به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « میان کنش » در نشریات گروه « پزشکی »

  • عبدالمجید طاهری، امیر قمرانی*، پرویز عسگری، سالار فرامرزی، فریبا حافظی
    زمینه و اهداف

    اختلال نقص توجه/ فزون کنشی متداول ترین دوران کودکی است که می تواند زندگی اجتماعی و تحصیلی کودک را تحت تاثیر قرار دهد. با توجه به اینکه درمانهای متفاوتی برای تخفیف نشانه های این اختلال بکار رفته است هدف پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی درمان شناختی آموزشی خودآموزی کلامی بر تعاملات اجتماعی، اضطراب و خودانگی این کودکان بوده است.

    مواد و روش ها

    پژوهش حاضر نوعی پژوهش نیمه آزمایشی بود و جامعه آماری آن را تمام کودکان دارای اختلال نقص توجه/ فزون کنش تشکیل می دادند که تعداد 30 نفر آنها از مراجعین به کلینیک مشاوره و روانشناسی آموزش و پرورش سبزوار انتخاب شده بودند و بطور کاملا تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جای گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های اضطراب اسپنس کودکان، تعاملات اجتماعی کر شام و الیوت(1990) و پرسشنامه خودانگی مایکل کینگ وبرای تشخیص نقص توجه /فزون کنشی از پرسشنامه کانرز (1960)فرم والدین استفاده شد ،برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی، میانگین انحراف استاندارد و آمار استنباطی تحلیل کواریانس چند متغیره استفاده شد و داده ها با استفاده از نرم افزار spss22 تحلیل شدند.

    یافته ها

    یافته ها نشان داد تاثیر آموزش خودآموزی کلامی بر تعاملات اجتماعی کودکان دارای اختلال نقص توجه/ فزون کنش مثبت (05/0 >P) و معنادار است و برخودانگی این کودکان (05/0>P) مثبت و معنادار است. امابر سطح اضطراب آنها (05/0

    کلید واژگان: خودآموزی کلامی, تعاملات, اضطراب, خودانگی, فزون کنش}
    Abd Almajid Taheri, Amir Ghamarani *, Parvez Askary, Salar Faramarzi, Fateme Hafezi
    Background and Objectives

    Attention deficit / hyperactivity disorder is the most common childhood that can affect the child's social and educational life. Considering that different therapies have been used to relieve the symptoms of this disorder, the purpose of this study was to investigate the effectiveness of cognitive-educational teaching on verbal self-learning on social interactions, anxiety and autonomy of these children.

    Materials and Methods

    This is a semi-experimental research. The statistical population of this study was all children with attention deficit / hyperactivity disorder, of which 30 were selected from clients referring to Sabzevar Counseling and Psychology Clinic and completely Randomized in both experimental and control groups. Data were collected from the children's spence anxiety questionnaire, Social Interactions, Kearsam and Elliot (1990), and Michael King's Self-Defense Questionnaire and for attention deficit / hyperactivity disorder recognition. The Convergs Questionnaire (1960) was used for parents' form, for data analysis, statistics Descriptive, mean standard deviation and inferential statistics of multivariate covariance analysis were used and data were analyzed using spss22 software.

    Results

    Findings showed that the effect of verbal self-learning on the social interactions of children with attention deficit / hyperactivity disorder was positive and significant (P

    Keywords: self training, Social interactions, Anxiety, selfstigma, Excessive action}
  • محمدحسن پناهی، پروین یاوری*، داود خلیلی، یدالله محرابی، فرزاد حدائق، فریدون عزیزی
    مقدمه و اهداف
    مطالعات مختلف نشان داده اند که بین بیماری مزمن کلیوی و سندرم متابولیک ارتباط وجود دارد. در این مطالعه به بررسی خطر بیماری مزمن کلیوی و سندرم متابولیک، هم چنین برهم کنش بیماری مزمن کلیوی و سندرم متابولیک در بروز بیماری عروق کرونر قلب پرداخته شد.
    روش کار
    در این مطالعه یک جمعیت 6568 نفری (4/43 درصد مرد) با میانگین سنی 4/48 سال در مردان و 7/46 سال در زنان و با میانه پیگیری 1/10 سال مورد بررسی قرار گرفتند. ابتدا شرکت کننده ها به 4 گروه تقسیم شدند. گروه اول: شامل افراد بدون بیماری مزمن کلیوی و بدون سندرم متابولیک، گروه دوم: افراد دارای بیماری مزمن کلیوی و بدون سندرم متابولیک، گروه 3: افراد دارای سندرم متابولیک و بدون بیماری مزمن کلیوی و گروه 4: افراد دارای هر دو عامل سندرم متابولیک و بیماری مزمن کلیوی بود. سپس با استفاده از مدل رگرسیونی چند متغیره کاکس نسبت مخاطره هر گروه نسبت به گروه اول و با تعدیل متغیرهای سن، تحصیلات، سیگار کشیدن، کلسترول تام، سابقه خانوادگی بیماری های قلبی- عروقی محاسبه شد.
    نتایج
    در مردان، بیماری مزمن کلیوی (بدون سندرم متابولیک) با نسبت مخاطره 74/1 (با فاصله اطمینان 95 درصد: 60/2-16/1) و سندرم متابولیک (بدون بیماری مزمن کلیوی) با نسبت مخاطره 34/2 (08/3-77/1) هر دو عامل خطر بیماری عروق کرونر قلب می باشند و در زنان نسبت مخاطره این بیماری ها به ترتیب 18/1 (19/2-64/0) و 59/2 (88/3-73/1) می باشد؛ در حالی که بیماری مزمن کلیوی و سندرم متابولیک در مردان یک برهم کنش منفی معنی دار در بروز بیماری عروق کرونر قلب داشت این برهم کنش در زنان معنی دار نبود (48/0= Pvalue).
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه نشان می دهد که بیماری مزمن کلیوی در مردانی که سندرم متابولیک ندارند به تنهایی یک عامل خطر در بروز بیماری عروق کرونر قلب می باشد.
    کلید واژگان: برهم کنش, بیماری مزمن کلیوی, سندرم متابولیک, بیماری عروق کرونر قلب}
    Mh Panahi, P. Yavari *, D. Khalili, Y. Mehrabi, F. Hadaegh, F. Azizi
    Background and Objectives
    We studied the risk of Chronic Kidney Disease (CKD)، Metabolic Syndrome (MetS)، and their interaction on the incidence of Coronary Heart Disease (CHD).
    Methods
    A population of 6568 participants (43. 4% male) with a mean age of 48. 4 years for males and 46. 7 years for females and a median follow-up of 10. 1 years was investigated. They were divided into 4 groups at baseline: CKD-/MetS-، CKD+/MetS-، CKD-/MetS+، CKD+/MetS+. Hazard Ratios (HRs) were calculated for each group and were compared to the first group using multivariate Cox regression analysis adjusted for age، education، smoking، total cholesterol، and the family history of cardiovascular diseases.
    Results
    Men with CKD (without MetS) showed an HR of 1. 74 (CI 95%: 1. 16-2. 60) for CHD events. The measured value was 2. 34 (1. 77-3. 08) for men with MetS (without CKD). The respective results were in women 1. 18 (0. 64-2. 19) and 2. 59 (1. 73-3. 88). CKD and MetS had a significant negative interaction with CHD events (HR=0. 40، 0. 24-0. 66). The interaction was not significant in women (P value=0. 48).
    Conclusion
    The results of this study indicated that CKD without MetS was a risk factor for coronary heart disease in men but not in women.
    Keywords: Interaction, Chronic kidney disease, Metabolic syndrome, Coronary heart disease}
  • زهر یارجانلی، ناصر مهدوی شهری*، مریم مقدم متین، مسعود فریدونی، سیدعلی بنی هاشم راد
    مقدمه

    ماتریکس خارج سلولی بافت های طبیعی را می توان برداشت و به عنوان داربست زیستی برای بازسازی بافت ها و اندام ها بکار برد. در این مطالعه از ماتریکس سلول زدایی شده بافت لثه انسان، به عنوان داربستی جهت بررسی برهمکنش های هیستولوژیک میان سلولهای بنیادی مزانشیمی گرفته شده از مغز استخوان رت ویستار و ماتریکس خارج سلولی بافت لثه انسان، استفاده گردید.

    مواد و روش ها

    برای وصول به این هدف، ابتدا بافتهای لثه انسان با استفاده از دو شوینده سدیم دودسیل سولفات (SDS) و تریتون X-100 سلولزدایی شدند. پس از مراحل شستشو و استریلیزاسیون، داربست ها به سه گروه تقسیم شدند: گروه کم تراکم (LD) که با cells /cm2 104×8 سلول و گروه پرتراکم (HD) که با cells /cm2105×8 سلول کشت شدند و گروه کنترل (C) که بدون سلول در محیط کشت نگه داشته شد. از داربست های تهیه شده قبل و پس از گذشت 1، 2 و 4 هفته از کشت با سلول های مزانشیمی، مقاطع میکروسکوپی تهیه و با استفاده از هماتوکسیلین-ائوزین رنگ آمیزی شدند. معنی داری تغییرات تراکم سلولی داربست های سلولی به روش Repeated measure ANOVA و پس آزمون مقایسه میانگین ها به طور درون و برون گروهی بررسی شد و همچنین تعدادی از نمونه های لثه قبل و پس از فرآیند سلول زدایی مورد مطالعات میکروسکوپ الکترونی نگاره قرار گرفتند.

    یافته ها

    مطالعه هیستولوژیک داربست ها پس از سلول زدایی نشان داد که هسته ها و اجزای سلولی به طور کامل از بافت حذف شده اند. بررسی با میکروسکوپ الکترونی نگاره مشخص کرد که طی فرآیند سلول زدایی، رشته های کلاژن در بافت همبند سالم مانده است. مطالعه داربست ها 1، 2 و 4 هفته پس از کشت نفوذ سلول های بنیادی مزانشیمی در داربست، مهاجرت سلول ها به سمت پاپیلاهای بافت همبند و تشکیل ساختارهای شبه اپیتلیوم را نشان داد. آنالیزهای آماری مشخص کرد که تراکم سلولی در داربست های گروه HD به طور معنی داری (05/0P<) بیشتر از گروه LD بود. تراکم سلولی در هر دو گروه LD و HD در هفته دوم افزایش معنی دار و در هفته چهارم کاهش معنی داری یافت.

    نتیجه گیری

    نتایج حاصل نشان می دهد که داربست حاصل از ماتریکس لثه انسان می تواند بستر مناسبی جهت بررسی رفتارهای سلولی طی ترمیم زخم های دهانی در شرایط آزمایشگاهی باشد.

    کلید واژگان: ماتریکس خارج سلولی, اپیتلیوم, برهم کنش, داربست, لثه انسان, سلول های بنیادی مزانشیمی}
    Zahra Yarjanli, Nasser Mahdvishahri, Maryam Moghadammatin, Masoud Fereidoni, Seyedali Banihashemrad
    Introduction

    Extracellular matrix of natural tissues can be used as a scaffold for reconstructing biological tissues and organs. In this study, decellularized human gingival matrix was used as a scaffold for investigating the interactions of rat’s bone marrow mesenchymal stem cells with human gingival matrix.

    Materials and Methods

    To reach this goal, human gingival tissues were decellularized by two detergents sodium dodecyl sulfate (SDS) and Triton X-100. After washing and sterilization procedures, scaffolds were divided into 3 groups. Low density (LD) group was cultivated with 8×104 cells /cm2, high density (HD) group was cultivated with 8×105 cells/cm2, and control (C) group, was maintained in culture medium without any cells. Microscopic sections were prepared from the scaffoldsbefore and after 1, 2 and 4 weeks of culture with mesenchymal cells and were stained with Hematoxylin-Eosin. Repeated measure ANOVA was used to study the cell density alteration significance within the matrixes and post tests of means comparisons were performed within and between the groups. Also, gingival samples before and after decellularization procedure were investigated by scanning electron microscopy.

    Results

    Histological study of decellularized scaffolds revealed that nuclear and cellular components of the tissues were completely removed. Scanning electron microscopy of the scaffolds indicated that collagen fibers of connective tissue remained intact. Study of the scaffolds 1, 2 and 4 weeks after culture, revealed penetration of mesenchymal stem cells in scaffold, migration of cells towards connective tissue’s papilla, and moreover epithelium-like structures. Statistical analysis indicated that cell density in HD group was significantly (P<0.05) higher than LD group. Cell density in both LD and HD groups significantly increased at 2nd week and decreased after4 weeks of culture.

    Conclusion

    According to the results, scaffolds prepared from human gingival matrix can be a suitable scaffold for studying In vitro cell behaviors during oral wound healing.

  • زهره حبیبی، زهیر محمدحسن، شکوفه نوری، ولی الله مظفری، مریم یوسفی، مهدی محمدی، لیلا حسنی
    مقدمه و هدف
    بررسی میان کنش سالویژنین با DNA به منظور شناسایی ساختار مولکولی آثار ضد سرطانی سالویژنین
    مواد و روش ها
    سالویژنین از Tanacetum canescens وDNA از تیموس گوساله جدا و خالص سازی شد؛ سپس میان کنش سالویژنین با DNA در بافر تریس M05/0، PH برابر4/7 و دمای C°25 با روش های مختلف مطالعه شد.
    نتایج
    طیف های جذبی DNAدر حضور غلظت های مختلف هریک از لیگاندهای بالا نشان داد که DNAبا سالویژنین میان کنش می کند و با تشکیل کمپلکس، جذب در طول موج nm 260افزایش می یابد. تغییرات جذب DNA بر اثر لیگاند نشان دهنده تغییرات ساختاری در آن است؛ همچنین با کمک داده های به دست آمده از کاهش نشر کمپلکس DNA با اتیدیوم برماید توسط لیگاند بالا و آنالیز اسکاچارد، مشخص شد که ساختار کاهش نشر از طریق مهار غیر رقابتی است؛ یعنی اتصال سالویژنین به DNA با مکانیزم غیرفروروندگی و به احتمال از طریق اتصال به شیار کوچک صورت می گیرد.
    نتیجه گیری
    نتیجه میگیریم که سالویژنین که بعنوان یک داروی ضد سرطان شناخته شده است یکی از مکانیسمهای عمل آن برهمکنش با DNA است.
    کلید واژگان: سالویژنین, DNA, میان کنش}
    Zohre Habibi, Zuhair M. Hassan, Shokoofe Noori, Valiolah Mozafari, Maryam Yoosefi, Mehdi Mohammadi, Lila Hassani
    Background And Objective
    To evaluate interaction of salvigenin with DNA and the molecular mechanism of its anti-cancer effect.
    Materials And Methods
    Salvigenin from Tanacetum canescens and DNA from calf thymus were isolated and purified. Then، salvigenin interaction with DNA in Tris buffer (0. 05 M، pH equal to 4. 7 and the temperature at 25 °C) was studied by different methods. Results and
    Conclusion
    DNA absorption spectra in the presence of various concentrations of each of these ligands showed that the DNA with salvigenin has interaction and complex formation and the absorption wave length at 260 nm increased. Under the effect of changes in DNA uptake ligand showed structural changes. Also، using information obtained from the suppression with ethidium bromide of DNA complex by ligand skachard، above analysis indicated that the mechanism of suppression of publication is through non-competitive inhibition and it means that connecting mechanism of salvigenin is non-intercalated with DNA and probably through connection small grooves.
  • محمد مهدی حسن زاده طاهری، محمدرضا نیکروش، مهدی جلالی، علیرضا فاضل
    صفحه کفی لوله عصبی گروه کوچکی از سلول ها هستند که در قسمت قدامی میانی لوله عصبی قرار دارند و در مرحله نوروژنز نقش کلیدی در تمایز بخش قدامی لوله عصبی ایفا می کنند. هدف از مطالعه حاضر بررسی توزیع گلیکوکانژوگیت ها در صفحه کفی لوله عصبی و نوتوکورد و اثرات القایی آنها در جنین موش بود. برای این منظور جنین های 10 تا 14 روزه موش های Balb/C در فرمالین فیکس شدند و سپس مقاطع میکروسکوپی از آنها تهیه گردید. این مقاطع جهت مطالعات هیستوشیمیایی پردازش شدند و سپس در مجاورت پنج لکتین مختلف کنجوگه شده با Horseradish peroxidase (HRP) قرار داده شدند. این پنج لکتین عبارت بودند از Glycin max (SBA): که برای قندهای انتهایی گالاکتوز و ان استیل گالاکتوزآمین اختصاصی است، Vicia villosa (VVA) و Arachis hypogaea (PNA) که به قند انتهایی ان استیل گالاکتوز آمین باند می شوند و Lotus tetragonolobus (LTA) و europeus Ulex (UEA-1) که برای قند انتهایی فوکوز اختصاصی می باشند. نتایج حاصله نشان داد که گلیکوکانژوگیت های حساس به SBA در صفحه کفی لوله عصبی، سلول های نوتوکوردی و ماتریکس خارج سلولی اطراف آنها واکنش می نمایند و در اثنای تکامل تغییرات معنی داری نشان می دهند (P<0.05). اختلاف چشمگیری بین لکتین های مختلفی که با ان استیل گالاکتوزآمین باند می شوند، در اثنای تمایز نورون های حرکتی مشاهده گردید و به جز با SBA هیچکدام از آنها واکنش نشان ندادند. لکتین های اختصاصی قند انتهایی فوکوز تغییرات معنی داری (P<0.05) در اثنای تکامل نوتوکورد نشان دادند. بر اساس یافته های این تحقیق زمان ظهور و نحوه توزیع گلیکوکانژوگیت های حساس به SBA ممکن است نقش کلیدی در میان کنش های سلولی و شکل پذیری متعاقب آن در بافت هایی از قبیل صفحه کفی لوله عصبی ونوتوکورد در دوره بحرانی مورفوژنز داشته باشند. به علاوه گلیکوکانژوگیت های دارای قند انتهایی فوکوز ممکن است در تکامل نوتوکورد دخالت داشته باشند اما احتمالا در تکامل صفحه کفی لوله عصبی دخالت ندارند.
    کلید واژگان: گلیکو کانژوگیت, نوتو کورد, صفحه کفی, کیان کنش, ریخت زایی}
    Hasanzadeh Taheri Mm, Nikravesh Mr, Jalali M., Fazel Ar
    The floor plate is a small group of cells located at the ventral midline of neural tube. During early neurogenesis the floor plate plays critical role(s) in differentiation of ventral portion of neural tube. The purpose of this study was to determine the distribution of glycoconjugates in floor plate as well as underlying mesoderm (Notochord) and their inductive activities in mouse embryo. Formalin fixed sections embedded in paraffin from 10 to 14 days old Balb/c mouse embryos were processed for histochemical studies by using 5 different horseradish peroxidase (HRP) labeled lectins including: Glycin max (SBA) specific for Gal and GalNac terminal sugar, Vicia Villosa (VVA) and Arachis hypogaea (Peanut) for GalNac, Ulex europeus (UEA-1) and Lotus tetragonolobus (LTA) for? -L-fucose. Our results showed that SBA sensitive glycoconjugates react and change in floor plate, notochordal cells and surrounding extracellular matrix and these changes were significant (P<0.05). Extensive differences between GalNac sensitive lectins were observed during motoneuron differentiation. There was no reaction with other tested GalNac lectins. Furthermore we observed significant changes (P<0.05) in fucose glycoconjugates during notochordal development. The results suggest that the timing and distribution of SBA sensitive glycoconjugates may play a key role(s) in interactions and subsequent formation of adjacent tissues such as floor plate and notochord during critical period of morphogenesis. Our finding also showed that glycoconjugates with fucose terminal sugar may play a role(s) in notochordal development but probably have no function on floor plate development.
  • اعظم بوالحسنی، سیده زهرا بطحایی، محمود غفاری، علی اکبر موسوی موحدی
    هدف
    بررسی میزان کنش دو جزء مهم زعفران ایران از خانواده آلدئیدهای تک ترپنی (پیکروکروسین و سافرانال) با DNA به منظور شناسایی مانیزم مولکولی اثرات ضدسرطانی زعفران.
    مواد و روش ها
    پیکروکروسین و سافرانان از کلاله خشک زعفران ایران و DNA از تیموس گوساله جدا و خالص سازی شد. سپس میزان کنش پیکروکروین و سافرانان با DNA در بافرتریس M05/0، pH برابر 4/7 و دمای C25 با روش های مختلف مطالعه شد.
    نتایج و بحث: طیف های جذبی DNA در حضور غلظت های مختلف هر یک از لیگاندهای فوق نشان داد که DNA با پیکروکروسین یا سافرانال میزان کنش می کند و با تشکیل کمپلکس، جذب در طول موج nm 260 افزایش می یابد. تغییرات جذب DNA تحت اثر لیگاندهای نشان دهنده تغییرات ساختاری در آن است. کمپلکس DNA- سافرانال در nm315 نیز جذب دارد. همچنین با استفاده از اطلاعات به دست آمده از فرونشانی نشر کمپلکس DNA با اتیدیوم برماید توسط هر یک از لیگاندهای فوق و آنالیز اسکاچارد، مشخص شده که مکانزیم فرونشانی نشر از ریق مهار غیر رقابتی است؛ یعنی اتصال پیکروکروسین یا سافرانال به DNA با مکانیزم غیرفروروندگی و احتمالا از طریق اتصال به شیار کوچک صورت می گیرد. مطالعات پایداری DNA با استفاده از دودسیل تری متیل آمونیوم برماید (DTAB) به عنوان ره نشان و محاسبه انرژی آزاد غیرطبیعی شدن یا G (H2O) در غلظت صفر DTAB نشان داد که اتصال هر یک از این دو ترکیب به DNA موجب ناپایدار شدن ساختار آن و غیرطبیعی شدن DNA در حضور غلظت های کمتری از DTAB می گردد. یعنی انرژی آزاد غیرطبیعی شدن DNA در حضور پیکروکروسین یا سافرانال نسبت به عدم حضور هر یک از این دو لیگاند، کمتر است. این کاهش، مهمترین دلیل کاهش پایداری DNA پس از تشکیل کمپلکس است.
    کلید واژگان: زعفران, پیکروکروسین, سافرانال, منوترپن آلدئید, DNA, میان کنش}
    Bolhasani A., Bathaie S.Z., Ghaffari M. Moosavi-Movahedi A.A
    Purpose
    This study has been carried out to investigate the interaction of two important components of monoterpene aldehydes family (picrocrocin and safranal) oflranian saffron with the DNA as a possible molecular mechanism for saffron's anti-cancer effect.
    Materials And Methods
    Picrocrocin and safranal were extracted and purified from Iranian saffron.The DNA purification from the calf thymus was also performed. Then the interaction of the mentioned components of the saffron with the DNA was investigated in the tris buffer (0.05 M, pH 7.4 at 25° C) with various techniques.Results and disseusion: The absorption spectrum of the DNA was changed in the presence of picocrocin or safranal due to the complex formation. The increment in the absorption of the DNA at 260 nm was due to the DNA conformational changes after the complex formation. The DNA- safranal complex had also an additional peak at 315 nm. The fluorescence emission of the DNA-ethidium bromide complex was quenched by picrocrocin and safranal. The schatchard analysis of the quenching plots showed a noncompeptitive behavior. It means that picrocrocin or safranal bound to the DNA non-intercalatively may be through the DNA minor groove. The LlG (H20) as the best parameter for the stability of macromolecules was determined for the DNA in the presence of picrocrocin and safranal using the dodecyl trimethylammonium bromide (DTAB) as a denaturant. The results indicated that the DNA denaturation by the DTAB was accelerated with the both ligands, because the G (H2O) were decreased. This is the most important reason for the DNA destablization after the complex formation.
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال