بررسی سازه های غزل مولوی در تصویر سازی بر بنیان رویکرد فضای ذهنی
در این مقاله سازه های غزل مولوی در ساحت تصویر در دیوان شمس مورد بررسی قرار می گیرد. بنیان نظری پژوهش بر نظریه فضای ذهنی و تلفیق مفهومی فوکونیه و ترنر استوار است. این پژوهش توصیفی- تحلیلی است و با بررسی داده ها بر اساس آمار توصیفی ، نشان داده می شود که در راستای ساخت تصویر چه ترکیب ها و آمیختگی های متشابه و متضادی در فضای درون داد مبدا و مقصد صورت گرفته است تا خواننده بتواند از گذر کشف پایه های تصویرساز به درک و دریافت معنا و نیز تفکر مولوی در ساحت غزل دست یابد. به لحاظ روش شناختی نخست با مطالعه و بررسی دیوان شمس (3230 غزل) تصویرهای حسی از تصویرهای انتزاعی تفکیک شد؛ سپس عوامل تصویرساز از جمله مشابهت دو حوزه ذهنی، تضاد دو حوزه ذهنی، تجسم گرایی و جان بخشی به مقولات انتزاعی و همچنین موتیف های غزل مولوی مورد بررسی قرار گرفت.نتیجه این که دو عامل اصلی در تلفیق مفهومی که در ساختار تصویری غزلیات شمس موثر بوده شباهت بنیان و تضاد بنیان بودن دو حوزه مبدا و مقصد است. تکرار مداوم نمادهای ناهم خوان و دوسویه در سرتاسر غزلیات شمس هم چون روز و شب و نور و ظلمت معنادار است و به درک معنای ذهنی گوینده به مخاطب کمک کند. بخشی از تصویرسازی های مولوی ترکیبی از قلمروهای حسی- انتزاعی است. تجسم بخشیدن به مفاهیم انتزاعی و محسوس گرداندن آن ها در جهان متن از کارکردهای تصویر به مثابه متن در غزل مولوی است.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.