تحلیل روایت شناختی نگاره «بر تخت نشستن اسکندر» در شاهنامه بزرگ ایلخانی برپایه الگوی نشانه شناسی اجتماعی تصویر
نام و تصویر اسکندر از پرتکرارترین درون مایه های مطرح شده در ادبیات فارسی و هنر ایرانی از دوران ساسانیان به بعد است. در برگ های بازمانده از شاهنامه بزرگ ایلخانی موسوم به «دموت» نیز روایت هایی از زندگی اسکندر در دوازده نگاره دیده می شود. در این پژوهش، با پرداختن به تحلیل نگاره «بر تخت نشستن اسکندر» کوشش می شود دگرسانی میان متن تصویری نگاره با متن ادبی شاهنامه پی جویی و نشانه های درون متنی و معانی پنهان آن ها آشکار شود. با یافتن مرزهای این دگرسانی می توان دریافت که نگارگر تا کجا به متن شاهنامه وفادار مانده و تا چه اندازه درپی دستیابی به دلالت های معنایی و احیای گفتمان دیداری خاص خود و یا دوران تاریخی خویش بوده است. مقاله حاضر پژوهشی روایت شناختی برپایه نگرش نشانه معناشناسی روایی است که با هدف خوانش سویه های اجتماعی نشانه های تصویری، از الگوی نشانه شناسی اجتماعی کرس و ون لیوون استفاده شده است. در الگوی نشانه شناسی اجتماعی، نه تنها بررسی خطوط، رنگ ها و حرکت نور و آفرینش حجم ها درجهت بالندگی و تفسیر دلالت های معنایی به کار گرفته می شوند، بلکه به اثرات و جریان های خارج از تصویر مانند بافت فرهنگی، مذهبی، سیاسی و اجتماعی دوران آفرینش اثر نیز پرداخته می شود. بر این اساس، پژوهش حاضر وجود دگرسانی میان متن تصویری با متن ادبی را در نگاره «بر تخت نشستن اسکندر»، به مثابه تلاش هنرمند برای استقلال در خلق نگاره و تبدیل اثر هنری به بازنمودی از افکار زمانه خویشتن می داند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.