به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "درد عضلانی" در نشریات گروه "پزشکی"

  • فاطمه کاظمی نسب*، علی بهرامی کرچی، فاطمه شرفی فرد، نفیسه حسن پور
    زمینه و هدف

    ویتامین  Dسبب کاهش آسیب عضلانی ناشی از ورزش و درد عضلانی می شود، اما برای رسیدن به نتایج قطعی، نیاز به تحقیقات بیشتری است. هدف این پژوهش بررسی اثر مکمل ویتامین D بر درد عضلانی و ریکاوری پس از ورزش بود.

    روش ها

    برای ارزیابی تاثیرات مصرف ویتامین D بر درد عضلانی و/یا نشانگرهای بیوشیمیایی آسیب عضلانی (میوگلوبین، کراتین کیناز، لاکتات دهیدروژناز) و فاکتورهای التهابی (TNFα و IL-6)، یک مرور نظام مند و فراتحلیل انجام شد. جستجوی اطلاعات از پایگاه های PubMed، Scopus و Web of Science تا فوریه 2024 انجام گردید. تحلیل ها برای مقایسه ویتامین D با دارونما انجام شد و تفاوت های میانگین وزنی (WMD) محاسبه گردید.

    یافته ها

    در کل 11 مطالعه شامل 358 ورزشکار و غیرورزشکار مورد بررسی قرار گرفت. تغییرات درد عضلانی بلافاصله پس از ورزش در اثر مصرف ویتامینD معنادار نشد]70/0P=، 0/07- =WMD] درحالیک ه ویتامین D درد عضلانی را 24 ساعت پس از ورزش به طور معناداری کاهش داد]0/04P=، 0/40- =WMD]. ویتامین D سبب تغییر معنادار کراتین کیناز]0/3P=، U/L 3/22- =WMD]، لاکتات دهیدروژناز]0/3P=، U/L 11/86- =WMD]، میوگلوبین]0/5P=، ng/ml  10/66 =WMD] در زمان بلافاصله پس از ورزش نشد.

    نتیجه گیری

    ویتامین  Dدر کاهش درد عضلانی در زمان 24 ساعت پس از ورزش ممکن است موثر باشد اما احتمالا در کاهش مارکرهای آسیب عضلانی از جمله میوگلوبین، کراتین کیناز، لاکتات دهیدروژناز در طیف های زمانی پس از ورزش تاثیرگذار نیست. با این حال، انجام مطالعات پژوهشی بیشتر در این زمینه توصیه می شود.

    کلید واژگان: درد عضلانی, تمرین ورزشی, ویتامین D, کراتین کیناز
    Fatemeh Kazeminasab*, Ali Bahrami Kerchi, Fatemeh Sharafifard, Nafiseh Hasanpour
    Background and Aim

    Vitamin D has been shown to reduce exercise-induced muscle damage and muscle soreness; however, further research is needed to establish definitive conclusions. The aim of this study was to investigate the effect of vitamin D supplementation on muscle soreness and recovery after exercise.

    Methods

    A systematic review and meta-analysis was conducted to evaluate the effects of vitamin D intake on muscle soreness and biochemical markers of muscle damage, including myoglobin (MB), creatine kinase (CK), lactate dehydrogenase (LDH), and inflammatory factors such as TNFα and IL-6. Data were sourced from PubMed, Scopus, and Web of Science databases up to February 2024. Analyses were performed to compare vitamin D with placebo, and weighted mean differences (WMD) were calculated.

    Results

    A total of 11 studies involving 358 athletes and non-athletes were examined. Changes in muscle soreness immediately after exercise due to vitamin D intake were not statistically significant [P=0.70, WMD=-0.07]. However, vitamin D significantly reduced muscle soreness 24 hours after exercise [P=0.04, WMD=-0.40]. No significant changes were observed in CK [P=0.30, WMD=-3.22 U/L], LDH [P=0.30, WMD=-11.86 U/L], or MB [P=0.50, WMD=10.66 ng/ml] immediately after exercise.

    Conclusion

    Vitamin D may be effective in reducing muscle soreness 24 hours post-exercise, but it does not appear to significantly affect markers of muscle damage, including CK, MB, and LDH, in the timeframes studied. Further research in this area is recommended.

    Keywords: Muscle Soreness, Exercise, Vitamin D, Creatine Kinase
  • فاطمه کاظمی نسب*، مهدی مهوری حبیب آبادی، علیرضا روحی، نفیسه حسن پور
    مقدمه

    اثر مکمل کراتین بر نشانگرهای غیر مستقیم آسیب عضلانی و عملکرد ورزشی ورزشکاران در چندین پژوهش مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج این مطالعات متناقض بوده و تاثیر مثبت کراتین بر فرایند بازیابی و بهبود در ورزشکاران همچنان غیر مشخص است. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثر مکمل کراتین بر فرایند بازیابی و بهبود پس از ورزش و عوامل  آسیب عضلانی در آزمودنی های سالم بود.

    مواد و روش ها

    جستجوی نظام مند مقالات منتشر شده از پایگاه های اطلاعاتی انگلیسی و فارسی تا نوامبر سال 2023 برای بررسی اثر مکمل کراتین بر نشانگرهای آسیب عضلانی کراتین کیناز (CK) و لاکتات دهیدروژناز (LDH) و درد عضلانی در آزمودنی های سالم انجام شد. تفاوت میانگین وزنی (WMD) و تفاوت میانگین استاندارد شده (SMD) و فاصله اطمینان 95% با استفاده از مدل اثر تصادفی محاسبه شد.

    یافته ها

    در مجموع 20 مطالعه شامل 458 آزمودنی، وارد فراتحلیل حاضر شد. نتایج نشان داد که کراتین سبب تغییر معنادار درد عضلانی در هیچ یک از زمان های 24، 48، 72 و 96 ساعت پس از ورزش، نسبت به گروه شاهد نشد. همچنین در دریافت کنندگان کراتین، تغییر معناداری در مقادیر، CK در هیچ یک از طیف های زمانی، نسبت به گروه شاهد مشاهده نشد. علاوه بر این، مصرف کراتین در افراد ورزشکار و غیرورزشکار سبب ایجاد تغییر معنادار در مقادیر LDH در محدوده های زمانی مختلف پس از ورزش، نسبت به گروه شاهد نشد.

    نتیجه گیری

    نتایج مطالعه حاضر نشان می دهد، مکمل کراتین در کاهش درد عضلانی و عوامل آسیب عضلانی پس از ورزش موثر نیست.

    کلید واژگان: تمرین ورزشی, کراتین کیناز, لاکتات دهیدروژناز, کراتین, درد عضلانی
    F. Kazeminasab*, M .Mehvari Habib Abadi, A. Rouhi, N .Hassanpour
    Introduction

    Several studies have investigated the effect of creatine supplementation on indirect markers of muscular damage and sports performance of athletes. However, pooled data from several studies suggest that the benefits of creatine on recovery of athletes are limited. The aim of this study was to investigate the effect of creatine supplementation on post-exercise recovery and muscle injury factors in healthy subjects.

    Materials and Methods

    A systematic search of articles published in English and Persian databases until November 2023 was conducted to investigate the effect of creatine supplementation on muscle injury markers creatine kinase (CK) and lactate dehydrogenase (LDH) and muscle soreness in healthy subjects. Weighted mean difference (WMD) and standardized mean difference (SMD) and 95% confidence interval were calculated using random effect model.

    Results

    A total of 20 studies including 458 subjects were included in the present meta-analysis. The results showed that creatine did not cause a significant change in muscle soreness in any of 24, 48, 72, and 96 hours after exercise compared to the control group. Also, creatine did not cause a significant change in CK in any time spectrum compared to the control group. In addition, creatine did not cause a significant change in LDH in different time ranges after exercise compared to the control group in athletes and non-athletes.

    Conclusion

    The results of the present study show that creatine supplementation is not effective in reducing muscle soreness and muscle injury factors after exercise.

    Keywords: Exercise Training, Creatine Kinase, Lactate Dehydrogenase, Creatine, Muscle Soreness
  • نبات نقش بندی، اسماعیل تمدن فرد*، امیر عرفان پرست، فرهاد سلطانعلی نژاد تقی آباد
    زمینه و هدف

    کورکومین، ماده فعال بیولوژیکی زردچوبه (کورکوما لونگا یا Curcuma longa)، بر پردازش درد در سطوح مختلف تاثیر می گذارد. مکانیسم های موضعی اثر کورکومین تا حدودی شناخته شده است اما اثرات مرکزی در سطوح نخاعی و فوق نخاعی کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. در این مطالعه، تاثیر مصرف خوراکی کورکومین بر درد عضلانی ناشی از فرمالین مورد بررسی قرار گرفت. همچنین، نالوکسان (آنتاگونیست غیراختصاصی گیرنده های اپیوئیدی) و آ ام251 (آنتاگونیست گیرنده های کانابینوئیدی نوع 1) برای روشن کردن مکانیسم مرکزی احتمالی عمل کورکومین استفاده شد.

    روش ها

    به منظور تزریقات داخل بطن مغزی ، یک عددکانول راهنما در بطن جانبی سمت چپ مغز در موش های صحرایی بیهوش شده قرار داده شد. درد فرمالینی عضلانی با تزریق زیر جلدی فرمالین (2/5 درصد، 50 میکرولیتر) به عضله گاستروکنمیوس حیوان ایجاد شد و رفتارهای درد شامل تعداد لرزش ها و مدت زمان لیسیدن پنجه پای خلفی در فواصل زمانی پنج دقیقه ای به مدت یک ساعت ثبت شد.

    یافته ها

    به دنبال تزریق عضلانی فرمالین یک درد دو مرحله ای ایجاد شد. تجویز خوراکی 25 و 100 میلی گرم به کیلوگرم وزن بدن کورکومین موجب کاهش معنی دار (به ترتیب0/01 ˂p   و 0/001 ˂p  ) شاخص های درد هر دو مرحله درد عضلانی شد. تزریق داخل بطن مغزی نالوکسان و آ ام251 به تنهایی اثر معنی داری بر شدت درد نگذاشت (0/05 <p)، اما تزریق آن ها از کاهش درد ایجاد شده توسط تجویز خوراکی کورکومین جلوگیری کرد (0/001 ˂p). همه درمان های ذکر شده در بالا فعالیت حرکتی را تغییر ندادند. 

    نتیجه گیری

    نتایج مطالعه حاضر اثر تخفیف دهندگی درد عضلانی توسط کورکومین را نشان دادند. گیرنده های اپیوئیدی و کانابینوئیدی مرکزی ممکن است در اثر ضددردی کورکومین نقش داشته باشند.

    کلید واژگان: بطن جانبی, درد عضلانی, کورکومین, گیرنده های اپیوئیدی, گیرنده های کانابینوئیدی
    Nabat Naqshbandi, Esmaeal Tamaddonfard *, Amir Erfanparast, Farhad Soltanalinejad-Taghiabad
    Background and aim

     Curcumin, the biologically active ingredient of turmeric (Curcuma longa), affects pain processing at different levels. Local mechanisms of action of curcumin are somewhat known, but the central effects at the spinal and supraspinal levels have been less investigated. In this study, the effect of oral administration of curcumin on the formalin-induced muscle pain was investigated. In addition, naloxone (a non-selective opioid receptor antagonist) and AM251 (a cannabinoid 1 receptor antagonist) were used to clarify the possible central mechanism of action of curcumin. 

    Methods

     For intracerebroventricular (ICV) injections, one stainless steel guide cannula was implanted into in the left lateral ventricle of the brain in anaesthetized rats. Muscle pain was induced by intramuscular (IM) injection of formalin (2.5%, 50 µl) in the right gastrocnemius muscle, and the number of paw flinches and the time spent licking and biting of the injected paw were recorded at 5-min blocks for 1 h.

    Results

     A marked biphasic pain response was observed due to formalin injection. Oral administration of curcumin at doses of 25 and 100 mg/kg significantly (p < 0.01 and p < 0.001, respectively) decreased both phases of muscle pain. Pain intensity was not influenced by alone ICV injection of naloxone and AM251 (p > 0.05), whereas the suppressive effect of 100 mg/kg curcumin was inhibited by ICV administration of 2 µg naloxone and 2 µg AM251 (p < 0.001). All the above-mentioned treatments did not alter locomotor activity.

    Conclusion

     These results showed that curcumin produced an antinociceptive effect in muscle pain. Central opioid and cannabinoid receptors might be involved in the antinociception induced by curcumin.

    Keywords: Lateral ventricle, Muscle pain, Curcumin, Opioid receptors, Cannabinoid receptors
  • سهیلا ملک محمدی معمار، محمدرضا ذوقی پایدار*
    مقدمه

    روماتیسم مفصلی یک بیماری خود ایمنی و التهابی است که می تواند باعث درد مزمن شود، هدف این پژوهش بررسی تاثیر درمان پذیرش و تعهد بر دردهای عضلانی بیماران مبتلا به روماتیسم مفصلی بود.

    مواد و روش ها

    پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با گروه آزمایش و کنترل از نوع پیش آزمون-پس آزمون بود. جامعه مورد مطالعه 245 نفر از بیماران مبتلا به روماتیسم مفصلی تحت درمان در بخش فیزیوتراپی بیمارستان شهید بهشتی همدان در سال 98 بودند که از بین آنها نمونه 30 نفره انتخاب و به  صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری (آزمایشی و کنترل) جایگزین شدند. سپس پیش آزمون بر روی هر دو گروه اجرا شد و کار مداخله طی 8 جلسه (یک ساعته) روی گروه آزمایش انجام شد و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. پس از اجرای مداخله از دو گروه پس آزمون به عمل آمد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه میزان درد مزمن ون کورف و همکاران (1992) بود. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج تحلیل کواریانس نشان می دهد بین میانگین نمره زیر مقیاس شدت درد بیماران گروه های آزمایش و کنترل تفاوت معنی داری مشاهده می شود (05/0< P ,84/5 =F). میزان اثر درمان پذیرش و تعهد بر شدت دردهای عضلانی بیماران 18/0 بود. نتایج تحلیل کواریانس همچنین نشان می دهد بین میانگین نمره زیر مقیاس ناتوانی ناشی از درد بیماران گروه های آزمایش و کنترل تفاوت معنی داری مشاهده می شود (05/0< P ,52/6 =F). میزان اثر درمان پذیرش و تعهد بر ناتوانی ناشی از دردهای عضلانی بیماران 20/0 بود.

    بحث و نتیجه گیری

    نتایج پژوهش حاکی از این است که می توان از درمان پذیرش و تعهد در کاهش شدت درد و ناتوانی ناشی از درد بیماران مبتلا به دردهای عضلانی استفاده کرد.

    کلید واژگان: درد عضلانی, درمان پذیرش و تعهد, روماتیسم مفصلی, شدت درد
    Soheyla Malek-Mohammadi-Memar, MohammadReza Zoghi Paydar*
    Introduction

    Rheumatoid arthritis is an autoimmune and inflammatory disease that can cause chronic pain. The aim of this study was to investigate the effect of acceptance and commitment therapy on muscle pain in patients with rheumatoid arthritis.

    Material & Methods

    This research was a Quasi-experimental design with experimental and control groups. The study population consisted of 245 patients with rheumatoid arthritis under treatment in the physiotherapy ward of Shaheed Beheshti hospital during 2019 in Hamadan. A sample of 30 subject were selected and randomly assigned in two groups of 15 (experimental and control). The pre-test was then performed on both groups. The intervention was performed on the experimental group in 8 sessions (one hour) and the control group did not receive any intervention. After the intervention, post-test was performed in two groups. The research tools included Von Korff et al (1992) chronic pain rate questionnaire. Analysis of covariance used to analyze the data.

    Findings

    The results of analysis of covariance show that there is a significant difference between the mean score of the subscale of pain intensity in the experimental and control groups (P <0.05, F = 5.84). The effect of acceptance and commitment treatment on the severity of muscle pain in patients was 0.18. The results of analysis of covariance also show that there is a significant difference between the mean score of the subscale of disability caused by pain in patients in the experimental and control groups (P <0.05, F = 6.52). The effect of acceptance and commitment treatment on disability due to muscle pain in patients was 0.20.

    Discussion & Conclusion

    The results indicate that acceptance and commitment therapy can be used for reduce the severity of pain and disability caused by pain in patients with muscle pain.

    Keywords: Acceptance, commitment therapy, Muscle pain, Rheumatoid arthritis, Pain intensity
  • علی فروتن قوچه بیگلو، معرفت سیاه کوهیان، لیلا فصیحی*
    زمینه و هدف

    با توجه به وجود نگرانی در میان مربیان در رابطه با رفع هرچه سریع تر احساس درد عضلانی، هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر تمرین و تمرین مجدد برون گرا بعد از گذشت 24 ساعت از تمرین اولیه بر احساس درد و شاخص‎های کوفتگی عضلانی تاخیری در مردان جوان غیرفعال بود.

    مواد و روش ها

    16مرد جوان غیرفعال سالم به صورت داوطلبانه در این مطالعه شرکت کردند. آزمودنی ها به صورت تصادفی به دو گروه کنترل (8 نفر) و آزمایش (8 نفر) تقسیم شدند. هر دو گروه 70 انقباض برون گرا در عضلات خم کننده آرنج را با 80 درصد یک تکرار بیشینه انجام دادند. گروه آزمایش تمرین را بعد از گذشت 24 ساعت تکرار کرد. میزان احساس درد عضلانی، سطوح سرمی آنزیم های کراتین کیناز و لاکتات دهیدروژناز قبل، یک، 26، 48 و 72ساعت بعد اندازه گیری شدند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آماری تی مستقل و تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر استفاده شد.

    یافته ها

    میزان احساس درد عضلانی و کراتین کیناز در هر دو گروه، بعد از فعالیت افزایش معنی‎داری یافت (0/05≥p)، میزان لاکتات دهیدروژناز نیز در هر دو گروه افزایش یافت، اما معنی‎دار نبود (05/p>0). در بررسی تغییرات احساس درد عضلانی، کراتین کیناز و لاکتات دهیدروژناز بین دو گروه در مراحل مختلف اندازه‎گیری بعد از تمرین، تفاوت معنی‎داری مشاهده نشد (0/05<p).

    نتیجه گیری

    با توجه به نتایج حاصل از پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که یک مرحله تمرین مجدد برون گرا 24 ساعت بعد از تمرین اولیه نمی تواند متغیر تاثیرگذار مهمی بر میزان احساس درد و شاخص‎های کوفتگی عضلانی تاخیری باشد. هرچند تحقیقات بیشتری باید صورت گیرد.

    کلید واژگان: درد عضلانی, کوفتگی عضلانی, تمرین, کراتین کیناز, لاکتا ت دهیدروژناز
    Ali Forutan Ghojebiglo, Marefat Siahkohian, Leila Fasihi *
    Background and Aims

    Due to the concerns among trainers about relieving muscle pain as soon as possible, this study aimed to investigate the effect of eccentric retraining on muscle pain and Delay Onset Muscle Soreness (DOMS) markers in sedentary young men.

    Methods

    In this study, sixteen inactive healthy young men voluntarily and after written informed consent. Subjects were randomly divided into control (n=8) and experimental (n=8) groups. Both groups performed seventy eccentric contractions in the flexor elbow muscles with 80% of maximal repetition. Muscular pain perception, serum levels of Creatine Kinase (CK), and Lactate Dehydrogenase (LDH) indices were measured before, one, 26, 48 and 72 hours after eccentric training. Independent t-test and Repeated measure analysis variance in the significant level of P≤0.05 used for data analysis.

    Results

    The sensation of muscle pain and creatine kinase in both groups increased significantly after exercise (P≤0.05), lactate dehydrogenase level was increased in both groups. Still, this increase was not significant (P>0.05). Also, no significant difference in the CK and LDH and pain perception in the measurement stage between the two groups was observed (P>0.05).

    Conclusion

    This study results showed that retraining isn’t an essential influential variable on muscle pain and DOMS markers. However, more research needs to be done in this area.

    Keywords: muscle pain, Muscle soreness, Exercise, creatine kinase, lactate dehydrogenase
  • پروین آقابیگی امین، محمد عزیزی*، وریا طهماسبی، پرویز بشیری
    مقدمه

    ارتقا عملکرد جسمانی و تاخیر در خستگی با استفاده از مکمل های تغذیه ای همواره مورد توجه ورزشکاران بوده است. هدف این پژوهش، بررسی تاثیر مصرف 6 هفته آب هندوانه بر شاخص نیتریک اکساید خون و عملکرد ورزشی تکواندوکاران زن نخبه بود.

    مواد و روش ها

    25 تکواندوکار زن نخبه با میانگین سنی (26/2±84/21 سال)، شاخص توده بدن (37/1±87/20 کیلوگرم بر مترمربع)، حداکثر اکسیژن مصرفی (97/1±86/38 میلی لیتر در دقیقه برکیلوگرم وزن بدن) و سابقه تمرینی بیشتر از 5 سال به صورت داوطلبانه و تصادفی یک سو کور در دو گروه مکمل آب هندوانه (15 نفر) و دارونما (10 نفر) قرار گرفتند. آزمودنی ها به مدت 6 هفته و سه روز در هفته مقدار 500 میلی لیتر نوشیدنی آب هندوانه یا دارونما را 45 دقیقه قبل از شروع تمرینات تکواندو مصرف کردند. نمونه های خونی در دو مرحله قبل و پس از 6 هفته مکمل یاری از ورید بازویی آنتی کوبیتال آزمودنی ها گرفته شد. داده ها با استفاده از آزمون تی مستقل و وابسته با سطح معناداری 05/0P≤ بررسی شدند.

    یافته ها

    نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد سطوح نیتریک اکساید پلاسما (016/0=p) و حداکثر اکسیژن مصرفی (001/0=p) در گروه مکمل دهی آب هندوانه نسبت به دارونما افزایش معناداری داشت. از طرف دیگر درد عضلانی 24 و 48 ساعت پس از تمرینات تکواندو در پس آزمون گروه مکمل دهی آب هندوانه نسبت دارونما، کاهش معناداری داشت (05/0≤.p).

    نتیجه گیری

    با توجه به نتایج به دست آمده مصرف آب هندوانه منجر به ریکاوری سریع تر و کاهش درد عضلانی 24 و 48 ساعت پس از تمرینات تکواندو در تکواندوکاران زن نخبه شد.

    کلید واژگان: نیتریک اکساید, آب هندوانه, درد عضلانی, تکواندوکاران نخبه
    Parvin Aghabeigi Amin, Mohammad Azizi*, Worya Tahmasebi, Parviz Bashiri
    Introduction

    Improving physical performance and delaying fatigue by using nutritional supplements always has been interesting in athletes. The aim of this study was to evaluate the effect of six weeks’ watermelon juice on nitric oxide and exercise performance in elite female taekwondo.

    Materials and Methods

    Twenty-five elite female taekwondo players (age 21.84±2.26 yrs; BMI 20.87±1.37 Kg/m2; VO2max 38.86±1.97 ml/min/kg) who had a training experience of more than five years were randomly and voluntary divided into two groups of watermelon juice supplement (n=15) and placebo (n=10). Subjects received 500 ml of watermelon juice or placebo 45 minutes before the taekwondo training sessions for six weeks. Blood samples were taken in the brachial vein in two steps; before and after 6 weeks of supplementation. Data were analyzed using dependent and independent t-test (p≤0.05).

    Results

    The results of this study showed levels of nitric oxide (P=0.016) and VO2max (P=0/001) significantly greater compared to the placebo group. Also, there was a significant decrease in muscle soreness 24 and 48 hours after exercise in the supplement group compared to the placebo group (p≤0.05).

    Conclusion

    According to the results, watermelon juice will help faster recovery and reduce muscle soreness after 24 and 48 hours follow exercise.

    Keywords: Nitric Oxide, Watermelon juice, Muscle Soreness, Female Taekwondo
  • محمودرضا متقی، عباسعلی عباس نژاد*، سعید عرفان پور، حسین محمد زاده مقدم، محمدرضا اربقایی، زهرا روحانی
    اهداف

     کوفتگی و درد عضلانی یکی از عوارض شایع و معمول ناشی از فعالیت جسمانی شدید است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثر ماساژ با ژل اسطوخودوس و ژل پیروکسیکام بر درد عضلانی ناشی از ورزش در دانشجویان پسر دانشگاه علوم پزشکی گناباد صورت گرفته است.

    مواد و روش ها

    این مطالعه نیمه تجربی روی 75 دانشجوی پسر دانشگاه علوم پزشکی گناباد در سال 1397 انجام شد. نمونه ها به طور تصادفی به سه گروه 25نفری شامل گروه ماساژ با ژل اسطوخودوس، گروه ماساژ با ژل پیروکسیکام و گروه ماساژ با ژل دارونما تقسیم شدند. برنامه تمرینی به مدت 45 دقیقه شامل ده دقیقه گرم کردن و انجام حرکات کششی، سی دقیقه تمرینات و نرمش های اصلی و پنج دقیقه سرد کردن بود. ابزار پژوهش چک لیست و پرسش نامه سنجش ذهنی درد تالوگ بود. نمونه های پژوهش پرسش نامه درد تالوگ را پس از اتمام تمرین و نیز پس از انجام ماساژ تکمیل کردند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها در آمار توصیفی از میانگین و انحراف معیار و در آمار تحلیلی در داده های با توزیع نرمال از آزمون های تی زوجی و ANOVA و در داده های با توزیع غیرنرمال از آزمون های ویلکاکسون و کروسکال والیس استفاده شد. در تمامی آزمون ها سطح معناداری 0/05 و کمتر در نظر گرفته شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد درد عضلانی ناشی از ورزش در هر سه گروه بعد از ماساژ در مقایسه با قبل از ماساژ به طور معنی داری کاهش یافته است (0/001>P). نتایج آزمون کروسکال والیس نشان داد اختلاف درد عضلانی قبل و بعد از ماساژ با سه ژل مورد استفاده با توجه به 0/002=P از نظر آماری معنی دار است و ماساژ با ژل اسطوخودوس در مقایسه با گروه های پیروکسیکام و دارونما توانسته است کاهش بیشتری در درد عضلانی ایجاد کند.

    نتیجه گیری

    ماساژ با ژل اسطوخودوس در مقایسه با ژل پیروکسیکام و ژل دارونما می تواند روش بهتری برای کاهش درد عضلانی بعد از ورزش باشد.

    کلید واژگان: اسطوخودوس, پیروکسیکام, درد عضلانی, ماساژ
    Mohammad Reza Mottaghy, Abbasali Abbasnezhad*, Saeed Erfanpoor, Hossein Mohammadzade Moghaddam, Mohammad Reza Arbaghaei, Zahra Rouhani
    Aims

     Muscular pain is a common complication of physical activity. The purpose of this study was to compare the effect of massage with lavender gel and piroxicam gel on exercise-induced muscle pain in male students of Gonabad University of Medical Sciences.

    Methods & Materials

    This semi-experimental study was performed on 75 male students of Gonabad University of Medical Sciences in 2018. The Samples were randomly divided into three groups of 25, including a lavender gel massage group, a piroxicam gel massage group, and a placebo gel massage group. The specimens were randomly divided into three groups of 25, including a lavender gel massage group, a piroxicam gel massage group, and a placebo gel massage group. The training program lasted for 45 minutes, including 10 minutes of warming up and doing stretching exercises, 30 minutes of exercises and the main exercises and 5 minutes for cooling. The research instrument was a checklist for the demographic characteristics of the samples and the Thalog malformation questionnaire. Samples completed the Thalog pain questionnaire after completing the exercise and also after the massage. The Mean±SD were used for descriptive statistics. Normaly distributed data were analyticaly analyzed by paired t-test and ANOVA and non-normaly distributed data were analyticaly analyzed by Wilcoxon and Kruskal-Wallis tests.

    Findings

     The results showed that muscle pain induced by exercise in all three groups after massage was significantly reduced compared to before massage (P<0.001). The results of Kruskal-Wallis test showed that the difference in muscle pain before and after massage with the three gels used 
    (P=0.002) was statistically significant. Massage with lavender gel compared to piroxicam and placebo groups was able to reduce more the muscle pain.

    Conclusion

     Massage with lavender gel compared to the piroxicam gel and placebo gel can be a better way to reduce muscle pain after exercise.

    Keywords: Lavender, Pyroxicam, Myalgia, Massage
  • خانم شیما صالحی، ایلناز سجادیان *
    زمینه و هدف
    درد یکی از رایج ترین مشکلات بهداشتی است. ذاتا پژوهش با هدف بررسی رابطه شفقت خود با شدت درد، فاجعه آفرینی، خودکارآمدی درد و عواطف در زنان مبتلا به درد عضلانی- اسکلتی انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. بدین منظور از بین زنان مبتلا به درد های عضلانی- اسکلتی مراجعه نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکت 180 ،1394 کننده به کلینیک ها و مطب های خصوصی ارتوپدی در زمستان کنندگان به ابزار های پژوهش شامل پرسشنامه های شفقت خود، چند بعدی درد، فاجعه آفرینی درد، خودکارآمدی درد، عواطف مثبت و منفی پاسخ دادند. همچنین داده های حاصل از پژوهش با استفاده از ضرایب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی مورد تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج تحلیل همبستگی پیرسون حاکی از وجود رابطه منفی و معنادار بین شفقت خود با شدت درد، فاجعه آفرینی درد، عواطف منفی و رابطه مثبت و معنادار با خودکارآمدی درد و عواطف مثبت بود. نتایج تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد، که درصد از واریانس 14/4 درصد از واریانس شدت درد، بعد از کنترل تحصیلات و تاهل 10/5شفقت خود بعد از کنترل سن و ناحیه دردناک 25/2 درصد از عواطف مثبت و 10/3 درصد از واریانس خودکارآمدی درد، بعد از کنترل تحصیلات 5فاجعه آفرینی درد، بعد از کنترل سن درصد از عواطف منفی را تبیین نمود.
    نتیجه گیری
    نتایج پژوهش حاضر بیانگر این است، که شفقت خود بعد از کنترل متغیرهای جمعیت شناختی شدت درد، فاجعه آفرینی درد، خودکارآمدی درد و عواطف مثبت و منفی را پیش بینی می کند.
    کلید واژگان: شدت درد, فاجعه آفرینی درد, خودکارآمدی درد, عواطف, شفقت خود, درد عضلانی, اسکلتی
    Shima Salehi Mis, Ilnaz Sajjadian Dr*
    Aims and
    Background
    Pain is one of the most common health problems. It inherently has a psychological nature and is a complex psychological experience. This research is to investigate the relationship between selfcompassion with pain intensity, catastrophizing, self-efficacy of pain and affect in women with musculoskeletal pain.
    Materials And Methods
    The Investigation procedure was according to correlational descriptive ones.For this purpose, among women with musculoskeletal pain in Isfahan who were referred to orthopedic clinics and private clinics in winter 2016, 180 persons were selected in accordance to available sampling method.The participants responded to the research tools including Self-compassion, pain multidimensional, pain catastrophizing, pain self-efficacy, positive and negative affects and demographic questionnaires. The data was analyzed using Pearson correlation coefficient and hierarchical regression analysis. Findings: The results of pearson correlational analysis indicated that there was a significant negative relationship between self-compassion and pain intensity, pain catastrophizing and negative affect in the subjects. Also a positive relationship with pain self-efficacy and positive affect was found as the effect of self compassion. The results of hierarchical regression indicated a 10.5 percent of pain intensity variance after age and painful area control, a 14.4 percent of pain catastrophizing variance after education and marriage control, a 5 percent of pain self-efficacy variance after age control, a 10.3 percent of positive affects and 25.2 percent of negative affects after education control in accordance to self-compassion.
    Conclusion
    The results of this study indicate that self-compassion with the control of demographic variables predicts pain intensity, catastrophizing pain, self-efficacy of pain and positive and negative affects.
    Keywords: Pain intensity, Pain catastrophizing, Pain self, efficacy, Affects, Self, compassion, Musculoskeletal
  • بهزاد ناظم رعایا، امیرحسین محمدی، جمشید نجفیان، داریوش مرادی فارسانی
    مقدمه
    الکتروشوک درمانی (Electroconvulsive therapy یا ECT) عبارت از تحریک الکتریکی برنامه ریزی شده ی سیستم عصبی مرکزی برای آغاز تشنج است و مانند هر اقدام درمانی، ممکن است عوارضی نظیر سردرد، درد عضلانی، تهوع و استفراغ را به همراه داشته باشد. در بیمارانی که تحت الکتروشوک درمانی هستند، از رژیم های متعدد بیهوشی استفاده می گردد. همچنین، داروهایی نظیر آتروپین، میدازولام و... برای کاهش عوارض به کار می روند.
    روش ها
    مطالعه بر روی 40 بیمار کاندیدای الکتروشوک درمانی انجام گردید. با استفاده از روش نمونه گیری آسان، بیماران به دو گروه 20 نفری تقسیم شدند. یک گروه مورد دریافت کرد و به گروه دیگر میدازولام داده نشد. 2 نفر از گروه مورد به علت این که تشنج کمتر از 20 ثانیه داشتند، از مطالعه خارج شدند. برای مقایسه ی متغیرها، از آزمون Independent t و 2χ استفاده گردید.
    یافته ها
    از مجموع 38 بیمار تحت مطالعه، 16 نفر مرد (1/42 درصد) و 22 نفر زن (9/57 درصد) بودند. فراوانی بروز عوارض سردرد (001/0 > P)، حالت تهوع (011/0 = P) و درد عضلانی (014/0 = P) به طور معنی داری در گروه شاهد بالاتر از گروه مورد بود. فراوانی بروز عوارض سرفه و لارنگو اسپاسم در دو گروه مورد و شاهد تفاوت معنی داری نداشت (050/0 < P).
    نتیجه گیری
    با وجود این که میدازولام زمان تشنج را کاهش می دهد، اما در اغلب موارد مدت زمان تشنج بیش از 25 ثانیه بوده است؛ از این رو، اثربخشی الکتروشوک درمانی را زیر سوال نمی برد. استفاده از میدازولام در رژیم دارویی بیهوشی در الکتروشوک درمانی، باعث کاهش سردرد ، درد عضلانی و تهوع می شود.
    کلید واژگان: میدازولام, الکتروشوک درمانی, سردرد, تهوع, استفراغ, درد عضلانی
    Behzad Nazemroaya, Amirhossein Mohammadi, Jamshid Najafian, Darioush Moradi Farsani
    Background
    Electroconvulsive therapy (ECT) is a controlled electrical stimulus that affects central nervous system and leads to convulsion. Such as every other medical procedure, electroconvulsive therapy has some side effects like headache, myalgia, and nausea and vomiting. Patient undergoing electroconvulsive therapy receives deferent anesthetic drugs and some drugs like Midazolam, Atropine etc. to reduce side effects.
    Methods
    This study included 40 patients who were candidates for receiving electroconvulsive therapy. By using convenience sampling, patients were divided into 2 groups of 20 people. Midazolam were given to one group while the other received placebo. Two patients in midazolam group were removed because of short period of convulsion (lower than 20 seconds). The collected data were analyzed using independent t and chi-square tests.
    Findings: 16 men (42.1%) and 22 women (57.9%) were studied. The incidence of headache (P 0.050).
    Conclusion
    Midazolam can reduce convulsion time but in most cases, convulsions last more than 25 seconds, which is in therapeutic range. So, it cannot affect the therapeutic value of electroconvulsive therapy. Preemptive midazolam reduces Post-electroconvulsive-therapy headache, myalgia, and nausea.
    Keywords: Midazolam, Electroconvulsive therapy, Headache, Nausea, Vomiting, Myalgia
  • محمد ابراهیمی ساروی، علیرضا خلیلیان، هدیه رونقی
    سابقه و هدف
    اختلالات تمپورومندیبولار (TMD) گروهی از علائم و نشانه ها هستند که به همراه درد، عملکرد ناقص TMJ و عضلات جونده تشخیص داده می شوند. ضرورت تعیین شیوع این اختلالات در جوامع مختلف و شناسایی عوامل مرتبط با آن ها مورد تاکید قرار گرفته است. تحقیق حاضر با هدف تعیین فراوانی اختلالات تمپورومندیبولار و علایم آن در مراجعین به کلینیک دانشکده ی دندانپزشکی ساری در سال های 94-1393 انجام شد.
    مواد و روش ها
    در این تحقیق توصیفی-تحلیلی، 68 فرد (41 زن، 27 مرد) مراجعه کننده به مرکز فوق به صورت تصادفی انتخاب شدند. اطلاعات فردی از طریق پرسیدن از بیمار و معاینات بالینی اخذ گردید. رابطه ی TMD با متغیرهای مختلف از طریق آزمون های chi-square و exact fisher بررسی گردید. داده های تحقیق با نرم افزار آماری SPSS نسخه ی 0/22 تحلیل گردید.
    یافته ها
    از کل نمونه ها (68 نفر)، 51 نفر (0/75 درصد) TMD داشته اند. بر اساس سوالات پرسیده شده از 51 نفر مبتلا به TMD، 5 نفر سردرد داشته ((p<.0001 و 46 نفر سالم بودند. به همین ترتیب، 5 نفر درد عضلانی (1p=)، 2 نفر تصادف (0001/0(p<، 25 نفر کلیک (1p=) و 2 نفر دارای درد مفصلی (0001/0p=) بودند. بر اساس معاینه بالینی انجام گرفته، 39 نفر دارای صدا در مفصل (03/0p=)، 10 نفر درد مفصلی (0001/0p=) و 34 نفر دارای درد عضلانی (64/0p=) بودند.
    استنتاج: در مجموع، شیوع اختلالات تمپورومندیبولار در جامعه ی مراجعین به کلینیک دانشکده ی دندانپزشکی ساری در سال های 94-1393 بالا بوده است. رابطه معنی داری بین وجود علائم و ابتلا به TMD دیده شد.
    کلید واژگان: شیوع اختلالات تمپورومندیبولار, سردرد, درد عضلانی, صدای مفصلی, تصادف
    Mohammad Ebrahimi Saravi, Alireza Khalilian, Hedye Ronaghi
    Background and
    Purpose
    Temporomandibular disorders (TMD) are manifested as a group of signs and symptoms diagnosed by pain, malfunction of temporomandibular joint (TMJ) and masticatory muscles. The need to determine the prevalence and factors associated with their communities is emphasized in studies. The present study investigated the incidence of TMD and its symptoms in individuals attending Sari Dental School Clinic, 2014-2015.
    Materials And Methods
    A descriptive-analytical study was conducted in 68 individuals (41 females; 27 males) who were selected by random sampling. Demographic and clinical data were obtained by asking questions and examining the patient. The relation between TMD and other variables were analyzed by Chi-square and exact fisher tests. Data was analyzed in SPSS V.22.
    Results
    A total of 68 patients was investigated of whom 51 (75%) had TMD. Among these five people had headache (P
    Conclusion
    A high incidence of TDM was detected in the population attending Sari Dental School Clinic. Significant relation was found between symptoms and TMD.
    Keywords: prevalence of temporomandibular disorders, headache, muscle pain, joint sound, accident
  • امیر مهدی شجاع فرد*، سیامک خرمی مهر، نسترن هاشمی
    مقدمه
    تغییر سبک زندگی و کاهش تحرک در میان کارمندان اداری و افرادی که کارهای ثابت داشته و حین انجام کار وضعیت نامناسب سر و گردن دارند موجب ایجاد خستگی و آسیب در عضلات گردن شده است.
    کینزیوتیپینگ روشی است از علوم توان بخشی و پزشکی ورزشی که مدعی کاهش درد، تورم، اسپاسم عضلانی و پیشگیری از آسیب ها در اثر فعالیت های ایستایی بالاست که از آن به منظور کاهش درد و پیشگیری از عارضه های گردنی نیز استفاده می شود.
    روش کار
    در این پژوهش به بررسی علمی اثر کینزیوتیپ بر خستگی گردن که نقطه ای جهت شروع آسیب دیدگی عضله محسوب می گردد، پرداخته شده است. به همین منظور سیگنال های EMG عضله گردن در اثر یک فعالیت ایستایی مشخص در دو گروه، شامل استفاده کنندگان از چسب های KT و گروهی که از این چسب ها استفاده نمی کنند مورد بررسی قرار گرفته است.
    یافته ها
    بررسی و مقایسه فرکانس میانه سیگنال های EMG به عنوان شاخص ارزیابی خستگی عضله و مقایسه زمان رسیدن به خستگی در دو گروه مورد نظر بوده است. همچنین برای بررسی اثر آنی چسب های KT در گروهی که از این چسب ها استفاده نکرده اند بلافاصله بعد از رسیدن به خستگی، چسب ها متصل، و شدت خستگی مورد بررسی قرار گرفته است.
    نتیجه گیری
    با اندازه گیری خستگی عضلانی، نتایج حاصل از این تحقیق نیز اثرات مفید کینزیوتیپ ها را بطور مشهودی نشان می دهد؛ بطوریکه در اغلب استفاده کنندگان از کینزیوتیپ خستگی عض/لانی کاهش داشت.
    کلید واژگان: کینزیوتیپ, خستگی گردن, سیگنالEMG, درد عضلانی, فرکانس میانه
    Shoja Fard A.*, Khorami Mehr S., Hashemi N
    Background
    Changing life style and decreasing activity among office employees and people who had regular jobs and had un-appropriated cervical situation cause fatigue in cervical muscles and put them in danger reagent.
    KINESIOTAPING is an athletic, medical and rehabilitation method that claims for decrease pain, inflation, muscle spasm and preventing athletic damages during upper stationary activities, therefore, this method also use for pain deduction and preventing cervical accidents.
    Methods
    In this research, we study scientific review of KINESIOTAPE (KT) influence on cervical fatigue as a point for initial muscle damage. For this purpose, we study EMG signals for cervical muscles during specific stationary activity in two particular groups, including the one that actually use KT and the reference group.
    Results
    Review and compare EMG signal mean frequency as an evaluation index for muscle fatigue and comparing the arrival time to fatigue in both groups are intended. Also for studying the immediate effects of KT in group that did not use them, we apply KT after reaching to fatigue and survey the differences in mean frequency.
    Conclusion
    With using muscle fatigue measurement the results are evidently shown the useful effect of KT; as in most of KINESIO tape users, muscle fatigue decrease.
    Keywords: KINESIOTAPE, cervical fatigue, EMG signal, muscle pain, mean frequency
  • ابوالفضل فرهادی، صادق فرهادی
    زمینه و هدف
    درد، احساسی ناخوشایند و پدیده ای چند بعدی است که با آسیب های بالقوه یا بالفعل با فتی همراه است. شیر خواران و کودکان قبل از دو سالگی در چندین نوبت واکسینه می شوند. بسیاری از این واکسن ها تزریقی بوده و درد ناک می باشند. تزریق واکسن ثلاث در ایران از 2ماهگی شروع وتا 6-4 سالگی در 4 نوبت تزریق می شود. هدف از انجام این مطالعه، مقایسه تاثیر تتراکائین 4 درصد موضعی با دارونما بر کاهش درد ناشی از تزریق عضلانی واکسن ثلاث در کودکان 2 ماهه بود.
    روش بررسی
    در این پژوهش، تعداد 40 نفر از شیر خواران 2 ماهه با استفاده از نمونه گیری آسان انتخاب و به طور تصادفی در یکی از گروه های مداخله و دارونما تخصیص یافتند. در این پژوهش دو نوع تزریق انجام شد؛ یک تزریق با استفاده از ژل تتراکائین 4 درصد و تزریق دیگر با استفاده از دارونما صورت گرفت. شدت درد ناشی از تزریق، توسط یک پرستار متخصص کودکان و با استفاده از مقیاس FLACC نمره گذاری شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که تتراکائین موضعی 4 درصد تاثیر معنی داری برکاهش شدت درد ناشی از تزریق عضلانی واکسن ثلاث نداشت. اگرچه میانگین شدت درد در گروه مورد 3/8 و در گروه دارونما 1/9 درصد بود، اما زمان رهایی از درد و بازگشت به حالت اولیه در گروه مورد بسیار کمتر از گروه پلاسیبو بود.
    نتیجه گیری
    اگرچه استفاده موضعی از ژل تتراکائین 4 درصد از نظر آماری تاثیر معنی داری در کاهش شدت درد ناشی از تزریق واکسن ثلاث در کودکان 2ماهه نداشت، اما میانگین شدت درد در گروه مورد کمتر از گروه دارونما بود و نیاز به مطالعات بیشتری است تا مشخص شود که آیا تتراکائین موضعی بر درد موثر است یا خیر.
    کلید واژگان: درد عضلانی, کودکان, ژل تتراکائین, تزریق عضلانی, کاهش درد, واکسن ثلاث
    Abolfazl Farhadi, Sadegh Farhadi
    Background and­
    Objective
    Pain is a multidimensional phenomenon defined as­ “an unpleasant sensory and emotional experience that is associated with actual or potential tissue ­damage” ­. ­Infants and children are vaccinated before two years on several occasions. Many of these vaccines are injectable، and are painful. The aim of this study was to evaluate whether topical tetracaine can reduce the pain of IM DPT injection compared to placebo in infants of two months of age.
    Material And Methods
    In this study، 40 infants aged two months were selected by convenience sampling and randomly placed in two groups of case and control. The Infants of experimental group were injected by using topical tetracaine gel %4­­ and those of the other group by a placebo. The intensity of injection was scored by a pediatric registered nurse، using the FLACC pain scale.
    Results
    Although the mean of pain intensity in case group (8. 3) is lower than that of controls (9. 1) and also the time of pain relief، the use of tetracaine could not be significantly effective in reducing the severity of pain due to intramuscular injection of DPT vaccine.
    Conclusion
    ­ Based on the results، there is no significant difference between case and control groups on using tetracaine، but because of low pain intensity in case group، further researches are needed to be done.
    Keywords: Pain, Infants, ­Tetracain gel, Intramuscular injection
  • بررسی اثرتجویز وریدی لیدوکائین بر درد و لرزش عضلانی ناشی از سوکسینیل کولین
    وحیدرضا عشوری، فرشید فرحبخش
    زمینه و هدف
    سوکسینیل کولین یک شل کننده عضلانی رایج در بیهوشی های کوتاه مدت و عمل های سرپایی است. لرزش و درد عضلانی (میالژی) دو عارضه خفیف اما شایع این دارو هستند. با توجه به این که درد عضلانی باعث ناراحتی زیادی برای بیماران می شود، هدف از این مطالعه بررسی اثر لیدوکائین بر پیشگیری از درد عضلانی ناشی از سوکسینیل کولین بوده است.
    مواد و روش ها
    این مطالعه کارآزمایی بالینی بر روی 100 بیمار کاندید عمل جراحی الکتیو و کوتاه مدت که نیاز به لوله گذاری نای داشتند انجام شد. بیماران به صورت تصادفی به دو گروه تخصیص یافتند. بیماران گروه مورد قبل از دریافت سوکسینیل کولین، لیدوکائین وریدی به میزان 5/1 میلی گرم بر کیلوگرم دریافت نمودند و به گروه شاهد هیچ دارویی تجویز نشد. بعد از عمل بیماران از نظر درد و لرزش عضلانی مورد بررسی قرار گرفتند.
    نتایج
    در گروه لیدوکائین 24 نفر (48%) و در گروه بدون لیدوکائین 35 نفر (70%) دچار درد عضلانی شدند که این تفاوت از نظر آماری معنی دار بود. شدت درد عضلانی نیز در گروه بدون لیدوکائین بیشتر از گروه لیدوکائین بود. بروز لرزش عضلانی در گروه لیدوکائین 34 نفر (68%) و در گروه بدون لیدوکائین 50 نفر (100%) و تفاوت از نظر آماری معنی دار بود. شدت لرزش عضلانی در گروه بدون لیدوکائین نیز بیشتر از گروه لیدوکائین بود.
    نتیجه گیری
    استفاده از لیدوکائین قبل از سوکسینیل کولین باعث کاهش بروز درد و لرزش عضلانی ناشی از سوکسینیل کولین می شود و پیشنهاد می گردد از این دارو در هنگام بیهوشی های کوتاه مدت و سرپایی استفاده شود
    کلید واژگان: سوکسینیل کولین, درد عضلانی, لرزش عضلانی, لیدوکائین
    The Effect of Intravenous of Lydocain Injection on Muscle Fasciculation and Pain due to Succinyle Colin
    V.R. Ashouri, F. Farahbakhsh
    Background And Objectives
    Succinyl colin is a frequently used muscle relaxant in short duration and outpatient anesthesia. Muscular fasciculation and muscle pain (myalgia) are the two mild but frequent side effects of this medication. Respecting great discomfort of myalgia for the patients, the aim of this study was to measure the effect of intravenous lidocain injection on the myalgia and muscle fasciculation generated by succinyl coline.
    Materials And Methods
    This is a clinical trial study which is performed on 100 patients who were candidates for elective short duration anesthesia requiring tracheal intubation. The patients were randomly divided into two groups of 50 patients. The treatment group received 1.5mg/kg intravenous lidocain and the control group received an equinoxes of distilled water intravenously before succinyl cholin injection. The frequency of myalgia and muscle fasciculation due to succinyl colin injection was compared between the two groups.
    Results
    Results of this study showed that, in the treatment group 24 patients (48%) and in the control group 35 patients (70%) complained from myalgia. The difference was statistically significant (p<0.05). Incidence of fasciculation in lidocain group and control group was 34 (68%) and 50 (100%), respectively. The difference between these proportions was also statistically significant (p<0.05).
    Conclusion
    Intravenous lidocain injection before succinyl colin reduced both fasciculation and muscle pain due to succinyl colin. Therefore, application of lidocain in short term and outpatient anesthesia could be recommended.
  • مهریار تقوی گیلانی، مجید رضوی، سعیدرضا نامی، سعید جهانبخش
    مقدمه
    فاسیکولاسیون و درد عضلانی جزء عوارض شایع بعد از مصرف ساکسینیل کولین است که کاهش شیوع و شدت آن علاوه بر راحتی بیمار بعد از عمل، عوارض جانبی ساکسینیل کولین را کاهش می دهد.این مطالعه با هدف بررسی شدت و شیوع درد عضلانی و فاسیکولاسیون بعد از تزریق ساکسینیل کولین و مقایسه آن در سه گروه انجام شده است.
    روش کار
    این پژوهش مورد – شاهدی در سال 1385 در 75 بیمار با ASAI که جهت جراحی استخوانی انتخاب شده بودند، در بیمارستان امام رضا (ع) مشهدانجام شده است. این بیماران به صورت تصادفی به سه گروه مساوی تقسیم شدند. در گروه اول تیوپنتال سدیم و ساکسنیل کولین 5/1 میلی گرم در کیلوگرم، در گروه دوم پروپرفول و ساکسینیل کولین 5/1 میلی گرم در کیلوگرم و در گروه سوم تیوپنتال و 3 میلی گرم در کیلوگرم ساکسنیل کولین تجویز شد. شیوع و شدت فاسیکولاسیون، وضعیت لوله گذاری تراشه بعد از یک دقیقه و درد عضلانی بیماران بعد از 24 ساعت بررسی گردید. مشخصات فردی، شدت درد و فاسیکولاسیون در پرسشنامه جمع آوری گردید. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از آمار توصیفی و جداول توزیع فراوانی پردازش شد.
    نتایج
    شیوع فاسیکولاسیون در گروه اول 76%، در گروه دوم 80% و در گروه سوم 84% مشاهده شد. شیوع درد عضلانی در گروه اول 24%، در گروه دوم 28% و در گروه سوم20% مشاهده گردید. اختلاف آماری معنی داری بین گروه اول و دوم و هم چنین گروه اول و سوم از نظر فاسیکولاسیون، وضعیت لوله گذاری تراشه و درد عضلانی مشاهده نگردید.
    نتیجه گیری
    تجویز پروپوفول به جای تیوپنتال سدیم (با وجود تقویت شلی عضلانی توسط پروپوفول) و هم چنین دوز بیشتر ساکسینیل کولین (تبدیل فاز I به فاز II بلوک عصبی عضلانی) تاثیری در ایجاد فاسیکولاسیون و درد عضلانی ندارد.
    کلید واژگان: ساکسینیل کولین, پروپوفول, تیوپنتال, فاسیکولاسیون, درد عضلانی
  • رحمت الله حافظی، نیلوفر صفاریان، سیدمنصور رایگانی، محمدرضا نیکو
    هدف
    درد سینه عضلانی - اسکلتی یک تشخیص شایع بخشهای اورژانس و عمومی می باشد و واژه کوستوکندریت اغلب به جای آن و به عنوان مترادف استفاده می شود. تشخیص معمول آن توسط رد سایر علل و بیماری ها است.
    ارزیابی نقش دستگاه عضلانی - اسکلتی در بیماران با درد قفسه سینه و ارزیابی نرمال قلبی هدف این مطالعه می باشد.
    روش بررسی
    971 بیمار که به علت آنژین صدری یا درد سینه ارجاع داده شده بودند، به طور آینده نگر بررسی شدند. ارزیابی های قلبی شامل: شرح حال، معاینه، ECG، Chest X Ray، اکوکاردیوگرافی، اسکن پرفیوژن و آنژیوگرافی در بیماران بر حسب مورد انجام شد. یکصد بیمار با علایم عضلانی - اسکلتی و ارزیابی های قلبی نرمال مورد بررسی قرار گرفتند. این گروه 100 نفری توسط متخصصین طب فیزیکی و توانبخشی مورد معاینه قرار گرفتند و شرح حال و معاینه و گرافی مهره های گردنی، نوار عصبی - عضلانی و آزمایشات لازم نیز برای آنها انجام شد.
    یافته ها
    بر اساس تحقیق ما 10.3 درصد از بیماران با درد سینه دارای مشکلات عضلانی - اسکلتی بودند. از 100 بیمار با درد سینه عضلانی - اسکلتی و متوسط سن 43.2، 71 درصد آنها زن بودند. 38 درصد بیماران درد در ناحیه اسکاپولای چپ، و 60 درصد آنها نقاط حساس به درد، مخصوصا در عضلات پشت گردن و اپی کندیل خارجی هومروس داشتند شیوع EMG/NCS پاتولوژیک 35درصد و بیشتر شامل رادیکولوپاتی گردنی بود شیوع پاتولوژیک گرافی های گردنی 26 درصد و بیشتر شامل استئوآرتریت مهره های گردنی بود.
    نتیجه گیری
    این مقاله علل درد سینه عضلانی - اسکلتی را مورد بررسی قرار می دهد و یک روش ارزیابی و پیگیری را معین می کند. نتایج، ارتباط غیر علیتی را بین اختلال عملکرد سیستم عضلانی - اسکلتی و درد سینه آتیپیک نشان می دهند. یک معاینه دقیق شامل دامنه حرکتی ستون فقرات و لمس نقاط حساس باید انجام شود.
    کلید واژگان: درد سینه, درد عضلانی, اسکلتی, ارزیابی عصبی, عضلانی, ارزیابی قلبی
    Rahmatollah Hafezi, Niloufar Saffarian, Seyyed Mansour Rayegani, Mohammad Reza Nikou
    Objective
    Musculoskeletal chest pain is a common referral to emergency departments and general practitioners. The terms of costochondritis and musculoskeletal chestpains are often used synonymously. The basis for such diagnosis is held by exclusion.
    Purpose
    To evaluate the presence of musculoskeletal apparatus pain in patients with angina pectoris, despite their normal cardiac evaluations.
    Materials and Methods
    971 patients referred for angina pectoris or chest pain were prospectively collected.Cardiac evaluations included: as history, physical exams, ECG-Chest X Ray, Echocardiography, perfusion scan and angiography as needed. One hundred patients with musculoskeletal symptoms along with normal cardiac evaluations were investigated. This group were examined by experienced physiatrists, history, physical exam, Cervical x ray, EMG/NCS and laboratory were also done in later group.
    Results
    According to our study 10.3 % of patients with chest pain presentations had musculoskeletal rather than any cardiac problems. From 100 patients with musculoskeletal chest pain, mean age of 43.2, with 71% women.38% of them have left scapular pain and 60 % of them have tender points with high frequency in posterior neck muscle and humeral lat epicondyle. Prevalence of abnormal EMG/NCS was 35%, mostly cervical radiculopathy and abnormal cervical x ray was 26%, mostly DJD of cervical spine.
    Conclusion
    This article reviews the causes of musculoskeletal chest pain and suggests an approach to any chest pain its needs more evaluation and more precise management. The results show an association, but not a causal link between musculoskeletal dysfunction and atypical chest pain. A careful physiatric examination including spinal movements and palpation for tendernes are suggested to be performed.
    Keywords: Chest pain, Musculoskeletal pain, EMG, NCV, Cardiac evaluations
  • محمد قرقره چی، کاظم کاظم نژاد تبریزی
    سابقه و هدف
    با توجه به شایع بودن دردهای عضلانی بعد از عمل به عنوان عوارض شناخته شده مصرف داروی ساکسنیل کولین و تناقضاتی که در مورد استفاده از دوز مورد نظر ساکسنیل کولین در پیشگیری از دردهای عضلانی وجود دارد و به منظور مقایسه تاثیر دو دوز 5/1 و 3 آن بر روی شدت فاسیکولاسیون عضلانی و شدت میالژی پس از عمل، این تحقیق روی بیماران تحت عمل ترمیم فتق اینگوینال در بیمارستان شریعتی در سال 1379 انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    تحقیق به روش کارآزمایی بالینی روی تعداد 50 بیمار که به طور تصادفی به دو گروه با دوز درمانی 5/1 و 3 تقسیم شدند انجام گرفت. کلیه اقدامات مطابق استاندارد برای همه بیماران انجام گردید و شدت فاسیکولاسیون و درد عضلانی در چهار درجه بوسیله پزشکی که از گروه درمانی بیماران اطلاعی نداشته ارزیابی شده و با آزمون مجذور کای مورد قضاوت آماری قرار گرفت.
    یافته ها
    تحقیق روی 50 نفر در 2 گروه مساوی انجام گرفت. درجات صفر و خفیف فاسیکولاسیون در گروه (5/1) برابر 36درصد و در گروه (3) 68درصد بود و این اختلاف به لحاظ آماری معنی دار بود. از نظر شدت درد عضلانی بعد از عمل دو گروه مشابه بودند.
    نتیجه گیری و توصیه ها: دوز 3 ساکسنیل کولین را می توان به جای استفاده از شل کننده های غیر دپولاریزان که بعنوان PRETREATMENT قبل از تزریق ساکسنیل کولین تزریق می شوند، استفاده نمود که هم عوارض جانبی کمتری دارد و هم وضعیت انتوباسیون بهتری دارد. در این مورد تحقیق بیشتر را توصیه می نماید.
    کلید واژگان: ساکسنیل کولین, درد عضلانی, فاسیکولاسیون عضلانی
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال