از حیوان انگاری تا تخریب ساختار زبان نمایشی : (عدم) معنا نزد بکت از خلال ملاحظاتی بر دریافت نمایش نامه های او در ایران
تئاتر آبزورد (پوچ گرای) ساموئل بکت، بی بدیل و فلسفی ترین در نوع خود میان همه آثار نمایشی پست مدرن فرانسه زبان، گفتمان انسانی است ترسیده و مصیبت زده که، متاثر از خشونت های غیر قابل توصیف جنگ خانمان سوز جهانی دوم، به شدت در هستی ”احساس دل زدگی و بی معنایی“ می کند. بکت شخیصیت های سال خورده و علیل خود را در مرز بین هستی و نیستی ترسیم و به هر بیان ممکن این نکته را به ذهن مخاطب متبادر می سازد که در آن، جز اندکی دلقک بازی با کلامی الکن و بی سرانجام، ” اتفاق (خاصی)“ نمی افتد. این پدیده در نگاه منتقدین تئاتر پست مدرن غربی زاده مفهوم وجودی- فلسفی بزرگی چون ” انسان زدایی“ است که در نهایت به ساختار شکنی فکری و تخریب زبان نمایش می انجامد. بکت با برجسته کردن ویژگی مینی مالیستی و استحاله پذیری شخصیت ها، کلام آنها و اشیاء نمایشی خود، (Peter Brook, 1977)، تماشاچی- خواننده را به تامل در واپسین لحظات حضور این بیخانمان ها در صحنه نمایش (هستی) از ورای درانتظار گودو، پایان بازی و روزهای خوش فرا می خواند. آنچه در این بازی به اصطلاح پوچ بیش از همه جلب نظر می کند، القاء بی هویتی انسان معاصر (از ورای جسم مریض و از کارافتاده شخصیت ها)، بی معنایی هستی، اضمحلال اندیشه و معناگریزی زبان است که خود محل بحث و بررسی در پژوهش حاضر خواهد بود. اما این معناگریزی را می توان نوعی کنایه به هنر از جانب بکت در نظر گرفت که درصدد است با تعریف مجدد از حقیقت و هنر که سودای انعکاس این حقیقت را دارد، آن را از بن بستی که در آن قرار گرفته رهایی بخشد. نکته ای که خوانش ما از پژوهش-هایی که در ایران در زمینه این آثار صورت گرفته و بنا به فراخور هر مورد به آنها اشاره خواهیم کرد آن را تایید می کند.
بکت ، نفی ، حیوان انگاری ، ساختارشکنی ، معما ، دریافت
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.