جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "aran" در نشریات گروه "پزشکی"
-
زمینه و هدف
لیشمانیوز از جمله بیماری های انگلی مشترک بین انسان و حیوانات می باشد و در حال حاضر یکی از معضلات مهم بهداشتی در بسیاری از مناطق کشور ما است لذا این مطالعه با هدف بررسی شیوع لیشمانیوز جلدی در شهرستان آران و بیدگل و ارتباط آن با وضعیت آب و هوایی در سال های 98-1395 انجام شده است.
مواد و روش هااین مطالعه ی مقطعی با مراجعه به پرونده 964بیمار مبتلا به لیشمانیوز جلدی در سال های1395-1398 در شهرستان آران و بیدگل انجام شد و اطلاعات اپیدمیولوژیکی افراد ثبت شد . علاوه بر این خصوصیات آب و هوایی منطقه مطالعه شامل دما، رطوبت و بارش از ایستگاه هواشناسی منطقه جمع آوری شد. و تحلیل همبستگی بین عناصر هواشناسی و میزان بروز بیماری انجام شد. برای تجزیه و تحلیل از نرم افزار SPSS نسخه ی 16 استفاده شد.
یافته ها60٪ بیماران مرد بودند. گروه سنی 10-0 سال بیشترین فراوانی (%9/23) را در بین مبتلایان داشت. %7/47 بیماران سابقه ی مسافرت به مناطق اندمیک را داشتند و بیشترین میزان ابتلا به لیشمانیوز، مربوط به ساکنین شهری می باشد همچنین همبستگی مثبت و ضعیف بین رطوبت نسبی و بارش با موارد بروز بیماری (55/0=r) وجود داشته و نیز بین میانگین درجه حرارت محیط با میزان بروز بیماری همبستگی معکوس و ضعیف (42/0-=r) مشاهده شد.
نتیجه گیریباتوجه به افزایش چشمگیر لیشمانیوز جلدی در سال های اخیر در این منطقه، همچنین شرایط مناسب اکولوژیکی منطقه برای فعالیت پشه خاکی، توصیه می شود آموزش های لازم جهت رعایت موارد بهداشتی در فصول گرم انجام شود و نیز کنترل های میدانی مانند طعمه گذاری تداوم یابد.
کلید واژگان: لیشمانیوز جلدی, عناصر آب و هوایی, اپیدمیولوژی, آران و بیدگلBackgroundLeishmaniasis, a common parasitic disease between humans and animals, which is currently one of the major health problems in many parts of Iran. Therefore, this study aimed to investigate the prevalence of cutaneous leishmaniasis in Aran and Bidgol and the effects of climatic factors on that during 2016-2019.
MethodsThis cross-sectional study was performed by referring to the health records of 964 cutaneous leishmaniasis patients in Aran and Bidgol during 2016-2019 and epidemiological information was recorded. In addition, the climatic characteristics of the study area, including temperature, humidity, and precipitation were collected from the meteorological station of the study area. Then correlation analysis was performed between meteorological elements and the incidence of the disease. The data were analyzed using SPSS software version 16.
Results60% of the patients were male. The age group of 0-10 years had the highest frequency (23.9%) among patients. Also, 47.7% of the patients had a history of traveling to endemic areas and the highest rate of leishmaniasis was related to urban residents. There was also a weak positive correlation between humidity and rainfall with leishmaniasis incidence (r = +0.55). A weak negative correlation was also observed between temperature of the environment and leishmaniasis incidence (r = -0.42).
ConclusionDue to the significant increase in cutaneous leishmaniasis in recent years in the area, as well as the appropriate ecological conditions of the area for sand fly activity, it is recommended to conduct the necessary training to observe health in hot seasons and field controls, such as baiting.
Keywords: Cutaneous Leishmaniasis, Climatic Elements, Epidemiology, Aran, Bidgol -
Epidemiological and clinical study on the cutaneous leishmaniasis in Aran and Bidgol, center of IranAims: Cutaneous leishmaniasis (CL) is a skin infection that causes various forms of ulcers and also remains scars even after treatment. This disease is prevalent in many countries of Middle East including Iran. Since determining the species of the parasite is important for prevention and control programs, this study was conducted to identify Leishmania species in Aran and Bidgol, Isfahan province, center of Iran. Materials andMethodsThis cross-sectional study was carried out on 112 CL suspected patients who referred to health centers of Aran and Bidgol. Serosity of the wound was collected, and amastigote form was detected by microscopic method. After extraction of DNA from serosity, kDNA-polymerase chain reaction (PCR) was used to identify Leishmania species.ResultsFifty-four of all suspected CL samples (48.2%) were positive microscopically, while 55 (49.1%) were positive using kDNA-PCR. The results of PCR revealed that 51 isolates (92.7%) were Leishmania major and 4 (7.3%) Leishmania tropica, respectively. The most lesion form caused by L. major was papular or volcanic-like, while all of wounds caused by L. tropica were papular/nodular forms.ConclusionThe results of the study indicated that the predominant species was L. major and zoonotic CL is more prevalent in this regionKeywords: Aran, Bidgol, cutaneous leishmaniasis, kDNA
-
سابقه و هدفآلودگی خاک به فلزات سنگین، نگرانی بزرگ زیست محیطی است. آلاینده های خاک های شهری می توانند به طور مستقیم و غیر مستقیم مانند بلع، تنفس ذرات و جذب پوستی، خطرات قابل توجهی برای سلامت انسان به همراه داشته باشند. از این رو، هدف این پژوهش ارزیابی خطرات بهداشتی فلزات سنگین در خاک سطحی شهرستان آران و بیدگل است.مواد و روش هانوع مطالعه از نوع توصیفی- مقطعی بود. 135 نمونه خاک سطحی در سال 1392 از محدوده شهرستان آران و بیدگل جمع آوری شد و غلظت عناصر کادمیوم، سرب، نیکل، روی و مس در نمونه ها تعیین گردید. خطرات سرطان زایی و غیرسرطان زایی فلزات سنگین خاک سطحی برای سلامت انسان به تفکیک مسیرهای بلع، تنفس و جذب پوستی با استفاده از روش پیشنهادی سازمان حفاظت محیط زیست آمریکا برای کودکان و بزرگسالان ارزیابی شد.یافته هانتایج نشان داد که میانگین غلظت کل کادمیوم، سرب، نیکل، روی و مس در منطقه مورد مطالعه به ترتیب 72/0، 41/11، 87/29، 59/48 و 82/14 میلی گرم در کیلوگرم است؛ که این غلظت ها بیش تر از غلظت های زمینه بود. بیش ترین خطرات غیرسرطان زایی در هر دو گروه کودکان و بزرگسالان برای سرب (63/12 و 82/0) و کم ترین آن برای روی (3/0 و 04/0) بود. خطر تجمعی غیرسرطان زایی (HI) کل فلزات برای کودکان بالاتر از 17 و برای بزرگسالان بالاتر از 2 تعیین شد. مقادیر خطر سرطان زایی کادمیوم، سرب و نیکل برای کودکان 6-10 37/6، 6-10 78/6 و 4-10 3 و برای بزرگسالان 6-10 12/1، 6-10 19/1 و 5-10 19/6 بود.
استنتاج: نتایج نشان داد که خطرات سرطان زایی و غیرسرطان زایی در کودکان بیش از بزرگسالان است.کلید واژگان: سرطان زایی, غیرسرطان زایی, مسیرهای مواجهه, فلزات سمی, آران و بیدگلBackground andPurposeSoil heavy metal contamination is a major environmental concern. Contaminants in urban soils can directly pose significant human health risks through oral ingestion, particle inhalation, and dermal contact. The purpose of this study was to determine the health risk of heavy metals in surface soils in Aran-Bidgol, Iran.Materials And MethodsA descriptive cross-sectional study was performed in which 135 topsoil samples were collected from Aran-Bidgol (in Isfahan province) and the metal concentrations of Cd, Pb, Ni, Zn and Cu were determined. Carcinogenic and non-carcinogenic human health risks of heavy metals in surface soils through oral ingestion, inhalation and dermal contact pathways for children and adults were evaluated using the US Environmental Protection Agency (EPA) approved method.ResultsThe mean concentrations of Cd, Pb, Ni, Zn and Cu, were 0.72, 11.41, 29.87, 48.59, and 14.82 mg/kg, respectively, which all exceeded the background values. The highest non-cancer risks for both children and adults were found in Pb (12.63 and 0.82, respectively) while the lowest values were observed in Zn (0.3 and 0.04, respectively). The total accumulated non-cancer risk (HI) of all heavy metals for children and adults were more than 17 and 2, respectively. The cancer risk values were 6.37E-06 (Cd), 6.78E-06 (Pb), and 3E-04 (Ni) for children and 1.12E-06 (Cd), 1.19E-06 (Pb), and 6.19E-05 (Ni) for adults.Keywords: carcinogenic, non, carcinogenic, exposure pathways, toxic metals, Aran, Bidgol -
زمینه و هدفآلودگی خاک چه ناشی از عوامل طبیعی و چه انسانی، کیفیت محیط زیست را کاهش می دهد. هدف این پژوهش ارزیابی استفاده از شاخص زمین انباشتگی، فاکتور آلودگی و تحلیل مولفه های اصلی در برآورد آلودگی خاک سطحی شهرستان آران و بیدگل است.روش بررسی135 نمونه خاک سطحی از شهرستان آران و بیدگل جمع آوری شد و غلظت عناصر کادمیوم، سرب، نیکل، مس و روی در نمونه ها تعیین شد. شاخص زمین انباشتگی (Igeo)، فاکتور آلودگی (CF) و تحلیل مولفه های اصلی (PCA) برای تعیین وضعیت و روند آلودگی خاک این منطقه و تکنیک وزن دهی معکوس فاصله (IDW) برای ارائه الگوی مکانی این شاخص ها استفاده شد.یافته هانتایج نشان داد که میانگین غلظت کل کادمیوم، سرب، نیکل، روی و مس در منطقه مورد مطالعه به ترتیب 0/72، 11/41، 29/87، 48/59 و 14/82 mg/kgاست؛ که این غلظت ها بالاتر از غلظت های زمینه بود. میانگین شاخص زمین انباشتگی و فاکتور آلودگی در منطقه روند نزولی مس> کادمیوم> نیکل> روی≈ سرب را نشان داد. الگوی مکانی این شاخص ها نشان داد که بیشترین انباشت فلزات کادمیوم، سرب و روی در محدوده شهرک های صنعتی، کوره های آجرپزی و مناطق شهری اتفاق افتاده است و برای دو عنصر مس و نیکل انباشت بیشتر در مناطق شهری و زمین های کشاورزی رخ داده است. طبق تحلیل مولفه های اصلی دو مولفه شناسایی شد که در مولفه نخست فلزات مس، نیکل و روی و در مولفه دوم کادمیوم و سرب قرار گرفتند.نتیجه گیرینتایج نشان داد که غلظت فلزات سرب و کادمیوم بیشتر تحت تاثیر فعالیت های انسانی و غلظت نیکل، روی و مس بیشتر تحت کنترل عوامل طبیعی و انسانی هستند.
کلید واژگان: فلزات سنگین, شاخص های آلودگی خاک, وزن دهی معکوس فاصله, آران و بیدگلBackground andPurposeSoil contamination resulted from either natural or anthropogenic factors reduces environmental quality. The aim of this study was to evaluate the geoaccumulation, contamination factor, and principal component analysis indices to estimate topsoil contamination in Aran-Bidgol town.Materials And Methods135 topsoil samples were collected from Aran-Bidgol town and the metal concentrations of Cd, Pb, Ni, Cu, and Zn in each sample were determined. The index of geoaccumulation (Igeo), contamination factor (CF), and principal component analysis (PCA) techniques were applied to determine the status and trends of soil contamination in this region. The inverse distance weighting (IDW) was then used to map these soil contamination indices.ResultsThe research found that the means concentrations of Cd, Pb, Ni, Zn, and Cu were 0.72, 11.41, 29.87, 48.59, and 14.82 mg/kg respectively all exceeded the background values. Mean Igeo and CF of elements followed the order: Cu> Cd> Ni> Zn≈ Pb. The Igeo and CF maps showed higher values of Cd, Pb, and Zn in areas near industrial estates, brick kilns, and urban areas whereas higher levels of Cu and Ni occurred in urban and agricultural areas. According to the PCA index, two principal components were identified that Cu, Ni and Zn were highly loaded in PC1 and Cd and Pb occurred in PC2.ConclusionResults indicated that the concentration of Pb and Cd are mostly affected by human activities, whereas Ni, Zn, and Cu contents are controlled by both anthropogenic and natural sources.Keywords: Heavy metals, soil contamination indices, inverse distance weighting, Aran, Bidgol -
سابقه و هدفدریاچه نمک آران و بیدگل یکی از دریاچه های پر شور در ایران است که سرشار از لجن های سیاه معدنی است. مطالعات نشان داده است که این نوع لجن حاوی آنتی بیوتیک های طبیعی و مواد معدنی است و این قابلیت را دارد تا در درمان بیماری های مختلف مورد استفاده قرار گیرد. این مطالعه با هدف ارزیابی خواص فیزیکوشیمیایی و ضد میکروبی لجن این دریاچه بر روی چند پاتوژن شایع مقاوم به آنتی بیوتیک انجام شد.روش بررسیبه منظور بررسی خواص فیزیکوشیمیایی نمونه لجن از تست های XRD و XRF استفاده شد. جهت بررسی فعالیت ضد میکروبی لجن نیز پس از بررسی الگوی مقاومت به آنتی بیوتیک نمونه های باکتریایی که شامل سودوموناس آئروجینوزا، استافیلوکوکوس اورئوس، اشرشیا کولی و اسینتوباکتر بومانی بودند از روش تعیین حداقل غلظت کشنده استفاده گردید. برای این منظور سریال رقتی از نمونه لجن (g/ml 01/0 تا g/ml 6/0) در محیط کشت مولر هینتون آگار تهیه شد.یافته هابررسی خواص فیزیکوشیمیایی و مقایسه آن با نمونه تجاری شده خارجی نشان داد که درصد ترکیبات معدنی نمونه لجن دریاچه شبیه به نمونه تجاری است، به غیر از یون های Na+ و Cl- که در نمونه لجن دریاچه دارای درصد بیشتری است. بررسی فعالیت ضد میکروبی لجن بر روی سویه های مقاوم به آنتی بیوتیک نشان داد که در 90% سویه ها میزان MBC نمونه لجن g/ml 4/0 می باشد.نتیجه گیریبا توجه به نتایج کسب شده می توان عنوان نمود این لجن قابلیت بسیار مناسبی برای تجاری سازی و فرآوری ترکیبات آن جهت عرضه در بازار و همچنین استفاده در کلینیک های لجن درمانی دارد.
کلید واژگان: لجن معدنی, آران و بیدگل, ضد میکروبی, فیزیکوشیمیاییScientific Journal of Kurdistan University of Medical Sciences, Volume:19 Issue: 2, 2014, PP 93 -102Background And AimAran-bidgol Lake is one of the hypersalin lakes in Iran that is full of black mud in most seasons. Studies have shown that this type of mud is rich in minerals and natural antibiotics, and has the potential to be used in the treatment of various diseases. The aim of this study was to investigate the physicochemical properties and antimicrobial activity of black mineral mud isolated from Aran Bidgol salt Lake, on several common antibiotic resistant pathogens.Material And MethodWe used XRD and XRF tests to investigate the physicochemical properties of the mud. We prepared serial mud concentrations of 0.01 to 0.6 g/ml in Mueller Hinton Agar and used minimal bactericidal concentration (MBC) test to investigate the antibacterial activity of the mud, against drug-resistant strains of P. aeruginosa, A. baumannii, E. coli and S. aureus.ResultsComparison of the physicochemical properties of this mud with those of the commercial sample (Fango) showed that the percentages of inorganic compounds are similar in the mud isolated from Aran-Bidgol Lake and Fango mud, but the percentages of Na+ and Cl- ions were higher in Aran-Bidgol mud sample. Evaluation of the antimicrobial activity of the Aran-Bidgol mud showed that more than 90% of the strains were susceptible to the mud at MBC 4 g/ml.ConclusionAccording to the results of this study, this mud is suitable for the successful commercial purposes and use in mud therapy clinics.Keywords: Mineral Mud, Aran, Bidgol, Antibacterial, Physicochemical
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.