به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « ریز مغذی ها » در نشریات گروه « پزشکی »

  • مقدمه

    علت آندومتریوز به خوبی شناخته نشده است و مطالعات کمی در مورد دریافت ریز مغذی ها در زنان مبتلا به آندومتریوز انجام شده است.

    هدف

    این مطالعه با هدف بررسی ارتباط بین ریز مغذی‌های رژیم غذایی و خطر ابتلا به آندومتریوز انجام شد.

    مواد و روش ها

    این مطالعه مورد-شاهدی بر روی زنان 18 تا 45 ساله مبتلا به آندومتریوز و نیز بدون آندومتریوز در درمانگاه زنان بیمارستان آرش از اردیبهشت 1396 تا اردیبهشت 1397 در تهران انجام شد. بر اساس یافته های لاپاراسکوپی، شرکت کنندگان به دو گروه زنان مبتلا به آندومتریوز لگنی به عنوان گروه مورد (78 نفر) و زنان بدون آندومتریوز لگنی به عنوان گروه شاهد (78 نفر) تقسیم شدند. داده‌های رژیم غذایی با استفاده از پرسشنامه 168 سوالی نیمه کمی بسامد غذا (FFQ) استاندارد شده جمع‌آوری شد. برای تعیین ارتباط ریزمغذی ها و خطر ابتلا به آندومتریوز از مدل رگرسیون لجستیک استفاده شد.

    نتایج

    تجزیه و تحلیل داده‌ها در مجموع نشان داد که بین ریزمغذی‌هایی مانند پتاسیم (99/0-56/0 : CI،74/0 :OR) کلسیم (94/0-52/0 : CI،70/0 :OR) و همچنین بین ویتامین‌ها، ویتامین C (94/0-52/0 : CI،70/0 :OR)، B2 (98/0-55/0 :CI ،73/0 :OR)، و B12 (95/0-53/0 : CI،71/0 :OR) ارتباط معنی داری با آندومتریوز وجود دارد، بنابراین کسانی که از ریزمغذی های کمتر استفاده می کردند در معرض خطر بالاتر آندومتریوز قرار داشتند.

    نتیجه گیری

    یافته‌ها نشان داد که دریافت کلسیم، پتاسیم، ویتامین B12، ویتامین B2، ویتامین B6، ویتامین C با خطر ابتلا به آندومتریوز رابطه معکوس دارد (94/0-52/0 : CI،70/0 :OR).

    کلید واژگان: رژیم غذایی, آندومتریوز, پرسشنامه, ریز مغذی ها}
    Ghazal Roshanzadeh, Shahideh Jahanian Sadatmahalleh, Ashraf Moini, Azadeh Mottagh, Farahnaz Rostami
    Background

     Fewer studies were on micronutrient intake in women with endometriosis, and the etiology of endometriosis remains unclear between dietary micronutrients and the risk of endometriosis.

    Objective

     This study aimed to investigate the relationship between dietary micronutrients and the risk of endometriosis.

    Materials and Methods

     This case-control study was conducted on 156 women (18-45 yr) with and without endometriosis in the gynecology clinic of Arash hospital between May 2017 and May 2018 in Tehran, Iran. According to the laparoscopic findings, the participants were divided into 2 groups (n = 78/each), women with pelvic endometriosis as the case group and women without endometriosis pelvic as the control group. Dietary data were collected using a validated 168-item semiquantitative food frequency questionnaire with the standard serving. A logistic regression model was used to determine the association between micronutrients and the risk of endometriosis.

    Results

     Data analysis showed a significant relationship between micronutrients such as: potassium (OR: 0.74; CI: 0.56-0.99; p = 0.01), calcium (OR: 0.70; CI: 0.52-0.94; p = 0.003), and also among the vitamin C (OR: 0.70; CI: 0.52-0.94; p = 0.02), B2 (OR: 0.73; CI: 0.55-0.98; p = 0.01), and B12 (OR: 0.71; CI: 0.53-0.95; p = 0.02) with endometriosis, so those who used fewer micronutrients were at higher risk of endometriosis.

    Conclusion

     The findings showed that the dietary intakes of calcium, potassium, vitamins B12, B2, B6, and C are inversely related to the risk of endometriosis.

    Keywords: Diet, Endometriosis, Food questionary, Micronutrients}
  • مهشید نقاش پور، رضا امانی*، محمدحسین حقیقت زاده، سرور نعمت پور
    زمینه و هدف

    افسردگی با افزایش سطوح سرمی پروتئین واکنشگر فاز حاد (CRP) و به دنبال آن التهاب سیستمیک ارتباط دارد. التهاب، مکانیسم احتمالی اثر رژیم غذایی بر پیشرفت بیماری های مزمن است. هدف این مطالعه بررسی ارتباط بین دریافت غذایی و شاخص های تن سنجی با سطوح سرمی پروتئین واکنشگر فاز حاد با حساسیت بالا (hs-CRP) در پرستاران سالم و افسرده ی بیمارستان‎های شهر اهواز بود.

    روش بررسی

    در این مطالعه توصیفی-تحلیلی 98 پرستار زن (45 نفر افسرده و 53 نفر سالم) به صورت تصادفی از 6 بیمارستان اصلی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز در سال 1389-1388 انتخاب شدند. بسامد دریافت غذایی، اندازه های تن سنجی و سطوح hs-CRP سرم اندازه گیری شد. نتایج با آمار توصیفی، آزمون های آماری ANOVA و مدل رگرسیون خطی تجزیه و تحلیل شد.

    یافته ها

    بین دو گروه سالم و افسرده از نظر میانگین hs-CRP اختلاف معنی داری مشاهده نشد. در افراد افسرده، نمایه توده بدن، وزن، درصد چربی و نسبت چربی به وزن بدن ارتباط مثبت معنی داری با hs-CRP سرم داشت (05/0P<). این ارتباط در افراد سالم معنی دار نبود (05/0P>). در گروه افسرده، افرادی که از نظر سطوح hs-CRP سرم در چارک چهارم قرار داشتند نسبت به چارک دوم، دریافت ویتامین های B12، A و E بیشتری داشتند (05/0P<). اختلاف معنی داری بین نمره افسردگی در چارک های مختلف افراد سالم مشاهده نشد (05/0P>).

    نتیجه گیری

    نتایج این مطالعه نشان داد که در افراد افسرده، اندازه های تن سنجی بالاتر و دریافت ویتامین های B12، A و E بیشتر از رژیم غذایی، با افزایش پاسخ های فاز حاد ارتباط دارد.

    کلید واژگان: پروتئین واکنشگر C, افسردگی, تن سنجی, ریز مغذی ها, پرستاران}
    Mahshid Naghashpour, Reza Amani, Mohamadhosien Haghighizadeh, Sarvar Nematpour
    Background And Aims

    Depression is related to an increase acute phase protein, C-reactive protein (CRP), followed by systemic inflammation. Inflammation is a problem mechanism through which diet can affect the development of chronic diseases. This study was aimed to evaluate the association of diet and anthropometric indices with high-sensitive C - reactive protein (hs-CRP), among depressed and healthy female nurses in Ahvaz city.

    Methods

    In this descriptive-analytical study 98 women (45 depressed and 53 healthy subjects) were randomly chosen from Jondishapoor University of medical sciences, Ahvaz. (I.R. Iran). We assessed dietary intakes, anthropometric measurements and hs-CRP serum levels. Data were analyzed using, ANOVA and linear regression model test.

    Results

    There was not significant difference between the two healty and depressed groups in the mean of hs-CRP. BMI (Body Mass Index), weight, body fat percent and fat/W (fat to weight ratio) had significant positive association with serum hs-CRP level in depressed subjects (P<0.05). The depressed subjects in fourth quartile had higher dietary vitamin E, A and B12 intake than second one (P<0.05). No significant differences were found between the depression score in healthy participants in different quartile.

    Conclusion

    The result of this study showed that the more anthropometric measurements, dietary intake of iron and vitamin E, and the less dietary intake of calcium are associated with an increased acute phase response in depressed and healthy subjects.

    Keywords: Anthropometry, C, reactive protein, Depression, Micronutrients, Nurses}
  • سهیلا میرزاییان، رضا غیاثوند*، فاطمه صادقیان، مهدیه شیخی، زهرا سادات خسروی، قاسم یادگارفر
    مقدمه

    تغذیه مناسب به ویژه دریافت انرژی و مواد مغذی ضروری و کافی در دختران جوان به خصوص دانشجویان بسیار حایز اهمیت است. مطالعه حاضر با هدف تعیین دریافت ریز مغذی ها و درشت مغذی ها و مقایسه آن با استاندارد های تعیین شده، بر روی دانشجویان دختر دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انجام شد.

    روش ها

    این مطالعه مقطعی روی 100 نفر دختر دانشجوی 25-18 ساله در سال تحصیلی 88-1387 انجام شد. داده های تن سنجی به روش استاندارد، اندازه گیری شد و داده های غذایی با استفاده از 2 یادآمد 24 ساعت خوراک جمع آوری شد و توسط 2food prossesor مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های مربوط به دریافت مواد مغذی با مرجع میزان توصیه شده مواد مغذی (2008DRI، Dietary reference intakes)، مورد مقایسه قرار گرفتند.

    یافته ها

    1/61 درصد افراد مورد مطالعه خوابگاهی و 7/12 درصد متاهل بودند. شیوع چاقی و اضافه وزن در افراد مورد بررسی 9/6 درصد و چاقی شکمی 1/46 درصد بود. میانگین فشار خون سیستولی 6/15 ± 2/105 میلی متر جیوه و دیاستولی 4/10 ± 2/69 میلی متر جیوه بود. در مجموع 9/3 درصد مبتلا به پرفشاری خون بودند. از بین مواد مغذی دریافتی، میزان دریافت 12B، ریبوفلاوین، فولات، منیزیم، پتاسیم و کلسیم در مقایسه با مقادیر توصیه شده DRI ناکافی و میزان دریافت E، C، پانتوتنیک اسید، تیامین، نیاسین، فسفر و روی بیش از مقادیر توصیه شده بود و وضعیت دریافت درشت مغذی ها، انرژی دریافتی، A، پیرودوکسین، آهن و سلنیوم مطابق با مقادیر توصیه شده بود.

    نتیجه گیری

    از بررسی نتایج مطالعه حاضر مشخص گردید که دریافت درشت مغذی ها در دانشجویان مشکل چندانی ندارد و عدم تعادل، عمدتا در گروه ریزمغذی ها است. بنابراین مصرف گروه های مهم غذایی مانند لبنیات، سبزی و میوه که منابع عمده ریز مغذی ها می باشند در این جامعه باید افزایش یابد. با توجه به اهمیت تغذیه مناسب در این رده سنی و اثرات آن بر سلامت آینده جامعه، به نظر می رسد باید توجه بیشتری به آموزش و فراهم آوردن امکانات برای عملکرد مناسب تغذیه ای دانشجویان مبذول شود.

    کلید واژگان: مواد مغذی, دانشجویان, ریز مغذی ها, درشت مغذی ها, انرژی کل}
    Soheila Mirzaeian, Reza Ghiasvand, Fatemeh Sadeghian, Mahdieh Sheikhi, Zahra Sadat Khosravi, Ghasem Yadegarfar
    Background

    Healthy nutrition especially the energy intake and the essential nutrient in female student is so important. This study aimed to assess micro and macro nutrient intakes in female students of Isfahan University of Medical Sciences.

    Methods

    This cross-sectioned study was carried out on 100 female students aged between 18 to 25 years old in 1387-1388. Anthropometrics measures were performed and two 24 hours food recalls were used to collect the dietary information and then they were analyzed using food processor 2 and then were compared to the Dietary Reference Intakes 2008) DRI).

    Findings

    61.1% of subjects were residing in dormitories and 12.7% were married. Prevalence of overweight or obesity and abdominal obesity in the studied subjects were 6.9% and 46.1% respectively. The mean (±SD) systolic blood pressure was 105.2±15.6 mmhg and the diastolic was 62.2±10.4 mmhg. Totally 3.9% of the subjects had hypertension. The analysis of food intake indicated that B12, folate, magnesium, potassium, calcium were in a level below the recommended ones, and vitamin C, E, pantothenic acid, B1, B3, phosphate, zinc in a level above the recommended ones, and energy intake, macronutrient, vitamin A, pyridoxine, iron, selenium were in the general appropriate level.

    Conclusions

    The findings of the study indicated that the appropriate level of macronutrients intake was used and the problem was mainly existed in micronutrients’ consumption. It is recommended to increase the intakes of important food groups such as dairy, vegetable, fruit that are good sources of micronutrients, and it is also suggested to improve strategies and the competence in this area of nutrition.

    Keywords: Nutrients, Students, Micronutrient, Macronutrient, Total Energy}
  • فروغ سادات مرتضوی، اکرم کوشکی، آرش اکابری
    زمینه و هدف
    افزایش فشار خون در حاملگی یکی از علل شایع بستری شدن زنان باردار در بیمارستان می باشد. تاکنون مطالعات در این زمینه بر نقش رژیم غذایی در حاملگی با بروز پره اکلمپسی متمرکز بوده است. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط رژیم غذایی در حاملگی با افزایش فشار خون بارداری طراحی شده است.
    مواد و روش ها
    این مطالعه به صورت مورد - شاهدی بر روی? ?0 زن باردار بستری در بخش داخلی زنان بیمارستان مبینی سبزوار با اختلال فشار خون بارداری و 100 زن بدون سابقه اختلالات فشارخون در دوره بارداری و قبل از آن، بستری در بخش پس از زایمان انجام شد. حجم نمونه بر اساس بررسی اهداف و با در نظر گرفتن خطای نوع اول (a=0.05) و توان آزمون (b=80) محاسبه شد. روش های جمع آوری داده ها شامل فرم مصاحبه و پرسشنامه بسامد خوراک و پرسشنامه یادآمد? ? ساعته غذایی بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها، ابتدا مواد غذایی مصرف شده به گرم تبدیل و سپس با استفاده از نرم افزارFood processor اطلاعات مربوط به رژیم غذایی به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارSPSS و آزمون های مجذور کای و مدل رگرسیون لجستیک استفاده شد.
    یافته ها
    میانگین سن زنان 26.7±6 سال بود. میزان مصرف کلسیم (P=0.004)، منیزیم (P=0.037)، فسفر (P=0.001) و پتاسیم (P=0.007) در این مطالعه در گروه مورد بیشتر از گروه شاهد بود. نتایج رگرسیون لجستیک با کنترل همه متغیرهای موثر بر اختلالات هی‍‍پرتانسیو حاکی از حضور معنادار کلسیم و فیبر دریافتی بود.
    نتیجه گیری
    یافته های این مطالعه حاکی از آن است که کلسیم و فیبر دریافتی در بروز اختلالات هیپرتانسیونی به طور مستقیم نقش دارند.
    کلید واژگان: فشارخون بارداری, ارزیابی تغذیه, ریز مغذی ها, مواد معدنی}
    Akram Kooshki, Forogh Mortazavi, Arash Akaberi
    Background and
    Purpose
    Gestational hypertension is one of the factors leading to maternal hospitalization during pregnancy. Studies have so far focused on the role of gestational diet in the occurrence of preeclampsia. The present study is conducted to evaluate the relationship between gestational diet and gestational hypertension. Methods and Materials: In a case-control study 100 pregnant women suffering from gestational hypertension disorders and 100 women with no history of hypertension during pregnancy and before that but being hospitalized in the same hospital after labor were compared. The sample size was calculated on the basis of the study objectives as well as =α0.05 and β=0.80. Data were collected through interview food frequency questionnaire and a 24-hour diet recall form. In order to analyze the data the consumed food substances were converted into gram scale and then the Food Processor software rendered the data on diet. The obtained data were analyzed in SPSS using chi-square and logistic regression model.
    Results
    The participants’ mean age was 26.7±6 years. Calcium (p= 0.004) magnesium (p=0.037) phosphorus (p= 0.001) and potassium intakes (p= 0.007) were higher in cases than the controls. Having controlled all variables affecting hypertensive disorders the logistic regression revealed that fiber and calcium were significantly dominant in the development of gestational hypertension.
    Discussion
    The results of the study showed that calcium and fiber played a more direct role in the development of gestational hypertension.
    Keywords: Gestational Hypertension, Nutrition Assessment, Micronutrients, Minerals}
  • حمیرا حمایلی مهربانی، پروین میرمیران، فرشته بایگی، فریدون عزیزی
    زمینه و هدف
    با توجه به افزایش نیاز به انرژی و مواد مغذی مورد نیاز برای رشد و تکامل سریع در دوران نوجوانی، مطالعه حاضر با هدف بررسی میانگین تعداد وعده های غذایی دریافتی نوجوانا در طول این دوره زندگی و ارتباط آن با تامین مواد مغذی مورد نیاز انجام گرفته است.
    روش بررسی
    در این مطالعه مقطعی 367 نوجوان 19-10 ساله به صورت تصادفی انتخاب شدند. دریافت های غذایی با استفاده از یاد آمد 24 ساعته جمع آوری شد. افراد براساس تعداد وعده های دریافتی به سه گروه تقسیم شدند، گروه اول: کمتر از چهار وعده، گروه دوم چهار تا شش وعده و گروه سوم هفت وعده یا بیشتر در روز مصرف می کردند. تجزیه و تحلیل اطلاعات بدست آمده با استفاده از آزمون ANCOVA، Bonferroni و تعدیل اثر سن، جنس، کل انرژی دریافتی بود. مقادیر مواد مغذی دریافتی با مقادیر توصیه شده Dietary Reference Intake مقایسه گردید.
    یافته ها
    دریافت های غذایی سه گروه در میزان مصرف سبزی ها و گروه گوشت و جانشین هایش تفاوت معنی داری نداشت. در افرادی که کمتر از چهار وعده در روز مصرف کرده بودند میوه و لبنیات دریافتی نسبت به دو گروه دیگر کمتر (P<0.01) و ویتامین ث و ریبوفلاوین دریافتی در حد مطلوب بود در حالی که در صد قابل توجهی از افراد سه گروه مقادیر ناکافی کلسیم، روی، مس، منزیوم و پیریدوکسین در مقایسه با مقادیر توصیه شده دریافت کرده بودند. افزایش تعداد وعده های غذایی با تامین منیزیوم، کلسیم، فسفر، ویتامین ث، ریبو فلاوین و پیریدوکسین ارتباط داشت.
    نتیجه گیری
    دریافت ناکافی اغلب ریز مغذی های مهم در نوجوانان به چشم می خورد. می توان با افزایش تعداد وعده های غذایی، بدون افزایش کل انرژی دزیافتی کیفیت رژیم غذایی را بهبود بخشید.
    کلید واژگان: نوجوانان, تعداد وعده, ریز مغذی ها, میان وعده}
  • فرزانه منتظری فرد *، منصور کرجی بانی، علیرضا داشی پور
    زمینه

    با توجه به نقش تغذیه در سلامتی، با اندازه گیری وزن و قد می توان وضعیت تغذیه ای کودکان و نوجوانان را به شکل چاقی و لاغری تعیین نمود. بر این اساس هدف از این تحقیق، تعیین شیوع چاقی و لاغری در دختران دانش آموز مدارس راهنمایی شهر زاهدان و ارتباط آن با مواد غذایی دریافتی می باشد.

    مواد و روش ها

    در یک مطالعه توصیفی - تحلیلی از نوع مقطعی تعداد 687 دختر دانش آموز از مدارس راهنمایی شهر زاهدان به روش نمونه گیری چند مرحله ای انتخاب شدند. پس از ثبت مشخصات نمونه ها، وزن و قد به روش استاندارد اندازه گیری و شاخص توده بدن محاسبه جهت تعیین چاقی و لاغری با مقادیر توصیه شده مرکز ملی آمارهای بهداشتی آمریکا مقایسه شد. بررسی مصرف مواد غذایی نیز به روش یاد آمد خوراک 48 ساعته انجام گردید.

    یافته ها

    از دختران دانش آموز 16.9 درصد لاغر، 31.7 درصد کم وزن و 13.2 درصد دچار کوتاه قدی بوده و فقط 8.7 درصد در معرض اضافه وزن و 1.7 درصد چاق بودند. میانگین انرژی دریافتی در دختران دانش آموز بطور متوسط 1502.1±415.7 کیلوکالری در روز بود که از مقادیر توصیه شده استاندارد کمتر بود و تعادلی از نظر کربوهیدرات ها، پروتئین ها و چربی ها موجود نبود، به طوری که بر اساس انرژی و پروتئین دریافتی به ترتیب، 94.1 درصد و 26.6 درصد دانش آموزان کمبود داشتند و از نظر ویتامین ها و املاح معدنی دریافتی روزانه، ریزمغذی هایی مانند آهن (72.1 درصد)، کلسیم (99.8 درصد)، فسفر (83.6 درصد)، روی (84.3 درصد) و یتامین A (63.8 درصد) و ویتامین B12 (66.5 درصد) دچار کمبود بودند.

    نتیجه گیری

    دختران دانش آموز مدارس راهنمایی شهر زاهدان از نظر رشد جسمی و دریافت انرژی و پروتئین و سایر ریز مغذی ها وضعیت مطلوبی نداشته و در معرض خطر پدیده هایی مانند لاغری و کم وزنی می باشند؛ لذا به توجه به جهش رشدی دوران بلوغ و افزایش نیازهای تغذیه ای - ضمن اجرای برنامه های حمایتی غذایی - طراحی الگویی به شیوه مناسب، جهت بهبود وضعیت تغذیه و ارتقا سلامتی دختران نوجوان توصیه می گردد.

    کلید واژگان: چاقی, لاغری, ریز مغذی ها, کوتاه قدی, شاخص توده بدن}
    Farzaneh Montazery Fard *, Mansour Karaji Bani, Alireza Dashipour
    Background

    By considering important role of nutrition in children and teenagers’ health, their nutritional status are determined as obesity and wasting using weight and height. The aim of this study is to evaluate the prevalence of obesity and wasting and their relationship to food intake in female students of junior schools in Zahedan.

    Methods

    In a descriptive analytical cross-sectional study, 687 female students from junior schools were selected by multiple stage sampling method. After recording the participants’ demographic data, their weight and height were measured for body mass index (BMI) calculation according to standard method. National Center for Health Statistics (NCHS) and National Health and Nutritional Examination Survey (NHANES II) data and a 48-hour recall questionnaire were used.

    Results

    Of the surveyed girls, 16.9%, 31.7% and 13.2% were wasted, under weight and stunted, respectively 8.7% and 1.7% were over weight and obese, respectively. The mean of energy intake was 1502.1±415.7 kcal/d in the students which is less than the recommended dietary allowances (RDA) and there were no balances in daily intake of protein, carbohydrate and lipids. In respect to energy and protein intake, 94.1% and 26.6% of students had deficiency, respectively. On the other hand, findings showed iron (72.1%), calcium (99.8%), phosphorus (83.6%), zinc (84.3%), vitamin A (63.8%) and B12 (66.5%) intake deficiencies.

    Conclusion

    The female students of junior schools of Zahedan do not have a proper nutritional status according to physical state, energy, protein, and micronutrients intakes and they are at the risk of wasting and underweight. Therefore, we suggest implementation of programs for nutritional support and designing of proper patterns of food consumption to improve female junior students’ nutritional status.

    Keywords: obesity, waste, micronutrients, dwarfism, body mass index}
  • کاظم سخا، علیرضا استاد رحیمی، دکترامیر حسین جعفری روحی، شمسی عباسعلیزاده
    هدف
    روی و مس از عناصر کمیاب ضروری برای رشد و نمو مطلوب هستند. در این بررسی اندازه گیری روی و مس سرم در خون بند ناف و خون مادر نوزاد ان برای مطالعه و مقایسه مقدار عناصر کمیاب در نوزادان رسیده و نارس و مادرانشان انجام شد.
    روش مطالعه
    این مطالعه با انتخاب تعداد 152 نوزاد رسیده و نارس و مادرانشان با حذف عوامل مداخله گر انجام شد. نمونه خون بند ناف از انتهای جفتی بند ناف و نمونه خون مادر از ورید محیطی بلافاصله بعد از زایمان اخذ و اندازه گیری سطح روی و مس بوسیله اسپکتروفوتومتری جذب اتمی انجام گردید.
    یافته ها
    میانگین سطوح روی سرم در نوزادان ترم و مادرانشان به ترتیب 0.83 μg/ml و μg/ml 0.62و میانگین سطوح روی سرم در نوزادان پره ترم و مادرانشان به ترتیب μg/ml 0.78 و μg/ml 0.47 بود. میانگین سطوح مس سرم در نوزادان ترم و مادرانشان به ترتیب μg/ml 0.55 و μg/ml 2.29 و میانگین سطوح مس سرم در نوزادان پره ترم و مادرانشان به ترتیب μg/ml 0.63 و μg/ml 2.17 بود. بطور معنی داری سطح روی خون بند ناف بالاتر و سطح مس خون بند ناف پائین تر از سطح خونی آنها در مادران بود (0.05 p<).
    نتیجه گیری
    اختلاف معنی داری بین سطح روی و مس خون بند ناف نوزادان ترم و پره ترم وجود نداشت. در این بررسی سطح سرمی روی در خون بند ناف و خون مادرانشان نسبت به مطالعات سایر محققین پائین تر بود.
    کلید واژگان: روی, مس, خون بند ناف, خون مادری, ریز مغذی ها}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال