به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « لیشمانیازیس جلدی » در نشریات گروه « پزشکی »

  • عبدالعلی مشفع، پیمان حق پرست، امین الله سعادت نیا، نصیر عارف خواه*
    زمینه و هدف

    به دلیل اینکه واکسن موثری علیه لیشمانیوز در دسترس نیست و همچنین اعلام گزارش عوارض جانبی داروهای فعلی و پیدایش مقاومت به درمان در برخی نقاط جهان، محققین به دنبال ترکیباتی موثرتر و بدون عوارض و ارزان  با  ترکیبات طبیعی هستند. هدف از انجام این مطالعه، بررسی اثر ضد لیشمانیایی عصاره های آبی و الکلی تریاک  با غلظت 10%  بر لیشمانیا ماژور در موش های BALB/c بود.

    روش بررسی

    در این مطالعه تجربی، تعداد 30 سر موش نر BALB/c در سنین 6 تا 8 هفتگی پس از تلقیح انگل در قاعده دم مو ش ها به آماستیگوت لیشمانیا ماژور آلوده شدند. موش های آلوده به طور تصادفی به 5 گروه شش تایی تقسیم شدند. دو گروه گیرنده عصاره های آبی و الکلی 10 درصد تریاک، یک گروه گیرنده گلوکانتیم (کنترل مثبت) ، یک گروه بدون درمان (گروه شاهد) و گروه دیگر با پماد اوسرین درمان شدند. قبل از شروع درمان، قطر زخم ها اندازه گیری شد. درمان به صورت مالشی و روزی یک بار به مدت دو هفته صورت گرفت. پس از پایان دوره درمان، مجددا در صورت ابقای زخم، قطر ضایعه اندازه گیری شد و با استفاده از آزمون آماری  پیر تی تست، آنوا و تست تعقیبی توکی، نتایج تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها

    آنالیز آماری تفاوت معنی داری بین گروه های تحت درمان از نظر قطر زخم را نشان داد (05/0 <p). گروه تحت درمان با گلوکانتیم، کوچکترین قطر زخم را داشتند. اندازه زخم موش های تحت درمان های دیگر با عصاره های الکلی و آبی با غلظت10  درصد و پماد اوسرین، کوچکتر از موش های کنترل (دریافت کننده انگل بدون درمان) بود و این اختلاف از نظر آماری معنی دار بود (05/0 <p).

    نتیجه گیری

     نتایج این مطالعه نشان داد که بر خلاف تاثیر  عصاره های آبی و الکلی تریاک بر لیشما نیا ماژور در شرایط درون تنی، میانگین اندازه ی زخم موش های آلوده به لیشمانیا ماژور در مقایسه با گلوکانتیم  اثر کمتری را نشان داد. پیشنهاد می شود مطالعات بیشتری  با عصاره های فوق در غلظت های مختلف، بارگزای آنها در نانو حامل ها و ترکیب با عصاره های دیگر انجام گردد.

    کلید واژگان: عصاره های الکلی و آبی تریاک, لیشمانیازیس جلدی, موش BALB, c}
    Abdolali Moshfe, Peiman Haghparast, Aminallah Saadatnia, Nasir Arefkhah*
    Background & aim

    Given that an effective vaccine is not available against leishmaniasis, as well as the side effects of current drugs and the emergence of resistance to treatment, researchers are looking for more effective, safe and low-cost natural compounds. The aim of this study was to evaluate the anti-leishmaniasis effect of aqueous and alcoholic extracts of opium with concentration 10% on lesion of Leishmania major in BALB/c mice.

    Methods

    In this study, 30 male BALB/c mice, 6–8 weeks of age were injected subcutaneously in tail-base with Leishmania major amastigotes. They were randomly divided into five groups (n=6 per group). Two groups (aqueous and alcoholic extracts of opium with the concentration of 10%) as experimental and three as control (Eucerin ointment, Glucantime and Control, which were infected but not treated). Treatment started when the CL lesions were appeared and continued for 14 days. The diameter of the lesion was measured and the differences in the mean lesion size were assayed by paired t-test, two-way ANOVA and tukey post-hoc tests.

    Findings

    Statistical analysis showed significant difference (P<0.05) between treated groups in terms of wound diameters. The group treated with glucantime had the smallest wound diameter. The wound sizes of otherwise treated mice with alcoholic and aqueous extracts with concenteration 10% and eucerin ointment were smaller than those of control mice without any treatment with statistically significant (P<0.05).

    conclusion

    The results of this study showed that despite of the effect of aqueous and alcoholic extracts of opium on L. major in vivo, the mean wound size of mice infected with Leishmania major was less effective than glucantime. It is suggested that more studies be performed with the above extracts in different concentrations, along with nanocarriers and in combination with other plant extracts.

    Keywords: Alcoholic, aqueous extracts of opium, Cutaneous leishmaniasis, BALB, c mice}
  • مهدی پارسایی، شلاله گنجی، مجید خانمحمدی*

    لیشمانیازیس جزء بیماری‌های مشترک انسان و حیوانات می‌باشد و در تمام نقاط جهان بعنوان یکی از مشکلات بهداشتی شناخته می‌شود. بیمار آقای 47 ساله اهل شهرستان بستان‌آباد از استان آذربایجان‌شرقی، راننده با سابقه سفر به استان‌های اندمیک بیماری لیشمانیازیس جلدی در یک‌سال گذشته، با شکایت وجود زخم پوستی17 میلی‌متری فاقد ترشح و چرک، دارای ظاهری نکروتیک به درمانگاه مرکز بهداشت شهرستان مراجعه کرده بود. در بررسی آزمایشگاهی میزان پارامترهای بیوشیمیایی، هماتولوژی، آنالیز و کشت ادرار نرمال بود. با استفاده از واکسینو استیل استریل 3 گسترش از حاشیه زخم تهیه و مقداری از ترشحات بدست آمده از زخم در شرایط استریل به محیط کشت اختصاصی انتقال داده شد. بعد از رنگ‌آمیزی در گسترش‌های تهیه شده آماستیگوت‌ها با هسته درشت و کینتوپلاست کوچک در داخل ماکروفاژها و پروماستیگوت‌های فعال و متحرک در فاز مایع محیط کشت مشاهده شد. با استفاده از پرایمرهای اختصاصی ITS-1آزمایش PCR (واکنش زنجیره‌ای پلیمراز) بر روی ترشحات بدست آمده از زخم انجام شد. در الکتروفروزیس محصول PCR باند ایجاد شده با باندهای استاندارد مقایسه و وزن باندی 350 جفت بازی تعیین گردید. با مقایسه الگوی الکتروفورزی حاصله و مقایسه آن با باند کنترل مثبت، انگل‌های ایزوله شده به‌طور اختصاصی متعلق به جنس لیشمانیا بود. به منظور تشخیص قطعی گونه انگل از روش تعیین توالی استفاده شد. نتیجه، نشانگر همولوگی بالای 99 درصد با لیشمانیا ماژور بود. در نهایت بیمار با تشخیص لیشمانیازیس جلدی نوع روستایی تحت درمان با داروی آنتی موان (گلوکانتیم) قرار گرفت. تشخیص موارد مشکوک مبتلا به لیشمانیازیس جلدی دارای اهمیت فراوان می باشد. اگر فرد مبتلا در مراحل اولیه بیماری تشخیص داده شود، از وسعت اسکار بعد از بهبودی و همچنین عوارض احتمالی عفونت نوع روستایی پیشگیری به عمل می‌آید.

    کلید واژگان: لیشمانیازیس جلدی, لیشمانیا ماژور, زخم, آذربایجان شرقی, ایران}
    Mahdi Parsaei, Shalaleh Ganji, Majid Khanmohammadi*

    Leishmaniasis is a zoonotic disease and is known as a health problem in all of the world. The patient, a 47-year-old man car driver from the city of Bostan Abad, with a history of traveling to cutaneous leishmaniasis endemic provinces last year, was referred to the city health center with a 17 mm, no discharge and pus with a necrotic appearance skin lesion. Biochemical, hematological parameters and urine culture and analysis were normal. Three smears were prepared with sterile vaccinostyle from the margins of the wound and transferred to a specific medium in sterile conditions. After staining the prepared smears from the wound, amastigotes with a large nucleus and small kinetoplast in macrophages and active promastigotes in the liquid phase of the medium were observed. Polymerase chain reaction (PCR) was performed using ITS-1 by specific primers. In the PCR product electrophoresis was compared with the marker bands and 350 bp band weight determined. With electrophoretic patterns and comparison with positive control band, isolates parasites belonged to the Leishmania genus. In order to definitively diagnose the parasite species, a sequencing method was used. The results showed 99% homology with Leishmania major. Finally, the patient with a diagnosis of rural cutaneous leishmaniasis was induction with Glucantime drug. Diagnosis of suspected cases with cutaneous leishmaniasis is of major importance. If an infected patient is diagnosed in the early stages of the disease, the extension of the scar after recovery, as well as the possible complications of rural infection can be prevented.

    Keywords: Cutaneous leishmaniasis, Leishmania major, Wound, East Azerbaijan, Iran}
  • زهرا زارعی چقابلکی، داریوش یاراحمدی*، مصطفی کرم‍‍پور، علی اکبر شمسی پور
    زمینه

    لیشمانیازیس جلدی از مهم ترین بیماری های عفونی است هر ساله رخدادهای فروانی از آن ثبت می گردد. سه مولفه، انگل، مخزن و ناقل این بیماری تعیین کننده اصلی دینامیک زمانی و مکانی این بیماری می باشد که عوامل اقلیمی می توانند با تاثیرگذاری بر روی این مولفه ها، بروز بیماری را به صورت چشمگیری تغییر دهد.

    مواد و روش ها

    هدف این پژوهش، بررسی تاثیر نوسانات اقلیمی بر رخدادهای سالانه بیماری لیشمانیازیس جلدی در شهر مشهد می باشند. برای تحلیل ارتباط بین بروز سالانه بیماری و نوسانات اقلیمی، ابتدا فازهای مختلف خشکسالی با استفاده از شاخص SPI شناسایی گردید و سپس به تحلیل فراوانی رخداد بیماری در این فازها با استفاده از تست ناپارامتریک کروسکال والیس و آزمون Dunn-Bonferroni، در سطح اطمینان 95 درصد پرداخته شد.

    یافته ها

    نتایج حاصل از آزمون ناپارامتریک کروسکال والیس روی رخداد بیماری در سه فاز خشکسالی تفکیک شده، بیانگر آن بود که تفاوت معنی داری بین میانگین های سالانه رخداد بیماری در فازهای مختلف اقلیمی وجود داشت، تست تعقیب مربوط به آزمون کروسکال والیس (Dunn-Bonferroni)، نشان داد که میانگین سالانه رکوردهای بیماری در سال های با خشکسالی شدید به صورت بارزی بیشتر از سال های با بارش نرمال بوده است، بالا بودن معنی دار میانگین رکوردهای سالانه رخداد بیماری در فازهای خشکسالی شدید را می توان با محدود شدن منابع غذایی در دسترس مخازن این بیماری که بیشتر جوندگان هستند مرتبط دانست.

    نتیجه گیری

    محدودیت منابع غذایی در سال های خشک باعث می شود جوندگان که مخازن اصلی این بیماری هستند برای جستجوی منابع غذایی بیشتر در معرض خونخواری پشه خاکی ها قرار گیرند و رخداد بیماری افزایش یابد.


    کلید واژگان: خشکسالی, نوسانات آب و هوایی, لیشمانیازیس جلدی, مشهد}
    Zahra Zarei Cheghabalaki, Daruish Yarahmadi, Mostafa Karampour, Ali Akbar Shamsipour

    Background Cutaneous Leishmaniasis (CL) is an important infection with a high incidence rate. The
    spatiotemporal dynamics of this disease is mainly determined by three main components of parasite,
    reservoir and vector. Climatic factors can significantly affect its incidence through their impact on these components.

    Materials and Methods

    The present study aimed to assess the effects of climatic changes on the incidence rate of CL in Mashad, Iran. To this end, first different phases of drought were identified through Standard Precipitation Index (SPI). Then the relationship between the incidence of CL and these phases was analyzed with non-parametric Kruskal-Wallis test and Dunn-Bonferroni test at a significance level of 95%.

    Results

    The results of the non-parametric Kruskal-Wallis test on the incidence of CL in the three phases of drought showed a significant relationship between them. Dunn-Bonferroni test showed that the incidence of CL was significantly higher during the years with severe drought as compared to years with normal rainfall. The significant increase in the mean incidence of CL during severe drought can be attributed to limited food sources available to the vectors, which are mostly rodents.

    Conclusion

    Scarcity of food sources during drought makes rodents, as the main vector of the disease, to seek food and be more exposed to sandflies. That is how the incidence of CL increases.

    Keywords: Drought, Climatic Variation, Cutaneous Leishmaniasis, Mashhad}
  • امین بهارشاهی، علیرضا کیخسروی، خانم نسرین زندی دشت بیاض، محمودرضا بهروان *
    زمینه و هدف
    لیشمانیازیس به عنوان یک بیماری زئونوز، در اغلب نقاط جهان به یکی از اشکال جلدی، احشایی و یا جلدی - مخاطی بروز می کند. عامل این بیماری تک یاخته ای از جنس لیشمانیا است که عموما به وسیله گونه های پشه خاکی منتقل می شود. از آنجا که تبیین یک استراتژی کنترلی موثر در بیماری های ناقل زاد، مستلزم شناخت فون ناقلین آنها می باشد، مطالعه حاضر با هدف تعیین فون ناقلین لیشمانیازیس در شهرستان خوسف انجام شد.
    روش بررسی
    در این مطالعه مقطعی، صید پشه خاکی ها از اردیبهشت ماه سال 1394 شروع و تا مهرماه سال 1394 ادامه داشت. از نقاط مختلف شهرستان خوسف با استفاده از تله چسبان اقدام به صید پشه خاکی ها شد، سپس نمونه های ماده صیدشده مونته شده و با استفاده از کلیدهای معتبر تعیین گونه شدند.
    یافته ها
    در این مطالعه، از مجموع 370 نمونه پشه خاکی جمع آوری شده، 238 پشه خاکی مربوط به مناطق حیوانی و 132 پشه خاکی مربوط به مناطق انسانی بود. از مجموع 115 پشه خاکی ماده؛ Phlebotomus sergenti با فراوانی 82/27% و Sergentomyia dentata با فراوانی 78/34%، گونه غالب منطقه گزارش شدند.
    نتیجه گیری
    براساس نتایج این مطالعه، گونه غالب این منطقه جزء ناقلین بیماری لیشمانیازیس جلدی نوع شهری بوده و با توجه به حضور انگل لیشمانیا تروپیکا در منطقه، سیستم بهداشتی این شهرستان باید مراقبت های لازم در جهت کنترل بیماری لیشمانیازیس جلدی را مدنظر قرار دهد.
    کلید واژگان: پشه خاکی, ناقل, لیشمانیا, لیشمانیازیس جلدی, خوسف, ایران}
    Amin Baharshahi, Alireza Keykhosravi, Nasrin Zandi-Dashtebayaz, Mahmoodreza Behravan *
    Background And Objectives
    Leishmaniasis as a zoonosis disease, occurs in three forms of cutaneous, mucocutaneous, and visceral (kala-azar). The causative agent of this disease is a protozoa of the Leishmania genus, which is commonly transmitted by species of sand flies. Given that explanation of an effective control strategy for vector-borne diseases requires identification of the fauna of their vectors, the present study was carried out to detect the fauna of Leishmaniasis vectors in Khusf county.
    Methods
    In this cross-sectional study, sand flies were captured using sticky traps in different parts of Khusf county from May 2015 to October 2015, Then, the species of female samples were mounted and identified using valid species identification key.
    Results
    In this study, from total 370 collected sand flies samples, 238 sand flies were related to animal areas and 132 sand flies were from human areas. Out of 115 female sand flies, Phlebotomus sergenti with frequency of 27.82% and Sergentomyia dentata with frequency of 34.78%, were reported as the dominant species in the region.
    Conclusion
    According to the findings of this study, the dominant species in the region was among the vectors of urban cutaneous leishmaniasis, and considering the presence of Leishmania tropica in the region, the health system of this county must consider required care for the control of cutaneous leishmaniasis disease.
    Keywords: Sand flies, Insect Vectors, Leishmania, Cutaneous Leishmaniasis, khusf}
  • مسعود ملکی، زری جاویدی، وحید مشایخی، یلدا ناهیدی *، سید مسعود دادخواه
    مقدمه پنتوکسی فیلین با اثرات ایمونومودولیتوری و مهار-TNF در گروهی از بیماری ها موثر نشان داده است. در پاتوژنز لیشمانیوز جلدی نیز سیتوکاین -TNF موثر دانسته شده است. هدف مطالعه حاضر نشان دادن افزایش تاثیر درمانی گلوکانتیم سیستمیک وکاهش دوز درمانی گلوکانتیم با استفاده از پنتوکسی فیلین خوراکی می باشد.
    روش کار در 15 بیمار سالک جلدی (گروه 1) گلوکانتیم عضلانی روزانه mg/kg 20 به مدت 20 روز و به 16 بیمار (گروه 2) گلوکانتیم عضلانی روزانه mg/kg15 (حداکثر 2 آمپول) همراه با پنتوکسی فیلین روزانه mg/kg20 (حداکثر 3 قرص400میلی گرمی) به مدت 20 روز تجویز گردید و ضایعات40 روز پس از اتمام درمان ارزیابی شدند.
    نتایج تعداد 7 نفر از بیماران گروه اول و 7 نفر از بیماران گروه دوم بهبود صددرصد داشتند که تفاوت معنی داری بین دو گروه وجود نداشت (87/0=p)، بهبود نسبی درهیچ کدام از بیماران گروه اول مشاهده نشد ولی در 6 نفر از بیماران گروه دوم مشاهده شد واختلاف قابل توجه بود (008/0=p). تعداد بیماران بدون بهبود (کمتر از 70%) در گروه اول 8 نفر و در گروه دوم 6 نفر بود و تفاوت قابل توجهی دیده نشد(37/0=p). تعداد ضایعات با بهبود نسبی در گروه اول صفر و درگروه دوم 7/0 ± 4/1بود (01/0=p).
    نتیجه گیری پنتوکسی فیلین همراه با دوزهای کمتر گلوکانتیم، بخصوص در افراد با وزن بیشتر از 60 کیلوگرم که بر اساس وزنشان نیازمند دوزهای بالاتری از گلوکانتیم هستند، توانسته است اثرات درمانی خوبی ایجاد کند.
    کلید واژگان: لیشمانیازیس جلدی, گلوکانتیم سیستمیک, پنتوکسی فیلین}
    Masood Maleki, Zari Javidi, Vahid Mashayekhi Ghoyunloo, Yalda Nahidi *, Seyyed Masoud Dadkhah
    Introduction
    Pentoxifylline has been effective in a group of diseases by its immunomodulatory effects and inhibition on TNF-.In the pathogenesis of cutaneous leishmaniasis, cytokine-TNF has also been shown to be effective. The goal of this study was to show the increased therapeutic efficacy and reduced systemic dose of Glucantime by using oral pentoxifylline.
    Materials And Methods
    Intramuscular Glucantime at a dose of 20mg/kg was given to 15 patients(group I) with cutaneous leishmaniasisfor 20 days. The remaining 16 patients (group II) were given 15mg/kg daily intramuscular Glucantime) maximum two ampoule) together with oral pentoxifylline at a dose of 20 mg/kg)maximum 400 mg, three times a day( for 20 days. Lesions results were assessed 90 days after completion of the treatment.
    Results
    A total of 7 patients in group I and 7 patients in group II had complete remission, and there was no significant difference between the two groups (p=0.87). Relative remission was not observed in any of the patients of the first group, while it was seen in 6 patients ofthe second group and the difference was significant (p=0.008). The number of patients without remission (less than 70%) was 8 patients in the first group and 6 patients in the second group without significant difference (p=0.37). The number of lesions with relative remission in group I was zero, and in group II was 1.4±0.7.(PV=0.01)
    Conclusion
    pentoxifylline in combination with Glucantime with less than standard doses can cause good therapeutic effects especially in those over 60 kg of weight who needs higher doses of Glucantime due to their weight.
    Keywords: Cutaneous Leishmaniasis, Systemic Glucantime, Pentoxifylline}
  • محمود رضا بهروان، هما حجاران، علیرضا ابدی، علی حقیقی، نورینا رهبریان، امین امینی، محمدحسین هوبر، معصومه خواجه فرخی، وحیده معین وزیری
    زمینه و اهداف
    تعداد مبتلایان لیشمانیازیس در خیلی از نقاط کشور از جمله شهرستان ورامین رو به افزایش است. این تحقیق به منظور بررسی وضعیت بیماری در افراد مراجعه کننده به مرکز بهداشت شهرستان ورامین و نیز بررسی پشه خاکی های این شهرستان طی سالهای 92-1391 صورت گرفت.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه مقطعی پس از ثبت مشخصات، اسمیر تهیه شده از زخم افراد رنگ آمیزی شده و به روش مسقیم میکروسکوپی مورد بررسی قرار می گرفت. پشه خاکی ها، با استفاده از روش های مختلف در مناطق تحت بررسی جمع آوری شده و پشه خاکی های ماده پس از مونته شدن، با کلید های معتبر، تعیین گونه می گردیدند.
    یافته ها
    از مجموع 88 نفر مراجعه کننده، 50 نفر با روش مستقیم، از نظر آلودگی لیشمانیایی مثبت تشخیص داده شدند. بین میزان ابتلا به بیماری و جنسیت افراد، اختلاف معنی دار مشاهده گردید و بیشترین میزان زخم (64%) در مردان رویت شد. زخم ها بیشتر در گروه سنی 39-25 سال مشاهده شد. اغلب بیماران (76%) دارای یک زخم روی بدنشان بوده و بیشتر زخم ها نیز در دست و پا مشاهده گردید. نیمی از بیماران سابقه مسافرت به مناطق اندمیک را داشتند. در این مطالعه حدود 2500 پشه خاکی جمع آوری شده که 1100 نمونه پشه خاکی ماده می باشند. گونه های متعلق به جنس Sergentomyia spp و نیز گونه Ph. papatasi در بین نمونه های جمع آوری شده از مناطق تحت مطالعه به ترتیب با 90/65% و 20/33%، گونه ی غالب تشخیص داده شدند. دیگر گونه ها شاملPh. caucasicus group، Ph. sergenti و Ph. alexandri بودند.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج این تحقیق و شرایط شهرستان ورامین (وجود فعالیت های کشاورزی، دامداری و مهاجر پذیر بودن منطقه) لیشمانیازیس جلدی می تواند به عنوان معضل بهداشتی مطرح شود و باید برنامه ریزی جهت کنترل بیماری مد نظر قرار گیرد. تحقیقات بیشتر در خصوص سایر جنبه های اپیدمیولوژیک بیماری در منطقه الزامی است.
    کلید واژگان: لیشمانیازیس جلدی, انگل لیشمانیا, پشه خاکی}
    Authors Mahmoodreza Behravan, Homa Hajjaran, Alireza Abadi, Ali Haghighi, Nourina Rahbarian, Amin Amini, Mohammad Hosein Hooba, Masumeh Khajeh, Farokhi, Vahideh Moin, Vaziri
    Background And Objectives
    Leishmaniasis is one of the most important diseases in Iran، with high prevalence in some part of country including، Tehran province. This study was aimed to investigate the cutaneous lesions of patients studies was also referred to different laboratory of Health center of Varamin (a city in Tehran province)، sand flies species in selected area.
    Material And Methods
    In this cross sectional study demographic data was collected by special questionnaire. Smears of suspected patients to stained and examined by microscope. Sand flies were collected by sticky traps، CDC light traps and aspirators، female specimens were mounted and identified by diagnostic keys at species level.
    Results
    Leishmania parasites were observed in 56. 82% of cases. Disease was more common among male (64%). The majority of patients (30%) aged between 25-39 year old. Most lesions (50%) observed in hands and legs of patients، 76% of affected people had just one lesion. Half of them had a history of travel to endemic areas. More than 2500 sand flies captured during this study; among them 1100 female specimens were mounted and identified. The prevalent spicies was Sergentomyia spp (65/9%)، the second was. papatasi (33/20%). It should be mentioned that Ph. sergenti، Ph. alexandri and Ph. caucasicus group also were identified in lower percentage.
    Conclusion
    According to current results and the status of the studied region including it seems that (Agricultural activities، animal husbandry and migration)، cutaneous leishmaniasis could be a health threatening problem.
    Keywords: Cutaneous Leishmaniasis, Leishmania, Sand Flies}
  • محمد کریمیان شیرازی، غلامرضا رزمی*، ابوالقاسم نقیبی
    زمینه و هدف
    لیشمانیازیس جلدی یکی از بیماری های اندمیک واجد اهمیت بهداشتی در ایران است. تظاهرات بالینی این بیماری به دو شکل خشک و مرطوب دیده می شود. تشخیص گونه های لیشمانیا در هر منطقه جهت کنترل بیماری ضروری است، با توجه به تشابه مورفولوژیک آنها لازم است از روش های حساس از جمله واکنش زنجیره ای پلیمراز برای تعیین گونه های لیشمانیا استفاده گردد. مطالعه حاضر جهت تعیین گونه های انگل لیشمانیا به روش ملکولی از پاییز1390 تا تابستان 1392 در شهرستان مشهد انجام گرفت.
    روش تحقیق: ابتدا از ضایعات جلدی 100 بیمار مبتلا به سالک گسترش نسجی تهیه شد و از زخم 25 نفر از آنها کشت تک یاخته در محیطNNN غنی شده با RPMI انجام شد. نمونه های مثبت جهت استخراج DNA و آزمایش واکنش زنجیره ای پلیمراز استفاده شدند. در دو مرحله آزمایش PCR انجام گرفت، در مرحله اول جهت تشخیص جنس لیشمانیا از روش PCR استفاده شد و در مرحله دوم، نمونه های مثبت با روش Semi –nested PCR برای تعیین گونه های لیشمانیا مورد آنالیز قرار گرفتند.
    یافته ها
    در مرحله اول PCR، آلودگی به جنس لیشمانیا در تمامی نمونه ها مثبت تشخیص داده شد. در مرحله دوم، 94% نمونه های مثبت لیشمانیا تروپیکا و 6% بقیه نمونه ها لیشمانیا ماژور تشخیص داده شدند.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج بدست آمده در شهرستان مشهد گونه لیشمانیا تروپیکا فراوانی بیشتری در مقایسه با لیشمانیا ماژور دارد.
    کلید واژگان: لیشمانیا تروپیکا, لیشمانیا ماژور, لیشمانیازیس جلدی, واکنش زنجیره ای پلیمراز, مشهد}
    Mohhammed Karimian Shirazi, Gholamreza Razmi *, Abolghasem Naghibi
    Background And Objective
    Cutaneous leishmaniasis is an endemic diseases with important public health in Iran. The cinical signs of disease were seen as dry and wet forms. It is essential to distinguish leishmania species in every area for designing control of diseases. The morphology of leishman bodies in each speiecis are very similar and need to sensitive diagnostic method such as PCR to differntiate of them. The present study,a molecular study has been done to identify of leishmania species in Mashhad area from autumn in 2011 to summer in 2013.
    Methods
    Firstly, tissue smears were collected from the lesion of one hundred patients and from the ulcer of 25 paitents were cultured in NNN nutrified with RPMI. The positive samples (tissue smears and culture) were used for DNA extraction and PCR. PCR methods were used in two steps. Firstly a sensitive PCR was used to detect the leishmania genus and secondly, the positive samples were examined with species specific semi-nested - PCR
    Results
    In first step of PCR, all of sampled were positive for Leishmania spp and in second step Leishmania tropica and L.major were detected in 94% and 6% in positive –PCR amplicon, respectively.
    Conclusion
    Based on the results, Leishmania tropica is more prevalent than L.major in Mashhad.
    Keywords: Leishmania tropica, Leishmania major, cutaneous Leishmaniasis, PCR, Mashhad area}
  • صفرعلی طالاری، بهرام کاظمی، حسین هوشیار، رقیه علیزاده، محسن اربابی، سید غلامعباس موسوی، محمدرضا طالاری، حمیدرضا نیک یار، احمد سبحانی
    سابقه و هدف
    لیشمانیازیس جلدی یکی از بیماری های انگلی و از معضلات مهم بهداشتی در بسیاری از نقاط جهان می باشد. در حال حاضر برای درمان بیماری از ترکیبات پنج ظرفیتی آنتیموان از جمله پنتاستوم وگلوکانتیم استفاده می شود که مقاومت به این داروها یک مشکل جدی می باشد. باتوجه به اهمیت موضوع، مطالعه حاضر به منظور تعیین موتاسیون در ژن مقاومت در برابر داروی سدیم استیبو گلوکانات روی مبتلایان به لیشمانیوز جلدی مراجعه کننده به مراکز بهداشتی نقاط مختلف کشور طی سال های 1385 تا 1386 به روش PCR صورت پذیرفت.
    مواد و روش ها
    این مطالعه توصیفی روی 150 ایزوله از لیشمانیا تروپیکا و لیشمانیا ماژور برای بررسی وجود موتاسیون در ژن مقاومت دارویی صورت گرفت. ابتدا کلون های پروماستیگوت تهیه شده از لیشمانیا ماژور و تروپیکا در محیط RPMI1640 غنی شده کشت داده شده و سپس DNA ژنومیک استخراج شد. نمون های استخراج شده با یک جفت پرایمر طراحی شده قطعه ای در حدود 400 نوکلئوتید از ژن فوق تکثیر گردید. محصولات PCR به دست آمده طبق روش CSGE غربال گری شد و با روش RFLP با آنزیم Sdu1 موتاسیون آنها تائید گردید.
    نتایج
    غربال گری با روش (Conformation Sensitive Gel Electrophoresis (CSGF و هم چنین هضم آنزیمی نشان داد که در حدود 3/6 درصد از نمونه های مورد بررسی حامل موتاسیون در ژن مقاومت به سدیم استیبوگلوکونات می باشند.
    نتیجه گیری
    لیشمانیاریس جلدی در برابر سدیم استیبوگلوکانات مقاوم می باشد و توصیه می شود مطالعات بیشتری برای تعیین مکانیسم های مقاومت دارویی صورت پذیرد.
    کلید واژگان: گلوکانتیم, سدیم استیبوگلوکانات, مقاومت دارویی, لیشمانیازیس جلدی}
    Safarali Talari *, Bahram Kazemi, Hosain Hooshyar, Roghayeh Alizadeh, Mohsen Arbabi, Sayyed Gholam Abbas Mousavi, Mohammad Reza Talari, Hamid Reza Nikyar, Sobhani
    Background
    Cutaneous leishmaniasis is a common parasitic disease and one of the health problems world wide. The pentavalent antimonial drugs (e.g. pentostam and Glucantime) are the first line treatment for leishmaniasis, and resistance to these drugs is a serious problem. Using PCR method, this study was carried out to identify the mutation for sodium stibogluconate resistance gene in cutaneous leishmaniasis cases referred to different health centers during 2006-8.
    Materials And Methods
    This descriptive study was conducted on 150 isolates of leishmania major and leishmania tropica to identify the mutation in drug resistance gene. Promastigote clones were cultured in enriched RPMI 1640 medium and then the genomic DNA was isolated and using a pair of primers, a 400 bp of the gene was amplified. Finally, the PCR products were screened by conformation sensitive gel electrophoresis (CSGE) method and then the mutation was confirmed using RFLP with Sdu1 enzyme.
    Results
    Screening using CSGE and RFLP methods showed that 6.3% of the samples carried a mutation for drug resistance gene.
    Conclusion
    Results showed a resistance for cutaneous leishmania against sodium stibogluconate. Further studies are required to determine the biochemical mechanism of this resistance.
    Keywords: Glucantime, Sodium stibogluconate, Drug resistance, Cutaneous leishmaniasis}
  • الهام شیرنگی، فرزانه مالکی، منور افضل آقایی، سبا فتی، مریم غفاریان، مجتبی مشکات، عبدالمجید فتی
    مقدمهلیشمانیازیس پوستی یک بیماری انگلی پوستی است که در مناطق زیادی از ایران ازجمله خراسان آندمیک می باشد. تست پوستی لیشمانین جهت تشخیص بالینی عفونت قبلی به انواع گونه های لیشمانیا به کار می رود.هدف از این مطالعه مشخص کردن رابطه بین نتیجه تست پوستی لیشمانین با شکل بالینی زخم سالک و گونه عامل بیماری در بیماران ارجاع داده شده به بخش انگل شناسی بیمارستان امام رضا(ع)طی سالهای 1386 و 1387 می باشد.
    روش کاراین مطالعه توصیفی تحلیلی مقطعی و آینده نگر در آزمایشگاه انگل شناسی بیمارستان امام رضا (ع) از سال 1386-1387 انجام شد. اطلاعات فردی،بالینی و آزمایشگاهی 50 بیمار مبتلا به سالک جمع آوری شدند و تست پوستی لیشمانین برای هر بیمارانجام شد.از تست واکنش زنجیره پلی- مراز (PCR) جهت تعیین گونه انگل استفاده شد. نتیجه تست جلدی بعد از 24، 48و 72 ساعت خوانده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند. همچنین از آزمون های دقیق فیشر، کای اسکوئر و پیرسون هم استفاده گردید.
    نتایجدر بین 30 بیمار مبتلا به سالک آنتروپونوتیک 60% دارای زخم خشک و بیش از 33% دارای زخم های ترشح دار و چرکی بودند.در بین 20 بیمار مبتلا به سالک زئونوتیک 30% دارای زخم خشک و 65% دارای زخم های ترشح دار و چرکی بودند. تست جلدی در 75% مبتلایان به لیشمانیا ماژور و 3/23% گروه مبتلایان به لیشمانیا تروپیکا مثبت بود.موارد مثبت نتایج تست جلدی 48 و 72 ساعت پس از تزریق افزایش داشت.
    نتیجه گیریارتباط معنی داری بین نتیجه تست جلدی با گونه عامل بیماری و شکل بالینی زخم سالک وجود دارد ولی رابطه مشخصی بین گونه عامل بیماری و شکل بالینی زخم سالک دیده نمی شود.
    کلید واژگان: لیشمانیازیس جلدی, تست پوستی لیشمانین, لیشمانیازیس مرطوب, لیشمانیازیس خشک}
    Elham Shirangi, Farzaneh Maaleki, Monavar Afzal-Aghaee, Saba Fata, Maryam Ghaffarian, Mojtaba Meshkat, Abdolmajid Fata
    IntroductionCutaneous Leishmaniasis (CL) is a common parasitic skin disease which is endemic in many parts of Iran, including Khorasan. Leishmanin Skin Test (LST) is used for clinical diagnosis of previous infection. The aim of this study was to determine the correlation between the result of LST with the clinical form of CL lesion and species of causative agent in patients referred to the Parasitology laboratory, Imam Reza hospital during 2007-2008.Materials and MethodsThis study was undertaken over a 12 month period. Following confirmation of diagnosis of CL in 50 patients who obtained positive result by direct smear test, their demographic, clinical and laboratory information were recorded. LST was performed for each patient. PCR (polymerase chain reaction) was used to determine the species of parasite. The result of LST read after 24, 48 and 72 hours.The collected data were statistically analyzed using SPSS.ResultsAmong 30 persons with Anthroponotic Cutaneous Leishmaniasis (ACL), 60% had dry and 33% had infected moist lesions. Among 20 persons with Zoonotic Cutaneous Leishmaniasis (ZCL), dry and infected moist ulcers were observed in 30% and 65% respectively. The result of Positive LSTwas increased 48 and 72 hrs. After injection. ConclusionThere was a significant relationship between the clinical form of CL lesion and causative agent as the result of the LST; but no significant relationship was observed between causative agent & clinical form.
  • مسعود مهاجری، سیدعلی اکبر شمسیان، عبدالرحیم رضایی، کاظم حسن پور، محمد تقی شاکری، غلامرضا فرنوش، فرهاد فتحی مقدم
    مقدمه لیشمانیازیس جلدی یک عفونت انگلی است که به عنوان یک مشکل بهداشتی در بخشهایی از ایران بویژه شهرستان سبزوار در استان خراسان رضوی محسوب می شود. مخازن بیماری در دو فرم خشک و مرطوب متفاوت است، لذا جهت مبارزه با این بیماری تعیین گونه انگل لازم است.DNA هر انگل همانند سایر موجودات زنده ویژه همان انگل است، لذا می توان با استفاده از آن اقدام به تعیین گونه نمود. در این مطالعه با استفاده از تکنیک PCR گونه های انگل عامل لیشمانیازیس جلدی مشخص شده است.
    روش کاراین مطالعه توصیفی مقطعی در سال 1386-1387 در شهرستان سبزوار انجام شده است. نمونه تهیه شده از زخم 86 بیمار که با استفاده از روش لام مستقیم وجود انگل در آنها تایید شده بود، در محیطهای کشت NNN و سپس RPMI-1640 کشت داده شد. پس از کشت انبوه و استخراج DNA با استفاده از 4 روش مختلف استخراج DNA با استفاده از یک جفت پرایمر اقدام به انبوه سازی DNA کینتوپلاست انگل شد. الگوی الکتروفوروزی هر نمونه با گونه های استاندارد لیشمانیا تروپیکا و لیشمانیا ماژور مقایسه شد. از نرم افزار SPSS برای تجزیه تحلیل اطلاعات استفاده شد، همچنین آزمون های آماری تی، کای اسکوئر و من ویتینی مورد استفاده قرار گرفت.
    نتایجروش جوشاندن نمی تواند روش مناسبی جهت استخراج DNA از پروماستیگوتهای لیشمانیازیس جلدی باشد. اما ارزش روش های بر پایه فنل- کلروفرم معادل کیت کیاژن است.نتایج حاصل از الگوهای PCR حاکی از آن بود که دو نوع انگل لیشمانیا تروپیکا(32 مورد) و لیشمانیا ماژور(54) عامل لیشمانیازیس جلدی در شهرستان سبزوار می باشند.
    نتیجه گیریبر خلاف مطالعات سالهای گذشته در شهرستان سبزوار هر دو نوع انگل لیشمانیا تروپیکا و لیشمانیا ماژور وجود دارند. ضمن اینکه روش های بر پایه فنل-کلروفرم روش های مناسبی جهت استخراج DNA از پروماستیگوتهای انگل لیشمانیا بوده و PCR نیز تکنیک ارزشمندی جهت تعیین گونه انگل در مطالعات اپیدمیولوژیک می باشد.
    کلید واژگان: لیشمانیازیس جلدی, لیشمانیا ماژور, لیشمانیا تروپیکا, PCR}
    Masoud Mohajery, Seyad Aliakbar Shamsian, Abdolrahim Rezaee, Kazem Hasan Poor, Mohammad Taghi Shakeri, Gholamreza Farnoosh
    IntroductionCutaneous leishmaniasis is a parasitic infection With an important health problem in many parts of Iran such as Sabzevar, in Khorasan Razavi province. Epidemiological and clinical findings aren’t sufficient for identification of parasites. Because the host sources are different an accurate identification and diagnosis is necessary before treatment. DNA of every parasite such as every organism is specific. This facilitates extensive use of DNA for diagnostic and identification of parasite species. Molecular methods such as PCR seem to be very useful for this reason. We decided to identify different species of leishmania parasites causing Cutaneous leishmaniasis by PCR in SabzevarMaterials and MethodsA Total of 86 patients, whom diseases were confirmed by direct smear, were recruited and samples were isolated and cultured in NNN medium, followed by sub-cultured in RPMI-1640. Then DNA was extracted using four DNA extraction methods. Extracted kinetoplastic DNA was amplified by PCR method using two specific primers. Electrophoresis patterns from each isolate were compared with reference strains of L.major, L.tropica and the markerResultsThe related bands to amplified products were detected on agarose gel in all samples expected of DNA extracted by boiling method. The results of kDNA gene templets in Electrophoresis gel indicated the leishmania parasite species, causing Cutaneous leishmaniasis, in Sabzevar as 32 samples L.tropica and 54 samples L.major.ConclusionL.tropica and L.major both are Etiologic agents ofCutaneous leishmaniasis in Sabzevar and PCR technique is a suitable tool for the leishmania species characterization in epidemiological studies. The phenol-chloroform based methods are as valuable as DNeasy mini kit (QIAGEN) but more cost effective than kit.
  • لاله بابایی خو، مهدی محبعلی، محمدرضا نیاکان لاهیجی، علی مهرابی توانا
    لیشمانیازیس به بیماری اطلاق می شود که علت عمده آن تک یاخته ای از جنس لیشمانیا است. تظاهرات بالینی لیشمانیازیس در انسان ها از بثورات جلدی تا درگیری های کشنده احشایی می باشد. هدف از این مطالعه، بررسی اثر درمانی 7 نوع عصاره گیاهان دارویی به نام های اوکالیپتوس، مورد، باریجه، درمنه، ترخون، سیر و گزنه بر روی لیشمانیازیس ناشی از لیشمانیا ماژور در موش های سوری بود.
    روش کار
    تعدادی موش سوری به لیشمانیا ماژور آلوده شدند. برای این کار آماستیگوت های جدا شده از زخم فعال موش به حیوان تلقیح شدند (از پروماستیگوت های جدا شده از محیط کشت RPMI نیز می توان استفاده نمود). پس از ایجاد عفونت، تمامی حیوانات از نظر پارازیتولوژی (دیدن جسم لیشمن) مورد بررسی و تایید قرار گرفته شدند. تمامی موش های آلوده به طور تصادفی به سه قسمت تقسیم شدند: الف- گروه مورد که با داروی مورد نظر درمان شدند، ب- گروه کنترل 1 که هیچ گونه درمانی در آنها صورت نگرفت و ج- گروه کنترل 2 یا دارونما (از آن جایی که از اتانل 96 به عنوان حلال عصاره ها استفاده شده بود، این گروه با حلال تیمار شدند). تعداد 10 عدد موش نیز بدون ایجاد آلودگی در آنها، برای کنترل شرایط آزمایشگاه در نظر گرفته شدند. قبل از شروع درمان، قطر زخم ها اندازه گیری شد. درمان به صورت جلدی، دوبار در روز (صبح و عصر) و به مدت 40 -30 روز انجام شد. پس از پایان دوره درمانی مجددا در صورت ابقای زخم قطر آنها توسط کولیس اندازه گیری شد و پس از آزمون پارازیتولوژی این موارد با موارد مشابه قبل از درمان مقایسه و نتیجه گیری شد.
    یافته ها
    از میان هفت گیاه دارویی مورد مطالعه، عصاره اوکالیپتوس و عصاره ترخون موجب درمان کامل زخم های کوچک (و حذف کامل جسم لیشمن از محل ضایعه) شدند و از گسترش زخم های بزرگ (با کاهش تعداد انگل) جلوگیری نمودند. در گروه های کنترل 1، کنترل 2 و گروه های مورد درمان با سایر عصاره ها چنین نتایجی حاصل نشد؛ حتی افزایش در قطر زخم ها نیز مشاهده شد.
    نتیجه گیری
    افزایش قطر زخم ها در گروه کنترل 2، نشان دهنده عدم تاثیر درمانی الکل اتیلیک موجود در دارو و درمان زخم های کوچک در دو گروه مورد درمان با اوکالیپتوس و ترخون، نشان دهنده اثر درمانی این دو گیاه است. مطالعات و آزمایش های بیشتر جهت یافتن مواد موثر موجود در این عصاره ها پیشنهاد می شود. گل واژگان: لیشمانیا ماژور، لیشمانیازیس جلدی، داروهای گیاهی، موش سوری.
    کلید واژگان: لیشمانیا ماژور, لیشمانیازیس جلدی, داروهای گیاهی, موش سوری}
    Babaee Khou L., Mohebali M., Niakan Lahiji, Mehrabi Tavana A.
    Introduction
    Protozoan parasites of the genus Leishmania are the causative agents of leishmaniasis. Clinical manifestations of leishmaniasis in humans range from mild cutaneous lesions to fatal visceral involvement. This study was done to evaluate the therapeutic effects of seven herbal drugs, namely Eucalyptus globulus, Myrtus communis, Ferula gumosa, Artemisia herbaalba, Artemisia dracunculus, Allium sativum and Urtica dioica, on cutaneous leishmaniasis, caused by L. major.
    Methods
    Leishmania major (MRHO/IR/76/ER) amastigotes taken from active lesions were subcutaneously injected into the lab mice (promastigotes isolated from the RPMI medium could also be used). The animals were randomly divided into three groups:1) test group, which were treated by the use of the aforementioned herbs administered locally, twice a day, 2) control 1 which received no treatment and 3) control 2 or placebo group receiving ethanol 96◦ which was the solvent of the essence or extracts. After the formation of lesions, which took 1 to 3 months following leishmania inoculation, the specimens were prepared, the number of amastigotes was counted and the diameters of the lesions were measured. The treatment was continued for a month. At the end of the treatment period the lesions were sampled and their diameters were measured.
    Results
    The results showed that among the studied herbs, the essences of Eucalyptus globulus and Artemisia dracunculus reduced the diameter of lesions or caused small lesions to disappear completely. There was also a remarkable reduction in the number of parasites, leading to their complete omission in some cases. In the placebo and control groups no change was noticed in the size of the lesions or the number of parasites.
    Conclusion
    The essences of Eucalyptus globulus and Artemisia dracunculus are effective drugs for healing cutaneous leishmania lesions. In order to find the effective substance in these essences, further investigations are recommended.
  • عمید اطهری، ناهید جلال لو
    هدف
    لیشمانیازیس جلدی در زمره بیماری های بومی کشورمان بوده و بر اساس گزارش های مرکز مدیریت و کنترل بیماری ها تعداد مبتلایان به انواع مختلف لیشمانیازیس (جلدی و احشایی) در کشور سالیانه 20 هزار مورد می باشد که تقریبا %80 کل این موارد به شکل جلدی روستایی (Zoonotic Cutaneous Leishmaniasis) است.
    روش ها
    این مطالعه توصیفی است و به روش گذشته نگر در فاصله سال های 1380-84 انجام شده است. تشخیص بیماری با همکاری اداره کل مدیریت و مبارزه با بیماری ها، بر اساس تهیه گسترش مستقیم از زخم های بیماران مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی با رنگ آمیزی گیمسا و مشاهده فرم آماستیگوت انگل زیر میکروسکوپ صورت گرفته است.
    نتایج
    بر اساس این مطالعه شیوع لیشمانیازیس جلدی در ایران رو به افزایش است به طوری که تعداد موارد مثبت سال 1384 (29824 مورد) در مقایسه با سال 1380(14050مورد) حدود %105.6 افزایش داشته است. بیماری در 11 استان کشور اندمیک است و بروز آن در سال 1384 بیشتر از 30 در هر صد هزار نفر بوده است. گرچه استان های خراسان، فارس و اصفهان بالاترین موارد لیشمانیازیس جلدی را دارا بودند ولی بروز بیماری درسال 1383 و 1384 به ترتیب در استان یزد (203.2 درصد هزار) و استان بوشهر (139.6 درصد هزار) بیش از سایر استان ها بوده است.
    نتیجه گیری
    این امر می تواند ناشی از توسعه شهر نشینی، احداث ساختمان در مزارع مجاور کلنی های جوندگان، تجمع و ایجاد اردوگاه های مهاجران افاغنه، افزایش مسافرت به مناطق اندیمک و از همه مهم تر عدم نظارت دقیق بر اپیدمیولوژی لیشمانیازیس باشد.
    کلید واژگان: لیشمانیازیس جلدی, کنترل بیماریها, ایران}
    Amid Athari, Nahid Jalal Lu
    Introduction
    Cutaneous leishmaniasis (CL) is one of the most important zoonotic diseases in Iran. According to the reports of the Center for Disease Management and Control, among the 20,000 cases infected with various types of leishmaniasis annually, 80% are zoonotic cutaneous leishmaniasis (ZCL). This descriptive and retrospective study was performed to determine the most recent status of ZCL in Iran, from 2001 to 2005.
    Methods
    Data were collected from patients presenting to Primary Health Care Centers. Identification of the parasite was carried out by observation of amastigotes in direct smear after staining with Giemsa.
    Results
    The prevalence of infection in 2005 (29824) showed an increasing rate of 105.6% in comparison with 2001 (14050). In the last year of our study, the overall incidence rate per 100,000 was 30. Although among the 11 endemic provinces, the most cases were observed in Khorasan, Fars and Isfahan, respectively, the highest incidence rates were found in Yazd Province (203.2) in 2004 and Boshehr Province (139.6) in 2005.
    Conclusions
    Surprisingly, during the past five years, the cases of ZCL have increased. This might be partly due to resettlement programs in countryside, reconstruction and destruction of the rodent vector’s habitats, the migration of infected persons from Afghanistan to the borderline provinces and relaxation of preventative measures.
  • عبدالمجید فتی، عبدالحسین دلیمی اصل، محمودرضا جعفری، مسعود مهاجری، علی خامسی پور، محسن ولی زاده
    مقدمه
    بیماری لیشمانیازیس جلدی یا سالک دارای دو نوع آنتروپونوتیک و زئوتوتیک در ایران است. این بیماری که قبلا به نام خشک و مرطوب نامیده می شد، به ترتیب توسط دو گونه مختلف انگل به نام های لیشمانیا تروپیکا و لیشمانیا ماژور ایجاد می شوند. در گذشته تشخیص نوع لیشمانیازیس به روش هایی نظیر شواهد اپیدمیولوژیک و علائم بالینی با ضریب اطمینان پایین انجام می گرفت. در حال حاضر استفاده از تست های پیشرفته آزمایشگاهی، تشخیص گونه لیشمانیا و نوع بیماری را مشخص می سازد. این تحقیق به منظور یافتن ارتباط بین نمای بالینی زخم با تست لیشمانین والایزا با استفاده از آنتی بادی منوکلونال اختصاصی اجرا گردید.
    روش کار
    این مطالعه توصیفی از پاییز 1381 لغایت اسفند 1382 در بخش انگل شناسی بیمارستان امام رضا (ع) مشهد و مرکز تحقیقات پوست دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام گردید. جمعیت مورد مطالعه از بین بیماران داوطلب که دارای زخم مشکوک به سالک بودند و به کلینیک های پوست مشهد مراجعه و سپس به آزمایشگاه معرفی شده بودند، انتخاب گردید. ابتدا برای 153 بیمار دارای زخم مشکوک به لیشمانیازیس جلدی آزمایش مستقیم، کشت و تست جلدی انجام گردید و سپس به روش الایزا با استفاده از منوکلونال آنتی بادی اختصاصی انگل های کشت داده شده تعیین گونه شدند و نتایج به دست آمده از آزمون های آماری تجزیه و تحلیل گردید.
    نتایج
    طیف سنی بیماران بین یک سال و هفت ماه تا 97 سال بود که 63.9% را افراد مونث و 36.1% را افراد مذکر شامل می شدند. در بین 72 بیمار آزمایش شده از نظر علائم بالینی، 91.6% دارای زخم خشک 8.4 دارای زخم مرطوب بودند. در میان بیمارانی که از نظر بالینی زخم مرطوب داشتند، انواع ل.تروپیکا، ل. ماژور و گونه های ناشناخته به ترتیب در 66.6%، 28.8%، 4.2% موارد مشاهده شد. همچنین بین کسانی که از نظر بالینی زخم مرطوب داشتند، انواع ل.تروپیکا، ل.ماژور و گونه های ناشناخته به ترتیب در 5.6%، 1.4% و 1.4% موارد دیده شد. حساسیت تست جلدی در مبتلایان به لیشمانیا ماژور به مراتب بیشتر از مبتلایان به گونه های دیگر بود.
    نتیجه گیری
    تست الایزا با استفاده ازآنتی بادی منوکلونال اختصاصی یک تست حساس و مطلوب در تشخیص افتراقی نوع های لیشمانیازیس می تواند مورد استفاده قرار گیرد. هر دو نوع لیشمانیازیس آنتروپونوتیک و زئونوتیک در مشهد وجود دارد. شیوع سالک آنتروپونوتیک سه برابر بیشتر از سالک زئونوتیک است. نمای بالینی نمی تواند بیانگر گونه ایجاد کننده سالک باشد. حساسیت تست جلدی در سالک زئونوتیک به مراتب بیشتر از سالک آنتروپونوتیک است. برای تعیین گونه انواع ناشناخته بررسی بیشتر لازم است.
    کلید واژگان: منوکلونال آنتی بادی, لیشمانیازیس جلدی, لیشمانیا تیروپیکا, لیشمانیا ماژور, تست جلدی}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال