بررسی سنجشی مضمون و سبک در حکایات و حکمتهای گلستان و بهارستان بر اساس کارکرد تجربی فرانقش اندیشگان
در دستور زبان نظام مند نقش گرا برای تحلیل گفتمان سه فرانقش متنی، بینافردی و اندیشگانی در نظر گرفته می شود. فرانقش اندیشگانی به دو کارکرد تجربی و منطقی تقسیم می شود. در کارکرد تجربی، زبان تجربیات دنیای بیرون خود را بیان می کند. محصول این کارکرد در جمله، گذرایی است که برای مشخصنمودن انواع متفاوت فرایندها در جمله -که در فعل نمود می یابد- به کار می رود. در پژوهش حاضر به روش تحلیلی- آماری، پس از انتخاب تصادفی حکایات و حکمت هایی در گلستان و بهارستان -که از نظر موضوع مشترک بودند- به بررسی تفاوت های کاربست فعل در دو متن، با استفاده از کارکرد تجربی در فرانقش اندیشگانی پرداختیم. با وجود تفاوت های معنی داری که در سبک نگارش سعدی و جامی وجود دارد، نتایج حاصل از مقایسه قسمتهای منتخب، بیانگر کاربست کمتر فرایندهای رفتاری و وجودی، و بسامد بیشتر فرایندهای رابطه ای و مادی است. بر این اساس میتوان گفت سعدی و جامی در این دو اثر به بحث درباره ریشه و اساس مسایل و مباحث نپرداختهاند، بلکه متناسب باموضوع و مضمون به چگونگی رفتار کنشگران و همچنین روایت رخدادهایی در خصوص این چگونگی ها توجه بیشتری نشان دادهاند. این امر حاکی از این است که میزان استفاده از انواع فرایندهای مختلف، بیش تر به محتوا و مضمون دو اثر وابسته است تا سبک نگارش و ویژگی های زبانی آن ها.
-
سبک شناسی بلاغی نامه های رشیدالدین فضل الله همدانی (سوانح الافکار)
*
نشریه مطالعات زبانی و بلاغی، پاییز 1403 -
شگردهای بلاغی اقناع در سوانح الافکار (مکاتبات) رشیدی
*
نشریه پژوهش زبان و ادبیات فارسی، بهار 1402