پیوند زیبایی و سه گانه شکل، عملکرد و معنا؛ تفسیری پدیدارشناسانه از تجربه زیبایی شناسی حضور در پل خواجوی اصفهان
حکمت زیبایی معماری کهن این سرزمین، هنوز یکی از پرسش های اساسی است که پژوهش های زیادی را به خود اختصاص داده است. این مسئله با وجود بحران زیبایی شناسی معماری معاصر و خلا نظریه پردازی در این زمینه و به ویژه در دورانی که معماری معاصر ما نسبتی با مقوله زیبایی از دریچه تفکر و معماری ایرانی ندارد، تامل برانگیزتر شده است. اگرچه بسیاری از مطالعات در متون مکتوب به جای مانده از متفکران اسلامی و ادبیات دینی به طرح و تفسیر این مقوله پرداخته اند، ولی بدون شک تنها منبع موثق باقی مانده از آن دوران که بتوان مفاهیم و لایه های پنهان زیبایی را از دل آنها آشکار ساخت، آثار هنری به جای مانده است.
بر این اساس این پژوهش سعی دارد با رجوع به یکی از آثار زیبای به جای مانده از عصر صفوی (پل خواجو)، بنیان های هستی شناسانه زیبایی را در این اثر بیرون بکشد و نشان دهد زیبایی در این بنا چگونه در تناسب با معماری شکل گرفته است.
برای آشکارگی سرشت زیبایی، از روش پدیدارشناسی استفاده شده است و متاثر از الگوی ماکس وان مانن، تجربه های زیسته چهار گروه از افراد در حین حضور و بودن در بنا مورد تفسیر قرارگرفته است.
یافته های پژوهش نشان از آن دارد که جهت گیری معماری معاصر به سمت یکی از مقولات فرم، عملکرد و معنا، منجر به آن شده که دیگر معماری نتواند واجد آن فضاهای زیبا و سرورانگیز گذشته باشد. در حقیقت، معماری زمانی زیباست که بتواند به هر سه مقوله فرم، عملکرد و معنا به خوبی پاسخ دهد. همچنین هفت مولفه زندگی، بیخودی، اصالت، غنای متن، منطق، شاعرانگی و تفکر- حیرت به عنوان ساخت های هستی شناسانه زیبایی در پل خواجو به دست آمد. ساخت هایی که بتوانند با تبدیل شدن به ساختارهای متفاوت در معماری، در خلق فضایی زیبا مورد استفاده قرارگیرند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.