به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « تحلیل بقاء » در نشریات گروه « پزشکی »

  • طاهره فلاح تفتی، حسین فلاح زاده، جمال جعفری ندوشن، پیمان باستانی، یاسر غلمانی، فریماه شمسی
    مقدمه

     در تحلیل داده های بقاء، گاهی نسبتی از نمونه های مورد مطالعه رخداد مورد نظر را هرگز تجربه نخواهند کرد و به عنوان نمونه های شفایافته در نظر گرفته می شوند. هدف این مطالعه بررسی عوامل موثر بر میانگین بقاء بلندمدت و کوتاه مدت تا رخداد متاستاز در بیماران مبتلا به سرطان پستان با استفاده از مدل شبه پارامتری شفایافته آمیخته بوده است.

    روش بررسی

     در این مطالعه کوهورت گذشته نگر، 770 زن با تشخیص سرطان پستان و تحت یکی از جراحی های ماستکتومی اصلاح شده (MRM) و یا درمان با حفظ پستان (BCT) از سال 1384 تا 1394 بررسی شده اند. اطلاعات جمع آوری شده از پرونده بیماران در بخش پاتولوژی بیمارستان شهیدصدوقی و مرکز پروتودرمانی رمضان زاده یزد است و رخداد متاستاز و وضعیت حیات بیماران تا پایان شهریور 1401 مشخص شده است. روش های آماری مورد استفاده، نمودار کاپلان- مایر، رگرسیون Cox و مدل شبه پارامتری شفایافته آمیخته بوده و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار  R-4.3.1انجام شده است.

    یافته ها

     در این مطالعه از تمام بیماران تا پایان دوره پیگیری، 218 نفر (3/28%)  فوت و 198نفر (7/25%) رخداد متاستاز را تجربه کردند. در مدل شبه پارامتری شفایافته آمیخته تک متغیره و چند متغیره مرحله بیماری به عنوان مهم ترین متغیر شناسایی شد. در مدل شبه پارامتری شفایافته آمیخته چند متغیره، بقاء کوتاه مدت در رخداد متاستاز برای بیماران در مرحله IIIa بیماری 7/2 برابر بیماران با مرحله I و II  برآورد شده است.

    نتیجه گیری

     مدل شبه پارامتری شفایافته آمیخته می تواند اثر متغیرهای موثر بر رخداد متاستاز را با محاسبه بقاء بلند مدت و کوتاه مدت با دقت مناسبی برآورد کند.

    کلید واژگان: تحلیل بقاء, سرطان پستان, متاستاز سرطان, مدل های شفایافته, ماستکتومی اصلاح شده, درمان با حفظ پستان}
    Tahere Fallah Tafti, Hossien Fallahzadeh, Jamal Jafari Nedooshan, Peyman Bastani, Yaser Ghelmani, Farimah Shamsi
    Introduction

     In analyzing time-to-event data, it is frequent that a proportion of individuals will never experience the event of interest. Using the cured models instead of standard ones for survival analysis will result in accurate estimates for predicting survival time. This study aimed to estimate the effect of potential risk factors on long-term and short-term survival of breast cancer patients.

    Methods

     The study included 770 women diagnosed with early-stage breast cancer and treated with either breast conserving therapy or modified radical mastectomy with post-surgical radiation between 2005 and 2015. All study participants were followed up until September 2022. The review of the medical records of these patients was carried out at Shahid Sadoughi Hospital and the Ramazan Zadeh Radiotherapy Center in Yazd. Kaplan-Meier method was used to estimate disease-free survival and distant metastatic-free survival rates. Distant metastasis and prognostic factors were modeled by Cox proportional hazards and Semiparametric Mixture Cure models. Data analysis was done by Rstudio software.

    Results

     In this study, 218(28.3%) patients died, and metastasis occurred in 198(25.7%) patients until the end of the follow-up period. Based on the univariable and multivariable Semiparametric Mixture Cure model, the stage of disease was significant, and the risk of short-term distant metastatic-free survival for patients with stage IIIa was 2.7 times higher than patients with stage I and II of disease through multivariable Semiparametric Mixture Cure model.

    Conclusion

     The Semiparametric Mixture Cure model could estimate the long-term and short-term distant metastatic-free survival based on prognostic factors.

    Keywords: Survival Analysis, Breast Neoplasms, Neoplasm Metastasis, Cured Models, Modified Mastectomy, Breast Conservation Therapy}
  • بصیره بهرامی، پروانه نیک پور*
    مقدمه

    سرطان معده، یکی از شایع ترین سرطان ها و اولین علت مرگ ناشی از سرطان ها در ایران است. به دلیل دانش ناکافی در مورد عناصر مولکولی دخیل در بیماری برای معرفی زیست نشانگرهای تشخیصی/ پیش آگهی دهنده، بیماران مبتلا در مراحل بالاتر تشخیص داده می شوند که این امر منجر به پیش آگهی ضعیف این بیماران می شود. هدف مطالعه ی حاضر، بررسی جامع enhancer RNAs (eRNAs) به منظور تعیین ارتباطات مولکولی این عناصر با سایر ژن ها و ساخت یک مدل مرتبط با بقای بیماران بود.

    روش ها

    اطلاعات خام توالی یابی رونوشت ها در نمونه های سرطان معده از پایگاه داده ی اطلس ژنوم سرطان اخذ و eRNAها و ژن های با بیان متمایز در نمونه های توموری نسبت به نمونه های غیرتوموری استخراج شد. سپس ژن های هدف eRNAهای با بیان متمایز بر اساس فاصله ی فیزیکی و همبستگی تعیین شدند و شبکه ی تنظیمی با استفاده از این عناصر ترسیم شد. در نهایت با انجام تحلیل رگرسیون کاکس تک متغیره و چندمتغیره، یک مدل پیش آگهی دهنده برای پیش بینی بقای کلی بیماران ساخته و کارآیی مدل بررسی شد.

    یافته ها

    با انجام تحلیل تمایز بیانی، 69 eRNA و 2606 ژن دارای بیان متمایز استخراج شدند و با تعیین ارتباطات بین آن ها، یک شبکه ی تنظیمی متشکل از 84 گره و 119 یال ترسیم شد. در نهایت یک مدل سه جزیی مرتبط با بقا ساخته شد که قادر به پیش بینی بقای بیماران بود.

    نتیجه گیری

    نتایج این مطالعه نشان داد، مدل سه جزیی ساخته شده شامل یک eRNA و دو ژن دیگر می تواند به عنوان ابزار پیش آگهی دهنده در سرطان معده مورد استفاده قرار گیرد؛ اگرچه مطالعات گسترده تری برای کاربرد بالینی این مدل لازم است.

    کلید واژگان: رونوشت های نسخه برداری شده از افزاینده ها, سرطان های معده, تحلیل بقاء, زیست شناسی سامانه ای, توالی یابی RNA}
    Basireh Bahrami, Parvaneh Nikpour *
    Background

    Gastric cancer (GC) is one of the most prevalent cancers and the first cause of cancer-related deaths in Iran. These patients are diagnosed at advanced stages, which leads to poor prognosis because there is inadequate knowledge of molecular factors to provide diagnostic/prognostic biomarkers. The aim of the current study was the comprehensive analysis of enhancer RNAs (eRNAs) to determine their molecular interactions with other genes and propose a survival-related model for patients.

    Methods

    RNA-sequencing raw data of GC patients were downloaded from The Cancer Genome Atlas (TCGA), and differentially-expressed eRNAs and genes in tumor compared to non-tumor samples were extracted. The target genes of each eRNA were then identified based on physical distance and correlation and a regulatory network was constructed with these elements. A prognostic model for predicting the overall survival of patients was eventually established by performing univariate and multivariate Cox regression analyses, and the performance of the model was surveyed.

    Findings

    By performing differential expression analysis, 69 and 2606 differentially-expressed eRNAs and genes were extracted, respectively and by identifying the relationships between these elements, a regulatory network consisting of 84 nodes and 119 edges was constructed. A three-components' survival-related model subsequently was established which had the ability to predict patients' outcomes.

    Conclusion

    Based on the results, the 3-component constructed model, including an eRNA and two other genes, can be considered as a possible prognostic tool; however, further research is needed to clinically implement it.

    Keywords: Enhancer, RNA, Stomach Neoplasms, Survival analysis, Systems biology, RNA-Seq}
  • نگار قاسمی *، نمامعلی آزادی، مژگان پورمختار، جمیله ابوالقاسمی، آسیه عشوری، توفیق مبادری، محبوبه رسولی
    هدف
    سرطان ریه یکی از شایع ترین سرطان ها در جهان و جز پنج سرطان شایع و سومین عامل مرگ در ایران است. در این مطالعه جهت بررسی عوامل موثر بر بقای بیماران سرطان ریه از مدل های نیمه پارامتری کاکس و پارامتری وایبل استفاده و کارایی آن ها مقایسه شد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه توصیفی-تحلیل که از نوع طولی بود، 228 بیمار مبتلا به سرطان ریه طی سال های 1370 تا 1385 پیگیری و اطلاعات لازم از طریق مرکز ثبت سرطان بابل جمع آوری شد. سن هنگام تشخیص بیماری، جنسیت، محل سکونت، تحصیلات، وضعیت اقامت، استعمال دخانیات، سابقه خانوادگی و استان محل زندگی به عنوان عوامل دموگرافیک به مدل های مخاطرات متناسب کاکس و وایبل اضافه شد و سپس کارایی دو مدل با استفاده از معیار اطلاع آکائیکه مقایسه گردید.
    یافته ها
    در این مطالعه که 75 درصد از نمونه های آن مرد بودند، میزان بقای یک، سه و پنج ساله به ترتیب 13، 8 و 8 درصد بود و از عوامل بررسی شده در مدل وایبل، اثر استعمال دخانیات بر زمان بقا معنی دار بود (0/05P<) ولی در مدل کاکس اثر هیچ یک از عوامل معنی دار نبود (0/05P>). بر اساس ملاک آکائیکه، کارایی مدل وایبل بهتر از مدل کاکس بود.
    نتیجه گیری
    علی رغم تمایل بسیاری از محققین به استفاده از مدل کاکس در تحلیل داده های بقا، نتایج این مطالعه نشان داد مدل وایبل در تحلیل داده های بقای سرطان ریه کاراتر است. با توجه به نتایج این تحقیق، پیشگیری از استعمال دخانیات جهت افزایش طول عمر بیماران سرطان ریه ضروری به نظر می رسد.
    کلید واژگان: تحلیل بقاء, مدل های آماری, سرطان های ریه, استعمال دخانیات}
    Negar Ghasemi *, Namam-Ali Azadi, Mojhgan Pourmokhtar, Jamile Abolghasemi, Asieh Ashouri, Tofigh Mobaderi, Mahboobe Rasouli
    Introduction
    The lung cancer is the third cause of death and also one of the five common cancers in Iran. In this study, the efficiency of semi-parametric Cox models and Weibull parametric models in order to evaluate the effective factors of survival time of patients with lung cancer were investigated.
    Materials And Methods
    This study was a prospective-cohort study in which the total number of 228 patients with lung cancer followed up from 1991-2007 and necessary information such as age at the time of diagnosis, gender, place of residence, education, residence status smoking, family history of cancer, province were collected from Babol cancer registry center. Then, these added to Cox and Weibull models as demographic factors. Akaike information criterion (AIC) was used to compare the efficiency of competing models.
    Results
    In this study, 75% of cases were men and only 8% of patients survived until the end of the study. The 1, 3, and 5- year survival rates were 13, 8 and 8% respectively. Among the factors studied in the Weibull model, the effect of smoking on survival time was significant (p0.05). However, AIC suggested higher efficiency for parametric Weibull model.
    Conclusion
    In spite of the importance of the Cox model is as a more common method by researchers, this study showed that the Weibull model is more efficient in survival data analysis. According to the results of this study smoking prevention is necessary to increase the longevity of patients with lung cancer.
    Keywords: Survival Analysis, Statistical Models, Lung Neoplasms, Smoking}
  • آیه شیخ علیان*، مینا تجویدی، کریم آتشگر، پریا عبدی
    زمینه و هدف
    سرطان پستان، شایعترین سرطان عضوی زنان و دومین علت مرگ و میر ناشی از سرطان در زنان است. مهمترین عوامل پیش آگهی این نوع سرطان، شامل درگیری غدد لنفاوی، میزان فعالیت گیرنده های استروژن و پروژسترون، اندازه تومور، درجه تومور، نوع هیستولوژیک، فاکتور رشد اپیدرمی هستند. تحقیقات نشان می دهد که این عوامل پیش آگهی و روابط بین آنها شاخص های مهم و تعیین کننده ای جهت ارزیابی اثربخشی تشخیص روش درمانی و میزان تاثیر روش های درمان سرطان پستان است. اما تحقیقات فوق بررسی تاثیر وضعیت رسپتوری را بر میزان درگیری غدد لنفاوی و همچنین تاثیر ارتباط این پیش آگهی ها بر بقای بیماران مبتلا به سرطان پستان را نشان نمی دهد. این تحقیق درصدد است تا ضمن بررسی تاثیر وضعیت رسپتوری بر درگیری غدد لنفاوی، بقای بیماران میتلا به سرطان پستان را بر اساس پیش آگهی های هم زمان وضعیت رسپتوری و میزان در گیری غدد لنفاوی، تحلیل نماید.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه 1822 بیمار با تشخیص سرطان پستان، که طی سال های 1394-1386 پس از عمل جراحی، تحت درمان های کمکی از قبیل هورمون درمانی، شیمی درمانی و رادیوتراپی قرار گرفته بودند، بررسی شدند. گروه های رسپتوری به 8 دسته با ترکیبات مختلف، همینطور تعداد غدد لنفاوی درگیر و میزان آن به 4 دسته (عدم درگیری غدد لنفاوی، بین 3-1 غدد لنفاوی درگیر، بین 9-4 غدد لنفاوی درگیر و بیش از 9 غدد لنفاوی درگیر) تقسیم شدند. وضعیت رسپتوری این بیماران با استفاده از رگرسیون لجستیک بررسی و تحلیل گردید. در این تحقیق از نرم افزار آماری R برای بررسی و تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شده است.
    یافته ها
    میانگین (± انحراف معیار) سنی بیماران (47/11) ± 45/50 سال بود. بیش از نیمی از بیماران (933 نفر برابر 20/51%) با درگیری غده لنفاوی مواجه بوده اند. میزان فراوانی هر یک از 8 گروه وضعیت رسپتوری به ترتیب برابر (263 نفر) 43/14%، (222 نفر) 18/12%، (762 نفر) 82/41%، (138 نفر) %57/7، (40 نفر) 19/2%، (70 نفر) 84/3%، (11 نفر) 54/0% و (22 نفر) 20/1% است. گروه 3 از وضعیت رسپتورها (یعنی پیش آگهی های هم زمان استروژن مثبت و پروژسترون مثبت، HER2 منفی) دارای بیشترین فراوانی (762 نفر) 82/41% و گروه 7 (پیش آگهی هم زمان استروژن منفی، پروژسترون مثبت و HER2 مثبت) کمترین درصد فراوانی (11 نفر) 54/0% را در بین سایر گروه ها دارا می باشند. در بررسی اثر رسپتورها بر روی غدد لنفاوی، مقدار P- value برای رسپتورهای استروژن و HER2 به ترتیب 01/0 و 05/0 بدست آمد.
    نتیجه گیری
    این مطالعه نشان داد: 1) میان رسپتورهای استروژن و HER2 با درگیری غدد لنفاوی ارتباط وجود دارد و این رسپتورها بر درگیری غدد لنفاوی تاثیر گذارند. 2) وضعیت رسپتوری، زمانی که پیش آگهی های استروژن مثبت و پروژسترون مثبت و HER2 منفی به صورت هم زمان پدیدار گردند، بهترین وضعیت بقاء را در مقایسه با سایر گروه ها برای بیمار مبتلا به سرطان پستان پدید می آورند.
    کلید واژگان: وضعیت رسپتوری, درگیری غدد لنفاوی, تحلیل بقاء}
    Sheikhaliyan A. *, Tajvidi M., Atashgar K., Abdi P
    Introduction &
    Objective
    Breast cancer is known as the most common site-specific cancer as well as it is referred to as the second cause of mortality for women. Literature indicates that the most important prognostic factors are addressed by lymph node involvement, the activity of estrogen and progesterone receptors, tumor size, tumor grade, histologic type, and epidermal growth factor. Published researches address that these prognostic factors and the relationship between them are known as important indicators to assess the effectiveness of diagnosis of a treatment method and a treatment method influence of the breast cancer. However the published researches do not address analyzing the impact of the receptor status on lymph node involvement and the impact of the relationship between the prognostic factors on survival of patients with breast cancer. This study attempts to not only investigating the impact of the receptors on lymph node involvement, but also the survival of breast cancer patients considering simultaneously the receptor status and lymph node involvement prognostics, is analyzed.
    Materials and Methods
    In this study, 1822 patients diagnosed with breast cancer have been considered. These patients after treating in the period of 2007 till mid 2016 were cared under adjuvant therapy such as hormone therapy, chemotherapy and radiotherapy. In this study, receptor groups are defined in 8 categories based on different combinations, as well as the number of lymph nodes involvement are categorized in 4 branches (i.e. no lymph node involvement, between 1-3 lymph nodes involvement, between 4-9 lymph nodes involvement, and more than 9 lymph nodes involvement). Receptor statuses of these patients were analyzed using the logistic regression approach. In this research, the statistical software R has been used for data analysis.
    Results
    The age mean (± Standard deviation) of the patients were addressed by 50.45 (±11.47) years. Lymph node involvement was recognized for more than half of the patients (933 people i.e. 51.20%). The frequency of each 8 receptor groups were obtained as (263 individuals) 14.43%, (222 individuals) 12.18%, (762 individuals) 41.82%, (138 individuals) 7.57%, (40 individuals) 2.19%, (70 individuals) 3.84%, (11 individuals) 0.54%, (22 individuals) 1.20%, respectively. Group 3 of the receptor status (i.e. simultaneous prognostics of positive estrogen, positive progesterone, and negative HER2), addressed the highest percentage of (762 individuals) 41.82%, and Group 7 (i.e. simultaneous prognostics of negative estrogen, positive progesterone, and HER2-positive) addressed the lowest percentage of (11 individuals) 0.54% among the other groups. P-value is addressed by 0.01 and 0.05 for estrogen and HER2, respectively, when the impact of receptors on lymph nodes has been analyzed.
    Conclusions
    This study indicated that: 1) there exist relationship between estrogen receptors and Her2 with lymph node involvement, so that these receptors impact on involving the lymph nodes. 2) In the case that the prognostics of positive estrogen, positive progesterone, and negative Her2 occur simultaneously, the receptor status addresses the best condition of the survival for a patient with breast cancer compared to other groups.
    Keywords: Receptor Status, Lymph Node Involvement, Survival Analysis}
  • فرزاد ابراهیم زاده، جواد ناصریان*، ابراهیم حاجی زاده
    مقدمه
    تنگی مجدد عروق کرونر پس از استنت گذاری از نگرانی های مهم کاردیولوژیست هاست که می تواند موجب تکرار آنژیوپلاستی، جراحی پیوند بای پس عروق کرونر، انفارکتوس میوکارد و یا حتی مرگ شود. پژوهش حاضر با هدف تعیین عوامل جمعیت شناختی و بالینی موثر بر زمان بروز تنگی مجدد عروق کرونر در بیماران تحت آنژیوپلاستی شهر زنجان با استفاده از مدل رگرسیون کاکس انجام شد.
    روش کار
    در این مطالعه توصیفی-طولی، 421 بیمار که از فروردین 1388 تا خرداد 1390 جهت تعبیه استنت دارویی به بیمارستان آیت الله موسوی زنجان مراجعه کرده بودند از نظر مدت زمان بروز تنگی مجدد عروق کرونری پیگیری شدند. سپس متغیرهای جمعیت شناختی و سوابق بالینی موجود در پرونده در «فرم جمع آوری اطلاعات بیماران تحت آنژیوپلاستی» (Data Gatering Form of Patients’ Undergone Angioplasty) وارد گردید و برای آنالیز داده ها از رگرسیون کاکس و اس پی اس اس نسخه 21 استفاده شد.
    یافته ها
    در این مطالعه، میانه مدت زمان بروز تنگی مجدد عروق کرونر بیماران 736 روز و نرخ بروز تنگی مجدد 30/4% بوده است. نسبت مخاطره تنگی مجدد در افراد غیر شاغل 1/39برابر، افراد مصرف کننده مواد مخدر 1/75برابر، افراد دارای سابقه هیپرلیپیدمی 57/1 برابر و در افراد دارای سابقه بیماری های مزمن کلیوی 1/58برابر بیشتر از سایر بیماران بوده است (0/05> P).
    نتیجه گیری
    در این مطالعه مهمترین عوامل خطر تنگی مجدد عروق کرونر شامل غیر شاغل بودن، مصرف مواد مخدر، ابتلا به هیپرلیپیدمی و بیماری های مزمن کلیوی بوده اند. بنابراین، پیشنهاد می شود حتی الامکان از مواجهه بیماران با عوامل خطرزای نامبرده پیشگیری شود و در بیماران دارای عوامل خطر، پیگیری های دوره ای به طور مستمرتری انجام گیرد.
    کلید واژگان: تنگی مجدد عروق کرونر, آنژیوپلاستی, استنت دارویی, تحلیل بقاء, مدل رگرسیون کاکس}
    Farzad Ebrahinzadeh, Javad Nasseryan *, Ebrahim Hajizadeh
    Introduction
    Restenosis after stenting constitutes is one of the major concerns among cardiologists’ experts. This may lead to repetition of angioplasty, coronary artery bypass graft surgery, myocardial infarction, and even death. The present study, by using Cox's regression model aims at determine the demographic and clinical factors affecting time to incidence of cardiovascular restenosis in patients’ undergone angioplasty in Zanjan, Iran.
    Methods
    In this descriptive longitudinal study, 421 patients who visited Zanjan's Ayatollah Mousavi hospital for drug eluting stent implantation between April 2009 and June 2011 are scrutinized with respect to the time of the incidence of restenosis. Next, demographic variables and patient's clinical records are entered into “Data Gathering Form of Patients’ Undergone Angioplasty”. Data is analyzed using Cox's regression and SPSS 21.
    Results
    The mean time of restenosis incidence is 736 days and the rate of restenosis incidence is 30.4%. Hazard ratio of restenosis in unemployed patients is 1.39 times, in drug addicted patients 1.75 times, in patients with a history of hyperlipidemia 1.57 times, and in patients with chronic kidney disease is 1.58 times more than other patients (P
    Conclusions
    This study indicated that the most important factors leading to the incidence of restenosis are unemployment, drug addiction and abuse, suffering from hyperlipidemia, and chronic kidney diseases. Accordingly, it is highly recommended to prevent patients from above-mentioned risk factors and plan a periodic and continuous follow-up for patients with any of these factors.
    Keywords: Cardiovascular Restenosis, Angioplasty, Drug Eluting Stent, Survival Analysis, Cox's Regression Model}
  • حسین حسینی فرد، احمدرضا باغستانی، محمد جعفریان، محمد بیات، ساینا شمس زاده، علیرضا اکبرزاده باغبان *
    سابقه و هدف
    به منظور در نظر گرفتن ناهمگنی و وابستگی ایجاد شده بین واحدهای آزمایشی در مطالعات بقاء از مدل های شکنندگی استفاده می شود. برای برآورد پارامترها در مدل های شکنندگی روش های پارامتری و نیمه پارامتری در نظر گرفته می شود. در روش پارامتری برای شکنندگی و مخاطره پایه یک توزیع پارامتری در نظر می گیرند اما در روش نیمه پارامتری توزیعی برای تابع مخاطره پایه در نظر گرفته نمی شود و پارامترها توسط الگوریتم EM یا درست نمایی تاوانیده برآورد می گردد. هدف این مطالعه، مقایسه روش های برآورد پارامتری و نیمه پارامتری در مدل های شکنندگی است.
    مواد و روش ها
    تعداد 213 نفر از مجروحین جنگی درمان شده با ایمپلنت طی سال های 1379 تا 1389، وارد مطالعه شدند. مدل شکنندگی برای بررسی عوامل موثر بر بقاء ایمپلنت های کاشته شده در دهان بیماران برای داده ها برازش داده شد و برآورد پارامترها به سه روش پارامتری، نیمه پارامتری با الگوریتم EM و نیمه پارامتری با درست نمایی تاوانیده به دست آمد. برای مقایسه روش های برآورد از معیار AIC استفاده شد. هم چنین از پکیچ Frailtypack موجود در نرم افزار R ورژن 30301 برای برازش مدل های شکنندگی به داده ها استفاده شد.
    یافته ها
    برآورد نیمه پارامتریک پارامترها به روش درست نمایی تاوانیده در مقایسه با روش پارامتریک و نیمه پارامتریک با الگوریتم EM مقدار AIC کم تری داشت. ریسک فاکتورهای سیگار کشیدن و طول ایمپلنت رابطه معناداری (05/0>p) با بقاء ایمپلنت ها داشتند.
    نتیجه گیری
    در تحلیل بقاء استفاده از مدل های شکنندگی به منظور در نظر گرفتن وابستگی موجود بین زمان بقاء واحدهای آزمایشی منجر به نتایج معتبرتری می شود و برای برآورد پارامترها در مدل شکنندگی روش درست نمایی تاوانیده برازش بهتری برای داده ها دارد.
    کلید واژگان: تحلیل بقاء, مدل های آماری, الگوریتم بقاء, توابع درست نمایی, ایمپلنت های دندان}
    Hossein Hosseinifard, Ahmad Reza Baghestani, Mohammad Jafarian, Mohammad Bayat, Sayna Shamszadeh, Alireza Akbarzadeh Baghban*
    Introduction
    Frailty models were utilized in survival models to take into account created heterogeneity and dependence between experimental units. Parametric and semi-parametric methods are considered for estimation of parameters in frailty models. In parametric frailty models, to frailty and baseline hazard, a parametric distribution is assumed, while the distribution for baseline hazard function is not considered in semi-parametric methods. Besides, the parameters using EM algorithm or penalized likelihood are estimated in the mentioned methods. The purpose of this study is the comparison of parametric and semi-parametric methods in frailty models.
    Materials And Methods
    Two hundred thirteen of the warfare victims that treated with dental implants during 2000 to 2010 were enrolled in this study. In order to investigation effective factors in survival of the dental implants placement, frailty models are fitted. Parameters are estimated using the three methods, parametric approach, semi- parametric using EM algorithm and Semi parametric using penalized likelihood. Statistical analysis was carried out using Frailtypack package in R software version 3.3.1.
    Results
    Estimation of the semi parametric using penalized likelihood approach is contained a smaller magnitude of AIC as compared to parametric and semi-parametric approach of EM algorithm. Smoking and implant length are significant factors on survival implants (p
    Conclusion
    In survival analysis using frailty models made more valid results in order to consider depending between survival times of experimental units. The penalized likelihood method has a better fit in order to estimate parameters in the frailty models.
    Keywords: Survival Analysis, Statistical Models, Algorithms, Likelihood Functions, Dental Implants}
  • لیلا شاهمرادی، مصطفی لنگری زاده، غلامرضا پورمند، زیبا اقصایی فرد، علیرضا برهانی *
    هدف
    نارسایی کلیه از مشکلات پرهزینه جوامع انسانی به شمار می رود و استفاده از درمان های جایگزین در حوزه کلیه در جهان و ایران رو به افزایش می باشد. بقاء یکی از حوزه های پیش آگهی پزشکی است و داده کاوی فرایند کشف روابط و الگوهای مناسب در داده هاست که به عنوان روشی کارامد برای تحلیل بقاء شناخته می شود. هدف مطالعه حاضر، پیش بینی بقاء پیوند کلیه بیمار بر اساس متغیرهای پیش از پیوند کلیه می باشد.
    مواد و روش ها
    به منظور شناسایی عوامل موثر در پیش بینی بقاء پیوند از طریق پرسش نامه ای محقق ساخته، نیازسنجی اطلاعاتی از متخصصان به عمل آمد سپس با استفاده از اطلاعات حاصل از تجزیه و تحلیل پرسش نامه ها، چک لیستی تهیه و داده های 513 پرونده بیمار کلیوی از مرکز تحقیقات اورولوژی سینا، استخراج شد. در مرحله بعد با پیروی از متدلوژی CRISP به منظور تحلیل و داده کاوی از نرم افزار IBM SPSS Modeler 14.2 و الگوریتم C5.0 استفاده شد.
    یافته ها
    در این پژوهش متغیرهای شاخص توده بدنی، بیماری مرحله نهایی کلیه و مدت زمان دیالیز بیمار به عنوان موثرترین فاکتورهای دخیل در بقاء پیوند ارزیابی شدند و قوانین استخراج شده از مدل می توانند به عنوان الگویی برای پیش بینی بقاء پیوند کلیه پیش از عمل جراحی استفاده شوند. صحت مدل ایجاد شده، %96.77 تخمین زده شد.
    نتیجه گیری
    میزان بالای صحت مدل C5.0 نشان از قدرت پیش بینی بقاء آن دارد. در این مطالعه موثرترین فاکتورهای بقاء پیوند کلیه شناسایی شدند و با توجه به قوانین ایجاد شده برای یک نمونه جدید با ویژگی های مشخص، می توان به پیش بینی دوام پیوند بیمار بر اساس سال پرداخت
    کلید واژگان: داده کاوی, تحلیل بقاء, پیوند کلیه, پیش بینی, متدلوژی CRISP}
    Leila Shahmoradi, Mostafa Langarizadeh, Gholamreza Pourmand, Aghsaei Fard, Alireza Borhani *
    Introduction
    todays, kidney failure is one of the costly problems of human society and use of renal replacement therapy is increasing in the world and Iran. Survival analysis is one of the fields in medical prognosis and data mining is a process of discovering unknown relationship and is a useful pattern from data and is known as a highly efficient method in survival analysis. Conclusively, the purpose of this study is predicting the survival of the kidney transplant patient's according to variables before kidney transplant.
    Materials And Methods
    In order to identify important factors for predicting survival in kidney transplant, informative requirements assessment was done by using self-designed questionnaire. Then, obtained information from the analysis of questionnaire was reviewed and data from 513 medical record of kidney patient in Sina Urology Research Center was extracted. Ultimately, by applying CRISP methodology, data mining was done by IBM SPSS Modeler 14.2 and C.5 algorithm.
    Results
    In this study, BMI, ESRD and dialysis time were evaluated as the most effective factors in survival kidney transplant and extracted rules from the model can be used for predicting the survival of the transplanted kidney before the surgery. Accuracy rate of this model was estimated at 96.77%.
    Conclusion
    The high accuracy rate of C5.0 model shows the power of it in survival prediction. Furthermore, the most effective kidney transplant survival factors were identified and kidney transplanted survival of a new patient with distinctive features, can be predicted
    Keywords: Data Mining, Survival Analysis, Kidney Transplantation, Prediction, CRISP Methodology}
  • کریم آتشگر، آیه شیخ علیان*، اکبر بیگلریان
    زمینه و هدف
    تحلیل بقاء با استفاده از روش های آماری به عنوان یکی از اصلی ترین روش های تحلیل در تعیین شاخص های پیش آگهی مورد توجه محققین حوزه پزشکی قرار گرفته است. این مطالعه با هدف شناسایی مدل های مختلف انجام تحلیل بقای سرطان پستان توسط پژوهشگران مختلف انجام شده است.
    مواد و روش ها
    در این تحقیق انواع مدل های پارامتری، نیمه پارامتری و ناپارامتریک تحلیل بقای سرطان پستان که از سال-های 1363 تا 1395 منتشر شده، مورد توجه قرار گرفته است. همچنین میزان بقای بیماران در سال های مختلف از منابع معتبراستخراج شده تا بتوان افزایش میزان بقاء و پیشرفت آن را طی این سال ها مورد بررسی قرار داد. این مطالعه حاصل بررسی 39 مدل تحلیل بقاء برای بیماران سرطان پستان با استفاده از بیش از 70 مرجع علمی می باشد. این تحقیق شامل مدل های تحلیل پارامتریک، نیمه پارامتریک و ناپارامتریک بقاء بیماران مبتلا به سرطان پستان است.
    یافته ها
    پس از بررسی جامع 39 مدل مختلف تحلیل بقای سرطان پستان، مهمترین عوامل تاثیرگذار در مدل های تحلیل بقاء عبارتند از سن، درگیری غدد لنفاوی و تعداد آن، مرحله بیماری، درجه بدخیمی، اندازه تومور و هورمون درمانی که به وضعیت گیرنده های استروژن و پروژسترون بستگی دارد. این تحقیق نشان می دهد که تاثیر مدل های تحلیل بقاء بر فرآیندهای درمانی توسط محققین گزارش نشده است.
    نتیجه گیری
    بررسی جامع این تحقیق نشان می دهد که از میان مدل های موجود در ادبیات، نمی توان مدلی را به عنوان جامع-ترین و بهترین معرفی کرد. ولی می توان اظهار کرد که مدل کاکس، بهترین و متداول ترین روش برای تحلیل بقای بیماران به سرطان پستان است.
    کلید واژگان: تحلیل بقاء, مدل های پارامتریک, سرطان پستان}
    Atashgar K., Sheikhaliyan A.*, Biglarian A
    Introduction &
    Objective
    Survival analysis using statistical methods is known as the main method that is used by medical researchers to determine prognosis indicators. The objective is to identify and analyze different models of breast cancer survival introduced in literature.
    Materials and Methods
    In this study¡ a variety of models introduced in literature from 1984 to 2016 is considered. Furthermore the survival rates of studied patients addressed by different sources are investigated in this research. This investigation considers 40 breast cancer models by analyzing more than 70 scientific references. This research includes analysis of parametric¡ semi-parametric and nonparametric survival model types introduced for breast cancer patients.
    Results
    This comprehensive review of 40 different models of breast cancer survival addresses that the most important factors of the survival are age¡ lymph node and its number¡ the disease stage¡ malignity grade¡ tumor size and hormone therapy (where it depends on the status of estrogen and progesterone receptors). This comprehensive study addresses that impacts of survival analysis methods on treatment protocols have not been reported by researchers.
    Conclusions
    This comprehensive research indicates that the literature is not capable of providing the opportunity for one to select a comprehensive model among the models introduced by researchers. This research addresses that Cox approach is referred to as the best model approached by researchers to analyze breast cancer survival.
    Keywords: Survival Analysis, Parametric Models, Breast Cancer}
  • حمید شریفی، علی اکبر حقدوست
    مقدمه و اهداف
    یکی از مزایای تحلیل بقا مدیریت متغیرهای وابسته به زمان است. در این مطالعه مدل های وابسته و غیروابسته به زمان در برآورد اثر بیماری ها بر بقای گاوهای شیری ارزیابی گردید.
    روش کار
    در این مطالعه هم گروهی تاریخی 7067 گاو شکم اول و دوم از گاوداری های صنعتی استان تهران وارد شدند. دام ها از روز زایش تا زایش بعد یا حذف، پیگیری شدند و رخداد بیماری های مختلف، شکم زایش، فصل زایش و تولید شیر ثبت گردید. 5 مدل پارامتریک بر روی داده ها برازش گردید. در مدل 1 بیماری ها متغیرهای غیروابسته به زمان و در مدل 2 تا 5 بیماری ها متغیرهای وابسته به زمان تلقی شدند و با استفاده از مدل Lexis expansion هر دام در طول مطالعه به چندین مشاهده یک ماهه تقسیم شد. در مدل 2 فرض گردید که هر حیوانی که در یک ماه خاص به بیماری مبتلا می شود، تا انتهای دوره در معرض خطر است. مدل 3 عکس مدل 2 فرض گردید. در مدل 4 و 5 فرض شد که دام ها فقط در همان ماه در معرض خطر هستند، با این تفاوت که در مدل 4 فرض گردید که بیماری ها فقط می توانند یک بار اتفاق بیافتند، اما در مدل 5 رخداد بیماری ها در ماه های متعدد در مدل وارد شد.
    نتایج
    مقدار AIC در مدل 1 و 5 به ترتیب 10809 و 10366 و مقدار BIC به ترتیب 10926 و 10528 بود. بر طبق مقدار AIC، BIC و شکل نمودار Cox-Snell Residuals مدل 5 و با استفاده از توزیع گومپرتز به عنوان بهترین مدل شناخته شد.
    نتیجه گیری
    مقایسه مدل ها نشان داد که مدل های غیر وابسته به زمان اثر پارامترها را کم تر از حد واقعی بیان می کنند.
    کلید واژگان: تحلیل بقاء, مدل های وابسته و غیر وابسته به زمان, Lexis expansion, گاو شیری}
    H. Sharifi, Aa Haghdoost
    Background and Objectives
    Management of time-dependent variables is the advantages of survival analysis. This study compares time-dependent and -independent variables in survival analysis in culling of dairy cows.
    Methods
    In this historical cohort, 7067 dairy cows in the Province of Tehran were recruited. Cows were followed to the next calving or culling. Data on the occurrence of health disorders, calving season, parity, and milk production was obtained. Model 1 treated diseases as time-independent covariates. In models 2, up to 5 diseases were considered time-dependent covariates. For each observation, we split follow-up time in intervals each corresponding to a different lactation month using Lexis expansion of the original dataset. Model 2 assumed that an animal experienced a certain disease from the beginning of the occurrence of that disease by the end of the period. Model 3 assumed that cows were at risk from the begging of the study until the disease occurred (inverse of model 2). In models 4 and 5, an animal was assumed to experience a certain disease for 1 month if the disease occurred during this period. In Model 4 assumed diseases occurred only one time, and in model 5, multiple disease occurrences at different months were considered as different episodes.
    Results
    AIC in model 1 and 5 was 10809 and 10366; moreover, BIC was 10926 and 10528. According to this numbers and the shape of the Cox-Snell Residuals, model 5 with Gompertz distribution was the best model.
    Conclusion
    Models without time dependency tended to seriously underestimate the risk of a disease on culling.
    Keywords: Survival analysis, Time, dependent, time, independent models, Lexis expansion, Dairy cows}
  • اعظم صفار، مهدی رهگذر، فرهاد شاهی، اکبر بیگلریان*
    زمینه و هدف
    سرطان خون مربوط به بافت های خون ساز بدن است و سرطان خون حاد میلوئید (Acute Myeloid Leukemia-AML) یک نوع شایع و کشنده آن است. میزان بقای پس از تشخیص و عوامل موثر بر آن یکی از شاخص های مهم ارزیابی روش های درمانی است که مورد نظر پژوهش حاضر است.
    روش کار
    داده های این مطالعه گذشته نگر مربوط به بیماران AML بستری در بخش خون در بیمارستان ولیعصر2 (مجتمع بیمارستانی امام خمینی) از فروردین 1386 تا آخر شهریور1392 که در مجموع شامل 85 بیمار وارد مطالعه شدند و زمان مرگ به عنوان واقعه شکست برای آن ها در نظر گرفته شد. برای بررسی عوامل موثر بر بقای بیماران از روش کاپلان-میر و مدل مخاطره متناسب کاکس استفاده شد. کلیه محاسبات با نرم افزار SPSS21،SAS9.2 انجام شده و سطح معناداری 05/ 0 در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    از 85 بیمار بررسی شده، تعداد 46 نفر (1/ 54%) مرد بودند. میانگین سن در زمان تشخیص 3/ 41 سال و میانه زمان بقا 27/ 17 محاسبه شد و حادثه مرگ برای 53 نفر رخ داد. متغیرهای سن در زمان تشخیص، وضعیت تاهل، مصرف دخانیات، پیوند مغز استخوان، داشتن سابقه بیماری خاص، محل سکونت، مقاومت به درمان و متغیر فاکتورهای آزمایشگاهی همچون تعداد گلبول های سفید و گلبول های قرمز، متوسط هموگلوبین گلبولی، نمک، پتاسیم و کلسیم بر بقای این بیماران معنادار بودند.
    نتیجه گیری
    با توجه به اهمیت سرطان خون و به ویژه نوع حاد میلوئیک آن در مرگ و میر بیماران، تاکید بر متغیرهای سن در زمان تشخیص، وضعیت تاهل، مصرف دخانیات، پیوند مغز استخوان، داشتن سابقه بیماری خاص، محل سکونت و مقاومت به درمان و برخی فاکتورهای آزمایشگاهی، اهمیت زیادی در پیش آگهی مرگ بیماران خواهد داشت.
    کلید واژگان: تحلیل بقاء, مدل کاکس, سرطان خون حاد}
    Azam Saffar, Mehdi Rahgozar, Farhad Shahi, Akbar Biglarian*
    Background
    Blood cancer (leukemia) is the cancer of blood tissue and Acute Myeloid Leukemia (AML) is the third most prevalent type in Iran. Survival time after diagnosis and its risk factors are one of the most important indicators for assessing the treatment.
    Methods
    Data for this prospective study belong to Valiasr 2 (Imam Khomeini Hospital) AML patients during 2008-2013. A total of 85 patients were enrolled and death time was considered as failure event for them. Kaplan-Meier method and Cox proportional hazard model were used to identify the risk factors of patient’s survival. The SPSS v.21 and SAS v. 9.2 were used for analysis of data and α=0.05 was considered as significant level.
    Results
    Of 85 patients, 46 (54.1%) were male. The mean age at diagnosis time was 41.38 yr., and median survival time was 17.27, and 53 patients died. Age at diagnosis, marital status, smoking, bone marrow transplants, disease history, region, lodging and resistance to treatment, and some laboratory factors (such as the number of white blood cells and red blood cells, mean corpuscular hemoglobin, sodium, potassium and calcium) were significant on survival time of patients.
    Conclusion
    Because of the importance of leukemia, especially the role of AML type in mortality, an emphasis on age at diagnosis, marital status, smoking, bone marrow transplant, disease history, region and resistance to treatment and some laboratory factors are very important in the prognosis of death in patients.
    Keywords: Survival analysis, Cox model, Acute myeloid}
  • رضا علی اکبری خویی، عنایت الله بخشی، آزیتا آذرکیوان، اکبر بیگلریان *
    مقدمه

    تالاسمی ماژور یکی از بیماری های کم خونی شایع است که در صورت عدم تشخیص به موقع می تواند کشنده باشد. تحلیل بقاء مبتلایان به این بیماری می تواند راهکاری مناسب در تعیین و تشخیص عوامل خطر مرگ این بیماران باشد. هدف از این مطالعه، انتخاب بهترین مدل برای تعیین عوامل خطر مرگ مبتلایان به تالاسمی ماژور با استفاده از روش های رایج در تحلیل بقاء است.

    روش کار

    در این مطالعه گذشته نگر طولی از اطلاعات 296 بیمار مبتلا به تالاسمی ماژور استفاده شد که در طی سال های 1373 تا بهار سال 1392 به کلینیک ظفر در شهر تهران مراجعه کرده بودند. برای مقایسه مدل ها و انتخاب برترین مدل از ملاک اطلاع آکاییکه استفاده گردید. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار R نسخه 2-0-3 انجام و سطح معنی داری 1 /0 در نظر گرفته شد.

    یافته ها

    مقادیر ملاک اطلاع آکاییکه برای مدل های پارامتری وایبل، وایبل شکننده، لوگ نرمال، لوگ لجستیک، گمپرتز، گاما، مدل نیمه پارامتری کاکس به ترتیب برابر 56/ 27، 56/ 29، 73/ 18، 39/ 23، 26/26، 10/ 68، 73/ 24 محاسبه شدند. میانگین زمان بقاء برای مردان و زنان به ترتیب برابر 2/ 40 و 7/ 39 سال به دست آمد. مدل لوگ نرمال نشان داد، سن ابتلا، سن اولین تزریق دسفرال، سن شروع تزریق خون، زادگاه بیماران و تحصیلات مادر با بقاء بیماران رابطه معنی داری داشت. غیر از ارائه مقادیر اکایک یافته های پزشکی هم ارائه شود

    نتیجه گیری

    بر مبنای ملاک اطلاع آکاییکه مدل پارامتری لوگ-نرمال به عنوان مدل برتر مدل گاما نیز ضعیف ترین مدل در بین مدل های فوق ملاحظه بودند. لذا مدل پارامتری لوگ نرمال برای تحلیل بقاء بیماری تالاسمی ماژور انتخاب و پیشنهاد گردید.

    کلید واژگان: تحلیل بقاء, مدل های پارامتری و نیمه پارامتری, ملاک اطلاع آکاییکه, تالاسمی ماژور}
    R. Ali Akbari Khoei, E. Bakhshi, A. Azarkeivan, A. Biglarian
    Introduction

    Thalasemia Major is one of the most common anemia diseases that can be fatal if not promptly diagnosed. The survival analysis of these patients can be an appropriate strategy in determining risk factors for death in these patients. The purpose of this study was to choose the best model to determine the risk factors for death in patients with the thalasemia major using common methods in the survival analysis.

    Methods

    The data of this retrospective cohort study, with 296 patients with thalassemia major, was collected in 2004- 2013 in Zafar Clinic in Tehran. Akaicke information Criterion was used for comparison of the models and the choice 351of the best model. Data analysis was carried out with R3.0.2 software at the significant level of 0.1.

    Results

    The values of the Akaicke information criterion (AIC) for the parametric weibull, frailty weibull, log-normal, log-logistic, Gompertz, gamma and the semiparametric Cox were computed and found to be 27.56, 29.56, 18.73, 23.39, 26.26, 68.10, 24.73, respectively. The mean survival time for men and women were 40.2 and 39.7 years, respectively. The Log-normal model showed that age, age at the first desferal injection, onset of blood injection, the patient's birthplace, mother's education variables were significantly correlated with patient survival.

    Conclusion

    According to the values of AIC, the parametric log-normal model was chosen and suggested as the best model.

    Keywords: Survival analysis, Parametric, Semiparametric Models, Akaicke Information criterion, Thalassemia major}
  • رضا علی اکبر خویی، عنایت الله بخشی، آزیتا آذرکیوان، اکبر بیگلریان *
    زمینه و هدف

    شناسایی عوامل موثر در بقای کوتاه مدت و بلند مدت بیماران، یکی از دغدغه های مهم جامعه پزشکی می باشد. با تعیین عوامل خطر و نیز عوامل سلامت در یک بیماری می توان اطلاعات با ارزشی کسب نمود. در برخی از موارد، مانند وقتی که مشاهدات سانسور شده زیاد باشند، به کارگیری مدل های استاندارد بقاء برای تجزیه و تحلیل ممکن است باعث عدم دستیابی به برخی از اطلاعات شود. هدف این مطالعه به کارگیری مدل های شفایافته در تعیین عوامل خطر و نیز عوامل موثر بر سلامت بیماران مبتلا به تالاسمی ماژور می باشد.

    روش کار

    در این مطالعه گذشته نگر از اطلاعات 296 بیمار مبتلا به تالاسمی ماژور که در طی سال های 1373 تا بهار سال1392 به کلینیک ظفر در شهر تهران مراجعه کرده بودند؛ استفاده شد. مقایسه مقادیر ملاک اطلاع آکاییکه (Akaike) بین مدل ها برای تعیین بهترین مدل، مبنا قرار گرفت. تجزیه و تحلیل این داده ها با استفاده از نرم افزارهای Stata نسخه 12 و R نسخه 2-0-3 انجام شد.

    یافته ها

    میانگین سن بیماران 1/29 سال با انحراف معیار 47/0 سال بود. 153 نفر از بیماران (7/51%) زن بودند. کمترین مقدار ملاک آکاییکه برای مدل شفایافته ناآمیخته لوگ - نرمال با تابع ربط لجیت به دست آمد.

    نتیجه گیری

    با توجه به نتایج، مدل شفایافته ناآمیخته لوگ- نرمال به عنوان بهترین مدل برای تعیین عوامل خطر بیماری تالاسمی ماژور انتخاب می شود.

    کلید واژگان: مدل های شفایافته, تحلیل بقاء, تالاسمی ماژور}
    Reza Ali Akbari Khoei, Enayatollah Bakhshi, Azita Azarkeivan, Akbar Biglarian
    Background

    Identification of the factors influencing short term and long term survival for patients is one of the important concerns in medical society. With determining the risk factors and also health factors of a disease, valuable information can be obtained. In some cases, such as high rate of censoring, the use of standard survival models for analysis may cause to loss in some of information. The purpose of this study was to apply the cure models in identifying the risk and health factors of patients’ thalassemia major.

    Methods

    The data of this historical cohort study with 296 patients with thalassemia major, were gathered during 1994- 2013 in Zafar Clinic in Tehran. Cure models were used for survival analysis of these patients and determination of its risk factors. Data were analyzed using Stata v.12 and R3.0.2 software.

    Results

    Mean (±SD) of patients’ age was 29.11 ± 0.47year. Of the patients, 51.7% were women.. The minimum value of Akaike information criterion was for cure non mixture log – normal model with logit link function.

    Conclusion

    According to the results, the cure non mixture log – normal models is chosen as the best model for identification the risk factors of thalassemia major disease.

    Keywords: Cure models, Survival analysis, Thalassemia major}
  • زهرا شایان، سید محمدتقی آیت اللهی، نجف زارع*، فریبا مرادی
    مقدمه
    در سال های اخیر، مطالعه فواصل تولد یکی از مهم ترین تعیین کننده های سطوح باروری در جوامع بوده که با میزان باروری و رشد جمعیت ارتباط دارد.
    هدف
    هدف از انجام این مطالعه در ابتدا به کاربردن تحلیل بقاء برای مدل بندی فاصله اولین تولد و سپس تعیین فاکتورهای موثر بر این فاصله است.
    مواد و روش ها
    در یک نمونه گیری چندمرحله ای تاریخچه باروری 858 زن در نواحی روستایی شهرستان شیراز در سال 1387 جمع آوری گردید. با استفاده از مدل رگرسیونی کاکس و روش های پارامتری، فاکتورهای موثر بر فاصله اولین تولد مورد بررسی قرار گرفت. باقی مانده های کاکس- اسنل، آماره نسبت درست نمایی و معیار اطلاع آکائیک برای ارزیابی بهترین برازش مدل پارامتری به داده ها بکار گرفته شد.
    نتایج
    در بین متغیرهای توضیحی، سن ازدواج، سطح سواد زنان و وضعیت قاعدگی بیشترین اثرات معنی دار (0/01>p) بر طول مدت فاصله تولد بعد از ازدواج داشته است.
    نتیجه گیری
    نتایج نشان داد که مدل های پارامتری مناسب، ابزار سودمندی برای مدل بندی فاصله اولین تولد می باشد؛ واقعیتی که در تحقیقات کمتر به آن توجه شده است.
    کلید واژگان: فاصله اولین تولد, تحلیل بقاء, مدل های پارامتری}
    Zahra Shayan, Seyyed Mohammad Taghi Ayatollahi, Najaf Zare, Fariba Moradi
    Background
    In recent years, the study of birth intervals has been a main determinant of the levels of fertility in the populations, as it is associated with rates of fertility and population growth.
    Objective
    The purpose of this study was to firstly apply survival analysis for modeling of first birth interval and secondly to explore its determinants.
    Materials And Methods
    In a cross sectional study, the fertility history of 858 women was collected in rural areas of Shiraz (southern Iran) in 2008. We used the survival analysis such as cox regression and alternative parametric models to evaluate the prognostic factors of first birth interval.
    Results
    Among the explanatory variables of interest, age at marriage, level of women''s education, and menstrual status had highly significant effects on the duration of birth interval after marriage (p<0.01).
    Conclusion
    It is concluded that the suitable parametric models would be a useful tool for fitting to first birth interval, the fact that has been less paid attention to in researches
    Keywords: First birth interval, Survival analysis, Parametric models}
  • مرتضی سدهی*، فیروز امانی، فاطمه مومنی دهقی
    مقدمه
    در تحلیل داده های بقاء استفاده از روش های معمول در آمار کلاسیک نیازمند یک سری مفروضات اولیه برای داده ها است. شبکه های عصبی مصنوعی از روش های نوین مدل سازی و پیش بینی هستند که در مواقعی که روش های کلاسیک به خاطر محدودیت هایشان قابل استفاده نیستند، کاربرد دارند. هدف از این مطالعه، پیش بینی وضعیت بقای بیماران مبتلا به سرطان پستان با استفاده از مدل های شبکه عصبی و مقایسه آن با مدل رگرسیون کاکس می باشد.
    روش پژوهش: داده های مطالعه شامل 161 مورد از بیماران مبتلا به سرطان پستان در استان اردبیل بود که طی سال های 1382 تا 1387 تشخیص سرطان در آن ها صورت گرفته بود و به صورت هم گروه تاریخی بررسی شدند. از 9/68 درصد داده ها برای برازش مدل ها و 1/31 درصد داده ها برای اعتبار سنجی مدل ها استفاده شد. مدل های مختلف شبکه عصبی مصنوعی و رگرسیون کاکس به منظور پیش بینی وضعیت بقای بیماران به داده ها برازش گردید. معیارهای صحت پیش بینی و سطح زیر منحنی مشخصه عملکرد برای مقایسه مدل ها استفاده گردید.
    یافته ها
    در بین مدل های شبکه عصبی، مدل های با الگوریتم آموزش SCG، OSS و LM به ترتیب با صحت پیش بینی 94، 90 و 78 درصد برای داده های اعتبارسنجی، بیشترین کارایی را داشتند. سطح زیر منحنی مشخصه عملکرد برای مدل های مذکور به ترتیب 991/0، 972/0 و 837/0 و برای مدل رگرسیون کاکس 869/0 به دست آمد.
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه نشان داد در صورت انتخاب معماری و الگوریتم آموزش مناسب برای مدل شبکه عصبی مصنوعی، این مدل در مقایسه با مدل رگرسیون کاکس کارایی بیشتری برای پیش بینی وضعیت بقای بیماران مبتلا به سرطان پستان دارد.
    کلید واژگان: تحلیل بقاء, رگرسیون کاکس, سرطان پستان, شبکه عصبی مصنوعی}
    Morteza Sedehi*, Firouz Amani, Fatemeh Momeni Dehaghi
    Introduction
    In analyzing survival data using conventional methods of classical statistics requires some basic assumptions for data. Artificial neural networks as a modern modeling method can be used in situations where classic models have restricted application because their assumptions are not met. This study is compared survival of patients with breast cancer using artificial neural network and Cox regression models.
    Methods
    This historical cohort study, include data from 161 patients with breast cancer in Ardabil province in the years 2002-2007 were diagnosed as having cancer. 68.9% of data dividing as training data set and 31.1% of data dividing as validation data set. Artificial neural networks and Cox regression models are fitted to data. Predictive accuracy and area under ROC used to compare models.
    Results
    Between neural network models, models with SCG, OSS and LM learning algorithms with predictive accuracy of 94, 90 and 78 percent for validation data, had the highest efficiency respectively. Areas under ROC for these models are 0.991, 0.972 and 0.837 respectively and 0.869 for Cox regression model.
    Conclusion
    This study shaw that if suitable architecture and algorithms are selected for artificial neural network model, this model will be more efficient than the Cox regression model to predict the survival situation of patients with breast cancer.
    Keywords: Artificial neural networks, Breast cancer, Cox regression model, Survival analysis}
  • سمیه قربانی قلی آباد، جمشید یزدانی چراتی*، قاسم جان بابایی، بیژن شعبان خانی
    سابقه و هدف

    سرطان معده یکی از شایع ترین سرطان ها در دنیا است و استان مازندران به عنوان یکی از مناطق با بروز بالای سرطان معده در ایران شناخته شده است. مطالعه حاضر به بررسی میزان بقاء و عوامل موثر بر بقای بیماران مبتلا به سرطان معده که در کلینیک طوبی شهرستان ساری تحت مداوا قرار گرفته اند پرداخته است.

    مواد و روش ها

    اطلاعات این مطالعه گذشته نگر از طریق مرکز ثبت سرطان کلینیک طوبی شهرستان ساری که زیر نظر دانشگاه علوم پزشکی مازندران قرار دارد، جمع آوری شد. در این تحقیق، اطلاعات 430 بیمار مبتلا به سرطان معده به همراه مشخصه های فردی به مطالعه وارد شدند و برای یک دوره 5 ساله از آبان ماه 1386 لغایت آذرماه 1391 مورد پیگیری قرار گرفتند. میزان بقای روی هم رفته با استفاده از روش ناپارامتری کاپلان مایر تعیین شد و از تحلیل یک متغیره آزمون لگ رنک برای تعیین عوامل موثر بر بقای بیماران استفاده گردید.

    یافته ها

    8/68 درصد از بیماران مرد و بقیه (2/31 درصد) زن بودند و میانگین سن در بیماران مرد 98/65 سال و در زنان 12/61 سال بود. میانگین و میانه بقای این بیماران به ترتیب 82/27 ماه و 19 ماه به دست آمد و میزان بقای یک، دو، سه، چهار و پنج ساله این بیماران به ترتیب 64/0، 44/0، 34/0، 28/0 و 19/0 به دست آمد. در تحلیل یک متغیره، سن در زمان تشخیص سرطان (00/0p=)، درجه تمایز یافتگی تومور (03/0p=)، متاستاز بیماری (00/0p=)، مرحله پیشرفت سرطان (00/0p=)، نوع درمان انجام شده برای بیمار (00/0p=)، نوع هیستوپاتولوژی (01/0p=) و محل زندگی (00/0p=) به عنوان فاکتورهای تشخیصی موثر شناسایی شدند.

    استنتاج

    میزان بقای 5 ساله بیماران مبتلا به سرطان معده در شهرستان ساری پایین است، که مراجعه دیرهنگام و تاخیر در تشخیص می تواند از دلایل موجود باشد و تلاش برای تشخیص زودتر و به کارگیری روش های غربالگری می تواند بقای این بیماران را بهبود بخشد.

    کلید واژگان: سرطان معده, تحلیل بقاء, روش کاپلان مایر, تحلیل یک متغیره, آزمون لگ رنک}
    Somayeh Ghorbani Gholiabad, Jamshid Yazdani Cherati, Ghasem Jan Babai, Bijan Shabankhani

    Background and

    Purpose

    Gastric cancer is one of the most common cancers in the world and Mazandaran province is known as one of the areas with high incidence of gastric cancer in Iran. This study examined the survival rates and factors affecting survival of patients with gastric cancer treated in Touba Clinic of Sari.

    Materials And Methods

    In this retrospective study the information of 430 patients with gastric cancer were studied. They were followed up for a 5-year period from November 2007 until December 2012. The overall survival rates were determined using nonparametric method of Kaplan - Meier and univariate analysis, and log rank test was used to determine the factors affecting the survival rates of the patients.

    Results

    Among the patients 68.8% were male and 31.2% were female. The mean age of male patients was 65.98 years and in female it was 61.12 years. The mean and median survival rates of these patients were 27.82 months and 19 months, respectively. The survival rate of the studied population in one, two, three, four and five years were 0.64, 0.44, 0.34, 0.28 and 0.19, respectively. Univariate analysis identified age at diagnosis (p= 0.001), degree of differentiation of tumor (p= 0.031), metastasis of disease (p= 0.000), tumor stage (p= 0.000), type of treatment for the patient (p= 0.000), histopathology type (p= 0.013), and location (p= 0.009) as effective diagnostic factors.

    Conclusion

    Five-year survival rate of patients with gastric cancer is low in Sari. Late referred and delayed diagnosis could be the reasons, therefore, early detection and screening methods are of great importance in improving the survival rate in these patients

    Keywords: Gastric cancer, survival analysis, Kaplan, Meier, univariate analysis, log, rank test}
  • علی اصغر اخلاقی، مصطفی حسینی، محمود محمودی، منصور شمسی پور، ایرج نجفی
    مقدمه و اهداف
    دیالیز صفاقی یکی از شایع ترین روش های دیالیز است که در بیماران مبتلا به بیماری نارسایی کلیه انجام می شود. اغلب مطالعات عوامل موثر بر بقا را با استفاده از آزمون لگ- رتبه ای و روش کاکس بررسی کرده اند. در این مطالعه امکان استفاده از مدل شفایافته در تحلیل بقا این بیماران را بررسی کرده، و کارایی مدل های بقا شفایافته آمیخته وایبل، گاما، لگ نرمال و لجستیک مقایسه می شود.
    روش کار
    تعداد 433 بیمار از بیمارستان های شفا و شریعتی که طی سال های 1376 لغایت 1388، به صورت همگروهی گذشته نگر وارد مطالعه شدند. اثر متغیر های جنس، سن، مرکز درمانی، کلسترول، LDL، HDL، تری گلیسرید، آلبومین، هموگلوبین، کراتینین، FBS، کلسیم و فسفر بررسی شد. از نرم افزارSTATA (11.0) و زیربرنامه CUREREGR جهت تحلیل استفاده شد.
    نتایج
    شاخص آکائیک برای مدل وایبل برای تمام متغیرها کمتر از سایر مدل ها می باشد. در مدل چند متغیره، سن و آلبومین روی بقا بلند مدت بیماران اثر معنی داری داشتند (01/0>P). اثر تری گلیسرید روی بقای بلند مدت در مرز معنی داری قرار داشت (065/0=P). همچنین اثرHDL، FBS و کلسیم روی بقاء کوتاه مدت معنی دار بود (01/0>P). ولی LDL در مرز معنی داری قرار داشت (088/0=P).
    نتیجه گیری
    مدل های شفایافته می تواند در شرایط مناسب برای تحلیل بقا بیماران دیالیزی به کار روند و بقای بلند مدت بیماران را از بقای کوتاه مدت جدا کنند. این ابزار آماری می تواند تفسیر ظریف تر و دقیق تر از آنچه که در داده های بقا وجود دارد، ارائه کند.
    کلید واژگان: مدل های بقای شفایافته آمیخته, دیالیز صفاقی سرپایی مداوم, تحلیل بقاء, نسبت شفایافتگی}
    Aa Akhlaghi, M. Hosseini, M. Mahmoodi, M. Shamsipour, E. Najafi
    Background and Objectives
    Peritoneal dialysis is one of the most common types of dialysis in patients with renal failure. However multivariate analysis such as log- rank test and Cox have usually used to evaluate association of risk factors in survival of this group of patients, the aim of this study was to perform of Weibull, Gamma, Lognormal and Logistic Mixture cure models in survival analysis of these patients.
    Methods
    Data of 433 patients undergoing CAPD who registered in two centers in Tehran, Iran between 1997 to 2009 were used in this analysis. We investigated center, gender, age, cholesterol, Low Density Lipoprotein (LDL), High density lipoprotein (HDL), triglyceride, albumin, hemoglobin, creatinine, Fasting Blood Sugar (FBS), calcium and phosphorous as variables effect with Kaplan-Meier and cure model. CUREREGR module was used for survival analysis.
    Results
    Comparison of AIC (Akaike Information Criterion) of Weibull, Gama, Lognormal and Logistic Mixture cure models showed that Weibull distribution AIC is lower for almost all variables than other distributions. Weibull distribution has better fitness for data than others. In the multivariate Weibull model, age and albumin variables had significant effect on long-term survival of patients (P<0.01). Triglycerides effect on long-term survival had borderline (P = 0.065). Also HDL, FBS and calcium were significant on short term survival (P<0.01) but significance of LDL was borderline (P=0.088).
    Conclusion
    Cure models have the ability to analyze dialysis patient's survival data and can differentiate long-term survival from short- term survival. The interpretation of survival data with these statistical models could be more accurate and would help to make better prediction for patients by health care professionals.
    Keywords: Mixture cure models, CAPD, Survival analysis, Cure fraction}
  • علیرضا سلطانیان، حسین محجوب، سمیرا گودرزی، ایرج نبی پور، مسعود جمالی
    مقدمه و هدف
    امروزه، بیماری سکته قلبی حاد یکی از علل اصلی مرگ و میر در جوامع بشری است.سکته قلبی علاوه بر ناتوان کردن بیماران، هزینه های سنگینی را به جوامع وارد می سازد. با توجه به نقش برخی متغیرها در روند بیماری در این مطالعه سعی شده است میزان بقای بیماران و برخی عوامل موثر بر آن در بندر بوشهر که میزان سکته قلبی نسبتا بالایی دارد مورد بررسی قرار گیرد.
    روش کار
    در این مطالعه که بصورت همگروهی گذشته نگر انجام شد، 197 بیمار که با تشخیص سکته قلبی حاد طی سالهای 1380-1376 به بیمارستانهای بندر بوشهر مراجعه کرده و بستری شده بودند، مورد بررسی قرار گرفتند. افرادی وارد مطالعه شدند که ساکن بندر بوشهر بوده و برای اولین بار سکته قلبی حاد کرده بودند. ضمن بررسی مدت زمان بقاء طی 5 سال بعد از اولین سکته قلبی، تاثیر عواملی مانند سن بیمار هنگام بروز سکته، جنس و زمان وقوع سکته در طی شبانه روز، فشارخون سیستولیک و دیاستولیک، کلسترل سرم تام، LDL و HDL آنان مورد مطالعه قرار گرفت.
    نتایج
    متوسط زمان بقای بیماران طی 5 سال بعد از اولین سکته قلبی حدود 7/53 ماه (5/53 ماه برای مردان و 4/54 ماه برای زنان؛ P>0.05) بدست آمد. از بین عواملی مانند جنس،سن، میزان کلسترل سرم، LDL، HDL، فشارخون سیستولیک و دیاستولیک بیمار در هنگام بروز اولین سکته قلبی وهمچنین زمان وقوع سکته در طول شبانه روز، تنها اثر سن بیمار در هنگام وقوع سکته بر روی زمان بقای بیماران تاثیر مثبت داشت(018/0P=). این مطالعه نشان داد که موارد مرگ ومیر اتفاق افتاده در پذیرش های بیمارستانی بندر بوشهر با علت سکته قلبی در یک ماه تقریبا برابر با یک درصد(0007/0SE=) و در طی یکسال و 5 سال به ترتیب 6/8 درصد(0056/0SE=) و 7/13 درصد(0084/0SE=) می باشد.طبق الگوی فصلی سکته قلبی، بیشترین میزان وقوع سکته به ترتیب درفصلهای پاییز و تابستان اتفاق افتاده و اکثر سکته های قلبی در ساعات اولیه صبح بوده است.
    نتیجه نهایی: میزان بقاء 5 ساله در بیماران مورد بررسی برابر 3/86% بود که نسبت به سایر مطالعات داخلی و خارجی بیشتر می باشد. میزان بقای مردان بعد از وقوع اولین سکته قلبی در مقایسه با زنان تفاوت معنی داری نداشت.
    کلید واژگان: انفارکتوس قلبی, تحلیل بقاء, مرگ و میر}
    A.R. Soltanian, H. Mahjub, S. Goudarzi, I. Nabi, Pour, M. Jamali
    Introduction &
    Objective
    Myocardial infarction (MI) is one of the most important causes of mortality in human communities today. MI can disable patients, and moreover it imposes financial burden on society. Therefore, regarding to the effect of some variables in the trend of the disease, we tried to determine a 5 year survival rate for patients with MI and assess the effect of some factors on it in Bushehr port.
    Materials and Methods
    In this retrospective cohort study, 197 patients suffering from myocardial infarction for the first time and admitted in Bushehr hospitals during "1997-2001" were evaluated. The patients were followed up for 5 years and the relationship between their survival rate and factors such as patient's age at the time of MI, their sex and what time MI happened was evaluated.
    Results
    The mean 5 year survival time for the patients after the first myocardial infarction was approximately 53.7 months (53.5 for men, 54.4 for women; p>0.05). In this study, only age of the patients had a significant relationship with their survival rate (P=0.018). The study showed that mortality rate in hospitalized patients in the first 28 days, one year and 5 years after myocardial infarction were 1%, 8.6% and 13.7% respectively. MI in Bushehr port mostly occurred in fall and summer respectively. The study indicated that MI mostly happened in the early morning
    Conclusion
    In this study, the 5 year survival rate of patients (86.3%) was higher than that of patients in other studies.
    Keywords: Myocardial Infarction, Mortality, Survival Analysis}
  • اکبر بیگلریان، ابراهیم حاجی زاده، محمودرضا گوهری، رضا خدابخشی
    مقدمه
    با توجه به روند رو به رشد میزان ابتلا به سرطان معده در ایران و تغییرات الگوی ظهور از مناطق دیستال معده به پروگزیمال، میزان مرگ و میر ناشی از سرطان معده طی چند دهه اخیر رو به افزایش بوده است. سرطان معده دومین علت مرگ و میر ناشی از سرطان در سراسر دنیا شناخته شده است. تغییر روش زندگی و عادت غذایی نیز در الگوی بیماری مؤثر است. در این مطالعه ضمن بررسی همه گیرشناختی، نحوه ی توزیع بیماری و عوامل تاثیرگذار (پروگنوستیک) در مرگ و میر و نیز طول عمر بیماران آدنوکارسینوم معده که در سال های 1375 لغایت 1382 به بیمارستان شهید فیاض بخش تهران مراجعه کرده اند، تحت بررسی قرار می گیرد.
    مواد و روش کار
    طی سالهای 1375 لغایت 1382، تعداد یکصد بیمار مراجعه کننده با تشخیص قطعی سرطان معده در بیمارستان شهید فیاض بخش تهران به صورت آینده نگر تاریخی تحت بررسی و آنالیز قرار گرفتند. اثر متغیرهای فردی مانند سن و جنس و متغیرهای مرحله ی بیماری, محل درگیری، نوع درمان, هیستولوژی بیماری, وجود متاستاز کبدی بر طول عمر بیماران مورد ارزیابی قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش کاپلان-مایر، مدل مخاطرات متناسب کاکس و برآوردگر برسلو استفاده شد. برای انجام تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS13 و سطح معنی داری 0.05= استفاده شد.
    یافته ها
    73 درصد از بیماران مرد و بقیه (26 درصد) زن بودند و میانگین سن در بیماران مرد 63.3 سال و در زنان 61.7 سال بود. در 31 درصد از موارد، تومورها در منطقه ی کاردیا تظاهر کرده اند و در 20 درصد موارد در ناحیه ی آنتر بوده است. در مجموع بیش از نیمی از موارد تومورها در منطقه ی پروگزیمال معده گزارش شده است. متاستاز به کبد در 25 درصد و انتشار به پریتونال در 13 درصد از موارد گزارش شده است. تنها 9 بیمار در مرحله ی ابتدایی مراجعه نموده و 54 درصد بیماران در مرحله ی با گسترش موضعی و 37 درصد در مرحله ی متاستاتیک بوده اند. گزارش های پاتولوژیک در 32 درصد موارد نوع روده ای بوده و در 45 درصد موارد نوع منتشره گزارش شده بود. بین جنس و هیستولوژی بیماران ارتباط معنی داری پیدا نشد (0.167P=). میانه طول عمر بیماران در کل 14.2 ماه و میزان بقاء 7ساله آنها برابر 17.2% گردید. میانه طول عمر برای بیماران با مرحله ی گسترش موضعی و متاستاتیک به ترتیب: 18.2 و 8.3 ماه؛ برای بیمارانی که جراحی داشته اند برابر 17.7 ماه و بیمارانی که از جراحی استفاده نکردند برابر 14.2 ماه؛ برای افرادیکه هیستولوژی بیماری آنها روده ای بود 14.2 ماه و برای آنهایی که منتشره بود برابر 13.2 ماه بدست آمد. مدل مخاطرات متناسب کاکس نشان داد که مرحله ی بیماری (0.01>p) و سن (0.04 P=) با طول عمر بیماران ارتباط معنی داری داشته اند.
    نتیجه گیری
    بیشتر بیماران در مرحله ی با گسترش موضعی یا متاستاتیک تشخیص داده شده اند. به نظر می رسد یکی از دلایل میزان بقاء پایین اینگونه بیماران، مشاوره ی پزشکی دیرهنگام و تاخیر در تشخیص باشد. لذا انجام آزمایشات دوره ای، بکارگیری تبلیغات رسانه ای برای آموزش همگانی درباره ی تشخیص و علایم خطر اولیه بیماری لازم است.
    کلید واژگان: تحلیل بقاء, مدل مخاطرات متناسب, سرطان معده}
  • سعدالله شمس الدینی، علیرضا فکری، ایرج اسفندیارپور، سیمین سریزدی، زهرا رهنما، سودابه زندی، علی قربانی، فرهاد افشار
    در این پژوهش سیر ماندگاری و میزان بروز مخاطره در بیماران مبتلا به پمفیگوس طی 12 سال تعیین گردیده است. به این منظور 55 بیمار از بین بیمارانی که دارای پرونده ابتلاء به پمفیگوس بوده و طی سال های 1379-1368 در بخش پوست بیمارستان شماره 1 دانشگاه علوم پزشکی کرمان بستری شده و یا به طور سرپایی درمان شده اند، مورد مطالعه و پی گیری قرار گرفت و ماندگاری بیماران تا 12 سال بعد از رسیدن به تشخیص قطعی تعیین شده است. اثر متغیرهای سن، جنس، نوع پمفیگوس و روش درمان با فرض همگنی سطوح هر متغیر، برماندگاری بیماران تعیین و مورد سنجش قرار گرفت. بدین منظور فرمول -i}(t) exp {oht(x) = h انتخاب گردید که) o=(hazardoh مخاطره پایه در لحظه صفر و (hazard t)=ht مخاطرات پیش آمده بعدی در زمان و لحظه t است (تابع و متغیر) و نمایانگر ضریب رگرسیون بوده و می تواند اعداد متعددی از متغیرهای مختلفی چون سن، جنس، نوع پمفیگوس و روش درمان و غیره را قبول نماید. نتایج بدست آمده نشان داد که گروه های سنی بالاتر نسبت به گروه های سنی پایین تر و زنان در مقایسه با مردان، در 8 سال اول زندگی پس از حصول تشخیص ونیز ابتلای به پمفیگوس نوع وولگاریس و وژتان در مقایسه بانوع فولیاسه و اریتماتو و مبادرت به درمان توام درمقایسه با درمان تک دارویی (کورتیکواستروئید) از بقاء کمتری برخوردار بوده اند. سایر متغیرها مانند شغل و محل زندگی فرد بر تابع ماندگاری مؤثر شناخته نشدند.
    کلید واژگان: بقاء بیماران, بیماری پمفیگوس, تحلیل بقاء, پیش بینی طول عمر}
    Shamsadini S., Fekri Ar, Esfandiyar Pour I., Saryazdi S., Rahnama Z., Zandi S., Ghorbani A., Afshar F
    The incidence of survival analysis and hazard rates in 55 patients with the pemphigus have been determined for a period of 12 years from 1989- 2000. The effect of pemphigus type, sex, age and the method of treatment were evaluated separately. For this equation ht(x)=ho(t) exp {?? i Xi} was chosen in which ho is the baseline hazard in zero time, ht is hazard happened later (in time t),? is regression coefficient and X can be age, sex, pemphigus type and method of treatment. Results of this study revealed that the upper age groups had relatively smaller survival chance than those of lower age groups, and women less than men. The first 8 years after pemphigus diagnosis, patients with vulgaris and vogtan type as compared with foliaceae and etythmatous had also less survival chance, so was combined therapy compared with single therapy (Corticosteroides). Other parameters like job type and place of living had no apparent effect.
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال