به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "پس شرطی" در نشریات گروه "پزشکی"

جستجوی پس شرطی در مقالات مجلات علمی
  • مقدمه

    محیط شرطی شده سلول های بنیادی مزانشیمی مشتق از بند ناف (UC-MSCs-CM) ترشحاتی با خواص ضد آپوپتوتیک تولید می کند و این پتانسیل را دارد که از آپوپتوز سلول های گرانولوزا (GC) در طی تحریک کنترل شده تخمدان جلوگیری کند.

    هدف

    مشاهده اثر UC-MSCs-CM بر تعامل بین پروتئین های پرو و ضد آپوپتوز و تاثیر تولید فاکتور تمایز رشد 9 (GDF9) در GC بود.

    مواد و روش ها

    UC-MSCs-CM از کشت سلول های بنیادی بند ناف در پاساژ 4 جمع آوری شد. GCs از 23 زن که تحت لقاح آزمایشگاهی قرار گرفته بودند، کشت داده شدند و به مدت 24 ساعت در معرض UC-MSCs-CM قرار گرفتند. سپس RNA GC استخراج شد و بیان mRNA مربوط به      BCL-2 X (BAX)، survivin و GDF9 با استفاده از Real-time PCR کمی آنالیز شد. محیط کشت مصرف شده GC برای اندازه گیری فاکتور رشد انسولین 1 با استفاده از روش الایزا، جمع آوری شد.

    نتایج

    بیان BAX پس از قرار گرفتن در معرض UC-MSCs-CM به طور قابل توجهی متفاوت بود (4.09E-7 در مقابل 3.74E-7، 02/0 = p). پس از قرار گرفتن در معرض UC-MSCs-CM هیچ تغییر قابل توجهی در survivin، نسبت BAX/survivin و بیان GDF9 رخ نداد (05/0 < p). سطح   IGF-1 CM پس از استفاده از CM به عنوان محیط کشت برای GC به طور قابل توجهی بالاتر بود (28/2 در مقابل 72/1 ± 07/3، 001/0 ≥p). همبستگی مثبت و معناداری بین Survivin و GDF9 یافت شد (966/0 = r، 001/0 ≥ p).

    نتیجه گیری

    IGF-1 تولید شده توسط UC-MSCs-CM می تواند به روش پاراکرین از طریق گیرنده IGF کار کند که می تواند BAX را مهار کرده و تولید GDF9 را حفظ کند. علاوه بر این، تحت تاثیر UC-MSCs-CM، GCها همچنین قادر به تولید IGF-1 هستند که می تواند GC را از طریق فرآیندهای اتوکرین تحت تاثیر قرار دهد.

    کلید واژگان: محیط شرطی, BAX, Survivin, GDF9, IGF-1
    Kanadi Sumapraja*, Andon Hestiantoro, Isabella Kurnia Liem, Arief Boediono, Teuku Z Jacoeb
    Background

    The umbilical cord-derived mesenchymal stem cells conditioned medium (UC-MSCs-CM) produces secretomes with anti-apoptotic properties, and has the potential to prevent apoptosis of granulosa cells (GC) during controlled ovarian hyperstimulation.

    Objective

    To observe the effect of UC-MSCs-CM on the interaction between pro- and anti-apoptotic proteins and the influence of growth differentiation factor 9 (GDF9) production in GC.

    Materials and Methods

    UC-MSCs-CM was collected from umbilical cord stem cell culture on passage 4. GCs from 23 women who underwent in vitro fertilization were cultured and exposed to UC-MSCs-CM for 24 hr. Then RNA of the GC was extracted and the mRNA expression of BCL-2 associated X (BAX), survivin and GDF9 were analysed using quantitative real-time PCR. The spent culture media of the GC were collected for measurement of insulin growth factor 1 using ELISA.

    Results

    The expression of BAX was significantly different after UC-MSCs-CM exposure (4.09E-7 vs. 3.74E-7, p = 0.02). No significant changes occurred in survivin, BAX/survivin ratio, and GDF9 expression after UC-MSCs-CM exposure (p > 0.05). The IGF-1 level of the CM was significantly higher after the CM was used as a culture medium for GC (2.28 vs. 3.07 ± 1.72, p ≤ 0.001). A significant positive correlation was found between survivin and GDF9 (r = 0.966, p ≤ 0.001).

    Conclusion

    IGF-1 produced by UC-MSCs-CM can work in paracrine fashion through the IGF receptor, which can inhibit BAX and maintain GDF9 production. Moreover, under the influence of UC-MSCs-CM, GC are also capable of producing IGF-1, which can impact GC through autocrine processes.

    Keywords: Conditioned medium, BAX, Survivin, GDF9, IGF-1
  • lحمودرضا گوهری*، پریسا مختاری حصاری، زینب مقدمی فرد، رضا خدابخشی
    زمینه و هدف
    شناخت عوامل موثر بر وقوع متاستاز در بیماران اهمیت بالایی در فرآیند شناخت و درمان بیماری سرطان دارا می باشد. بروز متاستاز به عنوان عاملی برای شکننده تر شدن بیمار، سبب در معرض خطر قرار گرفتن بیشتر بیمار و کاهش طول عمر بیمار می شود. همچنین کیفیت زندگی وی را در ابعاد جسمی و روانی کاهش می دهد. هدف این مطالعه بررسی عوامل پیش آگهی دهنده بروز متاستاز در بیماران سرطان پستان توسط مدل رگرسیونی شرطی برای داده های بازگردنده است.
    روش کار
    داده های مورد استفاده در این مطالعه از پرونده بیمارستانی 246 زن مبتلا به سرطان پستان که برای عمل جراحی و درمان به بیمارستان فیاض بخش تهران مراجعه نمودند استخراج گردید. بیماران تا اریبهشت 1391 مورد پیگیری قرار گرفته و آخرین وضعیت آنان ثبت گردید. برآورد زمان بدون بقای متاستاز به روش کاپلان مایر برآورد گردید. برای تعیین عوامل پیش آگهی دهنده متاستاز مدل شرطی چندگانه به داده ها برازش شد. تحلیل داده ها در نرم افزار R انجام شد.
    نتایج
    202 بیمار (1/82%) تا پایان مطالعه زنده ماندند و 44 بیمار (9/17%) فوت کردند. 54 بیمار متاستاز داشتند و 11 نفر (7/4%) دو متاستاز را تجربه کردند. بیشتر متاستازها در استخوان، کبد، ریه و مغز مشاهده شد. میانه بقای بدون متاستاز 64 ماه برآورد گردید. نرخ یکساله، دو ساله و سه ساله بقای بدون متاستاز به ترتیب 88، 1/80، 6/76درصد بود. تعداد گره های لنفی درگیر(016/0 p<) و فاکتور رشد اپیدرمی انسانی(HER2) (048/0 p<) پیش آگهی دهنده متاستاز تعیین شدند و متغیرهای سن، گیرنده استروژن، گیرنده پروستروژن، درجه بدخیمی تومور و اندازه تومور معنی دار نشدند(05/0 p>).
    نتیجه گیری
    این مطالعه نشان داد که عامل پیش آگهی دهنده معنی دار تعداد گره های لنفی درگیر بیشتر، به عنوان عاملی شناخته می شود که سبب افزایش مخاطره بروز متاستاز و کاهش بقای بیمار، در نتیجه فوت وی می شود. همچنین تشخیص و درمان بیماری در مراحل اولیه بیماری سبب افزایش بقای بیماران می گردد. بنابراین ایجاد زمینه برای غربالگری های سرطان پستان و دادن آگاهی به زنان در مورد اهمیت معاینات دوره ای و تشخیص زود هنگام بیماری می تواند عامل مهمی جهت درمان بیماری و پیشگیری از بروز متاستاز بیماران سرطان پستان می باشد.
    کلید واژگان: سرطان پستان, متاستاز, بقای بدون متاستاز, مدل شرطی
    Mahmoud Reza Gohari *, Parisa Mokhtari Hesari, Zeynab Moghaddami Fard, Reza Khoda Bakhshi
    Background And Aim
    identifying the risk factors for metastasis is major concern for treatment processes of cancer patients. Metastasis makes patients frail and increase hazard of death. It also decreases physical and psychological quality of life of patients. Aim of this study is determining of prognostic factors for metastasis of breast cancer using conditional regression model.
    Materials And Methods
    in this survival study, hospital records of 246 women with breast cancer who underwent surgery and treatment at hospital Fayyazbakhsh were used. Patients were followed until 2012 May and their final situations recorded. Metastasis free survival estimated with Kaplan-myier method. To determine the prognostic factors, a conditional regression model called PWP fitted. All statistical analysis was conducted with R software, version 2.10.
    Results
    202 patients (82.1%) were alive until follow up and 44 patients (17.9%) died.54patients experience metastasis. 11 patients (4.7%) had two metastases. Most of metastases were shown in bone, liver, lung and brain. Median metastasis free survival (MFS) estimated 64 month. One, two and three year MFS were 88%, 80.1% and 76.6%, respectively. Lymph node involvement and HER2 were shown as prognostic factors for metastasis. Age, Esterogen Receptor, Prosterogen Receptor, Grade and tumor size were not significant (P> 0.05).
    Conclusion
    number of lymph nodes involvement as a prognostic factor involve more nodes and increase risk of metastasis and death. Thus prognosis and treatment of cancer in early stages increase survival of patients.
    Keywords: Breast cancer, Metastasis, Metastasis free survival, Conditional model
  • مسعود مبینی، حسین رضازاده، علی شمسی زاده، وحید احسانی، الهام حکیمی زاده، صدیقه امیر اسماعیلی، محمد الله توکلی*
    مقدمه
    ایسکمی پس شرطی که از طریق بستن و باز کردن متناوب هر دو شریان کاروتید مشترک القا می شود بر مدل های انسداد دایم یا موقت شریان مغزی میانی اثر محافظت نورونی دارد، اما اثر محافظت نورونی تاخیری آن در مدل آمبولیک سکته مغزی به ویژه در موش ماده تاکنون گزارش نشده است که مطالعه حاضر به بررسی این موضوع پرداخت.
    روش
    این مطالعه تجربی بر روی 24 سر موش صحرایی ماده نژاد ویستار با میانگین وزنی 250-200 گرم در 3 گروه شم، سکته و پس شرطی انجام شد. همه حیوانات هم سیکل سازی شدند و بعد از آن برای ایجاد سکته مغزی، لخته به داخل شریان مغزی میانی تزریق شد. پس شرطی سازی در پنج مرحله (30 ثانیه بستن و 30 ثانیه باز کردن شریان های کاروتید مشترک) و 5/6 ساعت بعد از القای سکته انجام گردید. حجم انفارکتوس، میزان ادم مغزی و اختلالات نورولوژیک دو روز بعد از القای سکته اندازه گیری شدند.
    یافته ها
    پس شرطی سازی 5/6 ساعت بعد از القای سکته در گروه پس شرطی، حجم انفارکتوس (001/0 > P)، میزان ادم مغزی (050/0 > P) و اختلالات نورولوژیک (050/0 > P) را نسبت به گروه سکته به طور معنی داری کاهش داد.
    نتیجه گیری
    با توجه به داده های این مطالعه، پس شرطی سازی تاخیری بعد از سکته مغزی مدل آمبولیک در موش صحرایی ماده، ضایعات ایسکمی، میزان ادم مغزی و اختلالات نورولوژیک را بهبود بخشیده است.
    کلید واژگان: ایسکمی مغزی, پس شرطی, رپرفیوژن, انفارکتوس, اختلالات نورولوژیک
    Mobini M., Rezazadeh H., Shamsizadeh A., Ehsani V., Hakimizadeh E., Amir, Esmaili S., Allahtavakoli M.*
    Background and Aims
    Ischemic postconditioning, conducted by a series of brief occlusion and release of the bilateral common carotid arteries, has neuroprotective properties in permanent or transient models of middle cerebral artery (MCA) occlusion but its delayed neuroprotective effects in the embolic model of stroke, especially in female rat, have not yet been reported and were investigated in the current study.
    Methods
    In this experimental study, 24 female Wistar rats (200 to 250 g) were divided into three groups of sham, stroke and postconditioning. All animals were similar in reproductive cycle, and after that, stroke was induced by clot injection into the right middle cerebral artery. For postconditioning, common carotid arteries (CCA) were occluded for 30 seconds and reopened for 30 seconds, for 5 cycles. The postconditioning was induced at 6.5 hours after the stroke. Infarction volume, brain edema and neurological deficits were measured two days later.
    Results
    Postconditioning at 6.5 hours after stroke decreased infarction volume (P< 0.001), brain edema (P<0.050) and norologic deficit (P<0.050) significantly compared to the stroke group.
    Conclusion
    Late postconditioning improved ischemic injury, brain edema and neurological functions after the embolic model of stroke in female rat.
    Keywords: Brain ischemia, Ischemic postconditioning, Reperfusion, Infarction, Neurological disorders
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال