به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "qualitative study" در نشریات گروه "پزشکی"

  • معصومه جباری، ریحانه زینلیان، مریم آریافر، آرزو حقیقیان رودسری*، مینا باباشاهی
    مقدمه

    هدف از انجام پژوهش حاضر، تحلیل و سنجش دیدگاه ها و درک افراد مطلع در مورد راهکارهای بهبود مشکلات تغذیه ای شایع در بیماران مبتلا به سرطان در قالب یک مطالعه کیفی بود.

    روش ها

    ذی نقشان اصلی در این تحقیق شامل پزشکان متخصص آنکولوژی، پرستاران بخش آنکولوژی و متخصصان تغذیه بودند. مصاحبه های فردی به روش نیمه ساختار یافته انجام شد و جمع آوری اطلاعات تا رسیدن به اشباع داده ها ادامه یافت. در نهایت، 16 مشارکت کننده در مصاحبه شرکت نمودند.

    یافته ها

    شش طبقه اصلی در رابطه با راهکارهای بهبود وضعیت تغذیه ای بیماران مبتلا به سرطان استخراج گردید که شامل «جایگاه مشاور تغذیه در تیم درمان و بخش آنکولوژی، درک اهمیت مدیریت بخش غذایی و تهیه و توزیع غذا، نقش آموزش در بهبود وضعیت تغذیه ای بیماران، نقش راهگشای حامیان، پایش و ارزشیابی و جذب نیروی انسانی لازم» بود.

    نتیجه گیری

    راهکارهای بهبود مشکلات مرتبط با تغذیه در بیماران مبتلا به سرطان دارای ابعاد وسیعی می باشد. حل این مشکلات نیازمند تخصیص بودجه کافی، مشارکت مردمی (در قالب سازمان های مردم نهاد و خیریه)، جذب نیروی انسانی، همکاری بین بخشی میان دانشگاه های علوم پزشکی، مراکز بهداشتی- درمانی و بیمارستان ها و مدیریت جامع و مبتنی بر شواهد سلامت در سطح ملی است.

    کلید واژگان: سرطان, وضعیت تغذیه, مطالعه کیفی
    Masoumeh Jabbari, Reihaneh Zeinalian, Maryam Aryafar, Arezoo Haghighian-Roudsari*, Mina Babashahi
    Background

    The purpose of this research is to explore the viewpoints of knowledgeable individuals regarding the solutions to improve common nutritional issues faced by patients with cancer, presented as a qualitative study.

    Methods

    The main stakeholders in this study included oncologists, nurses, and nutritionists. Individual interviews were conducted in a semi-structured format, and data collection continued until data saturation was reached. Finally, 16 participants took part in the study.

    Findings

    Six main categories emerged regarding strategies to improve the nutritional status of patients with cancer: "the necessity of including a nutrition consultant in the treatment team and oncology department", understanding the importance of management of the food department, the preparation, and distribution of meals", "the significance of training in improving the nutritional status of patients", "the role of charitable contributions and support from social workers", "the importance of monitoring and evaluation", and "the need to increase staffing levels".

    Conclusion

    Addressing nutrition-related issues in patients with cancer requires a multi-faceted approach. Effective solutions necessitate adequate funding, public engagement through non-governmental organizations and charities, the recruitment of skilled personnel, inter-sectoral collaboration among medical universities, health centers, and hospitals, as well as comprehensive, evidence-based health management at the national level.

    Keywords: Cancer, Nutritional Status, Qualitative Study
  • سعید حسینی، ولی بهره ور، زهرا نقیبی ندوشن، سید مسعود موسوی*
    مقدمه

    حق بهداشت یکی از حقوق بنیادین بشر است که شامل دسترسی به خدمات بهداشتی-درمانی، شرایط زندگی مناسب و محیط زیست سالم می باشد. در ایران، این حق در قانون اساسی و مستندات کلان به وضوح بیان شده و دولت مسئول ارائه این خدمات به تمامی افراد است. در استان یزد، کمیته صیانت از حقوق مردم در سلامت برای شناسایی چالش ها و مشکلات اجرایی در این زمینه تشکیل شده است. این تحقیق به منظور شناسایی و اولویت بندی مشکلات مرتبط با حقوق سلامت افراد در استان یزد به صورت کیفی و کمی اجراء شده است.

    کلید واژگان: حق بر سلامت, یزد, مطالعه کیفی
    Saeed Hosseini, Vali Bahrevar, Zahra Naqibi Nodoushan, Seyed Masood Mousavi*
    Introduction

    The right to health is one of the fundamental human rights, which includes access to healthcare services, suitable living conditions, and a healthy environment. In Iran, this right is clearly stated in the Constitution and key documents, and the government is responsible for providing these services to all individuals. In Yazd Province, a committee for the protection of people's rights in health has been established to identify the challenges and implementation problems in this area. This research has been conducted qualitatively and quantitatively to identify and prioritize issues related to individuals’ health rights in Yazd Province.

    Keywords: Right To Health, Yazd, Qualitative Study
  • Behnam Honarvar, Kamran B. Lankarani, Hassan Joulaei, Saeed Shahabi, Milad Ahmadi Marzaleh, Yasamin Khosravaninezhad, Fatemeh Shaygani, Yasamin Kaheni, Niloofar R. Rad
    Background

    A decade after the implementation of the Urban Family Physician Program (UFFP) in Fars province, southern Iran, we aimed to reveal people’s opinions regarding the strengths and challenges of this program, which help policymakers for evidence‑based improvement of this program.

    Methods

    In this thematic content analysis qualitative study, which was performed in 2023, one adult individual of each family under the coverage of UFPP was selected using a purposeful sampling method. Then, an in‑depth and semi‑structured phone interview was conducted with each participant. Interviews were continued until the achievement of data saturation. The trustworthiness of data was checked according to Guba and Lincoln criteria. Data analysis was accomplished using MAXQDA software version 10.

    Results

    A total of 25 participants with a mean age of 41 ± 12 years old were interviewed. Extracted strengths points of UFPP consisted of 390 meaning units, 41 open codes, 16 subcategories, 9 categories, and 3 themes, of which the main themes consisted of proper governance, adequate service provision, and promoting community health. In contrast, the challenges of this program comprised 127 meaning units, 54 open codes, 17 subcategories, 7 categories, and 3 themes, the main themes of which included weak governance, inefficient service provision, and limitation of resources.

    Conclusions

    After a decade of implementation, people demonstrated contradictory opinions about many aspects of UFPP. Strength points should encourage policymakers to advocate more for this program and extend it to the other provinces of Iran, whereas weak points should be used for its revisions and improvement.

    Keywords: Challenges, Family Physician, Iran, Qualitative Study, Strengths
  • محمد فتاحی*، حسن قلاوندی، محمد حسنی
    زمینه و هدف

    تنظیم و پیشبرد کارراهه یک اقدام دوجانبه و مستلزم تعامل همه جانبه و پویای عضو هیئت علمی و دانشگاه است. موفقیت در این زمینه می تواند آثار زیادی در زندگی فردی و سازمانی اعضای هیئت علمی داشته باشد.. هدف پژوهش حاضر، طراحی الگوی کارراهه بیرونی در میان اعضای هیئت علمی دانشگاه ارومیه بود.

    روش کار

     به منظور نیل به این هدف، از رویکرد کیفی و از روشتحلیل محتوای کیفی استفاده شد. جامعه پژوهش  اساتید دانشگاه ارومیه در سال 1398  که دارای سوابق علمی و اجرایی و  همچنین آشنایی به حوزه علوم رفتاری و مدیریت بودند انتخاب و براساس اشباع نظری داده ها، تعداد 23 نفر در پژوهش حاضر شرکت کردند. برای گردآوری داده ها از روش مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد، داده های بدست آمده از مصاحبه ها به کمک نرم افزار کیفی (Maxquda18)  و در قالب کدهای باز و محوری تحلیل شد.

    یافته ها

    پس از بررسی و تحلیل کدهای مصاحبه در دو قالب کد باز و محوری، 33 کد باز و 5 کد محوری استخراج گردید که بعنوان ابعاد و مولفه های اصلی کارراهه شغلی بیرونی اعضای هیئت علمی شناسایی شد و مدل مطلوب کارراهه شغلی بیرونی اعضای هیئت علمی ارائه گردید. 5 مولفه اصلی کارراهه بیرونی اعضای هیئت علمی عبارتند از شایستگیهای بین فردی و تحول آفرین، توسعه برون سازمانی پژوهش، ارتباط با صنعت، مراودات و همکاریهای علمی، ارتباط با اجتماع که این 5 مولفه بعنوان ابعاد اصلی کارراهه بیرونی اعضای هیئت علمی دانشگاه ارومیه ارائه شد.

    نتیجه گیری

    یافته های این پژوهش حاکی از این است که کارراهه شغلی می تواند در زندگی فردی و اجتماعی اعضای هیئت علمی تحولات زیادی را ایجاد نماید و انگیزه ها و استعدادها و توانمندیهای فردی اعضای هیات علمی را در راستای مسئولیتها و وظایف شغلی  آن ها همسو سازد و همچنین به کسب هویت دانشگاهی و برنامه ریزی رشد حرفه ای اعضای هیئت علمی منجر شود.

    کلید واژگان: کارراهه شغلی, کارراهه شغلی بیرونی, اعضای هیئت علمی, طراحی الگو, مطالعه کیفی
    Mohammad Fatahi*, HASAN GALAVANDI, Mohammad Hasani
    Introduction

    Organizing and advancing the career path is a reciprocal action and requires comprehensive and dynamic interaction between faculty and university.. The aim of this study was to design an external career path model among faculty members of Urmia University.

    Methods

    In order to achieve this goal, a qualitative approach and Qualitative content analysis were used. The research community of Urmia University professors in 1398 who had scientific and executive backgrounds as well as familiarity with the field of behavioral sciences and management were selected and based on the theoretical saturation of the data, 23 of them were studied face to face. Semi-structured interview method was used to collect data. The data obtained from the interviews were analyzed using qualitative software (Maxquda18) in the form of open source and selective codes.

    Resuits:

     After reviewing and analyzing the interview codes in two formats, open and pivotal, open codes included 33 and pivotal codes including 5, which were formed as the main dimensions and components of the faculty members 'external career path and the desired model of faculty members' external career path was presented. . The 5 main components of the faculty members 'external career path are interpersonal and transformational competencies, extra-organizational research development, communication with industry, scientific relations and collaborations, and communication with the community, which are presented as the main dimensions of the faculty members' external career path.

    Conclusion

    Based on the findings of this study, it can be concluded that career path can create many changes in the individual and social life of faculty members and will help align the motivations, talents and individual abilities of faculty members with job responsibilities and duties, and also It will lead to the acquisition of academic identity and planning for the professional development of faculty members.

    Keywords: External Career Path, Faculty Members, Pattern Design, Qualitative Study
  • آریا مومنی، فرناز کشاورزی ارشدی*، شیرین کوشکی، مهناز عسکریان
    سابقه و هدف

    با توجه به شیوع مرگ های کرونایی در جهان و تجربه سوگ در داغدیدگان، این مطالعه با هدف درک تجارب اعضای خانواده داغدیده که خود نیز به کرونا مبتلا شده اند،  انجام شد.

    روش بررسی

    در این مطالعه کیفی، داده های پژوهش با ابزار مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته جمع آوری شد. جامعه پژوهش شامل افراد مراجعه کننده به بیمارستان مسیح دانشوری بود که به کرونا مبتلا شده بودند و عزیزی را از دست داده بودند. نمونه مورد مطالعه 19 فرد سوگوار مبتلا به کرونا بودند که به صورت هدفمند و داوطلبانه تارسیدن به حد اشباع انتخاب شدند. داده ها با رویکرد تحلیل محتوا و با استفاده از روش گرانهایم و لاندمن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. 

    یافته ها

    درون مایه تاثیرات جسمانی شامل تنگی نفس ضعف بدنی، مشکل خواب و بی اشتهایی بود. تاثیرات شناختی-عاطفی شامل افسردگی، فکر خودکشی، گیجی و مشکل حافظه، ابهام و استیصال، بدخلقی، استرس، ناامیدی، نشخوار فکری و احساس گناه، عصبانیت و سوالات بی پاسخ بود. تاثیرات اجتماعی شامل انگ اجتماعی و سرزنش، تنهایی، توقف فعالیت های اجتماعی - رشد فردی، از دست دادن آزادی در نتیجه محدودیت آزادی رفت و آمد بود. تاثیرات رفتاری شامل از دست دادن انرژی، وسواس و تغییر سبک زندگی بود. تاثیرات معنوی شامل خودشناسی، دعا و ذکر، تسلیم و رضا، دادن خیرات،  در لحظه زندگی کردن-قدردان زندگی بودن و انجام مناسک مذهبی بود.

    نتیجه گیری

    نتایج این پژوهش اهمیت حمایت اجتماعی وروانی سوگواران را مورد تاکید قرار می دهد.

    کلید واژگان: بیماری کرونا, سوگ, مطالعه کیفی
    Arya Momeni, Farnaz Keshavarzi Arshadi*, Shirin Kooshki, Mahnaz Askarian
    Background

    Due to the prevalence of corona deaths in the world and the bereavement experience of the bereaved, this study was conducted with the aim of understanding the experiences of surviving family members who were themselves infected with Corona.

    Materials and methods

    In this qualitative study, data were collected using a semi-structured in-depth interview. The research community included people referred to Masih Daneshvari Hospital who were infected with Corona and lost a loved one. The study sample was 19 bereaved people suffering from corona, who were selected purposefully and voluntarily until reaching the saturation point. The data were analyzed by the content analysis approach and using Granheim and Lundman's method.

    Results

    The main physical effects included shortness of breath, physical weakness, sleep problems, and anorexia. Cognitive-emotional effects included depression, suicidal thoughts, confusion and memory problems, ambiguity and despair, mood swings, stress, despair, rumination and guilt, anger, and unanswered questions. Social effects included social stigma and blame, loneliness, cessation of social activities-personal growth, loss of freedom due to restricted movement. Behavioral effects included loss of energy, obsessions, and lifestyle changes. Spiritual effects included self-knowledge, prayer and remembrance, submission and contentment, charity, living in the moment-gratitude for life, and performance of religious rituals.

    Conclusion

    The results of this study highlight the importance of social and emotional support for the bereaved.

    Keywords: Corona Disease, Bereavement, Qualitative Study
  • مهدی منوچهری، فاطمه خرمیان*، مهتاب نوروزی، رقیه قره باغی سرمد، سرور عرب پور خانمیرزایی، مینا فکوری اشکیکی
    سابقه و هدف

    مهارت های زندگی مجموعه ای از توانایی هاست که توسط سازمان بهداشت جهانی به منظور ارتقای کیفیت زندگی طراحی و به همه افراد جامعه فراگیری آن را توصیه می کند. هدف از پژوهش حاضر تعیین و بررسی مولفه های اثر بخش دوره مهارت های زندگی است.

    روش بررسی

    پژوهش پیش رو، پژوهش کیفی و از نوع پدیدار شناسی است. با روش نمونه گیری مبتنی بر هدف، تعداد 20 نفر از شرکت کنندگان دوره مهارت های زندگی که معیارهای ورود به مطالعه شامل حداکثر غیبت 2 جلسه در دوره 10 جلسه ای، سن بالای 18 سال و رضایت شخصی جهت شرکت در پژوهش  را دارا بودند انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مصاحبه  نیمه ساختاریافته و انفرادی تا رسیدن به اشباع  داده ها صورت گرفت. سپس مصاحبه های ضبط شده دست نویس شده و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. 

    یافته ها

    تحلیل کیفی مصاحبه ها منجر به استخراج پنج  درون مایه «خودآگاهی  شناختی و هیجانی»، «پویایی گروه»، «قابلیت محتوا در مفهومی و عملیاتی کردن سازه ها و فرآیندها»، «کسب بینش و تغییر ناهشیار» و«شکل گیری شفقت به خود» گردید.

    نتیجه گیری

    با توجه به نتایج به دست آمده،  آموزش مهارت های زندگی به روش مشارکت محور و فعال بر اساس پروتکل منسجم  در بستری از صمیمت ، همدلی و فضای  غیر قضاوتی گروه، منجر به  افزایش خودآگاهی  و  ایجاد انگیزه و باور  تغییر  در افراد می گردد. این امر ضرورت تمرکز آموزش های روانشناختی را به شیوه مشارکت محور و فعال ، بیش از پیش مطرح می کند.

    کلید واژگان: واژگان کلیدی: مهارتهای زندگی, خودآگاهی, پویایی گروه, تحلیلی محتوی, مطالعه کیفی
    Mehdi Manouchehri, Fatemeh Khoramian*, Mahtab Norouzi, Roghaye Gharabaghi Sarmad, Soroor Arabpour Khanmirzaei, Mina Fakouri Ashkiki
    Background

    Life skills are a set of abilities designed by the World Health Organization to promote the quality of life and recommend it to all members of society. This study aimed to determine and evaluate the effective components of the life skills course.

    Materials and methods

    The present research was a qualitative and of the phenomenology model. Using purposive based sampling method, 20 participants of life skills course were selected who met the studying criteria including the maximum absence of 2 sessions in a 10-session course, age over 18 years, and personal consent to participate in the study. Data were collected using semi-structured and individual open-ended interviews until data saturation was achieved. The recorded interviews were then handwritten and analyzed.

    Results

    Qualitative analysis of the interviews led to the extraction of five themes: “cognitive and emotional self-awareness,” “group dynamics,” “content capability in conceptualization and operation of structures and processes,” “gaining insight and unconscious change,” and “self-compassion formation.

    Conclusion

    According to the obtained results, life skills training in a participatory and active method based on a coherent protocol in a context of intimacy, empathy and non-judgmental group atmosphere, leads to increased self-awareness and motivation and belief in the change in individuals. This underscores the need to focus on psychological education in a participatory and active manner.

    Keywords: Life Skills, Self-Awareness, Group Dynamics, Phenomenology, Qualitative Study
  • فردین علیپور، زلیخا عربکری*، مصطفی مردانی، شکوفه احمدی، حسین افشارپویا، مهرانگیز شعاع کاظمی
    هدف

    افراد دارای اختلال روانی مزمن با چالش های مختلفی روبه رو هستند، این چالش ها تنها معطوف به فرد نبوده و مراقبان خانوادگی و افراد متخصص در این حوزه را نیز درگیر می کنند. توانبخشی روانی و اجتماعی بیماران دارای اختلال روان به بهبود عملکرد آن ها کمک می کند و بازگشت آن ها به جریان اصلی زندگی را تسهیل می نماید. این مطالعه در پی واکاوی چالش هایی است که در مسیر توانبخشی این افراد وجود دارد.

    روش بررسی

    این مطالعه به روش کیفی و با استفاده از تحلیل محتوای قراردادی انجام شد. مشارکت کنندگان پژوهش متشکل از 13 نفر از افراد مبتلا به بیماری های روانی مزمن، 3 نفر از اعضای خانواده آن ها و 6 نفر از متخصصان و افراد دارای تجربه کار با این بیماران بودند. مشارکت کنندگان با روش نمونه گیری هدفمند و استراتژی حداکثر تنوع انتخاب شدند و از طریق مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته موردبررسی قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل داده ها نیز با استفاده از رویکرد گرانهایم و لاندمن انجام شد.

    یافته ها

    تحلیل مصاحبه های مشارکت کنندگان نشان داد درون مایه اصلی این مطالعه «در تکاپوی پاسخ به هویت تضعیف شده» است. طبقات و زیرطبقات استخراج شده این مطالعه شامل: 1. محدودیت های اجتماعی (طرد اجتماعی، غفلت های پیرامونی)؛ 2. بی ثباتی (سبک زندگی متلاطم، خانواده به مثابه نهاد مغفول و فشارهای اقتصادی)؛ 3. چالش های درمانی (عدم انسجام درمانی، چالش های درمانگران، ماهیت پیچیده بیماری و دغدغه های پس از ترخیص)؛ 4. چالش های ساختاری و کلان (کم توجهی رسانه های اجتماعی، دیدگاه های ناقص، چالش های اعتباری و مالی) و 5. فقدان عاملیت و اراده (تضعیف هویت، کمبود تعادل بین استقلال و حمایت) است.

    نتیجه گیری

    توانبخشی افراد دارای اختلال روانی مزمن با چالش های مختلفی مواجه است. این چالش ها در سطوح فردی، بین فردی، خانوادگی، سازمانی و ساختاری هستند. تقویت جنبه های روانی و اجتماعی توانبخشی می تواند زمینه را برای درمان بهتر و بادوام تر در این بیماران فراهم کند. تقویت نقش و مداخلات روانی و اجتماعی در تیم توانبخشی، انسجام مداخلات درمانی، حمایت از خانواده های بیماران، فرهنگ سازی اجتماعی درمورد رفتار با این بیماران و خانواده های آن ها و توجه بیشتر به توانبخشی روانی و اجتماعی بیماران می تواند پبامدهای کوتاه مدت و بلندمدت بهتری را برای گروه های مختلف ذی نفع فرایند توانبخشی به دنبال داشته باشد.

    کلید واژگان: بیماران روان مزمن, توانبخشی روانی, توانبخشی اجتماعی, مطالعه کیفی
    Fardin Alipour, Zoleikha Arabkari*, Mostafa Mardani, Shokoufeh Ahmadi, Hosein Afsharpouya, Mehrangiz Shoaa Kazemi
    Objective

    Individuals with chronic mental disorders face various challenges, which are not merely confined to the individual but also involve family caregivers and specialists in the field. Psychological and social rehabilitation assists in improving the functioning of individuals with mental disorders and facilitates their return to mainstream life. This study aims to investigate the challenges encountered in the rehabilitation process of these individuals.

    Materials & Methods

    This study employed a qualitative directional content analysis method. The sample consisted of 13 individuals with chronic mental illnesses, 3 family members, and 6 specialists with experience in patient care. Following ethical approval and obtaining informed consent, in-depth, unstructured interviews were conducted, aligning with the research objectives. Purposeful sampling and maximum diversity strategies were utilized to select and invite participants subjected to in-depth, semi-structured interviews. Data analysis followed Granheim and Lundman’s approach.

    Results

    The analysis of the interviews revealed that the essence of this study is “striving to respond to weakened identity.” The categories and subcategories extracted in this study include social limitations (social exclusion, societal negligence), instability (turbulent lifestyle, family as an overlooked entity, and economic pressures), therapeutic challenges (treatment inconsistency, therapist-related challenges, the complex nature of the illness, and postdischarge concerns), structural and macro challenges (social media neglect, incomplete perspectives, financial and credibility challenges) and loss of agency and volition (identity weakening, lack of balance between independence and support).

    Conclusion

    The rehabilitation of individuals with chronic mental disorders faces various challenges at individual, interpersonal, familial, organizational and structural levels. Strengthening the psychological and social aspects of rehabilitation can provide a better and more sustainable basis for treatment for these patients. Enhancing the roles and interventions of psychological and social rehabilitation teams, coordinating therapeutic interventions, supporting the families of patients, socializing behaviors toward these patients and their families, and paying more attention to the psychological and social rehabilitation of patients can result in better short-term and long-term outcomes for various stakeholders involved in the rehabilitation process.

    Keywords: Chronic Mental Patients, Social Rehabilitation, Psychosocial Rehabilitation, Qualitative Study
  • Mei-Hua Huang, Hsiu-Hung Wang, Min-Tao Hsu
    Background & Aim

    In Taiwan—where the collective tends to be prioritized over the individual—gentleness, sacrifice, and obedience are prized qualities in the overwhelmingly female nursing workforce. Nevertheless, role changes and overlapping hierarchical boundaries often lead to stress. This study examined the role transition experiences of female novice head nurses in Taiwan.

    Methods & Materials: 

    This study adopted an approach of hermeneutic phenomenology. Purposive sampling and snowball sampling were used to identify participants on Facebook who met the inclusion criteria. Considering the study purpose, the sampling criteria were as follows: female, seniority of an incumbent head nurse of 6–30 months, ability to communicate in Mandarin, willingness to participate in the study, and willingness to participate in recorded interviews. Nurses working at the same hospital as the researcher were excluded. The participants were interviewed to gain information regarding their experiences during the role transition process.

    Results

    Ten female novice head nurses were recruited. The adjustment process of novice head nurses revealed the hierarchical culture of Taiwanese nursing. During this process, the participants encountered conflicts in role transition, adjusted their approaches, established their roles, and achieved professional success. The introduction of Western management styles to Taiwan inevitably creates cultural conflict that complicates the transition of novice head nurses into their new roles.

    Conclusion

    Nursing organizations must consider cultural factors when helping novice head nurses transition to their new roles. Support systems and role models should be provided to help novice head nurses navigate the transition to their new roles.

    Keywords: Female Head Nurse, Qualitative Study, Role Transition, Role Change, Taiwan
  • Aliasghar Kheirkhah Vakiabad, Ehsan Movahed *, Fereshte Gheyabi, Fatemeh Kave Farsani, Fatemeh Rigabadi
    Background
    Coronavirus disease-19 (COVID-19) management requires continuous monitoring and evaluation based on various methods and models. This study aimed to evaluate the effectiveness of the strengths, weaknesses, opportunities, and threats (SWOT) analysis in preventing and controlling the COVID-19.
    Methods
    This study was conducted using directed qualitative content analysis. A total of 15 participants, including 9 patients with COVID-19, a physician, a pharmacist, the head of the department of infectious diseases, a hospital manager, a nurse, and the head of a health center were selected through purposive sampling from May to July 2020. Data were collected using semi-structured interviews, each lasting 45 to 60 minutes and analyzed using Graneheim and Lundman’s qualitative content analysis method.
    Results
    The analysis of the data revealed four main categories including the strengths (use of various media, supporting ideals), weaknesses) low understanding of disease risk, lack of vaccines, lack of appropriate tele-education and tele-medicine programs, infrastructural constraints), opportunities (people’s participation, family support, compliance with regulations), and threats (sanctions and poor control, the conflict between doubt and certainty, hidden layers of the disease, corona and social stigma). The internal and external analysis was determined as the main theme.
    Conclusion
    The results suggest that it is necessary to make optimal use of the strengths and opportunities of the COVID-19 crisis and to develop participation and empathy among people in addition to complying with laws and making appropriate use of educational media. In this regard, the strengthening of tele-education infrastructure and transparency in presenting reports and methods for the prevention and control of the COVID-19 can be effective.
    Keywords: COVID-19, Control, Prevention, Qualitative Study, SWOT Analysis
  • Maryam Hasanpour, Sarieh Poortaghi, Zahra Zare, Seyyed Taha Yahyavi, Hooman Shahsavari
    Background

    Mental disorders, particularly schizophrenia, present significant challenges in modern medical and psychological sciences. Addressing these disorders effectively requires not only technical expertise but also continuous, strong family support. Despite the crucial role of familial support in maintaining treatment continuity for individuals with schizophrenia, this area faces numerous challenges that demand in-depth examination and strategic intervention.

    Objectives

    This study explores the challenges involved in sustaining familial support for individuals with schizophrenia.

    Methods

    This qualitative study employed content analysis and gathered data through semi-structured interviews with 20 families of individuals diagnosed with schizophrenia and healthcare professionals at Roozbeh Psychiatric Hospital in Tehran, Iran. Participants were selected through purposive sampling, and data analysis followed the conventional content analysis principles of Lundman and Graneheim.

    Results

    The analysis identified four main categories: (1) the nature of the disease; (2) care burden; (3) cultural barriers; and (4) challenges within the healthcare system.

    Conclusions

    Providing effective family support requires technical expertise in schizophrenia care, alongside ongoing policy measures aimed at addressing obstacles and enhancing familial involvement. These findings offer valuable insights for improving family support programs and mental health policies to better serve individuals with schizophrenia, thus contributing to overall community mental health.

    Keywords: Family Support, Qualitative Study, Mental Health, Psychiatric Nursing, Schizophrenia Disorder
  • طاهر علیزاده، بهمن بهمنی*، محمدسعید خانجانی، منوچهر ازخوش، شیما شکیبا، محسن واحدی
    هدف

    آلبینیسم یک بیماری ژنتیکی است که به خاطر اختلال در تبدیل ملانین باعث ایجاد محدودیت های بینایی و مشکلات مربوط به پوست و مو می شود. این بیماری می تواند تبعات روانی اجتماعی گسترده ای در بین مبتلایان به این بیماری داشته باشد. این مطالعه با هدف بررسی و مرور تجارب روانی اجتماعی افراد دارای آلبینیسم انجام شده است.

    روش بررسی

    مطالعه حاضر از نوع مروری و ترکیب مضمون است. این مرور، مقالات کیفی چاپ شده تا بهمن 1401 به زبان فارسی و انگلیسی را در زمینه تجارب روانی اجتماعی افراد دارای آلبینیسم مورد بررسی قرار داد. مقالات مرتبط، با جست وجوی گسترده در پایگاه های اطلاعاتی پابمد، اسکوپوس،، وب آو ساینس، سید و مگ ایران و همچنین موتور جست وجوی گوگل اسکالر انتخاب شدند.

    یافته ها

    در مرحله اول جست وجو 868 مقاله به دست آمد که پس از حذف موارد تکراری و نامرتبط و بررسی عناوین و چکیده مقالات، 365 مقاله کنار گذاشته شد و 102 مقاله باقی ماند که در نهایت با بررسی چکیده ها و با در نظرگرفتن معیارهای ورود 16 مطالعه انتخاب شد. با ترکیب کدهای مقالات کیفی مرتبط با تجارب روانی اجتماعی آلبینیسم 2 طبقه اصلی با عناوین چالش های روانی اجتماعی افراد دارای آلبینیسم و منابع حمایتی و راهبردهای مقابله ای در افراد دارای آلبینیسم حاصل شد.

    نتیجه گیری

    یافته ها نشان داد افراد دارای آلبینیسم چالش های متعددی را در زندگی تجربه می کنند، همچنین آن ها برای مقابله با این چالش ها به برخی منابع حمایتی و راهبردهای مقابله ای مجهز بودند که از دشواری چالش های مذکور کم می کرد. شناخت این چالش های روانی اجتماعی و منابع حمایتی می تواند به متخصصان و کسانی که با افراد دارای آلبینیسم سروکار دارند جهت سیاست گذاری و برنامه ریزی و تدوین برنامه های درمانی و توان بخشی در جهت ایجاد شرایط مطلوب و موثر کمک کند.

    کلید واژگان: آلبینیسم, مطالعه کیفی, ترکیب مضمون
    Taher Alizadeh, Bahman Bahmani*, Mohammad Saeed Khanjani, Manouchehr Azkhosh, Shima Shakiba, Mohsen Vahedi
    Objective

    Albinism is a genetic disease that causes vision limitations and skin and hair problems as a result of a disorder in melanin conversion. This disease can have wide psychosocial consequences among the sufferers. This study reviews and investigates the psychosocial experiences of people with albinism.

    Materials & Methods

    This study is a review type and a thematic synthesis. This review examined the qualitative articles published until February 2023 in Persian and English in the field of psychosocial experiences of people with albinism. Articles related to extensive search were selected in PubMed, Scopus, Web of Science, SID, and Magiran databases, as well as the Google Scholar search engine.

    Results

    In the first stage of the search, 868 articles were obtained, after removing duplicate and unrelated items and checking the titles and abstracts of the articles, 365 articles were omitted and 102 articles remained. By combining the codes of qualitative articles related to the psychosocial experiences of albinism, two main themes were obtained with the titles of psychosocial challenges of people with albinism (PWA) and support resources and coping strategies in people with albinism.

    Conclusion

    PWA experience many challenges in life and they are equipped with some support resources and coping strategies to deal with these challenges, which reduces the difficulty of the mentioned challenges. Knowing these psychosocial challenges and support resources can help professionals and individuals who deal with PWA to make policies and plan and develop treatment and rehabilitation programs to create favorable and effective conditions.

    Keywords: Albinism, Qualitative Study, Thematic Synthesis
  • ناهید توکل، مجید توکل*، فاطمه نعیمی
    مقدمه

    سرطان سینه یک مشکل جدی سلامتی در بین زنان است که بر عملکرد و سلامت روانی آنها تاثیر می گذارد. این افراد بایستی جهت مقابله با این چالش راهکاری کاربردی همچون شناخت و ارتقای معنویت در خود را نظر بگیرند.زیرا معنویت منبع مهمی است که می تواند موجب تاثیرات مثبتی در وضعیت جسمی و روانی انها شود.

    روش کار

    در این مطالعه، از یک طراحی کیفی با استفاده از تحلیل محتوا و مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته فردی تا رسیدن به اشباع داده ها استفاده شد. تعداد 13 بیمار سرطان سینه با روش نمونه گیری هدفمند از مرکز شیمی درمانی بیمارستان پیمانیه جهرم انتخاب شدند. مصاحبه ها با اجازه مصاحبه شوندگان ضبط شد و بلافاصله پس از مصاحبه تجزیه و تحلیل انجام شد تیم تحقیق و دو متخصص تحقیقات کیفیت کدها را بررسی کردند تا اطمینان حاصل شود که داده ها اشباع شده اند.

    نتایج

    میانگین سنی بیماران 44.30 سال بود. همچنین، 12 نفر از بیماران مورد مطالعه متاهل و 1 نفر مجرد بودند. میانگین مدت زمان بیماری آنها 2.68 سال بود . تحلیل اولیه منجر به تولید 240 واحد معنایی گردید که در نهایت 74 کد اولیه ، 22 زیر زیر طیقه، 10 زیر طبقه و 3 طبقه اصلی (نیازهای معنوی ،عوامل ترس و رنج و نتایج معنویت در بیماران) استخراج گردید.

    نتیجه گیری

    نتایج مطالعه ی حاضر نشان دادند که زندگی با بیماری سرطان سینه می تواند مسیر زندگی، باورها و نگرش های معنوی بیماران را تغییر دهد.

    کلید واژگان: سرطان سینه, معنویت, مطالعه کیفی, نیازهای معنوی
    Nahid Tavakol, Majid Tavakol *, Fatemeh Naeimi Marandi
    Introduction

    Breast cancer is a serious health problem among women that affects their performance and mental health. In order to deal with this challenge, these people should consider a practical solution such as recognizing and promoting spirituality in themselves. Because spirituality is an important resource that can cause positive effects on their physical and mental condition.

    Method

    In this study, a qualitative design was used using content analysis and in-depth individual semi-structured interviews until reaching data saturation. 13 breast cancer patients were selected from the chemotherapy center of Peymaniye Jahrom Hospital by targeted sampling method. The interviews were recorded with the permission of the interviewees, and analysis was conducted immediately after the interview. The research team and two research experts checked the quality of the codes to ensure that the data were saturated.

    Results

    The average age of the patients was 44.30 years. Also, 12 of the studied patients were married and 1 was single. The average duration of their illness was 2.68 years. The initial analysis led to the production of 240 semantic units, and finally 74 primary codes, 22 sub-categories, 10 sub-categories and 3 main categories (spiritual needs, factors of fear and suffering and the results of spirituality in patients) were extracted.

    Conclusion

    The results of the present study showed that living with breast cancer can change the path of life, beliefs and spiritual attitudes of patients. In addition, it will cause their spiritual growth and excellence.

    Keywords: Breast Cancer, Spirituality, Qualitative Study, Spiritual Needs
  • کبری قربانزاده*، افسانه شیری، شقایق مظلومی، مریم فرج زاده، فاطمه پاشایی ثابت
    زمینه و هدف

    فرزندآوری یکی از مولفه های مهم علم جمعیت و از جمله موضوعاتی است که در حوزه مسائل اجتماعی بسیار با اهمیت است. طی سال های اخیر، لزوم کسب شناخت عمیقتری از فرایند تمایل افراد به فرزندآوری مطرح شده و ضروری است عوامل مستقیم و غیرمستقیم اثرگذار بر این شرایط شناسایی شود. هدف این مطالعه تبیین چالشهای مرتبط با فرزندآوری از دیدگاه زنان متاهل 15-49 سال بود.

    روش کار

    مطالعه کیفی حاضر در سال 1402 به روش تحلیل محتوای قراردادی مرسوم انجام شد. محل انجام پژوهش، محل زندگی و کار افراد در شهرستان خلخال بود. نمونه گیری به روش مبتنی بر هدف با رعایت اصل حداکثر تنوع انجام شد. پس از کسب رضایتنامه، مصاحبه ها بصورت فردی و نیمه ساختاریافته با 24 نفر از زنان سنین باروری انجام و ضبط شد. جمعآوری داده ها تا رسیدن به مرحله اشباع ادامه یافت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش پنج مرحله ای پیشنهاد شده توسط گرانهایم و لاندمن (2004) استفاده شد.

    یافته ها

    از تحلیل مصاحبه های انجام شده با زنان متاهل در سنین باروری، 4 طبقه اصلی در زمینه فرزندآوری انتزاع گردید. این طبقات شامل چالشهای اقتصادی (مشکلات مالی و مشکلات تامین مسکن و مایحتاج زندگی)، عوامل فردی و خانوادگی (چالشهای شغلی مادر، مشکلات روحی و جسمی والدین، فردگرایی و گریز از دغدغه های فرزندپروری، جنسیت و تعداد دلخواه فرزند و حمایت ناکافی خانواده)، عوامل اجتماعی و فرهنگی (آینده تضمین نشده، الگوپذیری اجتماعی، کمبود امکانات فرزندپروری و سیاستهای فرزندآوری غیرموثر و ناکافی) و زایمان هراسی (تجربه ناخوشایند، تجربه زایمان و بارداری سخت) بود. مهمترین چالش در فرزندآوری، مشکلات اقتصادی با بیشترین مفهوم تکرارشونده در مصاحبه ها بود.

    نتیجه گیری

    الگوپذیری از اجتماع و هنجارشدن کم فرزندی در جامعه، معضلات اقتصادی و اجتماعی از یک سو و گرایشهای فردگرایی زنان و گریز از دغدغه های فرزندپروری از سوی دیگر، خانواده ها را به سمت کم فرزندآوری سوق میدهد که نیاز به اتخاذ سیاستها و راهبردهای تسهیلگر جهت بهبود رفتار فرزندآوری دارد. یافته های این مطالعه میتواند تصویر کوچکی از وضعیت فعلی تمایل و عدم تمایل به فرزندآوری افراد جامعه ارائه داده و به عنوان راهنمای عمل مسئولان در برنامهریزیهای کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت در جهت افزایش تمایل به فرزندآوری ایفای نقش نماید.

    کلید واژگان: فرزندآوری, زنان سنین باروری, مطالعه کیفی, تحلیل محتوا
    K. Ghorbanzadeh*, A .Shiri, SH .Mazlomi, M. Farajzadeh, Fatemeh Pashaei Sabet
    Background

    Childbearing is an important component of population science and the field of social issues. In recent years, there has been an increasing need for a deeper understanding of people's desire to have children. Also, it is necessary to identify the direct and indirect influencing factors of these conditions. This study aimed to explain the challenges related to childbearing from the perspective of married women aged 15-49.

    Methods

    The current qualitative study was conducted in 2023 using conventional content analysis. The research setting was where people lived and worked in Khalkhal city. A purposive sampling method was used, following the principles of maximum diversity. After obtaining informed consent, individual and semi-structured interviews were conducted and recorded with 24 women of reproductive age. Data collection continued until saturation was reached. The five-step method of Granheim and Lundman (2004) was used to analyze the data.

    Results

    According to the analyzed interviews conducted with married women of reproductive age, four main categories in the field of childbearing were derived. These categories include economic challenges (financial problems and problems providing housing and life necessities), personal and family factors (maternal career challenges, parental mental and physical problems, individualism and avoidance of parental concerns, gender and desired number of children, and inadequate family support), social and cultural factors (unguaranteed future, adoption of social modeling, lack of child-rearing facilities and ineffective and inadequate childbearing policies) and labor phobia during childbirth (unpleasant experience and difficult childbirth and pregnancy experience). The most important challenge in childbearing was economic issues with the most recurring concept in the interviews.

    Conclusion

    The adoption of social modeling from society and the norm of low childbearing rate in society, economic and social issues on the one hand, and women's individualistic tendencies and avoiding child-rearing concerns on the other hand, lead families to low childbearing. This requires the adoption of policies and facilitating strategies to improve childbearing behavior. The results of this study can provide a small picture of the current state of willingness and unwillingness to have children in society and serve as a guide for officials in short-term, medium-term, and long-term planning to increase childbearing desire

    Keywords: Childbearing, Women Of Reproductive Age, Qualitative Study, Content Analysis
  • Aicha El Hanafi, Mohamed Lmejjati *
    Background

    Poverty has been identified as a significant barrier to access to care for diabetes patients. Diabetes requires ongoing and adequate medical care, and delays or lack of care can exacerbate the disease and its complications.

    Objectives

    The aim of this study was to explore the barriers that affect access to healthcare among diabetic patients living in poverty in Morocco.

    Methods

    A qualitative study was conducted with 20 diabetic individuals selected through purposive sampling. An interview guide was developed to facilitate in-depth interviews. The data were evaluated using the qualitative content analysis method.

    Results

    Following data saturation, the final sample consisted of 20 participants: Twelve males and eight females, ranging in age from 23 to 83 years old. Three themes were identified as barriers for the poor: Contextual barriers, healthcare institution barriers, and patient barriers. The main findings highlighted the financial difficulties patients face due to the high cost of treatment for their illnesses. There was also an emphasis on issues related to healthcare institutions, including a lack of equipment and medication, staff shortages, distance, transportation, and the nature of the relationship between healthcare providers and patients.

    Conclusions

    The study examined the obstacles to obtaining healthcare for diabetic patients living in poverty. These findings will help generate realistic recommendations for new strategies to improve equitable access to healthcare for the poor.

    Keywords: Poverty, Access To Healthcare, Diabetes, Barrier, Difficulty, Qualitative Study, Morocco
  • Mojtaba Fatahi Ardakani, Moradali Zareipour, Hamid Karimi Kiwi, Batool Yamani Ardakani, Vali Bahrevar, Sadegh Kazemi*
    Background

    Flash floods can cause significant damage if people perceive them as low risk. Media plays a crucial role in improving risk perception. This study aims to survey the perceptions of residents in Yazd, Iran, about the performance of local TV during the flash flood in 2022. 

    Materials and Methods

    This is a qualitative study using a content analysis method that was conducted on 22 residents (14 males and 8 females) who had a history of watching local TV programs during the 2022 flash flood in Yazd City. They were selected by purposive sampling method until data saturation. The data was collected through a semi-structured face-to-face interview using open-ended questions about the news received from local TV regarding the flash flood in the city. Qualitative data analysis was done using Colaizzi’s seven-step method. 

    Results

    Data analysis led to the emergence of one main concept (information quality), five themes (time of broadcasting news, content of programs, trust in the media, and ability to increase social sensitivity), 12 sub-themes, and 48 codes.

    Conclusion

    The effectiveness of local TV during the flash flood in Yazd is low due to incorrect weather predictions, insufficient risk emphasis, lack of prime-time broadcasts, generic messaging, and absence of news headlines. Addressing these issues can enhance people’s perceived sensitivity and response to flood warnings from the local TV.

    Keywords: Qualitative Study, Floods, Risk Perception, Media
  • Reza Sadeghi, Narges Khanjani, Zahra Imani, Goghary*, Fatemeh Mahmoodabadi, Mahmoudreza Masoodi, Victoria Momenabadi
    Background

    The COVID-19 pandemic created a sense of unsafety and uncertainty in various industries and occupations. The aim of this study was to explore the experiences of the employees of Golgohar Mining and Industrial Co. during the COVID-19 epidemic. 

    Methods

    This qualitative content analysis study was conducted on 20 employees of the Golgohar Mining & Industrial Co. in Sirjan, Iran, recruited through purposeful sampling from March 2021 to January 2022. After gaining informed consent, semi-structured interviews were conducted and continued until data saturation was achieved. The interviews lasted for 35-50 minutes and were recorded and transcribed. Data were analyzed by MAXQDA software, version 2020. 

    Results

    Three categories emerged from the qualitative data analysis: “Challenging work environment,” “unsafe workplace,” and “crisis management.” These categories formed the main theme, “encountering a crisis,” which refers to the very difficult situation that the workers experienced with the emergence of COVID-19. 

    Conclusion

    The workers did not fully comprehend the seriousness of the pandemic and lacked sufficient information about the disease, which contributed to the spread of infection. Teaching problem-solving strategies and behavior control, combined with training on disease prevention, can be effective in crisis management.

    Keywords: COVID-19, Mining, Occupational Health, Qualitative Study, Content Analysis
  • ثریا فرهنگی، غزاله ماندنی، آرش سلحشوری، رویا قاسم زاده، مرضیه امیری*
    مقدمه و اهداف

     آموزش یکپارچه، حرکتی در راستای عدالت آموزشی و یکپارچه سازی برنامه آموزش برای همه است که اجرای آن با چالش هایی رو به روست. پژوهش حاضر با هدف تبیین چالش های اجرای طرح یکپارچه سازی دانش آموزان با عملکرد ذهنی مرزی در مدارس عادی شهر اهواز انجام شد.

    مواد و روش ها

     مطالعه حاضر با رویکرد کیفی در مدارس ابتدایی شهر اهواز، از آذر 1399 تا مرداد 1400، به شیوه تحلیل محتوای قراردادی براساس رویکرد لاندمن وگرانهیم انجام شد. داده ها از طریق 17 مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته با 12 نفر که شامل 7 معلم، 2 مدیر و 3 معاون بودند و یادداشت های میدانی جمع آوری شدند. مشارکت کنندگان براساس نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. کدگذاری و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار MAXQDA نسخه 18 صورت گرفت.

    یافته ها 

    پس از تحلیل داده ها، 28 کد شامل 3 طبقه چالش های نظام آموزشی (با 2 زیرطبقه فقدان برنامه ریزی ضعف نظام ارزش یابی دانش آموزان مرزی)، چالش های معلمان (با 5 زیرطبقه ناراحتی و اعتراض دانش آموزان عادی، عدم امکان تبعیت از برنامه تقویم آموزشی، بالا بودن حجم کاری در کلاس های یکپارچه سازی، شلوغی و به هم ریختگی کلاس های یکپارچه سازی و واکنش هیجانی معلم به عدم یادگیری دانش آموز مرزی) و نگرش و واکنش نسبت به طرح یکپارچه سازی (با 3 زیرطبقه واکنش اولیای دانش آموزان عادی نسبت به طرح یکپارچه سازی، نگرش منفی کادر آموزشی نسبت به طرح یکپارچه سازی و مخالفت معلمان با طرح یکپارچه سازی) شناسایی شد.

    نتیجه گیری 

    نتایج نشان داد مجریان نسبت به اجرای طرح یکپارچه سازی نگرشی منفی دارند و با آن مخالف هستند. اجرای موفقیت آمیز طرح یکپارچه سازی منوط به رفع چالش های موجود در مسیر این طرح است که به نظر می رسد نتایج مطالعه حاضر می تواند به مدیران و سیاست گذاران آموزش و پرورش در طراحی برنامه های مناسب و مطلوب برای رفع چالش ها و تسهیل اجرای طرح یکپارچه سازی دانش آموزان با عملکرد ذهنی مرزی در مدارس عادی کمک کند.

    کلید واژگان: یکپارچه سازی, دانش آموز با عملکرد ذهنی مرزی, مطالعه کیفی
    Soraya Farhangi, Ghazaleh Mandani, Arash Salahshouri, Roya Ghasemzadeh, Marzieh Amiri *
    Background and Aims 

    Integrated education is a movement towards educational justice and integration of the education program for all, the implementation of which is still facing challenges. The present study aimed to explain the challenges of implementing the integration plan for students with borderline mental functioning in the ordinary schools of Ahvaz City, Iran. 

    Methods 

    The present study was conducted using a qualitative approach in primary schools in Ahvaz City using conventional content analysis based on the approach of Lundman and Graneheim from December 2020 to August 2021. Data were collected through field notes and 17 in-depth semi-structured interviews with 12 individuals, including 7 teachers, 2 principals and 3 assistants. Data coding and analysis were performed using MAXQDA software, version 18.

    Results 

    Data analysis led to the emergence of 28 codes, including 3 categories of educational system challenges (with two subcategories of lack of planning and poor system of appraising borderline students), teachers’ challenges (with 5 subcategories of annoyance and objection of ordinary students, not following educational calendar program, high workload in integration classes, crowding and confusion of integration classes, and the teacher’s emotional reaction to not learning of the borderline students), and the attitude and response to integration plan (with 3 subcategories of reaction of ordinary students’ parents toward the integration plan, negative attitude of educational staff toward integration plan, and teachers’ objection toward integration plan).

    Conclusion

     The results showed that the administrators have a negative attitude toward implementing the integration plan and are against it. The successful implementation of the integration plan depends on solving the challenges in the path of this plan. It seems that the results of the present study can help education managers and policymakers design suitable and desirable programs to solve the challenges and facilitate the integration of students with borderline mental functioning in ordinary schools.

    Keywords: Integration, Student With Borderline Intellectual Functioning, Qualitative Study
  • Simin Tahmasbi, Fereshteh Aein
    Objectives

    Migraine is one of the common diseases of children, which can disrupt their quality of life. Some studies have shown the effect of melatonin in reducing migraine headaches. This study aims to investigate the effect of melatonin administration in reducing headaches in children with migraine without sleep disorders.

    Materials & Methods

    In this clinical trial study, fifty-five children aged five to 15 years with migraines who had no sleep disorder were enrolled. The control group (twenty-seven patients) was treated with propranolol tablets, and the intervention group (thirty patients) was treated with propranolol tablets plus melatonin tablets for three months. Patients were visited before, one month, and three months after the start of treatment, and their data was collected and recorded.

    Results

    The number of headache attacks decreased significantly in the intervention group compared to the control group three months after the treatment (P=0.006). The number of patients with a good response to treatment in the intervention group was significantly more than the control group (p=0.023). Parents’ satisfaction with the treatment in the intervention group was significantly higher than the control group (P=0.026). There was no significant difference in the intensity of disability caused by headaches after treatment in the two groups. No significant drug side effects were seen in any of the two groups.

    Conclusion

    Adding melatonin to the treatment of children with migraine without sleep disorders significantly reduces the frequency of headache attacks and increases satisfaction with the treatment

    Keywords: Epilepsy, Parenting Styles, Child, Qualitative Study
  • Sirvan Abbasi Ghocham, Sarina Rashidi, Khalil Moradi, Salam Vatandost
    Objective

    In Iran, the majority of emergency medical services (EMS) personnel are male; hence, one of their distinct and crucial missions is the prehospital childbirth mission, which might be significantly challenging for both personnel and patients. To obtain in-depth and authentic data, the present study was conducted to elucidate the barriers and facilitators of prehospital childbirth missions based on the experiences of EMS personnel. 

    Methods

     A qualitative study employing conventional content analysis was conducted in 2023. Participants were selected through purposive sampling from EMS personnel willing to participate in the study and who have experiences with missions leading to childbirth. Data saturation was reached through in-depth semi-structured interviews with 14 participants. Data accuracy and credibility were confirmed using the Lincoln & Guba criteria. 

    Results

    The results included two main themes including barriers and facilitators. Barriers were categorized into "gender-related barriers" and "personnel barriers." While "appropriate communication" and "efforts to preserve privacy" were the primary facilitator themes. 

    Conclusion

    The findings revealed that EMS personnel face considerable barriers in the process of these missions. Therefore, for optimal performance quality in this prominent mission, it is recommended that clinical and educational policymakers consider actively recruiting female personnel, focusing on enhancing communication and practical skills and securing the patient's privacy. These approaches can result in childbirth missions with lower stress levels for patients, families, and personnel who provide the service.

    Keywords: Childbirth, Emergency Medical Services, Prehospital, Qualitative Study
  • Moeen Shakerinejad, Zeinab Gholamnia-Shirvani, Effat Khodadadi*, Maryam Nikpour
    Background & Objective

    Hidden curriculum plays an effective role in developing professionalism and improving the quality of education in the fields that constitute the structure of the health system, such as medicine and dentistry. The present study was designed to clarify the experience of dental students with a hidden curriculum at Babol University of Medical Sciences, Babol, Iran.

    Material & Methods

    This study was conducted with a qualitative approach and using the conventional content analysis method in 2021. The participants consisted of 15 dental students studying in the 3rd to 6th academic years at Babol University of Medical Sciences, Babol, Iran, who were selected by purposive sampling method. Data collection continued until reaching saturation using semi-structured interviews.

    Results

    The mean age of the participants was 23.8 ± 1.7 years, of which 66.7% were women and 66.7% were men. In this research, 100 codes were obtained that were categorized into 14 subthemes and 6 main themes. The main themes included the professor’s educational characteristics, professor’s professional characteristics, interactions and communication, attitude and expectations, rules, facilities, and educational environment.

    Conclusion

    The results of our study showed that teaching and assessment methods, professional behaviors, and professors’ role modeling, as well as the interactions between the professors, students, and staff, their attitudes, educational environment, and rules, should be taken into consideration before planning the hidden curriculum for dental students.

    Keywords: Dental Students, Hidden Curriculum, Qualitative Study
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال