ثنویت در الاهیات افلاطون

چکیده:
الاهیات افلاطونی به مثابه بخشی از نظام فکری او تابع مولفه ای است که کل پیکره اندیشه های او را تحت تاثیر قرار داده است. همانگونه که در حوزه هستی شناسی و متافیزیک، با توجه به میراث هراکلیتی و پارمنیدسی خود، دو ساحت عقلی و حسی را مطرح می کند، در حوزه الاهیات نیز از یک سوقلمرو متعالی را طراحی می کندکه در آن می توان ویژگی هایی نظیر ثبات را یافت و حتی گونه ای مشابهت با صفات نظام های الاهیاتی ادیان را.
اما برای اعمال نفوذ و تبیین تغییرات به خدایانی نیاز دارد که درقلمروجهانمتغیرایفای نقش کنند؛از این رو الاهیاتی ناظر به ساحت این جهانی یا حلولی شکل می گیرد. بدین ترتیب ثنویت معهود و مالوف افلاطون در هستی شناسی و معرفت شناسی، در الاهیات نیز رخ می نماید. مدعای این مقاله این است که دمیورژ و خیر را می توان دو روی یک سکه دید و دمیورژ را صورت شخص تر و انضمامی تری برای خیر ابرتر و متعالی قلمداد کرد
زبان:
فارسی
صفحات:
61 تا 80
لینک کوتاه:
https://www.magiran.com/p1479660