سهم و نقش راهبردهای خودرهبری در توانمندسازی روان شناختی کارکنان آموزش و پرورش

پیام:
چکیده:
هدف پژوهش حاضر تعیین تاثیر راهبردهای خودرهبری بر توانمندسازی روان شناختی کارکنان ادارات آموزش و پرورش شهرستان مشهد است. جامعه آماری 213 نفر از کارکنان ادارات مذکور بودند که به روش نمونه گیری طبقه ای نسبی (بر حسب رسته شغلی) انتخاب شدند. و نحوه گردآوری داده ها از نوع تحقیقات توصیفی (غیرآزمایشی) و از شاخه مطالعات میدانی بود و روش انجام پژوهش پیمایشی بود. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسش نامه بازبینی شده خودرهبری (RSLQ) هاگ تون و نک (2002) و پرسش نامه توانمندسازی روان-شناختی اسپریتزر (1995) بود که برای سنجش اعتبار محتوای پرسش-نامه ها از نظرات متخصصان، اساتید دانشگاهی و کارشناسان خبره استفاده شد و پایایی شان با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 82/0 و 79/0 برآورد گردید. تجزیه و تحلیل داده ها، با بهره گیری از فنون آمار توصیفی (تنظیم جداول توصیفی، میانگین و انحراف استاندارد) و استنباطی (رگرسیون خطی دومتغیره و تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی شفه) صورت گرفت. نتایج نشان داد که متغیر خودرهبری 6/80 درصد از تغییرات توانمندسازی روان شناختی را تبیین می کند و راهبردهای خودرهبری معطوف به رفتار، پاداش طبیعی و الگوی فکری سازنده به ترتیب 8/66، 20/0 و 9/71 درصد از تغییرات توانمندسازی روان شناختی را تبیین می کنند. و مابین رسته های شغلی از نظر توانمندی روان شناختی تفاوت معناداری وجود دارد. بدین صورت که تفاوت میانگین رسته پژوهشی با سایر رسته های شغلی در سطح 05/0 معنادار بود. به عبارت دیگر، کارکنان رسته پژوهشی به نسبت سایر رسته ها به لحاظ روان شناختی توانمندتر بوده اند.
زبان:
فارسی
در صفحه:
95
لینک کوتاه:
https://www.magiran.com/p1052959