جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "داوطلب" در نشریات گروه "پزشکی"
-
مقدمه
مراقبت از بیماران کووید- 19 ، در ابتدای شیوع پاندمی به دلیل عدم آگاهی از نحوه انتقال، میزان ابتلا و مرگ و میر و پروتکل درمانی قطعی و وجود انگ اجتماعی برای پرستار بسیار استرس زا بود. این معضلات پیچیده منجر به اجتناب پرستاران از مراقبت از بیماران مبتلا به کرونا و تمایل به مراقبت از بیماران غیرواگیر شد. داوطلب شدن تعدادی از پرستاران برای مراقبت از بیماران مبتلا به کرونا با وجود تعدد مشکلات قابل توجه است.
هدفاین مطالعه با هدف تبیین تجربیات پرستاران داوطلب و عوامل تسهیل گر در داوطلب شدن برای مراقبت در دوران پاندمی کووید- 19 می باشد.
مواد و روش هاپژوهش حاضر یک تحقیق کیفی با رویکرد تحلیل محتوای قراردادی می باشد. نمونه گیری به صورت هدفمند و از طریق مصاحبه ی نیمه ساختاریافته با 13 پرستار که داوطلب مراقبت از بیماران مبتلا به کووید- 19 بودند، انجام شد. داده ها براساس پنج گام گرانهیم و لاندمن تجزیه و تحلیل گردید و اطمینان از صحت و استحکام تحقیق با استفاده از معیارهای گوبا و لینکلن انجام شد.
یافته هایافته های حاصل از تحلیل محتوای کیفی حاکی از وجود یک تم اصلی «تعالی مقدس» و مشتمل بر سه طبقه «تعالی معنوی»، «ایثار عالمانه» و « دفاع مقدس» در تجارب پرستاران داوطلب در دوران شیوع کووید- 19 می باشد. همچنین شش زیرطبقه آرامش از مفید بودن برای بیماران درمانده»، « دعای خیر بیمار و فهمیده شدن»، « ایثار و سپر دیگران شدن»، «احساس تعهد داشتن»، «پاندمی کووید- 19 مشابه میدان جنگ» و «قرابت با مدافعان امنیت»
استخراج شد.نتیجه گیریتقدس بخشیدن به مراقبت از بیماران مبتلا به کرونا باعث ایجاد نگاهی متعالی در پرستاران شده است. طبقات به دست آمده نشان می دهد که دیدگاه های معنوی، مسائل اخلاقی و دیدگاه های مذهبی عواملی هستند که می توانند بر تمایل، تعهد و عملکرد پرستاران تاثیر بگذارند. تعالی معنوی یکی از با ارزش ترین موقعیت های انسانی است که برای پرستاران نسبت به شرایط عادی ظاهر می شود.
کلید واژگان: پرستار, تعالی مقدس, داوطلب, کووید- 19, کیفیIntroductionCaring for patients with coronavirus at the start of the COVID-19 outbreak was extremely challenging for nurses due to the lack of knowledge regarding transmission, morbidity and mortality rates, treatment protocols, and the social stigma attached. These difficulties led to some nurses avoiding caring for COVID-19 patients and preferring non-infectious cases. It is remarkable that despite facing numerous challenges, some nurses volunteered to care for those with coronavirus.
ObjectiveThis study aims to elucidate the experiences of these volunteer nurses and the factors that influenced their decision to volunteer during the pandemic.
Material and MethodsThe current qualitative study was conducted using conventional content analysis research methods. It involved semi-structured interviews with 13 nurses who volunteered to care for patients with coronavirus during the pandemic. Data were collected and analyzed following the five steps of the Graneheim and Landman method. Trustworthiness was established using the Goba and Lincoln criteria.
ResultsVolunteer nurses’ experiences amidst the Coronavirus outbreak in a theme entitled “Hallow Transcendence” are categorized into three main themes: “Spiritual Transcendence”, “Sagely Sacrifice”, and “Hallow Defense”. Additionally, six subcategories including “Satisfaction of aiding vulnerable patients”, “Blessings and perspectives of patients”, “Taking on blame”, “Sense of dedication”, “Viewing the pandemic as a battlefield”, and “Close connections with security personnel” were identified.
ConclusionElevating the care of the corona patient has instilled a profound perspective in nurses. Various aspects, such as spiritual viewpoints, ethical dilemmas, and religious beliefs, play a significant role in shaping the dedication, resolve, and performance of nurses. Spiritual transcendence emerges as a particularly precious aspect that presents itself to nurses more prominently than usual.
Keywords: COVID-19, Hallow Transcendence, Nurse, Volunteer, Qualitative -
بلایا، سوانح و حوادث که معمولا به طور ناگهانی و بدون پیش بینی رخ می دهند، همواره باعث مرگ و میر میلیون ها انسان در سراسر جهان می شوند. در چنین مواردی، علاوه بر کادرهای درمانی تخصصی و عمومی، نیروهای داوطلبی که بسیاری از آنان فاقد آموزش های لازم هستند، برای خدمت به آسیب دیدگان و نجات آنان وارد صحنه ی حادثه می شوند. در سال های اخیر، نگرانی از پیگرد قانونی افرادی که به شکل داوطلبانه در امدارسانی شرکت می کنند و فعالیت آن ها منجر به آسیب به مصدومان شده، مورد توجه قرار گرفته است. هدف این مطالعه، بررسی این موضوع است که آیا می توان با استفاده از «قاعده ی فقهی احسان»، امدادگران در بلایا را از آسیب های احتمالی که ممکن است در هنگام امدادرسانی ناخواسته و ناآگاهانه به قربانیان وارد می کنند، مبری دانست؟ این پژوهش، یک مطالعه ی مروری است که با استفاده از مقالات موجود در بانک های اطلاعاتی SID، Magiran، Google Scholar و Pubmed انجام گرفته است. بر اساس این مطالعه، قاعده ی احسان نمی تواند به طور مطلق و فراگیر، رافع ضمان برای نیروهای امدادگر در بلایا و حوادث باشد؛ زیرا اگرچه قاعده ی احسان مبتنی بر انگیزه و نیت خیرخواهانه و عدم دریافت هرگونه دستمزد و پاداش است، اما هم زمان باید عمل فرد احسان کننده همیشه از سوی اهل فن - به جز موارد اضطراری-، معقول و موجه بوده و احتمال آسیب رساندن به فرد مصدوم، بیش از نفع رساندن به وی، نباشد. بنابراین، استفاده از قاعده ی احسان برای نیروهای امدادگر در بلایا و حوادث، زمانی مقبول و امکان پذیر خواهد بود که دو شرط زیر محقق شوند: آموزش های اولیه برای کمک و امدادرسانی به مصدومان بلایا و تصادفات که از علل مرگ در کشور ما هستند باید برای تمامی شاغلین حرفه ی پزشکی الزامی شود. اعزام افراد داوطلب در قالب انجمن ها یا گروه های علمی خاص صورت پذیرد و این سازمان ها، این افراد را آموزش و سازمان دهی نموده تا در هنگام بلایا، افراد داوطلب بر اساس دستورالعمل های این سازمان ها در امدادرسانی شرکت کنند.کلید واژگان: قاعده ی احسان, بلایا, امدادگر, داوطلبDisasters and accidents usually occur unexpectedly and without warning, and frequently cause the deaths of millions of people all over the world. In addition to general and specialized medical staff, volunteers, many of whom lack the necessary training for providing care to victims, enter the scene. In recent years, there has been rising concern about prosecution of volunteers who participate in relief operations due to the possibility of harm to victims. The aim of this study was to investigate the application of the "Ihsan rule" to liabilities resulting from unintentional and uninformed actions of volunteers who operate during disaster relief.
This was a review study conducted through examination of related articles on SID, Magiran, Google Scholar and Pubmed. The results showed that the Ihsan rule cannot absolutely and ubiquitously eliminate the liability of volunteers who participate in relief operations after disasters and accidents. The reason is that although the rule recognizes benevolent motives, good intentions and non-anticipation of monetary compensation, volunteer aid should be approved by experts, and the possibility of harming the injured should not exceed the expected benefits. Consequently, volunteer acts in disasters and accidents are acceptable if:1.Basic training and education is provided to all employees of the medical profession who may volunteer for relief operations after disasters and accidents.
2.Volunteer deployment is executed in the form of committees or specific scientific groups that will organize and train members so that they will perform relief operations according to the guidelines of these institutions.Keywords: Ihsan rule, disaster, relief workers, volunteers -
هدف از این تحقیق بررسی ارتباط بین سبک های رهبری مدیران ادارات تربیت بدنی با رضایتمندی داوطلبان ورزشی بود. 173 نفر از کلیه روسای هییت های ورزشی فعال در سطح استان اردبیل (180 = n) به پرسشنامه چند عاملی رهبری (MLQ) پاسخ دادند و برای رضایتمندی از تجارب داوطلبی استفاده گردید. پایایی پرسشنامه ها نیز با استفاده از آلفای کرونباخ به ترتیب 0/86=α و 0/92=α محاسبه شد. در نهایت رابطه مثبت و معنی داری بین سبک رهبری تحول گرا (0/001 = p و 0/407 = r) و عمل گرا (0/001 = p و 0/253 = r) با رضایتمندی داوطلبان، و رابطه منفی و معنی داری بین سبک رهبری بی خاصیت با رضایتمندی داوطلبان (0/001 = p و 0/389 = r) نشان داد. همچنین، بین اولویت سبک های رهبری مدیران ادارات تربیت بدنی تفاوت معنی داری وجود داشت و سبک رهبری تحول گرا در اولویت اول و سبک های رهبری عمل گرا و بی خاصیت در اولویت های بعدی بودند. از دیدگاه داوطلبان، رضایت اجتماعی، شغلی و کسب تجربه مهم ترین و رضایت مادی کم اهمیت ترین ابعاد رضایتمندی داوطلبان هییت های ورزشی بودند. با توجه به نتایج پژوهش، به نظر می رسد مدیران ادارات تربیت بدنی برای هدایت نیروهای داوطلب خود در هییت های ورزشی می توانند از سبک های رهبری تحول آفرین و الهام بخش استفاده کنند و با تاکید بر ارزشمندی فعالیت های داوطلبانه، اقدام به جذب داوطلبان نمایند و با استفاده از سیاست های تشویقی مناسب و ایجاد شرایط احقاق انگیزه ها و فرصت های تجربه آموزی برای داوطلبان، میزان رضایتمندی آنان را افزایش دهند و زمینه حفظ و حضور بیشتر آن ها را فراهم نمایند.
کلید واژگان: رهبری تحول گرا, رهبری عمل گرا, داوطلب, هیئت ورزشیThis study aims to survey the relationship between leadership styles of physical education (P.E) department managers with sports volunteers’ satisfaction. 173 of all heads of sport boards of Ardabil Province which were in active level (N = 180) responses to multi-factor leadership questionnaire (MLQ) and the volunteers’ experiences were used for satisfaction data. Reliability of the questionnaire (Cronbach's alpha) was α = 0.86 and α=0.92, respectively. Transformational leadership style, and pragmatic style have a positive (r=0.407 and r=0.253 respectively) and significant (P=0.001) relationship with volunteers’ satisfaction and there is a negative and significant relationship between inefficacious leadership style and volunteers’ satisfaction (r=-0.389, P=0.001). Also, there were significant differences between priorities of leadership styles of P.E department managers transformational (3.914±0.617), pragmatic (3.471±0.607), and inefficacious (2.094±1.057) styles were respectively at the first, second, and third priority. In terms of volunteers, social satisfaction, job satisfaction, and experience were the most important and material satisfaction was the least important dimensions. According to the results of this study, it seems that managers of physical education departments can use transformational and inspirational leadership styles for directing the volunteers in sport boards.
Keywords: Transformational leadership style, Pragmatic leadership style, Volunteers, Sport boards -
مقدمههدف از این مطالعه، بررسی علل ترک همکاری داوطلبان جمعیت هلال احمر استان چهارمحال و بختیاری و ارائه راهکار مناسب جهت ماندگاری اعضاء و داوطلبان بوده است.روش هااین مطالعه با روش مقطعی در سال 1390- 1389 و به صورت نمونه گیری تصادفی بر روی 350 نفر از داوطلبان جمعیت هلال احمر استان چهارمحال و بختیاری انجام شد. اطلاعات موردنیاز با استفاده از پرسشنامه 21 سئوالی محقق ساخته جمع آوری شد و با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی (خی دو) مورد بررسی قرارگرفت.یافته هانتایج آمار توصیفی: داوطلبان رسته مشارکت از بیشترین شناخت و رسته حمایت از کمترین شناخت نسبت به فعالیت های جمعیت برخوردار بودند، بیشتر اعضاء از طریق مراجعه حضوری به جمعیت عضو شدند. اکثریت داوطلبان و اعضا، ضعف اصلی واحد داوطلبان را جذب اعضای جدید و ناکافی بودن اطلاع رسانی و تبلیغات دانسته اند. داوطلبان در درجه اول نداشتن برنامه و سازماندهی مناسب و در درجه دوم یک طرفه بودن فعالیت های واحد داوطلبان و نداشتن هیچ منفعتی برای داوطلب را علت اصلی کاهش داوطلبان عنوان کردند. داوطلبان با پرداخت حق عضویت به صورت افتتاح حساب همیاران هلال احمر موافق بودند. جذب اعضای جدید از طریق فراخوان های عمومی و حضور مسئولین امور داوطلبان در ادارات و سازمان های دولتی، از بیشترین درصد موافقت داوطلبان برخوردار بود. به منظور آشنایی بیشتر مردم با فعالیت های مختلف سازمان، اکثریت اعضا تهیه و تدوین برنامه های مشترک با صدا و سیما را انتخاب نمودند. اکثریت اعضا، گروه بندی داوطلبان در رسته های چهارگانه براساس نوع مدرک تحصیلی را برگزیدند، تمایل به برگزاری دوره های تخصصی از دیدگاه ایشان بیشتر می باشد، ضعف گروه های چهارگانه را در آشنانبودن سرگروه ها و روسای گروه های چهارگانه با دستورالعمل های مربوط به واحد داوطلبان دانسته اند. داوطلبان شرکت کردن در امر اهدای خون، جمع آوری اعانات از طریق صندوق های جمع آوری کمک های مردمی، راه اندازی پایگاه های داوطلبی را کاری خوب دانستند، داوطلبان معتقدند که در صورت بروز حوادث غیرمترقبه باید در محل حادثه حاضر شوند و در بحث امدادرسانی یاریگر جمعیت باشند داوطلبان اجرای طرح همای رحمت، فرشتگان رحمت پروژه های داوطلبی را نیز بسیار خوب ارزیابی کردند.
نتایج آمار استنباطی ٭ بین جنسیت، شغل و عضویت در جمعیت هلال احمر رابطه معناداری مشاهده شد (p=/05 خی دو=65/) ٭ بین نوع عضویت (عضو/ داوطلب) و میزان آشنایی با فعالیت های جمعیت رابطه معناداری مشاهده شد. (
نتیجه گیری
کلید واژگان: داوطلب, عضو, ریزش, کاهشBackgroundThis study aims to investigate the causes of failure to cooperate with Red Crescent society volunteers in Charmahal & Bakhtiari and to suggest appropriate strategies in order to retain and keep members and volunteers.MethodsIn this cross-sectional study, 350 volunteers were selected and studied in Red Crescent society of Charmahal & Bakhtiari province by accidental sampling in 2010-2011. Data was collected and analyzed by using a self administrated questionnaire (21 questions), inferential and descriptive statistics (chi-square).ResultsDescriipttiive sttattiisttiics were as follows: volunteers in participation and support categories had the highest and lowest knowledge about the activities of Red Crescent society respectively; most members joined and attended voluntary to the Society; most volunteers and members believed that attracting new volunteers and inadequate information and advertisement were the main weakness of volunteer's unit; also they mentioned that the main reason of volunteering reduction were lack of proper plan and appropriate organizing in one hand and executing the one-way programs benefit to society and no benefit to volunteers in other hand. Volunteers agreed to pay membership fees as Hamyaran account in Red Crescent society. They highly agreed to attract new members through public calls and the presence of Red Crescent society officials in governmental organizations and departments. In order to familiarize people with Society activities, most volunteers selected production and editing programs common with Islamic Republic of Iran broadcasting. Volunteers mostly accepted the four-groups classifications should be according to their qualifications and tended to hold specialized courses. In their viewpoint, the heads unfamiliarity with related guidelines was the weakness of all four groups. Also, volunteers confirmed items such as participating in blood donation, collecting public donations, and establishing volunteer's bases. Volunteers believed they should be present at the scene of disasters in order to give relief along with Red Crescent Society in unexpected disasters. In volunteer's viewpoints, both plans of Homaye Rahmat and Fereshtegane Rahmat (Angels of Mercy) were very good. According to the inferential statisticsResultsthere was a significant relationship between occupation, gender and membership (/000=X2p=/05); there was a significant relationship between membership category and familiarity with Red Crescent society activities (/007=X2
Conclusion
Keywords: volunteer, member, reduction
نمونه گیری تحقیق به روش تصادفی ساده انجام گردید. دانش و نگرش نمونه ها با استفاده از پرسشنامه سنجیده شد. تحلیل داده ها با نرم افزار آماری STATA 8.0 و با در نظر گرفتن طرح نمونه گیری پیچیده (Complex sampling design) لحاظ شد. در زمان مطالعه، 3375 نمونه (8/63 درصد) عضو جمعیت هلال احمر و سایر نمونه ها در شاخه آزاد کانون های دانشجویی فعالیت می کردند.
از بین نمونه ها، 3736 دانشجو (6/70 درصد) در کلاس های آموزش کمک های اولیه هلال احمر، شرکت کرده بودند و واجد میانگین امتیاز دانش 53/3 + 53/8 (از نمره کل 18) بودند (46/9-36/7=95% CI). از بین نمونه های آموزش دیده، فقط 773 نمونه (6/14 درصد) دارای سطح دانش مطلوب بودند. سطح دانش نمونه ها تنها با متغیر آموزش قبلی، ارتباط معنی دار آماری داشت (01/0=P). شرکت در آموزش های هلال احمر (01/0=P) و وضعیت اقتصادی مناسب (01/0=P) عوامل مؤثر بر دانش بالاتر بودند. میانگین امتیاز نگرش77/6 + 73/34 (از نمره کل 45) برآورد شد (33/37-57/33=95% CI).
این تحقیق نشان داد که جمعیت هلال احمر باید به افزایش پوشش آموزش کمک های اولیه با ارائه روش های آموزشی متکی بر افزایش مهارت و بازآموزی های مستمر در کانون های دانشجویی اقدام نماید. آموزش گروه های هدف مختلف، راهکارهای گوناگونی را ایجاب می کند.