بررسی امکان حکم: تاملی در نقد عقل محض
کانت در نقد قوه حکم نوعی از حکم را به عنوان حکم تاملی معرفی میکند که تا پیش از این اثر سابقهای در آثار او نداشته است. او حکم تاملی را در مقابل حکم تعینی به عنوان حکمی که در آن کلی داده نشده است معرفی میکند. اما اگر حکم اندراج جزیی تحت کلی است، چگونه حکم تاملی بدون حضور کلی ممکن است؟ حکم تاملی چگونه میتواند یک حکم باشد؟ امکان حکم تاملی به گونهای که کانت آن را تبیین میکند و تمام بحث حکم زیباشناختی را بر آن مبتنی میسازد بسیار مورد تردید قرار گرفته است. مسئله اصلی، امکان سازگاری این حکم با مبادی فلسفه نقد عقل محض است. در این مقاله تلاش میکنیم دریابیم اولا، حکم تاملی به چه معناست و تا چه اندازه میتواند معنادار باشد و ثانیا، این مفهوم تا چه اندازه در قالب نقد اول قابل تبیین است. بدین منظور، پس از بررسی مختصری در خصوص معنای حکم نزد کانت، ابتدا به بررسی تامل و تامل استعلایی در نقد اول میپردازیم و نشان میدهیم که تامل استعلایی در نقد اول تنها به عنوان بخشی از یک حکم تعینی قابل درک است و هرگز نمیتواند به عنوان قسمی از حکم در مقابل آن قرار گیرد. سپس به بررسی حکم تاملی چنانچه در نقد سوم تبیین شده است میپردازیم. آنچه از این بررسی حاصل میشود این است که حکم تاملی نه تنها با اصول فلسفه کانتی سازگار نیست بلکه به عنوان یک حکم نیز چندان قابل درک نیست.