مناسبات بینامتنی اشعار ادیب المماک فراهانی و فرخی یزدی با شاهنامه فردوسی
ادبیات دوره مشروطه با همه تحولاتی که در محتوا و فرم و قالب شعر فارسی ایجاد کرد، وامدار گذشته خود است. از آن جا که ماهیت انقلابی و پرشور شعر این دوره بیش از هر چیز نیازمند تقویت همگرایی جمعی و ملی و برانگیختن احساس میهن دوستی و بیگانه ستیزی ایرانیان بوده، خصایص حماسی - اعم از صوری و محتوایی- و ظرفیتهای انگیزشی شاهنامه فردوسی، یکی از بهترین زمینه ها برای دستیابی به این اهداف آرمانی به شمار می آمده است. مقاله حاضر با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و با بهره گیری از نظریه بینامتنیت در پی آن است که اثرپذیری دو تن از شاعران بزرگ دوره مشروطه یعنی ادیب الممالک فراهانی و فرخی یزدی را از شاهنامه فردوسی بررسی کند و مناسبات موجود میان اشعار آنها را در مولفه های گوناگون محتوا (بهره گیری از تلمیحات شاهنامه ای و موازی سازی و شبیه سازی تاریخی) و صورت (زبان، تصاویر بلاغی و مولفه های موسیقایی) تحلیل نماید. بر اساس نتایج پژوهش، این اثرپذیری یک تقلید صرف نبوده و این دو شاعر الگوهای جدیدی را به ویژه در زمینه دگردیسی شخصیتها و موازی سازی و شبیه سازی تاریخی ایجاد کرده اند. همچنین روابط بینامتنی اشعار این دو شاعر با شاهنامه از نوع بینامتنیت قوی است؛ زیرا در هر دو سطح محتوا و صورت از شاهنامه تاثیر پذیرفته اند.