به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « 2hppbs » در نشریات گروه « پزشکی »

  • سرور کاظمی، شیدا سوداگر*، صادق تقی لو، مریم بهرامی هیدجی، نوشین شیرزاد
    مقدمه

    پژوهش حاضر با هدف مقایسه ی آموزش سبک زندگی مبتنی بر مدل بزنف و مدل سازمان جهانی بهداشت بر قند خون ناشتا، قندخون دو ساعت بعد از غذا و هموگلوبین A1c در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو انجام شد.

    روش ها: 

    روش پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع گسترش یافته چندگروهی با طرح های پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل با دوره ی پیگیری با دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل بود. سه ماه بعد از پس آزمون پیگیری برای هر سه گروه اجرا شد. جامعه ی آماری این پژوهش شامل کلیه ی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو مراجعه کننده به بخش غدد بیمارستان امام خمینی در سال 1400 بود. در این پژوهش از یک لیست 100 نفری افراد مبتلا به دیابت، 60 نفر از بیماران دیابتی که معیارهای ورود را داشته و آماده ی همکاری بودند شناسایی شد. سپس 45 نفر به صورت تصادفی انتخاب و با جایگزینی تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل جایگزین شدند. گروه های آزمایش هریک به تفکیک، مداخلات روان شناختی گروهی را دریافت کردند و در انتها هر دو گروه مورد پس آزمون قرار گرفتند. داده های به دست آمده با استفاده از تحلیل آمیخته با اندازه گیری مکرر با رعایت پیش فرض های مربوطه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها: 

    نتایج حاکی از تاثیر آموزش سبک زندگی مبتنی بر مدل بزنف و مدل سازمان جهانی بهداشت بر قندخون ناشتا (001/0=P)، قندخون دوساعت بعد از غذا (001/0=P) و هموگلوبلین (006/0=P) A1c و پایداری این تاثیر در مرحله پیگیری بود. همچنین آموزش سبک زندگی مبتنی بر مدل بزنف در مقایسه با آموزش سبک زندگی مبتنی بر مدل سازمان جهانی بهداشت روش موثرتری برای کاهش هموگلوبین A1c در مبتلایان به دیابت نوع دو بود اما تفاوت اثر دو گروه بر قندخون ناشتا و قندخون دوساعت بعداز غذا معنادار نبود.

    نتیجه گیری:

     نتایج حاکی از اثربخشی هردو مدل آموزشی و برتری مدل آموزشی بزنف بود. بنابراین می توان نتیجه گرفت که آموزش سبک زندگی مبتنی بر مدل بزنف و مدل سازمان جهانی بهداشت به عنوان درمان های کمکی در مداخلات افراد مبتلا به دیابت نوع دو می تواند مورد استفاده درمانگران قرار گیرد.

    کلید واژگان: دیابت, سبک زندگی, مدل سازمان جهانی بهداشت, مدل بزنف, قندخون ناشتا, قندخون دوساعت بعد از غذا, هموگلوبین A1c}
    Soroor Kazemi, Sheida Sodagar*, Sadegh Taghiloo, Maryam Bahrami Hidji, Nooshin Shirzad
    Background

    The present study was conducted with the aim of comparing lifestyle education based on the Bezenf model and the World Health Organization model on FBS, 2HPPBS, HbA1c in patients with type II diabetes.

    Methods

    The research method was a semi-experimental and multi-group expanded type with pre-test-post-test designs and a control group with a follow-up period. The statistical population of this research included all patients with type II diabetes referred to the endocrinology department of Imam-Khomeini Hospital in 1400. In this research, from a list of 100 people with diabetes, 60 diabetic patients who met the entry criteria were identified. Then 45 people were randomly selected and replaced by random replacement in two experimental groups and one control group. Each experimental group received group psychological interventions separately, and at the end, both groups were subjected to a post-test. The obtained data were analyzed using mixed analysis with repeated measurements.

    Results

    The results indicate the effect of lifestyle education based on the Bezenf model and the World Health Organization model on FBS (P=0/001), 2HPPBS (P=0/001) and HbA1c (P=0/006) and the stability of this effect was in the follow-up phase. Also, compared to lifestyle education based on the World Health Organization model, lifestyle education based on the Bezenf model was a more effective method to reduce HbA1c in type 2 diabetes patients but the difference in the effect of the two groups on FBS and 2HPPBS was not significant.

    Conclusion

    The results indicated the effectiveness of both educational models and the superiority of the BAZENF educational model. Therefore, Lifestyle education based on the Bezenf model and the World Health Organization model can be used by therapists as adjunctive treatments in interventions for people with type 2 diabetes.

    Keywords: Diabetes, Lifestyle, World Health Organization Model, BASNEF Model, FBS, 2HPPBS, HbA1c}
  • حمیرا رشیدی، هوشنگ سندگل، فرید فتاحی، محمد کاظمی مومنی
    زمینه و هدف
    در بیماری دیابت بالا بودن قند خون به علل مختلف و توسط مکانیسم های گوناگون موجب ایجاد عوارض مزمن و اختلال عملکرد اندام های بدن می شود و جهت جلوگیری از ایجاد عوارض باید با درمان داروئی به صورت قرص های خوراکی یا توسط انسولین حالت نرموگلیسمی ایجاد شود. در بیماران دیابتی تیپ II که اغلب تحت درمان با داروهای خوراکی کاهنده قند خون می باشند، شکست درمان به دو صورت اولیه و ثانویه از مشکلات درمانی است که جهت رفع این عارضه باید بیمار را تحت درمان با انسولین قرار داد. قبل از تغییر رژیم درمانی خوراکی به انسولین، افزودن داروهای کمکی می تواند تا حدودی به کنترل قند خون کمک نماید که از جمله این داروها، کلروکین نام برده می شود. در این مطالعه بر آن شدیم تا اثر کلروکین را در این بیماران بررسی نمائیم.
    مواد و روش کار
    در این کارآزمایی بالینی طی مدت یک سال 55 بیمار دیابتی به دو گروه درمان (26 نفر) و عدم مداخله (29 نفر) تحت درمان با کلروکین و دارونما به مدت 3 ماه و 2 بار در روز قرار گرفتند. در ابتدای مطالعه و پایان ماه های اول و دوم و سوم میزان قند خون ناشتا (FBS) و قند خون پس از غذای (2hppBS) آنها اندازه گیری شد و تغییرات آنها در هر گروه و نیز بین دو گروه توسط روش های آماری من ویتنی و ویلکاکسون مورد مقایسه قرار گرفتند.
    یافته ها
    هر دو گروه از نظر داده های پایه و میزان FBS و 2hppBS اولیه با هم مشابه بوده و اختلاف آماری نداشتند. در پایان ماه سوم مطالعه قند خون ناشتا و پس از غذای این دو گروه کاهش مشخصی نسبت به ابتدای مطالعه نشان داد (0.0001=P) لیکن این کاهش در بین دو گروه با هم اختلاف آماری نداشت (به ترتیب 0.661=P و 0.782=P). هر چند که در پایان ماه های اول و دوم تنها کاهش میزان قند خون ناشتا بین دو گروه مشخص بود (0.006=P ماه اول و 0.05=P ماه دوم).
    نتیجه گیری
    هر چند که در مطالعات انجام شده دیگر کلروکین را در کاهش میزان قند خون بیماران دیابتی تیپ II موثر اعلام نموده اند، اما در این مطالعه این نکته به اثبات نرسید که دلایل این اختلاف می تواند ناشی از اختلاف در طول مدت تجویز دارو و نیز تجویز هیدروکسی کلروکین به جای کلروکین و یا عدم وجود گروه شاهد در مطالعات قبلی باشد.
    کلید واژگان: دیابت, کلروکین, قند خون}
    Rashidi H., Sanadgol H., Fattahi F., Momeni Mk.
    Background
    Diabetes mellitus as a most common metabolic disorder of human has a progressive prevalence that in this disease hyperglycemia from different causes produces several chronic complications in multiple organs by different mechanism. Normoglycemia is the way of prevention of complication that can induce by treatment with oral hypoglycemic agent (O.H.A) or insulin. In type II diabetes the patient treated with O.H.A the failure of treatment is important problem that maybe primary or secondary. Resolving of this problem is changing the treatment to insulin therapy. Before this changing we can add some accessory drug to O.H.A regimen for better controlling of blood sugar. One of these drugs is Chlroquine. In this study we decided to evaluate the effect of Chlroquine on level of blood sugar of DM II.Methods and Materials: During one year 55 patient in 2 groups as case (25 patients) and control (29 patients) treated with Chlroquine and placebo for 3 months. At first point and end of first, second and third month of study we measured the fasting blood sugar (FBS) & two hours post prandial blood sugar (2hppBS) and evaluate the change of FBS and 2hppBS in each group and between of two groups.
    Results
    The mean age of the case and control group are 53/53±6//44 & 53/58± 7/83 and mean BMI of two groups are 26/25±3/6 & 24/95±3/25. Mean duration of disease of two groups are 7±4/68 & 6/44±5/3. Those two groups of patients for these parameters and also for basic FBS & 2hppBS are statistically equal. At the end of three months of study FBS & 2hppBS in each group significantly decreased (P<0/001). But this different between two groups are not significant (P=0/661 for FBS & P=0/782 for 2hppBS). But in the end of the first and second months FBS in case group is significantly lower from control group (P=0/006 for first month & P=0/05 for second one).
    Conclusions
    Although in other studies that done Chlroquine has reported effective in decreasing of blood sugar of patient with DM type II, but in this study has not approved. Reasons of this difference maybe because of different of duration of study or use of hydroxychlroquine instead of Chlroquine or dont being of control group in pervious study.
    Keywords: Diabetes mellitus, Chlroquine, FBS, 2hppBS}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال