بررسی رابطه ی بین عناصر برنامه ی درسی و گرایش به تفکر انتقادی در دانشجویان علوم پزشکی (مطالعه ی موردی: دانشجویان علوم پزشکی)
برنامه ی درسی نقش موثر و تعیین کننده ای در تحقق اهداف و رسالت های آموزش عالی از نظر کمی و کیفی دارد. از این رو می توان یکی از عوامل موثر در ارتقاء کارایی و اثربخشی نظام آموزشی را نتیجه ی توجه ویژه به آن دانست. بر همین اساس، هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ی بین عناصر برنامه درسی و گرایش به تفکر انتقادی بود.
مطالعه ی حاضر از نوع توصیفی-همبستگی است. نمونه ی این مطالعه 270 نفر از دانشجویان کارشناسی دانشگاه علوم پزشکی گناباد در سال تحصیلی 96-95 بود که با روش نمونه گیری تصادفی-طبقه ای انتخاب شدند. به منظور جمع آوری اطلاعات از دو پرسشنامه ی عناصر برنامه ی درسی طاطاری (1396) و پرسشنامه گرایش به تفکر انتقادی ریکتس (2003) استفاده شد. روش های آماری مورد استفاده شامل ضریب همبستگی پیرسون وتحلیل رگرسیون بوده و برای تحلیل داده ها از نرم افزار spss نسخه ی 22 استفاده شده است.
یافته ها:
یافته های تحقیق بیانگر این بود که همبستگی معنادار و مستقیمی بین عناصر برنامه درسی و گرایش به تفکر انتقادی وجود دارد و تقویت هر یک از عناصر برنامه درسی (محتوا (231/0)، هدف (148/0)، روش (307/0) و ارزشیابی (203/0)) با تقویت گرایش دانشجویان نسبت به تفکر انتفادی همراه خواهد بود. نتایج آزمون t نیز نشان داد بین میانگین دانشجویان دختر و پسر از نظر گرایش به تفکر انتقادی (151/0= t ؛ 880/0 =sig) و عناصر برنامه ی درسی (099/0 =t ؛ 921/0 =sig) تفاوت معناداری وجود ندارد. در ارتباط با تحلیل رگرسیون نتایج نشان داد که خرده مولفه های هدف، محتوا و ارزشیابی پیش بینی کننده ی معنی داری نبودند و فقط متغیر روش با میزان بتای 225/0 پیش بینی کننده معنی داری بوده است.
نتیجه گیری:
یافته ها حاکی از آن است عناصر برنامه ی درسی در تقویت گرایش دانشجویان به تفکر انتقادی نقشی اساسی دارند لذا باید تجدید نظرهایی در زمینه ی برنامه ی درسی و عناصر آن به خصوص در حوزه ی روش تدریس انجام گیرد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.