جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "دافنیا مگنا" در نشریات گروه "پزشکی"
-
سابقه و هدف
نانوذرات در صنایع مختلف مانند صنایع الکترونیک، بهداشتی، دارویی، آرایشی و فرایندهای زیست محیطی مورد استفاده قرار می گیرند. بنابراین ارزیابی سمیت آن ها در محیط های آبی لازم به نظر می رسد.
مواد و روش ها:
در این مطالعه تجربی، سمیت حاد 6 نوع نانوذره پرمصرف تولیدی در ایران (SiO2, Fe2O3, Al2O3, TiO2, ZnO, MgO) با استفاده از تست سمیت حاد برروی دافنیا مگنا، مطابق روش US-EPA با غلظت های مختلف و در زمان های متعدد مورد بررسی قرار گرفتند. غلظت کشنده 50 درصد (LC50) در فاصله اطمینان 95 درصد براساس روش سازمان حفاظت محیط زیست امریکا و استفاده از برنامه تجزیه و تحلیل Probit محاسبه شد.
یافته ها:
نتایج به دست آمده نشان داد که بالاترین و کم ترین غلظت کشنده 50 درصد (LC50) برای 6 نانوذره مورد مطالعه به ترتیب Al2O3> Fe2O3> SIO2> TiO2> MgO> ZnO بود. نانوذرات ZnO بالاترین میزان سمیت حاد و Al2O3 کم ترین میزان سمیت حاد در بین نانوذرات ساخته شده ایرانی مطالعه شده بر روی دافنیا مگنا داشتند. در این مطالعه اثر تغییرات مورفولوژیکی در دستگاه گوارش دافنیا مگنا در 96 ساعت قرار گرفتن در معرض تماس مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که نانوذرات باعث تغییر مورفولوژیکی در دستگاه گوارش آن ها شده است.
استنتاجبا توجه به این که در مطالعه ما تمامی ویژگی های نانوذرات مورد بررسی، با سایر مطالعات یکسان بود، می توان نتیجه گرفت که از بین پارامترهای مختلف تاثیرگذار بر میزان سمیت نانوذرات، ترکیب شیمیایی و خلوص نانوذرات مهم ترین عواملی هستند که می توانند بر سمیت نانوذرات بررسی شده بر روی دافنیا مگنا تاثیرگذار باشند.
کلید واژگان: نانو ذرات, سمیت حاد, سنجش زیستی, دافنیا مگناBackground and purposeNanoparticles (NPs) are used in different industries, including electronics, pharmaceuticals, cosmetics, healthcare, and environmental processes. Therefore, it is necessary to evaluate their toxicity in the aquatic environment.
Materials and methodsThe acute toxicity of six different kinds of nano-sized particulates (SiO2, Fe2O3, Al2O3, TiO2, ZnO, and MgO) to Daphnia Magna were evaluated using the acute toxicity test, according to the U.S EPA method at various exposure times in different concentrations. The LC50 values and their corresponding 95% confidence intervals were calculated using the EPA Probit analysis program.
ResultsThe highest to lowest LC50 of mortality of the NPs studied were as follows: Al2O3>Fe2O3>SIO2>TiO2>MgO>ZnO. At 96 hours of exposure time, NPs caused morphological change in the gut tract of D. Magna.
ConclusionIn this study, all physiochemical properties of the NPs were similar to those reported in previous studies. Among these properties, chemical composition and purity of NPs are the major factors that could influence the toxicity of NPs to D.Magna.
Keywords: nano-particles, acute toxicity, bio-assay, Daphnia magna -
سابقه و هدفبه دلیل خطرات بالقوه پساب های نساجی، از جمله جهش زایی لازم است قبل از تخلیه به محیط، با استفاده از روش های موثر تصفیه شوند. فرآیندهای اکسیداسیون پیشرفته بدلیل تولید رادیکال های فعال هیدروکسیل قادرند با سرعتی بالاتر از دیگر فرآیندها عمل کرده و کارائی حذف مواد رنگی از پساب صنایع نساجی را افزایش دهند. این مطالعه با هدف بررسی کارایی فرایند حذف رنگ بر روی نانوکاتالیست UVA/ZnO و UVA/TiO2 انجام شد.مواد و روش هااین مطالعه در یک راکتور منقطع روی نمونه سنتتیک و واقعی انجام و اثر متغیرهایی نظیر غلظت اولیه رنگزا، غلظت کاتالیست TiO2 & ZnO، زمان و pH و حضور عوامل مداخله کننده بر کارایی حذف رنگزا بررسی شد. همچنین از دافنیا مگنا جهت آزمون سمیت استفاده شد.یافته هابر اساس نتایج، فرآیند UVA/ZnO با 69 درصد و فرآیندUVA/TiO2 با 5/95 درصد در شرایط بهینه بیش ترین درصد حذف رنگزا را داشته اند. pH بهینه در دو فرایند به ترتیب 9 و 2 بود. مطالعه حاضر نشان دادکه غلظت اولیه رنگزا و COD رابطه معکوسی با درصد حذف رنگزا در دو فرایند دارند (05/0p<، 99/0 r2ZnO= ، 94/0 r2TiO2=). با افزایش کاتالیست و زمان در دو فرایند درصد حذف رنگزا افزایش می یابد. در این تحقیق LC5096 ساعته از 7/96 به 7/44 میلی گرم بر لیترکاهش یافت.
استنتاج: به طور کلی، نتایج این مطالعه نشان داد فرایند TiO2/UVAبا بهینه سازی عوامل عملیاتی موثر، کارایی بالایی در رنگبری R.B 86 و کاهش سمیت دارد.کلید واژگان: Direct blue 86, UV, TiO2, UV, ZnO, زیست آزمون, دافنیا مگناBackground andPurposeTextile dye effluents have some potential risks which require effective treatment before discharging into the environment. Advanced oxidation processes can remove pollutants faster than other processes due to active hydroxyl radical production; therefore, increase the efficiency of dye removal. This study was aimed at investigating dye removal process using UVA/ZnO and UVA/TiO2 nanocatalysts.Materials And MethodsThis study was done in a batch reactor on synthetic and real samples and the effects of initial dye concentrations, TiO2 and ZnO nanoparticles dosage, time, pH and interference compounds on efficiency of dye removal was investigated. The Daphnia Magna was used for bioassay test.ResultsThe removal rates of dye in optimum conditions were 69% and 95.5% by UVA/ZnO and UVA/TiO2 processes, respectively and the optimum pH in the process was 9 and 2, respectively. In this study, the initial concentration of dye and COD were found to have adverse relation with removal rate of dye in two processes (pConclusionThe current study showed that TiO2/UVA process with effective optimization of operational factors, has high performance in R.B 86 dye decolorization and reducing toxicity.Keywords: Direct blue 86, UV, TiO2, UV, ZnO, bioassay, Daphnia Magna -
مقدمهمترونیدازول (Metronidazole) یکی از پرمصرف ترین آنتی بیوتیک های جهان علاوه بر خواص مختلف، دارای اثرات سوء قابل توجهی بر محیط زیست و جانداران می باشد. فرایند ازن زنی کاتالیزوری نیز یکی از موفق ترین روش های حذف آنتی بیوتیک ها به شمار می رود، اما این فرایند نیز مانند سایر فرایندهای اکسیداسیون، محصولات جانبی تولید می کند که می تواند باعث سمیت پساب گردد.روش هانمونه ای از راکتور بعد از 10 دقیقه ازن زنی تحت شرایط بهینه برای فرایند ازن زنی کاتالیزوری با کاتالیست نانوذرات اکسید منیزیم (MgO) برداشته شد و مواد حد واسط به وسیله دستگاه GC-MS مورد شناسایی قرار گرفتند. میزان معدنی سازی فرایند نیز با انجام آزمایش TOC (Total Organic Carbon) تعیین گردید و تغییرات سمیت با استفاده از زیست آزمونی با دافنیا مگنا بررسی شد.یافته ها4 ترکیب به عنوان مواد حد واسط اکسیداسیون مورد شناسایی قرار گرفت و میزان معدنی سازی فرایند حدود 5/93 درصد به دست آمد. واحد سمیت 48 ساعته نیز از 24/1 ورودی راکتور به 32/0 پساب فرایند کاهش یافت.نتیجه گیریمیزان معدنی سازی بالایی در فرایند به دست آمد، اما این معدنی سازی کامل نبود و موجب تبدیل محلول ورودی از حالت سمی به اندکی سمی شد. در نتیجه می توان گفت که فرایند ازن زنی کاتالیزوری با نانوذرات اکسید منیزیم جهت حذف مترونیدازول، از نظر میزان معدنی سازی و کاهش سمیت فرایندی قابل قبول می باشد.کلید واژگان: ازن زنی کاتالیزوری, نانوذرات اکسید منیزیم, مواد حد واسط اکسیداسیون, سمیت, دافنیا مگناBackgroundMetronidazole, as one of the most widely used antibiotics in the world, in addition to various benefits, has significant adverse effects on the environment and animals. The catalytic ozonation process is one of the most successful methods for antibiotics removal. However, it should be noted that this process, like other oxidation processes, has some byproducts that can be toxic in the process effluent.MethodsUnder optimum conditions for catalytic ozonation in the presence of MgO nanoparticles, 1 sample was obtained from a reactor after 10 minutes of ozonation. The sample was analyzed by gas chromatographymass spectrometry (GS-MS) and the intermediates were identified. The mineralization rate was determined using TOC analysis and the toxicity changes were calculated through bioassay with Daphnia magna.
Findings: In the present study, 4 compositions were identified as oxidation intermediates. The mineralization rate was about 93.5% and the 48-hour toxicity unit decreased from 1.24 in the influent to 0.32 in the effluent.ConclusionA high mineralization rate was obtained in the process. Nevertheless, it was not complete, and thus, the influent solution was converted from toxic to slightly toxic. In conclusion, we can say that catalytic ozonation process in the presence of MgO nanoparticles can be acceptable for metronidazole removal.Keywords: Catalytic ozonation, Daphnia magna, MgO nanoparticles, Oxidation intermediates -
زمینه و هدفدر ایران با توجه به وجود و توسعه صنایع مختلف پتروشیمی و شیمیایی در کنار منابع آبی و آلودگی منابع آبی توسط مواد آلی سخت تجزیه پذیر، لزوم استفاده از یک روش مقرون به صرفه و موثر جهت حذف این آلاینده ها از آب آشامیدنی وجود دارد. هدف این مطالعه، بررسی کارایی نانولوله کربن مغناطیسی شده در حذف آلاینده 2و 4-دی نیتروفنل از محلول آبی و تعیین میزان کاهش سمیت پساب میباشد.مواد و روش هاآزمایشات جذب بصورت سیستم ناپیوسته صورت گرفت. سنتز جاذب نانولوله کربن فعال مغناطیسی شده به روش هم ترس یبی بود. متغیرها ی زمان (0-90) دقیقه،(11-3)PH، غلظت آلاینده (mg/L 10-100) و غلظت جاذب (1-2.5 g/l) درنظر گرفته شدند. جهت تعیین سمیت پساب خروجی از فرآیند جذب، از آزمون Bioassay j،sx ارگانیسم دافنیامگنا استفاده شد و سمیت 48 ساعته و 96 ساعته آن مورد بررسی قرار گرفت.یافته هانتایج مطالعه نشان داد که در PH=7 غلظت 10 mg/l آلاینده و 2.5 g/l جاذب، بیشترین راندمان حذف برابر 97.92% در زمان 90 دقیقه بدست آمد. فرآیند جذب آلاینده از مدل فروندلیخ تبعیت نمود که بیانگر توزیع غیر یکنواخت و چند لایه ای جایگاه های فعال روی سطح جاذب و متعاقب آن جذب یون آلاینده در مکانهای ناهمگن می باشد. نتایج مطالعه سمیت آلاینده قبل از فرآیند جذب بر رو ی ارگانیسم دافنیا مگنا نشان داد که غلظت کشنده(LC50) به مدت 48 و 96 ساعته فاضلاب خام حاوی آلاینده به ترتیب در رقت برابر 42 و 38 درصد(2.4 و3.8 mg/l) میباشد.نتیجه گیریجاذب نانولوله کربن فعال مغناطیسی شده به دلیل راندمان بالای حذف آلاینده، قابلیت بازی ابی و استفاده مجدد و فعالیت در PH خنثی، به عنوان گزینه مناسب حذف آلاینده 2و 4-دی نیتروفنل میباشد.کلید واژگان: نانو لوله کرین مغناطیسی شده, 2و 4, دی نیتروفنل, کاهش سمیت, دافنیا مگناBackground And ObjectiveIn Iran, due to vast development of different chemical and petrochemical industries and water resource pollution to refractory organic matters, using a costeffective method for the removal of those pollutant from drinking water. The aim of this study was to evaluate the performance of magnetic-multiwalled carbon nanotube for the removal of 2,4- dinitrophenol from aquoeous solutions and deteremining toxicity reduction of the effluent.MethodsAdsorption experiments were conducted in a batch system. Magnetic-multiwalled carbon nanotubes were synthesized by co-precipitation method. Variables of contact time (0-90 min), pH (3,5, 7, 9, 11), pollutant concentration (10-100 mg/L) and adsorbent concentration (1-2.5 g/L) were considered. For the determination of toxicity reduction of the effluent, the Bioassay tests were applied by using Daphnia magna which toxicity of 48h and 96 h were obtained.ResultsResults were showed that the maximum removal of 92.97% in the contact time of 90 min were obtained in pH=7, pollutant concentration of 10 mg/L and adsorption concentration of 2.5 g/L. The adsorption process was in accordance with Freundlich isotherm which showed non-uniform and multi-layered adsorption on the surface of the adsorbent and heterogeneous adsorption. The results of the toxicity of 2,4-DNP, before the adsorption process, on the Daphnia magna organism showed that the lethal concentration (LC50) 48h and 96 h of the raw wastewater was 42 and 38 percent (4.2 and 3.8 mg/L), respectively.ConclusionsThe magnetic-multiwalled carbon nanotube adsorbent could be a proper choice for removal of 2,4-DNP, due to high removal efficiency, recyclability, reusability and activity in neutral pH.Keywords: Magnetic-multiwalled carbon nanotube, 2, 4-DNP, Toxicity reduction, Daphnia magna
-
زمینه و هدفپرکلرواتیلن یک هیدروکربن کلرینه است که به عنوان حلال دارای مصارف متعددی است. لذا این مطالعه با هدف تعیین اثرات اکولوژیکی و سمیت پرکلرواتیلن قبل و بعد از فرایندهای اکسیداسیون پیشرفته استفاده شده جهت حذف پرکلرواتیلن، (فرایند اولتراسونیک، تابش فرابنفش و پراکسید هیدروژن)، به وسیله آزمایشات زیست آزمونی توسط دافنیا مگنا انجام شد.روش بررسیبا توجه به حساسیت دافنیا و گزارش های موجود در مورد اینکه دافنیا مگنا حساس ترین آبزی بی مهره به ترکیبات آلی مختلف است، سمیت پرکلرواتیلن و محصولات حاصل از تخریب پرکلرواتیلن در فرایندهای مختلف توسط دافنیا انجام شد. میزان غلظت کشنده 50 درصد(LC50) و واحد سمیت (Tu) تعیین شدند. جهت تعیین سمیت پرکلرواتیلن ابتدا محلول مادر آن با غلظت mg/L 100 تهیه شد، پس از آن 9 نمونه که هریک به ترتیب حاوی 0(بلانک)، 5، 10، 20، 30، 40، 50، 75 و 100 درصد حجمی از محلول مادر اولیه بودند جهت استفاده در مراحل بعدی تهیه گردید. جهت تعیین سمیت محصولات حاصل از تجزیه پرکلرواتیلن توسط فرایندهای اولتراسونیک، فتولیز، فتولیز به همراه پراکسید هیدروژن و فتوسونیک، نمونه های اولیه جهت آزمایشات، از محلول خروجی هریک از راکتورها که غلظت اولیه پرکلرواتیلن آنها mg/L 100 بود، تهیه گردید. کلیه آزمایشات در آزمایشگاه میکروبیولوژی دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام گردید.یافته هانتایج نشان داد که LC50 24 ساعته پرکلرواتیلن بر روی دافنیا مگنا برابر با mg/L 35/51 است.LC50 48 ساعته، 72 ساعته و 96 ساعته پرکلرواتیلن نیز به ترتیب برابر 28/058، 21/033 وmg/L 19/27 بود. میزان سمیت در فرایندهای اکسیداسیون به کاربرده شده جهت تجزیه پرکلرواتیلن کاهش یافت.نتیجه گیریمیزان سمیت در فرایندهای هیبریدی(کاربرد چند روش اکسیداسیون با هم) کمتر از فرایندهایی با یک روش اکسیداسیون (مثلا اولتراسونیک به تنهایی) بود. توالی کاهش سمیت در مورد تمام دوره زمانی مشابه بود. لذا فرضیه کاهش سمیت محصولات حاصل از تجزیه پرکلرواتیلن بعد از انجام فرایندهای ذکر شده قابل قبول است. لازم به ذکر است اگرچه در محلول خروجی از فرایندهای مختلف اکسیداسیون شیمیایی ترکیبات بینابینی مختلفی وجود دارد ولی سمیت آنها کمتر از سمیت اولیه پرکلرواتیلن است علت این امر ممکن است جزیی بودن غلظت محصولات بینابینی باشد که باعث کاهش مقدار سمیت می شود.
کلید واژگان: پرکلرواتیلن, اولتراسونیک, فرابنفش, پراکسید هیدروژن, زیست آزمونی, دافنیا مگناBackground And ObjectivePerchloroethylene is a chlorinated hydrocarbon used as a solvent in many industries and services activities such as dry cleaning and auto industry as degreasing. We carried out a bioassay using Daphnia Magna in order to determine the ecological effects of wastewater treatment through applying advanced oxidation processes (ultrasonic, ultraviolet irradiation and hydrogen peroxide processes) for removal of perchloroethylene.Materials And MethodsDue to the sensitivity of Daphnia and reports indicating this species is the most sensitive aquatic invertebrate to a variety of organic compounds, toxicity of perchloroethylene and its intermediate degradation products during applying different processes was tested using Daphnia. Lethal concentration (LC50) and toxic units (TU) were determined. In to determine toxicity of perchloroethylene, its stock solution was prepared at a concentration of 100 mg/L. Then, nine samples each containing 0 (control), 5, 10, 20, 30, 40, 50, 75, and 100% by volume of the primary stock solution were prepared. To determine the toxicity of the intermediate products of perchloroethylene by ultrasonic, photolysis, photolysis with hydrogen peroxide and photosonic processes, an initial concentration of perchloroethylene for each reactor (100 mg/L) was taken. All experiments were carried out at the Laboratory of Microbiology, Faculty of Health, Tehran University of Medical Sciences, Iran.ResultsIt was found that the 24 h LC50 for perchloroethylene on Daphnia Magna was 35.51 mg /L. The 48 h, 72 h and 96 h LC50 of perchloroethylene were 28.058, 21.033, and 19.27 mg/L respectively. Toxicity of perchloroethylene was decreased after oxidation processes.ConclusionThe toxicity after hybrid processes was lower than the single processes. The toxicity reduction was the same during all time period. Hence, the hypothesis of reducing toxicity of the intermediate products of perchloroethylene degradation after the abovementioned processes is acceptable. It is noteworthy that although there are different intermediate compounds in the effluent of various chemical oxidation processes,, but they are less toxic compared with the original perchloroethylene; this may be due to the partially concentration of intermediate products that will decrease toxicity.Keywords: Perchloroethylene, ultrasonic, ultraviolet, hydrogen peroxide, Bioassay, Daphnia Magna -
مقدمهآلودگی منابع آب در اثر تخلیه فاضلاب های خروجی صنایع تحدید عمده بر ارگانیسم های زنده محیط زیست آبی است. آزمایش های فیزیکی و شیمیایی برای ارزیابی اثرات بالقوه این آلاینده ها بر حیات آبزیان کافی نیست. استفاده از آزمون های زیستی می تواند معیار مناسب و مستقیمی از سمیت را برای تکمیل معیار های فیزیکوشیمیایی کیفیت فاضلاب ها فراهم نماید.روش بررسیدافنیای مورد نیاز از مرکز تکثیر و پرورش ماهی اصفهان تهیه و پس از آماده سازی غلظت های مختلف نمونه های فاضلاب خام و نمونه های رنگزدایی شده در هشت درصد حجمی مختلف، به تمام ظروف حاوی نمونه فاضلاب خام و رنگ زدایی شده و نمونه شاهد تعداد 10 عدد نوزاد دافنیا که در آب رقیق سازی شستشو شده اند، اضافه گردید. مشاهده نمونه ها بعد از 48 ساعت انجام و تعداد حیوانات مرده در هر ظرف آزمایش شمارش و ثبت گردید. در پایان آزمایش ها، واحد سمیت حاد، غلظت کشنده 48 ساعته و بازده حذف سمیت در شرایط بهینه فرآیند الکتروفنتون محاسبه گردید.یافته هابر اساس نتایج بدست آمده از آزمون سمیت مشخص گردید که h 48 LC50 – در نمونه های فاضلاب سنتتیک با غلظت رنگ mg/L 40 از 18 درصد حجمی قبل از حذف رنگ به 70 درصد حجمی بعد از تصفیه، نمونه های فاضلاب سنتتیک با غلظت رنگ mg/L 100 از 14 به 50 درصد، فاضلاب سنتتیک با غلظت رنگ mg/L 200از 10 به 35 درصد و در نمونه های حاوی رنگ با غلظت mg/L 300 از 8/6 به 20 درصد حجمی افزایش پیدا کرد. همچنین بازده حذف سمیت برای غلظت های مختلف رنگ نیز به ترتیب 76، 72، 71 و 66 درصد بدست آمد.نتیجه گیریبا توجه به نتایج بدست آمده می توان اظهار داشت که زیست آزمونی جهت ارزیابی پتانسیل سمیت فاضلاب های رنگی جهت تخلیه آنها به درون آبهای سطحی وتعیین معیار های کیفیت جهت تعیین غلظت های مجاز این آلاینده ها روشی ساده، سریع وموثر می باشد.
کلید واژگان: آزمون سمیت, دافنیا مگنا, واحد سمیت, LC50IntroductionThe contamination of water resources resulting from industrial output discharge is a serious threat to the water-living organisms. Chemical and physical examinations are not enough to evaluate the potential effects of these pollutants on aquatic life. Biological tests can provide appropriate and direct measure of toxicity as a complete physicochemical criterion of wastewater quality.MethodsThe requierd Daphnia was provided in fish breeding centers of Esfahan and after preparing different concentrations of raw wastewater and decolorated samples in eight percent of the differents volume, 10 Daphnia was added to all containers containing samples of raw wastewater, decolorated and control samples rinsed with diluted water. All samples were observed after 48 hours and the number of dead animals in each test container was counted. In the final experiments, acute toxicity units, LC50 - 48h and efficiency of toxicity removal on the optimum conditions of Electro Fenton process were calculated.ResultsBased on the results of toxicity tests it was determined that LC50 - 48h in synthetic wastewater samples with dye concentration in 40mg/L increased from 18% before decoloration reached 70% after decoloration, samples of wastewater synthetic concentrations dye 100 mg/L from 14 to 50%, wastewater synthetic with concentrations dye of 200mg/L from 10 to 35 % and in samples containing of 300 mg/L the dye concentrations of 6.8 reached 20 % respectively. The efficiency of toxicity removal for different dye concentrations reached 76, 72, 71 and 66 % respectively.ConclusionAccording to the results obtained, it can be stated that to evaluate the potential toxicity of colored wastewaters discharged into surface waters and to determine the quality criteria for contaminant permissible concentrations, bioassay is a simple, quick and effective procedure.Keywords: Bioassay, Daphnia Magna, toxicity units, LC50 -
مقدمهامروزه آزمایش های زیست آزمون در اقدامات کنترل آلودگی آب جایگاه ویژه ای به دارد. لذا با تبیین سمیت پساب و بررسی اثرات آن بر منابع آبی با استفاده از روش زیست آزمونی می توان میزان و نوع تصفیه لازم برای رسیدن به شرایط مطلوب را برای آبزیان تعیین کرد. در این تحقیق شاخص سمیت فاضلاب تصفیه خانه جنوب اصفهان با استفاده از دافنیا مگنا مطالعه قرار گردیده است.مواد و روش هادر این مطالعه، آزمایش ها با استفاده از نمونه های فاضلاب برداشته شده از چهار محل شامل فاضلاب خام ورودی، قبل و بعد از حوض ته نشینی اولیه و بعد از حوض ته نشینی ثانویه انجام گردید. دافنیای اولیه برای کشت از محیط زندگی طبیعی آنها به تعداد لازم صید گردید؛ سپس یکی از دافنیاهای صید شده، به تنهایی کشت داده شد. پس از آن نوزادهای دافنیای اولیه برای کشت انبوه استفاده گردید. پس از تهیه رقتهای لازم از نمونه های فاضلاب با انجام آزمایش های لازم غلظت کشنده 48 ساعته، یکای سمیت و بازده واحدهای مختلف و کل تصفیه خانه تعیین گردید.یافته هانتایج نشان داد که LC50-48h برای فاضلاب خام ورودی 30 درصد حجمی و برابر 3.33 ATUبود. به همین ترتیب LC50-48h برای فاضلاب بعد از تصفیه مقدماتی، اولیه و ثانویه 32، 85 و 52 درصد حجمی و بر اساس یکای سمیت حاد به ترتیب 3.125، 1.92 و 1.76 بود. بازده تصفیه مقدماتی در کاهش سمیت 6% محاسبه گردید. به همین ترتیب بازده تصفیه اولیه، ثانویه و کل تصفیه خانه در کاهش سمیت 38.4%،8%و 50% به دست آمد.نتیجه گیریاطلاعات حاصل از این تحقیق در مجموع می سازد که زیست آزمونی برای ارزیابی سمیت فاضلاب و کنترل آلودگی آب لازم است. بنابراین می توان زیست آزمونی را به عنوان یک روش مناسب برای ارزیابی اثر و کارایی فرایندهای مختلف تصفیه و کنترل سمیت به عنوان اطلاعات پایه برای پایش پسابها به کار برد. با توجه به گسترش روز افزون سیستم های تصفیه فاضلاب در ایران، ضروری است که در کشور یک استراتژی مناسب برای پایش پساب در کشور ضروری است و که نتایج این تحقیق و تحقیقات مشابه می تواند راهگشا باشد.
کلید واژگان: زیست آزمونی, سمیت حاد, دافنیا مگنا, فاضلابIntroductionBioassay is necessary for assessment of pollution. Because physical and chemical taste are not enough for assessment of potential effects on water ecosystem. Bioassay tests have alot of scientific value inanition doing of them is easy and need less time, also need less space, laboratory equipment’s and expenditure. Therefor such tests have found special attention in water pollution control measure. So whit determine of effluent toxicity and survey of its effects on water ecosystem by bioassay method, can determine the degree and the kind of treatment that are necessary to having optimum condition for water ecosystem. In this research survey of indicator toxicity of Isfahan south wastewater treatment by daphnia magna has been studied.Materials And MethodsIn this study experiments were done on samples of wastewater that has been taken from Isfahans south wastewater treatment (samples has been taken from four place, influent raw wastewater, before and after primary settling tank and after secondary settling tank). Primary daphnia were couch from there living sites, then one of them were cultured alone, after infants of primary daphnia were used for culture in large amount. After prepering necessary dilution of wastewater samples by doing necessary experiments LC50-48-h toxic unit, efficiency of different units and total of wastewater treatment plant were determined.FindingsResults reveal that LC50-48-h of influent wastewater is 30%(v/v) and toxic unit is 3.33 and LC50-48-h of wastewater before primary (after preliminary treatment) settling tank, after primary settling tank and after secondary settling tank was determined 32%, 85% and 32% (v/v) respectively, that was on the basis acute toxic unit (ATU) 3.125, 1.92, and 1.76 respectively, efficiency of preliminary treatment in reducing toxicity were determined 6% and efficiency of primary treatment secondary treatment and whole of treatment plant in reducing toxicity were determined 38.4%, 8% and 50% respectively.ConclusionData of this research show that bioassay are necessary for assessment of wastewater and control of water pollution. So bioassay can be used as a suitable method for assessment of effect and efficiency of different treatment units and control of toxicity as base information for monitoring of effluent and due to increasingly developing of wastewater treatment systems in Iran, that is necessary appropriate strategy be under taken to monitoring the effluent. The result of this research and same research can be useful.Keywords: Bioassay, Acute toxicity, Daphnia magna, Wastwater
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.