به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « ورزش استقامتی » در نشریات گروه « پزشکی »

  • افتخار محمدی، محمد فتحی*، فرزانه چهل چراغی، افشین نظری
    مقدمه

    یک فاکتور خطر برای بیماری قلبی، دیابت نوع2 می باشد که در مرگ و میر ناشی از بیماریهای قلبی-عروقی سهم عمده ای دارد، هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر شش هفته تمرین استقامتی و مصرف امپاگلیفلوزین بر برخی از شاخص های فعالیت الکتریکی قلب در رت های نر دیابتی می باشد.

    روش بررسی

    تعداد 40 سر موش نر نژاد ویستار (20±250گرم) با محدوده سنی 8-10 هفته ای به صورت تصادفی به پنج گروه دیابت تمرین (D+EX)، دیابت+تمرین+امپاگلیفلوزین (D+EX+EMP)، دیابت+امپاگلیفلوزین (D+EMP)، دیابت کنترل (DC) و گروه کنترل (CONTROL) تقسیم و در شرایط آزمایشگاهی نگهداری شدند، گروه های (D+EX) و (D+EX+EMP) به مدت 6 هفته و 5 روز در هفته به تمرین استقامتی پرداختند.گروه های (D+EX+EMP) و (D+EMP) نیز به همان مدت و بصورت روزانه امپاگلیفلوزین از طریق گاواژ دریافت کردند. 48 ساعت پس از اتمام پروتکل، رت ها بیهوش شدند و الکتروکاردیوگرام(ECG) ثبت و سپس بافت قلب جدا و تشریح گردید. برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها از آزمون های آماری آنوای یک طرفه و کروسکال والیس و آزمون های تعقیبی توکی، جیمز-هویل،تمهنز، دان و دانتز استفاده شد.

    نتایج

    میانگین وزن و گلوکز خون در ابتدای مطالعه، در 5 گروه تفاوت معنی داری نداشت اما پس از پایان پروتکل، تغییر معنی داری در وزن ، وزن قلب، گلوکز سرم ،زمان QRS ،فاصلهQT ، QTc و ارتفاع ST رت ها مشاهده شد.

    نتیجه ‏گیری

    نتایج مطالعه حاضر نشان داد که تمرینات ورزشی استقامتی، مصرف داروی امپاگلیفلوزین می توانند از طریق بازسازی  بر جریان هدایت الکتریکی قلب رت های دیابتی تاثیر مثبت داشته دارند.

    کلید واژگان: ورزش استقامتی, دیابت, امپاگلیفلوزین, قلب}
    Eftekhar Mohammadi, Mohammad Fathi*, Farzaneh Chehel Cheraghi, Afshin Nazari
    Introduction

    One risk factor for heart disease is type 2 diabetes, which plays a major role in mortality from cardiovascular disease. The aim of this study was to evaluate the effect of 6 weeks of endurance training and Empagliflozin consumption on some indicators of electrical heart activity in male diabetic rats.

    Methods

      40 male Wistar rats (250±20 g) with an age range of 8-10 weeks were randomly divided into five groups: Diabetes Exercise (D + EX), Diabetes+Exercise+Empagliflozin (D+EX+EMP), Diabetes + Empagliflozin (D + EMP), control diabetes (DC) and control group (CONTROL) were divided and were kept in laboratory conditions. The (D + EX + EMP) and (D + EMP) groups also received empagliflozin by gavage for the same period and daily. 48 hours after the completion of the protocol, rats were anesthetized and an electrocardiogram (ECG) was recorded and then cardiac tissue was isolated and dissected. One-way ANOVA and Kruskal-Wallis statistical tests and Tukey, Games-Howell, Tamhane's T2, Dunn and Dunnett'sT3 post hoc tests were used for statistical analysis.

    Results

      Mean weight and blood glucose at the beginning of the study were not significantly different in the 5 groups, but after the end of the protocol, significant changes in weight, heart weight, serum glucose, QRS time, QT interval, QTc and ST height were observed in rats.

    Conclusion

      The results of the present study showed that endurance exercise and the use of Empagliflozin can have a positive effect on the electrical conduction current of the heart of diabetic rats through reconstruction.

    Keywords: Endurance exercise, Diabetes, Empagliflozin, Heart}
  • حمیدرضا صادقی پور *، محسن ثالثی، مریم کوشکی جهرمی، جواد ساجدیان فرد، صمد اکبرزاده، پرویز فرزادی نیا
    سابقه و هدف
    از هورمون بتاتروفین به عنوان یک هدف درمانی جدید در بهبود عملکرد بافت پانکراس بیماران دیابتی نام برده می شود. در تحقیق حاضر سطوح بتاتروفین و تغییرات پاتولوژیکی بافت پانکراس در رت های دیابتی به دنبال چهارهفته تمرین استقامتی مورد ارزیابی قرار گرفت.
    مواد و روش ها
    تعداد 24 سر موش نژاد ویستار به طور تصادفی در سه گروه کنترل سالم، کنترل دیابتی و ورزش استقامتی تقسیم شدند. پس از القای دیابت با استرپتوزوتوسین، گروه ورزشی چهار هفته بر روی تردمیل جوندگان به ورزش استقامتی پرداخته و غلظت سرمی بتاتروفین با استفاده از روش الایزا و بافت پانکراس بصورت کمی و کیفی مورد بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    غلظت سرمی بتاتروفین در گروه کنترل دیابتی به طور معناداری کاهش یافت (05/0P≤). سطوح بتاتروفین گروه ورزش استقامتی افزایش معناداری نداشت (05/0P≥) تمرین استقامتی تغییر معناداری در مقاومت به انسولین و عملکرد سلول های بتا ایجاد نکرد (05/0P≥). در گروه ورزش استقامتی میانگین تعداد و اندازه جزایر لانگرهانس و تعداد سلول های بتا بالاتر از گروه کنترل دیابتی بود و میزان آسیب های بافتی کمتر بود
    نتیجه گیری
    ورزش استقامتی هرچند نتوانست افزایش معناداری در سطوح بتاتروفین ایجاد کند با این حال تاثیر مثبتی بر بافت پانکراس نمونه های دیابتی داشت.
    کلید واژگان: بتاتروفین, ورزش استقامتی, سلول های بتا}
    Hamidreza Sadeghipour *, Mohsen Salesi, Maryam Koushki Jahromi, Javad Sajedian Fard, Samad Akbarzadeh, Parviz Farzadinia
    Background
    Betatrophin known as new therapeutic target of pancreases tissue. The aim of this study was to investigate the effect of endurance training program on betatrophin serum concentrations and pathological changes of pancreas tissue in diabetic rats.
    Material and
    Methods
    Male wistar rats (N=24) divided in 3 group include healthy control, diabetic control and endurance training. After induction of diabetes, training group performed 4 weeks endurance training and betatrophin concentration was assessed by ELIZA and The pancreatic tissue was evaluated via histological method.
    Results
    Results showed that betatrophin serum concentration significantly decreased in diabetic control group (P≤0.05) but there was no significant increases observed in training group (P≥0.05). Compared with diabetic control groups, endurance training didn’t make any significant changes in insulin resistance and beta cell function (P≥0.05). In endurance training group, the mean of number and size of pancreatic islets and number of β-cell was higher than diabetic control group.
    Conclusion
    Although endurance training didn’t able to significantly increase the betatrophin levels but it had a positive effect on the pancreatic tissue in diabetic rats
    Keywords: Betatrophin, Endurance Training, Beta Cells}
  • نسیم آذری، مسعود رحمتی *، محمد فتحی
    مقدمه
    تاکنون پژوهش های متعددی در زمینه ی تاثیر فعالیت ورزشی بر عوامل خطرساز مرتبط با بیماری دیابت نوع دو در داخل ایران صورت گرفته است. لذا، هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تاثیر فعالیت های ورزشی استقامتی بر برخی متغیرهای وابسته به دیابت نوع دو به صورت مروری نظام مند و متاآنالیز بر مطالعات صورت گرفته در داخل ایران بود.
    روش ها
    در این بررسی پایگاه های اطلاعاتی PubMed،Embase ، Cochrane، ISI، Scopus، Science direct، sid و magiran با هدف یافتن منابع مرتبط با موضوع مورد جستجو قرارگرفتند. آنالیز داده ها با استفاده از نرم افزار STATA نسخه ی 12 صورت گرفت.
    یافته ها
    تعداد 242 مقاله به طور نظام مند مرور شدند و از این میان، 24 مقاله به صورت متاآنالیز (در مجموع 592 نفر؛ 294 نفر به عنوان گروه کنترل (96 نفر مرد، 198 نفر زن) و 298 نفر به عنوان گروه تمرین (97 نفر مرد، 201 نفر زن)) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که میان ورزش استقامتی و سطوح گلوکز خون (0001/0=P؛ 656/0- الی016/1- 95% CI)، ورزش استقامتی و انسولین (0001/0=P؛ 682/0- الی042/1- 95% CI)، ورزش استقامتی و مقاومت به انسولین (0001/0=P؛ 217/0- الی563/0- 95% CI) ارتباط معنی داری وجود دارد.
    نتیجه گیری
    مطالعه ی مرور سیستماتیک و متاآنالیز پژوهش های صورت گرفته در داخل ایران نشان می دهد که ورزش استقامتی می تواند با بهبود سطوح گلوکز خون، انسولین و مقاومت به انسولین بیماران دیابتی نوع دو همراه باشد. لذا توصیه می شود که متخصصین درگیر در علوم ورزشی و پزشکی، از راهبرد غیردارویی ورزش استقامتی به عنوان یک مداخله ی درمانی در بیماران دیابتی نوع دو استفاده کنند.
    کلید واژگان: دیابت نوع دو, انسولین, مقاومت به انسولین, گلوکز, ورزش استقامتی, مرور نظامند}
    Nasim Azari, Masoud Rahmati *, Mohammad Fathi
    Background
    There are many research have been done so far about the effect of exercise training on diabetic type 2 related risk factors. But in this regard there is no study performed in Iran. So, the aim of the present study was to investigate the effect of endurance exercise training on some diabetic type 2 dependent variables in the form of systematic review and meta-analysis of studies that were performed in Iran.
    Methods
    In this research PubMed, Embase, Cochran, Scopus, ISI, Google Scholar, Science direct, Sid and Magiran databases were searched for Persian sources. Data analysis were done using STATA software version 12.0.
    Results
    Generally, 242 articles were founded in primary search, which 24 articles were included in this research. Finally research were evaluated 592 Iranian's peoples which 294 peoples as a control group (96 male and 198 women) and 298 peoples as a training group (97 male and 201 women).The results indicate that there were significant association between endurance exercise and blood glucose levels (P=0.0001,-1.016,-0.656;95%CI), insulin (P=0.0001,-1.042,-0.682;95%CI), insulin resistance (P=0.0001;-0.563,-0.217;95%CI).
    Conclusion
    Generally, this systematic review and meta-analysis study was demonstrated endurance exercise could be related with decrease diabetes type 2 related risk factors. So, it is recommended that sport and medicine experts use endurance exercise as a non- pharmacological intervention for treatment of diabetes type 2 patients.
    Keywords: Diabetes type2, Insulin, Insulin resistance, Glucose, Endurance exercise, Meta, analysis}
  • فرزاد زهساز*
    سابقه و هدف
    عفونت مجاری فوقانی تنفسی (URTI)، رایج ترین بیماری عفونی در بین ورزشکاران استقامتی تمرین کرده است و عملکرد ورزشی آن ها را مختل می کند. هدف از این تحقیق بررسی تاثیر پلی مورفیزم اینترلوکین-8 (IL-8) بر شیوع عفونت مجاری فوقانی تنفسی در میان ورزشکاران استقامتی است.
    روش بررسی
    این تحقیق از نوع هم گروهی تاریخی است که در آن 100 مرد ورزشکار سالم به دو گروه سالم یا مستعد ابتلا به URTI مکرر طبقه بندی شدند. جمع آوری نمونه های خونی، جداسازی DNA، زنجیره پلی مورفیزم چندگانه واکنشی (PCR) و روش PCR-RFLP اجرا شده و DNA ژنومی با استفاده از کیت QIAmp DNA Blood Mini استخراج شد. برای مقایسه توزیع ژنوتیپ ها بین دو گروه و برای تخمین نسبت عدم توافق (OR) ابتلا به URTI در رابطه با پلی مورفیزم IL-8، به ترتیب از مجذور کای پیرسون برای مقایسه کیفی توزیع ژنوتیپ های بین دو گروه و از روش رگرسیون لوجستیک برای تخمین نسبت عدم توافق (OR) استفاده شد.
    یافته ها
    تفاوت معناداری در توزیع ژنوتیپی پلی مورفیزم IL-8-251 بین ورزشکاران مستعد URTI و سالم دیده شد (1درصد=P). ژنوتیپ های بیان پایین IL-8 (AA) فراوانی بیشتری در گروه مستعد بیماری در مقایسه با گروه سالم داشت (81/46 درصد در برابر 55/7 درصد).
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد نقش تاثیر تغییرهای ژنتیکی بر احتمال ابتلا به URTI در جمعیت ورزشکاری را نشان داد و پلی مورفیزم های تک نوکلئوتیدی (SNPs) در ژن های IL-8-251 با پروفیل خطر تغییر یافته رابطه داشت. این مقادیر ممکن است در شناسایی افرادی که در زمان قرارگیری در معرض استرس جسمانی بالا، احتمال بروز عفونت بیشتری دارند، ارزش پیش بینی کننده داشته باشند.
    کلید واژگان: ایمونولوژی, سلامتی, ورزش استقامتی, ژنتیک, سیستم تنفسی}
    Dr. Farzad Zehsaz*
    Upper respiratory tract infection (URTI), the most common infectious disease among trained endurance athletes, declines the athletic performance. The aim of this study was to investigate the influence of IL-8 gene polymorphisms on upper respiratory tract infection (URTI) incidence.
    Materials And Methods
    This is a historic cohort study and one hundred healthy elite male athletes were classified as either healthy or prone to frequent URTI. Taking blood samples, DNA isolation, multiplex PCR, and PCR-RFLP were carried out. Using the QIAmp DNA Blood Mini Kit (Qiagen, Hilden, Germany), genomic DNA was extracted. For comparison of the distribution of genotypes between two groups and for estimating odds ratios (OR) for URTI susceptibility in relation to the IL-8-251 polymorphism, Pearson’s chi-square and Logistic regression method were used respectively.
    Results
    The IL-8-251 genotype distribution significantly differed between athletes with URTI and healthy athletes (P=0.01). The IL-8 low genotypes (AA) were observed at a greater frequency in the illness-prone group compared with the healthy group (46.81% vs. 7.55%).
    Conclusion
    Findings from this study have identified a potential role of genetic variation in influencing the risk for URTI in athletic populations and SNPs in the IL-8-251 genes were associated with an altered risk profile. These measures may have a predictive value in the identification of individuals who are more likely to experience recurrent infections when exposed to high physical stress in the areas of athletic endeavor
    Keywords: Immunology, Health, Endurance Exercise, Genetics, Respiratory System}
  • مسعود رحمتی *، نرگس فرامرزیان، رحیم میرنصوری، مصطفی بهرامی
    هدف
    اگر چه چندین مطالعه ارتباط بین پلی مورفیسم ژن GNB3 و ورزش استقامتی را بررسی کرده اند، اما نتایج به دست آمده از این مطالعات ضد و نقیض است. این مرور سیستماتیک و متاآنالیز با هدف جمع بندی ارتباط بین پلی مورفیسم ژن C825TGNB3 و ورزش استقامتی انجام شد.
    مواد و روش ها
    تمام مطالعات منتشر شده تا تاریخ 31 فوریه 2015با استفاده از بانک های اطلاعاتی PubMed، Google scholar، Embase، Medline، Science direct و SID جستجو شد. از میان 10 مطالعه ای که ارتباط پلی مورفیسم ژن GNB3 و ورزش استقامتی را گزارش کرده بودند، 3 مطالعه برای متاآنالیز انتخاب شد.
    نتایج
    تجزیه و تحلیل آماری هیچ ارتباط معنی داری را بین پلی مورفیسم ژن GNB3 و ورزش استقامتی در مدل آللی T vs C (11/1 =OR و 428/1، 863/0 =CI 95 درصد و 414/0 =P)، مدل جمعی TT vs CC (316/1 =OR و 924/1، 900/0 =CI 95 درصد و 157/0 =P)، مدل غالب TT+ CT vs CC (098/1 =OR و 408/1، 856/0 =CI 95 درصد و 464/0 =P) و مدل مغلوب TT vs CT+CC (760/0 =OR و 111/1، 520/0 =CI 95 درصد و 157/0 =P) نشان نداد.
    نتیجه گیری
    مطالعه حاضر نشان داد که پلی مورفیسم ژن GNB3 با بهبود عملکرد ورزشکاران نخبه استقامتی در ارتباط نیست. با این حال به مطالعات بیشتری در نژاد های مختلف نیاز است.
    کلید واژگان: پلی مورفیسم, ورزش استقامتی, ژنGNB3, متاآنالیز}
    Masoud Rahmati *, Narges Faramarziyan, Rahim Mirnasouri, Mostafa Bahrami
    Objectives
    Although several studies have examined the association between gene polymorphism GNB3 and endurance exercise, the results are inconsistent. This systematic review and meta-analysis aims to summarize the relationship between GNB3 C825T polymorphism and endurance exercise performance.
    Methods
    We searched all studies published until January31, 2015 in databases PubMed, Google Scholar, Embase, Medline, Science Direct and SID. From ten studies of gene polymorphisms GNB3 and endurance exercise, we selected three studies for the meta-analysis.
    Results
    No significant association existed between GNB3 polymorphism and endurance exercise in the T versus C allelic model (OR: 1.127; 95% CI: 0.877, 1.448; P=0.349),TT versus CC additive model (OR: 1.316; 95% CI: 0.900, 1.924; P=0.157), TT CT versus CC dominant model (OR: 1.098; 95% CI: 0.856, 1.408; P=0.464), and the TT versus CT CC recessive model (OR: 0.520; 95% CI: 0.520, 1.111; P=0.157).
    Conclusion
    The results showed that the GNB3 gene polymorphism was not associated with improving the performance of elite athletes in endurance sports. However, further studies would be needed in different ethnicities.
    Keywords: GNB3, Endurance sport, Meta, analysis, Polymorphism}
  • فرزانه تقیان، مریم ذوالفقاری
    سابقه و اهداف
    ویسفاتین یک آدیپوکین جدید است که به شدت در سلولهای چربی احشایی بیان شده است و ممکن است در مقاومت انسولینی موثر باشند.بر این اساس هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر یک جلسه ورزش استقامتی بر سطوح ویسفاتین و انسولین سرم در زنان چاق بود.
    روش بررسی
    طرح حاضر از نوع نیمه تجربی می باشد که در آن10 زن چاق(میانگین سن 12/7±6/35 سال، نمایه توده بدنی 9/4±95/35 کیلوگرم بر متر مربع، درصد چربی 74/5±6/42 درصد و نسبت کمر به دور لگن 06/0±02/1) به طور تصادفی انتخاب شدند و در برنامه ایی که شامل 30 دقیقه فعالیت با 60 تا 70 در صد حداکثر اکسیژن مصرفی بر روی تردمیل بود، قرار گرفتند. سطح سرمی گلوکز، انسولین و ویسفاتین در قبل و بلافاصله پس از فعالیت و 1 ساعت پس از فعالیت در آنها اندازه گیری شد. شاخص مقاومت به انسولین با مدل HOMA-IR محاسبه گردید. جهت تعیین تفاوت پایه و اثر نوع فعالیت بر شاخص های خونی، از آزمون آنالیز واریانس با اندازه های تکراری استفاده شد.
    نتایج
    یافته ها نشان داد که یک جلسه تمرین هوازی موجب افزایش اندک ویسفاتین و انسولین سرم بلافاصله پس از فعالیت می شود ولی این افزایش تغییرات معنی داری را نشان نمی دهد(0.05> P). گلوکز و مقاومت به انسولین نیز تغییر معناداری را نشان ندادند(0.05> P).
    نتیجه گیری
    افزایش ویسفاتین پلاسما با افزایش غلظت قند و انسولین پلاسما بعد از ورزش همسو است ولی ممکن است این افزایش با شدت ورزش و جنس آزمودنی ها در ارتباط باشد.
    کلید واژگان: ورزش استقامتی, ویسفاتین سرم, زنان چاق, انسولین}
    Farzaneh Taghian, Maryam Zolfaghari
    Introduction
    Visfatin is a newly discovered adipokine which is highly expressed in visceral adipose tissue that may induces changes in insulin resistance. The Aim of this study was to examine the Effect of Endurance Exercise on Visfatin and Insulin Levels In Obese Women.
    Method
    present research is a semi-empirical study that 10 obese female volunteers (age 35.6±7.12 y, body mass index 35.95±4.9Kg/m2, fat percent 42.6±5.74% and waist-hip ratio 1.02±0.06 (means±SD)) were chosen randomly and participated in a 30 minutes exercise program with 60 to 70 percent of maximal oxygen intake on a treadmill. Serum glucose, insulin, and visfatin were measured before and immediately after exercise and 1 hour after the activity. insulin resistance index was calculated by using HOMA-IR model. Analysis of variance with repeated measures was used to determine base difference and the effect of activity type on blood parameters,. (Significance level 0.05> P).
    Results
    The findings showed that Acute endurance exercise increased slightly serum visfatin and insulin, immediately after exercise, but this increase did not show significant changes(0.05> P).also no significant change was seen in glucose and insulin resistance(0.05> P).
    Conclusion
    plasma visfatin increases along with rising glucose concentration and plasma insulin after exercise, but this increase may be related to exercise intensity and sex subjects.
    Keywords: endurance exercise, serum visfatin levels, obese women, serum insulin}
  • صغری نیک پور، شیدا وحیدی، مهدی هدایتی، حمید حقانی، حمید آقاعلی نژاد، لیلی بریم نژاد، بابک سودمند
    مقدمه
    بهبود شاخص های چاقی شکمی در زنان چاق میانسال در اثر تمرین های ورزشی اهمیت ویژه ای دارد. بررسی اثر برنامه ی ورزشی استقامتی منظم بر شاخص های چاقی شکمی (نسبت دور کمر به دور باسن، دور کمر، نسبت دور کمر به قد و درصد چربی) در زنان شاغل هدف این مطالعه بود.
    مواد و روش ها
    این مطالعه از نوع کارآزمایی در عرصه با گروه شاهد بود. با فراخوان، زنان بالای 35 سال، دارای چاقی شکمی؛ عادات ماهیانه ی منظم و عدم فعالیت ورزشی منظم از دانشکده های پرستاری و مامایی، پزشکی، توانبخشی، پیراپزشکی، دانشکده ی بهداشت و حوزه های مختلف سازمان مرکزی شامل حوزه ی ریاست، معاونت های پژوهشی، آموزشی، دانشجویی، پشتیبانی و درمان دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی ایران، ثبت نام به عمل آمد. داوطلبان واجد شرایط (31 نفر) به صورت تخصیص تصادفی به گروه های تمرین استقامتی (17 نفر) و شاهد (14 نفر) تقسیم شدند. افراد گروه آزمون به مدت 8 هفته تمرین استقامتی منظم داشتند. در ابتدا و انتهای مطالعه در دو گروه، علاوه بر ثبت اطلاعات پرسشنامه، اندازه گیری های تن سنجی و ظرفیت هوازی بیشینه نیز با متر، کالیپر و کورنومتر انجام شد.
    یافته ها
    نسبت دور کمر به دور باسن در دو گروه مورد و شاهد اختلاف معنی داری نداشت، اما تمرین استقامتی منظم بر شاخص های دور کمر، نسبت دور کمر به قد و درصد چربی به طور معنی داری تاثیر گذاشت (05/0>P). هرچند کاهش شاخص دور کمر به دور باسن در گروه مورد معنی دار نبود.
    نتیجه گیری
    معنی دار نبودن کاهش نسبت دورکمربه دور باسن بعد از انجام ورزش استقامتی منظم احتمالا به دلیل کوتاه بودن مدت هفته ای تمرین یا عدم کنترل رژیم غذایی بوده است.
    کلید واژگان: ورزش استقامتی, شاخص های چاقی شکمی, زنان شاغل, کارآزمایی بالینی}
    S. Nikpour, Sh Vahidi, M. Hedayati, H. Haghani, H. Aghaalinejad, L. Borim Nejad, B. Soudmand
    Introduction
    Improvement of abdominal obesity indices in middle-aged obese women by of exercise training has significant importance. The aim of the study was to assess the effects of rhythmic endurance training on abdominal obesity indices (waist to hip ratio, waist circumference, waist to high ratio, body fat %) in working women.
    Materials And Methods
    This study was a randomized controlled clinical trial conducted on, middle-aged women, aged >35 years, with abdominal obesity, regular menstrual cycle, without regular exercising, registered nurses & midwives, medicine, rehabilitation, para clinic, health sciences university and all administrative departments of the Iran university of Medical Sciences. Volunteer participants (n=31) were randomly separated into cases (n=17) and controls (n=14). The case group has rhythmic endurance training for 8 weeks. At the beginning and the end of the study, in addition to completion of questionnaires, anthropometrical data, VO2 Max determined by tape, calipers and a chronometer.
    Results
    The results obtained showed that endurance training had no significant effect on waist-to-hip ratio in the cases, but significant positive changes on waist circumference, waist-to-high ratio and body fat percentage were seen.
    Conclusion
    Decrease in waist to hip ratio was not significant after endurance training, probably due to short duration of exercise (8 weeks) and also may be related to lack of diet control.
    Keywords: Endurance training, Abdominal obesity indices, Working women, Clinical trial}
  • ناهید سالارکیا، کیانوش شریفی آذر، فروغ اعظم طالبان، بنفشه گلستان
    بررسی ها نشان داده اند که مصرف کربوهیدرات طی فعالیت ورزشی موجب بهبود کارآیی ورزشکاران می شود. در این میان نوع کربوهیدرات مصرفی نیز از نظر شاخص گلیسمی از اهمیت ویژه برخوردار است. لذا این مطالعه با هدف تعیین اثر مصرف مقدار مساوی کربوهیدرات با شاخص گلیسمی پایین(عدس)، بالا(سیب زمینی) و گلوکز به عنوان غذای استاندارد، یک ساعت پیش از آغاز تمرین ورزشی بر زمان خستگی، در ورزشکاران مورد مقایسه قرار گرفت. 52 ورزشکار مرد زبده با میانگین سنی 3 ± 7/21 سال، وزن 9 ± 3/69 کیلوگرم و قد 2 ± 4/178 بطور تصادفی به چهار گروه تقسیم شدند: 1- دریافت کننده محلول گلوکز 10 درصد 2- گروه شاهد (دریافت کننده 250 میلی لیتر آب) 3- دریافت کننده عدسی 4- دریافت کننده پوره سیب زمینی. در آغاز 2 میلی لیتر خون وریدی از افراد گرفته شد. یک ساعت پس از مداخله، آزمون فعالیت بدنی به مدت حداکثر 18 دقیقه و به صورت راه رفتن بر روی نوار گردان (Tread mill) مطابق برنامه آزمون ورزشی Bruce و با شدت 70% VO2max توسط ورزشکاران مورد بررسی انجام گرفت. پیش از آزمون ورزشی (یک ساعت بعد از مداخله) و سپس 20 تا 30 دقیقه پس از آزمون، مجددا 2 میلی لیتر خون جهت تعیین میزان گلوکز از افراد مورد بررسی گرفته شد. این بررسی نشان می دهد که بین سطح قند خون زمان پایان فعالیت ورزشی در گروه 3 و گروه شاهد اختلاف معنی داری وجود دارد (001/0p<) در حالیکه بین مقدار قند خون سایر گروه ها اختلاف معنی داری مشاهده نشد. همچنین در هر یک از گروه ها غلظت قند خون قبل و بعد از آزمون فعالیت بدنی اختلاف معنی داری را نشان نداد ولی در مقایسه با سایر گروه ها در گروه 3سطح قند خون در حد بالا حفظ گردید، 05/0 p<. مقایسه مدت دوام فعالیت بدنی بین گروه دریافت کننده عدس با گروه های: شاهد، سیب زمینی و گلوکز اختلاف معنی داری را نشان داد (05/0 p <)، در حالیکه این مقایسه بین گروه های گلوکز، سیب زمینی و شاهد معنی دار نبود. در رابطه با تغییرات VO2max در گروه های عدس، سیب زمینی، گلوکز و شاهد به جز تفاوت معنی دار بین گروه دریافت کننده عدس با گروه گلوکز و شاهد (02/0 p <)، تفاوت معنی داری بین سایر گروه ها دیده نشد. این مطالعه نشان می دهد که مصرف غذای حاوی کربوهیدرات با نمایه گلیسمی پایین پیش از آغاز فعالیت ورزشی استقامتی با حفظ مقدار قند خون در طی فعالیت ورزشی موجب به تاخیر افتادن زمان بروز خستگی و افزایش مدت و دوام فعالیت و در نتیجه افزایش ظرفیت استقامتی می شود.
    کلید واژگان: توان هوازی, کربوهیدرات ها, نمایه گلیسمی, ورزش استقامتی}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال