مدل ساختاری نقش ذهن آگاهی در رابطه بین یادگیری خودتنظیمی و جهت گیری هدف با هویت تحصیلی موفق
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه گری ذهن آگاهی در رابطه ی بین یادگیری خودتنظیمی و جهت گیری هدف با هویت تحصیلی موفق انجام شد.
طرح پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی و جامعه آماری آن شامل تمامی دانش آموزان مقطع متوسطه شهرستان نهبندان در سال تحصیلی 96-1395 بود که از بین آنها 216 نفر به روش نمونه گیری خوشه ایچندمرحله ای، انتخاب شدند. مشارکت کنندگان پرسش نامه هویت تحصیلی (واس و ایساکسون،2008)؛ جهت گیری هدف (میدگلی و همکاران،1998)، راهبردهای یادگیری خودنظم جویی (پنتریچ و دی گروت، 1990) و ذهن آگاهی (بائر و همکاران،2010) را تکمیل نمودند. بررسی فرضیه های پژوهش با استفاده از آزمونهای آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون و مدلیابی معادلات ساختاری در قالب یک مدل علی و با استفاده از نرم افزارهای spss و Lisrel صورت پذیرفت.
نتایج پژوهش نشان داد که با توجه به شاخص های ارائه شده، مدل از برازش مناسبی برخوردار است و رابطه ی بین یادگیری خودتنظیمی و جهت گیری هدف با هویت تحصیلی موفق به واسطه گری ذهن آگاهی از نوع افزایشی است به گونه ای که ضریب مسیر جهت گیری هدف و ذهن آگاهی، یادگیری خودتنظیمی و ذهن آگاهی ، ذهن آگاهی و هویت تحصیلی موفق به ترتیب(0.13)، (0.54) و (0.39) می باشد.
تلاش در جهت استفاده از راهبردهای فراشناختی و اتخاذ جهت گیری هدف تسلط- گرایشی به همراه ذهن آگاهی موثر، سبب شکل گیری هویت تحصیلی موفق در دانش آموزان می شود، بنابراین ضروری است زمینه به کارگیری راهبردهای فراشناختی، برنامه ریزی، بازبینی و نظم دهی ذهنی در بطن برنامه های آموزشی گنجانده شود.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.