جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "c57bl" در نشریات گروه "دامپزشکی"
-
نشریه تحقیقات دامپزشکی و فرآورده های بیولوژیک، سال سی و ششم شماره 3 (پیاپی 140، پاییز 1402)، صص 36 -43
عفونت هلیکوباکتر پیلوری شایع ترین بیماری معده در سراسر دنیا است. روش های تشخیصی تهاجمی و غیر تهاجمی مختلفی جهت تشخیص این باکتری مورد استفاده قرار می گیرد که با محدودیت هایی همراه هستند. پژوهش حاضر به منظور ارزیابی کارایی روش بیورزونانس در مقایسه با روش تشخیصی آسیب شناسی بافتی، در تشخیص هلیکوباکتر پیلوری در نمونه موش های آلوده تجربی انجام شد. 100 سر موش نر SPF نژاد C57BL/6 وارد مطالعه شده و به دو گروه شاهد و تیمار تقسیم شدند. موش های گروه تیمار پس از دریافت 0.2 میلی لیتر NaHCO3 2 % مولار (مرک، آلمان) برای خنثی کردن اسیدیته معده، با 109 واحد پرگنه مخلوط هلیکوباکتر پیلوری (ATCC 43504) با PBS به صورت داخل معدی تلقیح شدند. موش ها تا 28 روز نگهداری شدند و در روزهای 0، 7، 14، 21 و 28 با استفاده از هر دو روش مورد بررسی قرار گرفتند. بیورزونانس توانست هلیکوباکتر پیلوری را در روز صفر با حساسیت 60% در موش ها تشخیص دهد. در روز هفتم، آسیب شناسی بافت در 20 درصد موش ها، هلیکوباکتر پیلوری را تشخیص داد. بیورزونانس تمامی موش های آلوده را از روز 7 تا 28 (100٪) شناسایی کرده و آسیب شناسی بافت همه موش های آلوده را فقط در روز 28 شناسایی کرد. تفاوت های آماری معنی داری بین دو روش تشخیصی در روزهای 0، 7، 14 و 21 آزمایش مشاهده شد.(05/0>P) مشخص شد که روش بیورزونانس نسبت به روش تشخیصی آسیب شناسی، دارای حساسیت و ویژگی بالاتری بوده و ممکن است مولفه های معیار طلایی را در آزمون های غربالگری و تشخیص هلیکوباکتر پیلوری ارایه دهد.
کلید واژگان: هلیکوباکتر پیلوری, موش نژاد C57BL, 6, بیورزونانس, آسیب شناسی بافت, SMFHelicobacter pylori infection is the most common stomach disease worldwide. Various invasive and non-invasive diagnostic methods are used to detect this bacterium, associated with limitations. The present study was conducted to evaluate the efficiency of the resonance method and the use of specific modulation frequency (SMF) compared with the histopathology diagnostic method to detect Helicobacter pylori in gastric biopsy samples of experimentally infected mice. One hundred healthy male C57BL/6 mice were included in the study and divided into the control and treatment groups. Mice of the treatment group were inoculated intragastrically with 109 colony-forming units of H. pylori (ATCC 43504) mixture or PBS after treatment with 0.2 ml of 0.2 M NaHCO3 (Merck, Germany) to neutralize gastric acidity. Mice were kept up to 28 days and examined on days 0, 7, 14, 21, and 28 using Histopathology and SMF. On day 0, only SMF could detect the H. pylori in the stomach of 60% of mice. On day 7, histopathology could detect H. pylori in 20% of mice. SMF detected all infected mice from days 7 to 28 (100%). Histopathology detected all infected mice only on day 28. Statistically significant differences were found between the two diagnostic methods on days 0, 7, 14, and 21 of the experiment (P <0.05). SMF was found to have high sensitivity and specificity for H. pylori detection in all stages of infection.
Keywords: Helicobacter pylori, C57BL, 6 mice, Bioresonance, Specific modulation frequency, Histopathology -
یکی از بیماریهای مهم پزشکی که در ایران روز به گسیترش می باشد و هنوز درمان قطعی برای آن یافت نشده است ، بیماری ام اس یا همان مولتیپل اسکلروسیز می باشد. EAE بطور وسیعی بعنوان مدلی برای مطالعه بیماری ام اس استفاده می شود. اینترلوکین27 اثرات پیچیده ای روی پاسخ ایمنی Th17 برای مختل کردن طبیعی سلول های Tافکتور که منجر به خودایمنی می شود، دارد. درمان با زهر زنبورعسل از طب سنتی یونان باستان و چین آمده است. زهر زنبور عسل و مشتقات فعال آن ممکن است اثرات شدید درمانی در بیماری های ایمنولوژیک و عصبی مانند ام اس داشته باشد.در این تحقیق، تاثیر زهر زنبورعسل ایرانی در توقف پیشرفت EAE در موش مورد بررسی قرار گرفته است.مواد و روش ها: 12 موش ماده C57BL/6 بوسیله امولسیون پپتیدMOG و ادجوانت و بعد از آن تزریق سم پرتوسیس القا شد. پس از ظهور علایم کلینیکی ، زهر زنبور عسل ایرانی بصورت درون صفاقی به موش ها تزریق شد. تغییرات هیستوپاتولوژیکی و ایمینولوژیکی مورد بررسی قرار گرفت.
نتایجEAE در طی روزهای 9-14 ایجاد شد. نتایج حاصل نشان داد که سطح IL-27 در موش های EAE بطور معناداری کاهش یافته است و در گروه درمان با BV نسبت به گروه کنترل افزایش معناداری دارد. نتایج هیستوپاتولوژیکی نشان از کاهش میزان سلول های التهابی در پارانشیم مغز را دارد.نتیجه گیری: بر اساس نتایج بدست آمده ، زهرزنبور عسل می تواند کاندیدی برای درمان بیماری های التهابی از قبیل ام اس باشد.
Experimental autoimmune encephalomyelitis (EAE) has been widely employed as a model to study multiple sclerosis (MS). Interleukin-27 (IL-27) inhibits Th17 activity and breaks the normal activity of effector T cells which cause autoimmunity. Bee venom (BV) has been used as a form of medicine from the time of ancient Greece and China. BV and BV-derived active components might have potent therapeutic effects on refractory immunological and neurodegenerative diseases, such as MS. This study aimed to investigate the effect of Iranian honey bee venom on the progression of EAE in mice. Initially, EAE was induced in 12 female C57BL/6 mice through immunization with an emulsion of myelin oligodendrocyte glycoprotein 35-55 (MOG35-55) in Complete Freund’s adjuvant (CFA), followed by administration of pertussis toxin (PTx) in phosphate buffer. Following the appearance of clinical signs, the mice were treated intraperitoneally with BV. Histopathological and immunological studies were investigated, and EAE was induced in animals within 9-14 days. Results revealed a significant reduction in IL-27 levels following EAE induction in mice. However, BV-treated mice showed a significant increase in IL-27, compared to controls. Histopathology results revealed that the number of inflammatory cells was reduced in the brain parenchyma following BV treatment. Based on the results obtained in the present study, BV may be a suitable candidate for the treatment of inflammatory diseases, such as MS.
Keywords: bee venom, Experimental autoimmune encephalomyelitis, Interleukin-27, MOG, C57BL, 6 mice, Multiple sclerosis -
زمینه مطالعه
تامین کامل نیازهای غذایی موش نژاد C57BL/6 نقش مهمی در جلوگیری از بروز سندروم التهاب پوست زخم دار ایفا می کند.
هدفبررسی وضعیت التهاب پوست زخم دار در کلنی موش های نژاد C57BL/6 و اقدام برای کاهش آن از طریق اصلاح جیره غذایی بود.
روشکار:
طی دوره دو ساله، کلنی موش های نژاد C57BL/6 یک مرکز پرورش از نظر وجود این سندروم تحت بررسی قرار گرفتند. در سال اول، حیوانات از غذای فشرده موش های غیر همخون و در سال دوم از جیره اصلاح شده بر اساس نیاز های غذایی این موش همخون استفاده کردند.
نتایجدر سال اول میانگین تعداد نوزادان متولد شده در هر زایمان موش های ماده، 3 سر و در سال دوم 6 سر بود. میزان تلفات نوزادان در سال اول 75 درصد و در سال دوم صفر بود. تعداد کل موش های باقیمانده در کلنی، در سال اول 220 سر و در سال دوم به 1100 سر افزایش پیدا کرد. از نظر علایم، در سال اول 40 درصد موش های بالغ به این سندروم مبتلا شدند. موریختگی ها بیشتر در پشت گردن و پشت بدن بود و شدت علایم از ملایم تا شدید مشاهده گردید. تلفات حتی در موارد شدید مشاهده نشد و بهبودی آن ها خود به خودی ولی بسیار کند بود. در کالبدگشایی، علایم بزرگی غدد لنفاوی زیر بغل و نیز بزرگی طحال و کبد مشاهده شد. در آزمایشات هیستوپاتولوژی زخم های پوستی، تجمع سلول های التهابی و اسفنجی شدن سلول های شاخی مشاهده گردید. در نمونه های غدد لنفاوی، طحال و کبد، تغییرات پاتولوژیکی از تجمع سلول های التهابی تا نکروز مشاهده شد. در سال دوم، تعداد مبتلایان کاهش چشمگیری داشته و به 2 درصد رسید. شدت علایم خفیف و روند بهبود یافتگی آن ها سریع تر از سال قبل بود.
نتیجه گیری نهایی:
با تامین کامل نیازهای غذایی موش آزمایشگاهی نژاد C57BL/6 می توان به میزان قابل توجهی از بروز سندروم التهاب پوست زخم دار جلوگیری کرد.
کلید واژگان: التهاب پوست زخم دار, سندروم, مو ریختگی, موش آزمایشگاهی, C57BL, 6BACKGROUNDFull supply of the nutritional requirements of C57BL/6 mice plays an important role in preventing ulcerative dermatitis syndrome.
OBJECTIVESWe conducted this work to asses ulcerative dermatitis in C57BL/6 mice colony and reduce it through dietary modification.
METHODSDuring a two-years period, a C57BL/6 mice colony in a laboratory animal breeding center was monitored for the presence of ulcerative dermatitis syndrome. In the first year, the animals were fed with outbred laboratory mice pellet and in the second year, the modified diet was used based on the nutritional requirements of this inbred mouse.
RESULTSThe average numbers of litters per parturition were 3 and 6 in the first year and the second year, respectively. The litter's mortality rate in the first year was 75 % and zero in the second year. The total number of mice remaining in the colony was 220 in the first year, which increased to 1100 in the next year. Syndrome symptoms were observed in the adult mice in the first year. Alopecia was observed mainly in the back and neck and the severity of the symptoms was mild to severe. No mortality was observed in the mice, even in severe cases, and their recovery was spontaneous, yet very slow. In the necropsy, axillary lymphadenopathy, splenomegaly, and hepatomegaly were observed. In histopathological samples taken from the skin lesions, the accumulation of inflammatory cells and the spongiosis of cornea cells were observed. In lymph nodes, spleen, and liver, pathological changes were observed from the accumulation of inflammatory cells to necrosis. In the second year, the number of cases reduced significantly to 2 %. The severity of the symptoms was mild and their recovery was faster than that in the previous year.
CONCLUSIONSBy fully supplying the nutritional requirements of C57BL/6 mice, we could significantly prevent the occurrence of ulcerative dermatitis syndrome.
Keywords: Ulcerative dermatitis, syndrome, Alopecia, Laboratory mice, C57BL, 6 -
Autoimmune diabetes is one of the most common metabolic diseases with increasing prevalence in the past decades in which pancreatic Langerhans β cells are destroyed and lead to lack of insulin due to increased blood sugar. One of the consequences of diabetes is glomerular disease of the kidney, also called diabetes nephropathy. Different studies have been carried out on the effects of triterpenoids and their medicinal effects on diabetes mellitus. betulinic acid, a pentacyclic triterpenoid of Terpenes, is found in bushes and trees. Its medical effects are also approved by many studies. In this survey, we studied the effect of betulinic acid on diabetic inbred C57BL/6 male mice. They were randomly divided to three groups. Group A: Consisted of healthy mice which received citrate buffer. Group B: Diabetic mice without any treatment and group C: Treated diabetic mice with betulinic acid. The level of blood insulin level, fasting blood glucose, C-peptide, TNF-α, IFN-γ, and IL-1 cytokines were measured and pathologic studies of the kidney were performed. The results showed that betulinic acid could increase insulin and C-peptide, and decrease fasting blood sugar, kidney lesions and TNF-α, IFN-γ, IL-1 in the treated groups. The differences were significant except for IL-1. Betulinic acid through reduction of inflammatory cytokines could have positive effects on inflammatory and autoimmune disease including autoimmune diabetes.Keywords: Autoimmune diabetes, Betulinic acid, C57BL, 6 mice, Cytokines, Kidney
-
نئوسپوراکنینوم تک یاخته ای از شاخه اپیکمپلکسا است، که باعث سقط و نئوسپوریوزیس مادرزادی در گاو در سطح جهانی می شود. در این مطالعه، حدت جدایه ای از نئوسپوراکنینوم برای موش اینبرد C57BL/6 را مورد ارزیابی قرارگرفت. جهت انجام آزمایش، 6 گروه 5 تائی موش C57BL/6 انتخاب شده و هرگروه با تاکیزویت زنده نئوسپوراکنینوم با دوزهای 40، 30، 20، 15 و 10 میلیون به روش داخل صفاقی آلوده شدند. در گروه کنترل نیز محیط کشت DMEM تلقیح شد. علائم کلینیکی بیماری و میزان مرگ و میر به طور روزانه در طی دوره انکوباسیون مشاهده و ثبت گردید و عفونت نئوسپوراکنینوم با بررسی تغییرات هیستوپاتولوژیک و روش مولکولی تایید گردید. در این مطالعه میزانLD50 در موش اینبردC57BL/6 25 میلیون تعیین شد.
کلید واژگان: نئوسپوراکنینوم, موش مدل C57BL, 6, LD50Neospora caninum (N. caninum) is an apicomplexan parasite and causes abortion and congenital neosporosis in cattle worldwide. In this study, we evaluate the virulence of a N. caninum isolate on mouse strain C57BL/6. Six groups of five mice C57BL/6 were intraperitoneally inoculated with 1 × l07, 1.5 × l07, 2 × l07, 3 × l07 and 4 × l07 tachyzoites and a control inoculum of DMEM, respectively. Clinical signs and mortality rate were recorded and confirmed by histopathological findings and molecular method. The results of this study indicated that LD50 was 2.5 × l07 tachyzoites of N. caninum per C57BL/6 mouse. This can be used as a lethal challenge model in vaccine development studies.Keywords: Neospora caninum, C57BL, 6 mouse model, LD50
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.