تفسیر غزلی از بیدل بر اساس نظریه ریفاتر
در تفسیر اشعار فارسی به ویژه متونی مانند غزلیات بیدل که برپایه ابهام هنری پدید آمده اند، گاهی شیوه های سنتی کارساز نیست و موجب خستگی خواننده می شود. کاربست روش جدید در تحلیل این گونه متون، سبب می شود خواننده بتواند با شعر ارتباط برقرار سازد و از خواندن آن لذت ببرد. ازجمله نظریات موثر در این زمینه، نظریه «خوانش ادبی» در تفسیر متن است که «مایکل ریفاتر» در کتاب نشانه شناسی شعر مطرح کرده است. در این جستار، نخست معرفی اجمالی نظریه ریفاتر در حیطه بندی شعر شده است؛ سپس غزلی از بیدل براساس ماتریس و هیپوگرام، تحلیل شده و ضمن بررسی ارتباط ابیات در محور عمودی غزل، در هر بیت، واژه ای بررسی شده که سبب سرزندگی سایر واژگان شده و در شعر، رستاخیز کلمات و ترکیبات تازه ایجاد کرده است. این پژوهش با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر شعر خود بیدل و منابع کتابخانه ای انجام شده است.
-
تطور شخصیت لیلی در منظومه های لیلی و مجنون
علی محسنی فسقندیس، *، عبدالناصر نظریانی
نشریه تفسیر و تحلیل متون زبان و ادبیات فارسی (دهخدا)، تابستان 1403 -
جامعه شناسی ذوق ادبی در مثنوی معنوی مولانا
صمد طاهری، *
نشریه مطالعات زبان فارسی، زمستان 1402 -
نقش آرایه های بصری و ادبی در بهبود آموزش در کتابهای نونگاشت فارسی مقطع متوسطه
مسعود نباتی، عبدالناصر نظریانی*،
نشریه مطالعات هنر اسلامی، تابستان 1403 -
تئوری شعر عرفانی از منظر تجربه شعری مولانا
*
مجله پژوهش های ادب عرفانی (گوهر گویا)، پاییز و زمستان 1402