به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « کاردیومیوپاتی » در نشریات گروه « پزشکی »

  • علی امینی پارسا، مارینا شریعتی*، مطهره جوبند
    زمینه و هدف

     تحقیقات نشان داده است که ژن های NF-κB، Nrf2 به عنوان تنظیم کننده های استرس اکسیداتیو هستند. هدف تحقیق حاضر اثر تمرینات هوازی منظم و مصرف ملاتونین بر فعالیت  ژن های  NF-κB و  Nrf2 و عوامل اکسیدانی در بافت قلب رت های ویستار نر مدل دیابت نوع 1در بافت قلب رت های نر دیابتی بود.

    روش بررسی

      40 سر رت نر نژاد ویستار به طور تصادفی به 5 گروه آزمایشی شامل دیابت، 2- دیابت+ملاتونین، 3- دیابت+تمرین، 4- دیابت+ملاتونین+تمرین و 5- سالم کنترل تقسیم شدند. مدل دیابت با تزریق 50 میلی گرم بر کیلوگرم استرپتوزوتوسین القا شد. گروه های تمرینی 42 روز تمرین هوازی اجباری (شدت: 15 متر در دقیقه؛ 30 دقیقه) را با استفاده از تردمیل جوندگان انجام دادند. همچنین در گروه های تجویز ملاتونین، رت ها mg/kg 10 ملاتونین (داخل صفاقی) را به مدت 42 روز دریافت کردند. پس از نمونه برداری از بافت قلب ژن های NF-κB و Nrf2 به روش ریل تایم پی سی آر اندازه گیری شدند.

    یافته ها

     ورزش به همراه تجویز ملاتونین باعث کاهش معنی دار بیان ژن NF-κB شد. از سوی دیگر، میزان بیان ژن Nrf2 در گروه های تیمار نسبت به گروه دیابتی افزایش یافت. همچنین، سطح MDA در بافت قلب در رت های ویستار به علاوه ورزش ملاتونین به طور معنی داری کاهش یافت. ولی سطح TAC در بافت قلب گروه درمان در مقایسه با رت های دیابتی افزایش یافت.

    نتیجه گیری

      نتایج نشان داد که ورزش به همراه مکمل ملاتونین می تواند آسیب های قلبی ناشی از دیابت را از طریق کاهش استرس اکسیداتیو و التهاب بافت قلب بهبود بخشد  و نقش پیش گیری کننده در کاردیومیوپاتی دیابتی داشته باشند.

    کلید واژگان: دیابت, تمرین هوازی, ملاتونین, استرس اکسیداتیو, کاردیومیوپاتی}
    Ali Aminiparsa, Marina Shariati *, Motahareh Joband
    Background and Objectives

    NF-κB and Nrf2 are key regulators of oxidative stress. This study investigated the effects of regular aerobic exercise and melatonin on NF-κB and Nrf2 gene expression and oxidative stress markers in the heart tissue of diabetic male rats.

    Subjects and Methods

    Forty male Wistar rats were randomly assigned to five groups: control, diabetic, diabetic + melatonin, diabetic + exercise, and diabetic + melatonin + exercise. Diabetes was induced by streptozotocin. Exercise groups underwent 42 days of treadmill running (15 m/min, 30 min/day). Melatonin (10 mg/kg) was administered intraperitoneally for 42 days. Heart tissue was analyzed for NF-κB and Nrf2 gene expression (real-time PCR) and oxidative stress markers (MDA and TAC, ELISA).

    Results

    Combined aerobic exercise and melatonin significantly decreased NF-κB gene expression while increasing Nrf2 expression compared to the diabetic group. Moreover, MDA levels were reduced, and TAC levels were elevated in the treatment groups.

    Conclusion

    Aerobic exercise and melatonin supplementation synergistically ameliorated diabetic cardiomyopathy by attenuating oxidative stress and inflammation. These findings suggest a potential preventive role for this combined intervention.

    Keywords: Diabetes, Aerobic Exercise, Melatonin, Oxidative Stress, Cardiomyopathy}
  • ابراهیم زرین کلام، حمیدرضا چوبداری، مریم السادات امامی، مهین رسولی، کمال رنجبر*
    مقدمه

    ورزش به عنوان یک رویکرد درمانی غیر دارویی بالقوه برای بهبود آسیب های قلبی-عروقی پیشنهاد شده؛ لیکن اثربخشی آن در جلوگیری از پیشرفت یا ترمیم آسیب های ناشی از کاردیومیوپاتی دیابتی همچنان بحث برانگیز است. بنابراین، هدف این مطالعه بررسی اثر تمرین هوازی بر شاخص های آنتی اکسیدانی و آپوپتوتیک میوکارد بطن چپ موش های صحرایی مبتلا به دیابت نوع دو می باشد.

    مواد و روش ها

    بیست و چهار سر موش صحرایی نر ویستار 7-8 هفته ای به طور تصادفی در دو گروه رژیم غذایی معمولی  (ND, n=8)  و رژیم غذایی پرچرب (HFD, n=16)تقسیم شدند. در گروه رژیم غذایی پرچرب حیوانات به مدت 4 هفته غذای حاوی 55 درصد چربی دریافت کردند. برای ایجاد دیابت، 30 میلی گرم استرپتوزوتوسین (STZ) به ازا هر کیلوگرم وزن بدن، به موش های چاق شده به صورت داخل صفاقی تزریق شد. موش های دیابتی شده به دو گروه دیابتی شاهد (CD, n=8) و گروه دیابتی- تمرینی (TD, n=8) تقسیم شدند. گروه تمرین به مدت 4 هفته تمرین هوازی انجام دادند. گروه رژیم غذایی معمولی و گروه دیابتی شاهد در طول تحقیق هیچ گونه فعالیت ورزشی نداشتند.

    یافته ها

    دیابت موجب کاهش کاتالاز بطن چپ (0/001=P) و افزایش فعالیت کاسپاز-9 (0/001=P) و P53 (P= 0/001) نسبت به گروه رژیم غذایی معمولی گردید. تمرین ورزشی موجب افزایش 37 درصدی سرعت حداکثر اکسیژن مصرفی در موش های دیابتی شد (0/003=P). گروه دیابتی تمرین کرده دارای شاخص مقاومت به انسولین و گلوکز پلاسمای کمتری نسبت به گروه دیابتی شاهد بودند. هم چنین، تمرین هوازی موجب افزایش کاتالاز (0/01=P) و کاهش کاسپاز-9 (0/001=P) و P53 (P=0/005) در موش های دیابتی شد.

    نتیجه گیری

    تمرین هوازی فزاینده می تواند با افزایش فعالیت کاتالاز و کاهش شاخص های آپوپتوتیک کاهش مقاومت به انسولین در دیابت را به همراه داشته باشد و به عنوان یک روش غیر دارویی موثر در درمان کاردیومیوپاتی دیابتی مورد استفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: تمرین ورزشی, آپوپتوز, استرس اکسیداتیو, کاردیومیوپاتی, دیابت نوع دو}
    Ebrahim Zarrinkalam, Hamidreza Choobdari, Maryam Sadat Emami, Mahin Rasouli, Kamal Ranjbar*
    Introduction

    Exercise training has been suggested as a potential non-pharmacological strategy to prevent cardiovascular injuries. However, the role of exercise is controversial in preventing the progression of injuries caused by diabetic cardiomyopathy or their repairing. Therefore, this study aimed to evaluate the effect of aerobic exercise training on left ventricular apoptotic and antioxidant indices in a high-fat diet and streptozotocin-induced type 2 diabetic rat model.

    Materials and Methods

      Twenty-four male Wistar rats, 7-8 weeks of age, were randomly divided into two groups of normal diet (n = 8, ND) and high-fat diet (n = 16, HFD). The high-fat diet rats were given a free diet containing 55% fat for four weeks. For diabetes induction, 30 mg/kg of streptozotocin (STZ) was injected intraperitoneally into obese rats. Diabetic rats were subdivided into two groups: control diabetic (n= 8, CD) and diabetic-training (n = 8, TD) groups. The training group performed aerobic exercises on a treadmill for four weeks. The normal diet and control diabetic groups did not receive any exercise training.

    Results

    Diabetes caused left ventricular catalase activity (p=0.001) reduction and increased caspase-9 (p=0.001) and P53 (p=0.001). Exercise training increased the maximum oxygen consumption rate by 37% (p=0.003) in the diabetic rats. The TD group had lower HOMA-IR (p=0.01) and plasma glucose (p=0.003) than the CD group. Also, aerobic training increased catalase (p=0.01) but decreased caspase-9 (p=0.001) and P53 (p=0.005) in the diabetic rats.

    Conclusion

    Progressive aerobic exercise training can contribute to insulin resistance amelioration by increasing catalase activity and reducing apoptotic indices. Therefore, aerobic exercise training can be used as an effective non-pharmacological method of treating diabetic cardiomyopathy.

    Keywords: Exercise training, Apoptosis, Oxidative stress, Cardiomyopathy, Type 2 diabetes}
  • محمد آزادبخت، وحید خوری*، سیده حدیثه هاشمیان، مونا پورابوک، مریم رجائی
    زمینه و هدف

    هدف از این مطالعه ارزیابی اثرات دیگوگسین بر خصوصیت الکتروفیزیولوژیک و مکانیکی قلب موش صحرایی نارسا شده بوسیله دوکسوروبیسین می باشد.

    روش ها

     جهت ایجاد نارسایی قلب، دوکسوروبیسین با دوزmg/kg  5 داخل صفاقی یکبار در هفته بمدت 3 هفته به موشهای صحرایی تزریق شد. بعد از 5 هفته بااندازه گیری پارامترهای الکتریکی، مکانیکی و تغییرات بافتی در 12 قلب جدا شده، از ایجاد نارسایی قلب اطمینان حاصل شد. با روش لانگهندروف خصوصیات مکانیکی و الکتریکی قلب در تماس 60 دقیقه ای با غلظت های مختلف دیگوگسین (µM 80- 1/0 (اندازه گیری شد.

    یافته ها

    اثرات دیگوگسین بر قلب نارسا دو فازی بود.  هم در غلظتهای کمتر از  µM 80  (فاز 1) و هم در غلظتهای بیشتر از  µM 80  (فاز 2) دیگوگسین فشار دیاستولی بطن چپ و RPP (حاصل ضرب ضربان قلب در فشار دیاستولی بطن چپ) را بطور فاحشی زیاد کرد. با این حال در فاز 2 موجب کاهش معنی دار جریان کرونر، ضربان قلب، فشار پیشرونده بطن چپ و برون ده قلب شد.

    نتیجه گیری

    در قلب نارسا شده توسط دوکسوروبیسین، اثرات دیگوگسین با توجه به غلظت به شکل دو مرحله ای ظاهر می شود. تغییر پارامترهای الکتروفیزیولوژیک در فاز 2، می تواند بعنوان معیار مناسبی در پیش آگهی از اثرات دیگوگسین مورد استفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: اثرات دوفازی, دوکسوروبیسین, دیگوگسین, قلب جدا شده, کاردیومیوپاتی, لانگهندروف}
    Mohammad Azadbakht, Vahid Khoori*, Seyedeh Hadiseh Hashemian, Mona Pourabouk, Maryam Rajaei
    Background and aim

    In this study, effects of digoxin on the cardiac electrophysiology and mechanical properties were examined in a rat model of heart failure induced by doxorubicin.

    Methods

    In order to induce heart failure, doxorubicin 5 mg/kg was injected to rat, i.p., once per week for 3 weeks. Heart failure was confirmed after 5 weeks, by measuring electrical, mechanical and histological changes in 12 isolated hearts. Isolated Langendorff perfused hearts were then treated with digoxin (0.1-80 µM) during a 60 min period and functional outcomes were assessed.

    Results

    Effect of digoxin on the heart was biphasic. In concentrations below 80 µM (the first phase) digoxin significantly increased LVDP (left ventricular diastolic pressure) and RPP (heart rate × LVDP) .LVDP and RPP were also increased at the concentrations higher than 80 µM (the second phase). However, coronary flow, heart rate, left ventricular developed pressure and cardiac output were significantly decreased in the second phase.

    Conclusion

    Effects of digoxin on doxorubicin cardiomyopathy are biphasic. Electrical and functional changes in the second phase can be considered as an indicator of digoxin cardiotoxicity.

    Keywords: Biphasic effects, Cardiomyopathy, Digoxin, ‍ Doxorubicin, Isolated heart, Langendorff}
  • بررسی میزان شیوع کاردیومیوپاتی در زنان باردار
    عزیز الله ادیب، هاله شهلازاده
    مقدمه
    کاردیومیوپاتی در طی دوران بارداری و بعد زایمان، از نوع اتساعی و با علت نامشخص می باشد که در طی بارداری و 6 ماه بعد از آن تشخیص داده می شود. علایم بیماری شامل تنگی نفس، ادم خفیف اندام تحتانی و ضعف و بی حالی می باشد. این علایم، گاهی در دوران بارداری به عنوان علایم طبیعی بارداری تلقی شده، در نتیجه بیماری دیر تشخیص داده می شود..تشخیص بیماری بر اساس معاینات بارداری و اکوکاردیوگرافی است. میزان شیوع کاردیومیوپاتی بارداری بر اساس موقعیت های جغرافیایی، متفاوت می باشد. در امریکا این میزان یک در 4000-2289 تولد زنده می باشد، در افریقای جنوبی یک در 1300 زن باردار، در هاییتی یک در 1300 و در نیجریه، یک در 100 گزارش شده است.
    روش ها
    در این مطالعه ی توصیفی- تحلیلی و از نوع مقطعی، در طی 12 ماه در نیمه ی دوم سال 1391 و نیمه ی اول سال 1392، برای کلیه ی افراد تحت مطالعه، که دارای شاخص های ورود به مطالعه بودند و رضایت به این کار هم داشتند، پرسش نامه ی پژوهشگرساخته تکمیل شد و معاینات بالینی شامل تعیین فشار خون و نوار قلب به عمل آمد. برای بیماران بستری شده به دلایل قلبی، اکوکاردیوگرافی نیز انجام شد.
    یافته ها
    در مدت یک سال، در 8100 مورد بارداری، میزان شیوع کاردیومیوپاتی، یک در 2700 نفر بود که در یک مورد، به مرگ منتهی شد.
    نتیجه گیری
    بیماری های قلبی- عروقی در دوران بارداری و بعد از بارداری باید جدی گرفته شود.
    کلید واژگان: حاملگی, کاردیومیوپاتی, اکوکاردیوگرافی}
    Prevalence of Peripartum Cardiomyopathy in Pregnant Women
    Azizollah Adib, Haleh Shahlazadeh
    Background
    Peripartum cardiomyopathy (PPCM) is a form of dilated cardiomyopathy of unclear etiology affecting women without preexisting heart disease during the last month of pregnancy or the first 6 months postpartum. Most of the women present in the first month postpartum with typical heart failure symptoms such as dyspnea, lower extremity edema, and fatigue. These symptoms are often initially erroneously diagnosed as part of the normal puerperal process. Diagnosis can be aided by the finding of an echocardiography. The reported incidence of peripartum cardiomyopathy varies due to wide geographical variation, with reported incidences of 1:2289 to 1:4000 live births in the United States, 1:1000 in South Africa, 1:300 in Haiti, and 1:100 in Zaria and Nigeria.
    Methods
    In this cross-sectional descriptive study in 2013, for all the pregnant women with the inclusion criteria who agreed to participate, a researcher-made questionnaire was filled and complete clinical examination including electrocardiography was done. For the patients who were hospitalized for cardiovascular reasons, echocardiography was done.
    Findings
    During 1 year, in 8100 studied pregnancy, the incidence of peripartum cardiomyopathy was 1:2700 live births; one case tended to death.
    Conclusion
    Cardiovascular disease in women of reproductive age and postpartum period is serious and need perfect cares.
    Keywords: Pregnancy, Cardiomyopathy, Echocardiography}
  • فروه وکیلیان، سلمه دادگر، فاطمه موسوی
    مقدمه
    نارسایی قلب در زمینه حاملگی (PPCM) یک بیماری با علت ناشناخته در سه ماهه سوم یا دوران نفاس می باشد. با توجه به وجود درمان های جدید علاوه بر درمان های سنتی نارسایی قلبی، در مطالعه حاضر یک مورد نارسایی قلب حوالی زایمان که با بروموکریپتین تحت درمان قرار گرفت گزارش شده است.
    گزارش مورد: بیمار، خانمی 32 ساله با حاملگی 37 هفته بود که با شکایت تنگی نفس و فانکشن کلاس درجه 3، بدون سابقه بیماری قلبی، که در معاینه فیزیکی ریه ها پاک و سوفل سیستولیک در نوک قلب داشت. به درمانگاه قلب بیمارستان امام رضا (ع) مراجعه کرد. در اکوکاردیوگرافی بیمار یک اختلال عملکرد بطن چپ در حد 30-25% همراه اختلال عملکرد بطن راست مشاهده شد. این یافته ها نارسایی قلب در زمینه بارداری را مطرح کرد. بیمار تحت درمان نارسایی قلب قرار گرفت، ولی پس از زایمان به دلیل تشدید علائم، تحت درمان با برموکریپتین قرار گرفت. پس از یک سال درمان، علائم بهبود یافت و در اکوکاردیوگرافی مجدد، کسر جهشی قلب 50-45% بود.
    نتیجه گیری
    برموکریپتین می تواند در بهبود عملکرد بطن در بیماران با نارسایی قلبی موثر باشد.
    کلید واژگان: کاردیومیوپاتی, حوالی زایمان, نارسایی قلب, بروموکریپتین}
    Farveh Vakilian, Salmeh Dadgar, Fatemeh Mousavi
    Introduction
    Peripartum Cordiomyopathy is a disease of unknown cause during the last trimester of pregnancy or puerperium. Considering to new treatment in addition to conventional treatments of heart failure، in this report، a case of PeriPartumperiod heart failure is introduced. Case report: A 32 years old lady in 37th week of pregnancy referred with dyspnea NYHA Class III، and had no history of heart disease، and in examination، the lungs were clear and there was a systolic murmur III/IV in LV apex. Left Ventricular dysfunction was 25-30% with Right ventricular dysfunction. These findings were suggestive of PPCM. The patient underwent treatment of heart failure، but Exacerbated after delivery and underwent treatment with bromocriptine. After 1 year، symptoms improved and LVEF was 45-50% in re-echocardiography.
    Conclusion
    Bromocriptine can be effective in improvement of ventricular function of patients with heart failure.
    Keywords: Bromocriptin, Cardiomyopathy, Heart failure, PeriPartumperiod}
  • ثمیه نوروزی*، احمدرضا باقری، فخرالدین حجازی، پریناز حامدنسیمی
    زمینه و هدف
    کاردیومیوپاتی حوالی زایمان (PPCM) یک بیماری نسبتا نادر است که می تواند شرایط مصیبت باری را ایجاد کند، لذا بایستی با قدرت تشخیص داده شده و به سرعت درمان شود. این بیماری هنوز هم یک مسئله مهم کلینیکی است؛ چراکه فقط نیمی از آنان یا شاید کمی بیشتر، بهبودی فعالیت بطن چپ را با وجود درمان سنتی نارسایی قلب نشان می دهند. علت این بیماری ناشناخته است و با پیشرفت سریع اختلال بطن چپ و نارسایی قلب در ماه آخر بارداری یا در پنج ماهه اول پس از زایمان مشخص می گردد. پیش آگهی این بیماری در بعضی از موارد بسیار بد است، به طوری که به سمت نارسایی قلب مقاوم و پیوند قلب یا مرگ پیشرفت می کند. در بیمار معرفی شده، شروع برق آسا و پیشرفت به سمت شوک کاردیوژنیک و در نهایت بهبودی سریع وکامل بسیار قابل توجه بوده است.
    معرفی مورد: در این مقاله، به معرفی بیمار زن 25 ساله ای که با تظاهرات شدید نارسایی قلب، اختلال واضح بطن چپ و نارسایی شدید میترال بعد از سزارین با درمان سنتی نارسایی قلب و حمایت مکانیکی بهبودی کامل یافته بود، پرداخته شده است.
    با توجه به موارد بیان شده می توان نتیجه گرفت کاردیومیوپاتی حوالی زایمان یک نوع بالقوه کشنده از نارسایی قلبی است و بیمار این case نیز یک مورد ویژه بود که تحت درمان مناسب بهبود یافت.
    کلید واژگان: کاردیومیوپاتی, نارسایی قلب, اکوکاردیوگرافی}
    Samieh Norouzi*, Ahmad Reza Bagheri, Seyed Fakhreddin Hejazi, Parinaz Hamednasimi
    Background And Objectives
    Peripartum cardiomyopathy is a relatively rare disease, which can cause devastating consequences; therefore it should be diagnosed correctly and treated promptly. The disease is still an important clinical problem, because only half of the patients or maybe a little more show recovery of left ventricular function, despite conventional treatment for heart failure. The etiology of this disease is still unknown and characterized by an acute development of left ventricular dysfunction and heart failure in the last month of pregnancy or within the first 5 months after delivery. The prognosis of this condition is very poor in some cases, so that it progresses to irreversible heart failure and heart transplantation or death. In the presented patient, fulminate onset and progression to cardiogenic shock and finally complete and rapid improvement was highly significant. Case Report: In this article, we report a 25-year-old woman with severe manifestations of heart failure, severe left ventricular dysfunction, and severe mitral regurgitation after cesarean section, who showed complete improvement with conventional treatment of heart failure and mechanical support.
    Keywords: Cardiomyopathy, Heart Failure, Echocardiography}
  • ناهید رئیسی، محمدرضا صبری، حسن طاعتی غفور
    مقدمه
    مطالعه ی حاضر با هدف تعیین فراوانی کاردیومیوپاتی وابسته به دانامایسین در کودکان و نوجوانان بهبود یافته از لوسمی لنفوبلاستیک حاد و ارتباط آن با سطح تروپونین قلبی و دوز تجمعی دارو به انجام رسید.
    روش ها
    این مطالعه ی مقطعی در جمعیت کودکان و نوجوانان زیر 18 سال با سابقه ی بیماری لوسمی لنفوسیتی حاد (Acute lymphocytic leukemia یا ALL) با شرح حال دریافت دانامایسین در بیمارستان الزهرا (س)، وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، انجام شد. افراد دارای معیارهای ورود به مطالعه بر اساس دوز تجمعی دانامایسین به دو گروه کمتر از 250 و بیشتر از 250 میلی گرم بر متر مربع تقسیم شدند. در کلیه ی بیماران پس از اخذ رضایت نامه و گرفتن شرح حال و انجام معاینات اولیه، سطح خونی تروپونین قلبی T اندازه گیری شد و سپس شاخص های Shortening fraction ((SF و کسر تخلیه (Ejection fraction یا EF) به وسیله ی اکوکاردیوگرافی ارزیابی گردید. نتایج به دست آمده بین دو گروه به وسیله ی نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
    یافته ها
    از بین 55 بیمار مبتلا به ALL تحت درمان با دانامایسین، 3 نفر مبتلا به کاردیومیوپاتی بودند که همه ی آن ها در گروه دوم قرار داشتند (048/0 > P). میانگین شاخص EF در گروه اول و دوم به ترتیب 26/4 ± 03/65 و 56/6 ± 4/61 بود (02/0 > P). همچنین میانگین شاخص SF در گروه اول و دوم به ترتیب 19/4 ± 23/34 و 4 ± 92/31 بود (04/0 > P). نتیجه ی آزمایش تروپونین قلبی نیز در 4 نفر از افراد گروه دوم مثبت بود، در صورتی که در گروه اول مورد مثبتی یافت نشد (037/0 > P). بین ابتلا به کاردیومیوپاتی و افزایش تروپونین قلبی ارتباط معنی داری وجود نداشت (21/0 = P).
    نتیجه گیری
    بیماران مبتلا به ALL تحت درمان با دانامایسین در معرض عوارض قلبی دارو قرار دارند و توصیه می شود حتی الامکان از مقادیر بیشتر از 250 میلی گرم بر متر مربع پرهیز شود؛ چرا که شانس کاردیوتوکسیسیتی بسیار بالاتر می رود. از آن جا که ارتباط معنی داری بین سطح تروپونین T قلبی و کاردیومیوپاتی وجود نداشت، نمی توان از آن به عنوان یک مارکر قابل اطمینان بررسی کاردیوتوکسیسیتی به تنهایی و یا جانشین اکوکاردیوگرافی استفاده کرد.
    کلید واژگان: لوسمی حاد لنفوسیتی, دانامایسین, کاردیومیوپاتی, تروپونین قلبی}
    Nahid Reisi Dehkord, Mohammad Reza Sabri, Hasan Taati Ghafour
    Background
    This study was done to determine the frequency of cardiomyopathy related to Daunomycin in children and adolescents with improved acute lymphoblastic leukemia and its relationship with cardiac troponin-T and cumulative dose of drug.
    Methods
    This cross sectional study was conducted on children and adolescents under age 18 years with improved acute lymphocytic leukemia disease (ALL) and a history of receiving daunomycin who referred to Al-zahra hospital, Iran. People with inclusion criteria based on cumulative dose of daunomycin were divided into two groups. First group of patients were those who received cumulative daunomycin dose fewer than 250 mg/m2 and second group with cumulative dose equal to or greater than 250 mg/m2. In all patients after obtaining consent and taking history, blood levels of cardiac-troponin-T and Shortening Fraction (FS) and Ejection Fraction (EF) indices was measured. Collected data was analyzed by SPSS.
    Findings
    Among 55 patients treated with daunomycin, three patients were diagnosed with cardiomyopathy, all of which were in the second group (P < 0.048). The mean EF in the first group and second group were respectively 65.03+4.26 and 61.4+6.56 (P < 0.02). The mean SF in the first and second group were respectively 34.23+4.19 and 31.92+4 (P < 0.04). Cardiac troponin-T test result was positive in 4 patients from the second group but in the first group there were no positive tests (P < 0.037). There was no significant relationship between cardiomyopathy and increased level of cardiac troponin-T (P = 0.21).
    Conclusion
    Acute lymphocytic leukemia patients treated with daunomycin were at risk for cardiac complications. It is recommended to avoid therapy with a dose more than 250 mg/m2. Since there was not any correlation between cardiac troponin-T level and cardiomyopathy, cardiac troponin-T can not be a reliable marker of delayed cardiotoxicity.
  • مسعود هوشمند سارا سنجریان، زهرا نور محمدی، مریم ناصرالاسلامی، امید آریانی
    فردریش آتاکسیا یک بیماری اتوزومال مغلوب است که به علت گسترش تکرار GAA در اولین اینترون ژن fxn ایجاد می شود. از جمله مشخصات کلینیکی این بیماری می توان عدم تعادل پیشرونده، از بین رفتن رفلکس در اعضا، اختلال در تکلم، بد شکلی اسکلتی، کاردیومیوپاتی، ضعف عضلانی و دیابت شیرین را نام برد. یکی از بارزترین علایمی که در بیماران FA دیده می شود کاردیومیوپاتی است. کاردیومیوپاتی یکی از علل اصلی مرگ و میر در این بیماران است. در این مطالعه به بررسی تعداد تکرارهای گسترش یافته و رابطه میان تعداد تکرارها با سن شروع بیماری و بروز کاردیومیوپاتی پرداخته شد. به وسیله تکنیک Long PCR در 24 بیمار که خصوصیات کلینیکی FA را نشان داده بودند، از طریق آنالیز مولکولی نیز ابتلا به FA را در 12 مورد آنها تثبیت شد و با تعیین تعداد تکرارها رابطه معکوس میان تعداد تکرارها و سن بروز FA و بروز کاردیومیوپاتی دیده شد.
    کلید واژگان: فردریش آتاکسیا, سن بروز, کاردیومیوپاتی}
    Masoud Houshmand, Sara Sanjarian, Zahra Nourmohamadi, Maryam Naser Eslami, Omid Ariani
    Friedreich ataxia (FA) is an autosomal recessive disorder that caused by the expansion of GAA trinucleotide repeat in the first intron of gene X25 (1). FA is characterized by progressive ataxia and deep tendon areflexia in the lower limbs, dysarthria, skeletal deformities, Cardiomyopathy, muscle weakness and diabetes mellitus may be also found. Cardiomyopathy occurs in almost patients with FA (2). Cardiomyopathy is the most cause of death in FA patients (3). Aim of present study was to evaluate the size of GAA repeat and it′s correlation with age at onset and cardiomyopathy in these patients. Long PCR testing subsequently confirmed the diagnosing of FA and by identification of GAA repeat, an inverse correlation between size of repeat and age at onset and cardiomyopathy was found.
  • افسون فضلی نژاد، معصومه الوندی آذری، کامران غفارزادگان
    مقدمه کاردیومیوپاتی تحدیدی که به صورت افزایش سفتی دیواره بطنی توصیف می شود شیوع کمتری نسبت به کاردیومیوپاتی های هیپرتروفیک و اتساعی دارد. این اختلال در 50% موارد ایدیوپاتیک بوده و در 50% موارد ناشی از یک اختلال بالینی خاص و در راس آنها انفیلتراسیون ناشی ازآمیلوئیدوز می باشد. آمیلوئیدوز قلبی عموما به صورت آمیلوئیدوز اولیه در سیر دیسکرازی های ایمونوسیتی دیده می شود، اگر چه این بیماران شواهد پاتولوژیک ابتلای قلبی را در اتوپسی نشان می دهند، لیکن فقط حدود 3/1 بیماران با آمیلوئیدوز اولیه دارای شواهد بالینی بیماری قلبی هستند. در این گزارش یک مورد نادرآمیلوئیدوز قلبی ثانویه که به صورت کاردیومیوپاتی تحدیدی کلاسیک تظاهر نموده ارائه می شود. توبرکولوز ریوی به عنوان محتمل ترین علت آمیلوئیدوز ثانویه در بیمار تا ئید گردید.
    معرفی بیماردر این گزارش مردی46 ساله معرفی می گردد که با تابلوی نارسایی احتفانی قلب در بخش قلب بستری و تشخیص کاردیومیوپاتی تحدیدی در اکوکاردیو گرافی همراه با ولتاژ پایین در الکتروکاردیوگرافی برای بیمار تایید گردیده است. به منظور تایید علت کاردیومیوپاتی تحدیدی بیوپسی لثه انجام گردید که رسوبات آمیلوئیدوز تایید گردید.
    نتیجه گیریدر این گزارش یک مورد نادر آمیلوئیدوز قلبی ثانویه که به صورت کاردیومیوپاتی تحدیدی کلاسیک و تابلوی بالینی نارسایی احتقانی بیشرونده قلب تظاهر نموده ارائه می شود و توبرکولوز ریوی به عنوان متحمل ترین علت آمیلوئیدوز ثانویه در بیمار تایید گردید.
    کلید واژگان: کاردیومیوپاتی, کاردیومیوپاتی تحدیدی, آمیلوئیدوز, نارسایی دیاستولیک قلبی, توبرکولوز}
    Afsoon Fazlinezhad, Masoomeh Alvandi Azari, Kamran Ghaffarzadegan
    Introduction
    Restrictive cardiomyopathy defined by increased ventricular wall stiffness and impaired LV filling and heart failure symptoms. This type of cardiomyopathy occurs with lower frequency relative to the dilated and hypertrophic cardiomyopathies. IRCM in 50% is idiopathic and in 50% is secondary to specific clinical disorders especially amyloidosis. Cardiac amyloidosis usually occurs during primary amyloidosis (AL type amyloidosis). Primary amyloidosis is often seen in people with multiple myelomacancer or in the in course of immunocytic dyscrasia. Disease process results from tissue deposition of proteins that have a unique secondary structure. Cardiac amyloidosis is an invariably progressive infiltrative cardiomyopathy that carries a grave prognosis we have presented a case of Cardiac amyloidosis which is a rare clinical disorder. Case report: The Present case was a 46 years old man who admitted for progressive dyspnea and congestive heart failure. Echocardiography revealed increased ventricular wall thickness with small size ventricles, enlarged atria, and a thickened intertribal septum and advanced diastolic dysfunction. Electrocardiography revealed low QRS voltage and normal sinus rhythm. Gingival Biopsy examined by congo Red staining and immunohistochemistry identified specific amyloid proteins. Pathology report confirmed amyloidosis.
    Conclusion
    In patient complaining of progressive congestive heart failure and suspected to have restrictive cardiomyopathy, cardiac amyloidosis should be born in mind.
    Keywords: Amyloidosis, Cardiomyopathy, Diastolic heart failure, Restrictive cardiomyopathy}
  • ابراهیم صالحی فر، محمد شکرزاده، علی قائمیان، سودابه علی اکبری
    سابقه و هدف
    تغییرات مس و روی در بیماران مبتلا به کاردیومیوپاتی ایسکمیک (ISCMP) در مطالعات قبلی گزارش شده است. با توجه به تناقضات موجود، هدف از انجام این مطالعه اندازه گیری غلظت سرمی روی و مس به منظور بررسی نقش احتمالی این عناصر در بیماران مبتلا به ISCMP بوده است.
    مواد و روش ها
    این مطالعه بصورت مورد- شاهدی روی 30 بیمار ISCMP و 27 داوطلب سالم انجام گرفت. تشخیص ISCMP بر مبنای تاریخچه ای از انفارکتوس میوکارد و مشکلات عروقی و تایید آن توسط آنژیوگرافی بوده است. نارسایی کلیوی و کبدی، مصرف الکل و دریافت مکمل های ویتامینی حاوی روی یا مس در طی یک هفته قبل، از معیارهای خروج در این مطالعه بود. از بیماران و داوطلبان سالم 15 میلی لیتر خون وریدی گرفته شد و پس از سانتریفیوژ، سرم جداسازی و در دمای 20- درجه سانتی گراد فریز شد و با روش جذب اتمی میزان مس و روی اندازه گیری گردید. در نهایت مقایسه سطح سرمی مس و روی در دو گروه با استفاده از آزمون t مورد بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    میانگین غلظت سرمی مس در گروه(ISCMP (mg/L 1/5±0/5 بطور معنی دار بالاتر از گروه شاهد (mg/L 1/3±0/2) بوده است (048/0=p). میانگین غلظت روی در دو گروه ISCMP و افراد شاهد به ترتیب mg/L 1/1±0/3 و mg/L 1/1±0/4 بوده که این اختلاف معنی دار نبود.
    نتیجه گیری
    بر اساس نتایج این مطالعه، بالا بودن مس در بیماران مبتلا به ISCMP میتواند مطرح کننده نقش این عنصر در بروز کاردیومیوپاتی باشد. مداخلاتی نظیر استفاده از شلات دهنده های مس به منظور کاهش علایم و یا کند کردن سیر پیشرفت ISCMP نیاز به انجام کارآزمایی های بالینی دارد. براساس مطالعه کنونی کاهش روی در بروز کاردیومیوپاتی ایسکیمیک مؤثر نمی باشد.
    کلید واژگان: کاردیومیوپاتی, ایسکمیک, مس, روی}
  • فریبا رشیدی قادر، فریدون مجتهدزاده
    سابقه و هدف
    نظر به شیوع نارسایی قلبی و کاردیومیوپاتی دیلاتیو در کودکان و تحقیقات نادر در مورد تاثیر کارودیلول بر فونکسیون سیستولیک قلبی در کودکان و نیز گزارشات متفاوت از عوارض مصرف آن و به منظور تعیین تاثیر کاردیلول بر شاخص های فونکسیون سیستولیک قلبی کودکان این تحقیق روی مراجعین بیمارستان بوعلی سینا در سال 1384 انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    تحقیق با طراحی کارآزمایی بالینی ازنوع دوسوکور روی تعداد 30 کودک مبتلا به نارسایی قلبی یا کاردیومیوپاتی انجام گرفت. بیماران پس از مشابه سازی از نظر سن، وزن و نوع بیماری به طور تصادفی به گروه های مورد و شاهد تقسیم شدند. در گروه مورد رژیم سه دارویی دیگوکسین، فوروزماید، کاپتوپریل به همراه کارودیلول و در گروه شاهد همان سه دارو به همراه دارونما داده شد. تاثیر داروها بر تغییرات شاخص های اکوکاردیوگرافیک فونکسیون سیستولیک شامل LVEDV (LV End Diastolic Volume)، LVESV (LV End Systolic Volume)، LVEF (Left Ventricular Ejection Fraction) و EPSS (E Point Septal Separation)، قبل و بعد از 6 ماه با آمار t-test و Mann-Whitney مورد قضاوت آماری قرار گرفت و نیز میزان هر یک از شاخص ها در پیگیری 6 ماهه گزارش گردید.
    یافته ها
    تعداد 14 بیمار گروه شاهد و 16 بیمار گروه کارودیلول مشابه بودند. تغییرات درصد شاخص شامل افزایش LVEF در گروه شاهد برابر 1.21±1.63 و در گروه مورد 2.69±1.92 بود (P<0.04). کاهش در شاخص EPSS در گروه شاهد معادل 1.45±1.20 و در گروه مورد (P<0.01) 2.89±1.54 و افزایش در شاخص LVESV در گروه شاهد 0.24±0.60 و در گروه مورد (P<0.02) 1.03±1.05. در شاخص LVEDV تغییر معنی داری ایجاد نشد. در هیچ یک از بیماران گروه های مورد و شاهد عوارض دارویی به وجود نیامد.
    نتیجه گیری
    کارودیلول یک داروی موثر و کم عارضه در کودکان مبتلا به نارسایی قلبی و کاردیومیوپاتی می باشد.
    کلید واژگان: کاردیومیوپاتی, نارسایی قلبی, بتابلوکرها, کارودیلول}
    Rashidi Ghader F., Mojtahedzadeh F
    Background
    Heart Failure (HF) and Dilated Cardiomyopathy (DCMP) are two common heart diseases among children. Carvedilol is the third generation of beta-blocker and although it has been approved in adults, very little is known about its safety, efficacy and dosing profile in children. This study is to evaluate the efficacy and safety of Carvedilol in children with HF or DCMP.
    Materials And Methods
    This is a randomized double-blind study. We studied 30 patients with HF or DCMP for 6 months. 16 patients (2 DCMP & 14 HF) underwent standard medical therapy in addition to Carvedilol and the remained ones (2 DCMP&12 HF) received the same regimen, except the placebo instead of Carvedilol. We visited all patients on a monthly basis program and echocardiographically, evaluated them for their systolic function indices including LVEF (Left Ventricular Ejection Fraction), EPSS (E Point Septal Separation), LVESV (Left Ventricular End Systolic Volume) and LVEDV (Left Ventricular End Diastolic Volume). Data were analyzed by t-test & Mann-Whitney test.
    Results
    After 6 months of therapy, most of systolic function indices showed a more significant improvement in the Carvedilol group, including increase of LVEF (P=0.033) and decrease of EPSS (P=0.008) & LVESV (P=0.019). No significant side-effects were observed in our patients. Pearson correlation coefficient between some variables showed further improvement of LVEF & EPSS in males. Also, response of cardiomyopathic patients to Carvedilol was more than patients with heart failure.
    Conclusion
    The Carvedilol is an effective and safe remedy for treatment of children with HF and DCMP.
  • محسن حری، رحیم وکیلی
    مقدمه
    اصطلاح سندرم نونان برای دختران و پسرانی که تابلوی بالینی شبیه سندرم ترنر دارند به کار می رود، ولی کاریوتیپ مبتلایان طبیعی است. این بیماری معمولا تک گیر است ولی تکرار آن در فرزندان یک خانواده گزارش شده است. علایم بالینی اصلی سندرم نونان شامل کوتاهی قد، گردن پره دار، سینه فرو رفته یا برآمده، کوبتیوس و الگوس و ناهنجاری های قلبی می باشند.
    این مقاله با هدف معرفی یک مورد از این سندرم که با تشخیص اولیه سندرم ترنر بستری شده، و جهت مشاوره روتین قلب ارجاع گردیده بود گزارش شد. یافته های الکتروکاردیوگرافی نوار قلب، رادیوگرافی از قفسه سینه و اکوکاردیوگرافی تشخیص کاردیومیوپاتی هیپرتروفیک شدید غیر انسدادی را مشخص نمود. بعد از انجام کشت کرموزومی و طبیعی بودن آن برای بیمار تشخیص سندرم نونان داده شد.
    پیشنهاد می شود که در تشخیص افتراقی علل کوتاهی قد در دختران علاوه بر سندرم ترنر، سندرم نونان نیز مد نظر قرار گیرد.
    کلید واژگان: کوتاهی قد, سندرم نونان, کاردیومیوپاتی, هیپرتروفیک}
  • کاردیومیوپاتی رستریکتیو ایدئوپاتیک در کودکان، بررسی 5 بیمار
    شاهرخ رجایی، نورمحمد نوری، محمود معراجی
    از نظر عملکرد کاردیومیوپاتی ها را به سه نوع احتقانی، هیپرتروفیک و رستریکتیو طبقه بندی می کنند. کاردیومیوپاتی رستریکتیو در کودکان نادر بوده و پیش آگهی بد دارد. با توجه به نادر بودن بیماری در کودکان و از طرف دیگر عدم گزارشی از بررسی این بیماری درکودکان ایرانی, در این مطالعه خصوصیات بالینی و همودینامیک و سرانجام پنج کودک مبتلا به کاردیومیوپاتی رستریکتیو مورد بررسی قرار گرفته است.
    سه بیمار دختر و دو بیمار پسر بودند. متوسط سن زمان تشخیص 2/13 سال (طیف سنی 5 تا 17 سال) بود. تمام بیماران شواهد احتقان وریدهای ریوی و سیستمیک داشتند. ثابت ترین یافته در الکتروکاردیوگرام بزرگی هر دو دهلیز بود که در همه بیماران مشاهده شد. بارزترین یافته در اکوکاردیوگرافی گشادی شدید هر دو دهلیز در حضور اندازه نرمال یا نزدیک به نرمال حفره بطنی بود. در کاتتریسم قلبی افزایش فشار پایان دیاستولی بطن چپ و راست، فشار شریان ریوی و دهلیز راست در همه بیماران یافت شد. در دو بیمار بیوپسی پریکارد جهت رد کردن پریکاردیت کونستریکتیو انجام شده بود. در پیگیری، یک بیمار 10 سال بعد از تشخیص فوت شده بود.
    کلید واژگان: کاردیومیوپاتی, رستریکتیو, کودک}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال