انسانی شدن حقوق بشر در پرتوی بکارگیری مفاهیم ایثار و صلح واقعی
جهانی شدن و ابعاد گوناگون آن، افزایش شمار دولتها و سازمانهای بینالمللی،گسترش ارتباطات، کوچک شدن جهان و سرانجام دامن گستری خطرها برای زندگی انسان و محیط زیست آن، از ویژگیهای این جامعه تازه است. هم راستا با این گرایش به سوی هم گرایی و اشتراک در سرنوشت، حقوق بینالملل بشردوستانه و حقوق بشر نیز به عنوان بازتاب واقعیات جامعه بینالملل، از دید ساختاری به حقوق داخلی نزدیک تر و نظام وار شده، پیوسته دولت ها را متعهد ساخته است و در واقع رو به سویی دارد که بیشتر به منافع کل بشریت و منافع ملت ها توجه کند تا تنها به دولت ها. با توجه به این که مسئله حقوق بشر امروزه در سطح جهانی بسیار مورد توجه قرار گرفته است، در این راستا برخی دولت ها به بهانه تعارض با حاکمیت خود حقوق بشر را نادیده گرفته و حکومت به عنوان مدافع حقوق اجتماع و حافظ دوام دولت، در بسیاری موارد محدود شدن حقوق بشر را لازم میببیند و حقوق بشر نیز در راه حفظ حیثیت ذاتی انسان، نوع بشر را اولویت میبخشد. تلاش برای یافتن نقطه تعادل میان اجرای حقوق بشر و حفاظت از مولف های سیاسی ملی، منشا بسیاری از تنش های سیاسی در درون دولت ها بوده است. این پژوهش سعی دارد به این سوال اساسی پاسخ گوید: که آیا حاکمیت بینالمللی از حقوق بشر با حاکمیت دولت ها تعارض دارد یا خیر؟ و در واقعچهچالشهای پیش روی «انسانی شدن حقوق بین الملل» در پرتوی مفهوم حاکمیت دولت وجود خواهد داشت؟ آیا بازگشت به تعالیم فطری انسان همچون صلح و ایثار میتواند دیوار بلند حاکمیت دولتها را در بنوردد؟
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.