مانی شاهنامه زروانیست
نویسنده:
چکیده:
یکی از کیش های باستانی ایران که روزگاری قلمرو خود را در بیرون از ایران نیز گستراند، کیش مانیست. مانی در پایان حکومت اشکانی، در مردینوی بابل دیده به جهان گشود و در آن جا مدعی پیام بری شد؛ اما مطابق با شاهنامه، او نقاشی است چرب دست، که از چین در دوره شاپور ذوالاکتاف به ایران آمده است. نه تنها این اطلاعات شاهنامه درباره مانی نادرست است؛ بلکه آن چه موبد مناظره کننده با او نیز، بدو نسبت می دهد و فردوسی آن را نقل می کند، باورهای مانوی نیست؛ موبد او را معتقد به خدایی معرفی می کند که نور و ظلمت از بطن آن بیرون آمده است. این اندیشه که موبد، مانی را بدان متهم می کند، متعلق به اندیشه زروانیست که خود مانویان به این باور زروانی تاخته اند. آنان، مطابق با متنی مانوی معتقدند که اگر بپذیریم اورمزد و اهریمن از یک بطن بیرون شدند و آن گونه که زروانیان می گویند، دیوی به اورمزد، راه انداختن جهان را آموخته باشد، این بدان معنی است که خوبی و بدی به هم آمیخته است و هیچ یک از دو بن، ذاتا خوب یا بد؛ آگاه یا ناآگاه نیست و این عدم را لازم خواهد کرد؛ زیرا دیگر قانون علیت معنا نخواهد داشت. موبد در ادامه سخن پیشین (مانی را معتقد به خدایی که اورمزد و اهریمن از آن برون آمده، دانستن) که هم راه با سرزنش است، خطاب به مانی می گوید که اگر اهریمن جفت یزدان باشد؛ پس می توان، شب، نماد اهریمن را به مانند روز، نماد اورمزد پنداشت و تفاوتی در راستی و ناراستی ندید. آن چه موبد درباره اعتقاد مانی مطرح می کند و به نقد آن می پردازد، همان انتقادیست که مانویان درباره این اندیشه زروانی باز گفته اند.
کلیدواژگان:
مانی ، دو بن گرایی ، اندیشه زروانی ، اورمزد ، اهریمن
زبان:
فارسی
صفحات:
11 تا 42
لینک کوتاه:
https://www.magiran.com/p1487508