به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « التهاب مزمن » در نشریات گروه « پزشکی »

  • شیرین قادری گودرزی، آسیه عباسی دلویی*، احمد عبدی، ایوب سعیدی
    مقدمه

    اضافه وزن و چاقی با افزایش شرایط التهابی و اختلالات متابولیکی همراه است. عامل درمانی که بتواند اختلالات متابولیکی و ایمنی را سرکوب کند، ممکن است به طور موثری ناهنجاری های موازی در چاقی را بهبود بخشد. هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر تمرین ترکیبی و مکمل کافیین بر گیرنده های شبه گذرگاهی 2 و4 و دکتین-1 در مردان چاق بود. 

     مواد و روش‏ها

    در یک کارآزمایی نیمه تجربی، 44 مرد چاق به صورت هدفمند و در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به چهار گروه 1) کنترل، 2) تمرین ترکیبی، 3) کافیین و 4) تمرین ترکیبی- کافیین تقسیم شدند. آزمودنی ها کافیین روزانه شش میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن به مدت 12 هفته دریافت کردند. برنامه تمرین ترکیبی شامل تمرین مقاومتی دایره ای (3 نوبت با 14 تکرار در50% درصد یک تکرار بیشینه و30 ثانیه استراحت بین هر ایستگاه) و تمرین هوازی (با شدت70% حداکثر ضربان قلب به مدت 30 دقیقه) 3 جلسه در هفته و به مدت 12 هفته اجرا شد. داده ها به روش آزمون تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی توکی در سطح معنی داری P<0.05 تجزیه و تحلیل شد.  

    یافته ها

    12هفته مداخله تمرین ترکیبی، کافیین و تمرین ترکیبی-کافیین موجب کاهش معنی‏دار سطوح TLR2،TLR4 و دکتین-1 سرم شد (001/0=P). کاهش سطوح TLR2،TLR4 و دکتین-1 سرم در گروه تمرین ترکیبی نسبت به کافیین معنی دار بود(001/0=P). همچنین میزان اثر تعاملی تمرین ترکیبی و کافیین بیشتر از کافیین و تمرین به تنهایی بود.

    نتیجه گیری

    با توجه به یافته ها، پیشنهاد می شود از مداخله تمرین ترکیبی به همراه مصرف کافیین به منظور مزایای آن در کاهش عوارض التهابی مرتبط با چاقی استفاده شود.

    کلید واژگان: التهاب مزمن, تمرین ترکیبی, چاقی, کافئین}
    SH. Ghaderi Goodarzi, A. Abbassi Daloii *, A. Abdi, A. Saeidi
    Introduction

    Overweight and obesity are associated with increased inflammatory conditions and metabolic disorders. A therapeutic agent that can suppress metabolic and immune disorders may effectively ameliorate parallel abnormalities in obesity. The aim of this study was to evaluate the effect of combined training and caffeine supplementation on Toll-like receptor 2 (TLR2), TLR4, and dectin-1 in obese men.

    Materials and Methods

    In a semi-experimental trial, 44 obese men were purposefully and accessibly selected and randomly divided into four groups: 1) control, 2) combined training, 3) caffeine and 4) combined training -caffeine. Subjects received 6 mg of caffeine per kilogram of body weight daily for 12 weeks. The combined training program include circular resistance training (3 times with 14 repetitions at 50% of one maximum repetition and 30 seconds rest between each station) and aerobic exercise (70% maximum heart rate for 30 minutes) was performed 3 sessions per week for 12 weeks. The combined training program was performed for 12 weeks and 3 sessions per week. Data were analyzed with covariance analysis and Tukey post hoc test at the p<0.05.

    Results

    The results showed that 12 weeks of combined training, caffeine and combined training - caffeine significantly reduced serum levels of TLR2, TLR4 and Dectin-1 (P=0.001). The reduce of serum levels of TLR2, TLR4 and Dectin-1 were significant in the combined training compared to caffeine group (P=0.001). the effect of interactive combined training with caffeine was more than supplementation and training alone.

    Conclusion

    According to the findings, it is suggested that combined training intervention with caffeine consumption be used in order to reduce its inflammatory effects associated with obesity.

    Keywords: Caffeine Chronic Inflammation, Combined Training, Obesity}
  • سحر گلابی*، اسما محمدی، نرگس چمکوری
    مقدمه

    درد التهابی در اثر آسیب و التهاب بافت به وجود می آید. از مهم ترین مواد مورد استفاده برای القا التهاب، فرمالین است. در حال حاضر شناخت و توسعه داروهای ضد التهابی که منشا طبیعی داشته باشند، مورد توجه بسیار قرار گرفته است. زیره از گیاهان دارای پتانسل ضد التهابی است. با توجه به اهمیت درک دقیق تر مکانیسم های ایجادکننده و پیش برنده التهاب به منظور یافتن راهکارهای بهتر، کامل تر و کم عارضه تر بهبود التهاب و درد التهابی، عوارض زیاد و بعضا شدید درمان های شیمیایی، اهمیت روزافزون گیاهان دارویی در حیطه های مختلف علوم پزشکی و اهمیت و کاربردهای فراوان و متنوع گیاه زیره در علوم پزشکی، هدف از این مطالعه بررسی رفتاری اثر ضد التهابی عصاره آبی میوه گیاه زیره سبز در موش صحرایی نر قرار گرفت.

    روش بررسی

    تعداد 36 سر رت در گروه های مختلف مورد استفاده قرار گرفتند. عصاره آبی میوه زیره در دوزهای 500، 200، 1000 mg/kg تهیه شد. با تزریق زیر جلدی فرمالین در کف پای حیوان، التهاب القا و درد التهابی ایجاد شده ارزیابی شد. برای آنالیز داده ها از ANOVA یک طرفه استفاده شد.دوزهای مختلف عصاره، التهاب حاد و مزمن را کاهش دادند. بیشترین اثر کاهشی در فاز حاد، مربوطه به دوز 200 و در فاز مزمن مربوط به دوز 1000 بود.

    نتیجه گیری:

     عصاره آبی میوه گیاه زیره سبز دارای اثر ضد التهابی حاد و مزمن بوده و این اثر وابسته به دوز است.

    کلید واژگان: زیره سبز, التهاب حاد, التهاب مزمن, عصاره آبی, فرمالین}
    Sahar Golabi*, Asma Mohammadi, Narges Chamkouri
    Background

    Inflammatory pain is caused by tissue inflammation and injury. Formalin is one of most important compounds used to induce inflammation. At the moment, the recognition and development of anti-inflammatory drugs that are naturally occurring have been very much taken into consideration. Cuminum is one of plants with anti-inflammatory potentials. Considering the importance of a more complete understanding of the mechanisms that create and advance inflammation in order to find better, more complete and less complicated ways to improve inflammation and inflammatory pain, much and sometimes intense side effects of chemical treatments, The growing importance of medicinal plants in various medical fields and importance and diverse applications of Cuminum in medical sciences.

    Objective

    The purpose of this study was to evaluate the anti-inflammatory effect of Cuminum aqueous extract in male rats.

    Method

    36 rats were used in different groups. Aqueous extract of Cuminum fruits was prepared at doses of 200, 500, 1000 mg / kg. Inflammation induced by subcutaneous injection of formalin in animal's foot and then, inflammatory pain was evaluated. One-way ANOVA was used to analyze the data.

    Results

    Different doses of the extract reduced the acute and chronic inflammation. The highest reduction effect in the acute phase was related to dose of 200 mg/kg and in the chronic phase, the dose was 1000 mg/kg.

    Conclusion

    aqueous extract of the Cuminum plant has an acute and chronic anti-inflammatory effect, and this effect is dose-dependent.

    Keywords: Cuminum cyminum L., Acute inflammation, Aqueous Extract, Chronic inflammation, Formalin}
  • مهری حاجی آقایی، فاطمه رضایت، نازنین قاسمی، امین سلیمانیان، مهرناز مصداقی، نریمان مصفا *، فهیمه رمضانی تهرانی
    مقدمه
    سندرم تخمدان پلی کیستیک به عنوان یک وضعیت پیش التهابی شناخته می شود که پیشرفت انحراف متابولیک و اختلال عملکرد تخمدان را در این بیماری پشتیبانی می کند. التهاب مزمن و سطوح افزایش یافته ی آندروژن ها در این بیماران و تاثیر آن بر سیستم ایمنی، امکان ایجاد شرایطی برای اختلال در فعالیت ضد توموری و در نتیجه بروز بدخیمی ها، از جمله سرطان تخمدان، را فراهم می آورد.
    مواد و روش ها
    سلول های تک هسته ای خون محیطی مربوط به پنجاه نمونه ی بیمار و سالم به روش گرادیان غلظتی تخلیص شدند. در مدل هم کشتی، سل لاین های توموری تخمدان SKOV3 و A2780 در مجاورت با سلول های تک هسته ای به کمک سیستم ترانس ول، در دو بازه ی زمانی 48 و 72 ساعت، تکثیر سلولی لنفوسیت ها، غلظت سایتوکاین TNF-α و درصد لنفوسیت های سایتوتوکسیک مورد سنجش قرار گرفتند.
    یافته ها
    پاسخ تکثیری سلول های اجرایی در طی تحریک با سل لاین های توموری، با وجود کمتر بودن میانگین در گروه سالم، از لحاظ آماری تنها اختلاف معنی داری را در زمان 72 ساعت نسبت به زمان 48 ساعت در هر دو گروه نشان داد (01/0P<). ترشح TNF-α، طی هم کشتی با سل لاین A2780 در گروه مبتلایان و زمان 48 ساعت، افزایش معنی داری نسبت به گروه سالم داشت (05/0P<).
    نتیجه گیری
    وجود التهاب مزمن در بیماران PCOS، افزایش پاسخ تکثیری سلول های اجرایی و نیز سطح ترشحی TNF-α، نسبت به گروه سالم، را مورد تایید قرار می دهد. با این وجود، افزایش احتمال ابتلا به بدخیمی ها در بیماران مبتلا به PCOS، نیازمند بررسی پاسخ های ضد توموری با حجم نمونه وسیع تری است.
    کلید واژگان: سندرم تخمدان پلی کیستیک, التهاب مزمن, سرطان تخمدان, سلول های لاین توموری تخمدان, A2780, SKOV3, هم کشتی}
    Mehri Hajiaghayi, Fatemeh Rezayat, Nazanin Ghasemi, Amin Soleymanian, Mehrnaz Mesdaghi, Dr Nariman Mosaffa *, Dr Fahimeh Ramezani Tehrani
    Introduction
    Polycystic ovarian syndrome (PCOS) is a proinflammatory state that underpins the development of metabolic aberration and ovarian dysfunction in the disorder. Chronic inflammation and increased levels of androgens in these patients and their impact on the immune system, may be able to disrupt antitumor activity and thus increase the risk of developing malignancies including ovarian cancer.
    Materials And Methods
    Peripheral blood mononuclear cells of 50 patients with PCOS and healthy controls were purified by Ficoll density gradient centrifugation. We then measured cell proliferation and concentrations of cytokines TNF-α at different time intervals (48 and 72 hours) after co-culture of ovarian (SKOV3, A2780) and breast (MCF-7, MDA-468) tumor cell lines with PBMC in indirect contact of transwell system.
    Results
    Proliferative response of executive cells during stimulation with tumor cell lines after 48 hours was not statistically significant between patients and healthy controls. Between the 2 groups, proliferation rates at the end of 72h were significantly higher than after 48h (P
    Conclusion
    Our findings confirmed that, compared to healthy individuals low levels of chronic inflammation in patients with PCOS exhibit increased proliferative response of immune cells and TNF-α levels. An increased risk of cancers in patients with PCOS however requires investigation of other aspects of anti-tumor responses in vitro, with larger sample sizes.
    Keywords: Polycystic ovarian syndrome, Chronic inflammation, Ovarian tumor cell lines, SKOV3, A2780, Co, culture}
  • آتنا شیوا، شهین عرب
    التهاب یک سیستم دفاعی پیچیده میزبان در برابر مهاجمان بیولوژیک، شیمیایی و فیزیکی می باشد. شرایط التهابی مزمن که به وسیله موتاسیون های ژنتیکی، بیماری های اتوایمیون و در معرض قرار گرفتن در مقابل فاکتورهای محیطی ایجاد می گردد می تواند ریسک ابتلا به سرطان را افزایش دهد. مطالعات اپیدمیولوژیکی نشان داد که بیش از 25 درصد از مرگ ومیر ناشی از سرطان به دلیل التهاب مزمن بوده است. اگرچه التهاب به عنوان یک واکنش محافظتی متمرکز یافته بافتی با علائمی چون درد، قرمزی، تورم و در بعضی مواقع از دست دادن عملکرد مشخص شده است، امروزه نقش آن در بعضی از بیماری ها مانند سرطان به خوبی شناخته شده است. التهاب حاد که به عنوان عکس العمل دفاعی محسوب می گردد اگر به التهاب مزمن تبدیل شود، می تواند به سرطان، دیابت، بیماری های قلبی عروقی، ریوی و عصبی منجر گردد. هدف از این مقاله مروری کوتاه بررسی روند التهاب و ارتباط آن با سرطان می باشد.
    کلید واژگان: التهاب, سرطان, داروهای ضدالتهاب غیراستروئیدی, التهاب مزمن, ماکروفاژها و لکوسیت ها}
    Atena Shiva, Shahin Arab
    Inflammation is as a beneficial response to injury on the other hand, inflammation is accounted as complex immune systems of the host against agents biologic, chemical and physical. Chronic inflammation that was produced by genetic mutations, autoimmune diseases and environments factors can increase risk of cancer. Epidemiologic studies have shown more than 25% of dead cause of cancer was inflammation. Although, today it is believed that inflammation is part of the non-specific immune response that occurs in reaction to any type of bodily injury and that the basic signs of inflammation can be explained by pain, increased blood flow, red and swelling. Acute inflammation can be produced in which under normal conditions is considered as immune reaction, if it converted to chronic inflammation can be led to cancer, CVD, lung and nervous diseases. The aim of the present minireview was to examine the evidence about inflammation and its correlation with cancer.
    Keywords: Inflammation, Cancer, Non steroids anti, inflammatory drugs, Chronic Inflammation, Macrophage, Leukocytes}
  • غلامرضا پوربهی، محمدرضا کلانترهرمزی، افشین استوار، صمد اکبرزاده، مجید اسدی، سینا دوبرادران، ایرج نبی پور، حسین دارابی *
    زمینه
    کاهش سطح 1-IGF و افزایش پروتئین واکنش گرسی(CRP) با افزایش خطر بیماری های قلبی-عروقی تو ام می باشند. از این رو، این فرضیه مطرح می شود که آیا بین این دو پروتئین ارتباطی وجود دارد؟ از آنجا که سطوح در گردش خون هنوز 1-IGF در پیوند با CRP به خوبی در سطح جمعیت های انسانی مورد مطالعه قرار نگرفته است، هدف مطالعه ی کنونی، بررسی همبستگی بین این دو، در سطح جمعیت زنان یائسه می باشد.
    مواد و روش ها
    تعداد 361 زن یائسه که در یک مطالعه کهورت شرکت کرده بودند، به صورت مقطعی مورد مطالعه قرار گرفتند. سندرم متابولیک بر اساس شاخص ATP III پانل بزرگسالان تعریف گردید. سطوح سرمی 1-IGF وپروتئین واکنش گرسی فراحساس (hs-CRP) به شیوه ی الیزا مورد سنجش قرار گرفتند.
    یافته ها
    زنان یائسه ای که دارای سطح سرمی hs-CRP بالاتر از میانه بودند، در مقایسه با زنانی که دارای سطح پایین تر از میانه hs-CRP بودند، 1-IGF پایین تری داشتند (p=0.001). درآنالیز رگرسیون خطی چند متغیره، سطح سرمی 1-IGF همسان شده با سن و سندرم متابولیک، با hs-CRP رابطه ای معنی دار به صورت معکوس از خود نشان داد (β=-0.139، p<0.007). همچنین هنگامی که سطح سرمی 1-IGF نیز برای سن، شاخص توده بدنی و دیابت تیپ دو همسان گردید، این رابطه ی معنی دار معکوس پا برجا ماند (β=-0.130، p<0.014).
    نتیجه گیری
    سطح سرمی 1-IGF با التهاب مزمن در زنان یائسه همبستگی معکوس دارد. از این رو، این فرضیه که 1-IGF به صورت یک عامل ضد التهابی به عنوان محافظ در بیماری های قلبی- عروقی نقش ایفا می کند، تقویت می گردد.
    کلید واژگان: 1, IGF, التهاب مزمن, CRP, بیماری های قلبی, عروقی, سندرم متابولیک}
    Gholamreza Pourbehi, Mohammadreza Kalantarhormozi, Afshin Ostovar, Samad Akbarzadeh, Majid Assadi, Sina Dobaradaran, Iraj Nabipour, Hossean Darabi *
    Background
    Low circulating IGF-1 and high hs-CRP may be associated with cardiovascular diseases. Hence, it is an important question that is there any correlation between these important biomarkers? Since the correlation between IGF-1 and hs-CRP has not been adequately investigated, the main aim of this study was to evaluate the association between these biomarkers among postmenopausal women.
    Materials And Methods
    A total of 361 healthy Iranian postmenopausal women were randomly selected in a population-based study. The metabolic syndrome was defined according to NCEP, ATPIII criteria. Circulating hs-CRP and IGF-1 levels were measured by highly specific enzyme-linked immunosorbent assay method.
    Results
    Women with higher than median hs-CRP levels had lower IGF-1 levels, in comparison to women with lower than median hs-CRP levels (p<0.0001). In multiple regression analysis, after adjustment for age and the metabolic syndrome, IGF-1 levels had a significant inverse correlation with circulating hs-CRP levels (β=-0.139, p<0.007). After adjustment for age, body mass index and type 2 diabetes mellitus, IGF-1 levels also showed an inverse correlation with hs-CRP levels (β=-0.130, p<0.014).
    Conclusion
    There is a significant inverse correlation between serum IGF-1 and hs-CRP levels in postmenopausal women. This finding provides evidence of the potential cardioprotective effect of IGF-1 via anti-inflammatory mechanisms.
    Keywords: IGF, 1, chronic inflammation, CRP, cardiovascular diseases, metabolic syndrome}
  • ایران پورابولی، سهراب حاجی زاده، حمید نجفی پور، علی خوش باطن، محمد جواد رسایی
    مقدمه
    در این مطالعه نقش PGE2 به عنوان یک واسطه التهابی مهم در بروز اثرات ایندومتاسین و تئوفیلین بر ادم و پاسخدهی عروق مفصلی به تحریک عصب صافن در التهاب مزمن، بررسی شد.
    روش ها
    با تزریق ml 2/0 (Freund،s Complete Adjuvant) FCA به داخل مفصل زانوی موش صحرایی التهاب القا گردید 14،7،3 و21 روز پس از آن، میزان تغییرات قطر مفصل، جریان خون عروق مفصل زانو پس از تحریک الکتریکی عصب صافن و محتوای PGE2 مفصل بترتیب با کولیس، دستگاه جریان سنج لیزری و کیت آنزیم ایمونواسی (EIA) اندازه گیری شد. در سه گروه دیگر یعنی حیوانات سالم، ملتهب دریافت کننده ایندومتاسینmg/kg، i.p) 3 روزانه) و یا تئوفیلینmg/kg، i.p) 50 هر 12ساعت) نیز، مقادیر متغیرهای فوق تعیین شد.
    یافته ها
    التهاب مزمن، علاوه بر افزایش قطر مفصل، پاسخ انقباضی عروق مفصل به تحریک عصب صافن را هم کاهش داد. ضمنا کاربرد تئوفیلین نیز طی التهاب پاسخ تنگی عروقی به تحریک عصب و همچنین قطر مفصل را کاهش داد، درحالیکه ایندومتاسین بدون تاثیر معنی دار بر میزان ادم، سبب افزایش پاسخ تنگی عروقی گردید. مقایسه مقادیر PGE2 اندازه گیری شده در مفصل زانوی موشهای صحرایی نشان داد که التهاب سبب افزایش معنی دار مقدار PGE2 در مفصل زانو در روزهای 3، 7 و 14 و تزریق روزانه ایندومتاسین در گروه ملتهب سبب کاهش معنی دار مقدار PGE2 در مفصل ملتهب در روزهای 3 و 14 گردید درحالیکه تئوفیلین سبب کاهش مقدار PGE2 در مفصل ملتهب تنها در روز 14 گردید.
    نتیجه گیری
    PGE2 در ادم التهابی و پاسخ تنگی عروقی کاهش یافته به تحریک عصب صافن در طی التهاب مزمن نقش دارد. ضمنا تئوفیلین ممکن است با کاهش مقدار PGE2 در مفصل و کاهش نفوذپذیری عروق آن، سبب کاهش ادم التهابی شده باشد.
    کلید واژگان: ایندومتاسین, تئوفیلین, PGE2, التهاب مزمن}
  • فرزانه گلفام، علیرضا خلج، سیدسعید سیدمرتاض، پریسا گلفام
    مقدمه
    سینوس پیلونیدال، مثل هر زخم مزمن دیگر، اعم از زخم سوختگی و اسکار، استعداد تغییرات بدخیم دارد. بدخیمی سوار شده بر این ضایعه اغلب از نوع کارسینوم سلول های سنگفرشی است.
    روش و بیماران: این مطالعه با بررسی مراجع و مقالات در این زمینه به درمان های مطرح، اعم از جراحی، کموتراپی و رادیوتراپی می پردازد و همچنین بیماری با عارضه مذکور معرفی می گردد.
    یافته ها
    تاکنون در منابع علمی بین المللی حدود 60 مورد از این عارضه گزارش شده است. در بررسی انجام شده مشاهده گردید ابتلای بیمار به سینوس پیلونیدال غالبا طولانی مدت بوده، SCC سوار شده بر آن از سایر انواع SCC مهاجم تر است و احتمال عود بیش تر دارد.
    نتیجه گیری
    بدخیمی در زمینه سینوس پیلونیدال طول کشیده عارضه ای نادر و رزکسیون کامل ضایعه طول کشیده و بررسی میکروسکوپی دقیق آن بسیار حا ئز اهمیت است.
    کلید واژگان: سینوس پیلونیدال, کارسینوم اپیدرمویید, التهاب مزمن}
  • اکبر پژهان، سهراب حاجی زاده، علی خوش باطن، یعقوب فتح اللهی
    مقدمه
    نقش مهار همزمان تولید نیتریک اکسید و پروستاگلاندین ها درتعدیل پاسخدهی گیرنده های آلفا – یک آدرنرژیک عروق زانوی موش صحرایی به فنیل افرین در التهاب مزمن بررسی شد.
    روش
    التهاب مفصل با تزریق ماده (FCA) Freund،s Complete Adjuvant به داخل حفره مفصلی زانوی راست ایجاد گشته و آزمایش ها روی مفصل زانوی راست و چپ به مدت 28 روز پس از القای التهاب انجام شد. اندازه گیری جریان خون مفاصل آشکار شده به کمک یک دستگاه جریان سنج لیزری داپلری انجام گرفت.
    نتایج
    تزریق FCA باعث افزایش معنا دار قطر زانوی راست و چپ در مقایسه با قطر قبل از تزریق شد. کاربرد موضعی فنیل افرین آگونیست گیرنده های آلفا- یک آدرنرژیک (11- 10تا 7-10 مول) در موش های نرمال یک پاسخ انقباضی وابسته به غلظت را در عروق مفصل زانو ایجاد کرد. در گروه ملتهب، این پاسخ انقباضی در زانوی چپ به مدت 14 روز کاهش یافت، ولی اثر معناداری روی پاسخ زانوی راست نداشت. بعد از درمان همزمان با ایندومتاسین (روزانه mg/kg i.p 3) و آمینوگوانیدین (روزانه mg /kg i.p 120) در روزهای 3 تا 14 پس از تزریق FCA، پاسخ انقباض عروقی به فنیل افرین در زانوی چپ افزایش یافت و به طور کامل به حد کنترل برگشت، ولی این درمان هیچ اثر معناداری روی پاسخ زانوی راست نداشت. این داده ها پیشنهاد می کنند که نیتریک اکسید و پروستاگلاندین ها احتمالا در تعدیل پاسخ های انقباض عروقی گیرنده های آلفا- یک آدرنرژیک به فنیل افرین نقش دارند.
    کلید واژگان: نیتریک اکسید, پروستاگلاندین, مفصل زانو, التهاب مزمن, آلفا, یک آدرنرژیک جریان خون}
  • محمدرضا رحمانی، محمد خاکساری، مهدی محمودی، علی اصغر پورشانظری
    سابقه وهدف
    آرتریت روماتویید یک بیماری التهابی مزمن مربوط به بافت همبند است که یک درصد جمعیت انسانی را مبتلا کرده است. از آن جایی که در مطالعات قبلی نقش آنتاگونیست های کانال کلسیم در کاهش التهاب حاد نشان داده شده است، هدف مطالعه حاضر بررسی اثرات وراپامیل و نیفدیپین بر روی آرتریت تجربی ناشی از اجوانت کامل فروند (CFA) در زانوی موش صحرایی است.
    مواد وروش ها
    این مطالعه تجربی بر روی 8 گروه موش صحرایی نر بالغ انجام شد. گروه های 1 و 2 گروه های CFA و کنترل بودند که به ترتیب در زانوی راست آنها 0.2 ml محلول CFA و سالین تزریق شد. گروه های 3 و 4 به ترتیب دوزهای 100 و 800 میکروگرم بر کیلوگرم نیفدیپین و حیوانهای گروه های 5و 6 نیز به ترتیب همین دوزهای وراپامیل را از روز هفتم بعد از تزریق CFA تا پایان مطالعه به صورت خوراکی دریافت کردند. گروه 7 (گروه حلال) مشابه با گروه های 5 و 6 دی متیل سولفوکساید (DMSO) را به روش فوق مصرف کردند و حیوانهای گروه 8، ایبوپروفن را به میزان 15 میلی گرم بر کیلوگرم به صورت خوراکی دریافت کردند. تغیرات ناشی از التهاب مزمن از طریق اندازه گیری قطر زانو، محتوای رنگ آبی ایوانز (E.B) و تغییرات هیستوپاتولوژیک بافت سینوویال زانو برای مدت 28 روز بعد از تزریق CFA تعیین شد.
    یافته ها
    نتایج این مطالعه نشان داد که در روز هفتم بعد از تزریق CFA، قطر زانو (13.1±0.2mm) درمقایسه با روز صفر (9.99±0.08 mm) به طور معنی داری افزایش پیدا کرده که این افزایش قطر تا پایان روز 28 نیز دارای اختلاف معنی دار با روز صفر بود (P<0.001). همچنین DMSO نتوانست این افزایش قطر ناشی از تزریق CFA را مهار کند، درحالی که دوز زیاد نیفدیپین در روزهای 14، 21 و 28 و دوز اندک آن فقط در روز 28 به طور معنی داری افزایش قطر را کاهش داده است (p<0.01). دوز اندک وراپامیل در روزهای 14 و 28 و دوز زیاد آن فقط در روز 28 اثر مهاری مشابهی اعمال نموده است. ایبوپروفن در همه روزهای مطالعه افزایش قطر را مهار نموده است (P<0.01). محتوای E.B قبل از تزریق CFA به میزان 2.97±0.14 μg.100mg tissue بود، که بعد از تزریق به طور معنی داری افزایش یافت به طوری که در روزهفتم به میزان 12.37±0.7 میکروگرم به ازای 100 میلی گرم بافت رسید (P<0.001). در همه روزهای مطالعه (21،14 و 28) هم دوزهای اندک وهم دوزهای زیاد مسددهای کانال کلسیم به طور معنی داری محتوای E.B را کاهش دادند (p<0.001) و اثرات مهاری آنها بر روی E.B خصوصا در روز 28 قابل مقایسه با اثر ایبوپروفن بود. همچنین دوزهای اندک و زیاد نیفدیپین ارتشاح سلولهای التهابی را در روزهای 21 و 28 کاسته در حالی که فقط دوز اندک ورا پامیل این ویژگی را از خود نشان داد.
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه حاضر معرف این هستند که نیفدیپین ووراپامیل در مهار آرتریتیس تجربی زانو ناشی از تزریق CFA، از طریق کاهش قطر و کاهش محتوای E.B(نشت آلبومین) موثر می باشند.
    کلید واژگان: التهاب مزمن, وراپامیل, نیفدیپین, اجوانت کامل فروند, آرتریت تجربی}
    Mr. Rahmani, M. Khaksahri, M. Mahmoodi, Aa. Pourshanazari
    Background
    Rheumatoid arthritis is a chronic inflammatory disorder of connective tissue that has affected 1% of human population. The role of calcium antagonists in acute inflammation has shown by previous studies. Therefore the aim of the present study was to investigate the effect of verapamil and nifedipine (two calcium antagonists) on experimental arthritis induced by complete Ferund’s adjuvant (CFA) in rat knee.
    Materials And Methods
    This experimental study was carried out in 8 groups of adult male rats. In group 1 and 2 (CFA and control group), 0.2 ml of CFA or saline solution were injected respectively. Groups 3and 4 received 100 and 800µg/kg nifedipine and groups 5 and 6 received the same doses of verapamil orally 7 days after injection of CFA till the end of study. Group 7 (solvent group) received dimethyl sulfoxide (DMSO) as same as groups 5 and 6 and group 8 received 15mg/kg ibuprofen daily from day 7th orally with gastro-intestinal tube. The changes caused by chronic inflammation were evaluated by measurement the knee diameter and Evans blue (E.B) content through 28 through days of CFA injection.
    Results
    The finding of this study showed that on day 7th after CFA injection the knee diameter (13.1±0.2mm) increased significantly compared to the day zero (9.99±0.08 mm). The increasing of diameter was significant till the end of study (day 28) (p<0.001). DMSO failed to reduce the increased diameter induced by CFA but the high dose of nifedipine on day 14, 21 and 28 and its low dose only on day 28 reduced the increased diameter significantly (p<0.01). The low dose of verapamil on days 14 and 28 and its high dose only on day 28 have had an inhibitory effect. Ibuprofen inhibited the increased diameter during all 28 days of study significantly (p<0.01). The E.B content before the injection of CFA was 2.97±0.14 µg/100mg tissue that increased significantly after injection of CFA. Whereas 7 days after CFA injection, E.B content was 12.37±0.7µg/100mg tissue (p<0.001). Either low or high dose of calcium channel blockers had significant inhibitory effect on E.B content on days 14, 21 and 28 p<0.001. The inhibitory effect of calcium channel blockers on E.B content was comparable to ibuprofen effect on the day 28.
    Conclusion
    The findings of this study showed that nifedipine and verapamil can inhibit the experimental arthritis induced by CFA injection into the rat knee, by reducing the knee diameter and decrease the E.B content (albumin leakage).
    Keywords: Varicose veins, Surgery, Saphenofemoral junction, External pudendal artery}
  • حمید نجفی پور، سعید نیازمند
    مطالعات قبلی حاکی از کاهش تاثیر سیستم عصبی سمپاتیک در تنظیم جریان خون مفصلی در التهاب حاد است. التهاب حاد سبب تغییر گیرنده های بتا آدرنرژیک عروق مفصلی از اکثریت بتا-1 به تساوی بتا-1 و بتا-2 می گردد. مطالعه حاضر نقش سیستم عصبی مذکور و روند تغییر گیرنده های بتا در التهاب مزمن را بررسی می کند. آزمایش بر روی 21 خرگوش نژاد سفید نیوزیلندی تحت بی هوشی تیوپنتال سدیم انجام گرفت. التهاب مزمن با حساس کردن حیوان توسط تزریق زیر پوستی مخلوط آلبومین متیله شده گاوی (MBSA) و ادجوانت کامل فروند (FCA) طی یک دوره 21 روزه و پس از آن تزریق داخل مفصلی MBSA انجام گرفت. حیوانات 28 روز بعد از تزریق داخل مفصلیMBSA، مورد آزمایش قرار گرفتند. داروهای بتا آگونیست در حضور و غیاب آنتاگونیست های مربوطه، به داخل شریان نزدیک مفصل تزریق شده تا وارد عروق مفصلی شوند. عصب خلفی مفصلی نیز توسط استیمولیتور تحریک گردید. از دستگاه جریان سنج لیزری برای اندازه گیری جریان خون کپسول مفصلی پشتی زانو استفاده شد. تحریک الکتریکی عصب مفصلی خلفی منجر به کاهش 18.1±6.2 درصدی در جریان خون مفصلی شد که با مصرف فنتولامین این اثر معکوس و به افزایش 8±2.2 درصد در جریان خون تبدیل گردید. این گشاد شدگی به طور کامل به وسیله پروپرانولول مهار شده و تا حدود 50 درصد نیز به وسیله ICI118551 (?2 آنتاگونیست) کاهش پیدا کرد. تاثیر آتنولول?1) آنتاگونیست) معنی دار نبود. منحی های دوز - پاسخ به تزریق داخل شریانی آگونیست های بتا آدرنرژیک ترتیب دوبوتامین > سالبوتامول > ایزوپرنالین را از نظر توانمندی نشان داد. منحنی دوز - پاسخ مربوط به ایزوپرنالین به وسیله مصرف آنتاگونیست های بتا آدرنرژیک به سمت راست منحرف شد که قدرت این مواد برای این عمل دارای ترتیب آتنولول >ICI> پروپرانولول بود. این پژوهش نشان داد که پاسخ بزرگ تر برای بتا -2 در مقابل بتا -1 آدرنرژیک در عروق خونی مفصل زانوی خرگوش با التهاب مزمن وجود دارد. به طورکلی در مقایسه با پژوهش های قبلی انجام شده روی مفصل سالم که پاسخ های گیرنده های بتا - 1 آدرنرژیک غالب بوده است و در شرایط التهاب حاد که پاسخ مساوی بتا-1 و بتا-2 وجود داشته است، در شرایط التهاب مزمن بازگشت قدرت انقباضی سیستم عصبی سمپاتیک به سمت طبیعی همراه با ادامه تغییر گیرنده های بتا-1 به سمت بتا-2 (غالب شدن اثر بتا-2) مشاهده می گردد.
    کلید واژگان: التهاب مزمن, گیرنده های بتا آدرنرژیک, عروق خونی, مفصل زانو, خرگوش}
    Najafi Pour H., Niyazmand S
    It has been shown that inflammation reduces the effectiveness of sympathetic nerves in the regulation of knee joint blood flow, and the joint vascular? -Adrenoceptors are changed due to acute inflammation from a majority of? -1 to an equality of? -1 and? -2 receptors. To investigate the role of sympathetic nerves in nerve induced vasoconstriction and changes in joint vascular? -Adrenoceptors due to chronic inflammation, in 21 NZW rabbits, chronic inflammation of the knee joint was induced by antigen induced arthritis method. It experiment day animals were anesthetized and the caudal femoral artery, a branch of tibial artery, was connulated to inject the? -agonists intra-arterially close to the joint. Posterior articular nerve (PAN) was dissected free for electrical stimulation. Electrical stimulation of PAN resulted in 18.1±6.2% reduction of blood flow measured by laser Doppler flowmetry technique. Phentolamine completely blocked the constrictor response and reversed it to vasodilation (+8±2.2%). Propranolol (Non-selective? -Adrenoceptor antagonist) completely blocked this vasodilation response and reverse it to a vasoconstriction. Atenolol (?1-agonist) non-significantly reduced the dilator response but ICI 118551 (?2-antagonist) reduced 50% of this response. Close intra-arterial injection of different doses of? -agonists, isoprenaline (Non-selective? -agonist), dobutamine (?1-agonist) and salbutomale (?2-agonist) increased the joint blood flow by the potency rank order of “Isoprenaline>salbutomale>dobutamine”. The isoprenaline dose response curve was shifted to the right by? -Adrenoceptor antagonists by the potency rank order of propranolol>ICI>atenolol. Overall this study showed that? -Adrenoceptor response is stronger and suggested that the shift from? 1 to? 2-Adrenoceptor subtype started by acute inflammation continued in chronic inflammation and the sympathetic vasoconstrictor response was nearly recovered toward normal compared to acute inflammation.
  • محمدحسین سرمست شوشتری، محمدحسن حافظی، ایران رشیدی، احمد الهی
    التهاب حاد شایعترین تغییر پاتولوژیک در آپاندیس بوده و تظاهرات آن بخوبی شناخته شده است. با این حال در تعدادی از بیماران ممکن است سیر علائم غیر معمول باشد بنحوی که تشخیص و درمان مناسب با تاخیر انجام شود. از تشخیص های احتمالی مطرح شده برای بیماران مبتلا به دردهای مزمن ناحیه پایین و راست شکم آپاندیسیت مزمن می باشد که مورد قبول همه متخصصین جراحی عمومی و پاتولوژیست نمی باشد.
    ما در این بررسی گذشته نگر وجود ضایعه پاتولوژیک التهاب مزمن در آپاندیس را در 1152 نمونه عمل آپاندکتومی در بیمارستان امام خمینی (ره) اهواز، در بین سالهای 1377-1379، مورد ارزیابی قرار دادیم. براساس نتایج بدست آمده عمل جراحی بدلیل آپاندیسیت 754 مورد (65.5%) در مردان و در 398 مورد (34.5%) در زنان انجام شده است. در نتایج پاتولوژی آپاندیس نرمال در 162 مورد (14%)، فاز اولیه یا کاتارال در 30 مورد (2.6%)، ساپوراتیو 844 مورد (73.3%)، گانگرن 67 مورد (5.8%)، پرفوراسیون 32 مورد (2.8%) و التهاب مزمن در 17 مورد (1.5%) گزارش شد.
    با توجه به یافته ها در این بررسی اگرچه التهاب مزمن پدیده شایعی در آپاندیس نمی باشد ولی ممکن است توجیه کننده وضعیت بالینی درد مزمن یا حملات راجعه درد ناحیه باشد.
    کلید واژگان: آپاندیس, التهاب مزمن, سلول های تک هسته ای, فیبروز}
    Sarmast Shooshtary M. H., Hafezi M.H., Rashidi I., Elahi A
    Acute inflammation is the most common pathologic change in appendix and it has a well-recognized clinical presentation. However, in some patients, definite diagnosis and treatment may be delayed due to the atypical clinical course of the disease. Patients may present with chronic pain alone or chronic with acute attack of abdominal pain in right lower quadrant with or without other gastrointestinal symptoms. Chronic appendicitis may be a cause of chronic right lower quadrant (RLQ) abdominal pain and its prevalence has been a debated between surgeons and pathologists. This study was retrospectively performed on 1152 appendix specimens obtained following appendectomy due to acute appendicitis, in Ahwaz Imam Khomeini Hospital between 1998-2000. We evaluated the presence of pathological changes associated with chronic inflammation in the samples. We found that acute appendicitis was more prevalent in men (754 cases and 65.5%) than in women (398 cases and 34.5%). Pathologically 162 (14%) of cases had normal appendix, 30 (2.6%) were in early phase, 844 (73.3%) were in suppurative phase of appendicitis. On the other hand, 67 (5.8%), 32(2.8%), 17(1.5%) of cases were in gangrenous, perforation and chronic phases of appendicitis respectively.We concluded that although the chronic inflammation is less common pathologic change of appendix but this may explain some cases of chronic abdominal pain in right lower quadrant.
  • اثر ایندومتاسین و تیوفیلین بر ادم و تغییرات جریان خون مفصل زانوی موش صحرایی پس از تحریک الکتریکی عصب صافن در شرایط التهاب مزمن
    ایران پورابولی، سهراب حاجی زاده، حمید نجفی پور، علی خوش باطن
    هدف. در این مطالعه نقش پروستاگلاندین ها (PGs) و گیرنده های آدنوزینی (A1/A2) بر ادم وتعدیل پاسخدهی عروق مفصل زانوی موش صحرایی به تحریک عصب صافن در شرایط التهاب مزمن مورد بررسی قرار گرفت.
    مواد و روش ها
    با تزریق 2/0 میلی لیتر FCA به داخل مفصل زانوی موش صحرایی التهاب ایجاد گردید و 3، 7، 14 و 21 روز پس از آن، میزان تغییرات قطر مفصل زانو و تغییرات جریان خون عروق مفصل زانو (Flux) پس از تحریک الکتریکی عصب صافن به ترتیب با کولیس ودستگاه جریان سنج لیزری اندازه گیری شد. در گروه های ملتهب دریافت کننده ایندومتاسین (مهارگر تولید PGs)و 3 mg/kg,i.p روزانه و یا تئوفیلین (مهارگر گیرنده های A1/A2) و50mg/kg,i.p هر 12 ساعت نیز دو متغیر فوق اندازه گیری شد.
    یافته ها
    مقایسه داده های مربوط به اندازه گیری قطر مفصل زانو نشان می دهد که در طی پیشرفت التهاب، قطر مفصل زانو در روزهای 3، 7 و 14 پس از القاء التهاب افزایش معنی داری داشته است ولی بتدریج از میزان آن کاسته شده است به طوری که در روز 21 میزان آن تفاوت معنی داری با قبل از القاء التهاب ندارد، همچنین درمان روزانه با ایندومتاسین ظاهرا تاثیری بر میزان ادم التهاب طی 3 هفته نداشته است درحالی که تئوفیلین سبب کاهش آن در روز 14 (P<0.05و9/1±9/7و6/3±1/18) پس از القاء التهاب گردید. مقادیر تغییرات Flux در پاسخ به تحریک الکتریکی عصب صافن نشان می دهد که التهاب سبب کاهش معنی دار پاسخ انقباضی به تحریک عصب در روزهای 7 و به ویژه روز 14 (7/6±3/57-درصدو5/76/6-) پس از القاء التهاب گردیده، تجویز روزانه ایندومتاسین سبب افزایش پاسخ انقباضی عروق در روزهای 3 و 14 پس از القاء التهاب میگردد. در حالی که مصرف مزمن تئوفیلین در حیوانات ملتهب سبب تشدید پاسخ گشادی عروقی به تحریک عصب در روزهای 3 و 7 پس از القاء التهاب گردید.
    نتیجه گیری
    به طور کلی نتایج این مطالعه نشان می دهد که تئوفیلین سبب کاهش ادم و کاهش پاسخ تنگی عروقی ناشی از تحریک عصب صافن در شرایط التهاب مزمن می گردد درحالی که ایندومتاسین سبب افزایش پاسخ تنگی عروقی ناشی از تحریک عصب صافن گردیده و بر ادم التهابی ظاهرا بی تاثیر است. لذا PGs و گیرنده های آدنوزینی در تعدیل پاسخ دهی عروق مفصل به تحریک عصب سمپاتیک در التهاب مزمن نقش دارند
    کلید واژگان: ایندومتاسین, تئوفیلین, التهاب مزمن, سیستم سمپاتیک, جریان خون مفصل زانو}
  • محمد خاکساری، سید محمدعلی سجادی، مهدی زینلی زاده، مسعود موسوی
    از آنجا که کلسیم به عنوان فاکتور مهمی در فعال شدن یاخته های دخیل در التهاب شناخته شده است، مهار کننده های کانال کلسیم ممکن است دارای فعالیت ضدالتهابی باشند. بدین منظور در پژوهش حاضر فعالیت ضدالتهابی دو مهار کننده کانال ولتاژی کلسیم یعنی وراپامیل و نیفدیپین بر روی التهاب مزمن ناشی از تزریق اجووانت فروند در پنجه موش صحرایی بررسی شد. مطالعه روی 5 گروه موش صحرایی بالغ نر انجام شد. التهاب مزمن با تزریق 0.1ml از محلول اجووانت کامل فروند (freund’s complete adjuvant: (FCA) به داخل کف پای چپ حیوان ایجاد و در روزهای صفر (بلافاصله قبل از تزریق)، 1، 2، 3، 4، 5، 6 و روزهای 7، 14، 21 و 28 خیز التهابی اندازه گیری شد. وراپامیل با دوز 25 و نیفدیپین با دوز 100μg/kg و ایبوپروفن با دوز 12mg/kg و دی متیل سولفوکسید DMSO) به عنوان حلال داروها(از روز هفتم پس از ایجاد التهاب (شروع مرحله مزمن) به روش خوراکی روزانه از طریق لوله های دهانی - معدی به حیوانات داده شد. میزان خیز التهابی با اندازه گیری تغییرات حجم پنجه در روزهای فوق و مقدار رنگ آبی ایوانزا (Evans blue) خارج عروقی در پنجه ملتهب در روز بیست و هشتم اندازه گیری شد. در گروه FCA حجم پنجه از روز اول افزایش یافت به طوری که میزان افزایش حجم در روز بیست و هشتم 0.8±0.5ml بود. این پاسخ التهابی به میزان 62.5 درصد به وسیله وراپامیل، به میزان 50 درصد توسط نیفدیپین و به میزان 60 درصد به وسیله ایبوپروفن مهار شد. در روز بیست و هشتم بین اثرات ناشی از داروهای فوق اختلاف معنی دار وجود نداشت. هیچ یک از داروهای مصرفی توان کاهش نشت آلبومین (بر اساس مقدار رنگ آبی ایوانزا خارج عروقی) ناشی از اجووانت را نداشتند. این نتایج پیشنهاد می کنند، که داروهای مهار کننده کانال کلسیم توان کاهش التهاب مزمن ناشی از اجووانت را داشته و اثر مهاری آنها قابل مقایسه با اثر ایبوپروفن است.
    کلید واژگان: کانال کلسیم, وراپامیل, نیفدیپین, التهاب مزمن, اجووانت}
    Khaksari M., Sajadi Ma, Zeynalyzadeh M., Moosavi M
    Calcium mobilization is known to be an important factor in the activation of cells involved in inflammation, so, calcium-channel antagonists are be expected to exhibit anti-inflammatory activity. In the present study, we evaluated the anti-inflammatory effects of two calcium channel blockers, verapamil an nifedipine on adjuvant induced chronic inflammation in rat paw. Sixty adult male rats were divided into 5 groups. Chronic paw edema was induced by intraplantar injection of 0.1ml of Freund’s complete adjuvant (FCA). Inflammatory edema measured in 0, 1, 2, 3, 4, 5, 6, 7, 14, 21 and 28 days after adjuvant inoculation. Verapamil (25 µg/kg), nifedipine (100 µg/kg), ibuprofen (12 mg/kg) with DMSO (Dimethyl sulphoxide) were given to animals daily through intragastric device from day 7 after adjuvant injection. Assessment of edema proformed by calculation of volume changes and by extravasation of Evans blue (E.B.) in the test groups compared to the control. FCA caused a remarkable increase in paw edema (0.8±0.05ml) after 28 days. Verapamil significantly reduced the paw edema (62.5%) at day 28. A marked inhibition was induced by nifedipine (50%) and ibuprofen (60%). No significant differences were found between inhibitory effects of ibuprofen and other drugs. Non of the drugs have any effect on the extravasation of E.B. These data suggest that calcium channel blockers, inhibit adjuvant induced chronic inflammation in rats and these effects are comparable to that of ibuprofen.
  • مطالعه سرواپیدمیولوژی عفونت هلیکوباکترپیلوری در شهرستان سمنان، سال 1378
    افشین مرادی، علی رشیدی پور
    سابقه و هدف
    آلودگی به هلیکوباکترپیلوری یکی از شایع ترین آلودگی های میکروبی انسان می باشد. افراد آلوده در معرض خطر بیشتری برای ابتلا به التهاب های مزمن، زخم های پپتیک و بدخیمی های دستگاه گوارشی قرار دارند. هدف از انجام این تحقیق بررسی الگوی آلودگی در گروه های سنی و جنسی در شهر سمنان می باشد.
    مواد و روش ها
    روش نمونه گیری خوشه ای، که خوشه ها (خانوارها) بطور سیستماتیک انتخاب و با مراجعه به درب منازل آنها از هر خانوار یک فرد بطور تصادفی مشخص و از وی 3 سی سی خون تهیه و پس از جدا سازی سرم، با استفاده از روش ELISA سطح آنتی بادی IgG در سرم بیماران جستجو شد. سطوح بالاتر از 30 mR/ml مثبت تلقی شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمون کای اسکوئر در سطح معنی داری 5 درصد استفاده شده است.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که 48% جمعیت شهر سمنان با میکروب هلیکوباکترپیلوری آلوده اند که این میزان به ترتیب از دهه های اول تا هفتم به بعد، برابر با 22%، 38%، 40%، 45%، 62% و 64% بوده است. ارتباط معنی دار آماری بین شیوع هلیکوباکترپیلوری و سن (P=0.0000) دیده شده است. 55.7 درصد زنان و 40.3% مردان آلوده بودند که اختلاف از نظر آماری معنی دار بوده است (P=0.0001).
    نتیجه گیری
    یافته های فوق نشان داد که با افزایش سن میزان آلودگی افزایش می یابد و بیشترین افزایش در دهه های اول، دوم و پنجم روی می دهد.
    کلید واژگان: هلیکوباکترپیلوری, التهاب مزمن, زخم پپتیک, بدخیمی های گوارشی, الیزا, آنتی بادی}
    Seroepidemiology of Helicobacter pylori infection in Semnan
    A. Moradi, A. Rashidy-Pour
    Introduction. One of the most common micro biol infect io ns in human be ings IS He lico bacter Pylori, T he infe cted people are mor e infected to such dis ease s the chro nic intlamation of the peptic ulcers a nd malignan cies of the digestive system, The aim of this re se arch is to study the infec ting patt ern in various age groups and determine the ra te of infe ction in Semnan (IJ'JJ), Materials and Methods. Cluster sampling was perfor med in th is st udy, Cluste rs/ho use ho lds were chose n systemat ica lly. one member of each hou sehold was chosen by cha nce a nd taken 3 rnl blood, T he serum was se pa rated fro m the blood a nd the n the level of antibody IgG in serum was measured by using E LISA meth od, Se rums more than 30 mR/ml ant ibody IgG considered as positive, Th e data were a na lyse d by Chi-Square test a nd P < O,OS was co nsidered as sign ificant. Results. T he resu lts indicate d that 4K% of the Se rnna n pop ulau on infected to He lico bacte r pylori, T his ra te be gun from the first to seventh decades. 22%, 3K%. 40%, 45%. 62%. 64% a nd 65%. respective ly a nd there was sign ificant association betwee n prevalence of He licobacter pylori a nd the peo ples age (P = O.OOOO) Conclusion. Findings indi cate by increasing the age, the infection increases too. As a resul t. most infec tion occ urred in the first. second a nd fifth decad es of lifet ime.
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال