به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "کم توانی ذهنی خفیف" در نشریات گروه "پزشکی"

جستجوی کم توانی ذهنی خفیف در مقالات مجلات علمی
  • محبوبه طاهر*
    زمینه و هدف

    یکی از مشکلات اصلی کودکان با کم توانی ذهنی خفیف مشکل در سازش یافتگی است، برای کاهش این نارسایی باید از روش های عملیاتی که مناسب با سطح هوشبهر این کودکان باشد استفاده کرد، یکی از روش های مناسب برای آموزش افراد با سطح هوشی عملیاتی، آموزش روان نمایشگری است. از این رو هدف پژوهش حاضر سنجش اثربخشی آموزش روان نمایشگری بر سازش ی افتگی کودکان کم توان ذهنی خفیف بود.  

    روش

    پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش‎ آزمون- پس ‎آزمون  با گروه گواه است. جامعه آماری شامل  کودکان پسر با کم توانی ذهنی خفیف  شهرستان دامغان در سال تحصیلی 99-1398 بود که از بین آنها 30 نفر با روش نمونه گیری در دسترس و بر حسب شرایط ورود و خروج از نمونه انتخاب شده و با روش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند. هر دو گروه پرسشنامه سازش یافتگی (سینها و سینگ، 1993) را در ابتدا و به عنوان مرحله پیش‎آزمون تکمیل کردند و پس از ده جلسه روان نمایشگری 90 دقیقه ای گروهی برای گروه آزمایشی، در مرحله پس‎آزمون، مورد سنجش مجدد قرار گرفتند. داده ها به شیوه تحلیل کوواریانس با استفاده از نرم افزار SPSS-26 تحلیل شد. 

    یافته ها

    نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش روان نمایشگری موجب افزایش سازش یافتگی کلی و خرده مقیاس های عاطفی، آموزشی، و اجتماعی کودکان با کم توانی ذهنی خفیف در گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه شد  (0/05>p).

    نتیجه گیری

    آموزش روان نمایشگری از طریق ایفای نقش برای کودکان گروه آزمایش، تجربه فهم دقیق تر احساس ها و هیجانات را فراهم کرد و از این طریق به افزایش سازش یافتگی عاطفی، آموزشی، و اجتماعی کودکان با کم توانی ذهنی خفیف منجر شد.

    کلید واژگان: روان نمایشگری, سازش یافتگی, کم توانی ذهنی خفیف
    Mahboobe Taher*
    Background and Purpose

    One of the main problems of children with mild intellectual disability (ID) is a deficit in adjustment. One of the most suitable methods for training people with operational intelligence level is psychodrama training. Therefore, the aim of this study was to evaluate the effectiveness of psychodrama training on adjustment in children with mild ID.

    Method

    The present study is a quasi-experimental study with a pretest-posttest and a control group design. The statistical population included male students with mild ID in Damghan city in the academic year of 2019-2020, from which 30 people were selected by purposive sampling method and were randomly assigned to the experimental and control groups. First, both groups completed the pretest Adjustment Questionnaire (Sinha & Singh, 1993). After ten sessions of 90-minute psychodrama training for the experimental group, both groups were re-evaluated (post-test). Data were analyzed by analysis of covariance using SPSS-26 software.

    Results

    The results of this study showed that psychodrama training improves the emotional, educational, and social adjustment of children with mild ID (p <0.05). 

    Conclusion

    Psychodrama training through role-playing for the children in the experimental group provided a more accurate understanding of feelings and emotions, thereby increasing the emotional, academic, and social adjustment of children with mild ID.

    Keywords: Psychodrama, adjustment, mild intellectual disability
  • نازی رمضانی گل افزانی، ابوالفضل کرمی*، رضا رستمی
    زمینه و هدف

     حافظه کاری از توان مندی های شناختی بسیار اساسی برای پشتیبانی از تفکر پیچیده است که در افراد با کم توانی ذهنی آسیب دیده است؛ ازاین رو این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی تحریک مغز از روی جمجمه با استفاده از جریان مستقیم الکتریکی (tDCS</span>) بر حافظه کار کودکان 7تا14ساله با کم توانی ذهنی خفیف (مرزی) انجام شد.

    روش بررسی

    روش پژوهش حاضر شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری را تمامی کودکان 7تا14ساله ای تشکیل دادند که در سال 1397 به کلینیک آتیه درخشان ذهن در شهر تهران مراجعه کردند. از بین افراد مراجعه کننده، کودکانی که نمره آزمون هوش آن ها براساس نسخه نوین هوش آزمای تهران-استنفورد-بینه (افروز و کامکاری، 1385) بین 70تا85 بود، براساس نتایج این آزمون و طبق مصاحبه بالینی، کم توانی ذهنی خفیف (مرزی) در آن ها تشخیص داده شد. با روش نمونه گیری دردسترس، از جامعه مذکور بیست کودک واجد شرایط و داوطلب وارد مطالعه شدند و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و گروه گواه قرار گرفتند. صرفا گروه آزمایش پنج جلسه پیاپی tDCS</span> در مدت زمان سی دقیقه و با شدت جریان یک میلی آمپر دریافت کرد. پس از اتمام جلسات، برای هر دو گروه، مجددا خرده آزمون حافظه کاری براساس آزمون هوش نسخه نوین هوش آزمای تهران-استنفورد-بینه (1385) اجرا شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS</span> نسخه 22 و به وسیله روش تحلیل کوواریانس تک متغیری در سطح معناداری 0٫01 صورت گرفت.

    یافته ها

     نتایج نشان داد، بعد از حذف اثر پیش آزمون، تفاوت دو گروه در پس آزمون معنادار بود و tDCS</span> باعث افزایش عملکرد حافظه کاری در گروه مداخله درمقایسه با گروه گواه شد (0٫001>p</span></em>). همچنین مقدار ضریب اتای به دست آمده (0٫56)، میزان تاثیر مداخله انجام شده را نشان داد.

    نتیجه گیری

    براساس یافته های این پژوهش نتیجه گرفته می شود که تحریک مغز از روی جمجمه با استفاده از جریان مستقیم الکتریکی (tDCS</span>) بر حافظه کاری کودکان با کم توانی ذهنی خفیف (مرزی) اثربخشی دارد.

    کلید واژگان: تحریک مغز از روی جمجمه با استفاده از جریان مستقیم الکتریکی, حافظه کاری, بهره هوشی مرزی, کم توانی ذهنی خفیف, هوش آزمای تهران-استنفورد-بینه
    Nazi Ramezani Golafzani, Abolfazl Karami*, Reza Rostami
    Background & Objectives

    Working Memory (WM) plays a key role in learning and contributes to developing cognitive functioning. WM supports temporary storing and manipulating the required data for complex cognitive tasks, such as language comprehension, reasoning, and learning. Most studies indicated that children with Intellectual Disability (ID) poorly perform in most WM tasks, compared to their typically-developing counterparts, regardless of the etiology of ID or Intelligence Quotient (IQ). Transcranial Direct Current Stimulation (tDCS), as a noninvasive brain stimulation was represented to increment the cortical excitability in the Dorsolateral Prefrontal Cortex (DLPFC) and improve WM. This is contrary to other brain stimulation approaches, normally involving the active triggering. WM training is especially important for children with ID. Therefore, this study aimed to determine the effects of tDCS on WM in children aged 7 to 14 years with mild ID.

    Methods

    This was a quasi-experimental study with pretest-posttest and a control group design. The statistical population included children in the age range of 7-14 years referring to Atieh clinic in Tehran City, Iran, in 2018. Among the clients, children whose IQ test scores were between 70 and 85 based on the results of the New Version of the Tehran-Stanford-Binet ‎Intelligence Scale (TSBIS; Afrooz & Kamkari, 2006) were diagnosed with mild ID (borderline) and according to a clinical interview. In total, 32 eligible volunteers were selected as the study sample by convenience and purposive methods. In the process of conducting the research, 12 subjects stopped cooperating; eventually, the data of 20 individuals were analyzed (experiential group=15 & control group=15 subjects). The inclusion criteria included children aged 7-14 years, and the IQ test score to range between 70-85 based on the TSBIS. Any comorbid biopsychological disorders (epilepsy, autism, etc.), drug use, head trauma, the presence of any foreign object in the head, like cerebral shunt, and the occurrence of any unwanted adverse effects, like headache during the meeting were among the exclusion criteria of the study. Only the experimental group received 5 consecutive sessions of tDCS in the DLPFC with an intensity of 1 mA for 30 minutes. At the end of the sessions, for both groups, the working memory subtest was re-performed based on the same test. Descriptive statistics, including mean and standard deviation as well as inferential statistical methods, such as Independent Samples t-test and univariate Analysis of Covariance (ANCOVA) were used to analyze the obtained data in SPSS and SmartPLS. A significance level of 0.01 was used for all statistical tests.
     

    Results

    The present study results suggested that after eliminating the pretest effects, the between-group difference was significant in the posttest; thus, tDCS increased WM performance in the intervention group, compared to the controls (p</em><0.001). Furthermore, the obtained Eta coefficient (0.56) highlighted the effects of the intervention.

    Conclusion

    Based on the present research findings, tDCS impacts WM in children with mild ID (borderline) .

    Keywords: Transcranial Direct Current Stimulation (tDCS), Working memory, Mild intellectual disabilities, Borderline intelligence quotient, Tehran-Stanford-Binet ‎Intelligence Scale (TSBIS)
  • صالحه لطفی، میترا خلف بیگی *، نادر متین صدر، سید حسن صانعی
    Salehe Lotfi, Mitra Khalafbeigi*, Nader Matin Sadr, Seyed Hassan Saneii
    Background and Objective

    Intellectual disability is a common neurological disorder that involves concomitant impairments in mental and adaptive functioning and begins during the developmental period. Percussion is a rhythmic movement activity and the art of body- slapping to produce a variety of sounds for educational, therapeutic, ethnological and social purposes. The purpose of this study was to investigate the effectiveness of percussion rhythmic exercises on motor skills of mild mentally disabled children.

    Methods

    This is a randomized clinical trial in which 60 children with mild intellectual disability aged 8 to 12 years were selected by convenience sampling and divided into two groups: experimental (n = 31) and control (n = 29). The experimental group received body percussion exercises as a group for 12 weeks, 2 sessions per week and 30 minutes per session and the control group received only the usual school schedule. Both groups were evaluated before and after by Bruininks-Oseretsky Test of Motor Proficiency. Paired T-test was used for intra-group comparisons and independent T-test was used to compare the two groups.

    Results

    Results indicated that body percussion rhythmic exercises had a significant effect on some motor items including: fine motor skills, bi-lateral coordination, upper-limb coordination, visual-motor control, speed and upper- limbs speed and dexterity.

    Conclusion

    Therefore, it can be stated that group body percussion rhythmic exercises is a good way to improve motor skills in children with mild intellectual disability.

    Keywords: Rhythm, Body Percussion, Motor Skills, Mild Intellectual Disability
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال