هرمنوتیک فلسفی هانا آرنت در تطابق با رویکرد تفسیری هایدگر و گادامر
اگر فهم امور بشری، سیاست و جامعه با رویکردی وجودگرایانه را محور تفکرات فلسفی و سیاسی آرنت بدانیم، در این مقاله برآنیم که به بنیان های فکری و رویکرد تفهمی او بازگردیم و به این پرسش که خود فهم در اندیشه آرنت به چه معناست و چه نسبتی با هرمنوتیک فلسفی دارد بپردازیم. در این پژوهش برای فهم فهم آرنت از فهم و روش او در فهم مقولات و موضوعات، روش و رویکرد تفسیری او را در متن سنت هرمنوتیکی و تطابق با دقایق فهم در اندیشه های هایدگر و گادامر قرار می دهیم. تاکید بر منحصربه فرد بودن و تازگی و آغازگری هر انسان، نقد جوهرگرایی، ذات گرایی، تقلیل گرایی، علم گرایی و تاریخ گرایی، تاکید بر اهمیت و جایگاه مهم پیش فرض ها در فهم، دوری، عملی، موقعیت مند و جهانی بودن فهم و شاید از همه مهمتر اراده به مواجهه با خود پدیده ها، از مهمترین وجوه مشترک رویکرد آرنت، گادامر و هایدگر به فهم است و از این روی رویکرد آرنت به فهم در پیوند با بسترهای فلسفی و فکری او هرمنوتیک فلسفی و پدیدارشناسانه به شمار می رود. فراتر از این، داستان گویی، تصور پژوهشگر به مثابه تماشاگر موقعیت مند و بی طرف، افتراق گذاری و تمایزها و پیش ساختارهای فهم ایده هایی خاص آرنت در هرمنوتیک پدیدارشناسانه او به شمار می روند.
آرنت ، پدیدارشناسی ، روش ، گادامر ، هایدگر ، هرمنوتیک فلسفی
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.