جلوه های موسیقایی روایت های چندآوا در ادبیات داستانی و نمایشی ایران نمونه های مطالعاتی بازی آخر بانو اثر بلقیس سلیمانی و نمایشنامه افرا نوشته بهرام بیضائی

پیام:
چکیده:
روایت های چندآوا به یک معنا ناظر بر متونی ادبی یا نمایشی هستند که در آنها چند رشته سخن متفاوت و متنوع به گونه ای همزمان به طرح یک واقعه یا بازنمود روایی آن می پردازند. در این نوع از شیوه های بیان ادبی، راوی معمولا در نقش دو یا چند شخصیت ظاهرشده و همزمان از چند تراز روایی مختلف به طرح و گسترش رخداد مورد نظر خود اقدام میکند. ازاین رو، صدای راوی داستان نه تنها در موقعیتی حاکم یا مسلط بر فراز صداهای دیگر اشخاص حاضر در جهان ادبی یا نمایشی قرارنگرفته بلکه برعکس کاملا هم جوار و هم تراز با آنها نیز شنیده می شود.
بنابر آنچه بیان شد، در این مقاله تلاش شده است تا با تکیه بر پاره ای از الگوهای نظری رایج در سازماندهی اصوات و تنظیم قطعات موسیقایی و به کارگیری روش پژوهش تطبیق مقایسه ای، به نحوه عملکرد کانون های روایی و نقش آنها در پیش برد داستان و نمایشنامه توجه شود.
مساله آن هم بر طرح شاخص ها و شواهدی مبتنی بر همترازی عملگرهای چندآوایی در جهان های داستانی و نمایشی ایران استوار است. نگارندگان در پژوهش حاضر برای طرح و توسعه ایده اصلی خود به مقایسه جلوه های چندآوا در رمان بازی آخر بانو از بلقیس سلیمانی (1388) و نمایشنامه افرا،یا روز می گذرد از بهرام بیضایی (1391)پرداخته و با مراجعه به مهمترین آموزه های میخائیل باختین، قابلیتهای چندآوایی در الگوی روایتگری دو نمونه یادشده رابررسی کرده اند. یافته های حاصل از سنجش کیفی مولفه های چندآوای این پژوهش بیانگر این است که حضور متکثر صداهای گروهی، گسست انحصار در ایفای نقش عاملیت های روایی، سیالیت و انعطاف پذیری سویه های روایتگری ادبی یا نمایشی و البته چگونگی توزیع اصوات میان اشخاص داستان و نویسندگان این آثار، گمان تطبیق تجربه ای چندآوا را در این نمونه های مطالعاتی تاییدمی کند.
زبان:
فارسی
در صفحه:
15
لینک کوتاه:
https://www.magiran.com/p1320154 
مقالات دیگری از این نویسنده (گان)