد بی دردی بعد از عمال جراحی توبکتومی
    حسین نوری، سیدعلی مرعشی
    در این تحقیق اثرات بی دردی بعد از عمل با انفیلتراسیون موضعی لیدوکائین با درصد و مقادیر مختلف قبل از برش جراحی با استفاده از بیهوشی عمومی در مورد 80 بیمار که تحت عمل جراحی توبکتومی قرار گرفتند بررسی شد. این بررسی بطور تصادفی و با روش دوسوکور روی 100 بیمار زن که داوطلب عمل جراحی توبکتومی در مرکز پزشکی زنان و مامایی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی تبریز در مدت یکسال بودند انجام شد. میانگین سن بیماران تحت بررسی 35/4 سال و میانگین وزن افراد 7/57 کیلوگرم بود. بیماران در چهار گروه 20 نفره طبقه بندی شدند درگروه اول بعد از بیهوشی عمومی و قبل از برش جراحی در مسیر خط برش با سوزن پونکسیون، 20 میلی لیتر لیدوکائین5/0 درصد تزریق می شد در گروه دوم با 10 میلی لیتر لیدوکائین 1 درصد به همان ترتیب تحت بی حسی قرار گرفتند. درگروه سوم 10 میلی لیتر لیدوکائین 5/1 درصد مشابه گروه اول و دوم انفیلتره شد درگروه چهارم که گروه شاهد بود در آنها هیچ انفیلتراسیونی انجام نگرفته و روند بیهوشی همانند بیماران ردیف 1 و 2 و 3 انجام شد. در این تحقیق زمان شروع جراحی در هر سه گروه اول 5 دقیقه بعد از اتمام انفیلتراسیون بود. هدف از این تحقیق زمان شروع اندازه گیری تفاوت شدت درد، مدت بی دردی و تعداد دفعات دریافت داروهای ضددرد در دوره بعد از عمل جراحی در گروه های تحت انفیلتراسیون و مقایسه آن با بیماران گروه شاهد بود میانگین مدت بی دردی حاصل از این بررسی در گروه اول 5 ساعت در گروه دوم 5/3 ساعت و در گروه سوم بیش از 20 ساعت و در گروه شاهد فقط برای 1 ساعت بود.
    کلید واژگان: درد, بی هوشی, لیدوکائین}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال