سبک شناسی روایت (سبک روایت حکایت های حلاج، بر اساس نظریه سیمپسون)
هدف پژوهش حاضر آن است که انواع مولفه های سبک شناسی روایت را در چند حکایت بررسی کند. این پژوهش بر روی سه حکایت منظوم عرفانی از عطار با محوریت شخصیت حلاج انجام شده است. پرسش های بنیادین پژوهش این است: الف) مولفه های سبکی روایی مبتنی بر کدام سازو کارهای سبک شناسی روایت تبیین میشود؟ و ب) این مولفه ها چگونه در گفتمان روایی نمود پیدا می کند؟ این پژوهش به روش گردآوری اطلاعات کتابخانهای و به شیوه تحلیلی است و از متدلوژی سیمپسون در کتاب سبکشناسی بهره گرفته است. نتایج پژوهش نشان داد که با تحلیل فرایندها، میزان مشارکت شخصیت های داستان مشخص می شود. درخصوص زاویه دید زمانی نیز چون هر سه حکایت حول محور شخصیت حلاج است، به زمان خاصی اشاره نمی شود. درنگ توصیفی مثال دیگری از این زاویه دید است و تداوم متن در حکایات طولانی تر از تداوم داستان است. البته، در حکایت دوم روایت خلاصه و فشرده بیان می شود. طبیعتا از منظر زاویه دید مکانی و روانی اشاره به مکان چندان موضوعیت ندارد؛ چون تبیین جایگاه و مقام حلاج مدنظر نویسنده است. وجهیت در حکایات حلاج چند ویژگی دارد: اول، چون راوی با گفتار مستقیم احساسات و حالات حلاج و شخصیت عاشق را روایت می کند، وجهیت مثبت است. این موضوع را می توان با الگوی فالر آسپنسکی تبیین کرد. درخصوص گویش فردی، واژگان به کار رفته عکس العمل عاشق بعد از رویارویی با خاکستر معشوق (حلاج) و یافتن نشانی از او را بیان می کند که بسیار با بافت عارفانه داستان هم خوانی دارد. هر سه حکایت حلاج در قالب «ساختار متنی» لباو قابل بررسی است. درخصوص بینامتنیت نیز دو حکایت «حلاج بر سر دار» و «حلاج با سر بریده در خواب» در متون دیگر نقل شده اند.
پرداخت حق اشتراک به معنای پذیرش "شرایط خدمات" پایگاه مگیران از سوی شماست.
اگر عضو مگیران هستید:
اگر مقاله ای از شما در مگیران نمایه شده، برای استفاده از اعتبار اهدایی سامانه نویسندگان با ایمیل منتشرشده ثبت نام کنید. ثبت نام
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.