به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "مطالعات مورد-شاهدی" در نشریات گروه "پزشکی"

جستجوی مطالعات مورد-شاهدی در مقالات مجلات علمی
  • سید علی رضوی، حمیده پاک نیت*، علی امامی، مریم سادات میرعابدینی، محمد مهدوی، منیر سادات میرزاده
    مقدمه

    حاملگی نابجا در 5/1 تا 2 درصد تمام بارداری ها رخ می دهد که مهمترین عامل مرگ و میر مادر در سه ماهه اول بارداری است. مطالعه حاضر با هدف تعیین عوامل خطر مرتبط با حاملگی نابجا در قزوین انجام شد.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه مورد-شاهدی، 200  زن باردار به روش سرشماری با تشخیص حاملگی نابجا به عنوان گروه مورد با 200 زن باردار بدون مشکلات بارداری به عنوان گروه شاهد (در میان 7855 زایمان صورت گرفته) در سال 1396 در بیمارستان کوثر قزوین مورد بررسی قرار گرفتند. اطلاعات دموگرافیک، مامایی و سوابق پزشکی بیماران استخراج و با استفاده از آزمون t-test، کای دو و رگرسیون لجستیک با نرم افزار آماری SPSS نسخه 22 تحلیل شدند.

    یافته ها

    میانگین سنی جمعیت مورد مطالعه 51/6±45/30 بود. 8/41% مادران، درمان طبی با متوتروکسات، 6/56% تحت عمل جراحی سالپنژکتومی قرارگرفتند و 5/1% بیماران با رضایت شخصی و بدون درمان مرخص شدند. بین دو گروه از نظر عوامل خطری چون استفاده از روش های پیشگیری از بارداری، سابقه ی سقط، استفاده از روش های کمک باروری (IVF)، سابقه بیماری های مادرزادی، سابقه نازایی، سابقه عفونت لگنی، سابقه حاملگی نابجا، سابقه عمل جراحی و سابقه هیپوتیروییدی تفاوت معنی داری مشاهده شد.

    نتیجه گیری

    مطالعه ی حاضر ارتباط معنی داری بین دو گروه مورد و شاهد در عواملی چون سابقه ی سقط، استفاده از IVF، استفاده از روش های پیشگیری، سابقه بیماری های مادرزادی، سابقه نازایی، سابقه عفونت لگنی، سابقه حاملگی نابجا، سابقه عمل جراحی و سابقه هیپوتیروییدی را نشان داد لذا پیشنهاد می شود مطالعات متعددی پیرامون پیشگیری و ارایه راهکارهایی برای کاهش بروز این بیماری صورت گیرد.

    کلید واژگان: حاملگی نابجا, عوامل خطر, زنان باردار, مطالعات مورد-شاهدی
    Seyed Ali Razavi, Hamideh Pakniat*, Ali Emami, Maryamsadat Mirabedini, Mohammad Mahdavi, Monirsadat Mirzadeh
    Introduction

    Ectopic pregnancy (EP) occurs in 1.5-2% of all pregnancies and it is the important cause of maternal mortality in the first trimester. The aim of this study was to evaluate EP risk factors in Kowsar hospital in Qazvin.

    Materials and Methods

    In this case-control study, 200 pregnant women with sonographic and pathological diagnoses of ectopic pregnancy in Qazvin Kowsar hospital in 2017 were assigned to the case group and 200 pregnant women with no delivery problems were assigned to the control group. The sampling method in this study was based on complete enumeration. All demographic and midwifery data were extracted from the records in the hospital archive. Data were analyzed by t-test, chi-square, and logistic regression in SPSS software version 22. P<0.05 was considered significant.

    Results

    The mean age of the study population was 30.45±6.51. About 41.8% of the mothers underwent medical treatment with methotrexate, 56.6% of them underwent salpingectomy and 1.5% of them were discharged with personal consent. There was a significant relationship between the incidence of the ectopic pregnancy and using contraception, previous abortion, using in vitro fertilization, congenital diseases, infertility problems, previous pelvic inflammatory disease, previous EP, previous surgical history and hypothyroidism (P<0.05).

    Conclusion

    The present study also showed that EP was more likely to occur in patients with history of EP, abortion, PID, surgical procedures, infertility and hypothyroidism. Therefore, it is recommended that women should undergo health care before pregnancy and further studies are required to provide solutions to reduce the cases of EP.

    Keywords: ectopic pregnancy, risk factors, pregnant women, case-control studies
  • فریده ظفری زنگنه*، محمد مهدی نقی زاده، مریم باقری، معصومه دهقان
    زمینه و هدف

    بیشتر مطالعات نشان می دهد 9 تا 24% افرادی که در سیکل لقاح آزمایشگاهی (IVF) قرار می گیرند زنانی هستند که پاسخ تخمدانی آن ها ضعیف است. زنان با پاسخ ضعیف تخمدانی Poor ovarian response (POR) بیماران ناباروری هستند که ذخیره تخمدان و پاسخ تخمدان به داروها کم و کیفیت تخمک در آن ها رو به زوال است. هدف این مطالعه بررسی بیان ژن سه گیرنده آدرنرژیکی در سلول های کومولوس زنان پاسخ ضعیف تخمدانی در محیط کشت بود.

    روش بررسی

    این مطالعه موردی-شاهدی از فروردین تا دی 1396 در مرکز تحقیقات بهداشت باروری بیمارستان امام خمینی (ره) تهران بر روی دو گروه مطالعه و کنترل (اهدا کننده تخمک) انجام شد. هر دو گروه با ضوابط محدوده سنی 20 تا 45 سال و داشتن اندکس توده بدنی زیر m2/kg 28 وارد مطالعه شدند و ضوابط خروج شامل عدم مصرف دارو بجز داروهای تحریک کننده تخمدان و عدم ابتلا به بیماری بود. تشخیص پاسخ ضعیف تخمدان با معیار بولونیا (Bologna) انجام شد. پس از پانکچر فولیکول ها، کومولوس ها از کمپلکس تخمک-کومولوس جدا و با لام نیوبار شمارش و به محیط کشت اضافه شد. استخراج RNA انجام و غلظت RNA خوانده شد. cDNA سنتز و برای ژن های B2 و ADRα1,2 پرایمر طراحی و بیان ژن سنجیده شد. 

    یافته ها

     مقایسه نتایج بیان ژن فقط در گیرنده آلفا 1 و 2 سلول های کومولوس در دو گروه مطالعه و کنترل، کاهش معناداری نشان داد. ضریب همبستگی نیز نشان داد که بین گیرنده های آدرنرژیک و اثرات آن ها بر یکدیگر رابطه معنادار وجود دارد. 

    نتیجه گیری

     نتایج مطالعه حاضر کاهش بیان ژن دو گیرنده آلفا 1 و 2 در این زنان را نشان داد.

    کلید واژگان: بیان ژن, گیرنده های آدرنرژیک, زنان با پاسخ ضعیف تخمدان, مطالعات مورد-شاهدی, زنان, سلول های کومولوس, ناباروری
    Farideh Zafari Zangeneh*, MohammadMehdi Naghizadeh, Maryam Bagheri, Masoumeh Dehghan
    Background

    Most studies show that 9 to 24% of people who are in in vitro fertilization (IVF) cycles are women who respond poorly to ovarian stimulation. Women with poor ovarian response (POR) are a group of infertile patients whose ovarian reserve, ovarian response to medication, and the quality of ovum are declining. Therefore, the number of female cycles, the number of fetuses from the oocyte and the rate of pregnancy in these women is reduced. The purpose of this study was to investigate the expression of three adrenoceptor receptor genes in the cumulus cells of women with poor ovarian response in culture medium.

    Methods

    This case-control study was conducted in two groups: study (POR) and control (oocyte donor's women) groups. POR diagnosis was performed by ESHRE Bologna criteria. After puncture of the follicles, cumulus-oocyte complex was collected and the cumulus cells (CCs) were isolated by enzyme and are counted with Neobar lamella and then were added in the culture medium. After completing the culture, RNA was extracted from cumulus cells and the RNA concentration was read by the Spectrophotometer (NanoDrop Technologies, Wilmington, DE, USA). Then cDNA synthesized and primers designed for ADR-α1, 2 and ADR-B2 or gene expression by real-time polymerase chain reaction (PCR) technique. The research was done in Reproductive Health Research Center of Imam Khomeini Hospital, Tehran University of Medical Sciences, Tehran, Iran, from April to December 2017.

    Results

    Comparison of the results of ADR-α1, 2 gene expressions in cumulus cells showed a significant decrease, but ADR-B2 was not significant in two groups. Correlation coefficients also showed that there are relationship between three adrenoceptors and their effects on each other.

    Conclusion

    Our results showed that the decreased expressions of ADR-α1, 2 probably related to activation of the sympathetic system and release of the more neurotransmitter that lead to down-regulation of ADR-α1, 2 in the cell membrane of cumulus in culture medium.

    Keywords: adrenergic receptors, case-control studies, cumulus cells, gene expression, infertility, poor responder, women
  • سما رضاسلطانی، حمید اسدزاده عقدایی*، حسین دبیری، عباس اخوان سپهی، محمدحسین مدرسی، احسان ناظم الحسینی مجرد
    زمینه و هدف

    سرطان روده ی بزرگ دومین سرطان شایع دنیا است که عامل اصلی ایجاد آن عوامل اپی ژنتیک و عوامل محیطی محسوب می گردد که در این بین گات میکروبیوتا حایز اهمیت می باشد. از طرفی کمابیش پیش زمینه ساز سرطان روده ی بزرگ، پولیپ های آدنوما می باشند. هدف از انجام مطالعه حاضر بررسی جمعیت باکتری های لاکتوباسیلوس، اشریشیا کلی و پریوتلا در بیماران مبتلا به سرطان روده و پولیپ آدنوما در مقایسه با افراد سالم بود.

    روش بررسی

    در این مطالعه مورد-شاهدی، نمونه های مدفوع 31 فرد سالم، 42 فرد مبتلا به پولیپ آدنوما و 20 بیمار مبتلا به سرطان روده ی بزرگ که برای غربالگری سرطان روده ی بزرگ از شهریور 1395 تا شهریور 1396 به بیمارستان طالقانی تهران مراجعه کردند، گردآوری گردید. میزان کمیت این میکروب ها با روش Real-time polymerase chain reaction (PCR)، دقیق تعیین شد.

    یافته ها

     افزایش جمعیت براساس منحنی تکثیر بررسی گردید. پریوتلا با منحنی تکثیر 24/6 و افزایش سطح معناداری، اشریشیا کلی با منحنی تکثیر 20/4 و سطح معناداری قابل قبول، در افراد مبتلا به سرطان روده و پولیپ آدنوما نسبت به افراد سالم مشاهده گردید، درحالی که کاهش لاکتوباسیلوس با منحنی تکثیر 28/6 و سطح معناداری قابل قبول در افراد بیمار نسبت به افراد سالم به دست آمد.

    نتیجه گیری

     میکروبیوم روده ای افراد مبتلا به سرطان روده ی بزرگ و پولیپ آدنوما با میکروبیوم افراد سالم متفاوت بوده و بار میکروب های بیماری زا در مقایسه با میکروب های مفید در افراد سرطانی و مبتلا به پولیپ بالاتر بود.

    کلید واژگان: پولیپ آدنوما, مطالعات مورد-شاهدی, سرطان روده بزرگ, میکروبیوم روده
    Sama Rezasoltani, Hamid Asadzadeh Aghdaei*, Hossein Dabiri, Abbas Akhavan Sepahi, MohammadHossein Modarressi, Ehsan Nazemalhosseini Mojarad
    Background

    Colorectal cancer is the second most common cancer in the world which is mainly caused by epigenetic and environmental factors. Among these epigenetic factors, gut microbiota is an important one. Although it has not been proved a unique group of bacteria correlated with colorectal cancer, these findings have generally demonstrated differences between healthy and disease gut microbiome in population. Actually, the identification and investigation of intestinal microbiota in early detection of colorectal cancer have been highlighted in new researches and studies. Herein, in the current study, we aimed to evaluate the number of selected gut bacteria including Lactobacillus and Escherichia coli and Prevotella in the fecal specimens of adenomatous polyposis patients, colorectal cancerous cases in compared to normal participants in terms of estimating important role of gut microbiota during colorectal cancer initiation and progression.

    Methods

    The current research was a case-control study. Fecal samples were provided from 31 healthy individuals, 42 adenomatous polyposis patients and 20 colorectal cancer cases that were referred to Taleghani Hospital, Tehran, Iran, from August 2016 to August 2017 for colorectal cancer screening tests. Fecal samples were collected to analyze intestinal bacteria including, Lactobacillus, Escherichia coli, and Prevotella by absolute quantitative real-time polymerase chain reaction (PCR). The number of these gut bacteria was precisely determined by this method of real-time PCR.

    Results

    Higher number of Prevotella with 24.6 CT number (P<0.005) and E.coli with 20.4 CT number (P<0.015) were achieved in colorectal cancer cases and adenomatous polyposis patients in contrast to samples from normal individuals. On the contrary, the opposite range was observed for the quantification of Lactobacillus and greater numbers of bacteria (CT=28.6) were detected in normal, compared to the colorectal cancer cases and adenomatous polyposis (P<0.001).

    Conclusion

    The gut microbiota composition of individuals with colorectal cancer and adenomatous polyposis differs from that of healthy individuals, and the higher numbers of pathogenic microbiota versus beneficial microbiota present in those with colorectal cancer and adenomatous polyposis. In contrast, healthy individuals have higher numbers of beneficial gut microbiota than pathogenic microbes. These findings need more experimental analysis and investigation to better clarify.

    Keywords: adenomatous polyposis, case-control studies, colorectal neoplasms, gastrointestinal microbiome
  • فاطمه بهادری، زهرا صاحب الزمانی *، لیلا زارعی، ندا ولیزاده
    زمینه و هدف
    با توجه به عوارض جنینی و مادری دیابت، کاهش شیوع دیابت و درمان مناسب آن خیلی مهم می‎باشد. رابطه بین کمبود ویتامین D و دیابت نوع دو گزارش شده است. داده های اندکی در زمینه ارتباط بین سطح ویتامین D سرم و خطر دیابت بارداری وجود دارد. هدف از این مطالعه تعیین ارتباط مقادیر ویتامین D و دیابت بارداری بود.
    روش بررسی
    این مطالعه از نوع مورد-شاهدی در مراکز بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی ارومیه از خرداد 1394 تا فروردین 1395 انجام شد. 100 زن باردار مبتلا به دیابت بارداری و 100 زن باردار سالم با روش نمونه گیری غیرتصادفی و در دسترس وارد مطالعه شدند. سپس مقادیر ویتامین D اندازه گیری و به سه سطح تقسیم بندی شد. کمتر از ng/ml 20 به عنوان کمبود، بین ng/ml 30-20 به عنوان سطح ناکافی و بیشتر از ng/ml 30 به عنوان سطح مناسب ویتامین D در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    میانگین سن در گروه مطالعه 5± 30/31 سال و در گروه کنترل 4/95± 28/83 سال بود (0/06P=). سطوح ویتامین D در افراد مبتلا به دیابت بارداری و شاهد به ترتیب ng/ml 4/76± 7/25 و ng/ml 11/93± 16/12 بود که در افراد دیابت بارداری پایین تر از گروه کنترل بوده است (0/01P=). کمبود شدید ویتامین D در گروه دیابت بارداری 34% و در گروه کنترل 27% مشاهده شد (0/0001P<).
    نتیجه گیری
    در این مطالعه بیشتر بیماران کمبود ویتامین D داشتند و در گروه دیابت بارداری کمبود ویتامین D به طور معناداری بیشتر از گروه کنترل مشاهده شد.
    کلید واژگان: مطالعات مورد-شاهدی, دیابت بارداری, حاملگی, ویتامین D
    Fatemeh Bahadori, Zahra Sahebazzamani *, Leila Zarei, Neda Valizade
    Background
    Gestational diabetes is one of the common causes of maternal and fetal complications. Due to fetal and maternal complications of diabetes, it is very important to reduce the prevalence of diabetes and its consequences. The relationship between vitamin D deficiency and type 2 diabetes has been reported. There is little information about the relationship between serum vitamin D levels and the risk of gestational diabetes mellitus (GDM). The aim of this study was to determine the relationship between the levels of vitamin D and gestational diabetes.
    Methods
    This case-control study was conducted in health centers of Urmia University of Medical Sciences in May 2015 until March 2016. A total of 100 pregnant women with gestational diabetes and 100 healthy pregnant women were entered into the study by nonrandom and available sampling. The level of vitamin D was measured and levels were divided into three levels. Vitamin D levels were considered less than 20 ng/ml, 20-30 ng/ml and more than 30 ng/ml as deficiency, insufficiency and sufficient, respectively. Exclusion criteria include pre-pregnancy glucose tolerance, history of medical disease, and supplementation with vitamin D.
    Results
    The mean age of women in the study group was 30.31±5 years and in the control group was 28.83±4.95 years (P=0.06). The vitamin D levels in GDM and control groups were 7.25±4.76 ng/ml and 11.93±16.12 ng/ml, which is lower in the gestational diabetes than the control group (P=0.01). The severe deficiency of vitamin D in the gestational diabetes group and in control group were 34% and 27% respectively (P<0.0001). There was a significant difference in mean fasting plasma glucose level between gestational diabetes group and healthy pregnant group (P<0.001). There was no relationship between vitamin D levels and body mass index of pregnant women (P=0.1).
    Conclusion
    In this study, the majority of patients had vitamin D deficiency and in the gestational diabetes group, vitamin D deficiency was significantly higher than the control group. The severe deficiency of vitamin D in the gestational diabetes group was higher than patients without gestational diabetes.
    Keywords: case-control studies, gestational diabetes, pregnancy, vitamin D
  • سپیده حقی فر، یاسمن جمشیدی نایینی، محمد اسماعیل اکبری، مرتضی عبداللهی، مهدی شادنوش، مرجان عجمی، سید حسین داودی *
    زمینه و هدف
    سن متوسط ابتلا به سرطان پستان در زنان ایرانی حداقل 10 سال کمتر از کشورهای توسعه یافته می باشد و بروز این بیماری در زنان ایرانی رو به افزایش است. رژیم های غذایی متنوع می توانند در ایجاد محافظت در برابر بیماری های مزمن نقش داشته باشند. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط امتیاز تنوع رژیمی و خطر ابتلا به سرطان پستان انجام گرفت.
    روش بررسی
    این مطالعه ی مورد-شاهدی، از اردیبهشت تا بهمن 1394 با 298 شرکت کننده شامل 149 مورد سرطان پستان و 149 زن به ظاهر سالم در بیمارستان شهدا، تهران انجام گرفت. داده های فردی، تن سنجی و فعالیت فیزیکی افراد شرکت کننده گردآوری و پرسشنامه ی معتبر بسامد خوراک شامل 168 ماده غذایی تکمیل شد. انرژی دریافتی با استفاده از Nutritionist 4 software (First Databank Inc. , Hearst Corp. , San Bruno, CA, USA) و امتیاز تنوع رژیمی برای هر فرد محاسبه و نسبت شانس با فاصله اطمینان 95% برای ارزیابی ارتباط خطر ابتلا به سرطان پستان و سهک های امتیاز تنوع رژیمی ارزیابی شد.
    یافته ها
    افراد دو گروه از نظر وزن، قد و نمایه توده بدنی فاقد تفاوت معنادار بودند، ولی دریافت روزانه ی انرژی تفاوت معناداری نشان دادند (0/001>P). پس از تعدیل اثر مخدوشگرها افرادی که در سهک سوم امتیاز تنوع رژیمی بودند نسبت به سهک اول 86% شانس کمتری برای ابتلا به سرطان پستان داشتند (0/31-0/06=95% CI، 0/14OR=). در بررسی امتیاز تنوع رژیمی گروه های غذایی، ارتباط معکوس با خطر ابتلا به سرطان پستان برای گروه های میوه ها و شیر و لبنیات به دست آمد (0/001>P).
    نتیجه گیری
    بر اساس نتایج این مطالعه امتیاز تنوع رژیمی با کاهش خطر ابتلا به سرطان پستان در ارتباط می باشد.
    کلید واژگان: سرطان پستان, مطالعات مورد-شاهدی, رژیم غذایی
    Sepideh Haghifar, Yasaman Jamshidi Naeini, Mohammad Esmaeil Akbari, Morteza Abdollahi, Mahdi Shadnoush, Marjan Ajami, Sayed Hossein Davoodi *
    Background
    The average age of women with breast cancer in Iran is at least 10 years lower in comparison to developed countries and the incidence of the disease in Iranian women is on a rise. According to studies, diets that are diverse in food groups can play a role in protecting against chronic diseases including cardiovascular diseases and cancer. Diet diversity score is an indicator used to measure diversity between and within food groups. This study aimed to assess the relationship between diet diversity score and breast cancer risk.
    Methods
    This case-control study was carried out from April 2014 to February 2015 at Shohada Hospital in Tajrish, Tehran. Demographic and anthropometric data of 298 participants including 149 breast cancer cases and 149 apparently healthy women were collected. A valid food frequency questionnaire containing 168 food items was completed to assess usual dietary intake through face to face interviews. Energy was calculated using Nutritionist 4 software (First Databank Inc., Hearst Corp., San Bruno, CA, USA) and diet diversity score was calculated using five food group scoring. Odds ratios with 95% confidence intervals were obtained using logistic regression test to evaluate the association between breast cancer risk and diet diversity score tertiles.
    Results
    There was no significant difference in weight, height, body mass index between the two groups, but physical activity level and daily energy intake showed a significant difference (P<0.001). After adjusting for the effect of confounding variables including energy, body mass index, physical activity, menopause status, family history of breast cancer, contraceptive use, number of pregnancy, age of menarche and smoking, the risk for developing breast cancer was 86% lower in those in the highest tertile of diet diversity score compared to those in the first tertile (OR=0.14, 95% CI=0.06-0.31). An inverse and significant association was found between breast cancer risk and diversity scores of fruits and milk groups (P<0.001).
    Conclusion
    Higher diet diversity score is associated with reduced risk of breast cancer.
    Keywords: breast cancer, case-control studies, diet
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال